القمر ٣٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَکَيْف|فَکَيْفَ]] [[کلمه غیر ربط::فَکَيْف| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::کيف| ]][[ریشه غیر ربط::کيف| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[شامل این کلمه::عَذَابِي|عَذَابِي]] [[کلمه غیر ربط::عَذَابِي| ]] [[شامل این ریشه::عذب| ]][[ریشه غیر ربط::عذب| ]][[شامل این ریشه::ى| ]][[ریشه غیر ربط::ى| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::نُذُر|نُذُرِ]] [[کلمه غیر ربط::نُذُر| ]] [[شامل این ریشه::نذر| ]][[ریشه غیر ربط::نذر| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَکَيْف|فَکَيْفَ]] [[کلمه غیر ربط::فَکَيْف| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::کيف| ]][[ریشه غیر ربط::کيف| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[شامل این کلمه::عَذَابِي|عَذَابِي]] [[کلمه غیر ربط::عَذَابِي| ]] [[شامل این ریشه::عذب| ]][[ریشه غیر ربط::عذب| ]][[شامل این ریشه::ى| ]][[ریشه غیر ربط::ى| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::نُذُر|نُذُرِ]] [[کلمه غیر ربط::نُذُر| ]] [[شامل این ریشه::نذر| ]][[ریشه غیر ربط::نذر| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فَکَيْفَ کَانَ عَذَابِي وَ نُذُرِ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=پس چگونه بود عذابم و هشداردهندگان (از سوی) من؟ | |-|صادقی تهرانی=پس چگونه بود عذابم و هشداردهندگان (از سوی) من؟ | ||
|-|معزی=پس چگونه بود عذاب من و ترسانندگان من | |-|معزی=پس چگونه بود عذاب من و ترسانندگان من | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">So how were My punishment and My warnings?</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره القمر | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/054030.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/054030.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره القمر | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::30|٣٠]] | قبلی = القمر ٢٩ | بعدی = القمر ٣١ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«کَیْفَ کَانَ ...»: (نگا: قمر / و ). | «کَیْفَ کَانَ ...»: (نگا: قمر / و ). | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link75 | بيان چگونگى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link75 | بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link76 | توضيحى درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link76 | توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link77 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link77 | معناى آسان کردن قرآن براى ذكر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link78 | بيان كيفيت عذاب قوم عاد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link78 | بيان كيفيت عذاب قوم عاد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link79 | ۱ سعادت و نحوست | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link79 | ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link80 | سعادت و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link80 | سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link81 | سعادت و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link81 | سعادت و نحوست، در روايات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link82 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link82 | برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link83 | رواج عقيده به سعادت و نحوست | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link83 | رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link84 | ۲ سعادت و نحوست كواكب | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link84 | ۲ سعادت و نحوست كواكب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link85 | اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link85 | اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link86 | اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link86 | اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link87 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link87 | بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link88 | ۳ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link88 | ۳ تفأل خوب و بد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link91 | امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link92 | مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link91 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link92 | مقصود از تكذيب قوم ثمود به | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link93 | ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link93 | ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link94 | سرگذشت قوم لوط عذابى كه دامنگيرشان شد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link94 | سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link95 | (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link95 | بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۳#link21 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۳#link21 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «30» | |||
---- | |||
«1». حجر، 9. | |||
جلد 9 - صفحه 359 | |||
پس آنان رفيقشان را صدا كردند، پس پذيرفت، دست به كار شد و شتر را از پاى درآورد. پس (بنگر) كه عذاب و هشدار من چگونه بود؟ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30) | |||
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ: پس چگونه بود عذاب من بر قوم ثمود و ترساندن من بر لسان پيغمبر خود. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24» أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26» | |||
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27» وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28» فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ (31) | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 103 | |||
ترجمه | |||
و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست | |||
تكذيب كردند قوم ثمود بيمدهندگان را | |||
پس گفتند آيا انسانى را كه از جنس ما و منفرد است پيروى كنيم همانا ما در اين وقت در گمراهى و عذابهاى گوناگونيم | |||
آيا القاء شده بر او وحى آسمانى از ميان ما بلكه او است بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر | |||
زود باشد كه بدانند فردا كيست بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر | |||
همانا ما فرستندگانيم ناقه را آزمايش براى آنها پس مراقب آنها باش و صبر كن | |||
و آگاه كن آنها را كه آب قسمت شده است ميانشان هر قسمتى حاضر شده بنوبت | |||
پس خواندند يارشان را پس مرتكب كشتار شد و پى كرد | |||
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم | |||
همانا ما فرستاديم بر آنها يك صوت مهيب را پس بودند مانند گياه خشك فراهم آورده انباردار. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال اين آيه شريفه را بعد از نقل قصص تكرار فرموده براى تأكيد معنى و تثبيت آن و مزيد تأثير و تقرير در اذهان شنوندگان و بنظر حقير چنانچه در اوائل كتاب اشاره بآن شد تكرار از لوازم وعظ و خطابه است و احتياج بنكته ندارد و بعضى از مفسّرين آنرا اشاره بجهاتيكه براى تسهيل قرآن در بيان مفاد اين آيه در ضمن آيات سابقه ذكر شد گرفتهاند از قبيل تبيين احكام و تقرير معارف و توضيح مواعظ و تسهيل براهين و تعبير از وقايع بعبارات متعدّده و بيان آنها بأمثله مختلفه كه هر جهتى اقتضاء تكرارى دارد و متذكر فرموده كفار مكّه را بتكذيب قوم ثمود حضرت صالح را كه يكى از منذرين بانذار الهى و پيغمبران خدا بود كه تكذيب يكى از آنها باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه از جنس ما است و مانند ما ميخورد و ميآشامد و در كوچه و بازار راه ميرود و اتباع و انصارى ندارد چگونه ممكن است بمقام نبوّت برسد و از طرف خداوند بر خلق مبعوث | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 104 | |||
گردد و ما مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح بآنها فرموده بود در صورت مخالفت دستورات من در آتشهاى سوزانى واقع خواهيد شد آنها معارضه بمثل نمودند و گفتند در صورت متابعت در آتشها و التهاباتيم چون اصل سعر بمعناى التهاب است يا تعجب نمودند كه چگونه ميشود ما از ترك متابعت او در آتشهاى سوزانى باشيم و باز تعجب نمودند كه وحى الهى يا كتاب آسمانى نازل شود بر يك نفر عادى از بين جماعتى كه از يك قبيله هستند و با يكديگر زندگى ميكنند و اخيرا تصريح كردند كه او كذّاب است و براى خودخواهى و رياست و تكبّر نمودن بر ما اين ادّعا را نموده لذا خداوند فرموده فرداى قيامت معلومشان ميشود كه كذاب أشر كيست يا حضرت صالح بدستور الهى بآنها فرموده چون ستعلمون بصيغه خطاب نيز قرائت شده است بنابر حكايت قول آن حضرت يا التفات از غيبت بخطاب در كلام خدا در هر حال بتفصيلى كه در سوره اعراف گذشت خداوند ناقهاى را براى امتحان آنها از كوه بيرون آورد و بحضرت صالح دستور فرمود