ص ٦
کپی متن آیه |
---|
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِکُمْ إِنَ هٰذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ |
ترجمه
ص ٥ | آیه ٦ | ص ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَنْ»: حرف مفسّره و به معنی (أَیْ) است، در معنیِ یعنی. «إِنطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا»: سران راه افتادند و به یکدیگر گفتند بروید. سران راه افتادند و چیزی که زبانشان زمزمه میکرد «بروید» بود. «إِنطَلَقَ»: روان شد. شروع کرد. «إِمْشُوا»: بروید و پراکنده شوید. بر مذهب و مکتب خویش بروید و ماندگار باشید. «إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرَادُ»: استقامت بر عبادت بتان و ماندگاری بر آئین آباء و اجداد، چیزی است که مورد درخواست ما سران قوم است. این دعوت جدید چیزی است از روی قصد، یعنی توطئهای است که طرّاحی شده است و هدف آن برکناری ما و ریاست محمّد بر عرب است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱ تا ۷:
ابن عباس گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله ذکر سجده را بلند قرائت میکرد تا این که عده اى از قریش در صدد ایذاء و اذیت پیامبر برآمدند و خواستند نقشه شوم خویش را عملى سازند ولى گرفتار شدند و به شکنجه افتادند لذا با زبان عذرخواهى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و او را به خداوند و خویشاوندانش قسم دادند و از اثر دعاى پیامبر از گرفتارى و شکنجه رهائى یافتند سپس این آیات نازل گردید با وجود بر این هیچ یک از آنان ایمان نیاوردند.[۱]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرادُ «6»
سردمداران كفر، (سخن پيامبر) را رها كردند (و به ديگران نيز گفتند:) برويد و بر پرستش خدايان خود پايدار بمانيد كه اين مقاومت شما چيز مطلوبى است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرادُ «6»
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ: و بشتاب روان شدند از مجلس ابو طالب جماعتى كه از اشراف و رؤسا بودند و با هم گفتند: أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا: آنكه برويد و صبر كنيد، عَلى آلِهَتِكُمْ: بر پرستش خدايان خود و ثابت باشيد بر تحمل صدمات، إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرادُ: بدرستى كه اين امر يعنى مخالفت او و زياد شدن اصحاب او هر آينه حادثه از حوادث كه خواسته شده است به ما، يعنى نوائب روزگار است كه بر ما واقع شود و از آن چاره نيست و دفع آن را بر ما تمكن نيست. يا آنچه اين شخص بوسيله توحيد اراده نموده از ترفع و استعلاى او بر ما و ساير عرب و عجم، چيزى است كه مراد همه كس است، يعنى همه كس مرادش اينست كه مستعلى و مترفع باشد بر غير.
جلد 11 - صفحه 179
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرادُ «6» ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ «7» أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8» أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9» أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»
ترجمه
و روان شدند جماعت اشراف از آنها گفتند كه برويد و شكيبائى ورزيد بر معبودهاتان همانا اين چيزى است كه خواسته ميشود
نشنيديم اينرا در كيش اخير نيست اين مگر ساختگى و دروغ
آيا فرستاده شد بر او قرآن از ميان ما بلكه آنها در ترديدى از كلام منند بلكه هنوز نچشيدهاند عذاب مرا
آيا نزد آنها است خزانههاى رحمت پروردگارت كه غالب بخشاينده است
يا براى آنها است پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آندو است پس بايد كه بالا روند بوسائلى.
تفسير
در كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره در شأن نزول اين آيات قريب بآنچه در آيات سابقه از مجمع اخيرا نقل شد كه بمفسّرين نسبت داده بود با مختصر اختلافى روايت نموده و قمّى ره اضافه فرموده كه قريش گفتند اگر احتياج بمال برادرزاده تو را وادار باين ادعاء نموده ما براى او آنقدر مال جمعآورى مينمائيم كه ثروتمندترين ما شود و سلطنت ميدهيم او را بر خودمان و چون حضرت ابو طالب اينمعنى را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله اظهار فرمود حضرت جوابيرا كه از مجمع بعنوان روايت نقل شد فرمود و اين آيات نازل شد و بنابراين خداوند متعال بيان فرموده اعراض آنها را از مجلس حضرت ابو طالب و آنكه چون بيرون آمدند با خود ميگفتند برويد و ثابت قدم باشيد در دينتان و صبر نمائيد بر پرستش و ستايش بتانتان براى تقرّب بخدا با اينمرد مكالمه نمودن فائده ندارد آنچه بايد بسر ما بيايد خواهد آمد اين گرفتارى براى ما خواسته شده يا اين رياست خواسته هر كسى است اختصاص بمحمّد ندارد چنانچه در تفسير انّ هذا لشيء يراد ذكر شده ولى بنظر حقير مراد آنستكه اين ثبات قدم و صبر در حمايت از دين چيزى است كه بايد مطلوب و مراد هر عاقلى باشد و در هر حال
جلد 4 صفحه 459
گفتند ما چنين چيزى كه بايد عبادت خداوند يگانه را نمود در ملّت اخيره نصارى كه قائل بسه معبودند يا در دين پدران خودمان كه ملّت آخر الزّمان است نيافتيم اينكه محمّد ميگويد فقط دينى است كه خودش اختراع نموده و از پيش خود ساخته و پرداخته است آيا در ميان ما قريش چه مزيّت مالى و ثروتى براى او هست كه بايد كتاب آسمانى براى او نازل شود و براى ما نشود با اينكه در بين قريش اشخاص متشخّصتر از او زياد است و اين دليل است بر قصور نظر آنها از درك كمالات معنوى و انحصار توجّه آنان بمال و جاه دنيوى در نتيجه حسد و تكبّر و عناد كه نميخواستند از يكنفر از كسان خودشان كه از حيث مال و جاه بآنها نميرسد تمكين نمايند لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده كه اينها تأمّل و تفكّر در آيات قرآن ننمودند تا يقين كنند كه آن حق و آورنده آن پيغمبر بر حق است بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيدهاند تا تمكين نمايند از حق و يقين كنند بصدق مواعيد الهيه و خواهى نخواهى مسلمان شوند و آيا تصوّر ميكنند كه خداوند كليد خزائن رحمت و نعمت خود را بآنها داده كه بتوانند تو را از مال دنيا بىنياز كنند و خدا نتواند يا آنكه بتوانند كسيرا به مقام نبوّت برسانند كه دلخواه آنها باشد با آنكه خداوند عزيز و غالب و توانائى است كه كسى بر او غلبه نمىنمايد و بخشنده بىعوض و غرضى است كه هر چه را بهر كس بخواهد ميدهد بحسب قابليّت و بر وفق مصلحت يا مگر سلطنت آسمانها و زمين و ما بين آن دو با آنها است كه بتدبير بتوانند اسباب سلطنت تو را بر خودشان فراهم نمايند يا وسائل ارتقاء خودشان را بآسمان فراهم نموده از آنجا تدبير امور زمين را بميل خودشان بنمايند و هر كس را بخواهند بمقام نبوّت برسانند آنچه در اين دو آيه اخيره بطور ترديد ذكر شده يكى نظريّه حقير و ديگر منقول از مفسّرين است و بيانات ديگرى هم شده است كه چون لازم نديدم ذكر ننمودم از قبيل آنكه مراد باسباب ابواب آسمان يا خود آسمانها است و اللّه اعلم.
جلد 4 صفحه 460
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ انطَلَقَ المَلَأُ مِنهُم أَنِ امشُوا وَ اصبِرُوا عَلي آلِهَتِكُم إِنَّ هذا لَشَيءٌ يُرادُ «6»
جلد 15 - صفحه 213
و بيرون رفتند جماعتي که اشراف قريش بودند از نزد پيغمبر (ص) و ابي طالب و به ساير قريش که اتباع و ضعفا بودند (گفتند) که بيرون برويد از نزد او و گوش به كلمات او ندهيد، و بر عقيده خود و پرستش آلهه خود صبر كنيد و ثابت باشيد اينکه هر آينه چيزي است اراده شده.
وَ انطَلَقَ المَلَأُ مِنهُم طلاق بمعني جدايي و تفرقه است مقابل ازدواج که بهم پيوستن است و انطلاق قبول جدايي است يعني از پيغمبر جدا شدند و تفرقه پيدا كردند و ملأ بمعني جماعت است يعني جمعي از قريش که اكابر و رؤساء آنها بودند و سران آنها.
أَنِ امشُوا يعني قالوا که در تقدير است گفتند بديگران که برويد از نزد اينكه دعوي پيغمبري دارد و گوش به كلمات او ندهيد چنانچه امروز هم رؤساء اهل ضلال و علماء اهل سنت حرام كردند رجوع به اخبار اهل بيت و كتب شيعه و فقط بكتب عامه و صحاح ستّه خود و اخبار مرويه از مثل انس و ابي هريره و امثال آنها رجوع كنند با اينكه بحمد اللّه در همان صحاح سته آنها و اخبار مرويه آنها افتضاح و رسوايي آنها و حقانيت مذهب شيعه ثابت ميشود چنانچه در هر مقامي نقل كردهايم و علماء ثبت كردهاند.
وَ اصبِرُوا عَلي آلِهَتِكُم بر همان عقيده آبائي و اجدادي و آلهه خود باقي و ثابت باشيد و هر چه از طرف مسلمين بشما وارد ميشود در راه آلهه خود صبر كنيد.
