يس ٢٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::لِي|لِيَ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::أَعْبُد|أَعْبُدُ]] [[کلمه غیر ربط::أَعْبُد| ]] [[شامل این ریشه::عبد| ]][[ریشه غیر ربط::عبد| ]][[شامل این کلمه::الّذِي|الَّذِي‌]] [[شامل این ریشه::الذى‌| ]][[شامل این کلمه::فَطَرَنِي|فَطَرَنِي‌]] [[کلمه غیر ربط::فَطَرَنِي| ]] [[شامل این ریشه::فطر| ]][[ریشه غیر ربط::فطر| ]][[شامل این ریشه::ن‌| ]][[ریشه غیر ربط::ن‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِلَيْه|إِلَيْهِ‌]] [[شامل این ریشه::الى‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::تُرْجَعُون|تُرْجَعُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تُرْجَعُون| ]] [[شامل این ریشه::رجع‌| ]][[ریشه غیر ربط::رجع‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::لِي|لِيَ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::أَعْبُد|أَعْبُدُ]] [[کلمه غیر ربط::أَعْبُد| ]] [[شامل این ریشه::عبد| ]][[ریشه غیر ربط::عبد| ]][[شامل این کلمه::الّذِي|الَّذِي‌]] [[شامل این ریشه::الذى‌| ]][[شامل این کلمه::فَطَرَنِي|فَطَرَنِي‌]] [[کلمه غیر ربط::فَطَرَنِي| ]] [[شامل این ریشه::فطر| ]][[ریشه غیر ربط::فطر| ]][[شامل این ریشه::ن‌| ]][[ریشه غیر ربط::ن‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِلَيْه|إِلَيْهِ‌]] [[شامل این ریشه::الى‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::تُرْجَعُون|تُرْجَعُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تُرْجَعُون| ]] [[شامل این ریشه::رجع‌| ]][[ریشه غیر ربط::رجع‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ مَا لِيَ‌ لاَ أَعْبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ وَ إِلَيْهِ‌ تُرْجَعُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=«مرا چیست؛ کسی را نپرستم که به فطرت توحیدی‌ام آفرید و شما تنها سوی او بازگشت می‌یابید؟»
|-|صادقی تهرانی=«مرا چیست؛ کسی را نپرستم که به فطرت توحیدی‌ام آفرید و شما تنها سوی او بازگشت می‌یابید؟»
|-|معزی=و چه شود مرا که نپرستم آن را که بیافریدم و بسوی او بازگردانیده شوید
|-|معزی=و چه شود مرا که نپرستم آن را که بیافریدم و بسوی او بازگردانیده شوید
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">“And why should I not worship Him Who created me, and to Whom you will be returned?</div>
{{آيه | سوره = سوره يس | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::22|٢٢]] | قبلی = يس ٢١ | بعدی = يس ٢٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/036022.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/036022.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره يس | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::22|٢٢]] | قبلی = يس ٢١ | بعدی = يس ٢٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«مَا لِیَ ...»: چرا من نباید؟ مرا نسزد و نرسد که. این آیه تا آخر آیه  سخن مرد مؤمن است و مخاطب او فرستادگان خدا (نگا: المختصر فی تفسیر القرآن) و یا این که ساکنان شهر است و آنچه را برای خود می‌پسندد، برای ایشان هم می‌پسندد. «فَطَرَنِی»: مرا آفریده است (نگا: هود / ، انعام / ).
«مَا لِیَ ...»: چرا من نباید؟ مرا نسزد و نرسد که. این آیه تا آخر آیه  سخن مرد مؤمن است و مخاطب او فرستادگان خدا (نگا: المختصر فی تفسیر القرآن) و یا این که ساکنان شهر است و آنچه را برای خود می‌پسندد، برای ایشان هم می‌پسندد. «فَطَرَنِی»: مرا آفریده است (نگا: هود / ، انعام / ).
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link68 | آيات ۱۳ - ۳۲ سوره يس]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link69 | انذار و تبشير كسانى كه سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم به منظور اتمام حجت ورسيدن آنان به كمال شقاوت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link68 | آيات ۱۳ - ۳۲ سوره «يس»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link70 | وجه اينكه در نقل تكذيب پيامبران توسط مشركين فرمود: قالوا ما انتم الا بشر مثلنا و ماانزل الرحمن من شى ء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link69 | انذار و تبشير سیه دلان، برای اتمام حجت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link71 | معناى جمله : طائركم معكم كه رسولان ع به مكذبان خود گفتند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link70 | وجه اين كه مشرکان در تكذيب پيامبران گفتند: «شما بشری مانند ما هستید»؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link72 | سخن درباره مردى كه جاء من اءقصى المدينه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link71 | معناى جملۀ: «طَائِرُكُم مَعَكُم»، كه رسولان «ع»، به مكذّبان خود گفتند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link73 | استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى آلهه در اين دو آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link73 | استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى آلهه، در اين دو آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link74 | دو حجت و برهان عليه مشركين ، در سخن مردى كه اقصاى مدينه آمد: و مالى لا اعبد الذىفطرنى ...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link75 | مقصود از «جنت» در آيه، بهشت برزخی است، نه بهشت آخرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link75 | توضيحى راجع به جنت در آيه قيلادخل الجنة و اينكه خطاب كننده كيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link76 | موارد استعمال وصف «اكرام شده»، در آيات قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link76 | موارد استعمال وصف مكرم اكرام شده در آيات قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link78 | حسرت بر مردمى است، كه رسولان الهى را استهزاء كردند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link77 | هلاك شدن قوم مكذب با صيحه اى واحده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link79 | بحث روايتى: روایاتی پیرامون فرستادگان حضرت عیسی«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link78 | حسرت و ندامت بر مردى است كه رسولان الهى را استهزاء كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link79 | رواياتى درباره داستان فرستادگان عيسى ع و مؤ منى كه مردم را به پيروى آن رسولان دعوتت كرد و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link80 | رواياتى كه مى گويد صديقين سه افضل وافضل آنان على بن ابى طالب ع است]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link146 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link146 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link147 |  تفسير:]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link147 |  تفسير:]]
خط ۴۸: خط ۵۵:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link151 | ۳ - پاداش و عذاب برزخ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link151 | ۳ - پاداش و عذاب برزخ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link152 | ۴ - پيشگامان امتها!]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۴#link152 | ۴ - پيشگامان امتها!]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22»
چه شده است مرا كه نپرستم آنكه مرا آفريده است و همگى به سوى او بازگشت داده مى‌شويد.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22»
وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ: و نيست مرا كه از روى اعتقاد پرستش نكنم، الَّذِي فَطَرَنِي‌: آن ذاتى را كه آفريده است و از عدم به وجود آورده، وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‌: و بسوى حكم و جزاى او باز گردانيده خواهيد شد.
بيان:
اضافه آفرينش به خود، دال است بر اظهار شكر و لطف ارشاد و نصح، زيرا چيزى كه براى نفس خود خواسته، از براى ايشان اراده نموده. و مراد توبيخ آنهاست بر ترك عبادت خالق و آفريدگار خود.
تنبيه:
آيه شريفه اشاره است به سرعت در تعاون به ارشاد و هدايت به مرتبه‌اى كه اگر راه دور هم باشد، بر معين به خير لازم باشد اقدام؛ چنانچه حبيب نجار از منتهاى شهر براى مساعدت داعيان به هدايت به سرعت آمد و به حمايت آنان در مقام نصيحت قوم برآمد كه پيروى كنيد كسانى كه خيرخواه شما و بدون اجر شما را دعوت نمايند، و در مقابل تهديد قوم استقامت ورزيده با كمال رشادت با آنان تكلم نمود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى‌ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ «20» اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «21» وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22» أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ «23» إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25» قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ «26» بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ «27»
