الضحى ٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::اللّيْل|اللَّيْلِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّيْل| ]] [[شامل این ریشه::ليل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ليل‌| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::سَجَى|سَجَى‌]] [[کلمه غیر ربط::سَجَى| ]] [[شامل این ریشه::سجو| ]][[ریشه غیر ربط::سجو| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::اللّيْل|اللَّيْلِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّيْل| ]] [[شامل این ریشه::ليل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ليل‌| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::سَجَى|سَجَى‌]] [[کلمه غیر ربط::سَجَى| ]] [[شامل این ریشه::سجو| ]][[ریشه غیر ربط::سجو| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ اللَّيْلِ‌ إِذَا سَجَى‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و سوگند به شب چون به نیمه رسید؛
|-|صادقی تهرانی=و سوگند به شب چون به نیمه رسید؛
|-|معزی=و به شب گاهی که تیرگی افکند
|-|معزی=و به شب گاهی که تیرگی افکند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And the night as it settles.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/093002.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/093002.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الضحى | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::2|٢]] | قبلی = الضحى ١ | بعدی = الضحى ٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الضحى | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::2|٢]] | قبلی = الضحى ١ | بعدی = الضحى ٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۹: خط ۳۷:
[[مريم ٦٤ | وَ مَا نَتَنَزَّلُ‌ إِلاَّ بِأَمْرِ...]] (۰)   
[[مريم ٦٤ | وَ مَا نَتَنَزَّلُ‌ إِلاَّ بِأَمْرِ...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۱ تا ۳:'''
«شیخ طوسى» گویند: وقتى که وحى رسول خدا صلی الله علیه و آله تا پانزده شب به تأخیر افتاد. عده اى از مشرکین گفتند: خداوند از محمد صرفنظر کرده و او را واگذاشته است سپس این سوره نازل گردید.<ref> در تفسیر على بن ابراهیم از ابوالجارود و او از امام باقر علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: وقتى که اولین سوره قرآن «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ» بر پیامبر نازل شد. چندى وحى تعطیل گردید تا این که خدیچه زوجه پیامبر به وى گفت: شاید خداوند تو را ترک کرده باشد که به سوى تو وحى نمى فرستد سپس آیه ۳ نازل شد و صاحب مجمع البیان از ابن جریج نقل کند که گفت: مدت قطع وحى دوازده روز بوده و نیز از مقاتل روایت کند که مدت مزبور چهل روز بوده است.</ref><ref> سعید بن منصور در سنن خود و فریابى در تفسیر خود از جندب روایت کند که مشرکین مى گفتند: خداوند از پیامبر صرفنظر کرده و به او وحى نمى فرستد و طبرى صاحب جامع البیان از عبدالله بن شداد نقل نماید که خدیجه به پیامبر گفت: خداوند تو را واگذاشته است، حافط ابن حجر گوید: خدیجه و ام‌جمیله هر دو این سخن را به پیامبر گفته بودند. خدیجه از روى همدردى گفته بود و ام‌جمیله از روى شماتت و نیز در صحیح بخارى و صحیح مسلم و دیگران از جندب نقل شده که زنى به عنوان طعنه و شماتت در موقع تعطیل وحى به رسول خدا گفت: یا محمد چطور است که شیطان تو را ترک نموده و واگذاشته است و حاکم صاحب المستدرک نیز از زید بن ارقم شماتت ام‌جمیله را ذکر نموده است.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link360 | آيات ۱ - ۱۱، سوره ضحى]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link361 | مقصود از اينكه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود خدا تو را ((يتيم )) و((ضالّ)) يافت . چند وجه در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link360 | آيات ۱ - ۱۱  سوره ضُحى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link362 | نقل اقوال مفسرين در مراد از ضلالت در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link361 | مقصود از اين كه به پيامبر«ص» فرمود: خدا تو را «يتيم» و «ضالّ» يافت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link363 | تو يتيم بودى و درد يتيمى كشيده اى ، پس بر يتيم قهر مكن . تهيدست بوده اى و طعمفقر چشيده اى ، پس سائل را از خود مران و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۸#link362 | اقوال مفسّران در مراد از «ضلالت» در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link364 | رواياتى درباره نزول آيه : ((و لسوف يعطيك ربّك فترضى ))، شفاعت ، و معناى آيه: ((و امّا بنعمة ربّك فحدث ))و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link364 | رواياتى درباره نزول آيه: «و لسوف يُعطيك ربّك فترضى»، و معناى آيه: «و أمّا بنعمة ربّك فحدّث»]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۵#link41 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۵#link41 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ الضُّحى‌ «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌ «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4» وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5»
«1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3»
پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است. «4» همانا آخرت براى تو بهتر از دنيا است. «5» و به زودى پروردگارت (چيزى) به تو عطا كند كه خشنود شوى.
