روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۲۰۰: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۱۲۰۰ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۲۰۰ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۶
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسن بن محبوب عن اسحاق بن غالب عن ابي عبد الله ع :
الکافی جلد ۱ ش ۱۱۹۹ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۲۰۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۲۷۳
از امام صادق (ع) در يك سخنرانى مخصوص خود در باره بيان حال پيغمبر و ائمه و صفاتشان (عليهم السلام): مانع نشد پروردگار ما را براى بردبارى و فرصت بخشى و مهرى كه دارد. جرم و زشت كردارى مردم از اين كه انتخاب كند براى آنان محبوبترين پيغمبران و ارجمندترين آنها را نزد خود كه محمد بن عبد الله (ص) است، او در جايگاه عزيزى متولد شده و از خاندان كريمى برخاسته، حسبش آميخته نيست و نسبش آلوده نه. در نزد دانشمندان صفات او مجهول نيست، پيمبران در كتب خود بدو مژده دادند و دانشمندان در وصفش زبان گشادند و حكيمان در حالش انديشه كردند، پاكزادى است بىنظير، هاشمى نسبى است بىهمطراز، بطحاء وطنى است بىهمتا، سرشتش آزرم است و منشش بخشش، وقار و خلق پيغمبرى خمير مايه او است، رسالت و آرمانهاى آن نقش ستايش نامه او، تا آنگاه كه اسباب تقديرات خدا در باره او به پايان رسيدند و قضاى الهى در باره او جارى شد و امر او به نهايت رسيد و قضاى حتمى خدا، او را به سرانجام رسانيد (از آغاز بشريت)، هر امتى به امت آينده از وجود او مژده مىداد و هر پدرى او را به پدر آينده مىسپرد و از پشتى به پشتى نقل مكان مىكرد، در اصل وى، زنا راه نيافت و در زايش پى در پى او پليدى رخ نداد كه از آميزش نامشروع باشد، از دوران آدم ابو البشر (ع) تا پدرش عبد الله، در بهترين دسته بود و ارجمندترين اسباط و والاترين قبيله و محفوظترين حمل و امانتدارترين دامن پرورش، خدايش برگزيد و پسنديد و انتخاب كرد و كليدهاى دانش را به او داد و سرچشمههاى حكمت را به وى عطا كرد، او را بر انگيخت تا رحمت بر بندگان باشد و بهار براى جهان، به او قرآنى فرو فرستاد كه در آن بيان و توضيح كافى است، قرآنى به زبان عربى بر كنار از كجى تا شايد پرهيزكار شوند، آن را براى مردم بيان كرد و برنامه آنان ساخت با دانشى كه آن را منظم نمود و كيشى كه توضيح داد و واجباتى كه لازم دانست و حدود و مقرراتى كه براى مردم وضع كرد و بيان نمود و امورى كه براى مردم كشف كرد و اعلان كرد. براى رهنمائى به نجات و نشانههاى دعوت به هدايت، رسول خدا آنچه را براى آن فرستاده شده تبليغ كرد و آشكارا بيان كرد آنچه دستور داشت و بار نبوت را كه بر دوش داشت به مردم رسانيد و براى پروردگار خود شكيبائى كرد و در راه او جهاد نمود و براى امت خود خير خواهى كرد و آنها را به نجات دعوت كرد و بياد آورى تشويق نمود و به راه حق رهنمود با برنامهها و انگيزههائى كه براى بندگان بنياد نهاد و پى ريزى كرد و چراغ فروزان هدايتى كه نشانههاى آن را برافراشت تا آنكه پس از او گمراه نشوند و به آنان بسيار مهرورز و مهربان بود.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۳۳۲
