الصافات ٦٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::ثُم|ثُمَ]] [[شامل این ریشه::ثم| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنَ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْهَا|عَلَيْهَا]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْهَا| ]] [[شامل این ریشه::على| ]][[ریشه غیر ربط::على| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::لَشَوْبا|لَشَوْباً]] [[کلمه غیر ربط::لَشَوْبا| ]] [[شامل این ریشه::شوب| ]][[ریشه غیر ربط::شوب| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::حَمِيم|حَمِيمٍ]] [[کلمه غیر ربط::حَمِيم| ]] [[شامل این ریشه::حمم| ]][[ریشه غیر ربط::حمم| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::ثُم|ثُمَ]] [[شامل این ریشه::ثم| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنَ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْهَا|عَلَيْهَا]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْهَا| ]] [[شامل این ریشه::على| ]][[ریشه غیر ربط::على| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::لَشَوْبا|لَشَوْباً]] [[کلمه غیر ربط::لَشَوْبا| ]] [[شامل این ریشه::شوب| ]][[ریشه غیر ربط::شوب| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::حَمِيم|حَمِيمٍ]] [[کلمه غیر ربط::حَمِيم| ]] [[شامل این ریشه::حمم| ]][[ریشه غیر ربط::حمم| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|ثُمَ إِنَ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=سپس ایشان را (افزون) بر آن، بیچون آمیختهای بهراستی از مایعی بس جوشان است. | |-|صادقی تهرانی=سپس ایشان را (افزون) بر آن، بیچون آمیختهای بهراستی از مایعی بس جوشان است. | ||
|-|معزی=سپس ایشان را است بر آن آمیخته از آبی جوشان | |-|معزی=سپس ایشان را است بر آن آمیخته از آبی جوشان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Then, on top of it, they will have a brew of boiling liquid.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037067.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037067.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::67|٦٧]] | قبلی = الصافات ٦٦ | بعدی = الصافات ٦٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«لَشَوباً»: شَوب، آلوده. آمیخته. مراد آلوده به زردابه و خونابه است (نگا: ص / ، نبأ / ، حاقّه / ). «حَمِیمٍ»: آب داغ و جوشان. (نگا: انعام / ، یونس / حجّ / ). | «لَشَوباً»: شَوب، آلوده. آمیخته. مراد آلوده به زردابه و خونابه است (نگا: ص / ، نبأ / ، حاقّه / ). «حَمِیمٍ»: آب داغ و جوشان. (نگا: انعام / ، یونس / حجّ / ). | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۶#link31 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۶#link31 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ «67» ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ «68» | |||
سپس بر روى آن (غذا) مخلوطى از آب جوشان و سوزنده براى آنان خواهد بود. پس بازگشت آنان به سوى دوزخ است. | |||
جلد 8 - صفحه 35 | |||
===نکته ها=== | |||
كلمهى «طلع» به معناى شكوفهى خرماست، گويى هنگام طلوع ميوه است. كلمهى «شوب» به معناى مخلوط و آميخته است. به نوشيدنى بعد از غذا از آن جهت كه در معده با غذا مخلوط مىشود، شوب مىگويند. | |||
