العلق ١٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::کَلاّ|کَلاَّ]] [[کلمه غیر ربط::کَلاّ| ]] [[شامل این ریشه::کلا| ]][[ریشه غیر ربط::کلا| ]][[شامل این کلمه::لَئِن|لَئِنْ]] [[شامل این ریشه::ان| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ]] [[شامل این ریشه::لم| ]][[شامل این کلمه::يَنْتَه|يَنْتَهِ]] [[کلمه غیر ربط::يَنْتَه| ]] [[شامل این ریشه::نهى| ]][[ریشه غیر ربط::نهى| ]][[شامل این کلمه::لَنَسْفَعا|لَنَسْفَعاً]] [[کلمه غیر ربط::لَنَسْفَعا| ]] [[شامل این ریشه::سفع| ]][[ریشه غیر ربط::سفع| ]][[شامل این کلمه::بِالنّاصِيَة|بِالنَّاصِيَةِ]] [[کلمه غیر ربط::بِالنّاصِيَة| ]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::نصو| ]][[ریشه غیر ربط::نصو| ]][[شامل این ریشه::نصى| ]][[ریشه غیر ربط::نصى| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::کَلاّ|کَلاَّ]] [[کلمه غیر ربط::کَلاّ| ]] [[شامل این ریشه::کلا| ]][[ریشه غیر ربط::کلا| ]][[شامل این کلمه::لَئِن|لَئِنْ]] [[شامل این ریشه::ان| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ]] [[شامل این ریشه::لم| ]][[شامل این کلمه::يَنْتَه|يَنْتَهِ]] [[کلمه غیر ربط::يَنْتَه| ]] [[شامل این ریشه::نهى| ]][[ریشه غیر ربط::نهى| ]][[شامل این کلمه::لَنَسْفَعا|لَنَسْفَعاً]] [[کلمه غیر ربط::لَنَسْفَعا| ]] [[شامل این ریشه::سفع| ]][[ریشه غیر ربط::سفع| ]][[شامل این کلمه::بِالنّاصِيَة|بِالنَّاصِيَةِ]] [[کلمه غیر ربط::بِالنّاصِيَة| ]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::نصو| ]][[ریشه غیر ربط::نصو| ]][[شامل این ریشه::نصى| ]][[ریشه غیر ربط::نصى| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|کَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=زنهار! اگر بهراستی باز نایستد، پیشانیش را بیامان سخت برگیریم؛ | |-|صادقی تهرانی=زنهار! اگر بهراستی باز نایستد، پیشانیش را بیامان سخت برگیریم؛ | ||
|-|معزی=نه چنین است همانا اگر دست برنداشت کشانیمش به پیشانی | |-|معزی=نه چنین است همانا اگر دست برنداشت کشانیمش به پیشانی | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">No. If he does not desist, We will drag him by the forelock.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/096015.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/096015.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره العلق | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::15|١٥]] | قبلی = العلق ١٤ | بعدی = العلق ١٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره العلق | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::15|١٥]] | قبلی = العلق ١٤ | بعدی = العلق ١٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۲۲: | خط ۳۰: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۱۵ تا ۱۸:''' | |||
«شیخ طوسى» گویند: این آیات نیز درباره ابوجهل نازل گردیده است.<ref> در صحیح ترمذى و دیگران از علماء عامه از ابن عباس نقل شده که پیامبر نماز میخواند. ابوجهل به وى گفت: آیا من تو را از خواندن نماز نهى نکرده ام؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او بانگ زد. ابوجهل گفت: تو خود میدانى که همراهان من از کسان تو زیادترند.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link378 | آيات ۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link379 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link378 | آيات ۱ - ۱۹ سوره علق]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link379 | معناى «قرائت» و مفاد «إقرأ باسم ربّك الّذى خلق ...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link381 | مراد از امر به قرائت در | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link381 | مراد از امر به قرائت در «إقرأ و ربّك الأكرم» و مفاد توصيف خدا به «الّذى علّم بالقلم» بعد از امر به قرائت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link382 | بى نياز دانستن خود، | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link382 | بى نياز دانستن خود، منشأ و علّت طغيان آدمى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link383 | توضيحى راجع به تشريع نماز قبل از شب معراج | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link383 | توضيحى راجع به تشريع نماز قبل از شب معراج و قبل از نزول قرآن كه از آيه: «أرأيت الّذى عبدا إذا صلّى» استفاده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۱#link384 | تهديد | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۱#link384 | تهديد آن كه مانع نمازگزاردن پيامبر «ص» مى شده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۱#link385 | رواياتى در باره ماجراى نزول نخستين وحى بر پيامبر | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۱#link385 | رواياتى در باره ماجراى نزول نخستين وحى بر پيامبر «ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۱#link387 | شأن نزول آيات: «أرأيت الذّى ينهى ...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۱#link387 | | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۸#link72 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۸#link72 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15» ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ «16» فَلْيَدْعُ نادِيَهُ «17» سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ «18» كَلَّا لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ «19» | |||
چنين نيست (كه او مىپندارد.) اگر از كار خلافش دست باز ندارد موى پيشانى او را سخت بگيريم. موى پيشانى دورغگوى خطاكار را. پس او اهل محفلش را (به يارى) بخواند. ما هم بزودى مأموران دوزخ را فرامىخوانيم. حاشا از او پيروى مكن و سجده كن و (به خدا) تقرّب جوى. | |||
