المطففين ١: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَيْل|وَيْلٌ]] [[کلمه غیر ربط::وَيْل| ]] [[شامل این ریشه::ويل| ]][[ریشه غیر ربط::ويل| ]][[شامل این کلمه::لِلْمُطَفّفِين|لِلْمُطَفِّفِينَ]] [[کلمه غیر ربط::لِلْمُطَفّفِين| ]] [[شامل این ریشه::طفف| ]][[ریشه غیر ربط::طفف| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَيْل|وَيْلٌ]] [[کلمه غیر ربط::وَيْل| ]] [[شامل این ریشه::ويل| ]][[ریشه غیر ربط::ويل| ]][[شامل این کلمه::لِلْمُطَفّفِين|لِلْمُطَفِّفِينَ]] [[کلمه غیر ربط::لِلْمُطَفّفِين| ]] [[شامل این ریشه::طفف| ]][[ریشه غیر ربط::طفف| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=وای بر کمکنندگان! | |-|صادقی تهرانی=وای بر کمکنندگان! | ||
|-|معزی=وای بر کمفروشان | |-|معزی=وای بر کمفروشان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Woe to the defrauders.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/083001.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/083001.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::1|١]] | قبلی = سوره المطففين | بعدی = المطففين ٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::2|٢]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«الْمُطَفِّفِینَ»: کاهندگان. کسانی که به هنگام کشیدن و پیمودن و مترکردن اشیاء و اجناس دزدی کنند. بدین معنی که اگر به دیگران جنس میفروشند از آن بکاهند، و اگر جنس میخرند بر آن بیفزایند. در هر صورت یا از آن کالا میکاهند و یا از بها. | «الْمُطَفِّفِینَ»: کاهندگان. کسانی که به هنگام کشیدن و پیمودن و مترکردن اشیاء و اجناس دزدی کنند. بدین معنی که اگر به دیگران جنس میفروشند از آن بکاهند، و اگر جنس میخرند بر آن بیفزایند. در هر صورت یا از آن کالا میکاهند و یا از بها. | ||
خط ۲۸: | خط ۳۶: | ||
[[الأعراف ٨٥ | وَ إِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً...]] (۰) | [[الأعراف ٨٥ | وَ إِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً...]] (۰) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: اهل مدینه از خبیث ترین مردم از لحاظ کمفروشى با کیل و وزن بوده اند تا این که این آیه نازل گردید و آنها بعد از نزول آیه وضع کیل و وزن خویش را اصلاح نمودند.<ref> در تفسیر برهان از ابوالجارود او از امام باقر علیهالسلام نقل نماید این آیه براى رسول خدا نازل شد. هنگامى که به مدینه وارد شده بود و اهل مدینه در بدترین اوضاع از لحاظ کیل و وزن بودند و بعد آن را اصلاح نمودند و در تفسیر مجمع البیان از سدى نقل شده که در مدینه مردى بود به نام ابوجهینه که در وزن و کیل تقلب مینمود و این آیه نازل گردید و نیز در تفاسیر روض الجنان و کشف الاسرار از عکرمه و او از ابن عباس و سدى نقل کنند که ابوجهینه مزبور داراى دو ترازو و میزان بوده که با یکى از آن دو زیاد میخرید و با دیگر کم میفروخت چنان که در سنن نسائى و ابن ماجه از عامه نیز آن را از ابن عباس روایت کرده اند.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه]] | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۱#link95 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۱#link95 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4» لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» | |||
واى بر كمفروشان. كسانى كه هرگاه از مردم پيمانه بگيرند كامل مىگيرند. و هرگاه به ايشان پيمانه دهند يا برايشان (كالايى را) وزن كنند، كم مىگذارند. آيا آنان گمان ندارند كه برانگيخته خواهند شد؟ براى روزى بزرگ. روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان (براى پاسخ به كارهايشان) خواهند ايستاد. | |||
===نکته ها=== | |||
«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّهاى در دوزخ يا درى از درهاى آن مىباشد. | |||
«طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و كم گذاشتن است و ريشه آن از «طف» به معناى كنار است. به فروشندهاى كه از كنار اجناس مىزند، «مطفف» گويند. | |||