چون «شيطان» در فرهنگ مسلمانان به موجودى زشت و بد ذات و خبيث گفته مىشود، در اين آيه مىفرمايد: شكوفههاى درخت زقوم كه بايد زيبا و دلربا باشد، گويا سرهاى شيطان است، همان گونه كه در فرهنگ مردم فرشته مظهر خوبى و كرامت است تا آن جا كه زنان مصر در ستايش يوسف گفتند: «إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- دوزخيان نيز همچون بهشتيان، خوردنى و آشاميدنى دارند، امّا نه تنها لذيذ و دلپسند نيست بلكه بد شكل و بد مزه و آزار دهنده است. كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ ... لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ | |||
2- براى دورى از غذاهاى دوزخى نه راه فرارى است و نه راه طفره. لَآكِلُونَ ... | |||
فَمالِؤُنَ | |||
3- دوزخيان به قدرى گرسنه هستند كه از بدترين غذا شكم خود را پر مىكند. | |||
«فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ» | |||
4- عذابهاى قيامت مقطعى نيست، بلكه دوزخ قرارگاه ابدى است. «ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ» (شايد دوزخيان را براى خوراندن و نوشاندن زقّوم و حَميم به جايى مىبرند و دوباره آنها را به محلّ اول برمىگردانند.) | |||
---- | |||
«1». يوسف، 31. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 36 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ (67) | |||
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها: پس بدرستى كه براى ايشان است برخوردن آن شجره، لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ: آميختنى است از آبى كه به غايت گرم باشد آن را آميخته كنند به «غساق» و «صديد» و به خورد ايشان دهند. چون آن آب را نزديك دهن | |||
---- | |||
«1» مجمع البيان ج 4 ص 446. | |||
جلد 11 - صفحه 126 | |||
آرند تا بخورند، گوشت صورت ايشان پخته شود از شدت حرارت، چنانچه فرمايد: «يشوى الوجوه» «1» و چون به شكم آنها رسد امعاى ايشان پاره پاره شود چنانچه فرمايد: «فقطع امعائهم» «2» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ (61) أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ (62) إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ (63) إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ (64) طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ (65) | |||
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (66) ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ (67) ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ (68) إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ (69) فَهُمْ عَلى آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ (70) | |||
ترجمه | |||
براى مثل اين پس بايد عمل كنند عمل كنندگان | |||
آيا اين بهتر است براى تشريفات وارد يا درخت زقّوم | |||
همانا ما قرار داديم آنرا امتحانى براى ستمكاران | |||
همانا آن درختى است كه بيرون ميآيد در قعر دوزخ | |||
بار آن گويا سرهاى شيطانها است | |||
پس همانا آنها هر آينه خورندگانند از آن پس پركنندگانند از آن شكمها را | |||
پس همانا براى آنها است بر روى آن هر آينه آميختهاى از آب گرم | |||
پس همانا بازگشت آنها بسوى دوزخ است | |||
همانا آنها يافتند پدرانشان را گمراهان | |||
پس آنها در پيروى كارهاى آنان شتابان ميشوند. | |||
تفسير | |||
ظاهرا آيه اوّل نقل كلام اهل بهشت است در ضمن آيات سابقه چنانچه بيان شد و محتمل است كلام الهى باشد از قبل خود يعنى براى مانند اين نعيم كه در آيات اولئك لهم رزق معلوم تا كأنّهنّ بيض مكنون ذكر شد بايد كار كنند كاركنان و در هر حال خداوند ميفرمايد آيا اين نعيم مذكور در آيات سابقه مفصّلا خوب است كه تشريفات ورودى مهمان باشد يا درخت زقّوم كه در مقابل آن تشريفات ورودى كه براى اهل بهشت تهيّه شده بود براى اهل جهنّم تهيّه شده و پذيرائيهاى بعدى هر يك از دو دسته هم بهمين مناسبت خواهد بود و گفته شده زقوم نام درختى است كه در نهامه ميرويد و داراى برگهاى كوچك تلخ بدبو است و در مجمع نقل نموده كه قريش وقتى آيه انّ شجرة الزّقوم طعام الأثيم را شنيدند گفتند ما چنين درختى را نمىشناسيم و ابو جهل گفت محمد گمان ميكند آتش درخت ميروياند در صورتى كه درخت را ميسوزاند پس نازل شد انّا جعلناها فتنة | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 434 | |||
