غافر ٧٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::ادْخُلُوا|ادْخُلُوا]] [[کلمه غیر ربط::ادْخُلُوا| ]] [[شامل این ریشه::دخل‌| ]][[ریشه غیر ربط::دخل‌| ]][[شامل این کلمه::أَبْوَاب|أَبْوَابَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَبْوَاب| ]] [[شامل این ریشه::بوب‌| ]][[ریشه غیر ربط::بوب‌| ]][[شامل این کلمه::جَهَنّم|جَهَنَّمَ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَهَنّم| ]] [[شامل این ریشه::جهنم‌| ]][[ریشه غیر ربط::جهنم‌| ]][[شامل این کلمه::خَالِدِين|خَالِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَالِدِين| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::فَبِئْس|فَبِئْسَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَبِئْس| ]] [[شامل این ریشه::بئس‌| ]][[ریشه غیر ربط::بئس‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::مَثْوَى|مَثْوَى‌]] [[کلمه غیر ربط::مَثْوَى| ]] [[شامل این ریشه::ثوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ثوى‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُتَکَبّرِين|الْمُتَکَبِّرِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُتَکَبّرِين| ]] [[شامل این ریشه::کبر| ]][[ریشه غیر ربط::کبر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::ادْخُلُوا|ادْخُلُوا]] [[کلمه غیر ربط::ادْخُلُوا| ]] [[شامل این ریشه::دخل‌| ]][[ریشه غیر ربط::دخل‌| ]][[شامل این کلمه::أَبْوَاب|أَبْوَابَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَبْوَاب| ]] [[شامل این ریشه::بوب‌| ]][[ریشه غیر ربط::بوب‌| ]][[شامل این کلمه::جَهَنّم|جَهَنَّمَ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَهَنّم| ]] [[شامل این ریشه::جهنم‌| ]][[ریشه غیر ربط::جهنم‌| ]][[شامل این کلمه::خَالِدِين|خَالِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَالِدِين| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::فَبِئْس|فَبِئْسَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَبِئْس| ]] [[شامل این ریشه::بئس‌| ]][[ریشه غیر ربط::بئس‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::مَثْوَى|مَثْوَى‌]] [[کلمه غیر ربط::مَثْوَى| ]] [[شامل این ریشه::ثوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ثوى‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُتَکَبّرِين|الْمُتَکَبِّرِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُتَکَبّرِين| ]] [[شامل این ریشه::کبر| ]][[ریشه غیر ربط::کبر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|ادْخُلُوا أَبْوَابَ‌ جَهَنَّمَ‌ خَالِدِينَ‌ فِيهَا فَبِئْسَ‌ مَثْوَى‌ الْمُتَکَبِّرِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=از درهای دوزخ جاودانه در آیید، پس چه بد است اقامتگاه سرکشان.
|-|صادقی تهرانی=از درهای دوزخ جاودانه در آیید، پس چه بد است اقامتگاه سرکشان.
|-|معزی=درآئید درهای دوزخ را جاودانان در آن چه زشت است جایگاه گردنفرازان‌
|-|معزی=درآئید درهای دوزخ را جاودانان در آن چه زشت است جایگاه گردنفرازان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Enter the gates of Hell, to remain therein forever. What a terrible dwelling for the arrogant.</div>
{{آيه | سوره = سوره غافر | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::76|٧٦]] | قبلی = غافر ٧٥ | بعدی = غافر ٧٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/040076.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/040076.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره غافر | نزول = [[نازل شده در سال::12|١٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::76|٧٦]] | قبلی = غافر ٧٥ | بعدی = غافر ٧٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«مَثْوَی»: (نگا: آل‌عمران /  نحل / ، عنکبوت / ).
