المطففين ١٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::ثُم|ثُمَ‌]] [[شامل این ریشه::ثم‌| ]][[شامل این کلمه::يُقَال|يُقَالُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُقَال| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::هٰذَا|هٰذَا]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این ریشه::هذا| ]][[شامل این کلمه::الّذِي|الَّذِي‌]] [[شامل این ریشه::الذى‌| ]][[شامل این کلمه::کُنْتُم|کُنْتُمْ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::بِه|بِهِ‌]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::تُکَذّبُون|تُکَذِّبُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تُکَذّبُون| ]] [[شامل این ریشه::کذب‌| ]][[ریشه غیر ربط::کذب‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::ثُم|ثُمَ‌]] [[شامل این ریشه::ثم‌| ]][[شامل این کلمه::يُقَال|يُقَالُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُقَال| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::هٰذَا|هٰذَا]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این ریشه::هذا| ]][[شامل این کلمه::الّذِي|الَّذِي‌]] [[شامل این ریشه::الذى‌| ]][[شامل این کلمه::کُنْتُم|کُنْتُمْ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::بِه|بِهِ‌]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::تُکَذّبُون|تُکَذِّبُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تُکَذّبُون| ]] [[شامل این ریشه::کذب‌| ]][[ریشه غیر ربط::کذب‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|ثُمَ‌ يُقَالُ‌ هٰذَا الَّذِي‌ کُنْتُمْ‌ بِهِ‌ تُکَذِّبُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=سپس (به ایشان) گفته می‌شود: «این (همان) است که به آن تکذیب می‌کردید.»
|-|صادقی تهرانی=سپس (به ایشان) گفته می‌شود: «این (همان) است که به آن تکذیب می‌کردید.»
|-|معزی=پس گفته شود این است آنچه بودید بدان تکذیب می‌کردید
|-|معزی=پس گفته شود این است آنچه بودید بدان تکذیب می‌کردید
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Then it will be said, “This is what you used to deny.”</div>
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::17|١٧]] | قبلی = المطففين ١٦ | بعدی = المطففين ١٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/083017.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/083017.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::17|١٧]] | قبلی = المطففين ١٦ | بعدی = المطففين ١٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«ثُمَّ یُقَالُ ...»: این سخن، به عنوان سرزنش به بی‌باوران گفته می‌شود، و عذاب روحی و شکنجه معنوی چنین خیره‌سران لجوجی است.
«ثُمَّ یُقَالُ ...»: این سخن، به عنوان سرزنش به بی‌باوران گفته می‌شود، و عذاب روحی و شکنجه معنوی چنین خیره‌سران لجوجی است.
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اينكه در توصيف ((مطففن )) به ((الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....)) خريدن به وزن گفته نشده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱  سوره مطفّفين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»،  خريدن به وزن گفته نشده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات : ((كلا ان كتاب الفجار لفى سجين ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسرين در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهى مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مى دهند كه از درك حق مانع مى گردد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | معناى ((عليين )) كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از ((مقربون )) و اينكه ايشان عليين را مى بينند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | (رواياتى راجع به : ((نزول سوره مطففن ))، در عليين بودن كتاب ابرار و در سجينبودن كتاب فجار،]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به فساد و ((رين )) قلب بر اثر ارتكاب گناه )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۲#link103 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۲#link103 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
چنين نيست، بلكه آنچه كسب مى‌كردند بر دلهايشان زنگار نهاده است.
آنان در آن روز از (الطاف) پروردگارشان محجوب و محرومند. و آنگاه آنان به دوزخ وارد خواهند شد. سپس (به آنان) گفته خواهد شد: اين همان چيزى است كه آن را دروغ مى‌پنداشتيد.
===نکته ها===
«رين» به معناى زنگار است كه بر اجناس قيمتى مى‌نشيند. امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: هرگاه گناه بر انسان غالب شود، اميدى به رستگارى او نخواهد بود و اين است معناى‌ «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ». «1»
امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ بنده‌اى نيست مگر آنكه قلبش سفيد است. با انجام هر گناه، در آن سفيدى نقطه‌ى سياهى پديد مى‌آيد و اگر توبه كند، آن سياهى محو مى‌شود و اگر اصرار بر گناه كند، سياهى توسعه يافته و تمام سفيدى قلب را فرامى‌گيرد و ديگر انسان به خير و سعادت برنمى‌گردد. «2»
----
«1». تفسير مجمع البيان.
«2». تفسير نور الثقلين.
جلد 10 - صفحه 418
امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از «إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ» آن است كه از پاداش خداوند محرومند وگرنه خداوند مكان ندارد. «1»
===پیام ها===
1- افسانه پنداشتن قرآن، ناشى از ناپاكى دل است. «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ»
2- گناه، روح انسان را دگرگون و از درك حق باز مى‌دارد. «بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»
3- فطرت انسان سالم است، آنچه آن را مى‌پوشاند، گناه است. «رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ»
