الزخرف ٣٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَو|لَوْ]] [[شامل این ریشه::لو| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::يَکُون|يَکُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَکُون| ]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[ریشه غیر ربط::کون‌| ]][[شامل این کلمه::النّاس|النَّاسُ‌]] [[کلمه غیر ربط::النّاس| ]] [[شامل این ریشه::انس‌| ]][[ریشه غیر ربط::انس‌| ]][[شامل این کلمه::أُمّة|أُمَّةً]] [[کلمه غیر ربط::أُمّة| ]] [[شامل این ریشه::امم‌| ]][[ریشه غیر ربط::امم‌| ]][[شامل این کلمه::وَاحِدَة|وَاحِدَةً]] [[کلمه غیر ربط::وَاحِدَة| ]] [[شامل این ریشه::وحد| ]][[ریشه غیر ربط::وحد| ]][[شامل این کلمه::لَجَعَلْنَا|لَجَعَلْنَا]] [[کلمه غیر ربط::لَجَعَلْنَا| ]] [[شامل این ریشه::جعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::جعل‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::لِمَن|لِمَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::يَکْفُر|يَکْفُرُ]] [[کلمه غیر ربط::يَکْفُر| ]] [[شامل این ریشه::کفر| ]][[ریشه غیر ربط::کفر| ]][[شامل این کلمه::بِالرّحْمٰن|بِالرَّحْمٰنِ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِالرّحْمٰن| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::رحم‌| ]][[ریشه غیر ربط::رحم‌| ]][[شامل این کلمه::لِبُيُوتِهِم|لِبُيُوتِهِمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِبُيُوتِهِم| ]] [[شامل این ریشه::بيت‌| ]][[ریشه غیر ربط::بيت‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::سُقُفا|سُقُفاً]] [[کلمه غیر ربط::سُقُفا| ]] [[شامل این ریشه::سقف‌| ]][[ریشه غیر ربط::سقف‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::فِضّة|فِضَّةٍ]] [[کلمه غیر ربط::فِضّة| ]] [[شامل این ریشه::فضض‌| ]][[ریشه غیر ربط::فضض‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَعَارِج|مَعَارِجَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَعَارِج| ]] [[شامل این ریشه::عرج‌| ]][[ریشه غیر ربط::عرج‌| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْهَا|عَلَيْهَا]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْهَا| ]] [[شامل این ریشه::على‌| ]][[ریشه غیر ربط::على‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::يَظْهَرُون|يَظْهَرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَظْهَرُون| ]] [[شامل این ریشه::ظهر| ]][[ریشه غیر ربط::ظهر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَو|لَوْ]] [[شامل این ریشه::لو| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::يَکُون|يَکُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَکُون| ]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[ریشه غیر ربط::کون‌| ]][[شامل این کلمه::النّاس|النَّاسُ‌]] [[کلمه غیر ربط::النّاس| ]] [[شامل این ریشه::انس‌| ]][[ریشه غیر ربط::انس‌| ]][[شامل این کلمه::أُمّة|أُمَّةً]] [[کلمه غیر ربط::أُمّة| ]] [[شامل این ریشه::امم‌| ]][[ریشه غیر ربط::امم‌| ]][[شامل این کلمه::وَاحِدَة|وَاحِدَةً]] [[کلمه غیر ربط::وَاحِدَة| ]] [[شامل این ریشه::وحد| ]][[ریشه غیر ربط::وحد| ]][[شامل این کلمه::لَجَعَلْنَا|لَجَعَلْنَا]] [[کلمه غیر ربط::لَجَعَلْنَا| ]] [[شامل این ریشه::جعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::جعل‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::لِمَن|لِمَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::يَکْفُر|يَکْفُرُ]] [[کلمه غیر ربط::يَکْفُر| ]] [[شامل این ریشه::کفر| ]][[ریشه غیر ربط::کفر| ]][[شامل این کلمه::بِالرّحْمٰن|بِالرَّحْمٰنِ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِالرّحْمٰن| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::رحم‌| ]][[ریشه غیر ربط::رحم‌| ]][[شامل این کلمه::لِبُيُوتِهِم|لِبُيُوتِهِمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِبُيُوتِهِم| ]] [[شامل این ریشه::بيت‌| ]][[ریشه غیر ربط::بيت‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::سُقُفا|سُقُفاً]] [[کلمه غیر ربط::سُقُفا| ]] [[شامل این ریشه::سقف‌| ]][[ریشه غیر ربط::سقف‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::فِضّة|فِضَّةٍ]] [[کلمه غیر ربط::فِضّة| ]] [[شامل این ریشه::فضض‌| ]][[ریشه غیر ربط::فضض‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَعَارِج|مَعَارِجَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَعَارِج| ]] [[شامل این ریشه::عرج‌| ]][[ریشه غیر ربط::عرج‌| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْهَا|عَلَيْهَا]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْهَا| ]] [[شامل این ریشه::على‌| ]][[ریشه غیر ربط::على‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::يَظْهَرُون|يَظْهَرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَظْهَرُون| ]] [[شامل این ریشه::ظهر| ]][[ریشه غیر ربط::ظهر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ لَوْ لاَ أَنْ‌ يَکُونَ‌ النَّاسُ‌ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ‌ يَکْفُرُ بِالرَّحْمٰنِ‌ لِبُيُوتِهِمْ‌ سُقُفاً مِنْ‌ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ‌ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و اگر (چنان) نبود که مردم (در انکار خدا) امّتی واحد می‌گشتند، همواره برای خانه‌هایشان - برای کسانی‌که به رحمان کفر می‌ورزند - سقف‌هایی از نقره و نردبان‌هایی که بر آنها آشکار گردند می‌نهادیم.
|-|صادقی تهرانی=و اگر (چنان) نبود که مردم (در انکار خدا) امّتی واحد می‌گشتند، همواره برای خانه‌هایشان - برای کسانی‌که به رحمان کفر می‌ورزند - سقف‌هایی از نقره و نردبان‌هایی که بر آنها آشکار گردند می‌نهادیم.
|-|معزی=و اگر نبود که می‌شدند مردم ملّتی یگانه هر آینه قرار می‌دادیم برای آنان که کفر ورزیدند به خدای مهربان برای خانه‌های آنان پوشهائی از سیم و نردبانهائی که بر آنها برآیند
|-|معزی=و اگر نبود که می‌شدند مردم ملّتی یگانه هر آینه قرار می‌دادیم برای آنان که کفر ورزیدند به خدای مهربان برای خانه‌های آنان پوشهائی از سیم و نردبانهائی که بر آنها برآیند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Were it not that humanity would become a single community, We would have provided those who disbelieve in the Most Gracious with roofs of silver to their houses, and stairways by which they ascend.</div>