إِنَّ هذا لَشَيءٌ يُرادُ بدرستي که اينکه امريست که اينکه پيغمبر و اتباعش اراده كردند که ما را به بدبختي و بيچارگي بيندازند و آلهه
جلد 15 - صفحه 214
ما را از بين ببرند و روزگار ما را سياه كنند بايد ما كوشش و جديت، و تحمل هر زحمتي باشد بكنيم و نگذاريم مقصد اينها پيشرفت كند و بر ما مسلط شوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- «سرکردگان آنها (هنگامی که از مراجعه به ابو طالب و میانجیگری او مأیوس و ناامید شدند از نزد او بیرون آمدند، و گفتند:) بروید و خدایانتان را
ج4، ص176
محکم بچسبید، این چیزی است که خواستهاند» شما را با آن گمراه کنند (وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ).
سران بت پرستان میخواستند با این سخن، روحیه متزلزل پیروان خود را تقویت کنند، و از سقوط هر چه بیشتر اعتقاداتشان جلوگیری به عمل آورند اما چه تلاش بیهودهای؟!
نکات آیه
۱ - رفتن سران شرک و کفر از حضور پیامبر(ص) و تحریک دیگران به پراکنده شدن از اطراف آن حضرت (و انطلق الملأ منهم أن امشوا) «انطلاق» به معناى انصراف و رفتن و «ملأ» به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. «أن» در «أن امشوا» تفسیرى و متضمن معناى قول است; یعنى، «انطلقوا و قالوا امشوا...». مفسران گفته اند: آیه شریفه درباره کسانى نازل شده که در مجلس ابوطالب و با حضور پیامبراسلام شرکت داشتند; ولى پس از دعوت پیامبر(ص) به یگانه پرستى، آن مجلس را ترک کردند و دیگران را به پراکنده شدن از اطراف آن حضرت تحریک نمودند.
۲ - سران کفر و شرک در عصر بعثت، مردم را به صبر و پایدارى بر آیین شرک و مواضع عقیدتى خود فرامى خواندند. (و اصبروا على ءالهتکم) «صبر بر آلهه» کنایه از پایدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.
۳ - احساس خطر سران کفر و شرک، از دعوت پیامبراسلام به توحید و نفى شرک و نفوذ آن حضرت در میان توده ها (و اصبروا على ءالهتکم) فراخواندن مردم به پراکنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پایدارى بر آیین شرک، گویاى برداشت یاد شده است.
۴ - سران و رهبران جامعه شرک، رهبرى مردم را بر ضد رسول اکرم(ص) در دست داشتند. (و انطلق الملأ منهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتکم)
۵ - سران کفر و شرک، صبر و پایدارى بر آیین شرک و بت پرستى را، امرى مطلوب و تکلیف دینى خود مى دانستند. (و اصبروا على ءالهتکم إنّ هذا لشىء یراد) برداشت یاد شده مبتنى بر این دیدگاه است که «هذا» به صبر اشاره داشته و مقصود از «یراد» (خواسته شده) اقتضاى اعتقاد به آیین شرک باشد.
۶ - سران شرک و کفر، هدف و انگیزه پیامبراسلام(ص) از دعوت به یکتاپرستى را، دستیابى به ریاست و آقایى بر دینداران مى دانستند. (أجعل الألهة إلهًا وحدًا ... إنّ هذا لشىء یراد) برداشت یاد شده، براساس این دیدگاه است که «هذا» اشاره به یکتاپرستى و نفى آیین شرک (مضمون دعوت پیامبراسلام) باشد و مقصود از «شىء یراد» سیادت و آقایى بر مردم باشد که در نگاه سران کفر، هدف و آرزوى پیامبراسلام بود; زیرا با یکى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت یکتاپرست را به عهده مى گرفت.
۷ - سلب آزادى از مردم و ایجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقایق الهى، از شیوه هاى مبارزه سران کفر و شرک با پیامبراسلام(ص) (و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتکم) پراکنده کردن توده هاى مردم از اطراف پیامبر(ص) و توصیه به پایدارى بر عقیده خود از سوى سران کفر، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۴، ۶، ۷
- توحید: آثار تبلیغ توحید ۳
- رهبران: احساس خطر رهبران شرک ۳; احساس خطر رهبران کفر ۳; ایجاد اختناق رهبران شرک ۷; ایجاد اختناق رهبران کفر ۷; بینش رهبران شرک ۵، ۶; بینش رهبران کفر ۵، ۶; توصیه هاى رهبران شرک ۲; توصیه هاى رهبران کفر ۲; توطئه رهبران شرک ۱; توطئه رهبران کفر ۱; تهمتهاى رهبران شرک ۶; تهمتهاى رهبران کفر ۶; روش مبارزه رهبران شرک ۷; روش مبارزه رهبران کفر ۷; نقش رهبران شرک ۴; نقش رهبران کفر ۴
- شرک: استقامت در شرک ۲، ۵
- کفر: استقامت در کفر ۲، ۵
- محمد(ص): آثار تبلیغ محمد(ص) ۳; اعراض از محمد(ص) ۱; توطئه علیه محمد(ص) ۱; تهمت ریاست طلبى به محمد(ص) ۶; مبارزه با محمد(ص) ۴، ۷
منابع
- ↑ کتاب الدلائل از ابونعیم.