ابن مسعود نقل مىكند كه هر كس از نمازش بكاهد مشمول اين آيه است. «1» | |||
كم فروشى هر صنفى متناسب با خودش مىباشد: معلم، كارگر، نويسنده، فروشنده، | |||
---- | |||
«1». تفسير نمونه. | |||
جلد 10 - صفحه 414 | |||
مهندس، دكتر و ديگر مشاغل، هر كدام در انجام وظيفه خود كوتاهى كنند، كم فروشند. | |||
كمفروش، خود را زرنگ مىداند، مردم را دوست ندارد، خدا را رازق نمىداند و ظلم اقتصادى به جامعه مىكند. | |||
كم فروشى از گناهان كبيره است، زيرا وعده عذاب براى آن آمده است. | |||
امكانِ كم فروشى يا حساسيّت در كيل بيش از وزن است، لذا در يك آيه فقط از كيل و در آيه پس از آن، ابتدا مجدداً از كيل و سپس وزن، سخن به ميان آمده است. | |||
در روايات مىخوانيم: هرگاه مردم گرفتار گناه كمفروشى شوند، زمين روئيدنىهاى خود را از مردم باز مىدارد و مردم به قحطى تهديد مىشوند. «1» | |||
انضباط و دقّت اقتصادى، در رأس برنامههاى اصلاحى انبياست. چنانكه حضرت شعيب به قوم خود فرمود: «أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» «2» پيمانه را (در معامله) كامل و تمام بدهيد و از كم كنندگان و خسارت زنندگان نباشيد و با ترازوى درست وزن كنيد و كالاهاى مردم را كم ندهيد و روى زمين مفسدانه عمل نكنيد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- خطر را با كلماتِ هشدار دهنده اعلام كنيد. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» | |||
2- مال حرام از راه كمفروشى، عامل سقوط انسان است. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» | |||
3- تفاوت گذاردن در گرفتن و دادن كم فروشى است. آنچه بر خود نمىپسندى بر ديگران مپسند. اكْتالُوا ... يَسْتَوْفُونَ- كالُوهُمْ ... يُخْسِرُونَ | |||
4- كم فروشى نسبت به هر كس، گرچه مسلمان نباشد، نارواست. «عَلَى النَّاسِ» | |||
5- بالاتر از گناه، انس گرفتن با گناه است، به گونهاى كه كم فروشى شغل انسان شود. «يُخْسِرُونَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار است.) | |||
6- براى جلوگيرى از مفاسد اقتصادى، بايد ياد معاد را در دلها زنده كنيم. «أَ لا | |||
---- | |||
«1». تفسير الميزان. | |||
«2». شعراء، 181- 183. | |||
جلد 10 - صفحه 415 | |||
يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ» | |||
7- اعتقاد به معاد حتّى در حدّ گمان بازدارنده است. «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ» | |||
8- حوادث روز قيامت، بزرگ و هولناك است. «لِيَوْمٍ عَظِيمٍ» | |||
9- براى كمفروشى و حق الناس بايد پاسخگو باشيم. «يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ» | |||
10- كيفر و مجازاتِ مجرمان، از شئون ربوبيّت خداست. «يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» | |||
---- | |||
«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حيدرى 1391 هج.) ص 149. | |||
جلد 14 - صفحه 94 | |||
شأن نزول- اهل مدينه در كيل و وزن خيانتى عظيم داشتند. چون حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از مكه هجرت و متوجّه مدينه شدند، در اثناى راه اين سوره نازل شد: | |||
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ: واى و ويل براى كم دهندگان در كيل و وزن. | |||
بيان- ويل چاهى است در جهنم به انواع عذاب. يا كلمهاى است جامع جميع بدىها يعنى انواع عذاب و عتاب و شدّت و محنت براى مطفّفين است. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4» | |||
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» | |||
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» | |||
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17» | |||
ترجمه | |||
واى بر كم فروشان | |||
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مىستانند | |||
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مىنمايند زيان ميرسانند | |||
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند | |||
در روزى بزرگ | |||
روز كه مىايستند مردم نزد پروردگار جهانيان | |||
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است | |||
