الزخرف ٥٥: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَلَمّا|فَلَمَّا]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این ریشه::لما| ]][[شامل این کلمه::آسَفُونَا|آسَفُونَا]] [[کلمه غیر ربط::آسَفُونَا| ]] [[شامل این ریشه::اسف| ]][[ریشه غیر ربط::اسف| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::انْتَقَمْنَا|انْتَقَمْنَا]] [[کلمه غیر ربط::انْتَقَمْنَا| ]] [[شامل این ریشه::نقم| ]][[ریشه غیر ربط::نقم| ]][[شامل این کلمه::مِنْهُم|مِنْهُمْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::فَأَغْرَقْنَاهُم|فَأَغْرَقْنَاهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::فَأَغْرَقْنَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::غرق| ]][[ریشه غیر ربط::غرق| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::أَجْمَعِين|أَجْمَعِينَ]] [[کلمه غیر ربط::أَجْمَعِين| ]] [[شامل این ریشه::جمع| ]][[ریشه غیر ربط::جمع| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَلَمّا|فَلَمَّا]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این ریشه::لما| ]][[شامل این کلمه::آسَفُونَا|آسَفُونَا]] [[کلمه غیر ربط::آسَفُونَا| ]] [[شامل این ریشه::اسف| ]][[ریشه غیر ربط::اسف| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::انْتَقَمْنَا|انْتَقَمْنَا]] [[کلمه غیر ربط::انْتَقَمْنَا| ]] [[شامل این ریشه::نقم| ]][[ریشه غیر ربط::نقم| ]][[شامل این کلمه::مِنْهُم|مِنْهُمْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::فَأَغْرَقْنَاهُم|فَأَغْرَقْنَاهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::فَأَغْرَقْنَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::غرق| ]][[ریشه غیر ربط::غرق| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::أَجْمَعِين|أَجْمَعِينَ]] [[کلمه غیر ربط::أَجْمَعِين| ]] [[شامل این ریشه::جمع| ]][[ریشه غیر ربط::جمع| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=پس هنگامیکه ما را به (خشم و) اندوه درآوردند، از آنان انتقام گرفتیم. پس همهی آنان را غرق کردیم. | |-|صادقی تهرانی=پس هنگامیکه ما را به (خشم و) اندوه درآوردند، از آنان انتقام گرفتیم. پس همهی آنان را غرق کردیم. | ||
|-|معزی=تا گاهی که به خشم آوردند ما را کین کشیدیم از ایشان پس غرق ساختیم ایشان را همگی | |-|معزی=تا گاهی که به خشم آوردند ما را کین کشیدیم از ایشان پس غرق ساختیم ایشان را همگی | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">And when they provoked Our wrath, We took retribution from them, and We drowned them all.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الزخرف | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/043055.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/043055.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الزخرف | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::55|٥٥]] | قبلی = الزخرف ٥٤ | بعدی = الزخرف ٥٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«آسَفُونَا»: ما را خشمگین کردند. این نکته قابل توجّه است که نه خشم و کین درباره خداوند مهربان مفهومیدارد، و نه رضایت و خوشنودی خدا بدان معنی که در میان ما معروف است. بلکه خشم و کین او به معنی اراده مجازات، و رضایت و خوشنودی او به معنی اراده اجر و ثواب است. | «آسَفُونَا»: ما را خشمگین کردند. این نکته قابل توجّه است که نه خشم و کین درباره خداوند مهربان مفهومیدارد، و نه رضایت و خوشنودی خدا بدان معنی که در میان ما معروف است. بلکه خشم و کین او به معنی اراده مجازات، و رضایت و خوشنودی او به معنی اراده اجر و ثواب است. | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link118 | آيات ۴۶ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link119 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link118 | آيات ۴۶ - ۵۶ سوره زخرف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link120 | روايتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link119 | ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون و فرعونيان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link120 | بحث روايتى]] | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۵#link39 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۵#link39 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ «55» | |||
پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ (55) | |||
فَلَمَّا آسَفُونا: پس آن هنگام كه بسيار غضبناك و خشمناك ساختند ما را به سبب فرط عناد و عصيان و ناسپاسى و حق ناشناسى، انْتَقَمْنا مِنْهُمْ: انتقام كشيديم از ايشان براى اولياى خود. | |||
جلد 11 - صفحه 485 | |||
بيان: | |||
اين مقدمه ثابت شده كه ذات سبحانى محل حوادث و عوارض نيست، زيرا مستلزم تغير در ذات، و آن محال است؛ بنابراين اطلاق غضب و رضا به ساحت كبريائى به اعتبار غايات است، پس مراد به غضب و رضاى خدا تعذيب مجرمان و اثابه مطيعان است. | |||
على بن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) از حضرت باقر عليه السلام روايت نموده در تفسير دو آيه اولى «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» دومى «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»* «1» فرمود: پس خدا جل شأنه و عظم سلطانه و دام كبريائه، اعز و ارفع و اقدس است از آنكه عارض گردد ذات او را اسف و ظلمى، و لكن داخل فرمايد در ما اهل البيت، پس قرار داد اسف ما را اسف خود، و فرمود: «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» و قرار داد ظلم به ما را ظلم ذات اقدس خود، پس فرمود: «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»* «2» فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ: پس غرق ساختيم ايشان را در دريا تماما كه يك نفر از آنها باقى نماند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ (55) فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِينَ (56) وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ (57) وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلاَّ جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ (58) إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِي إِسْرائِيلَ (59) | |||
وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ (60) | |||
ترجمه | |||
پس چون بخشم آوردند ما را انتقام كشيديم از آنها پس غرق كرديمشان همگى | |||
پس قرار داديمشان پيش قدم و قصّه عبرت آور براى آيندگان | |||
و چون زده شد به پسر مريم مثلى آنگاه قوم تو از آن بخنده درآيند | |||
و گفتند آيا خدايان ما بهترند يا او نزدند آن مثل را براى تو مگر براى جدل بلكه آنها گروهى دشمنى كنندگانند | |||
نيست او مگر بندهئى كه انعام كرديم بر او و قرار داديم او را موجب عبرت براى بنى اسرائيل | |||
و اگر بخواهيم هر آينه قرار ميدهيم بجاى شما فرشتگانى را در زمين كه جانشين باشند. | |||
تفسير | |||
گفتهاند خداوند در تعقيب آيات سابقه فرموده است پس چون فرعون و اتباعش از كثرت عصيان ما را بخشم و غضب درآوردند از آنها انتقام كشيديم و همه را غرق نموديم پس قرار داديم آنها را پيش قدمان بجهنّم كه حالشان موجب عبرت و نصيحت آيندگان باشد چون واقعه عجيبه شگفتآور را مثل گويند ولى در كافى و توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در تفسير اين آيه فرمود خداوند تبارك و تعالى متأسّف نميشود مانند تأسّف ما ولى او خلق فرمود اوليائى براى خود كه متأسف ميشوند و خوشنود ميگردند و خداوند رضا و سخط ايشانرا رضا و سخط خود خوانده چون آنان دعاة الى اللّه و ادلّاء بر او هستند لذا باين مقام رسيدند و خداوند فرموده كسيكه بولىّ من اهانت نمايد با من مبارزه نموده و اعلان جنگ داده و فرموده اطاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم اطاعت من و بيعت با او بيعت با خدا است رضا و غضب هم از اين قبيل است و هر چه شبيه اين دو باشد از احوال نميشود بخدا نسبت | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 610 | |||