4- در فرهنگ قرآن، قلب و روح مركز درك حقايق است. «رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ»
5- اصرار و تداوم بر گناه، سبب زنگار قلب است. «ما كانُوا يَكْسِبُونَ»
6- عمل، سرمايه انسان است كه با آن، خوبى‌ها يا بدى‌ها را كسب مى‌كند. «كانُوا يَكْسِبُونَ»
7- زنگار گناه كه در دنيا مانع درك حقيقت است، در آخرت نيز مانع دريافت الطاف الهى مى‌شود. «إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»
8- مأموران دوزخ، دوزخيان را سرزنش مى‌كنند. «ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
ثُمَّ يُقالُ‌: پس گفته شود، يعنى زبانيه ايشان را گويند از روى توبيخ و سرزنش: هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ‌: اين عذاب آن عذابى است كه بوديد بدان تكذيب مى‌كرديد و باور نداشتيد در دنيا.
----
«1» همان مأخذ، ص 454.
جلد 14 - صفحه 104
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
ترجمه‌
واى بر كم فروشان‌
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مى‌ستانند
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مى‌نمايند زيان ميرسانند
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند
در روزى بزرگ‌
روز كه مى‌ايستند مردم نزد پروردگار جهانيان‌
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است‌
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن‌
نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان‌
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى‌
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانه‌هاى پيشينيان است‌
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ‌
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در
----
جلد 5 صفحه 359
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مى‌ايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بى‌مروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بى‌اصل پيشينيان است نه چنين‌
----
جلد 5 صفحه 360
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرموده‌اند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ثُم‌َّ يُقال‌ُ هذَا الَّذِي‌ كُنتُم‌ بِه‌ِ تُكَذِّبُون‌َ «17»
‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سرزنش‌ ميكنند و ميگويند ‌اينکه‌ ‌است‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌شما‌ بوديد تكذيب‌ ميكرديد ‌که‌ گفتيم‌ تكذيب‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ بانكار معاد ‌است‌ مطلقا مثل‌ طبيعي‌ و دهري‌ ‌ يا ‌ بانكار معاد جسماني‌ ‌است‌ و منحصر بروحاني‌ ميدانند، ‌ يا ‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌را‌ معاف‌ ميپندارند ‌ يا ‌ خلود ‌را‌ منكرند ‌ يا ‌ ميگويند جسم‌ ‌آنها‌ آتشي‌ ميشود ديگر عذاب‌ و اذيت‌ ندارند، ‌ يا ‌ ساير مزخرفات‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ حال‌ مكذبين‌.
‌اينکه‌ يازده‌ ‌آيه‌ ‌در‌ وصف‌ فجار و مكذبين‌ ‌است‌ سپس‌ يازده‌ ‌آيه‌ ‌در‌ وصف‌ ابرار و مقربين‌ بيان‌ ميفرمايد.
گفتيم‌: ابرار احسان‌ كنندگان‌ هستند احسان‌ بنفس‌ ‌خود‌ و احسان‌ بغير و احسان‌ ‌در‌ دين‌: اما احسان‌ بنفس‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ معرض‌ قابليت‌ نعم‌ الهيه‌ ‌در‌ آورند چه‌ نعم‌ دنيويه‌ و چه‌ اخرويه‌ و مشمول‌ الطاف‌ الهيه‌ شوند و مستفيض‌ بفيوضات‌ حق‌ گردند باعمال‌ حسنه‌ ‌از‌ واجبات‌ و مستحبات‌ و عبادات‌، و احسان‌ بغير محبت‌ و علاقه‌ و بذل‌ مال‌ و ارشاد و هدايت‌ و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و دعا، و طلب‌ مغفرت‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ و خيرات‌ و مبرات‌ ‌براي‌ اموات‌ و حسن‌ معاشرت‌ ‌با‌ احياء مؤمنين‌ و اداء حق‌ ذوي‌ الحقوق‌ و احترام‌ ‌از‌ علماء و بزرگان‌ دين‌ و ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ ذكر صلوات‌ و سلام‌ خدمت‌ پيغمبر
جلد 18 - صفحه 42
و ائمه‌ طاهرين‌ ‌که‌ گفتند:
(للمؤمن‌ ‌علي‌ اخيه‌ المؤمن‌ ثلاثون‌ حقا ‌لا‌ برائة منها الا بالاداء ‌او‌ العفو)
و اما احسان‌ ‌در‌ دين‌ مقدسات‌ دين‌ ‌را‌ محترم‌ بشمارند قرآن‌ مجيد احكام‌ شرع‌ انبياء و اولياء و ائمه‌ طاهرين‌ تكميل‌ ايمان‌ اطاعت‌ واجب‌ الاطاعة و امثال‌ اينها لذا ميفرمايد:
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 17)- و در این آیه می‌فرماید: «سپس به آنها گفته می‌شود: این همان چیزی است که آن را تکذیب می‌کردید»! (ثم یقال هذا الذی کنتم به تکذبون).
این سخن به عنوان توبیخ و ملامت و سرزنش به آنها گفته می‌شود و عذابی است روحانی و شکنجه‌ای است معنوی برای این گروه خیره سر و لجوج.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۹: خط ۲۴۶:
[[رده:انذار از جهنم]][[رده:زمینه ایمان به جهنم]][[رده:آثار ورود به جهنم]][[رده:کیفر مکذبان جهنم]][[رده:موجبات جهنم]][[رده:انذار جهنمیان]][[رده:تکذیبگرى جهنمیان]][[رده:سرزنش جهنمیان]][[رده:سرزنشهاى کارگزاران خدا خدا]]
[[رده:انذار از جهنم]][[رده:زمینه ایمان به جهنم]][[رده:آثار ورود به جهنم]][[رده:کیفر مکذبان جهنم]][[رده:موجبات جهنم]][[رده:انذار جهنمیان]][[رده:تکذیبگرى جهنمیان]][[رده:سرزنش جهنمیان]][[رده:سرزنشهاى کارگزاران خدا خدا]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]]
{{#seo:
|title=آیه 17 سوره مطففين
|title_mode=replace
|keywords=آیه 17 سوره مطففين,مطففين 17,ثُمَ‌ يُقَالُ‌ هٰذَا الَّذِي‌ کُنْتُمْ‌ بِهِ‌ تُکَذِّبُونَ‌,انذار از جهنم,زمینه ایمان به جهنم,آثار ورود به جهنم,کیفر مکذبان جهنم,موجبات جهنم,انذار جهنمیان,تکذیبگرى جهنمیان,سرزنش جهنمیان,سرزنشهاى کارگزاران خدا خدا,آیات قرآن سوره المطففين
|description=ثُمَ‌ يُقَالُ‌ هٰذَا الَّذِي‌ کُنْتُمْ‌ بِهِ‌ تُکَذِّبُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۴۹

