القلم ٤٧: تفاوت میان نسخهها
(QRobot edit) |
(←تفسیر) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَم|أَمْ]] [[شامل این ریشه::ام| ]][[شامل این کلمه::عِنْدَهُم|عِنْدَهُمُ]] [[کلمه غیر ربط::عِنْدَهُم| ]] [[شامل این ریشه::عند| ]][[ریشه غیر ربط::عند| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::الْغَيْب|الْغَيْبُ]] [[کلمه غیر ربط::الْغَيْب| ]] [[شامل این ریشه::غيب| ]][[ریشه غیر ربط::غيب| ]][[شامل این کلمه::فَهُم|فَهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::فَهُم| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::يَکْتُبُون|يَکْتُبُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يَکْتُبُون| ]] [[شامل این ریشه::کتب| ]][[ریشه غیر ربط::کتب| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَم|أَمْ]] [[شامل این ریشه::ام| ]][[شامل این کلمه::عِنْدَهُم|عِنْدَهُمُ]] [[کلمه غیر ربط::عِنْدَهُم| ]] [[شامل این ریشه::عند| ]][[ریشه غیر ربط::عند| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::الْغَيْب|الْغَيْبُ]] [[کلمه غیر ربط::الْغَيْب| ]] [[شامل این ریشه::غيب| ]][[ریشه غیر ربط::غيب| ]][[شامل این کلمه::فَهُم|فَهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::فَهُم| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::يَکْتُبُون|يَکْتُبُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يَکْتُبُون| ]] [[شامل این ریشه::کتب| ]][[ریشه غیر ربط::کتب| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَکْتُبُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=یا نزدشان غیب است، پس ایشان (آن را) مینویسند؟ | |-|صادقی تهرانی=یا نزدشان غیب است، پس ایشان (آن را) مینویسند؟ | ||
|-|معزی=یا نزد ایشان است ناپیدا پس ایشان مینویسند | |-|معزی=یا نزد ایشان است ناپیدا پس ایشان مینویسند | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Or do they know the future, and so they write it down?</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/068047.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/068047.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره القلم | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::47|٤٧]] | قبلی = القلم ٤٦ | بعدی = القلم ٤٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره القلم | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::47|٤٧]] | قبلی = القلم ٤٦ | بعدی = القلم ٤٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۲۷: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۹#link429 | آيات ۳۴ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۹#link429 | آيات ۳۴ - ۵۲ سوره قلم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۹#link430 | شرح مفاد آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۹#link430 | شرح مفاد آيه: «أفَنَجعَل المُسلِمينَ كَالمُجرِمين»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link433 | معناى استدراج كافران و تکذیب گران]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link434 | دستور به صبر در انجام رسالت و پرهیز از ناشکیبایی همچون يونس«ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link433 | معناى استدراج | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link436 | دليلى بر نفى چشم زخم و خرافى بودن آن نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link434 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link437 | رواياتى در توضیح آيه: «يَومَ يُكشَفُ عَن سَاقٍ»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link438 | ردّ روايات «برهنه كردن خداوند، ساق پايش را در قيامت»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link436 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link439 | رواياتى درباره املاء و استدراج گنهكاران، چشم زخم و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link437 | رواياتى در | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link438 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۰#link439 | رواياتى درباره املاء و استدراج | |||
}} | }} | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۵۲: | ||
[[رده:ویژگیهاى ادیان آسمانى]][[رده:ویژگیهاى انبیا]][[رده:بى گواهى شرک]][[رده:بى منطقى شرک]][[رده:شرک و عالم غیب]][[رده:شرک و کتب آسمانى]][[رده:منشأ شرک]][[رده:ارتباط با عالم غیب]][[رده:جهل به غیب]][[رده:فاقدان کتب آسمانى]][[رده:بى گواهى مشرکان]][[رده:جهل مشرکان]][[رده:عجز مشرکان]] | [[رده:ویژگیهاى ادیان آسمانى]][[رده:ویژگیهاى انبیا]][[رده:بى گواهى شرک]][[رده:بى منطقى شرک]][[رده:شرک و عالم غیب]][[رده:شرک و کتب آسمانى]][[رده:منشأ شرک]][[رده:ارتباط با عالم غیب]][[رده:جهل به غیب]][[رده:فاقدان کتب آسمانى]][[رده:بى گواهى مشرکان]][[رده:جهل مشرکان]][[رده:عجز مشرکان]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القلم ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القلم ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 47 سوره قلم | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 47 سوره قلم,قلم 47,أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَکْتُبُونَ,ویژگیهاى ادیان آسمانى,ویژگیهاى انبیا,بى گواهى شرک,بى منطقى شرک,شرک و عالم غیب,شرک و کتب آسمانى,منشأ شرک,ارتباط با عالم غیب,جهل به غیب,فاقدان کتب آسمانى,بى گواهى مشرکان,جهل مشرکان,عجز مشرکان,آیات قرآن سوره القلم | |||
|description=أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَکْتُبُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۹
کپی متن آیه |
---|
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَکْتُبُونَ |
ترجمه
القلم ٤٦ | آیه ٤٧ | القلم ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ»: (نگا: مریم / ).