داد اگر اسف و غضب براى خالق دست دهد تغيّر در او روى داده و اگر در او تغيّر روى دهد مأمون از آن نميشود كه روزى فنا براى او روى دهد و با اينحال فرقى بين خالق و خلق باقى نميماند خدا مبرّى از اين قول است حقير عرض ميكنم علاوه بر آنچه از فرمايش امام عليه السّلام مختصرا نقل شد اسف خشم مقرون بحزن است كه نسبت آن بخدا بهيچ وجه سزاوار نيست لذا بايد گفت مراد تأسف حضرت موسى و هارون و ساير اهل ايمان است كه خدا بخود نسبت داده بتقريبى كه امام عليه السّلام بيان فرموده است و نيز گفتهاند چون آيه شريفه انّكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنّم نازل شد مشركين قريش برآشفتند و بعضى از آنها گفتند اگر خدايان ما فروزينه آتش جهنّم باشند عيسى بن مريم هم كه محمّد او را تطهير و تقديس نموده بايد بسوزد چون او گفته تمام شما با معبودهاتان در جهنّميد و سايرين از خوشحالى ضجّه كشيدند كه محمّد محكوم شد و گفتند خدايان ما بهتر از مسيح نيستند وقتى او فروزينه جهنّم باشد آنها هم باشند و خداوند از اعتراض آنها جواب فرموده كه اين مثلى كه آنها براى حضرت عيسى زدند و اشكالى كه كردند نيست مگر از باب جدال و خصومت چون خودشان ميدانند كه روى سخن خدا با آنها بوده نه نصارى كه مسيح را پسر خدا يا شريك او ميدانند و نيز ميدانند كه لفظ ما در غير ذوى العقول استعمال ميشود و از آيه استفاده شركت مسيح و عزير و ملائكه در عذاب باعتبار آنكه هر يك معبود جمعى هستند نميشود نبود عيسى عليه السّلام مگر بندهئى از بندگان ما كه مشمول انعام ما گرديد و ما او را مثل و موجب شگفت و عبرت براى بنى اسرائيل قرار داديم كه بىپدر بدنيا آمد و قدرت ما از اينها بالاتر است اگر بخواهيم تمام شما را نابود ميكنيم و از شما كه بنى آدميد ملائكه را در زمين خليفه و جانشين مينمائيم و بنابر اين كلمه من در منكم براى بدليّت و يصدّون بمعناى يضجّون است و بعضى يصدّون بضمّ صاد قرائت نمودهاند و بنابر اين معنى آنستكه آنگاه قوم تو از جهت آنمثل اعراض از حقّ مينمايند ولى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در اين آيه نقل شده كه صدود در عربيّت خنده است و بعضى گفتهاند وقتى آيه انّ مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب نازل شد مشركين تصوّر كردند پيغمبر اسلام ميخواهد تمام معتقدات نصارى را در باره حضرت عيسى تصديق نمايد لذا | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 611 | |||
خوشحال شدند و ضجّه كشيدند و گفتند اگر بنا باشد عبادت غير خداوند بزرگ جائز باشد خدايان ما هم قابل پرستش و ستايشند و بايد سؤال نمود آيا آنها بهترند يا عيسى براى پرستش و خداوند جواب فرموده كه آنها باين مثل بر تو اعتراض ننمودند مگر براى مجادله و خصومت و الّا خودشان هم ميدانند كه تو عبادت عيسى را تجويز ننمودى و بيش از اين در باره او گفته نشد كه او بندهئى بود مورد انعام و اعظام ما واقع شد تا آخر آنچه ذكر شد ولى مستفاد از آنچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و در كافى از ابو بصير و در مناقب از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و در تهذيب از امام صادق و قمى ره از سلمان فارسى ره نقل نموده آنستكه يكروز پيغمبر صلى اللّه عليه و اله با جمعى از قريش نشسته بود فرمود داخل ميشود از اين در مرديكه شبيهترين خلق است بعيسى بن مريم پس امير المؤمنين عليه السّلام داخل شد و مردم خنديدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود چنانچه بعضى از مردم در محبّت عيسى عليه السّلام افراط نمودند و هلاك شدند و بعضى تفريط كردند و با او عداوت ورزيدند و بهلاكت رسيدند و بعضى ميانهروى نمودند و نجات يافتند مثل على عليه السّلام هم در اين امّت از اين قرار است اگر بملاحظه آن نبود كه امّت من در باره او قائل شوند بآنچه امّت عيسى عليه السّلام در باره او قائل شدند ميگفتم سخنى را كه مردم خاك قدم على را بردارند و بآن تبرّك جويند و بزرگان قريش از اين بيان رنجيدند و بعضى خنديدند و گفتند محمد راضى نشد كه مثلى بزند براى پسر عمّش جز بعيسى بن مريم قسم بخدا بتهاى ما بهترند از او براى تبرّك جستن پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر اين واقعه و جواب خداوند از آنها كه به پيغمبر فرموده اعتراض آنها باين مثل تو فقط از راه دشمنى و جدال است و الّا خودشان هم فضل او را ميدانند و كرامت او را از بدو تولّد تاكنون نزد خدا مشاهده نمودهاند و مع الوصف او بندهئى است كه مشمول انعام ما واقع شده و ما او را در اين امّت مثل براى عيسى قرار داديم در بنى اسرائيل و اگر بخواهيم از شما بنى هاشم جمعى را مانند ملائكه معصوم از گناه قرار ميدهيم كه جانشين و خليفه ما باشند در زمين آنچه ذكر شد بنظر حقير حاصل جمع بين روايات و از جهاتى با ظاهر آيات شريفه مناسبتر است از دو قولى كه از مفسّرين نقل شد و تقريب آن باين نحو از خصائص اين تفسير است و در سوره انفال بعضى از اين | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 612 | |||
روايات ذيل آيه شريفه و ما كان اللّه ليعذّبهم و انت فهيم و آيه بعد از آن ذكر و اجمالا نامى از معترضين برده شد و اللّه تعالى اعلم بحقائق الامور. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمّا آسَفُونا انتَقَمنا مِنهُم فَأَغرَقناهُم أَجمَعِينَ (55) | |||
پس چون که ما را بغضب آوردند انتقام كشيديم از آنها پس غرق نموديم آنها را بالتمام. | |||
فَلَمّا آسَفُونا اسف شدت غضب و بعضي گفتند شدت حزن لكن نسبت بخداوند عذاب و سخط الهي است چنان که حب تفضل و نعم او است زيرا خداوند محل حوادث نيست و تغيير در ساحت قدس او روا نيست. | |||
انتَقَمنا مِنهُم انتقام اخذ بظلم است و نصرت مظلوم و چون اينها نسبت به بني اسرائيل بسيار ظلم كردند که اطفال آنها را سر ميبريدند زنهاي آنها را به كنيزي و كلفتي ميبردند مردان آنها را به اعمال شاقه وادار ميكردند بلكه ظلم بدين و ظلم بنفس هم داشتند خداوند از آنها انتقام كشيد. | |||
فَأَغرَقناهُم أَجمَعِينَ که شرح غرق فرعون و تمام قومش در بسياري از سور بيان شده احتياج بتكرار ندارد در رود نيل و نجات موسي و قومش. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 55)- این بود جنایات فرعون و فرعونیان و مغلطه کاریهایشان در مقابل فرستاده الهی موسی اما اکنون ببینیم بعد از آن همه وعظ و ارشاد و اتمام حجتها از طرق گوناگون، و عدم تسلیم آنها در مقابل حق، سر انجام کار آنها به کجا رسید؟! میفرماید: «اما هنگامی که ما را (با اعمالشان) به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم، و همه را غرق کردیم»! (فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِینَ). | |||
خداوند مخصوصا از میان تمام مجازاتها مجازات غرق را برای آنها انتخاب نمود، چرا که تمام عزت و شوکت افتخار و قدرتشان با همان رود عظیم نیل و شاخههای بزرگ و فراوانش بود که فرعون از میان تمام منابع قدرتش روی آن تکیه میکرد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۲: | خط ۱۹۷: | ||
[[رده:آثار اطاعت از ظالمان]][[رده:آثار تقلید کورکورانه]][[رده:عذاب حق ستیزان]][[رده:انتقام خدا]][[رده:تأسف خدا]][[رده:زمینه انتقام خدا]][[رده:زمینه عذابهاى خدا]][[رده:زمینه غضب خدا]][[رده:مجارى اراده خدا]][[رده:وسعت عذابهاى خدا]][[رده:فرجام ذلت پذیران]][[رده:هلاکت ذلت پذیران]][[رده:عذاب پیروان ظالمان]][[رده:عذاب ظالمان]][[رده:فرجام ظالمان]][[رده:هلاکت ظالمان]][[رده:اهل عذاب]][[رده:موجبات عذاب]][[رده:آثار عمل]][[رده:نقش عوامل طبیعى]][[رده:تقلید کورکورانه فرعونیان]][[رده:عوامل تفاخر فرعونیان]][[رده:عوامل هلاکت فرعونیان]][[رده:غرق فرعونیان]][[رده:هلاکت فرعونیان]][[رده:فرجام کافران]][[رده:هلاکت کافران]] | [[رده:آثار اطاعت از ظالمان]][[رده:آثار تقلید کورکورانه]][[رده:عذاب حق ستیزان]][[رده:انتقام خدا]][[رده:تأسف خدا]][[رده:زمینه انتقام خدا]][[رده:زمینه عذابهاى خدا]][[رده:زمینه غضب خدا]][[رده:مجارى اراده خدا]][[رده:وسعت عذابهاى خدا]][[رده:فرجام ذلت پذیران]][[رده:هلاکت ذلت پذیران]][[رده:عذاب پیروان ظالمان]][[رده:عذاب ظالمان]][[رده:فرجام ظالمان]][[رده:هلاکت ظالمان]][[رده:اهل عذاب]][[رده:موجبات عذاب]][[رده:آثار عمل]][[رده:نقش عوامل طبیعى]][[رده:تقلید کورکورانه فرعونیان]][[رده:عوامل تفاخر فرعونیان]][[رده:عوامل هلاکت