المطففين ١٨
کپی متن آیه |
---|
کَلاَّ إِنَ کِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ |
ترجمه
المطففين ١٧ | آیه ١٨ | المطففين ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عِلِّیِّینَ»: اسم خاصّ دیوان یا دفتر کلّ نامههای اعمال نیکان و نیکوکاران است. جمع «عِلّیّ» است که صیغه مبالغه عُلُوّ است که به معنی بسیار والا و بالا است. تعبیر از آن بدین نام شاید به خاطر این باشد که محتَویات این دیوان سبب درجات رفیعه صاحبان خود در بهشت است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين
- چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده
- احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است
- توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»
- اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات
- گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند
- تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان
- اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»
- مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»
- رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...
- رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26»
«1». توحيد صدوق، ص 162.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 419
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18»
كَلَّا: (منع است از تكذيب).
نكته- كلّا اوّل را معقب ساخت به وعيد فجّار و دوّم را به وعد ابرار تا اشعار باشد به آنكه تطفيف از قسم فجور و ايفاء از نوع برّ است يعنى حقا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ: به درستى كه آنچه نوشته مىشود از اعمال نيكوكاران يا نوشتن اعمال ايشان، لَفِي عِلِّيِّينَ: هر آينه در علّيّين است، و آن ديوان خير كه مدوّن شده در آن آنچه ملائكه و صلحاى ثقلين به جا آورده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22»
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27»
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32)
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33) فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36)
ترجمه
نه چنين است همانا نوشته اعمال نيكوكاران در مراتب عاليه است
و چه ميدانى تو كه چيست مراتب عاليه
آن نوشتهئى است واضح نوشته شده
مشاهده مينمايند آنرا مقرّبان درگاه الهى
همانا نيكوكاران هر آينه در نعمت ابدى ميباشند
نشسته بر تختهاى مزيّنى نگاه ميكنند
مشاهده ميكنى در رويهاى ايشان خرّمى و طراوت نعمت را
نوشانده ميشوند از شراب ناب سر بمهر
مهر
جلد 5 صفحه 361
آن مشك است و در مانند آن پس بايد رغبت كنند رغبت كنندگان
و ممزوج آن از چشمه تسنيم است كه
آن چشمهاى است كه ميآشامند آنرا مقرّبان درگاه الهى
همانا آنانكه مرتكب گناه شدند بودند بآنانكه ايمان آوردند ميخنديدند
و وقتى كه عبور مينمودند بر آنها بچشم اشارت ميكردند
و وقتى كه برميگشتند بسوى كسانشان برميگشتند با آنكه بكار خود شادمان بودند
و وقتى كه ديدند آنها را گفتند همانا اين جماعت هر آينه گمراهانند
با آنكه فرستاده نشده بودند بر آنها كه نگهبانان باشند
پس امروز آنانكه ايمان آوردند بكافران ميخندند
با آنكه بر تختهاى مزيّن نشسته مينگرند