===نکته ها===
«ضحى» به معناى اوايل روز و هنگام چاشت است. «سجى» هم به معناى پوشاندن و هم به معناى سكون و آرامش است.
«وَدَّعَكَ» از «توديع» به معناى واگذاشتن و رها كردن است و «قَلى‌» به معناى شدّت عداوت و بغض و خشم و قهر است.
براى چند روزى وحى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قطع شد. مخالفان سرزنش كردند كه خدا تو را رها كرده است. اين آيات نازل شد و حضرت را دلدارى داد. شايد دليل قطع وحى آن بود كه خداوند به مردم بفهماند هر چه هست از اوست و پيامبر در الفاظ وحى و زمان نزول آن و مقدار آن، از خود اختيارى ندارد.
نشانه آنكه خدا پيامبرش را رها نكرده، اين است كه در اين سوره كوچك، سيزده بار شخص پيامبر مورد خطاب قرار گرفته است.
جلد 10 - صفحه 516
===پیام ها===
1- روشنى روز و تاريكى و آرامش شب دو نعمت بزرگ الهى است كه مورد سوگند خداوند قرار گرفته است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌»
2- با قاطعيّت، زبان بدگويان را قطع و دل پاكان را بدست آوريد. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»
3- به قضاوت‌ها و پيش داورى‌ها و تحليل‌هاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد.
«ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»
4- مربّى نبايد كسى را كه تحت تربيت اوست رها كند. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»
5- قطع موقت لطف را نشانه غفلت و قهر الهى ندانيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2»
وَ اللَّيْلِ‌: و سوگند به شب، إِذا سَجى‌: آنگاه كه فرا گيرد تاريكى او، يا ساكن شوند اهل آن و اصوات آنها ساكت شود.
شأن نزول- در اوّل مرتبه كه حضرت پيغمبر اظهار دعوت و مردمان را دعوت به دين اسلام نمود، اهل مكّه رسولى به مدينه فرستادند كه شخصى در ميان ما پديد آمده، اسم او حضرت محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و در كمال عقل و فطانت و به حسب و نسب از همه برتر و از حيث خلق و خلق به نهايت مرتبه رسيده. لكن دعوى دينى كند كه پدران ما بر آن دين نبوده‌اند و ما جماعتى امّى هستيم، حقيقت و بطلان او بر ما مشتبه است و شما كتاب‌ها خوانده‌ايد و مى‌دانيد، ما را خبر دهيد كه در هيچ كتابى نام او هست، شايد آن شخص موعود همين باشد. جواب نوشتند: او را امتحان كنيد به سه مسئله:
1- قصّه اصحاب كهف.
2- حكايت ذو القرنين.
3- حقيقت روح.
اگر هر سه را جواب دهد يا هيچ كدام را جواب ندهد، او پيغمبر خدا نيست و اگر دو تا را جواب و ديگرى را ندهد، رسول خدا است و آنچه مى‌گويد حقّ و صدق است، و او كسى است كه در كتب سابقه وصف شده. چون پيغام به اهل مكه رسيد، اشراف خدمت حضرت رسيدند و سه مسئله را پرسيدند. حضرت‌
جلد 14 - صفحه 249
فرمود من هم مثل شما بشر هستم و تا وحى به من از جانب خدا نيايد، اطلاع ندهم. به حكمت و مصلحت الهى چندى وحى نازل نشده كفّار زبان اعتراض گشوده، گفتند: «انّ محمّدا ودّعه ربّه و قلاه»: خداى پيغمبر واگذاشت او را و دشمن گرفت او را. حضرت از شنيدن اين كلام محزون و دلتنگ شد. حق تعالى به جهت رد قول كفار اين سوره نازل فرمود؛ «1» سوگند به روز و سوگند به شب آنگاه كه بيايد تاريكى او،
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَ الضُّحى‌ «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌ «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4»
وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5» أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى‌ «6» وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى‌ «7» وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‌ «8» فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ «9»
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ «10» وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «11»
ترجمه‌
سوگند بوقت بلند شدن آفتاب‌
و بشب وقتى كه مستقرّ گردد تاريكى آن‌
ترك ننمود تو را پروردگار تو و دشمن نداشت تو را
و هر آينه آخرت بهتر است براى تو از دنيا
و هر آينه بعد از اين عطا ميكند بتو پروردگارت پس خشنود ميشوى‌
آيا نيافت تو را يتيم پس مأوى داد
و يافت تو را گمشده پس راهنمائى كرد
و يافت تو را عيالمند پس بى‌نياز نمود
و امّا طفل يتيم را پس مورد قهر قرار مده‌
و امّا سائل و گدا را پس بدرشتى محروم منما
و امّا بنعت پروردگارت پس سخنرانى كن.