فرعونیان]][[رده:غرق فرعونیان]][[رده:هلاکت فرعونیان]][[رده:فرجام کافران]][[رده:هلاکت کافران]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الزخرف ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الزخرف ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 55 سوره زخرف | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 55 سوره زخرف,زخرف 55,فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ,آثار اطاعت از ظالمان,آثار تقلید کورکورانه,عذاب حق ستیزان,انتقام خدا,تأسف خدا,زمینه انتقام خدا,زمینه عذابهاى خدا,زمینه غضب خدا,مجارى اراده خدا,وسعت عذابهاى خدا,فرجام ذلت پذیران,هلاکت ذلت پذیران,عذاب پیروان ظالمان,عذاب ظالمان,فرجام ظالمان,هلاکت ظالمان,اهل عذاب,موجبات عذاب,آثار عمل,نقش عوامل طبیعى,تقلید کورکورانه فرعونیان,عوامل تفاخر فرعونیان,عوامل هلاکت فرعونیان,غرق فرعونیان,هلاکت فرعونیان,فرجام کافران,هلاکت کافران,آیات قرآن سوره الزخرف | |||
|description=فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۱۳
کپی متن آیه |
---|
فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ |
ترجمه
الزخرف ٥٤ | آیه ٥٥ | الزخرف ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آسَفُونَا»: ما را خشمگین کردند. این نکته قابل توجّه است که نه خشم و کین درباره خداوند مهربان مفهومیدارد، و نه رضایت و خوشنودی خدا بدان معنی که در میان ما معروف است. بلکه خشم و کین او به معنی اراده مجازات، و رضایت و خوشنودی او به معنی اراده اجر و ثواب است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ «55»
پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ (55)
فَلَمَّا آسَفُونا: پس آن هنگام كه بسيار غضبناك و خشمناك ساختند ما را به سبب فرط عناد و عصيان و ناسپاسى و حق ناشناسى، انْتَقَمْنا مِنْهُمْ: انتقام كشيديم از ايشان براى اولياى خود.
جلد 11 - صفحه 485
بيان:
اين مقدمه ثابت شده كه ذات سبحانى محل حوادث و عوارض نيست، زيرا مستلزم تغير در ذات، و آن محال است؛ بنابراين اطلاق غضب و رضا به ساحت كبريائى به اعتبار غايات است، پس مراد به غضب و رضاى خدا تعذيب مجرمان و اثابه مطيعان است.
على بن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) از حضرت باقر عليه السلام روايت نموده در تفسير دو آيه اولى «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» دومى «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»* «1» فرمود: پس خدا جل شأنه و عظم سلطانه و دام كبريائه، اعز و ارفع و اقدس است از آنكه عارض گردد ذات او را اسف و ظلمى، و لكن داخل فرمايد در ما اهل البيت، پس قرار داد اسف ما را اسف خود، و فرمود: «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» و قرار داد ظلم به ما را ظلم ذات اقدس خود، پس فرمود: «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»* «2» فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ: پس غرق ساختيم ايشان را در دريا تماما كه يك نفر از آنها باقى نماند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ (55) فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِينَ (56) وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ (57) وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلاَّ جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ (58) إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِي إِسْرائِيلَ (59)
وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ (60)
ترجمه
پس چون بخشم آوردند ما را انتقام كشيديم از آنها پس غرق كرديمشان همگى
پس قرار داديمشان پيش قدم و قصّه عبرت آور براى آيندگان
و چون زده شد به پسر مريم مثلى آنگاه قوم تو از آن بخنده درآيند
و گفتند آيا خدايان ما بهترند يا او نزدند آن مثل را براى تو مگر براى جدل بلكه آنها گروهى دشمنى كنندگانند
نيست او مگر بندهئى كه انعام كرديم بر او و قرار داديم او را موجب عبرت براى بنى اسرائيل
و اگر بخواهيم هر آينه قرار ميدهيم بجاى شما فرشتگانى را در زمين كه جانشين باشند.
