المطففين ١٩: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::أَدْرَاک|أَدْرَاکَ]] [[کلمه غیر ربط::أَدْرَاک| ]] [[شامل این ریشه::درى| ]][[ریشه غیر ربط::درى| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::عِلّيّون|عِلِّيُّونَ]] [[کلمه غیر ربط::عِلّيّون| ]] [[شامل این ریشه::علو| ]][[ریشه غیر ربط::علو| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::أَدْرَاک|أَدْرَاکَ]] [[کلمه غیر ربط::أَدْرَاک| ]] [[شامل این ریشه::درى| ]][[ریشه غیر ربط::درى| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::عِلّيّون|عِلِّيُّونَ]] [[کلمه غیر ربط::عِلّيّون| ]] [[شامل این ریشه::علو| ]][[ریشه غیر ربط::علو| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ مَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّيُّونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=و چه (چیز) تو را شناساند (که) علّیّون چیست؟ | |-|صادقی تهرانی=و چه (چیز) تو را شناساند (که) علّیّون چیست؟ | ||
|-|معزی=و چه دانستت چیست علّیّون | |-|معزی=و چه دانستت چیست علّیّون | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">But how can you know what Elliyyoon is?</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/083019.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/083019.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::19|١٩]] | قبلی = المطففين ١٨ | بعدی = المطففين ٢٠ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«عِلِّیُّونَ»: این واژه ملحق به جمع مذکّر سالم است و اعراب به حروف دارد و به عنوان مفرد به کار میرود. | «عِلِّیُّونَ»: این واژه ملحق به جمع مذکّر سالم است و اعراب به حروف دارد و به عنوان مفرد به کار میرود. | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه]] | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۳#link107 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۳#link107 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» | |||
---- | |||
«1». توحيد صدوق، ص 162. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 419 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» | |||
وَ ما أَدْراكَ: و چه چيز دانا ساخت تو را كه بدانى، ما عِلِّيُّونَ: چه چيز است علّيّون. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22» | |||
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27» | |||
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32) | |||
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33) فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36) | |||
ترجمه | |||
نه چنين است همانا نوشته اعمال نيكوكاران در مراتب عاليه است | |||
و چه ميدانى تو كه چيست مراتب عاليه | |||
آن نوشتهئى است واضح نوشته شده | |||
مشاهده مينمايند آنرا مقرّبان درگاه الهى | |||
همانا نيكوكاران هر آينه در نعمت ابدى ميباشند | |||
نشسته بر تختهاى مزيّنى نگاه ميكنند | |||
مشاهده ميكنى در رويهاى ايشان خرّمى و طراوت نعمت را | |||
نوشانده ميشوند از شراب ناب سر بمهر | |||
مهر | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 361 | |||
آن مشك است و در مانند آن پس بايد رغبت كنند رغبت كنندگان | |||
و ممزوج آن از چشمه تسنيم است كه | |||
آن چشمهاى است كه ميآشامند آنرا مقرّبان درگاه الهى | |||
همانا آنانكه مرتكب گناه شدند بودند بآنانكه ايمان آوردند ميخنديدند | |||
و وقتى كه عبور مينمودند بر آنها بچشم اشارت ميكردند | |||
و وقتى كه برميگشتند بسوى كسانشان برميگشتند با آنكه بكار خود شادمان بودند | |||
و وقتى كه ديدند آنها را گفتند همانا اين جماعت هر آينه گمراهانند | |||
با آنكه فرستاده نشده بودند بر آنها كه نگهبانان باشند | |||
پس امروز آنانكه ايمان آوردند بكافران ميخندند | |||
با آنكه بر تختهاى مزيّن نشسته مينگرند | |||