ترجمه‌
و آمد از منتهاى شهر مردى كه ميشتافت گفت اى قوم من پيروى كنيد فرستادگان را
پيروى كنيد كسانى را كه نميخواهند از شما مزدى و ايشان هدايت يافتگانند
و چيست مرا كه نپرستم آنرا كه آفريد مرا و بسوى او باز گردانيده ميشويد
آيا بگيرم غير از او خدايانى كه اگر بخواهد خداى بخشنده برساند مرا ضررى دفع نكند از من شفاعت آنها چيزيرا و خلاص نكنند مرا
همانا من‌
----
جلد 4 صفحه 403
آنگاه هر آينه در گمراهى آشكارم‌
همانا من گرويدم بپروردگار شما پس بشنويد
از من گفته شد داخل شو در بهشت گفت اى كاش قوم من آگاه ميشدند
بآنكه آمرزيد مرا پروردگارم و گردانيد مرا از گرامى داشتگان.
تفسير
قمّى ره نقل فرموده كه اين آيات تمامى در شأن حبيب نجّار نازل شده است و گفته شده كه او ششصد سال قبل از پيغمبر خاتم بآنحضرت ايمان آورده بود و در غارى عبادت ميكرد وقتى خبر پيمبرانى كه در آيات سابقه ذكر شد باو رسيد دين خود را اظهار نمود و در مجالس از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه صدّيقها سه نفر بودند حبيب نجّار كه مؤمن آل يس است آنكه گفت يا قوم اتّبعوا المرسلين و حزقيل كه مؤمن آل فرعون است و على بن ابى طالب كه افضل آنها است و در جوامع از آنحضرت نقل نموده كه پيش قدمترين امّتها بايمان سه نفرند كه كافر نشدند بخدا يك چشم بهمزدن على ابن ابى طالب عليه السّلام و صاحب يس و مؤمن آل فرعون و ايشان صدّيقانند و على عليه السّلام افضل آنها است و گفته شده كه حبيب نجّار در وقت ورود آندو نفر پيمبر سابق الذّكر با آنها ملاقات نموده بود و ايمان آورده بود ولى اظهار نمينمود تا وقتى كه شنيد اهل انطاكيه ميخواهند پيمبران را بكشند بشتاب خود را بشهر رسانيد و مستفاد از آيات آنستكه شروع بنصيحت مردم نمود و با كمال ملايمت و ملاطفت گفت اى خويشاوندان من متابعت كنيد پيمبران را اينها كه از شما مزدى بر اداء رسالت نميخواهند كه احتمال بدهيد براى نفع خودشان سخن ميگويند اينها از جانب خدا راه يافته‌اند بآنچه خير و نفع و صلاح شما در آن است من وقتى تأمّل ميكنم ميبينم جهت ندارد كه عبادت نكنم خدائيرا كه مرا خلق كرده و نگهدارى نموده و روزى داده من با شما اهل يك آب و خاكيم آنچه براى خودم ميخواهم براى شما هم بايد بخواهم فردا بازگشت شما بحكم آفريدگارتان است شما را بر عبادت بت عقاب ميكند آيا سزاوار است من براى خود معبودهائى اتّخاذ كنم غير از خالق خود كه اگر خداوند بخشنده حيات و روزى بخواهد مرا عقاب كند بر ترك عبادت خود و عبادت آنها نتوانند شفاعت مرا كنند و بر فرض بتوانند و بكنند بقدر ذرّه‌ئى بحال من فائده نداشته باشد و احتياج مرا بخدا كم نكند و نتوانند مرا از عذاب نجات دهند و در اين صورت اگر
----
جلد 4 صفحه 404
من چنين كارى بنمايم در جهالت و گمراهى هويدا و آشكارى خواهم بود حال كه چنين است من ايمان آوردم بخداونديكه پروردگار شما است پس بشنويد اقرار مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفته‌اند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد از آنها است با ايشان گفت و اهل انطاكيه او را بضرب سنگ و لگد كشتند و از طرف خداوند بشارت دخول در بهشت باو داده شد و ملائكه رحمت مقدم او را در عالم برزخ گرامى داشتند و متنعّم بنعيم آن گرديد و او آرزو ميكرد كه كسانش از حال او خبر داشتند و ميدانستند كه مشمول مغفرت و كرامت الهى شده است و براى قوم خود بعد از مرگ هم دلسوزى نمود چنانچه قبل از آن مينمود و اين دليل است بر ثواب قبر و كاشف است از عذاب آن.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما لِي‌َ لا أَعبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ وَ إِلَيه‌ِ تُرجَعُون‌َ «22»
و چه‌ ميشود مرا ‌که‌ عبادت‌ نكنم‌ ‌آن‌ خداوندي‌ ‌را‌ ‌که‌ مرا ايجاد فرمود و بسوي‌ ‌او‌ ‌است‌ برگشت‌ ‌شما‌.
وَ ما لِي‌َ چه‌ دليل‌ و برهان‌ منطقي‌ داريد ‌که‌ ‌من‌ اصنام‌ ‌شما‌ ‌را‌ بپرستم‌ و
جلد 15 - صفحه 61
دست‌ ‌از‌ توحيد بردارم‌.
