ص ٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::جَعَل|جَعَلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَعَل| ]] [[شامل این ریشه::جعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::جعل‌| ]][[شامل این کلمه::الْآلِهَة|الْآلِهَةَ]] [[کلمه غیر ربط::الْآلِهَة| ]] [[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این کلمه::إِلٰها|إِلٰهاً]] [[کلمه غیر ربط::إِلٰها| ]] [[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این کلمه::وَاحِدا|وَاحِداً]] [[کلمه غیر ربط::وَاحِدا| ]] [[شامل این ریشه::وحد| ]][[ریشه غیر ربط::وحد| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::هٰذَا|هٰذَا]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این ریشه::هذا| ]][[شامل این کلمه::لَشَيْء|لَشَيْ‌ءٌ]] [[کلمه غیر ربط::لَشَيْء| ]] [[شامل این ریشه::شى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::شى‌ء| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::عُجَاب|عُجَابٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::عُجَاب| ]] [[شامل این ریشه::عجب‌| ]][[ریشه غیر ربط::عجب‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::جَعَل|جَعَلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَعَل| ]] [[شامل این ریشه::جعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::جعل‌| ]][[شامل این کلمه::الْآلِهَة|الْآلِهَةَ]] [[کلمه غیر ربط::الْآلِهَة| ]] [[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این کلمه::إِلٰها|إِلٰهاً]] [[کلمه غیر ربط::إِلٰها| ]] [[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این کلمه::وَاحِدا|وَاحِداً]] [[کلمه غیر ربط::وَاحِدا| ]] [[شامل این ریشه::وحد| ]][[ریشه غیر ربط::وحد| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::هٰذَا|هٰذَا]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این ریشه::هذا| ]][[شامل این کلمه::لَشَيْء|لَشَيْ‌ءٌ]] [[کلمه غیر ربط::لَشَيْء| ]] [[شامل این ریشه::شى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::شى‌ء| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::عُجَاب|عُجَابٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::عُجَاب| ]] [[شامل این ریشه::عجب‌| ]][[ریشه غیر ربط::عجب‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|أَ جَعَلَ‌ الْآلِهَةَ إِلٰهاً وَاحِداً إِنَ‌ هٰذَا لَشَيْ‌ءٌ عُجَابٌ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=«آیا خدایان (متعدّد) را خدایی یکتا قرار داده‌؟ این به‌راستی چیزی بس شگفت‌انگیز است.»
|-|صادقی تهرانی=«آیا خدایان (متعدّد) را خدایی یکتا قرار داده‌؟ این به‌راستی چیزی بس شگفت‌انگیز است.»
|-|معزی=آیا گردانیده است خدایان را یک خدا همانا این است چیزی شگفت‌
|-|معزی=آیا گردانیده است خدایان را یک خدا همانا این است چیزی شگفت‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">“Did he turn all the gods into one God? This is something strange.”</div>
{{آيه | سوره = سوره ص | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = ص ٤ | بعدی = ص ٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/038005.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/038005.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره ص | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = ص ٤ | بعدی = ص ٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«عُجَابٍ»: واقعاً عجیب است. بسیار شگفت است. عَجِیب و عُجَاب و عُجَّاب برای مبالغه و به یک معنی است (نگا: هود / ، ق / .
«عُجَابٍ»: واقعاً عجیب است. بسیار شگفت است. عَجِیب و عُجَاب و عُجَّاب برای مبالغه و به یک معنی است (نگا: هود / ، ق / .
خط ۲۸: خط ۳۶:
[[الأعراف ٦٦ | قَالَ‌ الْمَلَأُ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا...]] (۰) [[يونس ٢ | أَ کَانَ‌ لِلنَّاسِ‌ عَجَباً أَنْ‌...]] (۱)   
[[الأعراف ٦٦ | قَالَ‌ الْمَلَأُ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا...]] (۰) [[يونس ٢ | أَ کَانَ‌ لِلنَّاسِ‌ عَجَباً أَنْ‌...]] (۱)   
</div>
</div>
== نزول ==
«شیخ طوسى» گویند: ابوجهل با جماعتى از اشراف قریش نزد ابوطالب آمدند و از دست محمد زبان به شکایت گشودند و گفتند: محمد احلام ما را به سفاهت می‌خواند و به خدایان ما بد مى گوید.
ابوطالب محمد را خواند و گفت: اینان از دست تو شکایت دارند. پیامبر گفت: من آن‌‌ها را به دو کلمه حقیقى و واقعى می‌خوانم که سیادت و بزرگى قوم عرب در آن بوده و تسلط بر غیرعرب را ضامن خواهد بود. ابوجهل و دیگران گفتند: آن دو کلمه کدام است؟ پیامبر فرمود: شهادت به لا اله الّا اللّه و به نبوت من، ابوجهل گفت: آیا تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل می‌نمائى سپس این آیه نازل شد.<ref> صاحب مجمع البیان گوید: مفسرین معتقدند که اشراف قریش که نزد ابوطالب آمده بودند بیست و پنج نفر بودند و سران آن‌ها ولید بن مغیرة و ابوجهل و ابى و امیه پسران خلف و عتبة و شیبه پسران ربیعه و نضر بن الحرث بودند، گفتند: تو شیخ و بزرگ ما هستى، آمدیم که بین ما و برادرزاده ات محمد قضاوت نمائى زیرا او به خدایان ما بد مى گوید و احلام ما را به سفاهت تعبیر کند. ابوطالب محمد را خواند و گفت: اى برادرزاده من، اینان از قوم خودت هستند و از تو سؤالاتى دارند. محمد گفت: هر سؤالى دارند، بگویند. گفتند: ما و خدایان ما را واگذار، ما هم خداى تو را وامى گذاریم. محمد گفت: من شما را به یک کلمه واحده می‌خوانم که به وسیله آن می‌توانید بر عرب و عجم دست بیابید. ابوجهل گفت: از ما صرفنظر کن. محمد گفت: فقط بگوئید لا اله الّا اللّه. همه از جا برخاستند و گفتند: تو اى محمد تمام خدایان را به یک خداوند تبدیل می‌کنى سپس این آیه نازل گردید و در روایت دیگر هست که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوطالب گفت: اى عم به خدا قسم اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار بدهند از این عقیده دست بردار نیستم تا آن که آن را اشاعه داده و در دل‌هاى آن‌ها جاى بدهم و یا آن که کشته شوم. ابوطالب گفت: عقیده خود را دنبال کن به خداوند قسم که من کارى به کار تو نخواهم داشت.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link175 | آيات ۱ - ۱۶ سوره ص]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link176 | محتواى كلى سوره مباركه ص]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link175 | آيات ۱ - ۱۶ سوره «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link177 | توضيح معناى آيه : والقرآن ذى الذكر بل الذين كفروا فى عزة و شقاق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link176 | محتواى كلّى سوره مباركه «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link178 | بيان سخنان اشراف و بزرگان كفار در ردّ دعوت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسفارش به ادامه پرستش آلهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link177 | توضيح معناى آيه: «وَ القُرآنِ ذِى الذّكر...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link179 | اعراض از سخنان آنان و تهديد و تحقيرشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link178 | سخنان بزرگان كفّار، در ردّ دعوت پيامبر اكرم «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link180 | رواياتى درباره شاءن نزول آيات : وعجبوا ان جائهم منذر منهم وقال الكافرون ... و درباره ص]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link179 | پاسخ تهديدآمیز پروردگار، به سخنان سران کفر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۲#link180 | بحث روايتى]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۳#link99 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۳#link99 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ «5»
