حُدُود: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(Added word proximity by QBot)
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/حُدُود | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/حُدُود | آیات شامل این کلمه ]]'''
«حَدّ» به معناى چیزى است که میان دو شىء مانع گردد; و لذا به مرزهاى کشورها «حدود» گفته مى شود، و قوانین الهى را از این رو «حدود الهى» مى گویند که عبور از آن مجاز نیست.
'''«حُدُود»''' جمع «حدّ» در اصل، به معناى جلوگیرى و منع کردن است، و سپس به هر چیزى که فاصله میان دو شىء باشد و آنها را از هم متمایز سازد، گفته مى شود; مثلاً حدّ خانه و حدّ باغ و حدّ شهر و کشور، به نقاطى گفته مى شود که آنها را از نقاط دیگر جدا مى سازد.


=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه حدد | حدد]] (۲۵ بار) [[کلمه با ریشه:: حدد| ]]
*[[ریشه حدد | حدد]] (۲۵ بار) [[کلمه با ریشه:: حدد| ]]


=== قاموس قرآن ===
مرز. راغب گويد: واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آن در جلوگيرى مى‏كند. [بقره:187] آنهاست مرزهاى خدا پس به آنها نزديك نشويد مراد از حدود اللّه احكام خداست اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد به محرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد [بقره:229] . اصل حدّ چنانكه طبرسى ذيل آيه 63 توبه تصريح كرده و چنانكه از قاموس و صحاح به دست مى‏آيد به معنى (و دفع) است. على هذا مرز را از آن حدّ گويند كه ميان دو شى‏ء واقع شده و مانع از اختلاط است. به تصريح راغب علت تسميه حدّ زنا و حدّ خمر آن است كه مرنكب را از ارتكاب جديد باز ميدارد و نيز ديگران را از ارتكاب آن منع مى‏كند. [مجادله:5] محادّه به معنى دشمنى و مخالفت است زيرا حالتى عارض انسان مى‏شود كه از اطاعت خدا و رسول بازش مى‏دارد مثل كبر و غرور. يعنى آنانكه با خدا و رسول مخالفت مى‏كنند ذيل مى‏شوند چنانكه اسلافشان ذليل شدند. [حديد:25] آهن را از آن حديد گويند كه منع و دفع كننده است (صحاح) و يا الت منع است يعنى: آهن را نازل كرديم كه در آن صلابت شديد و منفعتها براى مردم هست . به چشم تيز بين و دقيق از آن حديد گويند كه از مخفى شدن چيزها منع مى‏كند [ق:22] چشم تو امروز تيز اسن. ظاهراً به زبان گويا و سخن گو از آن حديد گفته‏اند كه از آدمى دفاع مى‏كند و از مغلوب شدن ر گفتگو مانع مى‏شود درباره‏منافقان آمده [احزاب:19] چون ترس برود با زبانهاى تيز بر شما تازند به جهت حرص بر مال.
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
اللّه:100, وَ:73, تِلْک:46, يُقِيمَا:31, فَلا:30, حُدُود:30, مَن:28, أَلاّ:27, يَتَعَدّ:24, أَن:23, فَإِن:20, خِفْتُم:17, عَلَيْهِمَا:17, جُنَاح:17, تَعْتَدُوهَا:16, إِن:16, رَسُولِه:16, بِه:16, يُبَيّنُهَا:16, فَقَد:15, فِيمَا:15, افْتَدَت:15, ظَنّا:15, لِقَوْم:15, عَلِيم:15, فَأُولٰئِک:14, يَعْلَمُوا:14, حَلِيم:14, مَا:14, مُبَيّنَة:14, ظَلَم:14, الْمَسَاجِد:14, إِلاّ:14, يَخَافَا:14, يَعْلَمُون:14, أَنْزَل:14, لا:14, فِي:13, تَقْرَبُوهَا:13, لِلْکَافِرِين:13, نَفْسَه:13, أَجْدَر:13, بِفَاحِشَة:13, هُم:13, عَلَى:13, عَذَاب:13, يُطِع:13, يَتَرَاجَعَا:13, کَذٰلِک:13, عَاکِفُون:13, الظّالِمُون:13, بِاللّه:12, نِفَاقا:12, يُبَيّن:12, يَأْتِين:12, أَلِيم:12, أَنْتُم:12, طَلّقَهَا:12, إِذَا:12, مِن:12, تَدْرِي:12, لِتُؤْمِنُوا:12, شَيْئا:12, الّذِين:12, طَلّقْتُم:12, لَعَل:11, يُحَادّون:11, ذٰلِک:11, وَصِيّة:11, تَحِل:11, تُبَاشِرُوهُن:11, آيَاتِه:11, آتَيْتُمُوهُن:11, رَسُولَه:11, النّسَاء:11, کُفْرا:11, يَخْرُجْن:11, لِلنّاس:11, مِسْکِينا:11, مِمّا:11, أَشَدّ:11, يُدْخِلْه:11, الْأَعْرَاب:10, يُحْدِث:10, تَأْخُذُوا:10, لَعَلّهُم:10, سِتّين:10, حَکِيم:10, جَنّات:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::حُدُود]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۷