لا أَعبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ فطر بمعني‌ خلق‌ و ايجاد و اختراع‌ ‌است‌ ابتداء ‌که‌ مي‌گويي‌: الحَمدُ لِلّه‌ِ فاطِرِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ فاطر آيه 1 ‌يعني‌ پديد آورنده‌، چرا ‌من‌ عبادت‌ نكنم‌ ‌آن‌ خدايي‌ ‌را‌ ‌که‌ مرا ‌از‌ كتم‌ عدم‌ بعرصه وجود آورده‌ و تحوّلاتي‌ پيدا كردم‌ ‌از‌ نطفه‌ و علقه‌ و مضغه‌ و لحم‌ و عظم‌ و اعضاء و جوارح‌ و قوا و عقل‌ و رشد ‌که‌ ‌آن‌ ‌به‌ ‌آن‌ افاضه وجود ميكند مثل‌ شعله آتش‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌به‌ ‌آن‌ فاني‌ ميشود و وجود ديگري‌ پيدا ميكند و مثل‌ حركت‌ ‌که‌ ‌هر‌ آني‌ ‌در‌ حركت‌ دوري‌ ‌در‌ يك‌ نقطه‌ ‌است‌ ولي‌ چون‌ متّصل‌ ‌به‌ يكديگر ‌است‌ تشكيل‌ دايره‌ ميدهد (‌هر‌ نفسي‌ ‌که‌ فرو ميرود ممدّ حيات‌ ‌است‌ و چون‌ ‌بر‌ مي‌آيد مفرّح‌ ذات‌ ‌پس‌ ‌در‌ ‌هر‌ نفسي‌ دو نعمت‌ موجود و ‌بر‌ ‌هر‌ نعمتي‌ شكري‌ واجب‌:
‌از‌ دست‌ و زبان‌ ‌که‌ ‌بر‌ آيد ||  كز عهده شكرش‌ بدر آيد)
وَ إِلَيه‌ِ تُرجَعُون‌َ فرداي‌ قيامت‌ باز گشت‌ تمام‌ خلايق‌ بسوي‌ ‌او‌ ‌است‌.
إِنّا لِلّه‌ِ وَ إِنّا إِلَيه‌ِ راجِعُون‌َ ‌براي‌ پاداش‌ عمل‌ و جزاي‌ كردار البتّه‌ ‌شما‌ برميگرديد و زنده‌ ميشويد و بعقوبت‌ شرك‌ و كفر و اعمال‌ زشت‌ و كردارهاي‌ بد ‌خود‌ گرفتار خواهيد شد و ‌اگر‌ ايمان‌ بياوريد و اقرار بوحدانيت‌ ‌او‌ كنيد و تصديق‌ انبياء ‌او‌ ‌را‌ كنيد و دست‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و معاصي‌ برداريد ‌در‌ بازگشت‌ ‌خود‌ سعادتمند ميشويد و جزاي‌ خير بشما خواهد داد
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 22)- سپس به دلیل دیگری می‌پردازد و به سراغ اصل توحید که
ج4، ص89
عمده‌ترین نکته دعوت این رسولان بوده است می‌رود و می‌گوید: «من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است»؟ (وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی).
فطرت سلیم می‌گوید: کسی شایسته پرستش است که خالق و مالک و بخشنده مواهب باشد نه این بتها که هیچ کاری از آنان ساخته نیست.
و به دنبال آن هشدار می‌دهد که مراقب باشید «همه شما سر انجام تنها به سوی او باز می‌گردید» (وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
یعنی نه تنها سر و کار شما در زندگی این جهان با اوست که در جهان دیگر نیز تمام سرنوشت شما در دست قدرت او می‌باشد، آری به سراغ کسی بروید که در هر دو جهان سرنوشت شما را به دست گرفته.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۹۷: خط ۲۲۰:
[[رده:پیروى از انبیا]][[رده:تهدیدهاى اهل انطاکیه]][[رده:سرزنش اهل انطاکیه]][[رده:کفر اهل انطاکیه]][[رده:آثار بازگشت به خدا]][[رده:زمینه بازگشت به خدا]][[رده:جهان بینى توحیدى]][[رده:بینش حبیب نجار]][[رده:توحید عبادى حبیب نجار]][[رده:تهدید حبیب نجار]][[رده:سرزنشهاى حبیب نجار]][[رده:قصه حبیب نجار]][[رده:آثار خالقیت خدا]][[رده:اهمیت عبادت خدا]][[رده:زمینه عبادت خدا]][[رده:سرزنش مکذبان معاد]][[رده:خالقیت معبودراستین]][[رده:ملاک معبودیت]]
[[رده:پیروى از انبیا]][[رده:تهدیدهاى اهل انطاکیه]][[رده:سرزنش اهل انطاکیه]][[رده:کفر اهل انطاکیه]][[رده:آثار بازگشت به خدا]][[رده:زمینه بازگشت به خدا]][[رده:جهان بینى توحیدى]][[رده:بینش حبیب نجار]][[رده:توحید عبادى حبیب نجار]][[رده:تهدید حبیب نجار]][[رده:سرزنشهاى حبیب نجار]][[رده:قصه حبیب نجار]][[رده:آثار خالقیت خدا]][[رده:اهمیت عبادت خدا]][[رده:زمینه عبادت خدا]][[رده:سرزنش مکذبان معاد]][[رده:خالقیت معبودراستین]][[رده:ملاک معبودیت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره يس ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره يس ]]
{{#seo:
|title=آیه 22 سوره يس
|title_mode=replace
|keywords=آیه 22 سوره يس,يس 22,وَ مَا لِيَ‌ لاَ أَعْبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ وَ إِلَيْهِ‌ تُرْجَعُونَ‌,پیروى از انبیا,تهدیدهاى اهل انطاکیه,سرزنش اهل انطاکیه,کفر اهل انطاکیه,آثار بازگشت به خدا,زمینه بازگشت به خدا,جهان بینى توحیدى,بینش حبیب نجار,توحید عبادى حبیب نجار,تهدید حبیب نجار,سرزنشهاى حبیب نجار,قصه حبیب نجار,آثار خالقیت خدا,اهمیت عبادت خدا,زمینه عبادت خدا,سرزنش مکذبان معاد,خالقیت معبودراستین,ملاک معبودیت,آیات قرآن سوره يس
|description=وَ مَا لِيَ‌ لاَ أَعْبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ وَ إِلَيْهِ‌ تُرْجَعُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۱۹