کپی متن آیه
ثُمَ‌ يُقَالُ‌ هٰذَا الَّذِي‌ کُنْتُمْ‌ بِهِ‌ تُکَذِّبُونَ‌

ترجمه

بعد به آنها گفته می‌شود: «این همان چیزی است که آن را انکار می‌کردید!»

|آن‌گاه به آنها گفته مى‌شود: اين همان چيزى است كه آن را دروغ مى‌شمرديد
سپس [به ايشان‌] گفته خواهد شد: «اين همان است كه آن را به دروغ مى‌گرفتيد.»
و به آنان گویند: این همان دوزخی است که تکذیب آن می‌کردید.
[به آنان] گویند: این است آن دوزخی که همواره تکذیبش می کردید.
و آنها را گويند: اين است آنچه دروغش مى‌شمرديد.
سپس گفته شود این همان است که به آن انکار می‌ورزیدید
سپس به آنها گفته شود: اين است آنچه دروغش مى‌شمرديد.
آن گاه بدیشان گفته می‌شود: این، همان چیزی است که آن را دروغ می‌نامیدید.
سپس (به ایشان) گفته می‌شود: «این (همان) است که به آن تکذیب می‌کردید.»
پس گفته شود این است آنچه بودید بدان تکذیب می‌کردید

Then it will be said, “This is what you used to deny.”
ترتیل:
ترجمه:
المطففين ١٦ آیه ١٧ المطففين ١٨
سوره : سوره المطففين
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ثُمَّ یُقَالُ ...»: این سخن، به عنوان سرزنش به بی‌باوران گفته می‌شود، و عذاب روحی و شکنجه معنوی چنین خیره‌سران لجوجی است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»

چنين نيست، بلكه آنچه كسب مى‌كردند بر دلهايشان زنگار نهاده است.