«مَثْوَی»: (نگا: آل‌عمران /  نحل / ، عنکبوت / ).
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۱#link339 | آيات ۶۹ - ۷۸ سوره مؤ من]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۱#link340 | بيان حال مجادله كنندگان در آيات خدا و سرانجام سختى كه در جهنم خواهند داشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۱#link339 | آيات ۶۹ - ۷۸ سوره مؤمن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۲#link341 | معناى اينكه فرمود: ذلكم بما كنتم تفرحون بغيرالحق ...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۱#link340 | فرجام سخت مجادله كنندگان در آيات خدا، در آتش جهنم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۲#link342 | اشاره به سنت الهى درباره نصرت رسولان و عدم آن از جانب خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۲#link341 | معناى «فَرَح» و «مَرَح»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۲#link342 | سنّت الهى، در نصرت رسولان و پیامبران]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۵۹#link84 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۵۹#link84 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «76»
از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آنيد و چه بد است جايگاه متكبّران.
===نکته ها===
«فرح» به شادى طبيعى و «مرح» به شادى بيش از حد است گويند كه سبب غرور و سرمستى شود.
«مَثْوَى» به معناى اقامت همراه با استمرار است، يعنى جايگاه هميشگى و ابدى.
اسلام و تفريح‌
اسلام دين فطرت است و با تفريح و شادى كردن كه خواسته‌ى غريزى انسان است، مخالفتى ندارد، آن چه مورد انتقاد است تفريحات و شادى‌هاى نابجاست كه قرآن مواردى از آن را بيان مى‌فرمايد:
* شادى عدّه‌اى كه به خاطر اينكه به جبهه نمى‌رفتند شاد بودند. «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ» «1»
* شادى به خاطر كاميابى‌هاى دنيوى و همراه با غفلت از آخرت. «فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا» «2»
* شادى به خاطر كسب ثروت. به قارون گفته شد: «لا تَفْرَحْ»
* شادى به خاطر سختى‌هايى كه به مؤمنان مى‌رسد. «إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها» «3»
* شادى به خاطر داشتن علم. «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» «4»
----
«1». توبه، 81.
«2». رعد، 26.
«3». آل عمران، 120.
«4». غافر، 83.
جلد 8 - صفحه 293
اما اگر شادى بر اساس حقّ و لطف الهى و خدمت به مردم و رسيدن به كمالات باشد، نه تنها بد كه يك ارزش است. «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا» «1»
===پیام ها===
1- دلايل كيفر و قهر الهى را بايد گفت، تا مجرم طلبكار نشود و ديگران نيز متنبّه شوند. «ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ»
2- سرمستى و تفريح نابجا، سبب قهر الهى است. «كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ»
3- تفريح بايد بر اساس حقّ و به مقدار غافل نشدن و در مدار توحيد باشد.
تَفْرَحُونَ‌ ... بِغَيْرِ الْحَقِ‌
4- شادكامى‌هاى نابجاى امروز كه بر اساس تجاوز و تصاحب و قتل و غارت و به مسخره گرفتن ارزش‌ها و مقدّسات است، روزگارى به غل و زنجير و رفتن به دوزخ همراه با تحقير و ذلّت تبديل خواهد شد. ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ‌ ... بِغَيْرِ الْحَقِ‌
5- شادى اگر بر حقّ باشد، پسنديده است ولى اگر بر اساس باطل باشد مورد انتقاد است. تَفْرَحُونَ‌ ... بِغَيْرِ الْحَقِ‌
6- درهاى دوزخ متعدّد است. «ادْخُلُوا أَبْوابَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76)