کپی متن آیه
وَ مَا لِيَ‌ لاَ أَعْبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ وَ إِلَيْهِ‌ تُرْجَعُونَ‌

ترجمه

من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده می‌شوید؟!

|آخر چرا كسى را نپرستم كه مرا آفريده است و [همه شما] به سوى او بازگردانده مى‌شويد
آخر چرا كسى را نپرستم كه مرا آفريده است و [همه‌] شما به سوى او بازگشت مى‌يابيد؟
و چرا باید من خدای آفریننده خود را نپرستم در صورتی که بازگشت شما (و همه خلایق) به سوی اوست.
و مرا چیست که [از روی یقین] کسی را نپرستم که مرا آفریده و به سوی او بازگردانده می شوید؟
چرا خدايى را كه مرا آفريده و به نزد او بازگردانده مى‌شويد، نپرستم؟
و مرا نرسد که کسی را که مرا آفریده است، و شما هم به سوی او بازگردانده می‌شوید، نپرستم‌
و چيست مرا كه آن [خداى‌] را نپرستم كه مرا پديد آورد، و به سوى او بازگردانيده خواهيد شد؟
من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است و به سوی او برگردانده می‌شوید؟
«مرا چیست؛ کسی را نپرستم که به فطرت توحیدی‌ام آفرید و شما تنها سوی او بازگشت می‌یابید؟»
و چه شود مرا که نپرستم آن را که بیافریدم و بسوی او بازگردانیده شوید

“And why should I not worship Him Who created me, and to Whom you will be returned?
ترتیل:
ترجمه:
يس ٢١ آیه ٢٢ يس ٢٣
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا لِیَ ...»: چرا من نباید؟ مرا نسزد و نرسد که. این آیه تا آخر آیه سخن مرد مؤمن است و مخاطب او فرستادگان خدا (نگا: المختصر فی تفسیر القرآن) و یا این که ساکنان شهر است و آنچه را برای خود می‌پسندد، برای ایشان هم می‌پسندد. «فَطَرَنِی»: مرا آفریده است (نگا: هود / ، انعام / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22»

چه شده است مرا كه نپرستم آنكه مرا آفريده است و همگى به سوى او بازگشت داده مى‌شويد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22»

وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ: و نيست مرا كه از روى اعتقاد پرستش نكنم، الَّذِي فَطَرَنِي‌: آن ذاتى را كه آفريده است و از عدم به وجود آورده، وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‌: و بسوى حكم و جزاى او باز گردانيده خواهيد شد.

