الصافات ١٧٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَکَفَرُوا|فَکَفَرُوا]] [[کلمه غیر ربط::فَکَفَرُوا| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::کفر| ]][[ریشه غیر ربط::کفر| ]][[شامل این کلمه::بِه|بِهِ‌]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::فَسَوْف|فَسَوْفَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَسَوْف| ]] [[شامل این ریشه::سوف‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوف‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::يَعْلَمُون|يَعْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَعْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَکَفَرُوا|فَکَفَرُوا]] [[کلمه غیر ربط::فَکَفَرُوا| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::کفر| ]][[ریشه غیر ربط::کفر| ]][[شامل این کلمه::بِه|بِهِ‌]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::فَسَوْف|فَسَوْفَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَسَوْف| ]] [[شامل این ریشه::سوف‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوف‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::يَعْلَمُون|يَعْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَعْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|فَکَفَرُوا بِهِ‌ فَسَوْفَ‌ يَعْلَمُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=در نتیجه به آن کافر شدند، پس در آینده‌ای دور خواهند دانست!
|-|صادقی تهرانی=در نتیجه به آن کافر شدند، پس در آینده‌ای دور خواهند دانست!
|-|معزی=پس کفر ورزیدند بدان پس زود است بدانند
|-|معزی=پس کفر ورزیدند بدان پس زود است بدانند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">But they rejected it, so they will find out.</div>
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::170|١٧٠]] | قبلی = الصافات ١٦٩ | بعدی = الصافات ١٧١  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037170.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037170.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::170|١٧٠]] | قبلی = الصافات ١٦٩ | بعدی = الصافات ١٧١  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«بِهِ»: به آن کتاب آسمانی که قرآن است.
«بِهِ»: به آن کتاب آسمانی که قرآن است.
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link166 | آيات ۱۴۹ - ۱۸۲ سوره صافات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link166 | آيات ۱۴۹ - ۱۸۲ سوره صافات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link167 | ردّ اعتقاد مشركين به دختر داشتن خدا و خويشاوندى بين او و جنّ ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link167 | ردّ اعتقاد مشركان، به دختر داشتن خدا و خويشاوندى بين او و جنّ ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link168 | رد اعتماد مشركين مبنى بر اينكه جن اولاد خداوند هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link171 | بيان مفاد آيه: «فَإنّكُم وَ مَا تَعبُدُون * مَا أنتُم عَلَيهِ بِفَاتِنِين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link169 | توضيحى درباره استثناى عباد مخلصين در آيه : سبحان الله عما يصفون الا عباداللهالمخلصين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link172 | ردّ و ابطال پندار مشركان در اين كه: «ملائكه، دختران خدايند»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link170 | و اينكه چرا خدا از وصف واصفان جز وصف عباد مخلصين منزه است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link174 | بحث روايتی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link171 | بيان مفاد آيه : فانكم و ما تعبدون ما انتم عليه بفاتنين الا منهوصال الجحيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link172 | ردّ و ابطال پندار مشركين درباره اينكه ملائكه دختران خدايند، با بيان موقف و موقعيتملائكه در عالم خلقت واعمال صادره از ايشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link173 | مقصود از اينكه انبياء عليهم السلام منصور هستند و جند خدا غالبند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۱#link174 | چند روايت در ذيل آيه : و انا لنحن الصافون ...]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۱#link84 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۱#link84 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «170»
(ولى همين كه قرآن براى آنان آمد) پس به آن كفر ورزيدند و به زودى (نتيجه‌ى كفر خود را) خواهند دانست.
===نکته ها===
از امام باقر عليه السلام نقل شده كه مشركان مكّه و كفّار قريش به يهود و نصارى نفرين مى‌كردند كه چگونه پيامبران خود را تكذيب كردند و مى‌گفتند: به خدا قسم اگر يكى از كتاب‌هاى آسمانى پيشين نزد ما بود ما به آن ايمان مى‌آورديم. امّا همين كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله مبعوث شد به او كفر ورزيدند. «1»
شايد معناى آيه اين باشد كه مشركان پيوسته مى‌گفتند اگر ما خبرى از موحّدان قبلى داشتيم كه آنان در سعادت و خوشى هستند، ما نيز اهل توحيد مى‌شديم. پس اين گونه طفره رفته و كافر شدند.
===پیام ها===
1- ادّعا بسيار است و مدّعيان فراوان. هنگام عمل، مؤمن از كافر شناخته مى‌شود.
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ... لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ‌ ... فَكَفَرُوا بِهِ‌
2- در برابر منطق و استدلال نبايد تاريخ گذشته را بهانه كرد. لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ‌ ...
----
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 8 - صفحه 70
3- به فكر عاقبت كار باشيم كه غفلت از آينده، موجب كفر و انكار است. «فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (170)
