الزخرف ٣٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِنّهُم|إِنَّهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::إِنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[ریشه غیر ربط::انن| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::لَيَصُدّونَهُم|لَيَصُدُّونَهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::لَيَصُدّونَهُم| ]] [[شامل این ریشه::صدد| ]][[ریشه غیر ربط::صدد| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::عَن|عَنِ]] [[شامل این ریشه::عن| ]][[شامل این کلمه::السّبِيل|السَّبِيلِ]] [[کلمه غیر ربط::السّبِيل| ]] [[شامل این ریشه::سبل| ]][[ریشه غیر ربط::سبل| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يَحْسَبُون|يَحْسَبُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يَحْسَبُون| ]] [[شامل این ریشه::حسب| ]][[ریشه غیر ربط::حسب| ]][[شامل این کلمه::أَنّهُم|أَنَّهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::أَنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[ریشه غیر ربط::انن| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::مُهْتَدُون|مُهْتَدُونَ]] [[کلمه غیر ربط::مُهْتَدُون| ]] [[شامل این ریشه::هدى| ]][[ریشه غیر ربط::هدى| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِنّهُم|إِنَّهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::إِنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[ریشه غیر ربط::انن| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::لَيَصُدّونَهُم|لَيَصُدُّونَهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::لَيَصُدّونَهُم| ]] [[شامل این ریشه::صدد| ]][[ریشه غیر ربط::صدد| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::عَن|عَنِ]] [[شامل این ریشه::عن| ]][[شامل این کلمه::السّبِيل|السَّبِيلِ]] [[کلمه غیر ربط::السّبِيل| ]] [[شامل این ریشه::سبل| ]][[ریشه غیر ربط::سبل| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يَحْسَبُون|يَحْسَبُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يَحْسَبُون| ]] [[شامل این ریشه::حسب| ]][[ریشه غیر ربط::حسب| ]][[شامل این کلمه::أَنّهُم|أَنَّهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::أَنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[ریشه غیر ربط::انن| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::مُهْتَدُون|مُهْتَدُونَ]] [[کلمه غیر ربط::مُهْتَدُون| ]] [[شامل این ریشه::هدى| ]][[ریشه غیر ربط::هدى| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=و بیگمان آنان ایشان را همواره از راه (خدا) باز میدارند، حال آنکه میپندارند راهیافتگانند. | |-|صادقی تهرانی=و بیگمان آنان ایشان را همواره از راه (خدا) باز میدارند، حال آنکه میپندارند راهیافتگانند. | ||
|-|معزی=و همانا آنان بازدارندشان از راه و پندارند که ایشانند راهیافتگان | |-|معزی=و همانا آنان بازدارندشان از راه و پندارند که ایشانند راهیافتگان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">They hinder them from the path, though they think they are guided.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الزخرف | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/043037.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/043037.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الزخرف | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::37|٣٧]] | قبلی = الزخرف ٣٦ | بعدی = الزخرف ٣٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إِنَّهُمْ»: مرجع (هُمْ) شیاطین است. اگرچه در آیه پیشین به صورت (شَیْطاناً) و مفرد آمده است، در واقع معنی جمعی دارد. «لَیَصُدُّونَهُمْ»: شیاطین کفّار را باز میدارند. یعنی زشتیها را در نظرشان زیبا، بیراهه را شاهراه، گمراهی را هدایت، حرام را حلال، و بالاخره نادرست را درست جلوه میدهند و ایشان را از راه به در میکنند. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»: (نگا: اعراف / ، کهف / - . | «إِنَّهُمْ»: مرجع (هُمْ) شیاطین است. اگرچه در آیه پیشین به صورت (شَیْطاناً) و مفرد آمده است، در واقع معنی جمعی دارد. «لَیَصُدُّونَهُمْ»: شیاطین کفّار را باز میدارند. یعنی زشتیها را در نظرشان زیبا، بیراهه را شاهراه، گمراهی را هدایت، حرام را حلال، و بالاخره نادرست را درست جلوه میدهند و ایشان را از راه به در میکنند. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»: (نگا: اعراف / ، کهف / - . | ||