للظّالمين يعنى ما آن درخت را موجب آزمايش كفّار قرار داديم كه بدون تأمّل در قدرت خدا آنرا منكر شدند و موجب مزيد عذاب آخرت آنها گرديد پس فتنه هم بمعناى امتحان و هم بمعناى عذاب اينجا مناسب است علاوه بر آنكه چنين نزل يعنى تهيّه بدوى براى وارد بخودى خود هم عذاب و بلا است و اگر اين شأن نزول نبود حمل بر عذاب و بلا ميشد و گفته شده چون آنها اظهار عدم اطّلاع از چنين درختى نمودند خدا آنرا معرّفى فرموده كه آن درختى است كه از ته جهنّم بيرون مىآيد و شاخههايش بلند ميشود و بتمام طبقات جهنّم ميرسد و چون از آتش ميرويد در آتش نميسوزد و ميوه آن در وقت طلوع از شاخه مانند سرهاى شياطين است و اين يك نوع تشبيه لطيفى از امر حسّى است بامر خيالى مانند تشبيه سر نيزه بدندان غول در شعر امرء القيس يا روى خوب برخسار پرى كه رايج است با آنكه نه غول را كسى ديده نه پرى را شياطين را هم نمىبينند ولى در عالم خيال صورت قبيحى براى آنها تصوّر مينمايند كه ترس آور است و كفّار قبل از ورود بجهنّم از شدّت گرسنگى شكم را از آن پر ميكنند و عطش بر آنها غلبه مينمايد پس مدّتى تشنه ميمانند تا مايعى مركّب از چرك و خون بد بوى مشوب و مخلوط بزرداب جوشانى بآنها داده ميشود كه امعائشان متلاشى ميگردد و بعدا بجايگاه خودشان از جهنّم منتقل خواهند شد و گناه آنها آنستكه ديدند پدرانشان در ضلالت و گمراهى كفر و شرك بسر ميبرند و بدون تأمّل و تفكر و تحقيق و تدقيق تقليد از آنها نمودند و در پيروى آنها شتابان شدند مانند آنكه كسى آنها را تعقيب نموده و بسرعت ميراند بسوى آن و گفته شده حميم جاى مخصوصى دارد خارج از جهنّم آنها را مانند شتر ميبرند بر سر آن مايع جوشان و سيراب نموده بجهنّم برميگردانند بدليل قول خداوند هذه جهنّم الّتى يكذّب بها المجرمون يطوفون بينها و بين حميم آن پناه مىبريم بخداى مهربان. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 435 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنّا جَعَلناها فِتنَةً لِلظّالِمِينَ (63) إِنَّها شَجَرَةٌ تَخرُجُ فِي أَصلِ الجَحِيمِ (64) طَلعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ (65) فَإِنَّهُم لَآكِلُونَ مِنها فَمالِؤُنَ مِنهَا البُطُونَ (66) ثُمَّ إِنَّ لَهُم عَلَيها لَشَوباً مِن حَمِيمٍ (67) | |||
محققا ما قرار داديم آن شجره زقوم را فتنه و عذاب و بلاء از براي ظلم كنندهگان بدرستي که آن شجره زقوم روئيده ميشود و بيرون ميآيد در قعر جهنم يعني ريشه آن در ته جهنم است ميوه او كأنه سرهاي شياطين است يعني شبيه آنها است پس اهل جهنم هر آينه ميخورند از آنها پس پر ميكنند از آنها شكمهاي خود را پس از آن از براي آنها بر آن شجره زقوم مخلوط است بحميم. | |||
إِنّا جَعَلناها مرجع ضمير همان شجره زقوم است. | |||
فِتنَةً لِلظّالِمِينَ فتنه در اينجا بمعني گرفتاريست يعني ظالمين گرفتار و مبتلا بآن ميشوند و مراد از ظالمين ظالمين بدين است که هم بمقدسات دين ظلم كردند هم بنفس خود و هم بانبياء و اوصياء و مؤمنين. | |||
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخرُجُ فِي أَصلِ الجَحِيمِ يعني از ته جهنم روئيده ميشود كانه ريشه او فرو رفته در قعر جهنم که اسفل السافلين است و جاي منافقين است إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ نساء آيه 144 و بيرون آمده جميع طبقات جهنم شاخههاي او فرو گرفته. | |||
طَلعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ از براي تشبيه برءوس شياطين وجوهي گفتند «1» اينكه خداوند صورت شياطين را در جهنم بنحوي قرار داده که بنگاه بآن وحشت پيدا ميشود ميوه اينکه درخت اينکه نحوه است «2» اينكه سرهاي | |||
جلد 15 - صفحه 160 | |||
شياطين مثل سر مار و حيّه است گزندهگي دارد و وحشتناك است «3» ميوهاي است متغير الطعم او را آسن ميگويند و بهمين مناسبت ميفرمايد مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ يعني غير متغير در صفت آب بهشت. | |||
فَإِنَّهُم لَآكِلُونَ مِنها فَمالِؤُنَ مِنهَا البُطُونَ روايت شده که آن قدر گرسنه ميشوند که الم گرسنگي بر الم عذاب آتش برتري ميكند از اينکه شجره زقوم شكم- هاي خود را پر ميكنند و هر چه ميخورند الم جوع برطرف نميشود و در دل آنها جوشش پيدا ميكند آب ميطلبند آب آنها از حميم است که ميفرمايد ثُمَّ إِنَّ لَهُم عَلَيها لَشَوباً مِن حَمِيمٍ و توصيف اينکه شجره زقوم و حميم را در بسياري از آيات فرموده مثل قوله تعالي لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِن زَقُّومٍ فَمالِؤُنَ مِنهَا البُطُونَ فَشارِبُونَ عَلَيهِ مِنَ الحَمِيمِ واقعه آيه 52 الي 54 و مثل إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الأَثِيمِ كَالمُهلِ يَغلِي فِي البُطُونِ كَغَليِ الحَمِيمِ دخان آيه 43 الي 46. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 67)- بدیهی است خوردن از این غذای ناگوار و تلخ تشنگیآور است، «سپس روی آن آب داغ متعفنی مینوشند» (ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۷۴: | خط ۲۱۹: | ||
[[رده:آب داغ جهنم]][[رده:آشامیدنیهاى جهنم]][[رده:تشنگى جهنمیان]][[رده:ویژگیهاى درخت زقوم]][[رده:ظالمان در جهنم]] | [[رده:آب داغ جهنم]][[رده:آشامیدنیهاى جهنم]][[رده:تشنگى جهنمیان]][[رده:ویژگیهاى درخت زقوم]][[رده:ظالمان در جهنم]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 67 سوره صافات | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 67 سوره صافات,صافات 67,ثُمَ إِنَ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ,آب داغ جهنم,آشامیدنیهاى جهنم,تشنگى جهنمیان,ویژگیهاى درخت زقوم,ظالمان در جهنم,آیات قرآن سوره الصافات | |||
|description=ثُمَ إِنَ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۲۷
کپی متن آیه |
---|
ثُمَ إِنَ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ |
ترجمه
الصافات ٦٦ | آیه ٦٧ | الصافات ٦٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَشَوباً»: شَوب، آلوده. آمیخته. مراد آلوده به زردابه و خونابه است (نگا: ص / ، نبأ / ، حاقّه / ). «حَمِیمٍ»: آب داغ و جوشان. (نگا: انعام / ، یونس / حجّ / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات
- حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان
- مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟
- وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم
- کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟
- جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود
- گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر
- توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ «67» ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ «68»
سپس بر روى آن (غذا) مخلوطى از آب جوشان و سوزنده براى آنان خواهد بود. پس بازگشت آنان به سوى دوزخ است.
جلد 8 - صفحه 35
نکته ها
كلمهى «طلع» به معناى شكوفهى خرماست، گويى هنگام طلوع ميوه است. كلمهى «شوب» به معناى مخلوط و آميخته است. به نوشيدنى بعد از غذا از آن جهت كه در معده با غذا مخلوط مىشود، شوب مىگويند.