كه مراقب سلوك آنها با ناقه و منتظر امر الهى در باره آنها باشد و بر آزار و ايذاء آنان صبر فرمايد و بآنها خبر دهد كه خداوند مقرّر فرموده كه آب رودخانه بين آنها و ناقه قسمت شود يك روز حق آنها و يكروز حق ناقه باشد و سهم هر كدام محفوظ و حاضر و آماده براى صاحبش بنوبه خود بماند پس آنها يار و مصاحب خودشان قدار بن سالف را خواندند و او را وادار بقتل ناقه كردند و او با دو ضرب شمشير آن حيوان را كشت و پى كرد و شايد بملاحظه وادار شدن او بقتل يا با دو ضرب واقع شدن آن باشد كه خداوند فرموده فتعاطى فعقر چون تعاطى تناول شىء بتكلّف است پس خداوند بيك فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطهئى از چوب و نى براى علوفه گوسفندان خود جمع نموده و زير دست و پاى آنها در زمستان ريز ريز شده و محتظر بفتح نيز قرائت شده و بنابراين ظاهرا مراد گياه يا نى و سر شاخه خرد | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 105 | |||
خشكى است كه براى احتظار جمع شده مانند آنكه بآجرى كه براى بناء خانه جمع شده ميگويند آجر بناء و حظيره بر چنين محوّطه اطلاق ميشود و حظيرة القدس از القاب بهشت است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَكَيفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30) | |||
تفسيرش واضع است و گذشت. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 30)- این آیه به عنوان مقدمهای برای ذکر عذاب وحشتناک این قوم سرکش میگوید: «پس (بنگرید) عذاب و انذارهای من چگونه بود»؟! (فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۱: | خط ۱۸۷: | ||
[[رده:آثار تفکر در تاریخ اقوام پیشین]][[رده:آثار تفکر در تاریخ انبیا]][[رده:تشویق به تفکر]][[رده:تفکر در هلاکت قوم ثمود]][[رده:تشویقهاى خدا]][[رده:دلایل حقانیت انذارهاى خدا]][[رده:دلایل حقانیت عذابهاى خدا]][[رده:زمینه فهم هشدارهاى خدا]][[رده:آثار حق ناپذیرى قوم ثمود]][[رده:آثار عبرت ناپذیرى قوم ثمود]][[رده:تاریخ قوم ثمود]][[رده:موجبات عذاب قوم ثمود]][[رده:هلاکت قوم ثمود]][[رده:انذارهاى هود]] | [[رده:آثار تفکر در تاریخ اقوام پیشین]][[رده:آثار تفکر در تاریخ انبیا]][[رده:تشویق به تفکر]][[رده:تفکر در هلاکت قوم ثمود]][[رده:تشویقهاى خدا]][[رده:دلایل حقانیت انذارهاى خدا]][[رده:دلایل حقانیت عذابهاى خدا]][[رده:زمینه فهم هشدارهاى خدا]][[رده:آثار حق ناپذیرى قوم ثمود]][[رده:آثار عبرت ناپذیرى قوم ثمود]][[رده:تاریخ قوم ثمود]][[رده:موجبات عذاب قوم ثمود]][[رده:هلاکت قوم ثمود]][[رده:انذارهاى هود]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القمر ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القمر ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 30 سوره قمر | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 30 سوره قمر,قمر 30,فَکَيْفَ کَانَ عَذَابِي وَ نُذُرِ,آثار تفکر در تاریخ اقوام پیشین,آثار تفکر در تاریخ انبیا,تشویق به تفکر,تفکر در هلاکت قوم ثمود,تشویقهاى خدا,دلایل حقانیت انذارهاى خدا,دلایل حقانیت عذابهاى خدا,زمینه فهم هشدارهاى خدا,آثار حق ناپذیرى قوم ثمود,آثار عبرت ناپذیرى قوم ثمود,تاریخ قوم ثمود,موجبات عذاب قوم ثمود,هلاکت قوم ثمود,انذارهاى هود,آیات قرآن سوره القمر | |||
|description=فَکَيْفَ کَانَ عَذَابِي وَ نُذُرِ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۶
کپی متن آیه |
---|
فَکَيْفَ کَانَ عَذَابِي وَ نُذُرِ |
ترجمه
القمر ٢٩ | آیه ٣٠ | القمر ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَیْفَ کَانَ ...»: (نگا: قمر / و ).
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر
- بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»
- توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»
- معناى آسان کردن قرآن براى ذكر
- بيان كيفيت عذاب قوم عاد
- ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت
- سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم
- سعادت و نحوست، در روايات
- برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند
- رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت
- ۲ سعادت و نحوست كواكب
- اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى
- اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند
- بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب
- ۳ تفأل خوب و بد
- امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است
- مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»
- ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود
- سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد
- بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «30»
«1». حجر، 9.