خط ۳۰: | خط ۳۸: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۱#link103 | آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۱#link103 | آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link105 | وجوهى كه درباره معناى آيه: «وَ جَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَة فِى عَقَبِهِ لَعَلّهُم يَرجِعُون» گفته شده]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link105 | وجوهى كه درباره معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link106 | سخن مشركان كه در ردّ قرآن گفتند: چرا بر يكى از بزرگان و توانگران نازل نشده و پاسخ به گفتار مشرکان مکه ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link106 | سخن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link108 | رزق دنيا به مشيّت خداوند است و اختيار آن، به دست انسان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link109 | تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در جامعه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link108 | رزق دنيا به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link110 | مقصود از اين كه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مى كرديم...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link109 | تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link111 | آنان که از ذکر خدا اعراض کنند، همنشینی از شیاطین دارند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link110 | مقصود از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link112 | بيزارى جستن كافر كوردل از قرين شيطانى خود، در قيامت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link111 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link114 | اقوال مفسران درباره آیه: «وَ اسئَل مَن أرسَلنَا مِن قَبلِكَ...» ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link112 | بيزارى جستن كافر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link116 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link114 | اقوال | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link116 | روايتى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link117 | رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link117 | رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۴#link29 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۴#link29 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ «37» | |||
و آنها (شياطين) مردم را از راه (حقّ) باز مىدارند ولى گمان مىكنند كه هدايت يافتهاند. | |||
===نکته ها=== | |||
آيات قبل، سخن از كفّار و غرق شدن در ماديات بود، اين آيه يكى از آثار غوطهور شدن در زر و زيور را بيان مىكند. | |||
جلد 8 - صفحه 454 | |||
«يَعْشُ» از «عشو» به معناى آفتى در چشم است كه سبب ضعف ديد مىگردد. اين كلمه هرگاه با حرف «عن» همراه باشد به معناى اعراض كردن است. | |||
سياست شيطان گام به گام است: «خُطُواتِ» «1»* | |||
مرحله اول القاى وسوسه است. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2» | |||
در مرحله دوم تماس مىگيرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ» «3» | |||
مرحله سوم در قلب فرو مىرود. «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «4» | |||
مرحله چهارم در روح مىماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «5» | |||
مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار مىدهد. «حِزْبُ الشَّيْطانِ» «6»* | |||
مرحله ششم سرپرست انسان مىشود. «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا» «7» | |||
مرحله هفتم انسان خود يك شيطان مىشود. شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ ... «8» | |||
امام على عليه السلام در نهج البلاغه مىفرمايد: شيطان در روح انسان تخم گذارى مىكند. «فباض و فرخ فى صدورهم» «9» | |||
آثار اعراض از ياد خدا | |||
1. باز ماندن از راه خير. «لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ» | |||
2. انحراف فكرى كه خيال مىكند هدايت يافته است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» | |||
3. ديگر موعظهپذير نيست. «وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ» «10» | |||
4. توبه نمىكند چون خود را كج نمىداند. | |||
5. زندگى نكبت بار دارد. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «11» | |||
6. كسى كه در دنيا از ديدن حقّ كور است، «يَعْشُ» در آخرت نيز كور محشور مىشود. «مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى» «12» | |||
---- | |||
«1». بقره، 168. | |||
«2». طه، 120. | |||
«3». اعراف، 201. | |||
«4». ناس، 5. | |||
«5». زخرف، 36. | |||
«6». مجادله، 19. | |||
«7». نساء، 119. | |||
«8». انعام، 112. | |||
«9». نهجالبلاغه، خطبه 7. | |||
«10». صافّات، 13. | |||
«11». طه، 124. | |||
«12». اسراء، 72. | |||
جلد 8 - صفحه 455 | |||
شيطانِ همراه، ممكن است از دوستان ناباب يا همسر و فرزند يا شريك فاسد باشد. به همين دليل كلمه شيطان نكره ذكر شده است تا شامل هر نوع شيطانى شود. | |||
نماز، ذكر رحمن است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1» قرآن، ذكر رحمن است، «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» «2» پس هر كس از نماز و قرآن اعراض كند دچار سلطه شيطان همراه مىشود. | |||
«فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- سلطه شيطان در اثر اعمال خود ماست. وَ مَنْ يَعْشُ ... نُقَيِّضْ | |||
2- دل يا جاى رحمن است يا شيطان. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً» | |||
3- كيفر روى گردانى از سرچشمه رحمت، بندگى شيطان سلطهگر است. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» | |||
4- تلاش شيطان براى بازداشتنن انسان از راه حقّ جدّى است. «إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ» | |||
5- بدتر از انحراف عملى، انحراف فكرى است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (37) | |||
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ: و بدرستى كه آن شياطين هر آينه باز مىدارند معرضين از ذكر خدا را، عَنِ السَّبِيلِ: از راه حق و صراط مستقيم، وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ: و گمان مىكنند ايشان هدايت يافتگانند، يا گمان مىبرند كه شياطين اهل هدايتند و به جهت اين گمان فاسد هميشه تابع قرين خود باشند. | |||
جلد 11 - صفحه 473 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36) وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (37) حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ (38) وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (39) أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (40) | |||
ترجمه | |||
و هر كس چشم بپوشد از ياد خداى بخشنده آماده ميكنيم براى او شيطانى را پس او برايش همنشين است | |||
و همانا آنها باز ميدارندشان از راه و گمان ميكنند كه آنها هدايت يافتگانند | |||
تا چون آيد نزد ما گويد ايكاش بود ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب پس چه بد همنشينى هستى | |||
و هرگز سود ندهد شما را امروز چون ستم كرديد آنكه در عذاب با يكديگر شركت دارانيد | |||
آيا پس تو ميشنوانى كران را يا راه مينمائى كوران را و كسى را كه باشد در گمراهى آشكار. | |||
تفسير | |||