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ‌: داخل شويد اى اهل شرك و طغيان درهاى جهنم را، خالِدِينَ فِيها: در حالتى جاويد باشيد در آن، فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ‌: پس بد آرامگاهى است مر متكبران و گردنكشان از فرامين الهى را، كه آخرين (دركه) جهنم است.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ (77) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ (78) اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (79) وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (80)
ترجمه‌
داخل شويد از درهاى جهنم جاودانيان در آن پس بد است جايگاه تكبر كنندگان‌
پس صبر كن همانا وعده خدا حق است پس يا مينمايانيم تو را برخى از آنچه وعده ميدهيم بآنها يا ميميرانيم تو را پس بسوى ما بازگردانده ميشوند
و بتحقيق فرستاديم پيغمبرانى پيش از تو بعضى از آنها كسانى هستند كه خوانديم قصه ايشانرا بر تو و بعضى از آنها كسانى هستند كه نخوانديم قصه ايشان را بر تو
----
جلد 4 صفحه 541
و روا نبود براى پيغمبرى كه بياورد معجزى مگر بدستور خدا پس چون بيايد فرمان خدا حكم شود بحق و زيان نمايند آنجا اهل باطل‌
خدا است آنكه قرار داد براى شما چهارپايان را تا سوار شويد بعض آنها را و بعضى از آنها را بخوريد
و براى شما در آنها منفعتها است و تا برسيد بوسيله سوار شدن بر آنها بحاجتى كه در دلهاى شما است و بر آنها و بر كشتى حمل كرده ميشويد.
تفسير
خداوند متعال در روز قيامت بكفار سابق الذكر خطاب ميفرمايد كه داخل شويد در جهنم از درهاى هفتگانه آن كه هر يك مخصوص بدسته‌اى است و قبلا بيان شده و بدانيد كه بايد هميشه آنجا باشيد و بد جايگاهى است آن براى اهل تكبر از عبادت خدا و سركشى از فرمان پيغمبر او يعنى بسيار سخت و ناگوار است توقف در آنجا و به پيغمبر خاتم در مقابل آزار و انكار آنها دستور فرموده كه صبر و بردبارى فرمايد و بداند كه وعده عذاب خداوند آنها را حق و محقّق است و تخلّف پذير نيست نهايت آنكه يا در دنيا ارائه ميدهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خوارى و ذلّت و قتل و اسارت آنها را يا در آخرت با حضور آن حضرت آنها را بجزاى كامل اعمالشان خواهد رسانيد چون بازگشت تمام خلق بحكم او است و اينكه فرموده بعض آنچه وعده داديم براى آنست كه عذاب كامل آنها در قيامت است كه بر هر تقدير بايد بكفار برسد چه در دنيا معذّب شده باشند چه نشده باشند و خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و اصرار كفار بر كفر و آزار اشاره فرموده است بقصص انبياء عظام و صدمات ايشان از اقوامشان كه پاره‌اى از آنها در قرآن ذكر شده و بيشتر ذكر نشده چون در خصال از ائمه اطهار نقل نموده كه عدد ايشان يكصد و بيست و چهار هزار بوده و در مجمع هشت هزار نيز نقل نموده كه چهار هزار از بنى اسرائيل و چهار هزار از غير آنها بوده‌اند و معتمد قول اول است و بنا نبوده كه پيغمبرى بدلخواه خود يا قومش هر معجزه‌اى كه بخواهد يا بخواهند بياورد چون معجزه خلاف جريان امور است بر وفق عادت و بايد ضرورتى باشد كه ايجاب كند آنرا و مصلحتى كه اهمّ از مصلحت جريان امور عادى باشد و خداوند مقدّر فرموده است بمقتضاى حكمت و مصلحت براى هر پيغمبرى معجزى را كه ثابت شود بر اهل انصاف نبوت او به آن نه آنكه واگذار نموده‌
----
جلد 4 صفحه 542
باشد جريان امور را باختيار كسانى تا بدلخواه خودشان هر روز چيز نو ظهور و خلاف عادتى مشاهده نمايند يا از آن بهره‌مند گردند و چون بيايد فرمان خداوند بعذاب كفار خواه در دنيا باشد خواه در آخرت حكم الهى بحق و صدق و عدل صادر گردد كه نجات اهل حق و عذاب اهل باطل است و زيانى بالاتر از معذّب شدن بعذاب الهى و محروم شدن از نعم نامتناهى نيست و خداوند انعام را كه شتر و گاو و گوسفند باشد خلق فرموده براى استفاده بندگان از خود آنها بسوارى و خوردن گوشتشان نهايت آنكه استفاده از گوسفند منحصر بخوردن و استفاده از شتر اعمّ از خوردن و سوارى است و