===نکته ها=== | |||
«نسفعا» فعل است و نون تأكيد آخر آن به صورت تنوين نگاشته شده است. اين كلمه از ريشه «نسفع» به معناى گرفتن، به شدت كشيدن و سيلى به صورت زدن است. «ناصية» به معناى موى جلوى پيشانى است كه براى تحقير، آن را گرفته و مىكشند. | |||
هنگامى كه سوره الرحمن نازل شد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيد: چه كسى آن را براى رؤساى قريش مىخواند؟ اصحاب به خاطر برخورد تند و خشن رؤساى قريش ساكت شدند، ولى | |||
جلد 10 - صفحه 539 | |||
عبداللّه بن مسعود كه جثّهاى ضعيف داشت قبول كرد. همين كه نزد كعبه سران را ديد، آيات را تلاوت كرد. ابوجهل چنان سيلى به او زد كه از گوش او خون جارى گشت. او گريان نزد پيامبر آمد و حضرت غمناك شد. در جنگ بدر، عبداللّه بن مسعود در ميان كشتههاى مشركان ابوجهل را در آخرين لحظات ديد و روى سينه او نشست. ابوجهل گفت مىدانى كجا نشستهاى؟! گفت «الاسلام يعلو و لا يعلى عليه» ابوجهل گفت به پيامبر بگو: حتى در اين حال، او مبغوضترين فرد نزد من است. حضرت فرمود: فرعونِ موسى در آخرين لحظه ايمان آورد ولى فرعونِ من حتى در آخرين لحظه ايمان نياورد. ابن مسعود سر ابوجهل را از تن جدا و موى سر او را گرفته و نزد پيامبر مىكشيد و آيه «لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ» در همين دنيا عملى شد. «1» | |||
كلمه «نادى» به مجلس عمومى يا تفريح گفته مىشود. | |||
«زبانية» جمع «زبينة» به معناى مأمور است. | |||
امام على عليه السلام مىفرمايد: ثمره علم بندگى خداست. آغاز اين سوره فرمان قرائت و تعليم با قلم بود و پايانش سجده و تقرّب است. يعنى علم مفيد، علمى است كه ما را به خدا برساند. | |||
البته راه قرب به خداوند شامل تمام كارهايى است كه با قصد قربت انجام مىشود، ليكن سجده بهترين راه قرب است. | |||
در اين سوره كوچك سه بار كلمه «كَلَّا» آمده است. يعنى بايد از توهمات و پندارهاى بى اساس پرهيز نمود. | |||
امام رضا عليه السلام به استناد آيه «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» فرمودند: نزديكترين حالات انسان نسبت به خداوند حالت سجده است. «2» | |||
===پیام ها=== | |||
1- راه توبه براى همه باز است ولى اگر توبه نكردند و دست بر نداشتند، گرفتار كيفر مىشوند. «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً» | |||
---- | |||
«1». تفسير نمونه به نقل از تفسير كبير. | |||
«2». تفسير نورالثقلين. | |||
جلد 10 - صفحه 540 | |||
2- در برابر ستمگران تهديد لازم است. «لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ» | |||
3- دروغ و دروغگويى ريشه ديگر خطاها و خلافكارى است. «كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ» | |||
4- پشتوانه عملهاى ايذايى مخالفان، جلسات مخفيانه است. «يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى- فَلْيَدْعُ نادِيَهُ» | |||
5- با اينكه مخالفان پيامبر، متشكل و سازمان يافته بودند، ولى كارى از پيش نبردند. «فَلْيَدْعُ نادِيَهُ» | |||
6- كلوخ انداز را پاداش سنگ است. «فَلْيَدْعُ نادِيَهُ- سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ» | |||
7- قدرت خداوند بر همه توطئهها غالب است. «سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ» | |||
8- در برابر نهى و منع ديگران، شما اصرار بر انجام كارهاى عبادى داشته باشيد. | |||
«يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى- وَ اسْجُدْ» | |||
9- اول برائت، بعد عبادت. «لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ» (از ابوجهلهائى كه از نماز نهى مىكنند پيروى نكن و به عبادت و سجده بپرداز.) | |||
10- سجده بهترين وسيله قرب به خداست. «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» | |||
«والحمدللّه ربّ العالمين» | |||
جلد 10 - صفحه 542 | |||
سوره قدر | |||
سوره قدر در مكّه نازل شده و همانند ديگر سورههاى مكّى، آياتش كوتاه و موزون است. | |||
اين سوره با اشاره به نزول قرآن در شب قدر آغاز و با بيان اهميّت شب قدر نزد خداوند و برترى آن بر هزار ماه ادامه مىيابد و با سلام و درود الهى در آن شب پايان مىپذيرد. | |||
روايات متعدّدى در فضيلت تلاوت اين سوره بعد از سوره حمد در نماز وارد شده است و به كسى كه آن را در نماز واجب بخواند خطاب مىشود: «غفر الله لك ما مضى فاستأنف العمل» «1» خداوند گذشته تو را بخشيد، از نو آغاز كن. | |||
امام رضا عليه السلام فرمود: كسى كه در زيارت قبور مؤمنين، سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، خداوند آن مردگان و كسى كه اين سوره را تلاوت كرده است، مىآمرزد. «2» | |||
---- | |||
«1». وسائل الشيعه، ج 6، ص 79. | |||
«2». تفسير نورالثقلين. | |||
جلد 10 - صفحه 543 | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15» | |||
شأن نزول- نوبت ديگر حضرت نماز مىگذارد. ابو جهل گفت تو را از نماز نهى كردم. حضرت او را تهديد و وعيد بسيار فرمود. ابو جهل گفت مرا ميترسانى و حال آنكه مجلس من از همه بزرگتر و اهل آن از همه بيشتر است «1». آيه نازل شد. | |||
كَلَّا: نه چنين است، بايد كه باز ايستد آن ناهى معاند و آن كافر جاحد يا حقا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ: اگر باز نايستد ابو جهل از اذيت پيغمبر و از پرستش بتان لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ: هر آينه به قهر و شدت بگيريم او را به موى پيشانى. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ «1» خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ «2» اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ «3» الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «4» | |||
عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ «5» كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى «6» أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى «7» إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى «8» أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى «9» | |||
عَبْداً إِذا صَلَّى «10» أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى «11» أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى «12» أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «13» أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى «14» | |||
كَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15» ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ «16» فَلْيَدْعُ نادِيَهُ «17» سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ «18» كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ «19» | |||
ترجمه | |||
بخوان بنام پروردگارت آنكه آفريد | |||
آدمى را از خون بسته | |||
بخوان و پروردگار تو كريمتر است از هر كريمى | |||
آنكه تعليم نمود نوشتن را بقلم | |||
تعليم نمود بانسان چيزى را كه نميدانست | |||
نبايد چنين بود همانا آدمى هر آينه تجاوز ميكند | |||
براى آنكه ببيند خود را كه بىنياز شده | |||
همانا بسوى پروردگار تو است بازگشت | |||
آيا ديدى آن كس را كه نهى ميكند | |||
بندهئى را وقتى نماز بخواند | |||
آيا دانستى اگر بود بر راه حق | |||
يا امر مينمود بپرهيزكارى | |||
آيا دانستى اگر تكذيب كند و روى گرداند | |||
آيا نميداند كه خدا ميبيند | |||
نبايد چنين كند هر آينه اگر باز نايستد هر آينه بگيريم و بقهر بكشيم موى جلو سر او را | |||
موى جلو سر دروغگوى خطا كار را | |||
پس بايد بخواند اهل انجمن خود را | |||
زود باشد كه بخوانيم موكّلان دوزخ را | |||
نبايد چنين كند اطاعت مكن او را و سجود نما و بخدا نزديك شو. | |||
تفسير | |||
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين اول سورهاى است كه نازل شده بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرئيل نازل شد و عرضه داشت اى محمّد (ص) بخوان حضرت فرمود چه بخوانم عرضه داشت بخوان بنام پروردگارت كه خلق فرمود يعنى نور قديم تو را پيش از موجودات و ظاهرا مراد آن باشد كه ابتدا نما در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 410 | |||
تلاوت قرآن بنام خداوند رحمن رحيم و بعضى گفتهاند با زائده است يعنى بخوان اسم پروردگارت را و مقصود خواندن خدا است به اسماء جمال و جلال آن ذات مقدّسى كه خلق فرمود موجودات را بمقتضاى حكمت و بيرون آورد از كتم عدم بكمال قدرت و آفريد انسان را كه اشرف موجودات است از خون بسته شده كه قبلا نطفه بوده و از پستترين اشياء است در نظر يا از حيوان كوچك ذرهبينى شبيه بزالو كه اخيرا كشف نمودهاند و ميگويند مبدء نشو آدمى است بخوان قرآن را بر خلق و حقائق را از لوح محفوظ الهى و مپندار كه خوانا نيستى پروردگار تو كريمترين صاحبان كرم است كه كرم هر كريمى منتهى بكرامت او است آن ذات مقدسى كه تعليم نمود نويسندگان را كه بنويسند بقلم ميتواند هر ناخواندهاى را خوانا نماند چنانچه قمّى ره نقل نموده كه مراد تعليم خداوند است كتابت را بانسان كه بآن تمام ميشود امور دنيا در مشارق زمين و مغاربش و گفتهاند معلمين خط انبياء بودهاند بتعليم الهى و تعليم فرمود بانسان چيزى را كه نميدانست از علوم و معارف و هدايات و دلالات و ظاهرا مقصود بيان نعم الهيّه است كه از بدو پيدايش انسان و اصل باو شده تا از حضيض ذلّت باوج عزّت رسيده براى تقرير ربوبيت و تحقيق اكرميّت و ايجاب شكر نعمت و لذا ميفرمايد كلّا يعنى نبايد كفران نعمت خدا را نمود همانا انسان تجاوز ميكند از وظيفه عبوديت و سركشى مينمايد از فرامين صادره از مقام ربوبيّت وقتى كه خود را مستغنى و بىنياز ببيند اى انسان ناسپاس بدانكه بازگشت و مرجع تو در آخر عمر بحكم پروردگار تو است و جزاى اعمال تو را خواهد داد و چون بعضى از كفار مكّه منع مينمودند مسلمانان را از نماز خداوند به پيغمبر خود بر سبيل تعجب ميفرمايد آيا ديدى تو آن كافرى را كه نهى ميكند بنده خدائى را وقتى كه نماز بخواند و ميدانى جزاء او را چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه وليد بن مغيره نهى مينمود مردم را از نماز و اطاعت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن مشغول است و او رفت كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 411 | |||
لگد كند پس ناگهان با اضطراب برگشت گفتند چرا برگشتى گفت ما بين خود و او خندقى از آتش ديدم و هياكل هولناك بال دارى و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سوگند ياد فرمود كه اگر نزديك بمن ميشد ملائكه يك يك اعضاء او را ربوده بودند پس اين آيه نازل شد تا آخر سوره و نيز در مجمع نقل نموده از بيشتر مفسرين كه اين سوره پنج آيه از اول آن اول قرآنى است كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و بنابر اين خداوند ميفرمايد بگو بدانم اگر آن شخص نماز گزار كه پيغمبر اكرم است ثابت بر هدايت الهى باشد و امر بتقوى و پرهيز از شرك و معاصى نمايد چگونه خواهد بود حال كسى كه او را منع از نماز نمايد كه ابو جهل است بگو بدانم اگر آن شخص مانع از نماز تكذيب كند پيغمبر خدا را و روى گرداند از ايمان و اطاعت احكام خدا چيست مجازات او آيا نميداند كه خدا مىبيند كه چه ميكند و ميداند كه چه قدر بد است كار او نبايد چنين كارى كند تا مستحق عقاب گردد اگر از اين كار دست بر ندارد هر آينه ميگيريم موى جلو سر او را و ميكشانيمش بجهنّم چون سفع گرفتن و جذب نمودن بشدت است چيزى را و نسفعن صيغه متكلم مع الغير از فعل مضارع مؤكّد بنون تأكيد خفيفه است و در قرآن معمولا برأى بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد بمعامله اصحاب با سر بريده او در جنگ بدر پس بايد اهل انجمن خود را بخواند و از آنها كمك بطلبد چون روايت شده كه روزى ابو جهل بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت ديد او نماز ميخواند گفت مگر من نگفتم بتو كه نماز مخوان و حضرت باو تندى نمود و او گفت مرا تهديد ميكنى با آنكه ياوران من در اين وادى از همه بيشتر است پس اين آيه نازل شد و قمّى ره نقل نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت نمود پس خدا فرمود فليدع ناديه سندع الزّبانيه يعنى پس بايد بخواند اهل شهر خود را ما هم در آتيه ملائكه موكّل دوزخ را ميخوانيم براى كشيدن او بآتش و زبانيه كه بمعناى صاحب منصبان لشگرى ميباشد بر نوزده نفر زمامداران | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 412 | |||