آيا جزا داده شدهاند كافران بر آنچه بودند كه بجا مىآوردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان احوال فجّار در آيات سابقه بيان احوال ابرار را فرموده باين تقريب كه نه چنين است كه مشركين تصوّر نمودهاند كه آخرتى نيست يا اگر باشد همه يكسانند همانا نامه اعمال و آنچه نوشته شده از ثواب براى نيكوكاران چنانچه قمّى ره فرموده در مراتب عاليه علّيّين است و براى تعظيم شأن آن فرموده و چه ميدانى تو كه علّيون چه مقام رفيع منيعى است كه بوصف در نيايد و ظاهرا آن اسم است براى مراتب عاليه فوق يكديگر در آسمان هفتم چنانچه در حديث مذكور در آيات سابقه اشاره بآن شد و آن نوشته كتاب مرقوم و نوشته شده واضح و آشكارى است كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى از آن آگاهند و آنرا مشاهده مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند خلق فرمود ما را از اعلا علّيّين و خلق فرمود دلهاى شيعيان ما را از آنچه خلق فرمود ما را از آن و آفريد بدنهاى ايشان را از غير آن و دلهاى آنان مشتاق بما است چون آفريده شده از آنچه ما آفريده شديم و خلق فرمود دشمنان ما را از سجّين و دلهاى شيعيانشان را از آنچه آنها را از آن خلق فرمود و بدنهاشان را از غير آن پس دلهاى آنها مايل بدشمنان ما است چون خلق شدهاند از آنچه آنها از آن خلق شدهاند پس اين آيات و آيات سابقه را تلاوت فرمود فيض ره در اين مقام فرموده افعال مكرّره كه از انسان صادر ميشود و اعتقادات راسخه در نفس
جلد 5 صفحه 362
بمنزله نقوش كتابيّه است در الواح پس كسيكه معلومات قدسيّه و اخلاق زكيّه و اعمال صالحه داشته باشد ميآيد كتابش بدست راستش كه جانب اقواى روحانى است و آن جهت علّيّين است چون كتابش از جنس الواح عاليه و صحف مكرّمه مرفوعه مطهّره است و كسيكه معلوماتش منحصر بجزئيّات و اخلاقش زشت و اعمالش بد باشد ميآيد كتابش بدست چپش كه جانب اضعف جسمانى است و آن جهت سجين است چون كتابش از جنس اوراق سفليّه و صحائف خبيثه قابل احتراق است و چون اعاده داده شود ارواح بچيزيكه خلق شده از آن چنانچه خداوند فرموده كما بدأكم تعودون پس آنچه خلق شده از علّيّين كتابش در آن و آنچه خلق شده از سجين كتابش در اين است و معذب بآتش خواهد بود و همانا نيكوكاران مستغرق در نعيم ابدى بهشتند و بر تختهاى مزيّن و مجلّلى مانند حجله عروس نشسته و نظر مينمايند بمناظر دلكش بهشت و نعم بهجت آور آن و از رويهاى آنان خرّمى و خوشحالى و مسرت و انبساط و ابتهاج شخص متنعّم ظاهر است ساقيان مهوش از شراب ناب در تنگهاى سر بمهر كه مهر آن از مشك بهشتى است ايشان را مشروب نمايند و قمّى ره نقل فرموده آن آبى است كه چون مؤمن بياشامد آنرا بوى مشك در آن بيابد و بعضى گفتهاند آخرش بوى مشك ميدهد و بجاى ختام خاتم قرائت نمودهاند و بقدرى آن شراب خوب است كه شايسته است در باره آن گفته شود كسانيكه در سر چيز نفيسى نزاع ميكنند بايد در سر آن نزاع نمايند يا مراد آنكه در اين قبيل نعم بىزوال بايد رغبت كنند رغبت كنندگان و مبادرت نمايند بطاعات براى تحصيل آنها نه در امتعه فانيه دنيوى و چيزيكه ممزوج با آن شراب شده از تسنيم است كه نام چشمهئى است و براى رفعت مكان و علوّ شأنش باين اسم خوانده شده چون تسنيم بمعناى ترفيع است و آب آن از منازل اعلاى بهشت جارى است و مشروبى اشرف از آن در بهشت نيست و آن مخصوص بمقرّبان درگاه خدا است كه سبقت گرفتند بر ساير بندگان در علم و عمل و ايشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت خديجه و امير المؤمنين و اولاد طاهرين آنانند كه ملحق بايشان ميباشند و خالص آنرا مىآشامند و ساير اهل بهشت از اصحاب يمين ممزوج بآنرا چون ايشان خودشان
جلد 5 صفحه 363