آنان در آن روز از (الطاف) پروردگارشان محجوب و محرومند. و آنگاه آنان به دوزخ وارد خواهند شد. سپس (به آنان) گفته خواهد شد: اين همان چيزى است كه آن را دروغ مى‌پنداشتيد.

نکته ها

«رين» به معناى زنگار است كه بر اجناس قيمتى مى‌نشيند. امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: هرگاه گناه بر انسان غالب شود، اميدى به رستگارى او نخواهد بود و اين است معناى‌ «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ». «1»

امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ بنده‌اى نيست مگر آنكه قلبش سفيد است. با انجام هر گناه، در آن سفيدى نقطه‌ى سياهى پديد مى‌آيد و اگر توبه كند، آن سياهى محو مى‌شود و اگر اصرار بر گناه كند، سياهى توسعه يافته و تمام سفيدى قلب را فرامى‌گيرد و ديگر انسان به خير و سعادت برنمى‌گردد. «2»


«1». تفسير مجمع البيان.

«2». تفسير نور الثقلين.

جلد 10 - صفحه 418

امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از «إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ» آن است كه از پاداش خداوند محرومند وگرنه خداوند مكان ندارد. «1»

پیام ها

1- افسانه پنداشتن قرآن، ناشى از ناپاكى دل است. «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ»

2- گناه، روح انسان را دگرگون و از درك حق باز مى‌دارد. «بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»

3- فطرت انسان سالم است، آنچه آن را مى‌پوشاند، گناه است. «رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ»

4- در فرهنگ قرآن، قلب و روح مركز درك حقايق است. «رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ»

5- اصرار و تداوم بر گناه، سبب زنگار قلب است. «ما كانُوا يَكْسِبُونَ»

6- عمل، سرمايه انسان است كه با آن، خوبى‌ها يا بدى‌ها را كسب مى‌كند. «كانُوا يَكْسِبُونَ»

7- زنگار گناه كه در دنيا مانع درك حقيقت است، در آخرت نيز مانع دريافت الطاف الهى مى‌شود. «إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»

8- مأموران دوزخ، دوزخيان را سرزنش مى‌كنند. «ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»

ثُمَّ يُقالُ‌: پس گفته شود، يعنى زبانيه ايشان را گويند از روى توبيخ و سرزنش: هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ‌: اين عذاب آن عذابى است كه بوديد بدان تكذيب مى‌كرديد و باور نداشتيد در دنيا.


«1» همان مأخذ، ص 454.

جلد 14 - صفحه 104


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»

لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»

كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»

ترجمه‌

واى بر كم فروشان‌

آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مى‌ستانند

و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مى‌نمايند زيان ميرسانند

آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند

در روزى بزرگ‌

روز كه مى‌ايستند مردم نزد پروردگار جهانيان‌

نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است‌

و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن‌

نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌

واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان‌

آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را

و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى‌

چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانه‌هاى پيشينيان است‌

نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند

نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند

پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ‌

پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.

تفسير

قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در


جلد 5 صفحه 359

وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مى‌ايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بى‌مروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بى‌اصل پيشينيان است نه چنين‌


جلد 5 صفحه 360

است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرموده‌اند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ يُقال‌ُ هذَا الَّذِي‌ كُنتُم‌ بِه‌ِ تُكَذِّبُون‌َ «17»

‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سرزنش‌ ميكنند و ميگويند ‌اينکه‌ ‌است‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌شما‌ بوديد تكذيب‌ ميكرديد ‌که‌ گفتيم‌ تكذيب‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ بانكار معاد ‌است‌ مطلقا مثل‌ طبيعي‌ و دهري‌ ‌ يا ‌ بانكار معاد جسماني‌ ‌است‌ و منحصر بروحاني‌ ميدانند، ‌ يا ‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌را‌ معاف‌ ميپندارند ‌ يا ‌ خلود ‌را‌ منكرند ‌ يا ‌ ميگويند جسم‌ ‌آنها‌ آتشي‌ ميشود ديگر عذاب‌ و اذيت‌ ندارند، ‌ يا ‌ ساير مزخرفات‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ حال‌ مكذبين‌.