امور جهنّم از ملائكه اطلاق ميشود و در خاتمه باز براى تأكيد فرموده نبايد چنين غلطى بكند اطاعت منما اى پيغمبر يا اى انسان او را در نهى از نماز و سجده كن و نماز بخوان و باقى باش بر طريقه خود و تقرّب جوى بخدا در سجود خود و نمازت در كافى و عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه نزديكترين اوقات از بنده بخدا وقتى است كه او ساجد باشد و اين مراد از قول خداوند است و اسجد و اقترب و در فقيه از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين معنى تأييد شده و در خصال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چهار سورهاى كه از قرآن سجده واجب دارد اقرء باسم ربّك الّذى خلق و النّجم و الم سجده و حم سجده است و در سابق اشاره باحكام آن شد و در مجمع علاوه نقل نموده كه ما سواى اين چهار در تمام قرآن مستحب است و واجب نيست و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه اول سورهاى كه نازل شد بسم اللّه الرّحمن الرّحيم اقرء باسم ربك است و آخر سورهاى كه نازل شد اذا جاء نصر اللّه است و در كافى از امام صادق عليه السّلام هم اين معنى نقل شده و در ثواب الاعمال و مجمع از آن حضرت نقل نموده كه كسيكه در روز يا شب خود قرائت نمايد سوره اقرء باسم ربك را پس بميرد در آن روز يا در آن شب شهيد مرده و خداوند او را مبعوث ميفرمايد شهيد و زنده مينمايد او را مانند كسيكه با شمشير خود در راه خدا جهاد نموده با پيغمبرش صلّى اللّه عليه و آله و الحمد للّه و سلام على عباده الّذين اصطفى. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 413 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَلاّ لَئِن لَم يَنتَهِ لَنَسفَعاً بِالنّاصِيَةِ «15» | |||
نه چنين است هر آينه اگر منتهي نشد و دست برنداشت و تائب نشد هر آينه ميكشيم او را بناصيه که گيسوان جلو او باشد يعني ميگيريم گيسوان او را و ميكشيم او را رو بجهنم. | |||
(كَلّا لَئِن لَم يَنتَهِ) استفاده ميشود که اگر منتهي شد و توبه كرد و دست برداشت توبه او را قبول ميكنيم او را عفو ميكنيم و ميآمرزيم که اگر كافر و منافق و مشرك است اسلام آورد که گفتند: | |||
(الاسلام يجب ما قبله) | |||
و اگر ضال بود هدايت شد و ايمان آورد و اگر فاسق و فاجر بود صالح و متقي شد لكن اينکه توبه و منتهي شدن بايد قبل از معاينه مرگ و حال احتضار باشد زيرا ميفرمايد: وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ | |||
جلد 18 - صفحه 171 | |||
يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ ... الايه نساء آيه 18. | |||
و در حديث است: | |||
(التوبة قبل المعاينه) | |||
و اگر منتهي نشد و با كفر از دنيا رفت و در توبه بروي او بسته شد که ميفرمايد: وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُم كُفّارٌ أُولئِكَ أَعتَدنا لَهُم عَذاباً أَلِيماً تتمه آيه قبل. | |||
تنبيه: اگر بيتوبه از دنيا رفت و لكن با ايمان بود اميد مغفرت و عفو و شفاعت در او ميرود ولي نه اينكه بگويد من ايمان دارم هر چه بكنم اميد مغفرت دارم زيرا خطر بسياري از معاصي اينکه است که نزديك رفتن در همان حال نزع ايمانش برود يا باغواي شيطان يا سياهي قلب يا جهات ديگر. | |||
(لَنَسفَعاً بِالنّاصِيَةِ) سفع بمعني جر و كشيدن است که مفاد «خذوه» است و ناصيه گيسوان جلوي روي است که ما تعبير ميكنيم بكاكل و زلف که چون آن را بگيرند هيچ قدرتي ندارد و اينکه تنافي با آيه شريفه ندارد که ميفرمايد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ الحاقة آيه 30. زيرا جمع بين غل و اخذ بناصيه است مانعي ندارد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 15)- به دنبال بحثی که در آیات گذشته پیرامون طغیانگران کافر و مزاحمت آنها نسبت به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و نمازگزاران آمده بود، در اینجا آنها را زیر رگبار شدیدترین تهدیدها گرفته، میفرماید: «چنان نیست» که او میپندارد (کلا). | |||
گمان میکند میتواند پا بر گردن پیغمبر به هنگام سجده بگذارد و او را از این برنامه الهی باز دارد. | |||
«اگر دست (از این جهل و غرور خود) بر ندارد ناصیهاش [- موی پیش سرش] را گرفته» و با ذلّت و خواری به سوی عذاب میکشانیم (لئن لم ینته لنسفعا بالناصیة). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۸: | خط ۳۳۳: | ||
[[رده:تکذیب تقوا]][[رده:تهدید مخالفان تقوا]][[رده:حتمیت کیفر مخالفان تقوا]][[رده:کیفر مخالفان تقوا]][[رده:کیفر مخالفت با تقوا]][[رده:ممانعت از تبلیغ تقوا]][[رده:اوامر خدا]][[رده:تهدیدهاى خدا]][[رده:آثار دروغگویى مکذبان دین]][[رده:آثار گناه مکذبان دین]][[رده:اعراض از تکذیب دین]][[رده:تحقیر معرضان از دین]][[رده:تحقیر مکذبان دین]][[رده:حتمیت کیفر مکذبان دین]][[رده:سیاه رویى مکذبان دین]][[رده:کیفر اعراض از دین]][[رده:کیفر مکذبان دین]][[رده:اهمیت ذکر نظارت خدا]][[رده:عمل ناپسند]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:تهدید به کیفر سخت]][[رده:کیفر با رستنگاه مو]][[رده:مراتب کیفر]][[رده:تهدید مانعان از نماز محمد]][[رده:تهدید مخالفان محمد]][[رده:ممانعت از نماز محمد]][[رده:اعراض از ممانعت با نماز]][[رده:حتمیت کیفر مخالفان نماز]][[رده:کیفر مخالفان نماز]][[رده:کیفر مخالفت با نماز]][[رده:ناهیان از نماز]][[رده:تهدید هدایت ستیزان]][[رده:حتمیت کیفر هدایت ستیزى]][[رده:کیفر مخالفت با هدایت]][[رده:کیفر هدایت ستیزان]] | [[رده:تکذیب تقوا]][[رده:تهدید