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۵۲ سوره قلم
- شرح مفاد آيه: «أفَنَجعَل المُسلِمينَ كَالمُجرِمين»
- معناى استدراج كافران و تکذیب گران
- دستور به صبر در انجام رسالت و پرهیز از ناشکیبایی همچون يونس«ع»
- دليلى بر نفى چشم زخم و خرافى بودن آن نيست
- رواياتى در توضیح آيه: «يَومَ يُكشَفُ عَن سَاقٍ»
- ردّ روايات «برهنه كردن خداوند، ساق پايش را در قيامت»
- رواياتى درباره املاء و استدراج گنهكاران، چشم زخم و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ «46» أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ «47» فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ «48» لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ «49» فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ «50»
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 10 - صفحه 189
آيا (در برابر انجام رسالت) مزدى درخواست مىكنى كه آنان از پرداخت آن سنگين بارند؟ يا اسرار غيب نزد آنهاست و آن ها مىنويسند. پس براى (تحقّق) فرمان پروردگارت صبر كن و همانند (يونس) صاحب ماهى مباش آن گاه كه با دلى پر اندوه ندا در داد. اگر رحمت پروردگارش او را در نيافته بود، قطعاً به صحرائى بىگياه افكنده مىشد، در حالى كه مستحقّ مذمّت بود. پس خداوند او را برگزيد و از شايستگان قرارش داد.
نکته ها
«مَغْرَمٍ» از «غرامت» به معناى ضررى است كه به انسان مىرسد بدون اينكه جنايت يا خيانتى كرده باشد.
«مُثْقَلُونَ»، از «ثقل» به معناى سنگينى است، خواه مادى باشد، خواه روحى.
«مَكْظُومٌ» به كسى گويند كه از غم و اندوه پر شده باشد.
آيات، 46 و 47 اين سوره، شبيه آيات 40 و 41 سوره طور است.
خداوند در قرآن، حدود بيست مرتبه پيامبرش را به صبر دعوت كرده است زيرا ارشاد مردم صبر و مقاومت لازم دارد.
در سوره شعراء، شعار تمام انبيا اين است كه ما از شما مردم مزد نمىخواهيم. «وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ» «1»*
كفّار در آيه 45 با جمله «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» تهديد شدند، پس خداوند براى آنان حكم و برنامهاى دارد، تو صبر كن و در نفرين عجله نكن. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ»
سؤال: مراد از «نعمت پروردگار» كه يونس دريافت كرد چه بود؟
پاسخ: هم نعمت مادى به او رو كرد، زيرا او غرق نشد و ماهى او را بلعيد، در شكم ماهى زنده ماند و سپس او را بيرون آورد.
و هم نعمت معنوى كه توفيق عذرخواهى و پذيرش توبه او باشد، زيرا هيچ توبه و اطاعتى از
«1». شعراء، 109، 127، 145، 164 و 180.
جلد 10 - صفحه 190
انسان سر نمىزند مگر با توفيق الهى.
سؤال: با اينكه حضرت يونس مورد لطف قرار گرفت، پس چرا باز هم به بيابان خشك پرتاب شد؟ چنانكه در سوره صافات مىفرمايد: «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ» «1» ما او را در بيابان خشك فرو نهاديم در حالى كه او بيمار بود و بوتهاى از كدو بر بدن او رويانديم (تا شفا يافت).
پاسخ: پرتاب به بيابان همراه با درمان بيمارى، لطف است، ولى پرتاب با توبيخ مذمّت ابدى قهر است.
پیام ها
1- انبيا از مردم پاداش نمىخواستند. «أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً»
2- به طور طبيعى، مردم از عالم دينى كه هدف مادى داشته باشد فرار مىكنند.
«فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ»
3- صبر و مقاومتى مورد سفارش است كه براى فرمان خدا باشد، نه از روى يكدندگى و لجاجت بىجا. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ»
4- رهبر جامعه نبايد در هيچ شرايطى امّت را رها كند. «لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ»
5- دعا و مناجات، زمينه تدارك الهى است. نادى ... تَدارَكَهُ
6- توفيق توبه، نعمت الهى است. «تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ»
7- توبيخ، ملامت و آوارگى در بيابانهاى خشك، تنها كيفر يك بى صبرى است.
«لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ»
8- فرياد و نالهاى ارزش دارد كه برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است.
«نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ»
9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دريافت نعمتهاى ويژه. إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ ... فَاجْتَباهُ رَبُّهُ
«1». صافات، 145- 146.
جلد 10 - صفحه 191
10- به جاى آنكه افراد را به خاطر يك لغزش طرد كنيم، آنها را تدارك كنيم، ضعفها را برطرف و آنگاه به آنان مسئوليّت دهيم. تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ ...
فَاجْتَباهُ رَبُّهُ
11- انتخاب پيامبران تنها بدست خداست. «فَاجْتَباهُ رَبُّهُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (47)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ: آيا نزد ايشان است لوح محفوظ كه مغيبات در آنست، فَهُمْ يَكْتُبُونَ: پس ايشان مىنويسند از آنجا آنچه بدان حكم مىكنند از تسويه مؤمن و كافر و عدم احتياج بر هدايت تو.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (46) أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (47) فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ (48) لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ (49) فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (50)
وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (51) وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (52)
ترجمه
آيا طلب ميكنى از آنها مزدى پس آنها از خسارتى گرانبارند
يا نزدشان علم غيب است پس آنها مينويسند
پس صبر كن براى حكم پروردگارت و نباش مانند مصاحب ماهى هنگاميكه ندا كرد با آنكه بود غمزده در حبس مانده
اگر نه آن بود كه دريافت او را رحمتى از جانب پروردگارش هر آينه افكنده شده بود در بيابانى بىآب و گياه با آنكه بود ملامت شده
پس برگزيد او را پروردگارش پس گردانيد او را از شايستگان
و همانا نزديك باشد آنانكه كافر شدند از پا در آورند ترا بچشمهاشان چون شنيدند قرآن را و ميگويند همانا او ديوانه است
و نيست آن مگر موجب تذكّر براى جهانيان.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه كه در آنها سؤالاتى از وجود
جلد 5 صفحه 256
راهى براى عقائد و اعمال كفّار مكّه بود ميفرمايد به پيغمبر خود كه آيا تو از آنان مطالبه اجرى بر اداء رسالت مينمائى كه آنها از تحمّل غرامت و خسارت آن در زير بار گرانند يا آنها علم غيب دارند بصحّت عقائد خودشان و مينويسند آنرا و بيكديگر ميرسانند هيچ يك از اين احتمالات نيست فقط وسوسه شيطان و انغمار در تكبّر و تعصّب و سركشى و طغيان است پس صبر كن تا برسد حكم پروردگارت بفتح و ظفر بر آنها و بنابراين لام بمنزله الى است يا براى آنكه حكم پروردگارت تأخير در عقوبت آنها است و مباش مانند حضرت يونس كه شرح حالش در سوره خودش گذشت كه تعجيل در عقاب قوم خود نمود و مؤدّب شد بادب الهى در شكم ماهى بحبس و غم زدگى و در آنحال خدا را خواند بكلمه اخلاص و اقرار بستم و اگر ترك اولى از او متعقّب برحمت خداوندى و قبول توبه او نميشد و خدا او را از شكم ماهى بيرون ميآورد هر آينه در زمين بىسايبانى افتاده بود با آنكه مورد مذمّت و ملامت خدا و خلق بود ولى تدارك فرمود آنرا حضرت احديّت بتوفيق توبه و انابه و ذكر و بيرون آورد او را از شكم ماهى اوّلا و برگزيد او