{{آيه | سوره = سوره الزخرف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::33|٣٣]] | قبلی = الزخرف ٣٢ | بعدی = الزخرف ٣٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/043033.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/043033.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الزخرف | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::33|٣٣]] | قبلی = الزخرف ٣٢ | بعدی = الزخرف ٣٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«أُمَّةً»: ملّت. مراد ملّت گمراه و بی‌دین است. «سُقُفاً»: جمع سَقْف، آسمانه خانه. پوشش بالای اطاق. «فِضَّةٍ»: نقره. «مَعَارِجَ»: جمع مَعْرَج، پلّه. نردبان. بالارو. «یَظْهَرُونَ»: بالا روند. بر شوند.
«أُمَّةً»: ملّت. مراد ملّت گمراه و بی‌دین است. «سُقُفاً»: جمع سَقْف، آسمانه خانه. پوشش بالای اطاق. «فِضَّةٍ»: نقره. «مَعَارِجَ»: جمع مَعْرَج، پلّه. نردبان. بالارو. «یَظْهَرُونَ»: بالا روند. بر شوند.
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۱#link103 | آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۱#link103 | آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۱#link104 | معناى سخن ابراهيم (ع ) به پدر و قومش : ((انى براء مما تعبدون الا الذى فطرنىفانه سيهدين )) ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link105 | وجوهى كه درباره معناى آيه: «وَ جَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَة فِى عَقَبِهِ لَعَلّهُم يَرجِعُون» گفته شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link105 | وجوهى كه درباره معناى آيه : ((و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلهم يرجعون )) گفته شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link106 | سخن مشركان كه در ردّ قرآن گفتند: چرا بر يكى از بزرگان و توانگران نازل نشده و پاسخ به گفتار مشرکان مکه ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link106 | سخن مشركين كه در ردّ قرآن گفتند چرا بر يكى از بزرگان و توانگراننازل نشده و جواب به آنها با بيان اينكه روزى هاى مادى و معنوى را خداى تعالى تقسيممى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link108 | رزق دنيا به مشيّت خداوند است و اختيار آن، به دست انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link107 | پاسخ به گفتار مشركين مكه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link109 | تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در جامعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link108 | رزق دنيا به مشيت خداوند است و اختيار آن بدست انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link110 | مقصود از اين كه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مى كرديم...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link109 | تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در مجمع انسانى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link111 | آنان که از ذکر خدا اعراض کنند، همنشینی از شیاطین دارند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link110 | مقصود از اينكه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مىكرديم و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link112 | بيزارى جستن كافر كوردل از قرين شيطانى خود، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link111 | وصف حال كور دلان روى گردان از ذكر خدا، كه قرين شيطانى دارند و در عين ضلالتخود را راه يافته مى پندارند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link114 | اقوال مفسران درباره آیه: «وَ اسئَل مَن أرسَلنَا مِن قَبلِكَ...» ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۲#link112 | بيزارى جستن كافر كور دل از قرين شيطانى خود در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link116 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link113 | وجوه مختلف در معناى جمله ((و لن ينفعكم اليوم اذ ظلتم انكم فى العذاب مشتركون )) كهخطاب به كفار و قرين هاى شيطانى آنها است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link114 | اقوال مفسرين درباره مقصود از اينكه خطاب به پيامبر اكرم (ص ) فرمود: ((واسئل من ارسلنا من قبلك اجعلنا من دون الرحمن آلهه يعبدون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link115 | توضيحى درباره روايتى كه جمله ((و جعلها كلمة باقية فى عقبه )) را به امامت ذريهابراهيم (ع ) تفسير كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link116 | روايتى در ذيل آيه : ((و قالوا لا نزل هنا القرآن علىرجل من القريتين عظيم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link117 | رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link117 | رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۳#link25 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۳#link25 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ «33»
و اگر نبود كه مردم يكسره و يك دست (كافر) مى‌شدند، براى خانه‌هاى كسانى كه به خداى رحمن كفر مى‌ورزند، سقف‌هايى از نقره قرار مى‌داديم و نيز نردبان‌هايى كه بر آنها بالا روند.
===نکته ها===
زرق و برق دنيا به قدرى بى‌ارزش است كه خداوند در اين آيه مى‌فرمايد: ما حاضريم دنيا را در حد وفور به كفّار بدهيم ولى چون عقل مردم در چشم آنهاست، اگر به كفّار بدهيم همه به سوى كفر گرايش پيدا مى‌كنند.
نه فقط همسان بودن همه‌ى انسان‌ها در مسائل اقتصادى و معيشتى مورد اراده‌ى خداوند نيست، بلكه در مسائل اعتقادى هم نبايد امور به سمتى برود كه حقّ انتخاب از افراد گرفته و گمان كنيم اگر همه‌ى مردم جهان يك فكر و يك عقيده شوند، به مطلوب رسيده‌ايم.
===پیام ها===
1- در دادن و پس گرفتن نعمت‌ها بايد ظرفيّت جامعه مراعات بشود. لَوْ لا ...
لَجَعَلْنا ...
2- امّت واحده‌اى ارزش دارد كه بر اساس ايمان باشد نه كفر. «لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً»
3- ثروت، نشانه‌ى عزّت در نزد خداوند نيست. «لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ (33)
بعد از آن پستى اين جهان و قلت مقدار آن فرمايد:
وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ‌: و اگر نه كراهت آن بودى كه گشتندى آدميان، أُمَّةً واحِدَةً: يك گروه مجتمع بر ايثار و كفر بر ايمان، و اختيار حب دنيا و حرص آن بر آخرت، لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ‌: هر آينه مى‌گردانيديم براى كسانى كه كافر شوند به خداوند رحمان، لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ: مر خانه‌هاى آنها را سقفها از نقره، وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ‌: و نردبانها كه به آن بالاى خانه‌ها برآيند و خود را ظاهر سازند.
جلد 11 - صفحه 470
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‌ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ (31) أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (32) وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ (33) وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ (34) وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ (35)
ترجمه‌
و گفتند چرا فرستاده نشد اين قرآن بر مردى از آن دو بلد كه بزرگ باشد
آيا آنها قسمت ميكنند رحمت پروردگار تو را ما قسمت كرديم ميانشان روزى آنها را در زندگانى دنيا و بلند گردانيديم بعضى را بر بعضى درجه‌هائى تا بگيرند بعضيشان بعضى را مستخدم و فرمانبردار و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه جمع ميكنند
و اگر نه آن بود كه ميشدند مردم يك دسته مجتمع بر كفر هر آينه قرار داده بوديم براى هر كه كافر ميشود بخداى بخشنده براى خانه‌هاشان سقفهائى از نقره و نردبانهائى كه با آن آيند بر بام‌
و براى خانه‌هاشان درهائى و تختهائى كه بر آن تكيه كنند
و زينتهائى و نيست تمام اينكه بيان شد مگر بهره زندگانى دنيا و آخرت نزد پروردگار تو است براى پرهيزكاران.
تفسير
كفّار قريش كه براى ارشاد آنها خداوند كتاب حقّ و رسول مبين‌
----
جلد 4 صفحه 602
فرستاده بود و بيان شد در آيات سابقه كه گفتند قرآن سحر است نسبت به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله هم اعتراض نمودند كه چرا نبايد در مكّه مانند وليد بن مغيره و در طائف عروة بن مسعود پيغمبر باشد كه آن دو نفر متشخّص و ثروتمند و صاحب جاه و جلالند و بايد كسيكه تهى دست از مال دنيا است باين منصب فائز گردد لذا خداوند متعال در جواب اين اشكال فرموده آيا تقسيم رحمت پروردگار و تعيين مقام نبوّت بعهده آنها است و آيا آنها مورد قابل از براى اين منصب را ميتوانند بدست بياورند با آنكه پيغمبر بايد معصوم از گناه و لغزش و اعلم خلق و اكمل ناس باشد و ساير خصوصيّات و اوصافيكه جز خداوند ممكن نيست كسى احاطه بآنها داشته باشد مال و جاه كه چيزى نيست نبوّت شرائط ديگرى لازم دارد كه شما بخاطرتان خطور ننموده همان تقسيم مال و جاه ناقابل را هم ما بعهده آنها واگذار ننموديم خودمان معاش و ثروت و جاه و دولت و علم و مكنت و ساير موجبات رفعت بعضى را بمراتب بر بعضى ميان بندگان قسمت ميكنيم بر حسب قابليّت و صلاح آنها در دنيا و آخرت تا بعضى حاكم و بعضى محكوم و برخى خادم و برخى مخدوم و پاره‌ئى منعم و دسته‌ئى متنعّم باشند و امور دنيا منظّم و مرتّب گردد چه رسد بمقام نبوّت و امامت كه بزرگترين رحمت حقّ است و بهتر و برتر است از دنيا و ما فيها كه آنها در فكر جمع آورى آن براى خودشانند و مال دنيا باين اندازه در نظر ما بى‌قابليّت است كه اگر ملاحظه اين نبود كه تمام مردم كافر شوند بطمع مال ما سقفهاى خانه‌هاى كفّار را از نقره مينموديم بلكه نردبانها و درها و صندليهاى آنها را هم نقره ميكرديم و خانه‌هاشان را بطلا زينت ميداديم و نيست تمام اين تجمّلات مگر بهره زندگانى چند روزه دنيا كه بزودى از دست ميرود ولى نعمتهاى اخروى نزد پروردگار تو براى اهل تقوى و پرهيزكارى محفوظ و باقى و برقرار است و اخبار در باب تقسيم ارزاق عباد بر طبق صلاح و سداد و همچنين ساير موجبات تفوّق و برترى از مال و جاه و جمال و جلال و كمال بر وفق حكمت و مصلحت براى تحصيل لوازم الفت و تكميل جهات وصلت كه هر فاقد جهتى بواجد آن رجوع نموده رفع حاجت خود را نمايد بسيار است از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه اگر خداوند اين معامله را با كفّار
----
جلد 4 صفحه 603
ميفرمود هيچ كس ايمان نميآورد ولى خداوند قرار داد در ميان اهل ايمان اغنيا و فقراء را و همچنين در ميان كفّار فقرا و اغنيا را پس امتحان فرمود آنها را بامر و نهى و صبر و رضا و نيز از آن حضرت نقل شده كه تمام اولاد آدم عليه السّلام اهل ايمانشان فقير و كفّارشان غنى بودند تا حضرت ابراهيم عليه السّلام آمد و عرضه داشت پروردگارا ما را فتنه براى كفار قرار مده پس خدا در هر دو دسته ثروت و حاجت را مقرّر فرمود و از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت نموده است كه فرمود اى گروه فقراء پاكيزه كنيد نفوس خودتان را و دل خود را راضى برضاى حق نمائيد خداوند تعالى شما را بفقرتان ثواب ميدهد و اگر نكنيد ثوابى نخواهيد داشت خداوند توفيق رضا و تسليم را بما عنايت فرمايد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَو لا أَن‌ يَكُون‌َ النّاس‌ُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن‌ يَكفُرُ بِالرَّحمن‌ِ لِبُيُوتِهِم‌ سُقُفاً مِن‌ فِضَّةٍ وَ مَعارِج‌َ عَلَيها يَظهَرُون‌َ (33) وَ لِبُيُوتِهِم‌ أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُن‌َ (34) وَ زُخرُفاً وَ إِن‌ كُل‌ُّ ذلِك‌َ لَمّا مَتاع‌ُ الحَياةِ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّك‌َ لِلمُتَّقِين‌َ (35)
و ‌اگر‌ نبودند افراد بشر يك‌ اجتماع‌ واحده‌ ‌که‌ محتاج‌ ‌به‌ معاشرت‌ ‌با‌ يكديگر
جلد 16 - صفحه 27
هستند ‌هر‌ آينه‌ قرار مي‌داديم‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ كافر باللّه‌ شدند ‌از‌ ‌براي‌ بيوت‌ ‌آنها‌ سقف‌هاي‌ نقره‌ و طبقات‌ بسياري‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نمايش‌ دهند و ‌از‌ ‌براي‌ بيوت‌ ‌آنها‌ درهايي‌ و تختهايي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تكيه‌ دهند و زينت‌هاي‌ دنيوي‌ و زخارف‌ و نيست‌ تمام‌ اينها مگر متاع‌ حيات‌ دنيا و آخرت‌ نزد پروردگار تو خاص‌ متقين‌ ‌است‌.