تفسير
گفتهاند خداوند در تعقيب آيات سابقه فرموده است پس چون فرعون و اتباعش از كثرت عصيان ما را بخشم و غضب درآوردند از آنها انتقام كشيديم و همه را غرق نموديم پس قرار داديم آنها را پيش قدمان بجهنّم كه حالشان موجب عبرت و نصيحت آيندگان باشد چون واقعه عجيبه شگفتآور را مثل گويند ولى در كافى و توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در تفسير اين آيه فرمود خداوند تبارك و تعالى متأسّف نميشود مانند تأسّف ما ولى او خلق فرمود اوليائى براى خود كه متأسف ميشوند و خوشنود ميگردند و خداوند رضا و سخط ايشانرا رضا و سخط خود خوانده چون آنان دعاة الى اللّه و ادلّاء بر او هستند لذا باين مقام رسيدند و خداوند فرموده كسيكه بولىّ من اهانت نمايد با من مبارزه نموده و اعلان جنگ داده و فرموده اطاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم اطاعت من و بيعت با او بيعت با خدا است رضا و غضب هم از اين قبيل است و هر چه شبيه اين دو باشد از احوال نميشود بخدا نسبت
جلد 4 صفحه 610
داد اگر اسف و غضب براى خالق دست دهد تغيّر در او روى داده و اگر در او تغيّر روى دهد مأمون از آن نميشود كه روزى فنا براى او روى دهد و با اينحال فرقى بين خالق و خلق باقى نميماند خدا مبرّى از اين قول است حقير عرض ميكنم علاوه بر آنچه از فرمايش امام عليه السّلام مختصرا نقل شد اسف خشم مقرون بحزن است كه نسبت آن بخدا بهيچ وجه سزاوار نيست لذا بايد گفت مراد تأسف حضرت موسى و هارون و ساير اهل ايمان است كه خدا بخود نسبت داده بتقريبى كه امام عليه السّلام بيان فرموده است و نيز گفتهاند چون آيه شريفه انّكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنّم نازل شد مشركين قريش برآشفتند و بعضى از آنها گفتند اگر خدايان ما فروزينه آتش جهنّم باشند عيسى بن مريم هم كه محمّد او را تطهير و تقديس نموده بايد بسوزد چون او گفته تمام شما با معبودهاتان در جهنّميد و سايرين از خوشحالى ضجّه كشيدند كه محمّد محكوم شد و گفتند خدايان ما بهتر از مسيح نيستند وقتى او فروزينه جهنّم باشد آنها هم باشند و خداوند از اعتراض آنها جواب فرموده كه اين مثلى كه آنها براى حضرت عيسى زدند و اشكالى كه كردند نيست مگر از باب جدال و خصومت چون خودشان ميدانند كه روى سخن خدا با آنها بوده نه نصارى كه مسيح را پسر خدا يا شريك او ميدانند و نيز ميدانند كه لفظ ما در غير ذوى العقول استعمال ميشود و از آيه استفاده شركت مسيح و عزير و ملائكه در عذاب باعتبار آنكه هر يك معبود جمعى هستند نميشود نبود عيسى عليه السّلام مگر بندهئى از بندگان ما كه مشمول انعام ما گرديد و ما او را مثل و موجب شگفت و عبرت براى بنى اسرائيل قرار داديم كه بىپدر بدنيا آمد و قدرت ما از اينها بالاتر است اگر بخواهيم تمام شما را نابود ميكنيم و از شما كه بنى آدميد ملائكه را در زمين خليفه و جانشين مينمائيم و بنابر اين كلمه من در منكم براى بدليّت و يصدّون بمعناى يضجّون است و بعضى يصدّون بضمّ صاد قرائت نمودهاند و بنابر اين معنى آنستكه آنگاه قوم تو از جهت آنمثل اعراض از حقّ مينمايند ولى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در اين آيه نقل شده كه صدود در عربيّت خنده است و بعضى گفتهاند وقتى آيه انّ مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب نازل شد مشركين تصوّر كردند پيغمبر اسلام ميخواهد تمام معتقدات نصارى را در باره حضرت عيسى تصديق نمايد لذا