آيا او به جاى معبودهاى متعدّد، يك معبود قرار داده است؟ البتّه كه اين، چيزى بسيار عجيب است!
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ «5»
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ: آيا قرار داد و گردانيد حضرت محمد از براى ما خدايان را، إِلهاً واحِداً: خداى يگانه يكتا، إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ‌: بدرستى كه قول او كه يگانگى خداست هر آينه چيزى است بسيار تعجب آورنده، چه سيصد و شصت بت ما داريم كار يك شهر مكه را درست نتوانند كرد، چگونه يك خدا كار عالم را كفايت كند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ «1» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ «2» كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ «3» وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ «4»
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ «5»
ترجمه‌
سوگند به قرآن موجب تذكّر بلى آنها كه كافر شدند در سركشى و مخالفتند
چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از اهل عصرها پس ندا كردند و نبود هنگام خلاصى‌
و تعجّب كردند از اينكه آمد آنها را بيم دهنده‌ئى از خودشان و گفتند كافران اين جادوگرى بسيار دروغگو است‌
آيا قرار داد خدايان ما را خداى يگانه همانا اين چيزى است بسيار عجيب‌
تفسير
حكمت ذكر فواتح السّور در اوّل سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ص اسمى است از اسماء خداى تعالى كه قسم ياد نموده است بآن و بعضى گفته‌اند اشاره است بصمد و صادق و بصير و مانند آنها از اسماء اللّه و در چند روايت بنام چشمه‌اى در ساق عرش تفسير شده و بنابراين يا خداوند قسم ياد فرموده بصاد و قرآن مشتمل بر پند و موعظه كه موجب تذكّر است يا فقط قسم ياد نموده بقرآنيكه داراى نام نيك و شهرت بخوبى در عالم است كه آن حقّ است و خللى در آن نيست و اين جمله كه جواب قسم است حذف شده براى دلالت قول خداوند بر آن كه ميفرمايد بلكه اشخاصيكه منكر حقّ بودن آن شده‌اند در سركشى و استكبار از قبول حقّ و مخالفت با پيغمبر خدايند و لذا قمّى ره فرموده كه و القرآن قسم است و جوابش بل الّذين كفروا است و پس از آن خداوند
----
جلد 4 صفحه 457
در مقام تهديد و تحذير كفار از عواقب و خيمه كفر و عصيان فرموده چه بسيار هلاك و مشمول عذاب دنيوى نموديم پيش از آنها از اقوام سابقه و اهل قرون سالفه پس ندا و استغاثه نمودند بما و پيغمبرانشان براى نجات از عذاب بعد از مشاهده آن و ما و ايشان اغاثه ننموديم از آنها چون ديگر موقع رهائى و خلاص و نجات آنها نبود و وقت آن گذشته بود و كلمه لات مركّب است از لاء نافيه مشبّهه بليس و تاء زائده براى تأكيد و اسم لا محذوف است يعنى و نيست حين مشاهده عذاب حين خلاصى و نجات و تعجّب نمودند كفّار قريش از آنكه يكنفر از طايفه خودشان مانند آنها در لوازم بشريّت آمده و آنها را بعنوان نبوّت و رسالت از طرف خدا بيم ميدهد از عذاب او در صورت تخلّف از فرمان خود و آن كفّار بيخرد بعلّت كفر و حسد و جهل و نادانى گفتند اين مدّعى نبوت هر معجزه‌ئى كه اظهار مينمايد سحر است و هرچه ميگويد از جانب خدا دروغ است مگر ميشود از چندين خدا و معبود صرف نظر نمود و قائل بوجود يك خداى ناديده شد و فقط عبادت و اطاعت از او نمود كه اين مدّعى چنين ادّعا و تقاضائى مينمايد و اين بسيار امر عجيبى است كه ما از عبادت تمام معبودهاى پدرانمان دست بكشيم و عبادت يك خداى محمّد يتيم را نمائيم در مجمع از مفسّرين نقل نموده كه بيست و پنج نفر از اشراف قريش كه از آن جمله وليد بن مغيره و ابو جهل و عتبه و شيبه و نضر بن حارث بودند آمدند نزد حضرت ابو طالب و عرضه داشتند تو آقا و بزرگتر مائى برادرزاده‌ات عقلاى ما را سفيه خوانده و خدايان ما را دشنام ميدهد ما خدمت تو رسيديم براى آنكه حكم كنى ميان ما و او