چون «شيطان» در فرهنگ مسلمانان به موجودى زشت و بد ذات و خبيث گفته مىشود، در اين آيه مىفرمايد: شكوفههاى درخت زقوم كه بايد زيبا و دلربا باشد، گويا سرهاى شيطان است، همان گونه كه در فرهنگ مردم فرشته مظهر خوبى و كرامت است تا آن جا كه زنان مصر در ستايش يوسف گفتند: «إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» «1»
پیام ها
1- دوزخيان نيز همچون بهشتيان، خوردنى و آشاميدنى دارند، امّا نه تنها لذيذ و دلپسند نيست بلكه بد شكل و بد مزه و آزار دهنده است. كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ ... لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ
2- براى دورى از غذاهاى دوزخى نه راه فرارى است و نه راه طفره. لَآكِلُونَ ...
فَمالِؤُنَ
3- دوزخيان به قدرى گرسنه هستند كه از بدترين غذا شكم خود را پر مىكند.
«فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ»
4- عذابهاى قيامت مقطعى نيست، بلكه دوزخ قرارگاه ابدى است. «ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ» (شايد دوزخيان را براى خوراندن و نوشاندن زقّوم و حَميم به جايى مىبرند و دوباره آنها را به محلّ اول برمىگردانند.)
«1». يوسف، 31.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 36
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ (67)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها: پس بدرستى كه براى ايشان است برخوردن آن شجره، لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ: آميختنى است از آبى كه به غايت گرم باشد آن را آميخته كنند به «غساق» و «صديد» و به خورد ايشان دهند. چون آن آب را نزديك دهن
«1» مجمع البيان ج 4 ص 446.
جلد 11 - صفحه 126
آرند تا بخورند، گوشت صورت ايشان پخته شود از شدت حرارت، چنانچه فرمايد: «يشوى الوجوه» «1» و چون به شكم آنها رسد امعاى ايشان پاره پاره شود چنانچه فرمايد: «فقطع امعائهم» «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ (61) أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ (62) إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ (63) إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ (64) طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ (65)
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (66) ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ (67) ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ (68) إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ (69) فَهُمْ عَلى آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ (70)
ترجمه
براى مثل اين پس بايد عمل كنند عمل كنندگان
آيا اين بهتر است براى تشريفات وارد يا درخت زقّوم
همانا ما قرار داديم آنرا امتحانى براى ستمكاران
همانا آن درختى است كه بيرون ميآيد در قعر دوزخ
بار آن گويا سرهاى شيطانها است
پس همانا آنها هر آينه خورندگانند از آن پس پركنندگانند از آن شكمها را
پس همانا براى آنها است بر روى آن هر آينه آميختهاى از آب گرم
پس همانا بازگشت آنها بسوى دوزخ است
همانا آنها يافتند پدرانشان را گمراهان
پس آنها در پيروى كارهاى آنان شتابان ميشوند.