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن | |||
نوشتهئى است واضح نوشته شده | |||
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان | |||
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را | |||
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى | |||
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانههاى پيشينيان است | |||
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند | |||
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند | |||
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ | |||
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد. | |||
تفسير | |||
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 359 | |||
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مىايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بىمروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بىاصل پيشينيان است نه چنين | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 360 | |||
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرمودهاند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَيلٌ لِلمُطَفِّفِينَ «1» | |||
در حديث از حضرت صادق (ع) است فرمود: | |||
(و اما الويل فبلغنا و اللّه أعلم أنه بئر في جهنم). | |||
اقول: مكرر گفتهايم دو ويل داريم اسمي و وصفي اما اسمي چاه ويل است در قعر جهنم، و اما وصفي يعني بدا بحال آنها مثل طوبي اسمي شجره طوبي است در بهشت، وصفي خوشا بحال آنها. مطفف كم فروش است در باب معاملات خريد و فروش شرائط بسياري دارد شرائط متعاملين، شرائط عوضين، شرائط عقد و معامله، اما شرائط متعاملين بايد بالغ و رشيد باشند با غير بالغ و سفيه صحيح نيست مگر آنكه آنها را آلت | |||
جلد 18 - صفحه 33 | |||
قرار دهند و معامله با فرستنده آنها باشد، بايد عاقل باشند با مجنون معامله صحيح نيست مختار باشند معامله جبري صحيح نيست، بايد مالك باشند يا وصي مالك يا وكيل مالك معامله فضولي محتاج باذن مالك است، بايد محجور نباشد كساني که ممنوع التصرف هستند از طرف شرع معامله آنها صحيح نيست. | |||
و اما شرائط عوضين بايد از اعيان نجسه نباشد مثل سگ و خوك و ميته و خون و عذره بلي عبد كافر و لو نجس العين است مانعي ندارد، و امروز در ميان مسلمين تمام اينها را طرف معامله قرار ميدهند هم سگ ميفروشند هم خوك هم خون هم عذره هم ميته بايد ماليت داشته باشد اشيايي که ماليت ندارد معامله آن صحيح نيست مثل حشرات، و مباحات اصليه تا مادامي که حيازت نشده، بايد آلات لهو و لعب مثل آلات قمار و ساز و آواز و اشباه آنها نباشد، بايد مجسمه ذي روح نباشد و غير اينها از چيز- هايي که در شريعت مطهره حرام است. و از جمله شرائط بايد عوضين معلوم باشد بيع مجهول جايز نيست و باطل است مثلا چيزهايي که در اينکه جعبه يا در اينکه بسته است بفروشد، مقدار هم بايد معلوم باشد يا بكيل يا بوزن يا بعدد يا بزرع يا بمشاهده هر كدام بجاي خود، بايد تقلب در جنس هم نباشد که چيز ديگري را بجاي ديگري بفروشد يا خلط كند روغن نباتي بجاي حيواني بفروشد، چاي داخلي بجاي خارجي، گوشت ميش را بجاي نر بفروشد و هكذا. | |||
و اما شرايط عقد و معامله چهار قسم معامله داريم نقد نسيه سلف كالي بكالي. | |||
نقد آنكه ثمن و مثمن هر دو نقد باشد تحويل دهد و تحويل بگيرد، نسيه آنكه جنس نقد و ثمن مدت داشته باشد و بايد مدتش معلوم باشد مدت مجهول جايز نيست، سلف عكس نسيه ثمن نقد و جنس مدت معلوم داشته باشد، كالي بكالي اينكه هر دو مدت دارد و اينکه باطل است. | |||
و معاملات هم دو قسم است يا صيغهاي عربي يا فارسي يا لغات ديگر، معاملاتي که بدون صيغه باشد فقط داد و ستد است و اينکه تا مادامي که تصرف نكرده حق رجوع دارد. و بالجمله باب معاملات احكام بسيار دارد و بالاخص باب خيارات خيار عيب | |||
جلد 18 - صفحه 34 | |||
غبن شرط خيار تخلف و نحو اينها و امروز معاملات فاقد اينکه شروط هستند و احدي مراعات نميكند و باندازهاي مسائل معاملات متروك شده که حتي فقهاء مراجع تقليد مأيوس هستند از اينكه در رسائل خود درج كنند، و اينکه آيه شريفه: | |||