امام صادق عليه السلام در خطبهاى كه بذكر حال و صفات پيغمبر و ائمه عليهم السلام اختصاص داده ميفرمايد: آن بردبارى و وقار و مهربانى كه خدا داشت، گناهان بزرگ و كارهاى زشت مردم، او را مانع نشد كه براى آنها برگزيند دوستترين و شريفترين پيغمبرانش را، يعنى محمد بن عبد اللَّه (ص) را كه در حريم عرت تولد يافته، و در خاندان شرافت اقامت گزيده، حسبش ناآميخته و نسبش آلوده نگشته بود، صفاتش بر دانشمندان نامعلوم نبود، پيغمبران در كتب خود بوجودش مژده داده، و صفاتش را دانشمندان بيان كرده و حكيمان در وصفش انديشيده بودند، پاكيزه اخلاقى بود بىنظير، هاشمى نسبى بىمانند، مكى وطنى بىهمطراز. حيا صفت او بود و سخاوت طبيعتش، بر متانتها و اخلاق نبوت سرشته شده و اوصاف و خويشتندارىهاى رسالت بر او مهر شده بود. تا آنگاه كه وسائل مقدرات خدا او را بوقت خود رسانيد، و قضا و قدر، بامر خدا او را بپايان كارش كشانيد، حكم حتمى خدا او را بسوى سرانجامش برد، هر امتى امت پس از خود را بوجودش مژده داد، و پشت بپشت هر پدرى او را بپدر ديگر تحويل داد، از زمان آدم تا برسد بپدرش عبد اللَّه اصل و حسبش بزنا آميخته نشد و ولادت او با نزديكى نامشروعى پليد نگشت، ولادتش در بهترين طايفه و گراميترين نواده (بنى هاشم) و شريفترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظترين شكم باردار (آمنه بنت وهب) و امانتدارترين دامن بود. خدا او را برگزيد و پسنديد و انتخاب كرد، و كليدهاى دانش و سرچشمههاى حكمت بدو داد. او را مبعوث كرد تا رحمت بندگان و بهار جهان باشد. و خدا كتابى را بر او نازل كرد كه بيان و توضيح هر چيز در آنست، يعنى قرآنى بلغت عربى بدون كجى، شايد مردم پرهيزگار شوند، آن را براى مردم بيان كرد و توضيح داد، با دانشى كه تفصيلش داد و دينى كه آشكارش ساخت و واجباتى كه آنها را لازم نمود و حدودى كه براى مردم وضع كرد و بيان نمود و امورى كه آنها را براى مخلوقش كشف كرد و آگاهشان ساخت. در آن امور راهنمائى بسوى نجات است و نشانههائى كه بهدايت خدا دعوت كند. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله رسالتش را تبليغ كرد و مأموريتش را آشكار ساخت و بارهاى سنگين نبود را كه بگردن گرفته بود، بمنزل رسانيد، و بخاطر پروردگارش صبر كرد، و در راهش جهاد نمود و براى امتش خيرخواهى كرد و ايشان را بنجات دعوت كرد، و بياد خدا تشويق نمود، و براه هدايت دلالت فرمود، بوسيله برنامهها و انگيزههايى كه پايههاى آن را براى بندگان پىريزى كرد و منارههائى كه نشانههايش را برافراشت تا مردم پس از او گمراه نشوند و آن حضرت نسبت بمردم دلسوز و مهربان بود.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۵۳۱
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از حسن بن محبوب، از اسحاق بن غالب، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است در خطبهاى مخصوصه آن حضرت كه در آن حال پيغمبر و ائمّه عليهم السلام و صفات ايشان را ذكر فرموده، مىفرمايد كه: «پس منع نكرد پروردگار، ما را به جهت بردبارى و تأنّى و آرام و مهربانى كه دارد، آنچه واقع شد از گناهان بزرگ و كردارهاى زشت بندگان، از آنكه برگزيد از براى ايشان، دوستترين پيغمبران خود را به سوى خود و پيغمبرى را كه از همه پيغمبران دوستتر مىداشت، و در نزد او از همه ايشان گرامىتر بود؛ يعنى: محمد بن عبداللَّه صلى الله عليه و آله كه مولدش در معظم عزّت، و اصل و ريشه او در درخت كرم و بزرگوارى است (و مراد اين است كه از سلسله نجيب عظيم الشّأن به وجود آمده). و حسبش به صفت بدى، مخلوط و نسبش به عيبى آميخته و ممزوج نيست. و صفتش در نزد اهل علم، معلوم است (و چنان نيست كه آن را ندانند). همه پيغمبران در