روایت:الکافی جلد ۱ ش ۲۹۸: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۲۹۸ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۲۹۸ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۰
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
احمد بن ادريس عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان بن يحيي قال :
الکافی جلد ۱ ش ۲۹۷ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۲۹۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۳۱۷
صفوان بن يحيى گويد: به ابى الحسن (ع) گفتم: به من خبر ده از اراده از طرف خدا و از طرف خلق، گويد: در پاسخ من فرمود: اراده در خلق همان آهنگ درون است و آن كارى كه پس از آن از آنها عيان گردد، و اما از طرف خداى تعالى اراده همان پديد آوردن فعل است نه جز آن زيرا خدا زمينهسنجى و توجه قلبى و انديشه ندارد، اين صفات در او نيست و از صفات خلق است و ارادهاش همان فعل است و نه جز آن. بدان گويد: باش و مىباشد، بىلفظ و نطق به زبان و توجه دل و تفكر و اين طرز آفرينش او هم چگونگى ندارد و قابل توصيف نيست چنانچه خود او چگونگى ندارد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۴۸
صفوان گويد: بحضرت ابو الحسن عليه السلام عرضكردم، اراده خدا و اراده مخلوق را برايم بيان كنيد، فرمود: اراده مخلوق ضمير و آهنگ درونى او است و آنچه پس از آن از او سر ميزند، و اما اراده خداى تعالى همان پديد آوردن اوست نه چيز ديگر، زيرا او نينديشد و آهنگ نكند و تفكر ننمايد، اين صفات در او نيست و صفات مخلوقست، پس اراده خدا همان فعل او است نه چيز ديگر، بهر چو خواهد موجود شود گويد «باش پس ميباشد» (موجود شو بلا فاصله موجود شود) بدون لفظ و سخن بزبان و آهنگ و تفكر، و اراده خدا چگونگى ندارد چنانچه ذات او چگونگى ندارد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۳۵۱
احمد بن ادريس، از محمد بن عبدالجبّار، از صفوان بن يحيى روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام موسى كاظم عليه السلام عرض كردم كه: مرا خبر ده از اراده نسبت به خدا و نسبت به خلق. حضرت فرمود كه: «اراده نسبت به خلق، انديشه خاطر است كه در دل مىگيرند و كارى را تصور مىكنند و ذهن به سوى آن متوجه مىشود و آنچه ظاهر مىشود از براى ايشان از فعل، و اما نسبت به خدا، اراده او، احداث و ايجاد است و غير آن، چيزى نيست؛ زيرا كه آن جناب، انديشه نمىكند و قصد و تفكر نمىنمايد كه خوبى و بدى چيزى را بداند و اين صفات از او دور است و اينها صفات خلق است (چه اينها از لوازم جهل و نقصان است). پس اراده خدا، فعل است نه غير آن. مىفرمايد به آنچه اراده آن دارد كه باش، پس مىباشد، بدون صورت و سخنى كه به زبان گفته شود و بىقصد و انديشهاى كه در او به هم رسد، و چون و چگونگى از براى آن نمىباشد؛ چنانچه او را چون و چگونگى نيست».