مخالفان تقوا]][[رده:حتمیت کیفر مخالفان تقوا]][[رده:کیفر مخالفان تقوا]][[رده:کیفر مخالفت با تقوا]][[رده:ممانعت از تبلیغ تقوا]][[رده:اوامر خدا]][[رده:تهدیدهاى خدا]][[رده:آثار دروغگویى مکذبان دین]][[رده:آثار گناه مکذبان دین]][[رده:اعراض از تکذیب دین]][[رده:تحقیر معرضان از دین]][[رده:تحقیر مکذبان دین]][[رده:حتمیت کیفر مکذبان دین]][[رده:سیاه رویى مکذبان دین]][[رده:کیفر اعراض از دین]][[رده:کیفر مکذبان دین]][[رده:اهمیت ذکر نظارت خدا]][[رده:عمل ناپسند]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:تهدید به کیفر سخت]][[رده:کیفر با رستنگاه مو]][[رده:مراتب کیفر]][[رده:تهدید مانعان از نماز محمد]][[رده:تهدید مخالفان محمد]][[رده:ممانعت از نماز محمد]][[رده:اعراض از ممانعت با نماز]][[رده:حتمیت کیفر مخالفان نماز]][[رده:کیفر مخالفان نماز]][[رده:کیفر مخالفت با نماز]][[رده:ناهیان از نماز]][[رده:تهدید هدایت ستیزان]][[رده:حتمیت کیفر هدایت ستیزى]][[رده:کیفر مخالفت با هدایت]][[رده:کیفر هدایت ستیزان]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره العلق ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره العلق ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 15 سوره علق | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 15 سوره علق,علق 15,کَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ,تکذیب تقوا,تهدید مخالفان تقوا,حتمیت کیفر مخالفان تقوا,کیفر مخالفان تقوا,کیفر مخالفت با تقوا,ممانعت از تبلیغ تقوا,اوامر خدا,تهدیدهاى خدا,آثار دروغگویى مکذبان دین,آثار گناه مکذبان دین,اعراض از تکذیب دین,تحقیر معرضان از دین,تحقیر مکذبان دین,حتمیت کیفر مکذبان دین,سیاه رویى مکذبان دین,کیفر اعراض از دین,کیفر مکذبان دین,اهمیت ذکر نظارت خدا,عمل ناپسند,سوگندهاى قرآن,تهدید به کیفر سخت,کیفر با رستنگاه مو,مراتب کیفر,تهدید مانعان از نماز محمد,تهدید مخالفان محمد,ممانعت از نماز محمد,اعراض از ممانعت با نماز,حتمیت کیفر مخالفان نماز,کیفر مخالفان نماز,کیفر مخالفت با نماز,ناهیان از نماز,تهدید هدایت ستیزان,حتمیت کیفر هدایت ستیزى,کیفر مخالفت با هدایت,کیفر هدایت ستیزان,آیات قرآن سوره العلق | |||
|description=کَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۱۶
کپی متن آیه |
---|
کَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ |
ترجمه
العلق ١٤ | آیه ١٥ | العلق ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَنَسْفَعَنْ»: میگیریم و به شدّت میکشیم. از ماده سَفْع، به معنی گرفتن و به شدّت کشیدن است. نون تأکید این فعل در رسمالخطّ قرآنی با تنوین نوشته شده است. «نَاصِیَةِ»: موی پیشانی (نگا: هود / ، رحمن / ).
نزول
شأن نزول آیات ۱۵ تا ۱۸:
«شیخ طوسى» گویند: این آیات نیز درباره ابوجهل نازل گردیده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹ سوره علق
- معناى «قرائت» و مفاد «إقرأ باسم ربّك الّذى خلق ...»
- مراد از امر به قرائت در «إقرأ و ربّك الأكرم» و مفاد توصيف خدا به «الّذى علّم بالقلم» بعد از امر به قرائت
- بى نياز دانستن خود، منشأ و علّت طغيان آدمى است
- توضيحى راجع به تشريع نماز قبل از شب معراج و قبل از نزول قرآن كه از آيه: «أرأيت الّذى عبدا إذا صلّى» استفاده مى شود
- تهديد آن كه مانع نمازگزاردن پيامبر «ص» مى شده
- رواياتى در باره ماجراى نزول نخستين وحى بر پيامبر «ص»
- شأن نزول آيات: «أرأيت الذّى ينهى ...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15» ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ «16» فَلْيَدْعُ نادِيَهُ «17» سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ «18» كَلَّا لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ «19»
چنين نيست (كه او مىپندارد.) اگر از كار خلافش دست باز ندارد موى پيشانى او را سخت بگيريم. موى پيشانى دورغگوى خطاكار را. پس او اهل محفلش را (به يارى) بخواند. ما هم بزودى مأموران دوزخ را فرامىخوانيم. حاشا از او پيروى مكن و سجده كن و (به خدا) تقرّب جوى.
نکته ها
«نسفعا» فعل است و نون تأكيد آخر آن به صورت تنوين نگاشته شده است. اين كلمه از ريشه «نسفع» به معناى گرفتن، به شدت كشيدن و سيلى به صورت زدن است. «ناصية» به معناى موى جلوى پيشانى است كه براى تحقير، آن را گرفته و مىكشند.
هنگامى كه سوره الرحمن نازل شد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيد: چه كسى آن را براى رؤساى قريش مىخواند؟ اصحاب به خاطر برخورد تند و خشن رؤساى قريش ساكت شدند، ولى
جلد 10 - صفحه 539
عبداللّه بن مسعود كه جثّهاى ضعيف داشت قبول كرد. همين كه نزد كعبه سران را ديد، آيات را تلاوت كرد. ابوجهل چنان سيلى به او زد كه از گوش او خون جارى گشت. او گريان نزد پيامبر آمد و حضرت غمناك شد. در جنگ بدر، عبداللّه بن مسعود در ميان كشتههاى مشركان ابوجهل را در آخرين لحظات ديد و روى سينه او نشست. ابوجهل گفت مىدانى كجا نشستهاى؟! گفت «الاسلام يعلو و لا يعلى عليه» ابوجهل گفت به پيامبر بگو: حتى در اين حال، او مبغوضترين فرد نزد من است. حضرت فرمود: فرعونِ موسى در آخرين لحظه ايمان آورد ولى فرعونِ من حتى در آخرين لحظه ايمان نياورد. ابن مسعود سر ابوجهل را از تن جدا و موى سر او را گرفته و نزد پيامبر مىكشيد و آيه «لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ» در همين دنيا عملى شد. «1»
كلمه «نادى» به مجلس عمومى يا تفريح گفته مىشود.
«زبانية» جمع «زبينة» به معناى مأمور است.
امام على عليه السلام مىفرمايد: ثمره علم بندگى خداست. آغاز اين سوره فرمان قرائت و تعليم با قلم بود و پايانش سجده و تقرّب است. يعنى علم مفيد، علمى است كه ما را به خدا برساند.
البته راه قرب به خداوند شامل تمام كارهايى است كه با قصد قربت انجام مىشود، ليكن سجده بهترين راه قرب است.
در اين سوره كوچك سه بار كلمه «كَلَّا» آمده است. يعنى بايد از توهمات و پندارهاى بى اساس پرهيز نمود.