جلد 9 - صفحه 359
پس آنان رفيقشان را صدا كردند، پس پذيرفت، دست به كار شد و شتر را از پاى درآورد. پس (بنگر) كه عذاب و هشدار من چگونه بود؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30)
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ: پس چگونه بود عذاب من بر قوم ثمود و ترساندن من بر لسان پيغمبر خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24» أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27» وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28» فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ (31)
جلد 5 صفحه 103
ترجمه
و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست
تكذيب كردند قوم ثمود بيمدهندگان را
پس گفتند آيا انسانى را كه از جنس ما و منفرد است پيروى كنيم همانا ما در اين وقت در گمراهى و عذابهاى گوناگونيم
آيا القاء شده بر او وحى آسمانى از ميان ما بلكه او است بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر
زود باشد كه بدانند فردا كيست بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر
همانا ما فرستندگانيم ناقه را آزمايش براى آنها پس مراقب آنها باش و صبر كن
و آگاه كن آنها را كه آب قسمت شده است ميانشان هر قسمتى حاضر شده بنوبت
پس خواندند يارشان را پس مرتكب كشتار شد و پى كرد
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
همانا ما فرستاديم بر آنها يك صوت مهيب را پس بودند مانند گياه خشك فراهم آورده انباردار.
تفسير
خداوند متعال اين آيه شريفه را بعد از نقل قصص تكرار فرموده براى تأكيد معنى و تثبيت آن و مزيد تأثير و تقرير در اذهان شنوندگان و بنظر حقير چنانچه در اوائل كتاب اشاره بآن شد تكرار از لوازم وعظ و خطابه است و احتياج بنكته ندارد و بعضى از مفسّرين آنرا اشاره بجهاتيكه براى تسهيل قرآن در بيان مفاد اين آيه در ضمن آيات سابقه ذكر شد گرفتهاند از قبيل تبيين احكام و تقرير معارف و توضيح مواعظ و تسهيل براهين و تعبير از وقايع بعبارات متعدّده و بيان آنها بأمثله مختلفه كه هر جهتى اقتضاء تكرارى دارد و متذكر فرموده كفار مكّه را بتكذيب قوم ثمود حضرت صالح را كه يكى از منذرين بانذار الهى و پيغمبران خدا بود كه تكذيب يكى از آنها باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه از جنس ما است و مانند ما ميخورد و ميآشامد و در كوچه و بازار راه ميرود و اتباع و انصارى ندارد چگونه ممكن است بمقام نبوّت برسد و از طرف خداوند بر خلق مبعوث
جلد 5 صفحه 104
گردد و ما مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح بآنها فرموده بود در صورت مخالفت دستورات من در آتشهاى سوزانى واقع خواهيد شد آنها معارضه بمثل نمودند و گفتند در صورت متابعت در آتشها و التهاباتيم چون اصل سعر بمعناى التهاب است يا تعجب نمودند كه چگونه ميشود ما از ترك متابعت او در آتشهاى سوزانى باشيم و باز تعجب نمودند كه وحى الهى يا كتاب آسمانى نازل شود بر يك نفر عادى از بين جماعتى كه از يك قبيله هستند و با يكديگر زندگى ميكنند و اخيرا تصريح كردند كه او كذّاب است و براى خودخواهى و رياست و تكبّر نمودن بر ما اين ادّعا را نموده لذا خداوند فرموده فرداى قيامت معلومشان ميشود كه كذاب أشر كيست يا