جلد 4 صفحه 611
خوشحال شدند و ضجّه كشيدند و گفتند اگر بنا باشد عبادت غير خداوند بزرگ جائز باشد خدايان ما هم قابل پرستش و ستايشند و بايد سؤال نمود آيا آنها بهترند يا عيسى براى پرستش و خداوند جواب فرموده كه آنها باين مثل بر تو اعتراض ننمودند مگر براى مجادله و خصومت و الّا خودشان هم ميدانند كه تو عبادت عيسى را تجويز ننمودى و بيش از اين در باره او گفته نشد كه او بندهئى بود مورد انعام و اعظام ما واقع شد تا آخر آنچه ذكر شد ولى مستفاد از آنچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و در كافى از ابو بصير و در مناقب از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و در تهذيب از امام صادق و قمى ره از سلمان فارسى ره نقل نموده آنستكه يكروز پيغمبر صلى اللّه عليه و اله با جمعى از قريش نشسته بود فرمود داخل ميشود از اين در مرديكه شبيهترين خلق است بعيسى بن مريم پس امير المؤمنين عليه السّلام داخل شد و مردم خنديدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود چنانچه بعضى از مردم در محبّت عيسى عليه السّلام افراط نمودند و هلاك شدند و بعضى تفريط كردند و با او عداوت ورزيدند و بهلاكت رسيدند و بعضى ميانهروى نمودند و نجات يافتند مثل على عليه السّلام هم در اين امّت از اين قرار است اگر بملاحظه آن نبود كه امّت من در باره او قائل شوند بآنچه امّت عيسى عليه السّلام در باره او قائل شدند ميگفتم سخنى را كه مردم خاك قدم على را بردارند و بآن تبرّك جويند و بزرگان قريش از اين بيان رنجيدند و بعضى خنديدند و گفتند محمد راضى نشد كه مثلى بزند براى پسر عمّش جز بعيسى بن مريم قسم بخدا بتهاى ما بهترند از او براى تبرّك جستن پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر اين واقعه و جواب خداوند از آنها كه به پيغمبر فرموده اعتراض آنها باين مثل تو فقط از راه دشمنى و جدال است و الّا خودشان هم فضل او را ميدانند و كرامت او را از بدو تولّد تاكنون نزد خدا مشاهده نمودهاند و مع الوصف او بندهئى است كه مشمول انعام ما واقع شده و ما او را در اين امّت مثل براى عيسى قرار داديم در بنى اسرائيل و اگر بخواهيم از شما بنى هاشم جمعى را مانند ملائكه معصوم از گناه قرار ميدهيم كه جانشين و خليفه ما باشند در زمين آنچه ذكر شد بنظر حقير حاصل جمع بين روايات و از جهاتى با ظاهر آيات شريفه مناسبتر است از دو قولى كه از مفسّرين نقل شد و تقريب آن باين نحو از خصائص اين تفسير است و در سوره انفال بعضى از اين
جلد 4 صفحه 612
روايات ذيل آيه شريفه و ما كان اللّه ليعذّبهم و انت فهيم و آيه بعد از آن ذكر و اجمالا نامى از معترضين برده شد و اللّه تعالى اعلم بحقائق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا آسَفُونا انتَقَمنا مِنهُم فَأَغرَقناهُم أَجمَعِينَ (55)
پس چون که ما را بغضب آوردند انتقام كشيديم از آنها پس غرق نموديم آنها را بالتمام.
فَلَمّا آسَفُونا اسف شدت غضب و بعضي گفتند شدت حزن لكن نسبت بخداوند عذاب و سخط الهي است چنان که حب تفضل و نعم او است زيرا خداوند محل حوادث نيست و تغيير در ساحت قدس او روا نيست.
انتَقَمنا مِنهُم انتقام اخذ بظلم است و نصرت مظلوم و چون اينها نسبت به بني اسرائيل بسيار ظلم كردند که اطفال آنها را سر ميبريدند زنهاي آنها را به كنيزي و كلفتي ميبردند مردان آنها را به اعمال شاقه وادار ميكردند بلكه ظلم بدين و ظلم بنفس هم داشتند خداوند از آنها انتقام كشيد.