انسان‌ تصور نكند ‌که‌ ‌اينکه‌ دولت‌ و مكنت‌ و ثروت‌ و رياست‌ و قوت‌ و قدرت‌ و قهر و غلبه‌ ‌که‌ بسيار علاقه‌ ‌به‌ ‌او‌ دارد و ‌در‌ مقام‌ تحصيلش‌ چه‌ اندازه‌ كوشش‌ مي‌كند ‌براي‌ ‌او‌ خوب‌ ‌است‌ بلكه‌ عين‌ بلا ‌است‌ و باعث‌ ازدياد عذاب‌ مي‌شود و امتحان‌ بزرگي‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ‌-‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172‌-‌ وَ لَو لا أَن‌ يَكُون‌َ النّاس‌ُ أُمَّةً واحِدَةً امّة اينجا ‌به‌ معني‌ جماعت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌اگر‌ مؤمنين‌ هيچگونه‌ تماسي‌ ‌با‌ كفار نداشتند و ‌از‌ حال‌ يكديگر خبر نداشتند.
لَجَعَلنا لِمَن‌ يَكفُرُ بِالرَّحمن‌ِ ‌که‌ شامل‌ تمام‌ مشركين‌ و كفار و اهل‌ ضلالت‌ مي‌شود.
لِبُيُوتِهِم‌ سُقُفاً مِن‌ فِضَّةٍ و اينكه‌ چنين‌ نكرديم‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مسلط ‌بر‌ مؤمنين‌ نشوند و باعث‌ هم‌ّ ‌آنها‌ نگردد.
وَ مَعارِج‌َ عَلَيها يَظهَرُون‌َ معارج‌ طبقات‌ بالا ‌را‌ گويند ‌که‌ فعلا مرسوم‌ ‌شده‌ ده‌ طبقه‌ ‌به‌ بالا ساختمان‌ مي‌كنند ولي‌ بجاي‌ آجر و سمنت‌ خداوند ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ طلا و نقره‌ و جواهرات‌ جعل‌ مي‌فرمود.
وَ لِبُيُوتِهِم‌ أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُن‌َ منازل‌ ‌آنها‌ تو ‌در‌ تو ‌که‌ تمام‌ ‌به‌ يك‌ ديگر راه‌ داشته‌ ‌باشد‌ و سرر ‌که‌ امروز معمول‌ ‌است‌ صندلي‌ اطراف‌ بيوت‌ و پيشدستي‌ها ‌در‌ مقابل‌ ‌که‌ روي‌ زمين‌ ننشينند و تكيه‌ دهند.
وَ زُخرُفاً زخارف‌ دنيا ‌از‌ ظروف‌ و كارد و چنگال‌ و فرش‌ و يخچال‌ و وسائل‌ طبخ‌ و وسائل‌ تلطيف‌ هوا و بخاري‌ و غيره‌ اينها ‌که‌ امروز معمول‌ ‌است‌ و بالاخص‌ دولت‌ و مكنت‌ و ثروت‌ و مراكز تفريح‌ و باغات‌ و مزارع‌ و وسائل‌ و امثال‌ اينها و نمونه اينها ‌را‌ خداوند ‌به‌ تفاوت‌ مراتب‌ ‌در‌ مؤمنين‌ قرار داده‌ و ‌لو‌ بدرجات‌ ‌آنها‌ نمي‌رسد ولي‌ زياد ‌هم‌ تفاوت‌ ندارد لكن‌ تمام‌ اينها نيست‌ مگر متاع‌ دنيوي‌.
جلد 16 - صفحه 28
وَ إِن‌ كُل‌ُّ ذلِك‌َ لَمّا مَتاع‌ُ الحَياةِ الدُّنيا و هزار عيب‌ دارد ‌که‌ فاني‌ مي‌شود و ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ همه‌ زحمات‌ و خون‌ دلها مي‌گذارد و مي‌رود بعلاوه‌ شدت‌ علاقه‌ ‌به‌ ‌آنها‌ ‌که‌ فرمود
«حب‌ الدنيا رأس‌ ‌کل‌ خطيئة»
و غفلت‌ ‌از‌ ‌خدا‌ و دين‌ و تزاحمات‌ و هزار گونه‌ بلاهاي‌ ديگر ‌که‌ بالحس‌ و الوجدان‌ مشاهده‌ مي‌كنيم‌.
وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّك‌َ لِلمُتَّقِين‌َ بتفاوت‌ مراتب‌ تقوي‌ ‌که‌ اولين‌ مرتبه تقوي‌ تقواي‌ ‌از‌ عقايد فاسده‌ و مذاهب‌ باطله‌ ‌از‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و بدعت‌ و انكار ضروري‌ و نصب‌ عداوت‌ ‌با‌ اولياء حق‌ و بالجملة آنچه‌ موجب‌ زوال‌ ايمان‌ مي‌شود و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ تقواي‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و كبار ‌از‌ معاصي‌ ‌تا‌ برسد بمقام‌ عصمت‌ و بالاتر ‌از‌ ‌آن‌ ‌از‌ مباحات‌ زائد ‌بر‌ مقدار ضرورت‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ زهد مي‌كنند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 33)- قصرهای با شکوه با سقفهای نقره‌ای! (ارزشهای دروغین) قرآن همچنان بحث پیرامون نظام ارزشی اسلام و عدم معیار بودن مال و ثروت و مقامات مادی را ادامه می‌دهد.
نخست می‌فرماید: «اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمی‌شد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند ما برای کسانی که به (خداوند) رحمن کافر می‌شدند خانه‌هایی قرار می‌دادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند» (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۷: خط ۲۴۰:
[[رده:اهمیت اختیار انسان]][[رده:آثار ایمان]][[رده:آثار تلاش]][[رده:زمینه ثروت]][[رده:ممانعت از جبر]][[رده:افعال خدا]][[رده:حاکمیت تدبیر خدا]][[رده:قدرت خدا]][[رده:نقش خدا]][[رده:جذابیت دنیا]][[رده:فریبندگى دنیا]][[رده:زمینه رفاه]][[رده:نقش عوامل طبیعى]][[رده:آثار امکانات مادى کافران]][[رده:آثار رفاه کافران]][[رده:آثار نعمتهاى کافران]][[رده:پلکان خانه کافران]][[رده:رفاه کافران]][[رده:سقف نقره اى خانه کافران]][[رده:فلسفه فقر کافران]][[رده:منشأ بى نیازى کافران]][[رده:منشأ فقر کافران]][[رده:آثار کفر]][[رده:زمینه کفر]][[رده:ممانعت از گسترش کفر]][[رده:موانع کفر]][[رده:استفاده از ابزار تأمین معاش]][[رده:حاکمیت مقررات اجتماعى]][[رده:نقش مقررات اجتماعى]][[رده:نظام علیت]]
[[رده:اهمیت اختیار انسان]][[رده:آثار ایمان]][[رده:آثار تلاش]][[رده:زمینه ثروت]][[رده:ممانعت از جبر]][[رده:افعال خدا]][[رده:حاکمیت تدبیر خدا]][[رده:قدرت خدا]][[رده:نقش خدا]][[رده:جذابیت دنیا]][[رده:فریبندگى دنیا]][[رده:زمینه رفاه]][[رده:نقش عوامل طبیعى]][[رده:آثار امکانات مادى کافران]][[رده:آثار رفاه کافران]][[رده:آثار نعمتهاى کافران]][[رده:پلکان خانه کافران]][[رده:رفاه کافران]][[رده:سقف نقره اى خانه کافران]][[رده:فلسفه فقر کافران]][[رده:منشأ بى نیازى کافران]][[رده:منشأ فقر کافران]][[رده:آثار کفر]][[رده:زمینه کفر]][[رده:ممانعت از گسترش کفر]][[رده:موانع کفر]][[رده:استفاده از ابزار تأمین معاش]][[رده:حاکمیت مقررات اجتماعى]][[رده:نقش مقررات اجتماعى]][[رده:نظام علیت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الزخرف ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الزخرف ]]
{{#seo:
|title=آیه 33 سوره زخرف
|title_mode=replace
|keywords=آیه 33 سوره زخرف,زخرف 33,وَ لَوْ لاَ أَنْ‌ يَکُونَ‌ النَّاسُ‌ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ‌ يَکْفُرُ بِالرَّحْمٰنِ‌ لِبُيُوتِهِمْ‌ سُقُفاً مِنْ‌ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ‌ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ‌,اهمیت اختیار انسان,آثار ایمان,آثار تلاش,زمینه ثروت,ممانعت از جبر,افعال خدا,حاکمیت تدبیر خدا,قدرت خدا,نقش خدا,جذابیت دنیا,فریبندگى دنیا,زمینه رفاه,نقش عوامل طبیعى,آثار امکانات مادى کافران,آثار رفاه کافران,آثار نعمتهاى کافران,پلکان خانه کافران,رفاه کافران,سقف نقره اى خانه کافران,فلسفه فقر کافران,منشأ بى نیازى کافران,منشأ فقر کافران,آثار کفر,زمینه کفر,ممانعت از گسترش کفر,موانع کفر,استفاده از ابزار تأمین معاش,حاکمیت مقررات اجتماعى,نقش مقررات اجتماعى,نظام علیت,آیات قرآن سوره الزخرف
|description=وَ لَوْ لاَ أَنْ‌ يَکُونَ‌ النَّاسُ‌ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ‌ يَکْفُرُ بِالرَّحْمٰنِ‌ لِبُيُوتِهِمْ‌ سُقُفاً مِنْ‌ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ‌ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۰۰