هر كس در تحصيل لذّات دنيا كوشيد و از ياد خدا و نظر در آيات او چشم پوشيد خداوند شيطانى را از جنس جن يا انس آماده و مهيّا ميفرمايد براى گمراه كردن او باين معنى كه واميگذارد او را باختيار شيطان و مانع نميشود از نفوذ اراده آن ملعون در او و دور نميكند او را از آن شخص منغمر در لذّات براى آنكه اين شخص باختيار خود خود را از قابليّت عنايت الهى انداخته و در نتيجه شياطين با اين اشخاص نزديك و مأنوس و همدم و همنشين ميشوند و آنها را | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 604 | |||
به وساوس و حيل از راه حق و حقيقت باز ميدارند بطوريكه در عين ضلالت و گمراهى خودشان را مهتدى و راه يافته بحق و حقيقت ميدانند و آن شياطين با اين گمشدگان هميشه هستند تا آن گمگشته يا او با شيطانش چون جاءانا بصيغه تثنيه نيز قرائت شده است در محضر عدل الهى و موقف حشر حاضر ميگردند آنوقت آن بيچاره متنبّه ميشود كه چه بد رفيق و مصاحبى داشته و آرزو ميكند كه بين او و رفيقش فاصله ميان مشرق و مغرب بود چون مشرقين از باب تغليب اراده مشرق و مغرب از آن ميشود و اين آرزو را برفيقش اظهار مينمايد و ميگويد چه بد رفيقى بودى او هم لابد جواب ميگويد من تو را مجبور ننمودم تو خودت بد جنس بودى كه سخن خدا و پيغمبر را نشنيدى و بحرف من گوش دادى ولى خداوند اينجا ذكر نفرموده فقط ميفرمايد هر دو بايد بسوزيد و اينكه با يكديگر ميسوزيد براى شما نفعى ندارد و تسلّاى خاطرى از تعميم عذاب براى شما حاصل نميشود چون كفر كه بدترين ظلم است عذابش هم شديدترين عذابها است كه مافوق ندارد و در روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام اين دو آيه با اوّلى و دوّمى و تبرّى يكى از آن دو از ديگرى و حكم خداوند باشتراك آن دو و اتباعشان در عذاب براى ظلم بآل محمد صلى اللّه عليه و اله تطبيق شده است و در آيه اخيره خداوند حبيب خود را مخاطب فرموده بر سبيل تعجّب ميفرمايد آيا كسى را كه بواسطه اعراض از استماع كلام حقّ كر شده و ديگر حرف حساب بگوشش فرو نميرود تو ميتوانى شنوا نمائى يا كسيرا كه براى منصرف شدن از فكر و ذكر خدا كور شده و در وادى حيرت و ضلالت واضح و آشكار ميگردد تو ميتوانى راهنمائى نمائى بيش از اين خود را بزحمت مينداز كه ما هر كار بخواهيم بكنيم ميتوانيم و ميكنيم وظيفه تو فقط ابلاغ است كه عمل مينمائى ديگر مسئوليّتى براى تو نخواهد بود. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنَّهُم لَيَصُدُّونَهُم عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحسَبُونَ أَنَّهُم مُهتَدُونَ (37) | |||
و محققا شياطين اينکه كفار و مشركين و ضالين را صد سبيل ميكنند و گمان ميكنند که اينها هدايت شدهاند. | |||
وَ إِنَّهُم لَيَصُدُّونَهُم عَنِ السَّبِيلِ از صراط مستقيم چنان راه بر آنها ميبندند که هيچ خيال خيري و دين در مخيّله آنها خطور نميكند چنانچه از قول شيطان ميفرمايد: | |||
قالَ فَبِما أَغوَيتَنِي لَأَقعُدَنَّ لَهُم صِراطَكَ المُستَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِن بَينِ أَيدِيهِم وَ مِن خَلفِهِم وَ عَن أَيمانِهِم وَ عَن شَمائِلِهِم وَ لا تَجِدُ أَكثَرَهُم شاكِرِينَ خداوند هم در جواب او ميفرمايد: قالَ اخرُج مِنها مَذؤُماً مَدحُوراً لَمَن تَبِعَكَ مِنهُم لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُم أَجمَعِينَ- اعراف آيه 6 و 7-. | |||
وَ يَحسَبُونَ أَنَّهُم مُهتَدُونَ آن قدر دنيا و زخارف آن و شهوات نفساني در نظر آنها جلوه ميدهد که گمان ميكنند راه صحيح و درست همين است که ميروند و اهل حق را عقب افتاده و امّل و كهنه پرست ميشمارند و بيدار نميشوند مگر حال موت که ميفرمايد: | |||
«النّاس نيام فاذا ماتوا انتبهوا» | |||
لذا ميفرمايد: | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 37)- سپس به دو امر مهم که شیاطین در باره این غافلان انجام میدهند. | |||
اشاره کرده، میفرماید: «و آنها [شیاطین] این گروه را از راه خدا باز میدارند» (وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ). | |||
هر وقت اراده بازگشت کنند سنگی بر سر راه آنها میافکنند و مانعی ایجاد میکنند تا هرگز به صراط مستقیم باز نگردند. | |||