استفاده از گاو غالبا خوردن و احيانا سوارى است و نيز از منافع حاصله از آنها مانند شير و پشم و كرك و امثال آنها و براى رسيدن بندگان باغراض و آمال خودشان بوسيله سوارى يا بار نمودن بر آنها در سفرهاى تجارتى يا سياحتى و فرموده بر بعضى انعام كه شتر باشد و بر كشتى خود و زنانتان و اطفال و اموالتان حمل كرده ميشويد در صحرا و دريا و بعضى انعام در اين آيه را مخصوص بشتر دانسته‌اند چون عرب آن را كشتى بيابان خوانده و اينجا با فلك ازدواج شده است و شتر است كه واجد هر دو ثمر سوارى و خوردن است و فرد اكمل انعام و اين تذكّرات موجب تشكّر از نعم بى‌پايان خداوند منّان خواهد شد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ خالِدِين‌َ فِيها فَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ (76)
داخل‌ شويد درهاي‌ جهنّم‌ ‌را‌ هميشه‌ ‌در‌ ‌آن‌ هستيد ‌پس‌ بد جائيست‌ جايگاه‌ تكبّر كنندگان‌.
ادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ هفت‌ ‌در‌ دارد و ‌از‌ ‌هر‌ دري‌ طائفه‌اي‌ حزبي‌ وارد ميشوند چنانچه‌ ميفرمايد لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ حجر آيه 44‌-‌ خالِدِين‌َ فِيها مسئله خلود چه‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ و چه‌ ‌در‌ جهنّم‌ ‌براي‌ كفّار و مشركين‌ و ضالّين‌ و ناصبين‌ و مرتدين‌ و مخالفين‌ و معاندين‌ و شاكين‌ و منكرين‌ و بالجمله‌ ‌غير‌ مؤمنين‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ و نصوص‌ قرآنيست‌.
فَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ ‌اينکه‌ جمله‌ دلالت‌ ميكند ‌که‌ مرح‌ بمعني‌ تكبّر ‌است‌ و ممرحين‌ متكبّرين‌ هستند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 76)- این جاست که به آنها خطاب می‌شود که: «وارد شوید از درهای جهنم، و جاودانه در آن بمانید» (ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها).
ج4، ص289
«و چه بد است جایگاه متکبّران» (فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ).
این جمله تأکید مجددی است بر این که سر چشمه اصلی بدبختهای آنها همان کبر و غرور بوده است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۲: خط ۲۲۱:
[[رده:آثار تکبر]][[رده:تعدد دربهاى جهنم]][[رده:تفاوت عذابهاى جهنم]][[رده:تنوع دربهاى جهنم]][[رده:جاودانان در جهنم]][[رده:درکات جهنم]][[رده:شومى جهنم]][[رده:عوامل جاودانگى در جهنم]][[رده:کیفیت ورود به جهنم]][[رده:ویژگیهاى جهنم]][[رده:حق ناپذیران در جهنم]][[رده:آثار سرمستى]][[رده:کافران در جهنم]][[رده:شومى جایگاه متکبران]][[رده:متکبران در قیامت]]
[[رده:آثار تکبر]][[رده:تعدد دربهاى جهنم]][[رده:تفاوت عذابهاى جهنم]][[رده:تنوع دربهاى جهنم]][[رده:جاودانان در جهنم]][[رده:درکات جهنم]][[رده:شومى جهنم]][[رده:عوامل جاودانگى در جهنم]][[رده:کیفیت ورود به جهنم]][[رده:ویژگیهاى جهنم]][[رده:حق ناپذیران در جهنم]][[رده:آثار سرمستى]][[رده:کافران در جهنم]][[رده:شومى جایگاه متکبران]][[رده:متکبران در قیامت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره غافر ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره غافر ]]
{{#seo:
|title=آیه 76 سوره غافر
|title_mode=replace
|keywords=آیه 76 سوره غافر,غافر 76,ادْخُلُوا أَبْوَابَ‌ جَهَنَّمَ‌ خَالِدِينَ‌ فِيهَا فَبِئْسَ‌ مَثْوَى‌ الْمُتَکَبِّرِينَ‌,آثار تکبر,تعدد دربهاى جهنم,تفاوت عذابهاى جهنم,تنوع دربهاى جهنم,جاودانان در جهنم,درکات جهنم,شومى جهنم,عوامل جاودانگى در جهنم,کیفیت ورود به جهنم,ویژگیهاى جهنم,حق ناپذیران در جهنم,آثار سرمستى,کافران در جهنم,شومى جایگاه متکبران,متکبران در قیامت,آیات قرآن سوره غافر
|description=ادْخُلُوا أَبْوَابَ‌ جَهَنَّمَ‌ خَالِدِينَ‌ فِيهَا فَبِئْسَ‌ مَثْوَى‌ الْمُتَکَبِّرِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۴۵