کپی متن آیه
وَ لَوْ لاَ أَنْ‌ يَکُونَ‌ النَّاسُ‌ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ‌ يَکْفُرُ بِالرَّحْمٰنِ‌ لِبُيُوتِهِمْ‌ سُقُفاً مِنْ‌ فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ‌ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ‌

ترجمه

اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمی‌شد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند، ما برای کسانی که به (خداوند) رحمان کافر می‌شدند خانه‌هایی قرار می‌دادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند،

|و اگر بيم آن نبود كه مردم [در انكار خدا] يك امت گردند، قطعا سقف خانه‌هاى كسانى را كه به [خداى‌] رحمان كافر مى‌شوند، از نقره مى‌كرديم و بر آنها نردبان‌ها مى‌نهاديم كه از آن بالا روند
و اگر نه آن بود كه [همه‌] مردم [در انكار خدا] امتى واحد گردند، قطعاً براى خانه‌هاى آنان كه به [خداى‌] رحمان كفر مى‌ورزيدند، سقفها و نردبانهايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مى‌داديم.
و اگر نه این بود که مردم همه یک نوع و یک امّتند ما (از پستی و بی‌قدری دنیا) برای آنان که کافر به خدا می‌شوند سقف خانه‌هاشان را از نقره خام قرار می‌دادیم و (چندین طبقه که) نردبامهایی (نصب کرده) که بر سقف بالا روند.
و اگر [بهره مندی کفار از انواع نعمت های مادی و تهیدستی مؤمنان، سبب] این نبود که همه مردم [به خاطر ضعف ایمان و ناآگاه بودن به حقایق] بر محور کفر امتی واحد شوند، ما برای خانه های کافران به [خدای] رحمان سقف هایی از نقره قرار می دادیم و نردبان هایی که با آن بر بالای خانه ها برآیند.
و اگر نه آن بود كه همه مردم يك امت مى‌شدند، سقفهاى خانه‌هاى كسانى را كه خداى رحمان را باور ندارند از نقره مى‌كرديم و بر آنها نردبامهايى مى‌نهاديم تا بر آن بالا روند.
و اگر این نبود که [نمی‌خواستیم‌] مردم امت یگانه‌ای [در کفر] شوند، برای خانه‌های کسانی که بر خداوند رحمان کفر می‌ورزیدند، سقفهایی سیمین پدید می‌آوردیم، و نیز نردبانهایی [از سیم‌] که بر آنها بالا روند
و اگر نه آن بود كه مردمان همه يك امت مى‌گشتند- همه دنياجو مى‌شدند يا به كفر مى گراييدند- هر آينه كسانى را كه به خداى رحمان كافر مى‌شوند براى خانه‌هاشان سقفهايى از نقره مى‌ساختيم و نيز نردبانهايى [از نقره‌] كه بر آنها بالا روند.
اگر (بهره‌مند شدن کفّار از انواع مواهب مادی) سبب نمی‌شد که همه‌ی مردم (تمایل به کفر پیدا کنند و در گمراهی) ملّت واحدی گردند، ما برای کسانی که به خداوند مهربان باور نمی‌داشتند خانه‌هائی با سقفهائی از نقره فراهم می‌آوردیم، و برای آنان پلّه‌ها و نردبانهای سیمین ترتیب می‌دادیم که از آنها بالا روند. (چرا که نعمت چندروزه‌ی حیات بی‌ارزش است و در مقابل نعمت جاویدان آخرت چیزی به حساب نمی‌آید).
و اگر (چنان) نبود که مردم (در انکار خدا) امّتی واحد می‌گشتند، همواره برای خانه‌هایشان - برای کسانی‌که به رحمان کفر می‌ورزند - سقف‌هایی از نقره و نردبان‌هایی که بر آنها آشکار گردند می‌نهادیم.
و اگر نبود که می‌شدند مردم ملّتی یگانه هر آینه قرار می‌دادیم برای آنان که کفر ورزیدند به خدای مهربان برای خانه‌های آنان پوشهائی از سیم و نردبانهائی که بر آنها برآیند

Were it not that humanity would become a single community, We would have provided those who disbelieve in the Most Gracious with roofs of silver to their houses, and stairways by which they ascend.
ترتیل:
ترجمه:
الزخرف ٣٢ آیه ٣٣ الزخرف ٣٤
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُمَّةً»: ملّت. مراد ملّت گمراه و بی‌دین است. «سُقُفاً»: جمع سَقْف، آسمانه خانه. پوشش بالای اطاق. «فِضَّةٍ»: نقره. «مَعَارِجَ»: جمع مَعْرَج، پلّه. نردبان. بالارو. «یَظْهَرُونَ»: بالا روند. بر شوند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ «33»

و اگر نبود كه مردم يكسره و يك دست (كافر) مى‌شدند، براى خانه‌هاى كسانى كه به خداى رحمن كفر مى‌ورزند، سقف‌هايى از نقره قرار مى‌داديم و نيز نردبان‌هايى كه بر آنها بالا روند.