و آن چنان طریق گمراهی را در نظر آنها زینت میدهند که: «گمان میکنند هدایت یافتگان حقیقی آنها هستند»! (وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۲۸۵: | ||
[[رده:فطریات انسان]][[رده:ابزار تقرب]][[رده:عوامل تکامل]][[رده:فطرت خداجویى]][[رده:آثار ذکر خدا]][[رده:مانعان از ذکر خدا]][[رده:شیطنت مانعان از سبیل الله]][[رده:عوامل سعادت]][[رده:روش سلوک]][[رده:آثار سلطه شیطان]][[رده:اغواگرى شیطان]][[رده:تنوع شیاطین]][[رده:کثرت شیاطین]][[رده:نقش شیطان]][[رده:نقش قرآن]][[رده:بینش معرضان ازخدا]][[رده:جهل معرضان ازخدا]][[رده:گمراهى معرضان ازخدا]][[رده:عوامل هدایت]][[رده:گمراهى مدعیان هدایت]][[رده:مانعان از هدایت]][[رده:مدعیان هدایت]] | [[رده:فطریات انسان]][[رده:ابزار تقرب]][[رده:عوامل تکامل]][[رده:فطرت خداجویى]][[رده:آثار ذکر خدا]][[رده:مانعان از ذکر خدا]][[رده:شیطنت مانعان از سبیل الله]][[رده:عوامل سعادت]][[رده:روش سلوک]][[رده:آثار سلطه شیطان]][[رده:اغواگرى شیطان]][[رده:تنوع شیاطین]][[رده:کثرت شیاطین]][[رده:نقش شیطان]][[رده:نقش قرآن]][[رده:بینش معرضان ازخدا]][[رده:جهل معرضان ازخدا]][[رده:گمراهى معرضان ازخدا]][[رده:عوامل هدایت]][[رده:گمراهى مدعیان هدایت]][[رده:مانعان از هدایت]][[رده:مدعیان هدایت]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الزخرف ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الزخرف ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 37 سوره زخرف | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 37 سوره زخرف,زخرف 37,وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ,فطریات انسان,ابزار تقرب,عوامل تکامل,فطرت خداجویى,آثار ذکر خدا,مانعان از ذکر خدا,شیطنت مانعان از سبیل الله,عوامل سعادت,روش سلوک,آثار سلطه شیطان,اغواگرى شیطان,تنوع شیاطین,کثرت شیاطین,نقش شیطان,نقش قرآن,بینش معرضان ازخدا,جهل معرضان ازخدا,گمراهى معرضان ازخدا,عوامل هدایت,گمراهى مدعیان هدایت,مانعان از هدایت,مدعیان هدایت,آیات قرآن سوره الزخرف | |||
|description=وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۰۲
کپی متن آیه |
---|
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ |
ترجمه
الزخرف ٣٦ | آیه ٣٧ | الزخرف ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنَّهُمْ»: مرجع (هُمْ) شیاطین است. اگرچه در آیه پیشین به صورت (شَیْطاناً) و مفرد آمده است، در واقع معنی جمعی دارد. «لَیَصُدُّونَهُمْ»: شیاطین کفّار را باز میدارند. یعنی زشتیها را در نظرشان زیبا، بیراهه را شاهراه، گمراهی را هدایت، حرام را حلال، و بالاخره نادرست را درست جلوه میدهند و ایشان را از راه به در میکنند. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»: (نگا: اعراف / ، کهف / - .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف
- وجوهى كه درباره معناى آيه: «وَ جَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَة فِى عَقَبِهِ لَعَلّهُم يَرجِعُون» گفته شده
- سخن مشركان كه در ردّ قرآن گفتند: چرا بر يكى از بزرگان و توانگران نازل نشده و پاسخ به گفتار مشرکان مکه
- رزق دنيا به مشيّت خداوند است و اختيار آن، به دست انسان
- تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در جامعه
- مقصود از اين كه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مى كرديم...
- آنان که از ذکر خدا اعراض کنند، همنشینی از شیاطین دارند
- بيزارى جستن كافر كوردل از قرين شيطانى خود، در قيامت
- اقوال مفسران درباره آیه: «وَ اسئَل مَن أرسَلنَا مِن قَبلِكَ...»
- بحث روايتى
- رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ «37»
و آنها (شياطين) مردم را از راه (حقّ) باز مىدارند ولى گمان مىكنند كه هدايت يافتهاند.
نکته ها
آيات قبل، سخن از كفّار و غرق شدن در ماديات بود، اين آيه يكى از آثار غوطهور شدن در زر و زيور را بيان مىكند.
جلد 8 - صفحه 454
«يَعْشُ» از «عشو» به معناى آفتى در چشم است كه سبب ضعف ديد مىگردد. اين كلمه هرگاه با حرف «عن» همراه باشد به معناى اعراض كردن است.