آيا جزا داده شدهاند كافران بر آنچه بودند كه بجا مىآوردند. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از بيان احوال فجّار در آيات سابقه بيان احوال ابرار را فرموده باين تقريب كه نه چنين است كه مشركين تصوّر نمودهاند كه آخرتى نيست يا اگر باشد همه يكسانند همانا نامه اعمال و آنچه نوشته شده از ثواب براى نيكوكاران چنانچه قمّى ره فرموده در مراتب عاليه علّيّين است و براى تعظيم شأن آن فرموده و چه ميدانى تو كه علّيون چه مقام رفيع منيعى است كه بوصف در نيايد و ظاهرا آن اسم است براى مراتب عاليه فوق يكديگر در آسمان هفتم چنانچه در حديث مذكور در آيات سابقه اشاره بآن شد و آن نوشته كتاب مرقوم و نوشته شده واضح و آشكارى است كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى از آن آگاهند و آنرا مشاهده مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند خلق فرمود ما را از اعلا علّيّين و خلق فرمود دلهاى شيعيان ما را از آنچه خلق فرمود ما را از آن و آفريد بدنهاى ايشان را از غير آن و دلهاى آنان مشتاق بما است چون آفريده شده از آنچه ما آفريده شديم و خلق فرمود دشمنان ما را از سجّين و دلهاى شيعيانشان را از آنچه آنها را از آن خلق فرمود و بدنهاشان را از غير آن پس دلهاى آنها مايل بدشمنان ما است چون خلق شدهاند از آنچه آنها از آن خلق شدهاند پس اين آيات و آيات سابقه را تلاوت فرمود فيض ره در اين مقام فرموده افعال مكرّره كه از انسان صادر ميشود و اعتقادات راسخه در نفس | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 362 | |||
بمنزله نقوش كتابيّه است در الواح پس كسيكه معلومات قدسيّه و اخلاق زكيّه و اعمال صالحه داشته باشد ميآيد كتابش بدست راستش كه جانب اقواى روحانى است و آن جهت علّيّين است چون كتابش از جنس الواح عاليه و صحف مكرّمه مرفوعه مطهّره است و كسيكه معلوماتش منحصر بجزئيّات و اخلاقش زشت و اعمالش بد باشد ميآيد كتابش بدست چپش كه جانب اضعف جسمانى است و آن جهت سجين است چون كتابش از جنس اوراق سفليّه و صحائف خبيثه قابل احتراق است و چون اعاده داده شود ارواح بچيزيكه خلق شده از آن چنانچه خداوند فرموده كما بدأكم تعودون پس آنچه خلق شده از علّيّين كتابش در آن و آنچه خلق شده از سجين كتابش در اين است و معذب بآتش خواهد بود و همانا نيكوكاران مستغرق در نعيم ابدى بهشتند و بر تختهاى مزيّن و مجلّلى مانند حجله عروس نشسته و نظر مينمايند بمناظر دلكش بهشت و نعم بهجت آور آن و از رويهاى آنان خرّمى و خوشحالى و مسرت و انبساط و ابتهاج شخص متنعّم ظاهر است ساقيان مهوش از شراب ناب در تنگهاى سر بمهر كه مهر آن از مشك بهشتى است ايشان را مشروب نمايند و قمّى ره نقل فرموده آن آبى است كه چون مؤمن بياشامد آنرا بوى مشك در آن بيابد و بعضى گفتهاند آخرش بوى مشك ميدهد و بجاى ختام خاتم قرائت نمودهاند و بقدرى آن شراب خوب است كه شايسته است در باره آن گفته شود كسانيكه در سر چيز نفيسى نزاع ميكنند بايد در سر آن نزاع نمايند يا مراد آنكه در اين قبيل نعم بىزوال بايد رغبت كنند رغبت كنندگان و مبادرت نمايند بطاعات براى تحصيل آنها نه در امتعه فانيه دنيوى و چيزيكه ممزوج با آن شراب شده از تسنيم است كه نام چشمهئى است و براى رفعت مكان و علوّ شأنش باين اسم خوانده شده چون تسنيم بمعناى ترفيع است و آب آن از منازل اعلاى بهشت جارى است و مشروبى اشرف از آن در بهشت نيست و آن مخصوص بمقرّبان درگاه خدا است كه سبقت گرفتند بر ساير بندگان در علم و عمل و ايشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت خديجه و امير المؤمنين و اولاد طاهرين آنانند كه ملحق بايشان ميباشند و خالص آنرا مىآشامند و ساير اهل بهشت از اصحاب يمين ممزوج بآنرا چون ايشان خودشان | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 363 | |||