فَكَفَرُوا بِهِ‌: پس كافر شدند به آن، فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ‌: پس زود باشد كه بدانند عاقبت كفر و شرك خود را كه آن مغلوبيت در دنيا و عقوبت در عقبى است.
جلد 11 - صفحه 169
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ (161) ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ (162) إِلاَّ مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ (163) وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ (164) وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ (165)
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ (166) وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ (167) لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ (168) لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (169) فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (170)
ترجمه‌
پس همانا شما و آنچه را كه ميپرستيد
نيستيد شما براى عبادت آن گمراه كنندگان‌
مگر كسى را كه او يقينا وارد شونده دوزخ است‌
و نيست از ما مگر كه‌
----
جلد 4 صفحه 452
براى او مقامى معيّن است‌
و همانا مائيم صف‌زدگان‌
و همانا مائيم تسبيح كنندگان‌
و همانا بودند كه ميگفتند
اگر آنكه بود نزد ما ذكرى از پيشينيان‌
هر آينه بوديم بندگان خدا كه خالص شدگانند
پس كافر شدند بآن پس زود باشد كه بدانند.
تفسير
خطاب خداوند به بت‌پرستان است بعد از نقل آراء آنها در آيات سابقه كه با اينهمه دروغ و افترا كه بخدا بستيد شما و معبودهاتان نميتوانيد بر خلاف اراده او گمراه كنيد كسيرا مگر آنرا كه مقدّر شده بجهنّم رود يا نميتوانيد براى آنچه عبادت ميكنيد بفتنه و گمراهى بيندازيد كسيرا مگر آنرا كه بايد جهنّمى شود باختيار خود و تقدير خدا و بنابر احتمال اوّل ضمير عليه بخدا راجع است و باحتمال دوم بما تعبدون كه بتها باشند باعتبار لفظ ما و كسانيكه مقدّر شده آنها مطيع باشند مانند ملائكه مقرّند بعبوديّت خدا و ميگويند نيست از ما احدى مگر آنكه مقام معلوم معيّنى در معرفت و عبادت دارد و مأموريّت مخصوصى در تدبير امور عالم بر وفق حكمت چنانچه گفته‌اند ولى قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نازل شده در شأن ائمه اطهار و اوصياء ابرار و نيز گويند مائيم صف زنندگان در اداء طاعت و امتثال خدمت و مائيم كه تنزيه مينمائيم خدا را از صفاتى كه لايق او نيست چنانچه در روايات اينها از اوصاف ملائكه ذكر شده و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه ما انوارى بوديم در صفوفى حول عرش تسبيح مينموديم پس تسبيح مينمودند اهل آسمانها به تسبيح ما تا هبوط نموديم بسوى زمين پس تسبيح نمودند اهل زمين بتسبيح ما و مائيم صف‌زنندگان و مائيم تسبيح‌كنندگان و جمع بين ظاهر آيه شريفه بملاحظه سبق ذكر ملائكه و روايات خاصّه آنستكه گفته شود مقصود نقل قول ملائكه است كه بتعليم اهل بيت طهارت در عالم انوار اين اظهارات را مينمودند چون ايشانند آموزگاران ملائكه در عالم ملكوت عليا و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در تفسير آيات اخيره قريب به اين معنى را كه قريش ميگفتند اگر نزد ما بود كتابى مانند كتب پيشينيان بخدا قسم هر آينه بوديم ما از بندگان مخلص او و ميگفتند خدا بكشد يهود و نصارى را چگونه پيغمبرانشان را تكذيب نمودند پس كافر شدند بكتاب خدا كه اشرف كتب بود چون آورد آنرا پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه اشرف انبياء بود و كلمه ان در وان كانوا مخفّفه از مثقّله است بدليل لزوم‌
----
جلد 4 صفحه 453
لام در خبر آن و جمله فجائهم ذكر قبل از فكفروا به محذوف است و جمله فسوف يعلمون تهديد آنها است بعاقبت كفرشان در دنيا و آخرت.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَكَفَرُوا بِه‌ِ فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ (170)
‌پس‌ كافر شدند باين‌ قرآن‌ ‌پس‌ زود ‌باشد‌ ‌که‌ بدانند عاقبت‌ كفر ‌خود‌ ‌را‌.
فَكَفَرُوا بِه‌ِ ‌يعني‌ كتاب‌ و پيغمبر و ذكر آمد ‌براي‌ ‌شما‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌پس‌ كافر شديد باو و دست‌ ‌از‌ شرك‌ و بت‌ پرستي‌ ‌خود‌ برنداشتيد.
فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ ‌که‌ بچه‌ عقوباتي‌ گرفتار ميشوند ‌هم‌ ‌در‌ دنيا بقتل‌ و اسيري‌ و ذلت‌ و خواري‌ و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌ بعقوبات‌ ابدي‌ دائمي‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 170)- این آیه می‌گوید این آرزوی آنها هم اکنون جامه عمل به خود پوشیده و بزرگترین کتاب آسمانی خدا «قرآن مجید» بر آنان نازل شده، اما این دروغ پردازان پر ادعا «به آن کافر شدند (و از در مخالفت و انکار و دشمنی درآمدند)
ج4، ص168
ولی به زودی (نتیجه کار خود را) خواهند دانست» (فَکَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۸: خط ۲۰۷:
[[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:پیشگویى خدا]][[رده:تهدید مکذبان قرآن]][[رده:شکست مکذبان قرآن]][[رده:مکذبان قرآن]][[رده:کافران قریش]][[رده:آثار کفر]][[رده:مکذبان محمد]][[رده:تهدید مشرکان صدراسلام]][[رده:دروغگویى مشرکان]][[رده:شکست مشرکان]][[رده:کفر مشرکان]][[رده:لجاجت مشرکان]]
[[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:پیشگویى خدا]][[رده:تهدید مکذبان قرآن]][[رده:شکست مکذبان قرآن]][[رده:مکذبان قرآن]][[رده:کافران قریش]][[رده:آثار کفر]][[رده:مکذبان محمد]][[رده:تهدید مشرکان صدراسلام]][[رده:دروغگویى مشرکان]][[رده:شکست مشرکان]][[رده:کفر مشرکان]][[رده:لجاجت مشرکان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]]
{{#seo:
|title=آیه 170 سوره صافات
|title_mode=replace
|keywords=آیه 170 سوره صافات,صافات 170,فَکَفَرُوا بِهِ‌ فَسَوْفَ‌ يَعْلَمُونَ‌,تاریخ صدر اسلام,پیشگویى خدا,تهدید مکذبان قرآن,شکست مکذبان قرآن,مکذبان قرآن,کافران قریش,آثار کفر,مکذبان محمد,تهدید مشرکان صدراسلام,دروغگویى مشرکان,شکست مشرکان,کفر مشرکان,لجاجت مشرکان,آیات قرآن سوره الصافات
|description=فَکَفَرُوا بِهِ‌ فَسَوْفَ‌ يَعْلَمُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۲۷