و او حضرت رسول را طلبيد و گفت اى برادرزاده قوم تو از تو خواهشى دارند حضرت فرمود چه ميخواهند آنها عرضه داشتند ما را بخدايانمان واگذار ما هم ترا بخداى خودت واميگذاريم حضرت فرمود يك كلمه بخواهش من ميگوئيد تا مالك عرب و عجم شويد ابو جهل گفت بلى ده كلمه خواهيم گفت حضرت فرمود بگوئيد لا اله الّا اللّه پس آنها برخاستند و گفتند آيا چندين خدا را يك خدا بايد قرار داد پس اين آيات نازل شد و فرموده روايت شده است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم گريه كرد و فرمود اى عمو و اللّه اگر آفتابرا در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهند اين قول را ترك نميكنم تا رواج دهم آنرا يا كشته‌
----
جلد 4 صفحه 458
شوم در راهش و حضرت ابو طالب گفت برو در پى انجام مقصودت پس قسم بخدا ترك نميكنم يارى تو را هرگز.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ جَعَل‌َ الآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِن‌َّ هذا لَشَي‌ءٌ عُجاب‌ٌ «5»
آيا ‌اينکه‌ ساحر كذاب‌ قرار ميدهد ‌اينکه‌ همه‌ آلهه‌ ‌را‌ يك‌ اله‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ جعل‌ ‌هر‌ آينه‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌که‌ بسيار عجيب‌ ‌است‌.
‌در‌ برهان‌ ‌از‌ كتاب‌ اعلام‌ الوري‌ بسند متصل‌ ‌از‌ مجاهد و ‌إبن‌ جبير روايت‌ كرده‌ و حديث‌ مفصل‌ ‌است‌ و ‌ما فقط محل‌ شاهد ‌آن‌ ‌را‌ ترجمه‌ مي‌كنيم‌ ‌که‌ موقعي‌ ‌که‌ حضرت‌ رسالت‌ قريش‌ ‌را‌ دعوت‌ بتوحيد فرمود و ‌به‌ رسالت‌ ‌خود‌ اينها خنديدند و استهزاء كردند و گفتند ‌اينکه‌ ديوانه‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌ما سيصد و شصت‌ اله‌ داريم‌ ميگويد يك‌ الهه‌ بيش‌ نيست‌ ‌که‌ مفاد:
أَ جَعَل‌َ الآلِهَةَ ‌که‌ 360 بت‌ ‌در‌ كعبه‌ داشتند.
إِلهاً واحِداً ‌اينکه‌ ديوانه‌ ‌شده‌ زيرا:
إِن‌َّ هذا لَشَي‌ءٌ عُجاب‌ٌ كي‌ باور ميكند ‌که‌ اينهمه‌ آلهه‌ ‌بر‌ كنار روند و ‌ما پرستش‌ نكنيم‌ و فقط ‌به‌ يك‌ ‌خدا‌ آنهم‌ ناديده‌ اكتفاء كنيم‌ بسيار عجيب‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 5)- هنگامی که پیامبر دعوت توحیدی خود را آشکار نمود نگاه به یکدیگر می‌کردند و می‌گفتند: بیائید چیزهای ناشنیده بشنوید «آیا او به جای این همه خدایان یک خدا قرار داده؟ این راستی چیز عجیبی است»؟! (أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْ‌ءٌ عُجابٌ).
آری گاه غرور و خودخواهی و مطلق نگری و فساد محیط آن چنان بینش و قضاوت انسان را تغییر می‌دهد که از واقعیتهای روشن تعجب می‌کند در حالی که به خرافات و پندارهای واهی سخت پای‌بند است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۵: خط ۱۸۲:
[[رده:اهمیت توحید]][[رده:شگفتى توحید]][[رده:کفر مکذبان توحید]][[رده:رواج شرک در صدراسلام]][[رده:شرک کافران صدراسلام]][[رده:عقیده باطل کافران صدراسلام]][[رده:عوامل تعجب کافران]][[رده:موجبات کفر]][[رده:مهمترین رسالت محمد]][[رده:کفر مشرکان]]
[[رده:اهمیت توحید]][[رده:شگفتى توحید]][[رده:کفر مکذبان توحید]][[رده:رواج شرک در صدراسلام]][[رده:شرک کافران صدراسلام]][[رده:عقیده باطل کافران صدراسلام]][[رده:عوامل تعجب کافران]][[رده:موجبات کفر]][[رده:مهمترین رسالت محمد]][[رده:کفر مشرکان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ص ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ص ]]
{{#seo:
|title=آیه 5 سوره ص
|title_mode=replace
|keywords=آیه 5 سوره ص,ص 5,أَ جَعَلَ‌ الْآلِهَةَ إِلٰهاً وَاحِداً إِنَ‌ هٰذَا لَشَيْ‌ءٌ عُجَابٌ‌,اهمیت توحید,شگفتى توحید,کفر مکذبان توحید,رواج شرک در صدراسلام,شرک کافران صدراسلام,عقیده باطل کافران صدراسلام,عوامل تعجب کافران,موجبات کفر,مهمترین رسالت محمد,کفر مشرکان,آیات قرآن سوره ص
|description=أَ جَعَلَ‌ الْآلِهَةَ إِلٰهاً وَاحِداً إِنَ‌ هٰذَا لَشَيْ‌ءٌ عُجَابٌ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۱۸