امام رضا عليه السلام به استناد آيه «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» فرمودند: نزديكترين حالات انسان نسبت به خداوند حالت سجده است. «2»
پیام ها
1- راه توبه براى همه باز است ولى اگر توبه نكردند و دست بر نداشتند، گرفتار كيفر مىشوند. «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً»
«1». تفسير نمونه به نقل از تفسير كبير.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 540
2- در برابر ستمگران تهديد لازم است. «لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ»
3- دروغ و دروغگويى ريشه ديگر خطاها و خلافكارى است. «كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ»
4- پشتوانه عملهاى ايذايى مخالفان، جلسات مخفيانه است. «يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى- فَلْيَدْعُ نادِيَهُ»
5- با اينكه مخالفان پيامبر، متشكل و سازمان يافته بودند، ولى كارى از پيش نبردند. «فَلْيَدْعُ نادِيَهُ»
6- كلوخ انداز را پاداش سنگ است. «فَلْيَدْعُ نادِيَهُ- سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ»
7- قدرت خداوند بر همه توطئهها غالب است. «سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ»
8- در برابر نهى و منع ديگران، شما اصرار بر انجام كارهاى عبادى داشته باشيد.
«يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى- وَ اسْجُدْ»
9- اول برائت، بعد عبادت. «لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ» (از ابوجهلهائى كه از نماز نهى مىكنند پيروى نكن و به عبادت و سجده بپرداز.)
10- سجده بهترين وسيله قرب به خداست. «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 542
سوره قدر
سوره قدر در مكّه نازل شده و همانند ديگر سورههاى مكّى، آياتش كوتاه و موزون است.
اين سوره با اشاره به نزول قرآن در شب قدر آغاز و با بيان اهميّت شب قدر نزد خداوند و برترى آن بر هزار ماه ادامه مىيابد و با سلام و درود الهى در آن شب پايان مىپذيرد.
روايات متعدّدى در فضيلت تلاوت اين سوره بعد از سوره حمد در نماز وارد شده است و به كسى كه آن را در نماز واجب بخواند خطاب مىشود: «غفر الله لك ما مضى فاستأنف العمل» «1» خداوند گذشته تو را بخشيد، از نو آغاز كن.
امام رضا عليه السلام فرمود: كسى كه در زيارت قبور مؤمنين، سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، خداوند آن مردگان و كسى كه اين سوره را تلاوت كرده است، مىآمرزد. «2»
«1». وسائل الشيعه، ج 6، ص 79.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 543
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15»
شأن نزول- نوبت ديگر حضرت نماز مىگذارد. ابو جهل گفت تو را از نماز نهى كردم. حضرت او را تهديد و وعيد بسيار فرمود. ابو جهل گفت مرا ميترسانى و حال آنكه مجلس من از همه بزرگتر و اهل آن از همه بيشتر است «1». آيه نازل شد.
كَلَّا: نه چنين است، بايد كه باز ايستد آن ناهى معاند و آن كافر جاحد يا حقا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ: اگر باز نايستد ابو جهل از اذيت پيغمبر و از پرستش بتان لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ: هر آينه به قهر و شدت بگيريم او را به موى پيشانى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ «1» خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ «2» اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ «3» الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «4»
عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ «5» كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى «6» أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى «7» إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى «8» أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى «9»
عَبْداً إِذا صَلَّى «10» أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى «11» أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى «12» أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «13» أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى «14»
كَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15» ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ «16» فَلْيَدْعُ نادِيَهُ «17» سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ «18» كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ «19»
ترجمه
بخوان بنام پروردگارت آنكه آفريد
آدمى را از خون بسته
بخوان و پروردگار تو كريمتر است از هر كريمى
آنكه تعليم نمود نوشتن را بقلم
تعليم نمود بانسان چيزى را كه نميدانست
نبايد چنين بود همانا آدمى هر آينه تجاوز ميكند
براى آنكه ببيند خود را كه بىنياز شده
همانا بسوى پروردگار تو است بازگشت
آيا ديدى آن كس را كه نهى ميكند
بندهئى را وقتى نماز بخواند
آيا دانستى اگر بود بر راه حق
يا امر مينمود بپرهيزكارى
آيا دانستى اگر تكذيب كند و روى گرداند
آيا نميداند كه خدا ميبيند
نبايد چنين كند هر آينه اگر باز نايستد هر آينه بگيريم و بقهر بكشيم موى جلو سر او را
موى جلو سر دروغگوى خطا كار را
پس بايد بخواند اهل انجمن خود را
زود باشد كه بخوانيم موكّلان دوزخ را
نبايد چنين كند اطاعت مكن او را و سجود نما و بخدا نزديك شو.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين اول سورهاى است كه نازل شده بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرئيل نازل شد و عرضه داشت اى محمّد (ص) بخوان حضرت فرمود چه بخوانم عرضه داشت بخوان بنام پروردگارت كه خلق فرمود يعنى نور قديم تو را پيش از موجودات و ظاهرا مراد آن باشد كه ابتدا نما در
جلد 5 صفحه 410