کپی متن آیه
ادْخُلُوا أَبْوَابَ‌ جَهَنَّمَ‌ خَالِدِينَ‌ فِيهَا فَبِئْسَ‌ مَثْوَى‌ الْمُتَکَبِّرِينَ‌

ترجمه

از درهای جهنّم وارد شوید و جاودانه در آن بمانید؛ و چه بد است جایگاه متکبّران!

|از درهاى دوزخ داخل شويد، در آن جاودان [بمانيد]، پس جايگاه سركشان بد است
از درهاى دوزخ درآييد، در آن جاودان [بمانيد]. چه بد است جاى سركشان.
اینک (به کیفر کفرتان) به درهای دوزخ درآیید که آنجا جاودان معذّب خواهید بود، که متکبران را (که سر از فرمان حق کشیدند در آخرت) بسیار منزلگاه بدی است.
از درهای دوزخ وارد شوید که در آن جاو دانه اید؛ پس چه بد است اقامت گاه متکبران.
از درهاى جهنم داخل شويد. همواره در آنجا بمانيد. و جايگاه سركشان چه بد جايگاهى است.
از دروازه‌های جهنم وارد شوید، که جاودانه در آنید، و جایگاه متکبران چه بد است‌
به دروازه‌هاى دوزخ در آييد، كه در آن جاودانه باشيد، پس بد است جايگاه گردنكشان.
(به کافران دستور داده می‌شود) از درهای دوزخ داخل شوید و جاودانه در آنجا بمانید. جایگاه متکبّران چه بد جایگاهی است.
از درهای دوزخ جاودانه در آیید، پس چه بد است اقامتگاه سرکشان.
درآئید درهای دوزخ را جاودانان در آن چه زشت است جایگاه گردنفرازان‌

Enter the gates of Hell, to remain therein forever. What a terrible dwelling for the arrogant.
ترتیل:
ترجمه:
غافر ٧٥ آیه ٧٦ غافر ٧٧
سوره : سوره غافر
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَثْوَی»: (نگا: آل‌عمران / نحل / ، عنکبوت / ).


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «76»

از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آنيد و چه بد است جايگاه متكبّران.

نکته ها

«فرح» به شادى طبيعى و «مرح» به شادى بيش از حد است گويند كه سبب غرور و سرمستى شود.

«مَثْوَى» به معناى اقامت همراه با استمرار است، يعنى جايگاه هميشگى و ابدى.