وَيلٌ لِلمُطَفِّفِينَ و لو در يك قسمت است لكن ويل شامل هر معامله که فاقد بعض اينکه شروط باشد و بر خلاف شرع باشد ميشود، سپس خداوند مطففين را معرفي ميفرمايد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 1)- وای بر کم فروشان! در آغاز سوره قبل از هر چیز کم فروشان را مورد تهدید شدیدی قرار داده، میفرماید: «وای بر کم فروشان»! (ویل للمطففین). | |||
این در حقیقت اعلان جنگی است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانهای پایمال میکنند. | |||
قابل توجه این که در روایتی از امام صادق علیه السّلام آمده که خداوند «ویل» را | |||
ج5، ص435 | |||
در باره هیچ کس در قرآن قرار نداده مگر این که او را کافر نام نهاده همان گونه که در آیه 37 سوره مریم، میفرماید: «وای بر کافران از مشاهده روز بزرگ». | |||
از این روایت استفاده میشود که کم فروشی بوی کفر میدهد! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۴: | خط ۳۱۵: | ||
[[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:روش اصلاح اقتصادى]][[رده:آثار انذار]][[رده:انذار از عذاب]][[رده:عذابهاى خدا]][[رده:عذاب کم فروشان]][[رده:کم فروشان در جهنم]][[رده:کم فروشى صدر اسلام]][[رده:گناه کم فروشى]][[رده:کم فروشى اهل مدینه]] | [[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:روش اصلاح اقتصادى]][[رده:آثار انذار]][[رده:انذار از عذاب]][[رده:عذابهاى خدا]][[رده:عذاب کم فروشان]][[رده:کم فروشان در جهنم]][[رده:کم فروشى صدر اسلام]][[رده:گناه کم فروشى]][[رده:کم فروشى اهل مدینه]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 1 سوره مطففين | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 1 سوره مطففين,مطففين 1,وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ,تاریخ صدر اسلام,روش اصلاح اقتصادى,آثار انذار,انذار از عذاب,عذابهاى خدا,عذاب کم فروشان,کم فروشان در جهنم,کم فروشى صدر اسلام,گناه کم فروشى,کم فروشى اهل مدینه,آیات قرآن سوره المطففين | |||
|description=وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۳۷
کپی متن آیه |
---|
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ |
ترجمه
سوره المطففين | آیه ١ | المطففين ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُطَفِّفِینَ»: کاهندگان. کسانی که به هنگام کشیدن و پیمودن و مترکردن اشیاء و اجناس دزدی کنند. بدین معنی که اگر به دیگران جنس میفروشند از آن بکاهند، و اگر جنس میخرند بر آن بیفزایند. در هر صورت یا از آن کالا میکاهند و یا از بها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: اهل مدینه از خبیث ترین مردم از لحاظ کمفروشى با کیل و وزن بوده اند تا این که این آیه نازل گردید و آنها بعد از نزول آیه وضع کیل و وزن خویش را اصلاح نمودند.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين
- چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده
- احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است
- توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»
- اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات
- گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند
- تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان
- اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»
- مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»
- رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...
- رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4» لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6»
واى بر كمفروشان. كسانى كه هرگاه از مردم پيمانه بگيرند كامل مىگيرند. و هرگاه به ايشان پيمانه دهند يا برايشان (كالايى را) وزن كنند، كم مىگذارند. آيا آنان گمان ندارند كه برانگيخته خواهند شد؟ براى روزى بزرگ. روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان (براى پاسخ به كارهايشان) خواهند ايستاد.