تلاوت قرآن بنام خداوند رحمن رحيم و بعضى گفتهاند با زائده است يعنى بخوان اسم پروردگارت را و مقصود خواندن خدا است به اسماء جمال و جلال آن ذات مقدّسى كه خلق فرمود موجودات را بمقتضاى حكمت و بيرون آورد از كتم عدم بكمال قدرت و آفريد انسان را كه اشرف موجودات است از خون بسته شده كه قبلا نطفه بوده و از پستترين اشياء است در نظر يا از حيوان كوچك ذرهبينى شبيه بزالو كه اخيرا كشف نمودهاند و ميگويند مبدء نشو آدمى است بخوان قرآن را بر خلق و حقائق را از لوح محفوظ الهى و مپندار كه خوانا نيستى پروردگار تو كريمترين صاحبان كرم است كه كرم هر كريمى منتهى بكرامت او است آن ذات مقدسى كه تعليم نمود نويسندگان را كه بنويسند بقلم ميتواند هر ناخواندهاى را خوانا نماند چنانچه قمّى ره نقل نموده كه مراد تعليم خداوند است كتابت را بانسان كه بآن تمام ميشود امور دنيا در مشارق زمين و مغاربش و گفتهاند معلمين خط انبياء بودهاند بتعليم الهى و تعليم فرمود بانسان چيزى را كه نميدانست از علوم و معارف و هدايات و دلالات و ظاهرا مقصود بيان نعم الهيّه است كه از بدو پيدايش انسان و اصل باو شده تا از حضيض ذلّت باوج عزّت رسيده براى تقرير ربوبيت و تحقيق اكرميّت و ايجاب شكر نعمت و لذا ميفرمايد كلّا يعنى نبايد كفران نعمت خدا را نمود همانا انسان تجاوز ميكند از وظيفه عبوديت و سركشى مينمايد از فرامين صادره از مقام ربوبيّت وقتى كه خود را مستغنى و بىنياز ببيند اى انسان ناسپاس بدانكه بازگشت و مرجع تو در آخر عمر بحكم پروردگار تو است و جزاى اعمال تو را خواهد داد و چون بعضى از كفار مكّه منع مينمودند مسلمانان را از نماز خداوند به پيغمبر خود بر سبيل تعجب ميفرمايد آيا ديدى تو آن كافرى را كه نهى ميكند بنده خدائى را وقتى كه نماز بخواند و ميدانى جزاء او را چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه وليد بن مغيره نهى مينمود مردم را از نماز و اطاعت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن مشغول است و او رفت كه
جلد 5 صفحه 411
لگد كند پس ناگهان با اضطراب برگشت گفتند چرا برگشتى گفت ما بين خود و او خندقى از آتش ديدم و هياكل هولناك بال دارى و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سوگند ياد فرمود كه اگر نزديك بمن ميشد ملائكه يك يك اعضاء او را ربوده بودند پس اين آيه نازل شد تا آخر سوره و نيز در مجمع نقل نموده از بيشتر مفسرين كه اين سوره پنج آيه از اول آن اول قرآنى است كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و بنابر اين خداوند ميفرمايد بگو بدانم اگر آن شخص نماز گزار كه پيغمبر اكرم است ثابت بر هدايت الهى باشد و امر بتقوى و پرهيز از شرك و معاصى نمايد چگونه خواهد بود حال كسى كه او را منع از نماز نمايد كه ابو جهل است بگو بدانم اگر آن شخص مانع از نماز تكذيب كند پيغمبر خدا را و روى گرداند از ايمان و اطاعت احكام خدا چيست مجازات او آيا نميداند كه خدا مىبيند كه چه ميكند و ميداند كه چه قدر بد است كار او نبايد چنين كارى كند تا مستحق عقاب گردد اگر از اين كار دست بر ندارد هر آينه ميگيريم موى جلو سر او را و ميكشانيمش بجهنّم چون سفع گرفتن و جذب نمودن بشدت است چيزى را و نسفعن صيغه متكلم مع الغير از فعل مضارع مؤكّد بنون تأكيد خفيفه است و در قرآن معمولا برأى بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد بمعامله اصحاب با سر بريده او در جنگ بدر پس بايد اهل انجمن خود را بخواند و از آنها كمك بطلبد چون روايت شده كه روزى ابو جهل بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت ديد او نماز ميخواند گفت مگر من نگفتم بتو كه نماز مخوان و حضرت باو تندى نمود و او گفت مرا تهديد ميكنى با آنكه ياوران من در اين وادى از همه بيشتر است پس اين آيه نازل شد و قمّى ره نقل نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت نمود پس خدا فرمود فليدع ناديه سندع الزّبانيه يعنى پس بايد بخواند اهل شهر خود را ما هم در آتيه ملائكه موكّل دوزخ را ميخوانيم براى كشيدن او بآتش و زبانيه كه بمعناى صاحب منصبان لشگرى ميباشد بر نوزده نفر زمامداران
جلد 5 صفحه 412
امور جهنّم از ملائكه اطلاق ميشود و در خاتمه باز براى تأكيد فرموده نبايد چنين غلطى بكند اطاعت منما اى پيغمبر يا اى انسان او را در نهى از نماز و سجده كن و نماز بخوان و باقى باش بر طريقه خود و تقرّب جوى بخدا در سجود خود و نمازت در كافى و عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه نزديكترين اوقات از بنده بخدا وقتى است كه او ساجد باشد و اين مراد از قول خداوند است و اسجد و اقترب و در فقيه از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين معنى تأييد شده و در خصال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چهار سورهاى كه از قرآن سجده واجب دارد اقرء باسم ربّك الّذى خلق و النّجم و الم سجده و حم سجده است و در سابق اشاره باحكام آن شد و در مجمع علاوه نقل نموده كه ما سواى اين چهار در تمام قرآن مستحب است و واجب نيست و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه اول سورهاى كه نازل شد بسم اللّه الرّحمن الرّحيم اقرء باسم ربك است و آخر سورهاى كه نازل شد اذا جاء نصر اللّه است و در كافى از امام صادق عليه السّلام هم اين معنى نقل شده و در ثواب الاعمال و مجمع از آن حضرت نقل نموده كه كسيكه در روز يا شب خود قرائت نمايد سوره اقرء باسم ربك را پس بميرد در آن روز يا در آن شب شهيد مرده و خداوند او را مبعوث ميفرمايد شهيد و زنده مينمايد او را مانند كسيكه با شمشير خود در راه خدا جهاد نموده با پيغمبرش صلّى اللّه عليه و آله و الحمد للّه و سلام على عباده الّذين اصطفى.
جلد 5 صفحه 413
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَلاّ لَئِن لَم يَنتَهِ لَنَسفَعاً بِالنّاصِيَةِ «15»
نه چنين است هر آينه اگر منتهي نشد و دست برنداشت و تائب نشد هر آينه ميكشيم او را بناصيه که گيسوان جلو او باشد يعني ميگيريم گيسوان او را و ميكشيم او را رو بجهنم.
(كَلّا لَئِن لَم يَنتَهِ) استفاده ميشود که اگر منتهي شد و توبه كرد و دست برداشت توبه او را قبول ميكنيم او را عفو ميكنيم و ميآمرزيم که اگر كافر و منافق و مشرك است اسلام آورد که گفتند:
(الاسلام يجب ما قبله)
و اگر ضال بود هدايت شد و ايمان آورد و اگر فاسق و فاجر بود صالح و متقي شد لكن اينکه توبه و منتهي شدن بايد قبل از معاينه مرگ و حال احتضار باشد زيرا ميفرمايد: وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ
جلد 18 - صفحه 171
يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ ... الايه نساء آيه 18.
و در حديث است:
(التوبة قبل المعاينه)
و اگر منتهي نشد و با كفر از دنيا رفت و در توبه بروي او بسته شد که ميفرمايد: وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُم كُفّارٌ أُولئِكَ أَعتَدنا لَهُم عَذاباً أَلِيماً تتمه آيه قبل.
تنبيه: اگر بيتوبه از دنيا رفت و لكن با ايمان بود اميد مغفرت و عفو و شفاعت در او ميرود ولي نه اينكه بگويد من ايمان دارم هر چه بكنم اميد مغفرت دارم زيرا خطر بسياري از معاصي اينکه است که نزديك رفتن در همان حال نزع ايمانش برود يا باغواي شيطان يا سياهي قلب يا جهات ديگر.