را خالص براى خدا نمودند و اين معانى مستفاد از نقل قمّى ره و غيره است و در مجمع نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام با چند نفر از مسلمانان ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس منافقين ايشان را مسخره نمودند و خنديدند و بچشم اشاره كردند پس رفتند نزد رفقاى خودشان و گفتند ما امروز اصلع را ديديم يعنى مردى را كه پيش سر او مو ندارد و به او خنديديم پس پيش از آنكه آن حضرت و اصحابش خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برسند اين آيات نازل شد و از ابن عبّاس روايت نموده كه مراد از آنانكه مرتكب جرم شدند منافقين قريشند و مراد از آنانكه ايمان آوردند على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره الذين أجرموا را باوّلى و دوّمى و اتباع آن دو تفسير فرموده و بنابر اين خداوند بعد از ذكر شمهاى از نعم بهشت و احوال اهل آن متعرّض اين جرئت و جسارت از كفّار قريش شده ميفرمايد همانا آنانكه مرتكب معاصى شدند باهل ايمان ميخنديدند و وقتى بر ايشان مرور مينمودند با چشم بيكديگر اشارت ميكردند و وقتى كه رجوع و بازگشت بكسان خود كردند از نقل رفتار خودشان لذت ميبردند و قمّى ره نقل فرموده سخريّه ميكردند و وقتى اهل ايمان را ديدند ايشانرا بگمراهى نسبت دادند با آنكه آنها فرستاده نشده بودند براى حفظ اعمال اهل ايمان و شهادت بصلاح و فساد ايشان پس در روز قيامت اهل ايمان وقتى كفار را ميبينند با غلهاى گردن و كمال خوارى در جهنم ميسوزند بآنها ميخندند و روايت شده كه درى بروى آنها از بهشت باز و گفته ميشود برويد از جهنّم بيرون و چون آنها نزديك بدر ميشوند مسدود ميگردد و اهل بهشت بآنها ميخندند در حالتى كه بر تختهائى مزيّن مانند حجله نشسته و منتظرند و نظر ميكنند ببينند خداوند آيا كفار را بمجازات اعمالشان ميرساند و بنابر اين جمله اخيره متعلّق به ينظرون ميباشد و محتمل است جمله مستأنفه باشد از قول خدا بعد از نقل اين عمل كه ميفرمايد آيا اين خنده اهل ايمان بكفّار در آخرت سزاى خنده كفّار بايشان در دنيا نميباشد و در هر حال ثواب بمعناى جزا ميباشد كه معناى اصلى آنست و سؤال از خداوند براى تقرير و تثبيت است يعنى مسلّما جزاى آن عمل اين عمل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد در نماز واجب سوره ويل للمطفّفين را خداوند او را از آتش جهنّم ايمن فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 364
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَلاّ إِنَّ كِتابَ الأَبرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18»
اگر مراد از كتاب نوشته الهي باشد خداوند بملائكه امر ميفرمايد که آن را ببرند تمام ملائكه عالم بالا مشاهده كنند که خداوند چه تفضلي در حق ابرار دارد، و اگر نامه عمل آنها باشد مشاهده كنند که چه اعمال نيكي داشته که ميفرمايد: سرّ اينكه كتاب ابرار را در عليين قرار داده اينکه است براي مشاهده مقربين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- «علّیّین» در انتظار ابرار است! به دنبال توصیفی که در آیات گذشته در باره «فجّار» و نامه اعمال و سرنوشت آنها آمده، در اینجا، سخنی از گروه مقابل آنان، یعنی ابرار و نیکان است که ملاحظه افتخارات و امتیازات آنها در برابر فاجران، موقعیت هر دو را روشنتر میسازد.
نخست میفرماید: «چنان نیست که آنها (در باره معاد) میپندارند، بلکه نامه اعمال ابرار و نیکان در علّیّین است» (کلا ان کتاب الابرار لفی علیین).
«ابرار» کسانی هستند که روحی وسیع و همتی بلند و اعتقاد و عملی نیک دارند.
شبیه همان دو تفسیر که در آیات سابق در باره «سجّین» داشتیم در باره «علّیّین» نیز صادق است.
نخست این که: منظور از «کتاب الابرار» نامه اعمال نیکان و پاکان و مؤمنان است، و هدف بیان این نکته است که نامه اعمال آنها در یک دیوان کل به نام «علّیّین» که بیانگر تمام اعمال مؤمنان است قرار دارد، دیوانی که بسیار بلند مرتبه و والا مقام است.
یا این که نامه اعمال آنها بر فراز آنها در شریفترین مکان، یا بر فراز بهشت در بلندترین مقام جای دارد، و همه اینها نشان میدهد که مقام خود آنها فوق العاده بلند و والاست.