کپی متن آیه
أَ جَعَلَ‌ الْآلِهَةَ إِلٰهاً وَاحِداً إِنَ‌ هٰذَا لَشَيْ‌ءٌ عُجَابٌ‌

ترجمه

آیا او بجای اینهمه خدایان، خدای واحدی قرار داده؟! این براستی چیز عجیبی است!»

آيا او همه خدايان را يك خدا قرار داده است؟ اين واقعا چيز عجيبى است
آيا خدايان [متعدد] را خداى واحدى قرار داده؟ اين واقعاً چيز عجيبى است.»
آیا او چندین خدای ما را منحصر به یک خدا کرده (و به معبود یگانه دعوت می‌کند)؟ این بسیار تعجب آور و حیرت انگیز است.
آیا [محمّد] معبودان [گوناگون] را معبودی یگانه قرار داده است؟ به راستی [که منحصر کردن معبودان در یک معبود] چیزی بسیار شگفت است.
آيا همه خدايان را يك خدا گردانيده است؟ و اين چيزى شگفت است.
آیا همه خدایان را خدای یگانه‌ای می‌سازد، این امر عجیبی است‌
آيا خدايان را خدايى يگانه گردانيده؟! هر آينه اين چيزى سخت شگفت است.
آیا او به جای این همه خدایان، به خدای واحدی معتقد است؟ واقعاً این (حرفی که می‌زند) چیز شگفتی است.
«آیا خدایان (متعدّد) را خدایی یکتا قرار داده‌؟ این به‌راستی چیزی بس شگفت‌انگیز است.»
آیا گردانیده است خدایان را یک خدا همانا این است چیزی شگفت‌

“Did he turn all the gods into one God? This is something strange.”
ترتیل:
ترجمه:
ص ٤ آیه ٥ ص ٦
سوره : سوره ص
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عُجَابٍ»: واقعاً عجیب است. بسیار شگفت است. عَجِیب و عُجَاب و عُجَّاب برای مبالغه و به یک معنی است (نگا: هود / ، ق / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: ابوجهل با جماعتى از اشراف قریش نزد ابوطالب آمدند و از دست محمد زبان به شکایت گشودند و گفتند: محمد احلام ما را به سفاهت می‌خواند و به خدایان ما بد مى گوید.