حضرت صالح بدستور الهى بآنها فرموده چون ستعلمون بصيغه خطاب نيز قرائت شده است بنابر حكايت قول آن حضرت يا التفات از غيبت بخطاب در كلام خدا در هر حال بتفصيلى كه در سوره اعراف گذشت خداوند ناقهاى را براى امتحان آنها از كوه بيرون آورد و بحضرت صالح دستور فرمود كه مراقب سلوك آنها با ناقه و منتظر امر الهى در باره آنها باشد و بر آزار و ايذاء آنان صبر فرمايد و بآنها خبر دهد كه خداوند مقرّر فرموده كه آب رودخانه بين آنها و ناقه قسمت شود يك روز حق آنها و يكروز حق ناقه باشد و سهم هر كدام محفوظ و حاضر و آماده براى صاحبش بنوبه خود بماند پس آنها يار و مصاحب خودشان قدار بن سالف را خواندند و او را وادار بقتل ناقه كردند و او با دو ضرب شمشير آن حيوان را كشت و پى كرد و شايد بملاحظه وادار شدن او بقتل يا با دو ضرب واقع شدن آن باشد كه خداوند فرموده فتعاطى فعقر چون تعاطى تناول شىء بتكلّف است پس خداوند بيك فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطهئى از چوب و نى براى علوفه گوسفندان خود جمع نموده و زير دست و پاى آنها در زمستان ريز ريز شده و محتظر بفتح نيز قرائت شده و بنابراين ظاهرا مراد گياه يا نى و سر شاخه خرد
جلد 5 صفحه 105
خشكى است كه براى احتظار جمع شده مانند آنكه بآجرى كه براى بناء خانه جمع شده ميگويند آجر بناء و حظيره بر چنين محوّطه اطلاق ميشود و حظيرة القدس از القاب بهشت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَكَيفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30)
تفسيرش واضع است و گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 30)- این آیه به عنوان مقدمهای برای ذکر عذاب وحشتناک این قوم سرکش میگوید: «پس (بنگرید) عذاب و انذارهای من چگونه بود»؟! (فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ).
نکات آیه
۱ - ترغیب مردم از سوى خداوند; براى تأمل در سرنوشت هلاکت بار قوم ثمود (کذّبت ثمود بالنّذر ... فکیف کان عذابى و نذر)
۲ - سرگذشت هلاکت بار قوم ثمود، دلیلى بر حقانیت عذاب ها و هشدارهاى خداوند کذّبت ثمود بالنّذر ... فکیف کان عذابى و نذر خداوند، پس از بیان موضع تکذیب گرانه ثمودیان نسبت به هشدارهاى الهى; انسان ها را به این حقیقت متوجه ساخته است که «ببیند چگونه عذاب ها و انذارهاى الهى تحقق پذیرفت و عملى گردید».
۳ - قوم ثمود، گرفتار عذاب الهى، در پى درس نگرفتن از انذارهاى مکرر پیامبر خویش (کذّبت ثمود بالنّذر ... فکیف کان عذابى و نذر) عطف «نذر» بر «عذابى»، ممکن است بیانگر این معنا باشد که عذاب الهى در حق ثمودیان، بدون انذارهاى مکرر و اتمام حجت نبوده است.
۴ - تفکر در تاریخ پیامبران و امت هاى پیشین، راه گشاى انسان ها، در فهم حقانیت هشدارهاى خداوند (کذّبت ثمود بالنّذر ... فکیف کان عذابى و نذر)
موضوعات مرتبط
- تفکر: آثار تفکر در تاریخ اقوام پیشین ۴; آثار تفکر در تاریخ انبیا ۴; تشویق به تفکر ۱; تفکر در هلاکت قوم ثمود ۱
- خدا: تشویقهاى خدا ۱; دلایل حقانیت انذارهاى خدا ۲; دلایل حقانیت عذابهاى خدا ۲; زمینه فهم هشدارهاى خدا ۴
- قوم ثمود: آثار حق ناپذیرى قوم ثمود ۳; آثار عبرت ناپذیرى قوم ثمود ۳; تاریخ قوم ثمود ۲، ۳; موجبات عذاب قوم ثمود ۳; هلاکت قوم ثمود ۲
- هود(ع): انذارهاى هود(ع) ۳
منابع