فَأَغرَقناهُم أَجمَعِينَ که شرح غرق فرعون و تمام قومش در بسياري از سور بيان شده احتياج بتكرار ندارد در رود نيل و نجات موسي و قومش.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 55)- این بود جنایات فرعون و فرعونیان و مغلطه کاریهایشان در مقابل فرستاده الهی موسی اما اکنون ببینیم بعد از آن همه وعظ و ارشاد و اتمام حجتها از طرق گوناگون، و عدم تسلیم آنها در مقابل حق، سر انجام کار آنها به کجا رسید؟! میفرماید: «اما هنگامی که ما را (با اعمالشان) به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم، و همه را غرق کردیم»! (فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِینَ).
خداوند مخصوصا از میان تمام مجازاتها مجازات غرق را برای آنها انتخاب نمود، چرا که تمام عزت و شوکت افتخار و قدرتشان با همان رود عظیم نیل و شاخههای بزرگ و فراوانش بود که فرعون از میان تمام منابع قدرتش روی آن تکیه میکرد.
نکات آیه
۱ - فرعونیان با اطاعت کورکورانه از فرعون، خشم و عذاب الهى را براى خویش فراهم آوردند. (فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم)
۲ - پیروى از جباران و ستم پیشگان، درپى دارنده خشم و عذاب الهى است. (فأطاعوا ... فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم)
۳ - خشم و انتقام خداوند از انسان ها، ناشى از عملکرد خود آنان است. (فأطاعوا ... فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم)
۴ - پیروان ستمگران، همانند آنان مستحق عذاب الهى اند. (فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم فأغرقنهم أجمعین)
۵ - غرق شدن و نابودى تمامى فرعونیان، در پى انتقام الهى از ایشان (فأغرقنهم أجمعین)
۶ - مایه افتخار و اقتدار فرعونیان، عامل هلاکت و نابودى ایشان (و هذه الأنهر تجرى من تحتى ... انتقمنا منهم فأغرقنهم)
۷ - عوامل طبیعى در خدمت تحقق اراده الهى (و هذه الأنهر تجرى من تحتى ... فأغرقنهم أجمعین)
۸ - عذاب الهى، بر جوامع حق ستیز فراگیر و گسترده است. (فأغرقنهم أجمعین)
۹ - هلاکت و نابودى، فرجام ملت هاى ذلت پذیر و پیرو کفر و ستم (فاستخفّ قومه ... فأغرقنهم أجمعین) از این که فرعونیان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاکت رسیدند، مطلب بالا استفاده مى شود.
روایات و احادیث
۱۰ - «(عن) أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «فلمّا آسفونا انتقمنا» قال: إنّ اللّه تبارک و تعالى لایأسف کأسفنا و لکنّه خلق أولیاء لنفسه یأسفون و یرضون ...فجعل رضاهم لنفسه رضىً و سخطهم لنفسه سخطاً...;[۱] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «فلمّا آسفونا انتقمنا» روایت شده که فرمود: خداوند مثل ما انسان ها تأسف ندارد و لکن او براى خود اولیایى خلق نموده که حالات تأسف و رضایت دارند و ... و خشم و رضایت آنان را خشم و رضایت خود قرار داده است».
موضوعات مرتبط
- اطاعت: آثار اطاعت از ظالمان ۲
- تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۱
- حق: عذاب حق ستیزان ۸
- خدا: انتقام خدا ۵; تأسف خدا ۱۰; زمینه انتقام خدا ۳; زمینه عذابهاى خدا ۱، ۲; زمینه غضب خدا ۱، ۲، ۳; مجارى اراده خدا ۷; وسعت عذابهاى خدا ۸
- ذلت: فرجام ذلت پذیران ۹; هلاکت ذلت پذیران ۹
- ظالمان: عذاب پیروان ظالمان ۴; عذاب ظالمان ۴; فرجام ظالمان ۹; هلاکت ظالمان ۹
- عذاب: اهل عذاب ۴; موجبات عذاب ۱
- عمل: آثار عمل ۳
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۷
- فرعونیان: تقلید کورکورانه فرعونیان ۱; عوامل تفاخر فرعونیان ۶; عوامل هلاکت فرعونیان ۶; غرق فرعونیان ۵; هلاکت فرعونیان ۵
- کافران: فرجام کافران ۹; هلاکت کافران ۹
منابع
- ↑ توحید صدوق، ص ۱۶۸، ب ۲۶، ح ۲; معانى الأخبار، ص ۱۹، ح ۲.