بيان:

اضافه آفرينش به خود، دال است بر اظهار شكر و لطف ارشاد و نصح، زيرا چيزى كه براى نفس خود خواسته، از براى ايشان اراده نموده. و مراد توبيخ آنهاست بر ترك عبادت خالق و آفريدگار خود.

تنبيه:

آيه شريفه اشاره است به سرعت در تعاون به ارشاد و هدايت به مرتبه‌اى كه اگر راه دور هم باشد، بر معين به خير لازم باشد اقدام؛ چنانچه حبيب نجار از منتهاى شهر براى مساعدت داعيان به هدايت به سرعت آمد و به حمايت آنان در مقام نصيحت قوم برآمد كه پيروى كنيد كسانى كه خيرخواه شما و بدون اجر شما را دعوت نمايند، و در مقابل تهديد قوم استقامت ورزيده با كمال رشادت با آنان تكلم نمود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى‌ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ «20» اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «21» وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22» أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ «23» إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»

إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25» قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ «26» بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ «27»

ترجمه‌

و آمد از منتهاى شهر مردى كه ميشتافت گفت اى قوم من پيروى كنيد فرستادگان را

پيروى كنيد كسانى را كه نميخواهند از شما مزدى و ايشان هدايت يافتگانند

و چيست مرا كه نپرستم آنرا كه آفريد مرا و بسوى او باز گردانيده ميشويد

آيا بگيرم غير از او خدايانى كه اگر بخواهد خداى بخشنده برساند مرا ضررى دفع نكند از من شفاعت آنها چيزيرا و خلاص نكنند مرا

همانا من‌


جلد 4 صفحه 403

آنگاه هر آينه در گمراهى آشكارم‌

همانا من گرويدم بپروردگار شما پس بشنويد

از من گفته شد داخل شو در بهشت گفت اى كاش قوم من آگاه ميشدند

بآنكه آمرزيد مرا پروردگارم و گردانيد مرا از گرامى داشتگان.

تفسير

قمّى ره نقل فرموده كه اين آيات تمامى در شأن حبيب نجّار نازل شده است و گفته شده كه او ششصد سال قبل از پيغمبر خاتم بآنحضرت ايمان آورده بود و در غارى عبادت ميكرد وقتى خبر پيمبرانى كه در آيات سابقه ذكر شد باو رسيد دين خود را اظهار نمود و در مجالس از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه صدّيقها سه نفر بودند حبيب نجّار كه مؤمن آل يس است آنكه گفت يا قوم اتّبعوا المرسلين و حزقيل كه مؤمن آل فرعون است و على بن ابى طالب كه افضل آنها است و در جوامع از آنحضرت نقل نموده كه پيش قدمترين امّتها بايمان سه نفرند كه كافر نشدند بخدا يك چشم بهمزدن على ابن ابى طالب عليه السّلام و صاحب يس و مؤمن آل فرعون و ايشان صدّيقانند و على عليه السّلام افضل آنها است و گفته شده كه حبيب نجّار در وقت ورود آندو نفر پيمبر سابق الذّكر با آنها ملاقات نموده بود و ايمان آورده بود ولى اظهار نمينمود تا وقتى كه شنيد اهل انطاكيه ميخواهند پيمبران را بكشند بشتاب خود را بشهر رسانيد و مستفاد از آيات آنستكه شروع بنصيحت مردم نمود و با كمال ملايمت و ملاطفت گفت اى خويشاوندان من متابعت كنيد پيمبران را اينها كه از شما مزدى بر اداء رسالت نميخواهند كه احتمال بدهيد براى نفع خودشان سخن ميگويند اينها از جانب خدا راه يافته‌اند بآنچه خير و نفع و صلاح شما در آن است من وقتى تأمّل ميكنم ميبينم جهت ندارد كه عبادت نكنم خدائيرا كه مرا خلق كرده و نگهدارى نموده و روزى داده من با شما اهل يك آب و خاكيم آنچه براى خودم ميخواهم براى شما هم بايد بخواهم فردا بازگشت شما بحكم آفريدگارتان است شما را بر عبادت بت عقاب ميكند آيا سزاوار است من براى خود معبودهائى اتّخاذ كنم غير از خالق خود كه اگر خداوند بخشنده حيات و روزى بخواهد مرا عقاب كند بر ترك عبادت خود و عبادت آنها نتوانند شفاعت مرا كنند و بر فرض بتوانند و بكنند بقدر ذرّه‌ئى بحال من فائده نداشته باشد و احتياج مرا بخدا كم نكند و نتوانند مرا از عذاب نجات دهند و در اين صورت اگر