ابوطالب محمد را خواند و گفت: اینان از دست تو شکایت دارند. پیامبر گفت: من آن‌‌ها را به دو کلمه حقیقى و واقعى می‌خوانم که سیادت و بزرگى قوم عرب در آن بوده و تسلط بر غیرعرب را ضامن خواهد بود. ابوجهل و دیگران گفتند: آن دو کلمه کدام است؟ پیامبر فرمود: شهادت به لا اله الّا اللّه و به نبوت من، ابوجهل گفت: آیا تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل می‌نمائى سپس این آیه نازل شد.[۱]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ «5»

آيا او به جاى معبودهاى متعدّد، يك معبود قرار داده است؟ البتّه كه اين، چيزى بسيار عجيب است!

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ «5»

أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ: آيا قرار داد و گردانيد حضرت محمد از براى ما خدايان را، إِلهاً واحِداً: خداى يگانه يكتا، إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ‌: بدرستى كه قول او كه يگانگى خداست هر آينه چيزى است بسيار تعجب آورنده، چه سيصد و شصت بت ما داريم كار يك شهر مكه را درست نتوانند كرد، چگونه يك خدا كار عالم را كفايت كند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ «1» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ «2» كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ «3» وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ «4»

أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ عُجابٌ «5»

ترجمه‌

سوگند به قرآن موجب تذكّر بلى آنها كه كافر شدند در سركشى و مخالفتند

چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از اهل عصرها پس ندا كردند و نبود هنگام خلاصى‌

و تعجّب كردند از اينكه آمد آنها را بيم دهنده‌ئى از خودشان و گفتند كافران اين جادوگرى بسيار دروغگو است‌

آيا قرار داد خدايان ما را خداى يگانه همانا اين چيزى است بسيار عجيب‌

تفسير

حكمت ذكر فواتح السّور در اوّل سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ص اسمى است از اسماء خداى تعالى كه قسم ياد نموده است بآن و بعضى گفته‌اند اشاره است بصمد و صادق و بصير و مانند آنها از اسماء اللّه و در چند روايت بنام چشمه‌اى در ساق عرش تفسير شده و بنابراين يا خداوند قسم ياد فرموده بصاد و قرآن مشتمل بر پند و موعظه كه موجب تذكّر است يا فقط قسم ياد نموده بقرآنيكه داراى نام نيك و شهرت بخوبى در عالم است كه آن حقّ است و خللى در آن نيست و اين جمله كه جواب قسم است حذف شده براى دلالت قول خداوند بر آن كه ميفرمايد بلكه اشخاصيكه منكر حقّ بودن آن شده‌اند در سركشى و استكبار از قبول حقّ و مخالفت با پيغمبر خدايند و لذا قمّى ره فرموده كه و القرآن قسم است و جوابش بل الّذين كفروا است و پس از آن خداوند