اسلام و تفريح‌

اسلام دين فطرت است و با تفريح و شادى كردن كه خواسته‌ى غريزى انسان است، مخالفتى ندارد، آن چه مورد انتقاد است تفريحات و شادى‌هاى نابجاست كه قرآن مواردى از آن را بيان مى‌فرمايد:

  • شادى عدّه‌اى كه به خاطر اينكه به جبهه نمى‌رفتند شاد بودند. «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ» «1»
  • شادى به خاطر كاميابى‌هاى دنيوى و همراه با غفلت از آخرت. «فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا» «2»
  • شادى به خاطر كسب ثروت. به قارون گفته شد: «لا تَفْرَحْ»
  • شادى به خاطر سختى‌هايى كه به مؤمنان مى‌رسد. «إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها» «3»
  • شادى به خاطر داشتن علم. «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» «4»

«1». توبه، 81.

«2». رعد، 26.

«3». آل عمران، 120.

«4». غافر، 83.

جلد 8 - صفحه 293

اما اگر شادى بر اساس حقّ و لطف الهى و خدمت به مردم و رسيدن به كمالات باشد، نه تنها بد كه يك ارزش است. «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا» «1»

پیام ها

1- دلايل كيفر و قهر الهى را بايد گفت، تا مجرم طلبكار نشود و ديگران نيز متنبّه شوند. «ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ»

2- سرمستى و تفريح نابجا، سبب قهر الهى است. «كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ»

3- تفريح بايد بر اساس حقّ و به مقدار غافل نشدن و در مدار توحيد باشد.

تَفْرَحُونَ‌ ... بِغَيْرِ الْحَقِ‌

4- شادكامى‌هاى نابجاى امروز كه بر اساس تجاوز و تصاحب و قتل و غارت و به مسخره گرفتن ارزش‌ها و مقدّسات است، روزگارى به غل و زنجير و رفتن به دوزخ همراه با تحقير و ذلّت تبديل خواهد شد. ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ‌ ... بِغَيْرِ الْحَقِ‌

5- شادى اگر بر حقّ باشد، پسنديده است ولى اگر بر اساس باطل باشد مورد انتقاد است. تَفْرَحُونَ‌ ... بِغَيْرِ الْحَقِ‌

6- درهاى دوزخ متعدّد است. «ادْخُلُوا أَبْوابَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76)

ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ‌: داخل شويد اى اهل شرك و طغيان درهاى جهنم را، خالِدِينَ فِيها: در حالتى جاويد باشيد در آن، فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ‌: پس بد آرامگاهى است مر متكبران و گردنكشان از فرامين الهى را، كه آخرين (دركه) جهنم است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ (77) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ (78) اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (79) وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (80)

ترجمه‌

داخل شويد از درهاى جهنم جاودانيان در آن پس بد است جايگاه تكبر كنندگان‌

پس صبر كن همانا وعده خدا حق است پس يا مينمايانيم تو را برخى از آنچه وعده ميدهيم بآنها يا ميميرانيم تو را پس بسوى ما بازگردانده ميشوند

و بتحقيق فرستاديم پيغمبرانى پيش از تو بعضى از آنها كسانى هستند كه خوانديم قصه ايشانرا بر تو و بعضى از آنها كسانى هستند كه نخوانديم قصه ايشان را بر تو


جلد 4 صفحه 541

و روا نبود براى پيغمبرى كه بياورد معجزى مگر بدستور خدا پس چون بيايد فرمان خدا حكم شود بحق و زيان نمايند آنجا اهل باطل‌

خدا است آنكه قرار داد براى شما چهارپايان را تا سوار شويد بعض آنها را و بعضى از آنها را بخوريد

و براى شما در آنها منفعتها است و تا برسيد بوسيله سوار شدن بر آنها بحاجتى كه در دلهاى شما است و بر آنها و بر كشتى حمل كرده ميشويد.