جلد 4 صفحه 404

من چنين كارى بنمايم در جهالت و گمراهى هويدا و آشكارى خواهم بود حال كه چنين است من ايمان آوردم بخداونديكه پروردگار شما است پس بشنويد اقرار مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفته‌اند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد از آنها است با ايشان گفت و اهل انطاكيه او را بضرب سنگ و لگد كشتند و از طرف خداوند بشارت دخول در بهشت باو داده شد و ملائكه رحمت مقدم او را در عالم برزخ گرامى داشتند و متنعّم بنعيم آن گرديد و او آرزو ميكرد كه كسانش از حال او خبر داشتند و ميدانستند كه مشمول مغفرت و كرامت الهى شده است و براى قوم خود بعد از مرگ هم دلسوزى نمود چنانچه قبل از آن مينمود و اين دليل است بر ثواب قبر و كاشف است از عذاب آن.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما لِي‌َ لا أَعبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ وَ إِلَيه‌ِ تُرجَعُون‌َ «22»

و چه‌ ميشود مرا ‌که‌ عبادت‌ نكنم‌ ‌آن‌ خداوندي‌ ‌را‌ ‌که‌ مرا ايجاد فرمود و بسوي‌ ‌او‌ ‌است‌ برگشت‌ ‌شما‌.

وَ ما لِي‌َ چه‌ دليل‌ و برهان‌ منطقي‌ داريد ‌که‌ ‌من‌ اصنام‌ ‌شما‌ ‌را‌ بپرستم‌ و

جلد 15 - صفحه 61

دست‌ ‌از‌ توحيد بردارم‌.

لا أَعبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ فطر بمعني‌ خلق‌ و ايجاد و اختراع‌ ‌است‌ ابتداء ‌که‌ مي‌گويي‌: الحَمدُ لِلّه‌ِ فاطِرِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ فاطر آيه 1 ‌يعني‌ پديد آورنده‌، چرا ‌من‌ عبادت‌ نكنم‌ ‌آن‌ خدايي‌ ‌را‌ ‌که‌ مرا ‌از‌ كتم‌ عدم‌ بعرصه وجود آورده‌ و تحوّلاتي‌ پيدا كردم‌ ‌از‌ نطفه‌ و علقه‌ و مضغه‌ و لحم‌ و عظم‌ و اعضاء و جوارح‌ و قوا و عقل‌ و رشد ‌که‌ ‌آن‌ ‌به‌ ‌آن‌ افاضه وجود ميكند مثل‌ شعله آتش‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌به‌ ‌آن‌ فاني‌ ميشود و وجود ديگري‌ پيدا ميكند و مثل‌ حركت‌ ‌که‌ ‌هر‌ آني‌ ‌در‌ حركت‌ دوري‌ ‌در‌ يك‌ نقطه‌ ‌است‌ ولي‌ چون‌ متّصل‌ ‌به‌ يكديگر ‌است‌ تشكيل‌ دايره‌ ميدهد (‌هر‌ نفسي‌ ‌که‌ فرو ميرود ممدّ حيات‌ ‌است‌ و چون‌ ‌بر‌ مي‌آيد مفرّح‌ ذات‌ ‌پس‌ ‌در‌ ‌هر‌ نفسي‌ دو نعمت‌ موجود و ‌بر‌ ‌هر‌ نعمتي‌ شكري‌ واجب‌:

‌از‌ دست‌ و زبان‌ ‌که‌ ‌بر‌ آيد

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 22)- سپس به دلیل دیگری می‌پردازد و به سراغ اصل توحید که

ج4، ص89

عمده‌ترین نکته دعوت این رسولان بوده است می‌رود و می‌گوید: «من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است»؟ (وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی).