کپی متن آیه
فَکَفَرُوا بِهِ‌ فَسَوْفَ‌ يَعْلَمُونَ‌

ترجمه

(امّا هنگامی که این کتاب بزرگ آسمانی بر آنها نازل شد،) به آن کافر شدند؛ ولی بزودی (نتیجه کار خود را) خواهند دانست!

ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند پس به زودى خواهند دانست
ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند، و زودا كه بدانند!
و (دروغ می‌گفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست.
ولی [هنگامی که قرآن را برای هدایت آنان نازل کردیم] به آن کافر شدند و به زودی [و زر و وبال کفرشان را] خواهند دانست.
آنها به آن كتاب كافر شدند، و زودا كه خواهند فهميد.
ولی آن [کتاب آسمانی/ قرآن‌] را انکار کردند، زودا که بدانند
پس به آن- قرآن- كافر شدند، و زودا كه [سرانجام گمراهى خويش را] بدانند.
(آرزوی آنان جامه‌ی عمل به خود پوشید و بزرگترین کتاب آسمانی قرآن برای ایشان فرو فرستاده شد) و ایشان بدان کفر ورزیدند، و فرجام کار خود را خواهند دانست.
در نتیجه به آن کافر شدند، پس در آینده‌ای دور خواهند دانست!
پس کفر ورزیدند بدان پس زود است بدانند

But they rejected it, so they will find out.
ترتیل:
ترجمه:
الصافات ١٦٩ آیه ١٧٠ الصافات ١٧١
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بِهِ»: به آن کتاب آسمانی که قرآن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «170»

(ولى همين كه قرآن براى آنان آمد) پس به آن كفر ورزيدند و به زودى (نتيجه‌ى كفر خود را) خواهند دانست.