تفسير

خداوند متعال در روز قيامت بكفار سابق الذكر خطاب ميفرمايد كه داخل شويد در جهنم از درهاى هفتگانه آن كه هر يك مخصوص بدسته‌اى است و قبلا بيان شده و بدانيد كه بايد هميشه آنجا باشيد و بد جايگاهى است آن براى اهل تكبر از عبادت خدا و سركشى از فرمان پيغمبر او يعنى بسيار سخت و ناگوار است توقف در آنجا و به پيغمبر خاتم در مقابل آزار و انكار آنها دستور فرموده كه صبر و بردبارى فرمايد و بداند كه وعده عذاب خداوند آنها را حق و محقّق است و تخلّف پذير نيست نهايت آنكه يا در دنيا ارائه ميدهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خوارى و ذلّت و قتل و اسارت آنها را يا در آخرت با حضور آن حضرت آنها را بجزاى كامل اعمالشان خواهد رسانيد چون بازگشت تمام خلق بحكم او است و اينكه فرموده بعض آنچه وعده داديم براى آنست كه عذاب كامل آنها در قيامت است كه بر هر تقدير بايد بكفار برسد چه در دنيا معذّب شده باشند چه نشده باشند و خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و اصرار كفار بر كفر و آزار اشاره فرموده است بقصص انبياء عظام و صدمات ايشان از اقوامشان كه پاره‌اى از آنها در قرآن ذكر شده و بيشتر ذكر نشده چون در خصال از ائمه اطهار نقل نموده كه عدد ايشان يكصد و بيست و چهار هزار بوده و در مجمع هشت هزار نيز نقل نموده كه چهار هزار از بنى اسرائيل و چهار هزار از غير آنها بوده‌اند و معتمد قول اول است و بنا نبوده كه پيغمبرى بدلخواه خود يا قومش هر معجزه‌اى كه بخواهد يا بخواهند بياورد چون معجزه خلاف جريان امور است بر وفق عادت و بايد ضرورتى باشد كه ايجاب كند آنرا و مصلحتى كه اهمّ از مصلحت جريان امور عادى باشد و خداوند مقدّر فرموده است بمقتضاى حكمت و مصلحت براى هر پيغمبرى معجزى را كه ثابت شود بر اهل انصاف نبوت او به آن نه آنكه واگذار نموده‌


جلد 4 صفحه 542

باشد جريان امور را باختيار كسانى تا بدلخواه خودشان هر روز چيز نو ظهور و خلاف عادتى مشاهده نمايند يا از آن بهره‌مند گردند و چون بيايد فرمان خداوند بعذاب كفار خواه در دنيا باشد خواه در آخرت حكم الهى بحق و صدق و عدل صادر گردد كه نجات اهل حق و عذاب اهل باطل است و زيانى بالاتر از معذّب شدن بعذاب الهى و محروم شدن از نعم نامتناهى نيست و خداوند انعام را كه شتر و گاو و گوسفند باشد خلق فرموده براى استفاده بندگان از خود آنها بسوارى و خوردن گوشتشان نهايت آنكه استفاده از گوسفند منحصر بخوردن و استفاده از شتر اعمّ از خوردن و سوارى است و استفاده از گاو غالبا خوردن و احيانا سوارى است و نيز از منافع حاصله از آنها مانند شير و پشم و كرك و امثال آنها و براى رسيدن بندگان باغراض و آمال خودشان بوسيله سوارى يا بار نمودن بر آنها در سفرهاى تجارتى يا سياحتى و فرموده بر بعضى انعام كه شتر باشد و بر كشتى خود و زنانتان و اطفال و اموالتان حمل كرده ميشويد در صحرا و دريا و بعضى انعام در اين آيه را مخصوص بشتر دانسته‌اند چون عرب آن را كشتى بيابان خوانده و اينجا با فلك ازدواج شده است و شتر است كه واجد هر دو ثمر سوارى و خوردن است و فرد اكمل انعام و اين تذكّرات موجب تشكّر از نعم بى‌پايان خداوند منّان خواهد شد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ خالِدِين‌َ فِيها فَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ (76)

داخل‌ شويد درهاي‌ جهنّم‌ ‌را‌ هميشه‌ ‌در‌ ‌آن‌ هستيد ‌پس‌ بد جائيست‌ جايگاه‌ تكبّر كنندگان‌.

ادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ هفت‌ ‌در‌ دارد و ‌از‌ ‌هر‌ دري‌ طائفه‌اي‌ حزبي‌ وارد ميشوند چنانچه‌ ميفرمايد لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ حجر آيه 44‌-‌ خالِدِين‌َ فِيها مسئله خلود چه‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ و چه‌ ‌در‌ جهنّم‌ ‌براي‌ كفّار و مشركين‌ و ضالّين‌ و ناصبين‌ و مرتدين‌ و مخالفين‌ و معاندين‌ و شاكين‌ و منكرين‌ و بالجمله‌ ‌غير‌ مؤمنين‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ و نصوص‌ قرآنيست‌.

فَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ ‌اينکه‌ جمله‌ دلالت‌ ميكند ‌که‌ مرح‌ بمعني‌ تكبّر ‌است‌ و ممرحين‌ متكبّرين‌ هستند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 76)- این جاست که به آنها خطاب می‌شود که: «وارد شوید از درهای جهنم، و جاودانه در آن بمانید» (ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها).

ج4، ص289

«و چه بد است جایگاه متکبّران» (فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ).

این جمله تأکید مجددی است بر این که سر چشمه اصلی بدبختهای آنها همان کبر و غرور بوده است.

نکات آیه

۱ - کافران حق ناپذیر و لجوج، از درب هاى گوناگون وارد جهنم خواهند شد. (ادخلوا أبوب جهنّم)

۲ - جهنم، داراى درب هاى متعدد و گوناگون (أبوب جهنّم)

۳ - جهنم، داراى عذاب هاى متفاوت و درکات گوناگون (طبقات زیرین)، براى گروه هاى مختلف دوزخیان (ادخلوا أبوب جهنّم) جمع آمدن «ابواب» مى تواند به اعتبار طبقات متعدد دوزخ باشد; بدین معنا که هر طبقه اى از آن داراى دربى باشد. گفتنى است که در اصطلاح به طبقات دوزخ، «درکات» گفته مى شود.

۴ - کافران حق ناپذیر و لجوج، براى همیشه در جهنم خواهند ماند. (ادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها)

۵ - جهنم، جایگاه بد و ناگوار (جهنّم فبئس مثوَى) «مثوى» (اسم مکان از ماده «ثواء») به معناى اقامت توأم با استمرار است; یعنى، جایگاه همیشگى و دائمى.

۶ - جایگاه متکبران در قیامت، جایگاهى بد و ناگوار خواهد بود. (فبئس مثوَى المتکبّرین)

۷ - تکبر، غرور و سرمستى، عامل جاى گرفتن دائمى در دوزخ (جهنّم خلدین فیها فبئس مثوَى المتکبّرین) توصیف کافران دوزخى به «متکبران»، بیانگر این حقیقت است که آنچه موجب دوزخى شدن آنان مى شود، وجود صفت تکبر، غرور و سر مستى آنان در زندگى دنیایى است.

موضوعات مرتبط

  • تکبر: آثار تکبر ۷
  • جهنم: تعدد دربهاى جهنم ۱; تفاوت عذابهاى جهنم ۳; تنوع دربهاى جهنم ۲; جاودانان در جهنم ۴; درکات جهنم ۳; شومى جهنم ۵; عوامل جاودانگى در جهنم ۷; کیفیت ورود به جهنم ۱; ویژگیهاى جهنم ۳
  • حق: حق ناپذیران در جهنم ۱، ۴
  • سرمستى: آثار سرمستى ۷
  • کافران: کافران در جهنم ۱، ۴
  • متکبران: شومى جایگاه متکبران ۶; متکبران در قیامت ۶

منابع