‌اينکه‌ يازده‌ ‌آيه‌ ‌در‌ وصف‌ فجار و مكذبين‌ ‌است‌ سپس‌ يازده‌ ‌آيه‌ ‌در‌ وصف‌ ابرار و مقربين‌ بيان‌ ميفرمايد.

گفتيم‌: ابرار احسان‌ كنندگان‌ هستند احسان‌ بنفس‌ ‌خود‌ و احسان‌ بغير و احسان‌ ‌در‌ دين‌: اما احسان‌ بنفس‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ معرض‌ قابليت‌ نعم‌ الهيه‌ ‌در‌ آورند چه‌ نعم‌ دنيويه‌ و چه‌ اخرويه‌ و مشمول‌ الطاف‌ الهيه‌ شوند و مستفيض‌ بفيوضات‌ حق‌ گردند باعمال‌ حسنه‌ ‌از‌ واجبات‌ و مستحبات‌ و عبادات‌، و احسان‌ بغير محبت‌ و علاقه‌ و بذل‌ مال‌ و ارشاد و هدايت‌ و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و دعا، و طلب‌ مغفرت‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ و خيرات‌ و مبرات‌ ‌براي‌ اموات‌ و حسن‌ معاشرت‌ ‌با‌ احياء مؤمنين‌ و اداء حق‌ ذوي‌ الحقوق‌ و احترام‌ ‌از‌ علماء و بزرگان‌ دين‌ و ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ ذكر صلوات‌ و سلام‌ خدمت‌ پيغمبر

جلد 18 - صفحه 42

و ائمه‌ طاهرين‌ ‌که‌ گفتند:

(للمؤمن‌ ‌علي‌ اخيه‌ المؤمن‌ ثلاثون‌ حقا ‌لا‌ برائة منها الا بالاداء ‌او‌ العفو)

و اما احسان‌ ‌در‌ دين‌ مقدسات‌ دين‌ ‌را‌ محترم‌ بشمارند قرآن‌ مجيد احكام‌ شرع‌ انبياء و اولياء و ائمه‌ طاهرين‌ تكميل‌ ايمان‌ اطاعت‌ واجب‌ الاطاعة و امثال‌ اينها لذا ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 17)- و در این آیه می‌فرماید: «سپس به آنها گفته می‌شود: این همان چیزی است که آن را تکذیب می‌کردید»! (ثم یقال هذا الذی کنتم به تکذبون).

این سخن به عنوان توبیخ و ملامت و سرزنش به آنها گفته می‌شود و عذابی است روحانی و شکنجه‌ای است معنوی برای این گروه خیره سر و لجوج.

نکات آیه

۱ - منکران قیامت، تنها با ورود به جهنم، آن را باور خواهند کرد. (ثمّ یقال هذا الذى کنتم به تکذّبون)

۲ - مأموران الهى، با به رخ کشیدن تکذیب گرى ها و ناباورى هاى جهنمیان، آنان را بر آن موضع گیرى، سرزنش خواهند کرد. (ثمّ یقال هذا الذى کنتم به تکذّبون)

۳ - خطر گرفتارى به جهنم، به تمام دوزخیان گوشزد شده و به آنان هشدار کافى داده شده است. (ثمّ یقال هذا الذى کنتم به تکذّبون)

۴ - عذاب جهنم، کیفر تکذیب کنندگان آن (ثمّ یقال هذا الذى کنتم به تکذّبون)

موضوعات مرتبط

  • انذار: انذار از جهنم ۳
  • ایمان: زمینه ایمان به جهنم ۱
  • جهنم: آثار ورود به جهنم ۱; کیفر مکذبان جهنم ۴; موجبات جهنم ۴
  • جهنمیان: انذار جهنمیان ۳; تکذیبگرى جهنمیان ۲; سرزنش جهنمیان ۲
  • کارگزاران خدا: سرزنشهاى کارگزاران خدا خدا ۲

منابع