نکته ها
«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّهاى در دوزخ يا درى از درهاى آن مىباشد.
«طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و كم گذاشتن است و ريشه آن از «طف» به معناى كنار است. به فروشندهاى كه از كنار اجناس مىزند، «مطفف» گويند.
ابن مسعود نقل مىكند كه هر كس از نمازش بكاهد مشمول اين آيه است. «1»
كم فروشى هر صنفى متناسب با خودش مىباشد: معلم، كارگر، نويسنده، فروشنده،
«1». تفسير نمونه.
جلد 10 - صفحه 414
مهندس، دكتر و ديگر مشاغل، هر كدام در انجام وظيفه خود كوتاهى كنند، كم فروشند.
كمفروش، خود را زرنگ مىداند، مردم را دوست ندارد، خدا را رازق نمىداند و ظلم اقتصادى به جامعه مىكند.
كم فروشى از گناهان كبيره است، زيرا وعده عذاب براى آن آمده است.
امكانِ كم فروشى يا حساسيّت در كيل بيش از وزن است، لذا در يك آيه فقط از كيل و در آيه پس از آن، ابتدا مجدداً از كيل و سپس وزن، سخن به ميان آمده است.
در روايات مىخوانيم: هرگاه مردم گرفتار گناه كمفروشى شوند، زمين روئيدنىهاى خود را از مردم باز مىدارد و مردم به قحطى تهديد مىشوند. «1»
انضباط و دقّت اقتصادى، در رأس برنامههاى اصلاحى انبياست. چنانكه حضرت شعيب به قوم خود فرمود: «أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» «2» پيمانه را (در معامله) كامل و تمام بدهيد و از كم كنندگان و خسارت زنندگان نباشيد و با ترازوى درست وزن كنيد و كالاهاى مردم را كم ندهيد و روى زمين مفسدانه عمل نكنيد.
پیام ها
1- خطر را با كلماتِ هشدار دهنده اعلام كنيد. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ»
2- مال حرام از راه كمفروشى، عامل سقوط انسان است. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ»
3- تفاوت گذاردن در گرفتن و دادن كم فروشى است. آنچه بر خود نمىپسندى بر ديگران مپسند. اكْتالُوا ... يَسْتَوْفُونَ- كالُوهُمْ ... يُخْسِرُونَ
4- كم فروشى نسبت به هر كس، گرچه مسلمان نباشد، نارواست. «عَلَى النَّاسِ»
5- بالاتر از گناه، انس گرفتن با گناه است، به گونهاى كه كم فروشى شغل انسان شود. «يُخْسِرُونَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار است.)
6- براى جلوگيرى از مفاسد اقتصادى، بايد ياد معاد را در دلها زنده كنيم. «أَ لا
«1». تفسير الميزان.
«2». شعراء، 181- 183.
جلد 10 - صفحه 415
يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»
7- اعتقاد به معاد حتّى در حدّ گمان بازدارنده است. «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»
8- حوادث روز قيامت، بزرگ و هولناك است. «لِيَوْمٍ عَظِيمٍ»
9- براى كمفروشى و حق الناس بايد پاسخگو باشيم. «يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
10- كيفر و مجازاتِ مجرمان، از شئون ربوبيّت خداست. «يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1»
«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حيدرى 1391 هج.) ص 149.
جلد 14 - صفحه 94
شأن نزول- اهل مدينه در كيل و وزن خيانتى عظيم داشتند. چون حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از مكه هجرت و متوجّه مدينه شدند، در اثناى راه اين سوره نازل شد:
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ: واى و ويل براى كم دهندگان در كيل و وزن.
بيان- ويل چاهى است در جهنم به انواع عذاب. يا كلمهاى است جامع جميع بدىها يعنى انواع عذاب و عتاب و شدّت و محنت براى مطفّفين است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
ترجمه
واى بر كم فروشان
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مىستانند
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مىنمايند زيان ميرسانند
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند
در روزى بزرگ
روز كه مىايستند مردم نزد پروردگار جهانيان
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن
نوشتهئى است واضح نوشته شده
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانههاى پيشينيان است
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در
جلد 5 صفحه 359
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مىايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بىمروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بىاصل پيشينيان است نه چنين
جلد 5 صفحه 360
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرمودهاند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
وَيلٌ لِلمُطَفِّفِينَ «1»
در حديث از حضرت صادق (ع) است فرمود:
(و اما الويل فبلغنا و اللّه أعلم أنه بئر في جهنم).