سياست شيطان گام به گام است: «خُطُواتِ» «1»*
مرحله اول القاى وسوسه است. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»
در مرحله دوم تماس مىگيرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ» «3»
مرحله سوم در قلب فرو مىرود. «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «4»
مرحله چهارم در روح مىماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «5»
مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار مىدهد. «حِزْبُ الشَّيْطانِ» «6»*
مرحله ششم سرپرست انسان مىشود. «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا» «7»
مرحله هفتم انسان خود يك شيطان مىشود. شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ ... «8»
امام على عليه السلام در نهج البلاغه مىفرمايد: شيطان در روح انسان تخم گذارى مىكند. «فباض و فرخ فى صدورهم» «9»
آثار اعراض از ياد خدا
1. باز ماندن از راه خير. «لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ»
2. انحراف فكرى كه خيال مىكند هدايت يافته است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»
3. ديگر موعظهپذير نيست. «وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ» «10»
4. توبه نمىكند چون خود را كج نمىداند.
5. زندگى نكبت بار دارد. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «11»
6. كسى كه در دنيا از ديدن حقّ كور است، «يَعْشُ» در آخرت نيز كور محشور مىشود. «مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى» «12»
«1». بقره، 168.
«2». طه، 120.
«3». اعراف، 201.
«4». ناس، 5.
«5». زخرف، 36.
«6». مجادله، 19.
«7». نساء، 119.
«8». انعام، 112.
«9». نهجالبلاغه، خطبه 7.
«10». صافّات، 13.
«11». طه، 124.
«12». اسراء، 72.
جلد 8 - صفحه 455
شيطانِ همراه، ممكن است از دوستان ناباب يا همسر و فرزند يا شريك فاسد باشد. به همين دليل كلمه شيطان نكره ذكر شده است تا شامل هر نوع شيطانى شود.
نماز، ذكر رحمن است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1» قرآن، ذكر رحمن است، «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» «2» پس هر كس از نماز و قرآن اعراض كند دچار سلطه شيطان همراه مىشود.
«فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»
پیام ها
1- سلطه شيطان در اثر اعمال خود ماست. وَ مَنْ يَعْشُ ... نُقَيِّضْ
2- دل يا جاى رحمن است يا شيطان. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً»
3- كيفر روى گردانى از سرچشمه رحمت، بندگى شيطان سلطهگر است. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»
4- تلاش شيطان براى بازداشتنن انسان از راه حقّ جدّى است. «إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ»
5- بدتر از انحراف عملى، انحراف فكرى است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (37)
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ: و بدرستى كه آن شياطين هر آينه باز مىدارند معرضين از ذكر خدا را، عَنِ السَّبِيلِ: از راه حق و صراط مستقيم، وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ: و گمان مىكنند ايشان هدايت يافتگانند، يا گمان مىبرند كه شياطين اهل هدايتند و به جهت اين گمان فاسد هميشه تابع قرين خود باشند.
جلد 11 - صفحه 473
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36) وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (37) حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ (38) وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (39) أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (40)
ترجمه
و هر كس چشم بپوشد از ياد خداى بخشنده آماده ميكنيم براى او شيطانى را پس او برايش همنشين است
و همانا آنها باز ميدارندشان از راه و گمان ميكنند كه آنها هدايت يافتگانند
تا چون آيد نزد ما گويد ايكاش بود ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب پس چه بد همنشينى هستى
و هرگز سود ندهد شما را امروز چون ستم كرديد آنكه در عذاب با يكديگر شركت دارانيد
آيا پس تو ميشنوانى كران را يا راه مينمائى كوران را و كسى را كه باشد در گمراهى آشكار.