را خالص براى خدا نمودند و اين معانى مستفاد از نقل قمّى ره و غيره است و در مجمع نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام با چند نفر از مسلمانان ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس منافقين ايشان را مسخره نمودند و خنديدند و بچشم اشاره كردند پس رفتند نزد رفقاى خودشان و گفتند ما امروز اصلع را ديديم يعنى مردى را كه پيش سر او مو ندارد و به او خنديديم پس پيش از آنكه آن حضرت و اصحابش خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برسند اين آيات نازل شد و از ابن عبّاس روايت نموده كه مراد از آنانكه مرتكب جرم شدند منافقين قريشند و مراد از آنانكه ايمان آوردند على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره الذين أجرموا را باوّلى و دوّمى و اتباع آن دو تفسير فرموده و بنابر اين خداوند بعد از ذكر شمهاى از نعم بهشت و احوال اهل آن متعرّض اين جرئت و جسارت از كفّار قريش شده ميفرمايد همانا آنانكه مرتكب معاصى شدند باهل ايمان ميخنديدند و وقتى بر ايشان مرور مينمودند با چشم بيكديگر اشارت ميكردند و وقتى كه رجوع و بازگشت بكسان خود كردند از نقل رفتار خودشان لذت ميبردند و قمّى ره نقل فرموده سخريّه ميكردند و وقتى اهل ايمان را ديدند ايشانرا بگمراهى نسبت دادند با آنكه آنها فرستاده نشده بودند براى حفظ اعمال اهل ايمان و شهادت بصلاح و فساد ايشان پس در روز قيامت اهل ايمان وقتى كفار را ميبينند با غلهاى گردن و كمال خوارى در جهنم ميسوزند بآنها ميخندند و روايت شده كه درى بروى آنها از بهشت باز و گفته ميشود برويد از جهنّم بيرون و چون آنها نزديك بدر ميشوند مسدود ميگردد و اهل بهشت بآنها ميخندند در حالتى كه بر تختهائى مزيّن مانند حجله نشسته و منتظرند و نظر ميكنند ببينند خداوند آيا كفار را بمجازات اعمالشان ميرساند و بنابر اين جمله اخيره متعلّق به ينظرون ميباشد و محتمل است جمله مستأنفه باشد از قول خدا بعد از نقل اين عمل كه ميفرمايد آيا اين خنده اهل ايمان بكفّار در آخرت سزاى خنده كفّار بايشان در دنيا نميباشد و در هر حال ثواب بمعناى جزا ميباشد كه معناى اصلى آنست و سؤال از خداوند براى تقرير و تثبيت است يعنى مسلّما جزاى آن عمل اين عمل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد در نماز واجب سوره ويل للمطفّفين را خداوند او را از آتش جهنّم ايمن فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 364 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَدراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» | |||
چه چيز شما را آگاه كرد که چيست عليون!. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 19)- سپس برای بیان اهمیت و عظمت «علّیّین» میافزاید: «و تو چه میدانی علّیّین چیست» (و ما ادراک ما علیون). | |||
اشاره به این که مقام و مکانی است برتر از «خیال و قیاس و گمان و وهم» که هیچ کس حتی پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نیز نمیتواند ابعاد عظمت آن را دریابد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۶۱: | خط ۲۰۰: | ||
[[رده:تشخیص نامه عمل محسنان]][[رده:جایگاه نامه عمل محسنان]] | [[رده:تشخیص نامه عمل محسنان]][[رده:جایگاه نامه عمل محسنان]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 19 سوره مطففين | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 19 سوره مطففين,مطففين 19,وَ مَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّيُّونَ,تشخیص نامه عمل محسنان,جایگاه نامه عمل محسنان,آیات قرآن سوره المطففين | |||
|description=وَ مَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّيُّونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۵۱
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّيُّونَ |
ترجمه
المطففين ١٨ | آیه ١٩ | المطففين ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عِلِّیُّونَ»: این واژه ملحق به جمع مذکّر سالم است و اعراب به حروف دارد و به عنوان مفرد به کار میرود.
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين
- چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده
- احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است
- توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»
- اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات
- گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند
- تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان
- اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»
- مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»
- رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...
- رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26»
«1». توحيد صدوق، ص 162.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 419
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19»
وَ ما أَدْراكَ: و چه چيز دانا ساخت تو را كه بدانى، ما عِلِّيُّونَ: چه چيز است علّيّون.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22»
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27»
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32)
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33) فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36)
ترجمه
نه چنين است همانا نوشته اعمال نيكوكاران در مراتب عاليه است
و چه ميدانى تو كه چيست مراتب عاليه
آن نوشتهئى است واضح نوشته شده
مشاهده مينمايند آنرا مقرّبان درگاه الهى
همانا نيكوكاران هر آينه در نعمت ابدى ميباشند
نشسته بر تختهاى مزيّنى نگاه ميكنند
مشاهده ميكنى در رويهاى ايشان خرّمى و طراوت نعمت را
نوشانده ميشوند از شراب ناب سر بمهر
مهر
جلد 5 صفحه 361
آن مشك است و در مانند آن پس بايد رغبت كنند رغبت كنندگان
و ممزوج آن از چشمه تسنيم است كه
آن چشمهاى است كه ميآشامند آنرا مقرّبان درگاه الهى
همانا آنانكه مرتكب گناه شدند بودند بآنانكه ايمان آوردند ميخنديدند
و وقتى كه عبور مينمودند بر آنها بچشم اشارت ميكردند
و وقتى كه برميگشتند بسوى كسانشان برميگشتند با آنكه بكار خود شادمان بودند
و وقتى كه ديدند آنها را گفتند همانا اين جماعت هر آينه گمراهانند
با آنكه فرستاده نشده بودند بر آنها كه نگهبانان باشند
پس امروز آنانكه ايمان آوردند بكافران ميخندند
با آنكه بر تختهاى مزيّن نشسته مينگرند
آيا جزا داده شدهاند كافران بر آنچه بودند كه بجا مىآوردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان احوال فجّار در آيات سابقه بيان احوال ابرار را فرموده باين تقريب كه نه چنين است كه مشركين تصوّر نمودهاند كه آخرتى نيست يا اگر باشد همه يكسانند همانا نامه اعمال و آنچه نوشته شده از ثواب براى نيكوكاران چنانچه قمّى ره فرموده در مراتب عاليه علّيّين است و براى تعظيم شأن آن فرموده و چه ميدانى تو كه علّيون چه مقام رفيع منيعى است كه بوصف در نيايد و ظاهرا آن اسم است براى مراتب عاليه فوق يكديگر در آسمان هفتم چنانچه در حديث مذكور در آيات سابقه اشاره بآن شد و آن نوشته كتاب مرقوم و نوشته شده واضح و آشكارى است كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى از آن آگاهند و آنرا مشاهده مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند خلق فرمود ما را از اعلا علّيّين و خلق فرمود دلهاى شيعيان ما را از آنچه خلق فرمود ما را از آن و آفريد بدنهاى ايشان را از غير آن و دلهاى آنان مشتاق بما است چون آفريده شده از آنچه ما آفريده شديم و خلق فرمود دشمنان ما را از سجّين و دلهاى شيعيانشان را از آنچه آنها را از آن خلق فرمود و بدنهاشان را از غير آن پس دلهاى آنها مايل بدشمنان ما است چون خلق شدهاند از آنچه آنها از آن خلق شدهاند پس اين آيات و آيات سابقه را تلاوت فرمود فيض ره در اين مقام فرموده افعال مكرّره كه از انسان صادر ميشود و اعتقادات راسخه در نفس
جلد 5 صفحه 362
بمنزله نقوش كتابيّه است در الواح پس كسيكه معلومات قدسيّه و اخلاق زكيّه و اعمال صالحه داشته باشد ميآيد كتابش بدست راستش كه جانب اقواى روحانى است و آن جهت علّيّين است چون كتابش از جنس الواح عاليه و صحف مكرّمه مرفوعه مطهّره است و كسيكه معلوماتش منحصر بجزئيّات و اخلاقش زشت و اعمالش بد باشد ميآيد كتابش بدست چپش كه جانب اضعف جسمانى است و آن جهت سجين است چون كتابش از جنس اوراق سفليّه و صحائف خبيثه قابل احتراق است و چون اعاده داده شود ارواح بچيزيكه خلق شده از آن چنانچه خداوند فرموده كما بدأكم تعودون پس آنچه خلق شده از علّيّين كتابش در آن و آنچه خلق شده از سجين كتابش در اين است و معذب بآتش خواهد بود و همانا نيكوكاران مستغرق در نعيم ابدى بهشتند و بر تختهاى مزيّن و مجلّلى مانند حجله عروس نشسته و نظر مينمايند بمناظر دلكش بهشت و نعم بهجت آور آن و از رويهاى آنان خرّمى و خوشحالى و مسرت و انبساط و ابتهاج شخص متنعّم ظاهر است ساقيان مهوش از شراب ناب در تنگهاى سر بمهر كه مهر آن از مشك بهشتى است ايشان را مشروب نمايند و قمّى ره نقل