اقول: مكرر گفتهايم دو ويل داريم اسمي و وصفي اما اسمي چاه ويل است در قعر جهنم، و اما وصفي يعني بدا بحال آنها مثل طوبي اسمي شجره طوبي است در بهشت، وصفي خوشا بحال آنها. مطفف كم فروش است در باب معاملات خريد و فروش شرائط بسياري دارد شرائط متعاملين، شرائط عوضين، شرائط عقد و معامله، اما شرائط متعاملين بايد بالغ و رشيد باشند با غير بالغ و سفيه صحيح نيست مگر آنكه آنها را آلت
جلد 18 - صفحه 33
قرار دهند و معامله با فرستنده آنها باشد، بايد عاقل باشند با مجنون معامله صحيح نيست مختار باشند معامله جبري صحيح نيست، بايد مالك باشند يا وصي مالك يا وكيل مالك معامله فضولي محتاج باذن مالك است، بايد محجور نباشد كساني که ممنوع التصرف هستند از طرف شرع معامله آنها صحيح نيست.
و اما شرائط عوضين بايد از اعيان نجسه نباشد مثل سگ و خوك و ميته و خون و عذره بلي عبد كافر و لو نجس العين است مانعي ندارد، و امروز در ميان مسلمين تمام اينها را طرف معامله قرار ميدهند هم سگ ميفروشند هم خوك هم خون هم عذره هم ميته بايد ماليت داشته باشد اشيايي که ماليت ندارد معامله آن صحيح نيست مثل حشرات، و مباحات اصليه تا مادامي که حيازت نشده، بايد آلات لهو و لعب مثل آلات قمار و ساز و آواز و اشباه آنها نباشد، بايد مجسمه ذي روح نباشد و غير اينها از چيز- هايي که در شريعت مطهره حرام است. و از جمله شرائط بايد عوضين معلوم باشد بيع مجهول جايز نيست و باطل است مثلا چيزهايي که در اينکه جعبه يا در اينکه بسته است بفروشد، مقدار هم بايد معلوم باشد يا بكيل يا بوزن يا بعدد يا بزرع يا بمشاهده هر كدام بجاي خود، بايد تقلب در جنس هم نباشد که چيز ديگري را بجاي ديگري بفروشد يا خلط كند روغن نباتي بجاي حيواني بفروشد، چاي داخلي بجاي خارجي، گوشت ميش را بجاي نر بفروشد و هكذا.
و اما شرايط عقد و معامله چهار قسم معامله داريم نقد نسيه سلف كالي بكالي.
نقد آنكه ثمن و مثمن هر دو نقد باشد تحويل دهد و تحويل بگيرد، نسيه آنكه جنس نقد و ثمن مدت داشته باشد و بايد مدتش معلوم باشد مدت مجهول جايز نيست، سلف عكس نسيه ثمن نقد و جنس مدت معلوم داشته باشد، كالي بكالي اينكه هر دو مدت دارد و اينکه باطل است.
و معاملات هم دو قسم است يا صيغهاي عربي يا فارسي يا لغات ديگر، معاملاتي که بدون صيغه باشد فقط داد و ستد است و اينکه تا مادامي که تصرف نكرده حق رجوع دارد. و بالجمله باب معاملات احكام بسيار دارد و بالاخص باب خيارات خيار عيب
جلد 18 - صفحه 34
غبن شرط خيار تخلف و نحو اينها و امروز معاملات فاقد اينکه شروط هستند و احدي مراعات نميكند و باندازهاي مسائل معاملات متروك شده که حتي فقهاء مراجع تقليد مأيوس هستند از اينكه در رسائل خود درج كنند، و اينکه آيه شريفه:
وَيلٌ لِلمُطَفِّفِينَ و لو در يك قسمت است لكن ويل شامل هر معامله که فاقد بعض اينکه شروط باشد و بر خلاف شرع باشد ميشود، سپس خداوند مطففين را معرفي ميفرمايد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- وای بر کم فروشان! در آغاز سوره قبل از هر چیز کم فروشان را مورد تهدید شدیدی قرار داده، میفرماید: «وای بر کم فروشان»! (ویل للمطففین).