تفسير
خداوند متعال سوگند ياد فرموده بوقت بلند شدن آفتاب كه بهترين اوقات روز است براى انجام امور و وقت اعتدال هوا در تابستان و زمستان است و بشب در وقتى كه كامل و مستقرّ گردد تاريكى آن و مخفى شوند مبصرات از انظار و ساكن گردند مردم از رفتار براى آنكه قطع ننموده است وحى خود را از پيغمبر اكرم مانند كسيكه وداع نمايد با كسى و ترك كند روابط خود را با او و ودعك بتخفيف بمعناى تركك نيز قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده و نيز بغض و عداوتى با آنحضرت پيدا ننموده است چون در جوامع نقل نموده كه وحى چندى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نرسيد پس مشركين گفتند خداى‌
----
جلد 5 صفحه 401
محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با او وداع نموده و عداوت ورزيده پس اين سوره نازل شد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اول سوره‌اى كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد اقرء باسم ربّك الّذى خلق بود پس تأخير افتاد در تشرّف جبرئيل و نزول قرآن و خديجه عليها السلام عرض كرد شايد خداوند ترك فرموده تو را و لذا نميفرستد نزد تو پس نازل نمود خداوند ما ودّعك ربّك و ما قلى و بعد از اين مژده داده به پيغمبر خود كه هر آينه اواخر امر دعوت او بهتر و با پيشرفت مقرون‌تر است براى او از اوائل آن يا آخرت براى او بهتر از دنيا است و هر آينه خداوند بقدرى در آخرت باو عطا فرمايد از بهشت چنانچه قمى ره نقل نموده و از قبول شفاعت نسبت باهل توحيد چنانچه از محمد حنفيّه نقل شده تا راضى شود و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه راضى ميشود جدّ من بآنكه باقى نماند در آتش موحّدى و نيز از آن حضرت نقل نموده كه يك روز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شد بر حضرت فاطمه عليها السلام و در بر او كسائى بود از پشم شتر و آسيا ميكرد بدست خود و شير ميداد طفل خود را و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن حال را مشاهده فرمود ديدگانش پر از اشك شد و فرمود اى دختر من سبقت گير بتلخى دنيا براى شيرينى آخرت و خداوند نازل فرموده بر من و لسوف يعطيك ربّك فترضى و بعد از اين بيان فرموده نعمت‌هاى خود را كه از اول عمر باو انعام فرموده و كاشف از محبوبيّت ديرين آن حضرت نزد خداوند است باين تقريب كه آيا نيافت خداوند تو را يتيم و بى‌پدر از وقت ولادت و بى‌مادر پس از چند سال پس جاى داد تو را در حجر جدّت عبد المطّلب و پس از وفات او در تحت كفالت عمّت ابو طالب كه برادر ابو ينى پدرت عبد اللّه است و تا آخر عمر با كمال عزت و تمام قدرت از تو نگهدارى و حمايت نموده و مينمايد و يافت تو را گمشده از دايه‌ات حليمه سعديّه در راه مكّه وقتى كه ميخواست رد كند تو را بجدت پس هدايت فرمود تو را و رسانيد بآن بزرگوار تو را چنانچه مورّخين نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا كنون مشمول عنايات ما بودى بعد از اين هم خواهى بود آنچه ذكر شد معانى ظاهرى آيات اخيره است ولى عياشى ره از امام رضا عليه السّلام نقل‌
----
جلد 5 صفحه 402