آیات شامل این کلمه

«حَدّ» به معناى چیزى است که میان دو شىء مانع گردد; و لذا به مرزهاى کشورها «حدود» گفته مى شود، و قوانین الهى را از این رو «حدود الهى» مى گویند که عبور از آن مجاز نیست.

«حُدُود» جمع «حدّ» در اصل، به معناى جلوگیرى و منع کردن است، و سپس به هر چیزى که فاصله میان دو شىء باشد و آنها را از هم متمایز سازد، گفته مى شود; مثلاً حدّ خانه و حدّ باغ و حدّ شهر و کشور، به نقاطى گفته مى شود که آنها را از نقاط دیگر جدا مى سازد.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

مرز. راغب گويد: واسطه ميان دو چيز كه از اختلاط آن در جلوگيرى مى‏كند. [بقره:187] آنهاست مرزهاى خدا پس به آنها نزديك نشويد مراد از حدود اللّه احكام خداست اعمّ از محرّمات و واجبات كه بايد به محرّمات نزديك نشد و از واجبات تجاوز نكرد [بقره:229] . اصل حدّ چنانكه طبرسى ذيل آيه 63 توبه تصريح كرده و چنانكه از قاموس و صحاح به دست مى‏آيد به معنى (و دفع) است. على هذا مرز را از آن حدّ گويند كه ميان دو شى‏ء واقع شده و مانع از اختلاط است. به تصريح راغب علت تسميه حدّ زنا و حدّ خمر آن است كه مرنكب را از ارتكاب جديد باز ميدارد و نيز ديگران را از ارتكاب آن منع مى‏كند. [مجادله:5] محادّه به معنى دشمنى و مخالفت است زيرا حالتى عارض انسان مى‏شود كه از اطاعت خدا و رسول بازش مى‏دارد مثل كبر و غرور. يعنى آنانكه با خدا و رسول مخالفت مى‏كنند ذيل مى‏شوند چنانكه اسلافشان ذليل شدند. [حديد:25] آهن را از آن حديد گويند كه منع و دفع كننده است (صحاح) و يا الت منع است يعنى: آهن را نازل كرديم كه در آن صلابت شديد و منفعتها براى مردم هست . به چشم تيز بين و دقيق از آن حديد گويند كه از مخفى شدن چيزها منع مى‏كند [ق:22] چشم تو امروز تيز اسن. ظاهراً به زبان گويا و سخن گو از آن حديد گفته‏اند كه از آدمى دفاع مى‏كند و از مغلوب شدن ر گفتگو مانع مى‏شود درباره‏منافقان آمده [احزاب:19] چون ترس برود با زبانهاى تيز بر شما تازند به جهت حرص بر مال.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...