این در حقیقت اعلان جنگی است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانهای پایمال میکنند.
قابل توجه این که در روایتی از امام صادق علیه السّلام آمده که خداوند «ویل» را
ج5، ص435
در باره هیچ کس در قرآن قرار نداده مگر این که او را کافر نام نهاده همان گونه که در آیه 37 سوره مریم، میفرماید: «وای بر کافران از مشاهده روز بزرگ».
از این روایت استفاده میشود که کم فروشی بوی کفر میدهد!
نکات آیه
۱ - کم فروشى، گناهى بزرگ است و کم فروشان به عذاب الهى گرفتار خواهند شد. (ویل للمطفّفین) «طفیف» و«قلیل»، به یک معنا است. تطفیف کاستنى است که انجام دهنده آن در پیمانه کردن و وزن کردن خیانت کند و «ویل» در اصل به معناى عذاب و هلاکت است. (لسان العرب)
۲ - جهنم، جایگاه کم فروشان است. (ویل للمطفّفین) «ویل» را برخى به معناى دره اى خاص در جهنم، یا یکى از درهاى آن دانسته اند. (لسان العرب).
۳ - انذار و هشدار به عذاب، روشى قرآنى در اصلاح روابط اقتصادى مردم (ویل للمطفّفین)
۴ - رواج کم فروشى در میان عصر بعثت (ویل للمطفّفین)
روایات و احادیث
۵ - «عن أبى جعفر(ع) [فى قوله تعالى «ویل للمطففین»] قال: نزلت على نبىّ اللّه(ص) حین قدم المدینة و هم یومئذ اسوأ الناس کیلاً فأحسنوا الکیل;[۲] از امام باقر(ع) [درباره قول خداى تعالى «ویل للمطففین»] روایت شده است که فرمود: هنگامى که پیامبر خدا(ص) وارد مدینه شد، این آیه بر آن حضرت نازل گشت; در حالى که در آن زمان مردم مدینه در پیمانه کردن از همه بدتر بودند (یعنى در وزن اجناس خیانت مى نمودند) و پس از نزول این آیه، پیمانه کردن را نیکو انجام دادند»
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴، ۵
- اقتصاد: روش اصلاح اقتصادى ۳
- انذار: آثار انذار ۳; انذار از عذاب ۳
- خدا: عذابهاى خدا ۱
- کم فروشان: عذاب کم فروشان ۱; کم فروشان در جهنم ۲
- کم فروشى: کم فروشى صدر اسلام ۴; گناه کم فروشى ۱
- گناهان کبیره :۱
- مدینه: کم فروشى اهل مدینه ۵
منابع
- ↑ در تفسیر برهان از ابوالجارود او از امام باقر علیهالسلام نقل نماید این آیه براى رسول خدا نازل شد. هنگامى که به مدینه وارد شده بود و اهل مدینه در بدترین اوضاع از لحاظ کیل و وزن بودند و بعد آن را اصلاح نمودند و در تفسیر مجمع البیان از سدى نقل شده که در مدینه مردى بود به نام ابوجهینه که در وزن و کیل تقلب مینمود و این آیه نازل گردید و نیز در تفاسیر روض الجنان و کشف الاسرار از عکرمه و او از ابن عباس و سدى نقل کنند که ابوجهینه مزبور داراى دو ترازو و میزان بوده که با یکى از آن دو زیاد میخرید و با دیگر کم میفروخت چنان که در سنن نسائى و ابن ماجه از عامه نیز آن را از ابن عباس روایت کرده اند.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۴۱۰; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۲۷، ح ۳.