فطرت سلیم می‌گوید: کسی شایسته پرستش است که خالق و مالک و بخشنده مواهب باشد نه این بتها که هیچ کاری از آنان ساخته نیست.

و به دنبال آن هشدار می‌دهد که مراقب باشید «همه شما سر انجام تنها به سوی او باز می‌گردید» (وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).

یعنی نه تنها سر و کار شما در زندگی این جهان با اوست که در جهان دیگر نیز تمام سرنوشت شما در دست قدرت او می‌باشد، آری به سراغ کسی بروید که در هر دو جهان سرنوشت شما را به دست گرفته.

نکات آیه

۱ - عبادت آفریدگار در نظر مؤمن انطاکیه (حبیب نجار)، امرى لازم است و هیچ دلیلى بر ترک آن وجود ندارد. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى) «ما» در «مالى» از نوع استفهام انکارى است و جمله «لاأعبد» حال براى ضمیر در «لى» است و در حقیقت صدر آیه چنین است: «لا شىء یمنعنى من عبادة الذى خلقنى»; یعنى، هیچ چیز نمى تواند مرا از عبادت آفریدگارم باز دارد».

۲ - مؤمن انطاکیه (حبیب نجار) به دلیل ایمان به خداى یکتا و پیروى از رسولان الهى، مورد اعتراض و تهدید مردم کافر قرار گرفت. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى) از آهنگ آیه شریفه - که با استفهام انکارى همراه است - مطلب یاد شده به دست مى آید; زیرا استفهام انکارى، در رد چیزى به کار مى رود که مورد انکار و اعتراض قرار گرفته است.

۳ - خالقیت خدا، مقتضى عبادت کردن مخلوقات است. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى) برداشت یاد شده از آن جا است که جمله «فطرنى» در مقام بیان تعلیل براى جمله پیشین است.

۴ - عبادت، تنها شایسته خداى خالق است. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى)

۵ - معاد و بازگشت انسان ها به سوى خدا، مقتضى عبادت کردن او است. (و ما لى لا أعبد الذى ... إلیه ترجعون) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که جمله «إلیه ترجعون» بر جمله «فطرنى» عطف باشد.

۶ - بازگشت انسان ها به سوى خدا است. (و إلیه ترجعون)

۷ - معاد و بازگشت به سوى خدا، لازمه خالقیت خدا نسبت به انسان ها است. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى و إلیه ترجعون) ذکر خالقیت خدا نسبت به انسان ها در آغاز آیه و بیان معاد آنان پس از آن، مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.

۸ - مردم انطاکیه به علت کفر به خدا و انکار معاد، مورد انتقاد و سرزنش مؤمن انطاکیه (حبیب نجار) قرار گرفتند. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى و إلیه ترجعون) بیشتر مفسران برآنند که آیه شریفه، در مقام تعریض و سرزنش مردم کافر انطاکیه مى باشد و آمدن آن در قالب «و ما لى لا أعبد» به جاى «و ما لکم لاتعبدون» براى تأکید بیشتر است. گفتنى است آمدن جمله «ترجعون» به صیغه مخاطب، مؤید این حقیقت است.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: پیروى از انبیا ۲
  • انطاکیه: تهدیدهاى اهل انطاکیه ۲; سرزنش اهل انطاکیه ۸; کفر اهل انطاکیه ۸
  • بازگشت به خدا :۶ آثار بازگشت به خدا ۶ ۵; زمینه بازگشت به خدا ۶ ۷
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
  • حبیب نجار: بینش حبیب نجار ۱; توحید عبادى حبیب نجار ۲; تهدید حبیب نجار ۲; سرزنشهاى حبیب نجار ۸; قصه حبیب نجار ۲، ۸
  • خدا: آثار خالقیت خدا ۳، ۷
  • عبادت: اهمیت عبادت خدا ۱; زمینه عبادت خدا ۳، ۵
  • معاد: سرزنش مکذبان معاد ۸
  • معبودراستین: خالقیت معبودراستین ۴
  • معبودیت: ملاک معبودیت ۴

منابع