تفسير
ظاهرا آيه اوّل نقل كلام اهل بهشت است در ضمن آيات سابقه چنانچه بيان شد و محتمل است كلام الهى باشد از قبل خود يعنى براى مانند اين نعيم كه در آيات اولئك لهم رزق معلوم تا كأنّهنّ بيض مكنون ذكر شد بايد كار كنند كاركنان و در هر حال خداوند ميفرمايد آيا اين نعيم مذكور در آيات سابقه مفصّلا خوب است كه تشريفات ورودى مهمان باشد يا درخت زقّوم كه در مقابل آن تشريفات ورودى كه براى اهل بهشت تهيّه شده بود براى اهل جهنّم تهيّه شده و پذيرائيهاى بعدى هر يك از دو دسته هم بهمين مناسبت خواهد بود و گفته شده زقوم نام درختى است كه در نهامه ميرويد و داراى برگهاى كوچك تلخ بدبو است و در مجمع نقل نموده كه قريش وقتى آيه انّ شجرة الزّقوم طعام الأثيم را شنيدند گفتند ما چنين درختى را نمىشناسيم و ابو جهل گفت محمد گمان ميكند آتش درخت ميروياند در صورتى كه درخت را ميسوزاند پس نازل شد انّا جعلناها فتنة
جلد 4 صفحه 434
للظّالمين يعنى ما آن درخت را موجب آزمايش كفّار قرار داديم كه بدون تأمّل در قدرت خدا آنرا منكر شدند و موجب مزيد عذاب آخرت آنها گرديد پس فتنه هم بمعناى امتحان و هم بمعناى عذاب اينجا مناسب است علاوه بر آنكه چنين نزل يعنى تهيّه بدوى براى وارد بخودى خود هم عذاب و بلا است و اگر اين شأن نزول نبود حمل بر عذاب و بلا ميشد و گفته شده چون آنها اظهار عدم اطّلاع از چنين درختى نمودند خدا آنرا معرّفى فرموده كه آن درختى است كه از ته جهنّم بيرون مىآيد و شاخههايش بلند ميشود و بتمام طبقات جهنّم ميرسد و چون از آتش ميرويد در آتش نميسوزد و ميوه آن در وقت طلوع از شاخه مانند سرهاى شياطين است و اين يك نوع تشبيه لطيفى از امر حسّى است بامر خيالى مانند تشبيه سر نيزه بدندان غول در شعر امرء القيس يا روى خوب برخسار پرى كه رايج است با آنكه نه غول را كسى ديده نه پرى را شياطين را هم نمىبينند ولى در عالم خيال صورت قبيحى براى آنها تصوّر مينمايند كه ترس آور است و كفّار قبل از ورود بجهنّم از شدّت گرسنگى شكم را از آن پر ميكنند و عطش بر آنها غلبه مينمايد پس مدّتى تشنه ميمانند تا مايعى مركّب از چرك و خون بد بوى مشوب و مخلوط بزرداب جوشانى بآنها داده ميشود كه امعائشان متلاشى ميگردد و بعدا بجايگاه خودشان از جهنّم منتقل خواهند شد و گناه آنها آنستكه ديدند پدرانشان در ضلالت و گمراهى كفر و شرك بسر ميبرند و بدون تأمّل و تفكر و تحقيق و تدقيق تقليد از آنها نمودند و در پيروى آنها شتابان شدند مانند آنكه كسى آنها را تعقيب نموده و بسرعت ميراند بسوى آن و گفته شده حميم جاى مخصوصى دارد خارج از جهنّم آنها را مانند شتر ميبرند بر سر آن مايع جوشان و سيراب نموده بجهنّم برميگردانند بدليل قول خداوند هذه جهنّم الّتى يكذّب بها المجرمون يطوفون بينها و بين حميم آن پناه مىبريم بخداى مهربان.
جلد 4 صفحه 435
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا جَعَلناها فِتنَةً لِلظّالِمِينَ (63) إِنَّها شَجَرَةٌ تَخرُجُ فِي أَصلِ الجَحِيمِ (64) طَلعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ (65) فَإِنَّهُم لَآكِلُونَ مِنها فَمالِؤُنَ مِنهَا البُطُونَ (66) ثُمَّ إِنَّ لَهُم عَلَيها لَشَوباً مِن حَمِيمٍ (67)
محققا ما قرار داديم آن شجره زقوم را فتنه و عذاب و بلاء از براي ظلم كنندهگان بدرستي که آن شجره زقوم روئيده ميشود و بيرون ميآيد در قعر جهنم يعني ريشه آن در ته جهنم است ميوه او كأنه سرهاي شياطين است يعني شبيه آنها است پس اهل جهنم هر آينه ميخورند از آنها پس پر ميكنند از آنها شكمهاي خود را پس از آن از براي آنها بر آن شجره زقوم مخلوط است بحميم.