را برسالت ثانيا يعنى نزول وحى و قرار داد او را از شايستگان باين منصب و كرامت و نگرديد مورد ملامت و مذمّت و يكى از امور مجرّبه و محقّقه در علم حكمت و مأثوره در روايات از مقام رسالت چشم زدن است و خداوند در خاتمه اينسوره مباركه اشاره بآن فرموده بحبيب خود ميفرمايد و همانا نزديك است كفّار چشم زخمى بر تو وارد نمايند چون از روى حسد و عناد وقتى تلاوت قرآن تو را ميشنوند بتو نظر بد مينمايند و آرزوى مرگ تو را ميكنند و ميگويند محمّد ديوانه است كه چنين سخنانى ميگويد با آنكه نيست قرآنيكه تو ميخوانى مگر پند و نصيحت و علم و حكمت براى تمام اهل عالم يا نيست آن محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مگر شرف براى جهانيان ولى چون لطف خداوندى شامل حال تو است در هر حال تو را از چشم حسود نگهدارى ميفرمايد و گفتهاند تأثير نظر در منظور براى آنستكه نفس ناظر قوى است و از باب عداوت يا محبّت تصوّر مرگ او را مينمايد و مؤثر ميشود و بعضى ليزلقونك را بهلاكت و لغزش قدم و افتادن تفسير نمودهاند و مراد همان چشم زدن است
جلد 5 صفحه 257
و از روايات مأثوره در اين باب است كه چشم شتر را در ديگ و مرد را در قبر ميكند و اگر چيزى سبقت بر قدر گيرد چشم زخم است و نيست افسونى مگر از چشم زخم و حيوان نيشدار و گفتهاند علاجش تلاوت اين آيه است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره ن و القلم را در نماز واجب يا مستحب قرائت نمايد خداوند او را هميشه از فقر مأمون ميدارد و چون بميرد از فشار قبر ايمن خواهد بود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 258
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم عِندَهُمُ الغَيبُ فَهُم يَكتُبُونَ (47)
جلد 17 - صفحه 152
آيا نزد اينها علمي است که بر ديگران مخفي است پس آنها نوشته دارند که بدست آنها رسيده پس ظاهر كنند و ارائه دهند.
أَم عِندَهُمُ الغَيبُ فَهُم يَكتُبُونَ علم غيب مختص بخدا است بايد از جانب خدا برسد آنهم بتوسط انبياء اينکه مشركين چه كتابي در دست دارند که خدا طريقه آنها را تصويب فرموده و دستور داده همچو ادعايي نميتوانند بكنند باز اهل كتاب يك كتبي بنام عهد قديم و جديد ادعا ميكنند اما اينها همچو دعوايي ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- سپس در ادامه همین گفتگو، میافزاید: «یا اسرار غیب نزد آنهاست، و آن را مینویسند» و به یکدیگر منتقل میکنند، و در این اسرار آمده است که آنها با مسلمانان یکسانند؟ (ام عندهم الغیب فهم یکتبون).
نکات آیه
۱ - آیین شرک، فاقد کتاب آسمانى و بى ارتباط با عالم غیب (أم عندهم الغیب فهم یکتبون) این آیه، درصدد بیان آخرین توجیهى است که مشرکان، مى توانند براى درستى آیین خود ارائه دهند; یعنى، آنان ادعا کنند که با عالم غیب ارتباط برقرار کردند و حقایق و اسرار غیبى و اسرار غیبى را مکتوب داشتند. بر این اساس ارتباط با عالم غیب نشانه درستى هر آئینى است و ناتوانى از آن، علامت بطلان آن است.
۲ - آیین شرک، منشأ بشرى دارد; نه الهى. (أم عندهم الغیب فهم یکتبون)
۳ - مشرکان، ناآگاه از امور غیبى و ناتوان از ارتباط با عالم غیب (أم عندهم الغیب فهم یکتبون)
۴ - مشرکان، از ارائه هر گونه شاهد عقلى و نقلى - چه از این جهان و چه از عالم غیب - بر راستى و درستى آیین شرک ناتوان اند. أفنجعل المسلمین کالمجرمین ... أم لکم کتب فیه تدرسون ... أم لهم شرکاء ... أم عندهم الغیب فهم یکتبون از مجموع آیات مربوط به مشرکان - که به صورت پرسش و درخواست از آنان براى ارائه دلایل درستى آیین خویش مطرح شده است - برداشت یاد شده به دست مى آید.
۵ - ادیان توحیدى و پیامبران الهى، مرتبط با عالم غیب اند. (أم عندهم الغیب فهم یکتبون)
موضوعات مرتبط
- ادیان آسمانى: ویژگیهاى ادیان آسمانى ۵
- انبیا: ویژگیهاى انبیا ۵
- شرک: بى گواهى شرک ۴; بى منطقى شرک ۱; شرک و عالم غیب ۱; شرک و کتب آسمانى ۱; منشأ شرک ۲
- عالم غیب: ارتباط با عالم غیب ۳، ۵
- غیب: جهل به غیب ۳
- کتب آسمانى: فاقدان کتب آسمانى ۱
- مشرکان: بى گواهى مشرکان ۴; جهل مشرکان ۳; عجز مشرکان ۳، ۴
منابع