تفسير
هر كس در تحصيل لذّات دنيا كوشيد و از ياد خدا و نظر در آيات او چشم پوشيد خداوند شيطانى را از جنس جن يا انس آماده و مهيّا ميفرمايد براى گمراه كردن او باين معنى كه واميگذارد او را باختيار شيطان و مانع نميشود از نفوذ اراده آن ملعون در او و دور نميكند او را از آن شخص منغمر در لذّات براى آنكه اين شخص باختيار خود خود را از قابليّت عنايت الهى انداخته و در نتيجه شياطين با اين اشخاص نزديك و مأنوس و همدم و همنشين ميشوند و آنها را
جلد 4 صفحه 604
به وساوس و حيل از راه حق و حقيقت باز ميدارند بطوريكه در عين ضلالت و گمراهى خودشان را مهتدى و راه يافته بحق و حقيقت ميدانند و آن شياطين با اين گمشدگان هميشه هستند تا آن گمگشته يا او با شيطانش چون جاءانا بصيغه تثنيه نيز قرائت شده است در محضر عدل الهى و موقف حشر حاضر ميگردند آنوقت آن بيچاره متنبّه ميشود كه چه بد رفيق و مصاحبى داشته و آرزو ميكند كه بين او و رفيقش فاصله ميان مشرق و مغرب بود چون مشرقين از باب تغليب اراده مشرق و مغرب از آن ميشود و اين آرزو را برفيقش اظهار مينمايد و ميگويد چه بد رفيقى بودى او هم لابد جواب ميگويد من تو را مجبور ننمودم تو خودت بد جنس بودى كه سخن خدا و پيغمبر را نشنيدى و بحرف من گوش دادى ولى خداوند اينجا ذكر نفرموده فقط ميفرمايد هر دو بايد بسوزيد و اينكه با يكديگر ميسوزيد براى شما نفعى ندارد و تسلّاى خاطرى از تعميم عذاب براى شما حاصل نميشود چون كفر كه بدترين ظلم است عذابش هم شديدترين عذابها است كه مافوق ندارد و در روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام اين دو آيه با اوّلى و دوّمى و تبرّى يكى از آن دو از ديگرى و حكم خداوند باشتراك آن دو و اتباعشان در عذاب براى ظلم بآل محمد صلى اللّه عليه و اله تطبيق شده است و در آيه اخيره خداوند حبيب خود را مخاطب فرموده بر سبيل تعجّب ميفرمايد آيا كسى را كه بواسطه اعراض از استماع كلام حقّ كر شده و ديگر حرف حساب بگوشش فرو نميرود تو ميتوانى شنوا نمائى يا كسيرا كه براى منصرف شدن از فكر و ذكر خدا كور شده و در وادى حيرت و ضلالت واضح و آشكار ميگردد تو ميتوانى راهنمائى نمائى بيش از اين خود را بزحمت مينداز كه ما هر كار بخواهيم بكنيم ميتوانيم و ميكنيم وظيفه تو فقط ابلاغ است كه عمل مينمائى ديگر مسئوليّتى براى تو نخواهد بود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِنَّهُم لَيَصُدُّونَهُم عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحسَبُونَ أَنَّهُم مُهتَدُونَ (37)
و محققا شياطين اينکه كفار و مشركين و ضالين را صد سبيل ميكنند و گمان ميكنند که اينها هدايت شدهاند.
وَ إِنَّهُم لَيَصُدُّونَهُم عَنِ السَّبِيلِ از صراط مستقيم چنان راه بر آنها ميبندند که هيچ خيال خيري و دين در مخيّله آنها خطور نميكند چنانچه از قول شيطان ميفرمايد:
قالَ فَبِما أَغوَيتَنِي لَأَقعُدَنَّ لَهُم صِراطَكَ المُستَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِن بَينِ أَيدِيهِم وَ مِن خَلفِهِم وَ عَن أَيمانِهِم وَ عَن شَمائِلِهِم وَ لا تَجِدُ أَكثَرَهُم شاكِرِينَ خداوند هم در جواب او ميفرمايد: قالَ اخرُج مِنها مَذؤُماً مَدحُوراً لَمَن تَبِعَكَ مِنهُم لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُم أَجمَعِينَ- اعراف آيه 6 و 7-.
وَ يَحسَبُونَ أَنَّهُم مُهتَدُونَ آن قدر دنيا و زخارف آن و شهوات نفساني در نظر آنها جلوه ميدهد که گمان ميكنند راه صحيح و درست همين است که ميروند و اهل حق را عقب افتاده و امّل و كهنه پرست ميشمارند و بيدار نميشوند مگر حال موت که ميفرمايد:
«النّاس نيام فاذا ماتوا انتبهوا»
لذا ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- سپس به دو امر مهم که شیاطین در باره این غافلان انجام میدهند.