(لَنَسفَعاً بِالنّاصِيَةِ) سفع بمعني جر و كشيدن است که مفاد «خذوه» است و ناصيه گيسوان جلوي روي است که ما تعبير ميكنيم بكاكل و زلف که چون آن را بگيرند هيچ قدرتي ندارد و اينکه تنافي با آيه شريفه ندارد که ميفرمايد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ الحاقة آيه 30. زيرا جمع بين غل و اخذ بناصيه است مانعي ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- به دنبال بحثی که در آیات گذشته پیرامون طغیانگران کافر و مزاحمت آنها نسبت به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و نمازگزاران آمده بود، در اینجا آنها را زیر رگبار شدیدترین تهدیدها گرفته، میفرماید: «چنان نیست» که او میپندارد (کلا).
گمان میکند میتواند پا بر گردن پیغمبر به هنگام سجده بگذارد و او را از این برنامه الهی باز دارد.
«اگر دست (از این جهل و غرور خود) بر ندارد ناصیهاش [- موی پیش سرش] را گرفته» و با ذلّت و خواری به سوی عذاب میکشانیم (لئن لم ینته لنسفعا بالناصیة).
نکات آیه
۱ - لزوم پرهیز از مخالفت با نماز و اجتناب از تکذیب دین (کلاّ) حرف «کلاّ» براى ردع و بازداشتن از گفتار یا کردارى است که پیش از آن آمده و در آیه شریفه ناظر به امورى است که کلمات «کذّب»، «تولّى»، «ألم یعلم» و «ینهى» در آیات پیشین بر آن دلالت داشت.
۲ - تکذیب فرمان هاى متقى پرور، ناروا است. (أو أمر بالتّقوى . أرءیت إن کذّب ... کلاّ)
۳ - لزوم توجّه به نظارت خداوند، بر گفتار و رفتار انسان (ینهى ... ألم یعلم بأنّ اللّه یرى . کلاّ)
۴ - خاتمه دادن به موضع گیرى در برابر نماز، فرمان خداوند به نهى کننده پیامبر(ص) از اداى آن (أرءیت الذى ینهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ینته)
۵ - خداوند، مخالفان پیامبر(ص) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز، هدایت و تقوا، به مؤاخذه اى سخت تهدید کرد. (لئن لم ینته لنسفعًا بالناصیة)
۶ - سوگند خداوند در تأکید بر مؤاخذه حتمى تکذیب گران دین و مخالفان نماز، هدایت و تقوا (لئن لم ینته لنسفعًا بالناصیة) «لام» در «لئن...» لام قسم است.
۷ - گرفتن موهاى بالاى پیشانى تکذیب گران دین و کشاندن ذلیلانه آنان به سوى آتش، کیفر مخالفت آنها با نماز، هدایت و تقوا (ینهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ینته لنسفعًا بالناصیة) «ناصیة» به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ریشه این کلمه بر «علوّ» دلالت دارد و چون رستنگاه ناصیه در قسمت بالاى سر است، این نام را بر آن نهاده اند (مقاییس اللغة). قسمت جلو سر را نیز «ناصیه» گویند (تاج العروس). «نسفعن» - که «نون تأکید» آن به صورت تنوین نوشته مى شود - یعنى، چنگ مى زنیم و مى کشانیم و ممکن است به معناى «سیاه مى کنیم»، «نشانه مى گذاریم» یا «به خوارى مى کشانیم» باشد. (برگرفته از قاموس)
۸ - تکذیب دین و روى گردانى از آن، در پى دارنده کیفرى تحقیرآمیز و گریزناپذیر (أرءیت إن کذّب و تولّى ... کلاّ لئن لم ینته لنسفعًا بالناصیة) گرفتن موهاى جلو سر - علاوه بر تحقیر - شخص را به طور کامل تسلیم گیرنده آن مى سازد; به گونه اى که مقاومت سودى نمى بخشد. کیفر یاد شده - به قرینه «سندع الزبانیة» (در آیات بعد) - مربوط به قیامت است; ولى دلالت آیه شریفه بر کیفر دنیوى نیز بعید نیست.
۹ - سیه رویى و ثبت نشانه دروغ گویى و گناه کارى بر پیشانى تکذیب گران دین، کیفر مخالفت آنان با نماز، هدایت و تقوا (لنسفعًا بالناصیة) برداشت یاد شده، ناظر به معانى گوناگونى است که براى «سفع» در توضیح برداشت هفتم ذکر شد. وصف هاى «کاذبة» و «خاطئة» (در آیه بعد)، مشخّصات نشانه را بیان کرده است.
موضوعات مرتبط
- تقوا: تکذیب تقوا ۲; تهدید مخالفان تقوا ۵; حتمیت کیفر مخالفان تقوا ۶; کیفر مخالفان تقوا ۷; کیفر مخالفت با تقوا ۹; ممانعت از تبلیغ تقوا ۲
- خدا: اوامر خدا ۴; تهدیدهاى خدا ۵
- دین: آثار دروغگویى مکذبان دین ۹; آثار گناه مکذبان دین۹; اعراض از تکذیب دین ۱; تحقیر معرضان از دین ۸; تحقیر مکذبان دین ۸; حتمیت کیفر مکذبان دین ۶; سیاه رویى مکذبان دین ۹; کیفر اعراض از دین ۸; کیفر مکذبان دین ۷، ۸
- ذکر: اهمیت ذکر نظارت خدا ۳
- عمل: عمل ناپسند ۲
- قرآن: سوگندهاى قرآن ۶
- کیفر: تهدید به کیفر سخت ۵; کیفر با رستنگاه مو ۷; مراتب کیفر۵
- محمد(ص): تهدید مانعان از نماز محمد(ص) ۵; تهدید مخالفان محمد(ص) ۵; ممانعت از نماز محمد(ص) ۴
- نماز: اعراض از ممانعت با نماز ۱ ، ۴; حتمیت کیفر مخالفان نماز ۶; کیفر مخالفان نماز ۷; کیفر مخالفت با نماز ۹; ناهیان از نماز ۴
- هدایت: تهدید هدایت ستیزان ۵; حتمیت کیفر هدایت ستیزى ۶; کیفر مخالفت با هدایت ۹; کیفر هدایت ستیزان ۷
منابع
- ↑ در صحیح ترمذى و دیگران از علماء عامه از ابن عباس نقل شده که پیامبر نماز میخواند. ابوجهل به وى گفت: آیا من تو را از خواندن نماز نهى نکرده ام؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او بانگ زد. ابوجهل گفت: تو خود میدانى که همراهان من از کسان تو زیادترند.