إِنّا جَعَلناها مرجع ضمير همان شجره زقوم است.
فِتنَةً لِلظّالِمِينَ فتنه در اينجا بمعني گرفتاريست يعني ظالمين گرفتار و مبتلا بآن ميشوند و مراد از ظالمين ظالمين بدين است که هم بمقدسات دين ظلم كردند هم بنفس خود و هم بانبياء و اوصياء و مؤمنين.
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخرُجُ فِي أَصلِ الجَحِيمِ يعني از ته جهنم روئيده ميشود كانه ريشه او فرو رفته در قعر جهنم که اسفل السافلين است و جاي منافقين است إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ نساء آيه 144 و بيرون آمده جميع طبقات جهنم شاخههاي او فرو گرفته.
طَلعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ از براي تشبيه برءوس شياطين وجوهي گفتند «1» اينكه خداوند صورت شياطين را در جهنم بنحوي قرار داده که بنگاه بآن وحشت پيدا ميشود ميوه اينکه درخت اينکه نحوه است «2» اينكه سرهاي
جلد 15 - صفحه 160
شياطين مثل سر مار و حيّه است گزندهگي دارد و وحشتناك است «3» ميوهاي است متغير الطعم او را آسن ميگويند و بهمين مناسبت ميفرمايد مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ يعني غير متغير در صفت آب بهشت.
فَإِنَّهُم لَآكِلُونَ مِنها فَمالِؤُنَ مِنهَا البُطُونَ روايت شده که آن قدر گرسنه ميشوند که الم گرسنگي بر الم عذاب آتش برتري ميكند از اينکه شجره زقوم شكم- هاي خود را پر ميكنند و هر چه ميخورند الم جوع برطرف نميشود و در دل آنها جوشش پيدا ميكند آب ميطلبند آب آنها از حميم است که ميفرمايد ثُمَّ إِنَّ لَهُم عَلَيها لَشَوباً مِن حَمِيمٍ و توصيف اينکه شجره زقوم و حميم را در بسياري از آيات فرموده مثل قوله تعالي لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِن زَقُّومٍ فَمالِؤُنَ مِنهَا البُطُونَ فَشارِبُونَ عَلَيهِ مِنَ الحَمِيمِ واقعه آيه 52 الي 54 و مثل إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الأَثِيمِ كَالمُهلِ يَغلِي فِي البُطُونِ كَغَليِ الحَمِيمِ دخان آيه 43 الي 46.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 67)- بدیهی است خوردن از این غذای ناگوار و تلخ تشنگیآور است، «سپس روی آن آب داغ متعفنی مینوشند» (ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ).
نکات آیه
۱ - آمیزه اى از آب داغ، نوشیدنى دوزخیان ستمگر پس از خوردن غذاى زقّوم (ثمّ إنّ لهم علیها لشوبًا من حمیم) «شوب» مصدر سماعى از فعل «شابه» (آن را مخلوط کرد) است که گاهى بر اسم مفعول (مشوب) اطلاق مى شود (مثل «خلق» و «مخلوق»). در آیه شریفه نیز به همین معنا آمده است. «حمیم» به معناى آب پرحرارت است.
۲ - دوزخیان ستمگر، بر اثر خوردن غذاى «زقّوم» به تشنگى شدید دچار خواهند گشت. (شجرة الزقّوم ... فمالئون منها البطون . ثمّ إنّ لهم علیها لشوبًا من حمیم) برداشت یاد شده از تعبیر «علیها» (به معناى «بعدها»)، استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- جهنم: آب داغ جهنم ۱; آشامیدنیهاى جهنم ۱
- جهنمیان: تشنگى جهنمیان ۲
- درخت زقوم: ویژگیهاى درخت زقوم ۲
- ظالمان: ظالمان در جهنم ۱، ۲
منابع