كتابهاى خويش به آن حضرت و وجود ذىجودش، مژده دادند. و جميع علما به نعت خويش به او گويا شدند، و تمام حكما به وصف خود در او تأمّل نمودند. پاكيزه شدهاى است كه هيچ كس از خلائق در صفات به او نزديك نمىتواند شد. و هاشمى است كه كسى با او برابرى نمىتواند كرد. و مكّى است كه كسى بر او بلندى نمىتواند جست. خوى او حيا، و سرشتش سخا است. آفريده شده بر بادهاى نبوّت، و اخلاق آن، و سرشته شده بر وصفهاى رسالت و خردمندىها و نرمىهاى آن، تا آنكه اسباب تقديرات خدا او را به اوقات حصول آن اسباب رسانيد، و قضا در او به امر خدا جارى گرديد، تا به نهايت و غايت آن اسباب رسيد. قضاى حتمى خدا او را به غايتهاى آن رسانيد. هر گروهى به آن حضرت مژده مىدادند. كسانى را كه بعد از ايشان بودند و هر پدرى نور او را به پدرى ديگر دفع مىنمود؛ از پشتى به پشتى ديگر، به وضعى كه آن حضرت را در عنصر لطيف و اصل مادّه شريف، زنايى نمىآميخت، و او را در ولادت با سعادتش، نكاحى كه مخالف شرع انور باشد، نجس نگردانيد. از نزد آدم تا پدرش عبداللَّه (يعنى: جميع پدران آن حضرت تا حضرت آدم) همه حلالزاده بودند (كه از عقد صحيح موافق شريعت به هم رسيده بودند، و هيچيك از ايشان، فرزند زنا و شبهه نبودند). و در فرقهاى كه از هر فرقهاى بهتر و در قبيلهاى كه از همه كريمتر و در گروهى كه از همه كس منيعتر بودند، و حمل را بيشتر از همه كس محافظت مىنمودند، و در دامن و كنار كسى تربيت يافت كه امانتش از همه كس بيشتر بود. خدا او را برگزيد و پسنديد، و هر خوبى را در او جمع فرمود، و كليدهاى علم و چشمههاى حكمت را به او عطا فرمود. و او را برانگيخت كه رحمت باشد از براى بندگان،و چون فصل بهار باشد از براى شهرها و زمينها. و خدا فرو فرستاد به سوى او كتابى را كه در آن بيان و تبيان هر چيزى هست «قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ» «۱»، يعنى: در حالتى است كه آن قرآنى است به لغت عرب، غير صاحب كجى و آن را فرو فرستاد تا باشد كه ايشان بپرهيزند از كفر و انواع عصيان» (و در بعضى از نسَخ كافى، به جاى يَتَّقُونَ، يعقلون است و آن، درست نيست، مگر آنكه بر سبيل اقتباس باشد). و حضرت فرمود كه: «آن را از براى مردم بيان فرمود، و آشكار نمود به علمى كه آن را تفصيل داد، و دينى كه آن را روشن ساخت، و واجباتى كه آن را واجب گردانيد، و حدودى چند كه آنها را قرار داد از براى مردم و آنها را بيان فرمود، و امورى چند كه آنها را از براى آفريدگان خويش روشن و هويدا نمود، و دلالت به سوى نجات و نشانها كه مردم را به سوى رهنمايان مىخواند، در آنها آشكار كرد. پس رسول خدا صلى الله عليه و آله آنچه را كه به آن فرستاده شده بود، به مردم رسانيد، و آنچه را كه به آن مأمور بود ظاهر گردانيد، و آنچه را كه بر او بار شده بود، از بارهاى سنگين پيغمبرى، به منزل رسانيد، و به جهت رضاى پروردگار خويش، صبر و شكيبايى ورزيد، و در راه آن جناب، با دشمنان دين جهاد فرمود، و امّت خود را نصيحت و خيرخواهى كرد، و ايشان را به سوى نجات خواند، و بر ياد خدا بر انگيخت، و ايشان را بر راه هدايت دلالت كرد، به راههاى راست و داعيان چند (يعنى: ائمّه) كه اساس و اصل آن را از براى بندگان محكم ساخت، و منادى چند كه نشانههاى آن را از براى ايشان برافراشت، تا آنكه بعد از آن حضرت، گمراه نشوند و به ايشان رؤف و رحيم بود» (كه نهايت مهربانى نسبت به ايشان داشت). __________________________________________________
(۱). زمر، ۲۸.