نکته ها

زرق و برق دنيا به قدرى بى‌ارزش است كه خداوند در اين آيه مى‌فرمايد: ما حاضريم دنيا را در حد وفور به كفّار بدهيم ولى چون عقل مردم در چشم آنهاست، اگر به كفّار بدهيم همه به سوى كفر گرايش پيدا مى‌كنند.

نه فقط همسان بودن همه‌ى انسان‌ها در مسائل اقتصادى و معيشتى مورد اراده‌ى خداوند نيست، بلكه در مسائل اعتقادى هم نبايد امور به سمتى برود كه حقّ انتخاب از افراد گرفته و گمان كنيم اگر همه‌ى مردم جهان يك فكر و يك عقيده شوند، به مطلوب رسيده‌ايم.

پیام ها

1- در دادن و پس گرفتن نعمت‌ها بايد ظرفيّت جامعه مراعات بشود. لَوْ لا ...

لَجَعَلْنا ...

2- امّت واحده‌اى ارزش دارد كه بر اساس ايمان باشد نه كفر. «لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً»

3- ثروت، نشانه‌ى عزّت در نزد خداوند نيست. «لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ (33)

بعد از آن پستى اين جهان و قلت مقدار آن فرمايد:

وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ‌: و اگر نه كراهت آن بودى كه گشتندى آدميان، أُمَّةً واحِدَةً: يك گروه مجتمع بر ايثار و كفر بر ايمان، و اختيار حب دنيا و حرص آن بر آخرت، لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ‌: هر آينه مى‌گردانيديم براى كسانى كه كافر شوند به خداوند رحمان، لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ: مر خانه‌هاى آنها را سقفها از نقره، وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ‌: و نردبانها كه به آن بالاى خانه‌ها برآيند و خود را ظاهر سازند.

جلد 11 - صفحه 470


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‌ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ (31) أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (32) وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ (33) وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ (34) وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ (35)

ترجمه‌

و گفتند چرا فرستاده نشد اين قرآن بر مردى از آن دو بلد كه بزرگ باشد

آيا آنها قسمت ميكنند رحمت پروردگار تو را ما قسمت كرديم ميانشان روزى آنها را در زندگانى دنيا و بلند گردانيديم بعضى را بر بعضى درجه‌هائى تا بگيرند بعضيشان بعضى را مستخدم و فرمانبردار و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه جمع ميكنند

و اگر نه آن بود كه ميشدند مردم يك دسته مجتمع بر كفر هر آينه قرار داده بوديم براى هر كه كافر ميشود بخداى بخشنده براى خانه‌هاشان سقفهائى از نقره و نردبانهائى كه با آن آيند بر بام‌

و براى خانه‌هاشان درهائى و تختهائى كه بر آن تكيه كنند

و زينتهائى و نيست تمام اينكه بيان شد مگر بهره زندگانى دنيا و آخرت نزد پروردگار تو است براى پرهيزكاران.

تفسير

كفّار قريش كه براى ارشاد آنها خداوند كتاب حقّ و رسول مبين‌


جلد 4 صفحه 602

فرستاده بود و بيان شد در آيات سابقه كه گفتند قرآن سحر است نسبت به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله هم اعتراض نمودند كه چرا نبايد در مكّه مانند وليد بن مغيره و در طائف عروة بن مسعود پيغمبر باشد كه آن دو نفر متشخّص و ثروتمند و صاحب جاه و جلالند و بايد كسيكه تهى دست از مال دنيا است باين منصب فائز گردد لذا خداوند متعال در جواب اين اشكال فرموده آيا تقسيم رحمت پروردگار و تعيين مقام نبوّت بعهده آنها است و آيا آنها مورد قابل از براى اين منصب را ميتوانند بدست بياورند با آنكه پيغمبر بايد معصوم از گناه و لغزش و اعلم خلق و اكمل ناس باشد و ساير خصوصيّات و اوصافيكه جز خداوند ممكن نيست كسى احاطه بآنها داشته باشد مال و جاه كه چيزى نيست نبوّت شرائط ديگرى لازم دارد كه شما بخاطرتان خطور ننموده همان تقسيم مال و جاه ناقابل را هم ما بعهده آنها واگذار ننموديم خودمان معاش و ثروت و جاه و دولت و علم و مكنت و ساير موجبات رفعت بعضى را بمراتب بر بعضى ميان بندگان قسمت ميكنيم بر حسب قابليّت و صلاح آنها در دنيا و آخرت تا بعضى حاكم و بعضى محكوم و برخى خادم و برخى مخدوم و پاره‌ئى منعم و دسته‌ئى متنعّم باشند و امور دنيا منظّم و مرتّب گردد چه رسد بمقام نبوّت و امامت كه بزرگترين رحمت حقّ است و بهتر و برتر است از دنيا و ما فيها كه آنها در فكر جمع آورى آن براى خودشانند و مال دنيا باين اندازه در نظر ما بى‌قابليّت است كه اگر ملاحظه اين نبود كه تمام مردم كافر شوند بطمع مال ما سقفهاى خانه‌هاى كفّار را از نقره مينموديم بلكه نردبانها و درها و صندليهاى آنها را هم نقره ميكرديم و خانه‌هاشان را بطلا زينت ميداديم و نيست تمام اين تجمّلات مگر بهره زندگانى چند روزه دنيا كه بزودى از دست ميرود ولى نعمتهاى اخروى نزد پروردگار تو براى اهل تقوى و پرهيزكارى محفوظ و باقى و برقرار است و اخبار در باب تقسيم ارزاق عباد بر طبق صلاح و سداد و همچنين ساير موجبات تفوّق و برترى از مال و جاه و جمال و جلال و كمال بر وفق حكمت و مصلحت براى تحصيل لوازم الفت و تكميل جهات وصلت كه هر فاقد جهتى بواجد آن رجوع نموده رفع حاجت خود را نمايد بسيار است از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه اگر خداوند اين معامله را با كفّار