اشاره کرده، میفرماید: «و آنها [شیاطین] این گروه را از راه خدا باز میدارند» (وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ).
هر وقت اراده بازگشت کنند سنگی بر سر راه آنها میافکنند و مانعی ایجاد میکنند تا هرگز به صراط مستقیم باز نگردند.
و آن چنان طریق گمراهی را در نظر آنها زینت میدهند که: «گمان میکنند هدایت یافتگان حقیقی آنها هستند»! (وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ).
نکات آیه
۱ - شیاطین، مانع بازگشت انسان هاى غافل از یاد خدا به راه حق (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل)
۲ - یاد خدا، راه رسیدن انسان به کمال واقعى است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل) «الف و لام» در «السبیل» آن را بر «ذکر الرحمان» - در آیه قبل - منطبق ساخته است.
۳ - قرآن، راه حرکت انسان به سوى خداوند است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل) با توجه به توضیح برداشت قبل و این که مراد از «ذکر الرحمان» قرآن باشد، مطلب یاد شده به دست مى آید.
۴ - خداجویى، گرایش فطرى در نهاد هر انسان است. (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل) از این مطلب که شیاطین مانع بازگشت اعراض کنندگان از یاد خدا هستند، استفاده مى شود که انسان ها - حتى غافلان و حق گریزان - زمینه و تمایل به روى آوردن به سوى خدا را دارند.
۵ - خداگریزان، بر اثر نادانى و گمراهى، خود را هدایت یافته و راه جسته مى پندارند. (و یحسبون أنّهم مهتدون)
۶ - احساس هدایت یافتگى در اوج گمراهى، نتیجه سلطه طولانى و همواره شیاطین بر خداگریزان است. (و إنّهم لیصدّونهم ... و یحسبون أنّهم مهتدون) از فعل مضارع «یصدّون» - که دال بر استمرار است - و نیز ارتباط «لیصدّونهم...» با «یحسبون...»، مطلب بالا استفاده مى شود.
۷ - بازدارندگان انسان از راه حق و سدکنندگان مسیر هدایت، شیطان اند. (نقیّض له شیطنًا ... و إنّهم لیصدّونهم)
۸ - یاد خدا، راهبر آدمى به سعادت و هدایت واقعى است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل و یحسبون أنّهم مهتدون) ذکر «یحسبون أنّهم مهتدون» تعریضى به آن دارد که خداگریزان از هدایت به دورند. در نتیجه به قرینه مقابله استفاده مى شود که یادکنندگان خدا به هدایت دست مى یابند.
۹ - شیطان، جلوه دهنده گمراهى به عنوان راه هدایت (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل و یحسبون أنّهم مهتدون) ذکر پندار هدایت یافتگى، مبین این نکته است که شیطان افرادى این چنین را با وعده هدایت و رستگارى مى فریبد و باطل را در شکل واقعى آن به ایشان نمى نمایاند.
۱۰ - شمار شیاطین، بسیار و متنوع به گوناگونى گمراهى ها و متعدد به تعدد گمراهان (نقیّض له شیطنًا ... و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل)
موضوعات مرتبط
- انسان: فطریات انسان ۴
- تقرب: ابزار تقرب ۳
- تکامل: عوامل تکامل ۲
- خداجویى: فطرت خداجویى ۴
- ذکر: آثار ذکر خدا ۲، ۸; مانعان از ذکر خدا ۱
- سبیل الله: شیطنت مانعان از سبیل الله ۷
- سعادت: عوامل سعادت ۸
- سلوک: روش سلوک ۳
- شیطان: آثار سلطه شیطان ۶; اغواگرى شیطان ۹; تنوع شیاطین ۱۰; کثرت شیاطین ۱۰; نقش شیطان ۱
- قرآن: نقش قرآن ۳
- معرضان ازخدا: بینش معرضان ازخدا ۵; جهل معرضان ازخدا ۵; گمراهى معرضان ازخدا ۵
- هدایت: عوامل هدایت ۸; گمراهى مدعیان هدایت ۶; مانعان از هدایت ۱، ۷; مدعیان هدایت ۵
منابع