جلد 4 صفحه 457

در مقام تهديد و تحذير كفار از عواقب و خيمه كفر و عصيان فرموده چه بسيار هلاك و مشمول عذاب دنيوى نموديم پيش از آنها از اقوام سابقه و اهل قرون سالفه پس ندا و استغاثه نمودند بما و پيغمبرانشان براى نجات از عذاب بعد از مشاهده آن و ما و ايشان اغاثه ننموديم از آنها چون ديگر موقع رهائى و خلاص و نجات آنها نبود و وقت آن گذشته بود و كلمه لات مركّب است از لاء نافيه مشبّهه بليس و تاء زائده براى تأكيد و اسم لا محذوف است يعنى و نيست حين مشاهده عذاب حين خلاصى و نجات و تعجّب نمودند كفّار قريش از آنكه يكنفر از طايفه خودشان مانند آنها در لوازم بشريّت آمده و آنها را بعنوان نبوّت و رسالت از طرف خدا بيم ميدهد از عذاب او در صورت تخلّف از فرمان خود و آن كفّار بيخرد بعلّت كفر و حسد و جهل و نادانى گفتند اين مدّعى نبوت هر معجزه‌ئى كه اظهار مينمايد سحر است و هرچه ميگويد از جانب خدا دروغ است مگر ميشود از چندين خدا و معبود صرف نظر نمود و قائل بوجود يك خداى ناديده شد و فقط عبادت و اطاعت از او نمود كه اين مدّعى چنين ادّعا و تقاضائى مينمايد و اين بسيار امر عجيبى است كه ما از عبادت تمام معبودهاى پدرانمان دست بكشيم و عبادت يك خداى محمّد يتيم را نمائيم در مجمع از مفسّرين نقل نموده كه بيست و پنج نفر از اشراف قريش كه از آن جمله وليد بن مغيره و ابو جهل و عتبه و شيبه و نضر بن حارث بودند آمدند نزد حضرت ابو طالب و عرضه داشتند تو آقا و بزرگتر مائى برادرزاده‌ات عقلاى ما را سفيه خوانده و خدايان ما را دشنام ميدهد ما خدمت تو رسيديم براى آنكه حكم كنى ميان ما و او و او حضرت رسول را طلبيد و گفت اى برادرزاده قوم تو از تو خواهشى دارند حضرت فرمود چه ميخواهند آنها عرضه داشتند ما را بخدايانمان واگذار ما هم ترا بخداى خودت واميگذاريم حضرت فرمود يك كلمه بخواهش من ميگوئيد تا مالك عرب و عجم شويد ابو جهل گفت بلى ده كلمه خواهيم گفت حضرت فرمود بگوئيد لا اله الّا اللّه پس آنها برخاستند و گفتند آيا چندين خدا را يك خدا بايد قرار داد پس اين آيات نازل شد و فرموده روايت شده است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم گريه كرد و فرمود اى عمو و اللّه اگر آفتابرا در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهند اين قول را ترك نميكنم تا رواج دهم آنرا يا كشته‌


جلد 4 صفحه 458

شوم در راهش و حضرت ابو طالب گفت برو در پى انجام مقصودت پس قسم بخدا ترك نميكنم يارى تو را هرگز.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ جَعَل‌َ الآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِن‌َّ هذا لَشَي‌ءٌ عُجاب‌ٌ «5»

آيا ‌اينکه‌ ساحر كذاب‌ قرار ميدهد ‌اينکه‌ همه‌ آلهه‌ ‌را‌ يك‌ اله‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ جعل‌ ‌هر‌ آينه‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌که‌ بسيار عجيب‌ ‌است‌.

‌در‌ برهان‌ ‌از‌ كتاب‌ اعلام‌ الوري‌ بسند متصل‌ ‌از‌ مجاهد و ‌إبن‌ جبير روايت‌ كرده‌ و حديث‌ مفصل‌ ‌است‌ و ‌ما فقط محل‌ شاهد ‌آن‌ ‌را‌ ترجمه‌ مي‌كنيم‌ ‌که‌ موقعي‌ ‌که‌ حضرت‌ رسالت‌ قريش‌ ‌را‌ دعوت‌ بتوحيد فرمود و ‌به‌ رسالت‌ ‌خود‌ اينها خنديدند و استهزاء كردند و گفتند ‌اينکه‌ ديوانه‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌ما سيصد و شصت‌ اله‌ داريم‌ ميگويد يك‌ الهه‌ بيش‌ نيست‌ ‌که‌ مفاد:

أَ جَعَل‌َ الآلِهَةَ ‌که‌ 360 بت‌ ‌در‌ كعبه‌ داشتند.

إِلهاً واحِداً ‌اينکه‌ ديوانه‌ ‌شده‌ زيرا:

إِن‌َّ هذا لَشَي‌ءٌ عُجاب‌ٌ كي‌ باور ميكند ‌که‌ اينهمه‌ آلهه‌ ‌بر‌ كنار روند و ‌ما پرستش‌ نكنيم‌ و فقط ‌به‌ يك‌ ‌خدا‌ آنهم‌ ناديده‌ اكتفاء كنيم‌ بسيار عجيب‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- هنگامی که پیامبر دعوت توحیدی خود را آشکار نمود نگاه به یکدیگر می‌کردند و می‌گفتند: بیائید چیزهای ناشنیده بشنوید «آیا او به جای این همه خدایان یک خدا قرار داده؟ این راستی چیز عجیبی است»؟! (أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْ‌ءٌ عُجابٌ).