نکته ها

از امام باقر عليه السلام نقل شده كه مشركان مكّه و كفّار قريش به يهود و نصارى نفرين مى‌كردند كه چگونه پيامبران خود را تكذيب كردند و مى‌گفتند: به خدا قسم اگر يكى از كتاب‌هاى آسمانى پيشين نزد ما بود ما به آن ايمان مى‌آورديم. امّا همين كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله مبعوث شد به او كفر ورزيدند. «1»

شايد معناى آيه اين باشد كه مشركان پيوسته مى‌گفتند اگر ما خبرى از موحّدان قبلى داشتيم كه آنان در سعادت و خوشى هستند، ما نيز اهل توحيد مى‌شديم. پس اين گونه طفره رفته و كافر شدند.

پیام ها

1- ادّعا بسيار است و مدّعيان فراوان. هنگام عمل، مؤمن از كافر شناخته مى‌شود.

لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ... لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ‌ ... فَكَفَرُوا بِهِ‌

2- در برابر منطق و استدلال نبايد تاريخ گذشته را بهانه كرد. لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ‌ ...


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 8 - صفحه 70

3- به فكر عاقبت كار باشيم كه غفلت از آينده، موجب كفر و انكار است. «فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (170)

فَكَفَرُوا بِهِ‌: پس كافر شدند به آن، فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ‌: پس زود باشد كه بدانند عاقبت كفر و شرك خود را كه آن مغلوبيت در دنيا و عقوبت در عقبى است.

جلد 11 - صفحه 169


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ (161) ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ (162) إِلاَّ مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ (163) وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ (164) وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ (165)

وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ (166) وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ (167) لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ (168) لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (169) فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (170)

ترجمه‌

پس همانا شما و آنچه را كه ميپرستيد

نيستيد شما براى عبادت آن گمراه كنندگان‌

مگر كسى را كه او يقينا وارد شونده دوزخ است‌

و نيست از ما مگر كه‌


جلد 4 صفحه 452

براى او مقامى معيّن است‌

و همانا مائيم صف‌زدگان‌

و همانا مائيم تسبيح كنندگان‌

و همانا بودند كه ميگفتند

اگر آنكه بود نزد ما ذكرى از پيشينيان‌

هر آينه بوديم بندگان خدا كه خالص شدگانند

پس كافر شدند بآن پس زود باشد كه بدانند.

تفسير

خطاب خداوند به بت‌پرستان است بعد از نقل آراء آنها در آيات سابقه كه با اينهمه دروغ و افترا كه بخدا بستيد شما و معبودهاتان نميتوانيد بر خلاف اراده او گمراه كنيد كسيرا مگر آنرا كه مقدّر شده بجهنّم رود يا نميتوانيد براى آنچه عبادت ميكنيد بفتنه و گمراهى بيندازيد كسيرا مگر آنرا كه بايد جهنّمى شود باختيار خود و تقدير خدا و بنابر احتمال اوّل ضمير عليه بخدا راجع است و باحتمال دوم بما تعبدون كه بتها باشند باعتبار لفظ ما و كسانيكه مقدّر شده آنها مطيع باشند مانند ملائكه مقرّند بعبوديّت خدا و ميگويند نيست از ما احدى مگر آنكه مقام معلوم معيّنى در معرفت و عبادت دارد و مأموريّت مخصوصى در تدبير امور عالم بر وفق حكمت چنانچه گفته‌اند ولى قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نازل شده در شأن ائمه اطهار و اوصياء ابرار و نيز گويند مائيم صف زنندگان در اداء طاعت و امتثال خدمت و مائيم كه تنزيه مينمائيم خدا را از صفاتى كه لايق او نيست چنانچه در روايات اينها از اوصاف ملائكه ذكر شده و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه ما انوارى بوديم در صفوفى حول عرش تسبيح مينموديم پس تسبيح مينمودند اهل آسمانها به تسبيح ما تا هبوط نموديم بسوى زمين پس تسبيح نمودند اهل زمين بتسبيح ما و مائيم صف‌زنندگان و مائيم تسبيح‌كنندگان و جمع بين ظاهر آيه شريفه بملاحظه سبق ذكر ملائكه و روايات خاصّه آنستكه گفته شود مقصود نقل قول ملائكه است كه بتعليم اهل بيت طهارت در عالم انوار اين اظهارات را مينمودند چون ايشانند آموزگاران ملائكه در عالم ملكوت عليا و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در تفسير آيات اخيره قريب به اين معنى را كه قريش ميگفتند اگر نزد ما بود كتابى مانند كتب پيشينيان بخدا قسم هر آينه بوديم ما از بندگان مخلص او و ميگفتند خدا بكشد يهود و نصارى را چگونه پيغمبرانشان را تكذيب نمودند پس كافر شدند بكتاب خدا كه اشرف كتب بود چون آورد آنرا پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه اشرف انبياء بود و كلمه ان در وان كانوا مخفّفه از مثقّله است بدليل لزوم‌


جلد 4 صفحه 453

لام در خبر آن و جمله فجائهم ذكر قبل از فكفروا به محذوف است و جمله فسوف يعلمون تهديد آنها است بعاقبت كفرشان در دنيا و آخرت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَكَفَرُوا بِه‌ِ فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ (170)

‌پس‌ كافر شدند باين‌ قرآن‌ ‌پس‌ زود ‌باشد‌ ‌که‌ بدانند عاقبت‌ كفر ‌خود‌ ‌را‌.