جلد 4 صفحه 603

ميفرمود هيچ كس ايمان نميآورد ولى خداوند قرار داد در ميان اهل ايمان اغنيا و فقراء را و همچنين در ميان كفّار فقرا و اغنيا را پس امتحان فرمود آنها را بامر و نهى و صبر و رضا و نيز از آن حضرت نقل شده كه تمام اولاد آدم عليه السّلام اهل ايمانشان فقير و كفّارشان غنى بودند تا حضرت ابراهيم عليه السّلام آمد و عرضه داشت پروردگارا ما را فتنه براى كفار قرار مده پس خدا در هر دو دسته ثروت و حاجت را مقرّر فرمود و از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت نموده است كه فرمود اى گروه فقراء پاكيزه كنيد نفوس خودتان را و دل خود را راضى برضاى حق نمائيد خداوند تعالى شما را بفقرتان ثواب ميدهد و اگر نكنيد ثوابى نخواهيد داشت خداوند توفيق رضا و تسليم را بما عنايت فرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَو لا أَن‌ يَكُون‌َ النّاس‌ُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن‌ يَكفُرُ بِالرَّحمن‌ِ لِبُيُوتِهِم‌ سُقُفاً مِن‌ فِضَّةٍ وَ مَعارِج‌َ عَلَيها يَظهَرُون‌َ (33) وَ لِبُيُوتِهِم‌ أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُن‌َ (34) وَ زُخرُفاً وَ إِن‌ كُل‌ُّ ذلِك‌َ لَمّا مَتاع‌ُ الحَياةِ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّك‌َ لِلمُتَّقِين‌َ (35)

و ‌اگر‌ نبودند افراد بشر يك‌ اجتماع‌ واحده‌ ‌که‌ محتاج‌ ‌به‌ معاشرت‌ ‌با‌ يكديگر

جلد 16 - صفحه 27

هستند ‌هر‌ آينه‌ قرار مي‌داديم‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ كافر باللّه‌ شدند ‌از‌ ‌براي‌ بيوت‌ ‌آنها‌ سقف‌هاي‌ نقره‌ و طبقات‌ بسياري‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نمايش‌ دهند و ‌از‌ ‌براي‌ بيوت‌ ‌آنها‌ درهايي‌ و تختهايي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تكيه‌ دهند و زينت‌هاي‌ دنيوي‌ و زخارف‌ و نيست‌ تمام‌ اينها مگر متاع‌ حيات‌ دنيا و آخرت‌ نزد پروردگار تو خاص‌ متقين‌ ‌است‌.

انسان‌ تصور نكند ‌که‌ ‌اينکه‌ دولت‌ و مكنت‌ و ثروت‌ و رياست‌ و قوت‌ و قدرت‌ و قهر و غلبه‌ ‌که‌ بسيار علاقه‌ ‌به‌ ‌او‌ دارد و ‌در‌ مقام‌ تحصيلش‌ چه‌ اندازه‌ كوشش‌ مي‌كند ‌براي‌ ‌او‌ خوب‌ ‌است‌ بلكه‌ عين‌ بلا ‌است‌ و باعث‌ ازدياد عذاب‌ مي‌شود و امتحان‌ بزرگي‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ‌-‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172‌-‌ وَ لَو لا أَن‌ يَكُون‌َ النّاس‌ُ أُمَّةً واحِدَةً امّة اينجا ‌به‌ معني‌ جماعت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌اگر‌ مؤمنين‌ هيچگونه‌ تماسي‌ ‌با‌ كفار نداشتند و ‌از‌ حال‌ يكديگر خبر نداشتند.

لَجَعَلنا لِمَن‌ يَكفُرُ بِالرَّحمن‌ِ ‌که‌ شامل‌ تمام‌ مشركين‌ و كفار و اهل‌ ضلالت‌ مي‌شود.

لِبُيُوتِهِم‌ سُقُفاً مِن‌ فِضَّةٍ و اينكه‌ چنين‌ نكرديم‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مسلط ‌بر‌ مؤمنين‌ نشوند و باعث‌ هم‌ّ ‌آنها‌ نگردد.

وَ مَعارِج‌َ عَلَيها يَظهَرُون‌َ معارج‌ طبقات‌ بالا ‌را‌ گويند ‌که‌ فعلا مرسوم‌ ‌شده‌ ده‌ طبقه‌ ‌به‌ بالا ساختمان‌ مي‌كنند ولي‌ بجاي‌ آجر و سمنت‌ خداوند ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ طلا و نقره‌ و جواهرات‌ جعل‌ مي‌فرمود.

وَ لِبُيُوتِهِم‌ أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُن‌َ منازل‌ ‌آنها‌ تو ‌در‌ تو ‌که‌ تمام‌ ‌به‌ يك‌ ديگر راه‌ داشته‌ ‌باشد‌ و سرر ‌که‌ امروز معمول‌ ‌است‌ صندلي‌ اطراف‌ بيوت‌ و پيشدستي‌ها ‌در‌ مقابل‌ ‌که‌ روي‌ زمين‌ ننشينند و تكيه‌ دهند.

وَ زُخرُفاً زخارف‌ دنيا ‌از‌ ظروف‌ و كارد و چنگال‌ و فرش‌ و يخچال‌ و وسائل‌ طبخ‌ و وسائل‌ تلطيف‌ هوا و بخاري‌ و غيره‌ اينها ‌که‌ امروز معمول‌ ‌است‌ و بالاخص‌ دولت‌ و مكنت‌ و ثروت‌ و مراكز تفريح‌ و باغات‌ و مزارع‌ و وسائل‌ و امثال‌ اينها و نمونه اينها ‌را‌ خداوند ‌به‌ تفاوت‌ مراتب‌ ‌در‌ مؤمنين‌ قرار داده‌ و ‌لو‌ بدرجات‌ ‌آنها‌ نمي‌رسد ولي‌ زياد ‌هم‌ تفاوت‌ ندارد لكن‌ تمام‌ اينها نيست‌ مگر متاع‌ دنيوي‌.

جلد 16 - صفحه 28

وَ إِن‌ كُل‌ُّ ذلِك‌َ لَمّا مَتاع‌ُ الحَياةِ الدُّنيا و هزار عيب‌ دارد ‌که‌ فاني‌ مي‌شود و ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ همه‌ زحمات‌ و خون‌ دلها مي‌گذارد و مي‌رود بعلاوه‌ شدت‌ علاقه‌ ‌به‌ ‌آنها‌ ‌که‌ فرمود

«حب‌ الدنيا رأس‌ ‌کل‌ خطيئة»

و غفلت‌ ‌از‌ ‌خدا‌ و دين‌ و تزاحمات‌ و هزار گونه‌ بلاهاي‌ ديگر ‌که‌ بالحس‌ و الوجدان‌ مشاهده‌ مي‌كنيم‌.

وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّك‌َ لِلمُتَّقِين‌َ بتفاوت‌ مراتب‌ تقوي‌ ‌که‌ اولين‌ مرتبه تقوي‌ تقواي‌ ‌از‌ عقايد فاسده‌ و مذاهب‌ باطله‌ ‌از‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و بدعت‌ و انكار ضروري‌ و نصب‌ عداوت‌ ‌با‌ اولياء حق‌ و بالجملة آنچه‌ موجب‌ زوال‌ ايمان‌ مي‌شود و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ تقواي‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و كبار ‌از‌ معاصي‌ ‌تا‌ برسد بمقام‌ عصمت‌ و بالاتر ‌از‌ ‌آن‌ ‌از‌ مباحات‌ زائد ‌بر‌ مقدار ضرورت‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ زهد مي‌كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 33)- قصرهای با شکوه با سقفهای نقره‌ای! (ارزشهای دروغین) قرآن همچنان بحث پیرامون نظام ارزشی اسلام و عدم معیار بودن مال و ثروت و مقامات مادی را ادامه می‌دهد.

نخست می‌فرماید: «اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمی‌شد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند ما برای کسانی که به (خداوند) رحمن کافر می‌شدند خانه‌هایی قرار می‌دادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند» (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ).

نکات آیه

۱ - گرایش تمامى انسان ها به کفر، در صورت برخوردارى همه کافران از رفاه و نعمت (و لولا أن یکون الناس أمّة وحدة لجعلنا ... سقفًا من فضّة) مراد از «اُمّة واحدة» ممکن است کافر شدن تمام انسان ها باشد.

۲ - خداوند، به منظور جلوگیرى از گرایش عمومى انسان ها به کفر، زندگى تمامى کافران را سرشار از امکانات رفاهى و تجملى نساخت; بلکه فقر و غنا را نیز در میان ایشان تقسیم کرد. (و لولا أن یکون الناس أمّة وحدة لجعلنا ... سقفًا من فضّة)

۳ - خداوند، توانا بر مرفه ساختن زندگى کافران، تا جایى که سقف خانه هاى خود را از نقره بسازند و داراى پلکان هایى باشند که بر آن بالا بروند. (لجعلنا... لبیوتهم سقفًا من فضّة و معارج علیها یظهرون)

۴ - پیشگیرى خداوند از گسترش فضاى کفر و بى اختیار شدن انسان ها و برهم خوردن زمینه هاى انتخاب (و لولا أن یکون الناس أمّة وحدة) مراد از «اُمّة واحدة» شدن مردم، ممکن است تمایل یافتن آنان به کفر باشد.

۵ - جاذبه و فریبندگى شدید دنیا و امکانات تجمّلى آن براى تمامى انسان ها (و لولا أن یکون الناس أمّة وحدة لجعلنا ... سقفًا من فضّة) از این که در فرض رفاه تمامى کافران، کفر سراسر جهان را فرامى گرفت، این نکته استفاده مى شود که جاذبه دنیا، چنان شدید است که تمامى انسان ها را به وادى کفر مى کشاند تا به امکانات دنیایى دست پیدا کنند.

۶ - بهره مندى از اوج رفاه و ثروت، بدون اسباب و علل، ناسازگار با قانون بهره گیرى از ابزار و وسایل در تأمین معیشت * (و لولا أن یکون الناس أمّة وحدة لجعلنا ... معارج علیها یظهرون) برداشت بالا بدان احتمال است که مراد از «امت واحده» تساوى انسان ها در برابر بهره گیرى از اسباب و وسایل در تأمین معیشت باشد.

۷ - تدبیرهاى الهى و قوانین اجتماعى، داراى حاکمیت بى چون و چرا بر زندگى انسان (و لولا أن یکون الناس أمّة)

۸ - دستیابى انسان به مال و ثروت، تنها در پرتو استفاده وى از قوانین طبیعى و اجتماعى است. (و لولا أن یکون الناس أمّة وحدة) چنانچه مراد از «امت واحده» تساوى انسان ها در برابر بهره گیرى از اسباب و وسایل در تأمین معیشت باشد، مفاد آیه این خواهد شد که اگر نه این بود که همه مردم امت واحده هستند و در برابر قوانین طبیعت یکسانند، ما براى کافران استثنا قائل شده و آنها را از ثروت چشمگیرى بهره مند مى ساختیم; ولى همه با هم یکسانند و هر شخصى چه مؤمن باشد و چه کافر، تنها از ابزار مادى باید بهره بگیرد.

۹ - ایمان و کفر، نقشى در ایجاد رفاه و ثروت براى آدمى ندارد.* (و لولا أن یکون الناس أمّة وحدة لجعلنا لمن یکفر)

۱۰ - واگذارى مزایا، امکانات و بهرهورى هاى زندگى دنیایى به کافران، امرى نادرست و زمینه گرایش نسل ها به کفر (و لولا أن یکون الناس أمّة وحدة لجعلنا لمن یکفر)

روایات و احادیث

۱۱ - «قال [اسحاق بن غالب]: سمعت أباعبداللّه(ع) یقول: فى هذه الآیة: «و لولا أن یکون الناس اُمّة واحدة جعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفاً من فضّة و معارج علیها یظهرون» قال: لو فعل لکفر الناس جمیعاً;[۱] اسحاق بن غالب مى گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که درباره آیه «و لولا أن یکون الناس اُمّة واحدة لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفاً من فضّة و معارج علیها یظهرون» فرمود: اگر چنین مى کرد (یعنى اگر خدا به کافران آن قدر ثروت مى داد که آنان حتى سقف خانه هایشان را از نقره بسازند)، در آن صورت همه مردم به کفر روى مى آوردند».

موضوعات مرتبط

  • انسان: اهمیت اختیار انسان ۴
  • ایمان: آثار ایمان ۹
  • تلاش: آثار تلاش ۶
  • ثروت: زمینه ثروت ۶، ۸، ۹
  • جبر: ممانعت از جبر ۴
  • خدا: افعال خدا ۲; حاکمیت تدبیر خدا ۷; قدرت خدا ۳; نقش خدا ۴
  • دنیا: جذابیت دنیا ۵; فریبندگى دنیا ۵
  • رفاه: زمینه رفاه ۶، ۹
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۸
  • کافران: آثار امکانات مادى کافران ۱۰; آثار رفاه کافران ۱; آثار نعمتهاى کافران ۱; پلکان خانه کافران ۳; رفاه کافران ۳; سقف نقره اى خانه کافران ۳; فلسفه فقر کافران ۱۱; منشأ بى نیازى کافران ۲; منشأ فقر کافران ۲
  • کفر: آثار کفر ۹; زمینه کفر ۱، ۱۰; ممانعت از گسترش کفر ۴; موانع کفر ۲، ۱۱
  • معاش: استفاده از ابزار تأمین معاش ۶
  • مقررات اجتماعى: حاکمیت مقررات اجتماعى ۷; نقش مقررات اجتماعى ۸
  • نظام علیت :۶

منابع

  1. بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۱۲۵، ح ۱۱۸.