فرموده آن آبى است كه چون مؤمن بياشامد آنرا بوى مشك در آن بيابد و بعضى گفتهاند آخرش بوى مشك ميدهد و بجاى ختام خاتم قرائت نمودهاند و بقدرى آن شراب خوب است كه شايسته است در باره آن گفته شود كسانيكه در سر چيز نفيسى نزاع ميكنند بايد در سر آن نزاع نمايند يا مراد آنكه در اين قبيل نعم بىزوال بايد رغبت كنند رغبت كنندگان و مبادرت نمايند بطاعات براى تحصيل آنها نه در امتعه فانيه دنيوى و چيزيكه ممزوج با آن شراب شده از تسنيم است كه نام چشمهئى است و براى رفعت مكان و علوّ شأنش باين اسم خوانده شده چون تسنيم بمعناى ترفيع است و آب آن از منازل اعلاى بهشت جارى است و مشروبى اشرف از آن در بهشت نيست و آن مخصوص بمقرّبان درگاه خدا است كه سبقت گرفتند بر ساير بندگان در علم و عمل و ايشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت خديجه و امير المؤمنين و اولاد طاهرين آنانند كه ملحق بايشان ميباشند و خالص آنرا مىآشامند و ساير اهل بهشت از اصحاب يمين ممزوج بآنرا چون ايشان خودشان
جلد 5 صفحه 363
را خالص براى خدا نمودند و اين معانى مستفاد از نقل قمّى ره و غيره است و در مجمع نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام با چند نفر از مسلمانان ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس منافقين ايشان را مسخره نمودند و خنديدند و بچشم اشاره كردند پس رفتند نزد رفقاى خودشان و گفتند ما امروز اصلع را ديديم يعنى مردى را كه پيش سر او مو ندارد و به او خنديديم پس پيش از آنكه آن حضرت و اصحابش خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برسند اين آيات نازل شد و از ابن عبّاس روايت نموده كه مراد از آنانكه مرتكب جرم شدند منافقين قريشند و مراد از آنانكه ايمان آوردند على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره الذين أجرموا را باوّلى و دوّمى و اتباع آن دو تفسير فرموده و بنابر اين خداوند بعد از ذكر شمهاى از نعم بهشت و احوال اهل آن متعرّض اين جرئت و جسارت از كفّار قريش شده ميفرمايد همانا آنانكه مرتكب معاصى شدند باهل ايمان ميخنديدند و وقتى بر ايشان مرور مينمودند با چشم بيكديگر اشارت ميكردند و وقتى كه رجوع و بازگشت بكسان خود كردند از نقل رفتار خودشان لذت ميبردند و قمّى ره نقل فرموده سخريّه ميكردند و وقتى اهل ايمان را ديدند ايشانرا بگمراهى نسبت دادند با آنكه آنها فرستاده نشده بودند براى حفظ اعمال اهل ايمان و شهادت بصلاح و فساد ايشان پس در روز قيامت اهل ايمان وقتى كفار را ميبينند با غلهاى گردن و كمال خوارى در جهنم ميسوزند بآنها ميخندند و روايت شده كه درى بروى آنها از بهشت باز و گفته ميشود برويد از جهنّم بيرون و چون آنها نزديك بدر ميشوند مسدود ميگردد و اهل بهشت بآنها ميخندند در حالتى كه بر تختهائى مزيّن مانند حجله نشسته و منتظرند و نظر ميكنند ببينند خداوند آيا كفار را بمجازات اعمالشان ميرساند و بنابر اين جمله اخيره متعلّق به ينظرون ميباشد و محتمل است جمله مستأنفه باشد از قول خدا بعد از نقل اين عمل كه ميفرمايد آيا اين خنده اهل ايمان بكفّار در آخرت سزاى خنده كفّار بايشان در دنيا نميباشد و در هر حال ثواب بمعناى جزا ميباشد كه معناى اصلى آنست و سؤال از خداوند براى تقرير و تثبيت است يعنى مسلّما جزاى آن عمل اين عمل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد در نماز واجب سوره ويل للمطفّفين را خداوند او را از آتش جهنّم ايمن فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 364
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَدراكَ ما عِلِّيُّونَ «19»
چه چيز شما را آگاه كرد که چيست عليون!.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- سپس برای بیان اهمیت و عظمت «علّیّین» میافزاید: «و تو چه میدانی علّیّین چیست» (و ما ادراک ما علیون).
اشاره به این که مقام و مکانی است برتر از «خیال و قیاس و گمان و وهم» که هیچ کس حتی پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نیز نمیتواند ابعاد عظمت آن را دریابد.
نکات آیه
۱ - ابزار شناخت دیوان نامه هاى عمل نیکوکاران، در دسترس همگان نیست. (و ما أدریک ما علّیّون)
۲ - جایگاه نامه هاى عمل نیکوکاران، داراى ویژگى هایى فراتر از حد بیان است. (و ما أدریک ما علّیّون)
موضوعات مرتبط
- محسنان: تشخیص نامه عمل محسنان ۱; جایگاه نامه عمل محسنان ۲
منابع