تفسیر دیگر این که «کتاب» در اینجا به معنی سرنوشت و حکم قطعی الهی است که مقرر داشته نیکان در اعلی درجات بهشت باشند.
و البته جمع میان این دو تفسیر نیز ممکن است که هم نامه اعمال آنها در یک دیوان کل قرار دارد، و هم مجموعه آن دیوان بر فراز آسمانهاست و هم فرمان الهی بر آن قرار گرفته که خودشان در بالاترین درجات بهشت باشند.
ج5، ص440
نکات آیه
۱ - لزوم توجّه به معاد و غفلت نداشتن از قیامت (ألا یظنّ أُولئک أنّهم مبعوثون ... کلاّإنّ کتب الفجّار ... کلاّ إنّ کتب الأبرار) حرف «کلاّ» در این آیه، مفاد «کلاّ» در آیه مربوط به فاجران را تأکید مى کند. مقابله «أبرار» با «فجّار» بیانگر این ارتباط است.
۲ - حضور مردم در پیشگاه خداوند در قیامت و حسابرسى اعمال آنان، قطعى و تردیدناپذیر است. (یوم یقوم الناس لربّ العلمین . کلاّإنّ کتب الفجّار ... کلاّإنّ کتب الأبرار)
۳ - افسانه پنداشتن قرآن و تکذیب قیامت، توجیه ناپذیر است. (قال أسطیر الأوّلین ... هذا الذى کنتم به تکذّبون . کلاّ) حرف «کلاّ» ممکن است براى ردع و منع از توهّماتى باشد که در آیات پیشین، کافران گرفتار آن دانسته شده بودند.
۴ - کردار نیکوکاران، ثبت و ضبط شده، در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند. (کتب الأبرار) «کتاب الأبرار» صحیفه اى است که در آن اعمال نیکوکاران ثبت شده است.
۵ - نامه عمل نیکوکاران، در دیوانى تغییرناپذیر و جایگاهى رفیع، (علّیّین)، بایگانى و حفاظت مى شود. (إنّ کتب الأبرار لفى علّیّین) «علّیّین» گرچه به لفظ جمع آمده است; ولى به قرینه «کتاب مرقوم» و ضمیر مفرد در «یشهده المقرّبون»، معناى مفرد دارد. لسان العرب از ابو اسحاق نقل کرده است: چون «علّیّین» در لفظ به صورت جمع است، اِعراب جمع دارد. برخى از اهل لغت، آن را جمع «عِلّىّ» و به معناى سلسله مراتب رفیع تا بى نهایت مى دانند. (مقاییس اللغة)
۶ - پاداش نیکوکاران، حکم تقدیر شده و تغییرناپذیر خداوند و در مکان هایى ارجمند است.* (إنّ کتب الأبرار لفى علّیّین) مراد از «کتاب»، ممکن است «مکتوب» (از ماده «کتابت» به معناى قضاء) باشد. در این صورت «کتاب الأبرار»; یعنى، پاداشى که خداوند براى «ابرار» مکتوب و محتوم ساخته است.
۷ - توجّه به فرجام ارجمند نیکوکاران، بازدارنده انسان از کم فروشى و بى توجهى به حضور یافتن در نزد خداوند (ویل للمطفّفین ... یوم یقوم الناس لربّ العلمین ... کلاّ إنّ کتب الأبرار لفى علّیّین)
موضوعات مرتبط
- انسان: حتمیت حشر اخروى انسان ها ۲
- ذکر: آثار ذکر فرجام محسنان ۷; اهمیت ذکر قیامت ۱; اهمیت ذکر معاد ۱
- علیین: نقش علیین ۵
- عمل: حتمیت حسابرسى عمل ۲
- غفلت: موانع غفلت از خدا ۷
- قرآن: توجیه ناپذیرى تهمت افسانه به قرآن ۳
- قیامت: توجیه ناپذیرى تکذیب قیامت ۳; حتمیت حشر در قیامت ۲
- کم فروشى: موانع کم فروشى ۷
- محسنان: ارزشمندى جایگاه محسنان ۶; ثبت عمل محسنان ۴; حتمیت پاداش محسنان ۶; محافظت از نامه عمل محسنان ۵; نامه عمل محسنان ۴
منابع