آری گاه غرور و خودخواهی و مطلق نگری و فساد محیط آن چنان بینش و قضاوت انسان را تغییر می‌دهد که از واقعیتهای روشن تعجب می‌کند در حالی که به خرافات و پندارهای واهی سخت پای‌بند است.

نکات آیه

۱ - اثبات معبود یگانه در برابر معبودهاى متعدد، امرى شگفت آور در نظر کافران (أجعل الألهة إلهًا وحدًا) همزه «أجعل» از نوع استفهام تعجبى است و «إله» (مفرد «آلهة») به معناى معبود است.

۲ - منکران یگانگى خدا و معتقدان به تعدد معبود، کافراند. (و قال الکفرون ... أجعل الألهة إلهًا وحدًا)

۳ - توحید و یکتاپرستى و نفى شرک و چندگانه پرستى، اساس دعوت پیامبراسلام(ص) (أجعل الألهة إلهًا وحدًا)

۴ - اعتقاد کافران عصر بعثت به معبودهاى بى شمار (أجعل الألهة إلهًا وحدًا)

۵ - رواج آیین شرک و پرستش معبودهاى متعدد، در میان مردم عصر بعثت و نبود آیین یکتاپرستى در بین آنان (أجعل الألهة إلهًا وحدًا إنّ هذا لشىء عجاب) از اظهار شگفتى شدید کافران از دعوت پیامبراسلام(ص) به یکتاپرستى، برداشت یاد شده به دست مى آید.

موضوعات مرتبط

  • توحید: اهمیت توحید ۳; شگفتى توحید ۱; کفر مکذبان توحید ۲
  • شرک: رواج شرک در صدراسلام ۵
  • کافران: شرک کافران صدراسلام ۴; عقیده باطل کافران صدراسلام ۴; عوامل تعجب کافران ۱
  • کفر: موجبات کفر ۲
  • محمد(ص): مهمترین رسالت محمد(ص) ۳
  • مشرکان: کفر مشرکان ۲

منابع

  1. صاحب مجمع البیان گوید: مفسرین معتقدند که اشراف قریش که نزد ابوطالب آمده بودند بیست و پنج نفر بودند و سران آن‌ها ولید بن مغیرة و ابوجهل و ابى و امیه پسران خلف و عتبة و شیبه پسران ربیعه و نضر بن الحرث بودند، گفتند: تو شیخ و بزرگ ما هستى، آمدیم که بین ما و برادرزاده ات محمد قضاوت نمائى زیرا او به خدایان ما بد مى گوید و احلام ما را به سفاهت تعبیر کند. ابوطالب محمد را خواند و گفت: اى برادرزاده من، اینان از قوم خودت هستند و از تو سؤالاتى دارند. محمد گفت: هر سؤالى دارند، بگویند. گفتند: ما و خدایان ما را واگذار، ما هم خداى تو را وامى گذاریم. محمد گفت: من شما را به یک کلمه واحده می‌خوانم که به وسیله آن می‌توانید بر عرب و عجم دست بیابید. ابوجهل گفت: از ما صرفنظر کن. محمد گفت: فقط بگوئید لا اله الّا اللّه. همه از جا برخاستند و گفتند: تو اى محمد تمام خدایان را به یک خداوند تبدیل می‌کنى سپس این آیه نازل گردید و در روایت دیگر هست که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوطالب گفت: اى عم به خدا قسم اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار بدهند از این عقیده دست بردار نیستم تا آن که آن را اشاعه داده و در دل‌هاى آن‌ها جاى بدهم و یا آن که کشته شوم. ابوطالب گفت: عقیده خود را دنبال کن به خداوند قسم که من کارى به کار تو نخواهم داشت.