فَكَفَرُوا بِه‌ِ ‌يعني‌ كتاب‌ و پيغمبر و ذكر آمد ‌براي‌ ‌شما‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌پس‌ كافر شديد باو و دست‌ ‌از‌ شرك‌ و بت‌ پرستي‌ ‌خود‌ برنداشتيد.

فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ ‌که‌ بچه‌ عقوباتي‌ گرفتار ميشوند ‌هم‌ ‌در‌ دنيا بقتل‌ و اسيري‌ و ذلت‌ و خواري‌ و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌ بعقوبات‌ ابدي‌ دائمي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 170)- این آیه می‌گوید این آرزوی آنها هم اکنون جامه عمل به خود پوشیده و بزرگترین کتاب آسمانی خدا «قرآن مجید» بر آنان نازل شده، اما این دروغ پردازان پر ادعا «به آن کافر شدند (و از در مخالفت و انکار و دشمنی درآمدند)

ج4، ص168

ولی به زودی (نتیجه کار خود را) خواهند دانست» (فَکَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).

نکات آیه

۱ - مشرکان، به رغم ادعاى آمادگى براى ایمان آوردن به کتاب آسمانى، به قرآن کفر ورزیدند. (لو أنّ عندنا ذکرًا من الأوّلین . لکنّا عباد اللّه المخلصین . فکفروا به)

۲ - مشرکان در ادعاى آمادگى براى ایمان آوردن به کتاب آسمانى، غیر صادق و دروغگو بودند. (لو أنّ عندنا ذکرًا من الأوّلین ... فکفروا به)

۳ - مشرکانِ مخالف قرآن در صدراسلام، به کیفر و عذاب الهى تهدید شدند. (فکفروا به فسوف یعلمون) جمله «فسوف یعلمون» جمله اى است تهدید آمیز علیه مشرکانِ مخالف قرآن. در این که این تهدید مربوط به چه مسأله اى است و متعلق علم در (یعلمون) چیست، دو دیدگاه وجود دارد: ۱- عذاب استیصال، ۲- پى آمدهاى ناگوار اجتماعى و فردى کفر و شکست خوردن جبهه کفر در آینده نزدیک. برداشت یاد شده مبتنى بردیدگاه نخست است.

۴ - اعلام خداوند مبنى بر شکست خوردن مشرکان مخالف قرآن و گرفتار شدن آنان به پى آمدهاى سوء کفرشان در آینده نزدیک (فکفروا به فسوف یعلمون)

روایات و احادیث

۵ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «و إن کانوا لیقولون . لو أنّ عندنا ذکراً من الأوّلین . لکنّا عباد اللّه المخلصین» فهم کفّار قریش کانوا یقولون: قاتل اللّه الیهود و النصارى کیف کذبوا أنبیاءهم! أما و اللّه لو کان عندنا ذکراً من الأوّلین لکنّا عباد اللّه المخلصین یقول اللّه: «فکفروا به» حین جاءهم محمّد(ص)...;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «و إن کانوا لیقولون لو أنّ عندنا ذکراً من الأوّلین لکنّا عباد اللّه المخلصین» روایت شده که فرمود: آنان کفار قریش بودند که مى گفتند: نفرین بر یهود و نصارا! چگونه پیامبران خود را تکذیب کردند. به خدا قسم! اگر یکى از کتاب هاى آسمانى پیشینیان نزد ما بود، به آنها ایمان مى آوردیم و از بندگان خالص خدا مى شدیم; اما هنگامى که حضرت محمد(ص) بر آنان مبعوث شد به آن حضرت کفر ورزیدند».

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵
  • خدا: پیشگویى خدا ۴
  • قرآن: تهدید مکذبان قرآن ۳; شکست مکذبان قرآن ۴; مکذبان قرآن ۱
  • قریش: کافران قریش ۵
  • کفر: آثار کفر ۴
  • محمد(ص): مکذبان محمد(ص) ۵
  • مشرکان: تهدید مشرکان صدراسلام ۳; دروغگویى مشرکان ۲; شکست مشرکان ۴; کفر مشرکان ۱; لجاجت مشرکان ۱

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۲۷; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۴۰، ح ۱۲۸.