نموده كه مراد از يتيم فرد بى مثل در ميان مخلوق است كه خداوند مردم را در پناه او جاى داده و مراد از ضالّ گمشده از قومى است كه معرفت بمقام و فضل او نداشتند پس هدايت فرمود خداوند آنها را باو و مراد از عائل نگهدار و سرپرست اقوامى است كه نگهدارى و سرپرستى نمود از آنها بعلم و دانش پس بى‌نياز فرمود آنان را خداوند بوجود او و قمى ره اين معنى را از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده و نيز نقل نموده كه مراد از يتيم بى‌مثل است و لذا درّ را يتيم خوانده‌اند چون مانند ندارد و مراد از بى‌نياز نمودن خدا آن حضرت را بى‌نيازى او بسبب وحى است از آنكه بپرسد از كسى چيزى را و در حديث عيون از حضرت رضا عليه السّلام و وجدك عائلا فاغنى باستجابت دعا تفسير شده و بعضى بى‌نيازى آن حضرت را بقناعت و مقام رضاى او تفسير نموده‌اند و اقوال ديگرى هم در اين مقام از مفسّرين نقل شده كه چون منطبق با ظاهر آيات و روايات نبود حقير ذكر ننمودم و در تعقيب اين آيات براى گوشزد مردم خداوند حبيب خود را مخاطب قرار داده ميفرمايد پس امّا يتيم را مقهور و مظلوم در نفس و مال منما و تعدّى و تجاوز و ستم در حق او روا مدار و چنانچه گفته‌اند اين عادت عرب بوده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعمل خود كه بسيار به ايتام احسان و محبت و نوازش ميفرمود و بتوصيه و سفارشى كه مكرر در باره آنها بمسلمانان فرمود اين خوى زشت را از ميان آنها برطرف فرمود و امّا سائل و گدا را مطرود و رانده از درگاه منما و درشتى با او مكن چون بايد محروم نشود اگر چه بنصف خرما باشد و در صورت عدم تمكّن بنرمى و ملاطفت بايد از او جواب گوئى كرد و عذر خواهى نمود چنانچه مستفاد از روايات است و بعضى گفته‌اند مراد آن است كه جواب سؤال از مسئله علمى را بده و امّا بنعمت پروردگارت كه در اين سوره براى تو تعداد شده و ساير نعم الهى كه شامل حال تو شده از مقام نبوّت و ولايت و امامت و قرآن و احكام و اخلاق حسنه و صفات فاضله خبر ده و شكر گزار باش و آشكار كن آنرا و مخفى منما چون اظهار نعمت شكر منعم و اخفاء آن كفران نعمت است و در روايات باين مضامين و به اظهار دين حق و بيان احكام اسلام و عطاياى الهى نسبت بآن حضرت و امثال اينها تفسير شده است و ثواب قرائت اين سوره هم در ذيل سوره الشمس گذشت و الحمد للّه على نعمه و آلائه.
----
جلد 5 صفحه 403
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ
وَ الضُّحي‌ «1» وَ اللَّيل‌ِ إِذا سَجي‌ «2»
قسم‌ ‌بر‌ روشنايي‌ روز و بشب‌ ‌که‌ تاريكي‌ ‌او‌ برقرار و ساكن‌ و مستقر ميشود.
(وَ الضُّحي‌) روشنايي‌ روز ‌از‌ اول‌ طلوع‌ فجر ‌است‌ ‌تا‌ ذهاب‌ حمره مغربيه‌، و بعضي‌ گفتند: موقعي‌ ‌که‌ آفتاب‌ پهن‌ ميشود، بعضي‌ گفتند: ظهر ‌است‌ ‌که‌ خورشيد وسط‌-‌ النهار ميرسد و سايه شاخص‌ بمنتها درجه كوتاهي‌ ميرسد ‌که‌ اول‌ وقت‌ نماز ظهر ‌است‌ و اول‌ وقت‌ فضيلت‌.
اقول‌: اقسامي‌ ‌از‌ روشنايي‌ داريم‌ يكي‌ خلقت‌ انوار مقدسه‌ ‌محمّد‌ و آل‌، و خلقت‌ موجودات‌ ‌که‌ ماهيات‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ظلمت‌ نيستي‌ بروشنايي‌ هستي‌ ميآيند، يكي‌ قلوب‌ مؤمنين‌ بنور ايمان‌ ‌که‌ ‌از‌ ظلمت‌ كفر خارج‌ ميشوند، يكي‌ قلوب‌ علماء بنور علم‌ ‌که‌ ‌از‌ ظلمت‌ جهل‌ بيرون‌ ميآيند، يكي‌ توبه‌ ‌که‌ ظلمت‌ معاصي‌ ‌را‌ برطرف‌ ميسازد، يكي‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ قلب‌ ‌را‌ روشن‌ ميكند، يكي‌ نامه عمل‌ مؤمن‌ و نور صورت‌ ‌او‌ ‌که‌ صحراي‌ محشر ‌را‌ روشن‌ ميكند و ‌از‌ همه‌ بالاتر: اللّه‌ُ نُورُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ ... الايه‌ نور ‌آيه‌ 35. و ‌در‌ حق‌ مؤمنين‌ ميفرمايد: يَوم‌َ تَرَي‌ المُؤمِنِين‌َ وَ المُؤمِنات‌ِ يَسعي‌ نُورُهُم‌ بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ بِأَيمانِهِم‌ ... الايه‌ حديد ‌آيه‌ 12.
وَ اللَّيل‌ِ إِذا سَجي‌ ‌يعني‌ ظلمت‌ شب‌ مستقر ميشود، و ‌در‌ حق‌ اصحاب‌ نار ميفرمايد: كَأَنَّما أُغشِيَت‌ وُجُوهُهُم‌ قِطَعاً مِن‌َ اللَّيل‌ِ مُظلِماً أُولئِك‌َ أَصحاب‌ُ النّارِ هُم‌ فِيها خالِدُون‌َ يونس‌ ‌آيه‌ 27.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 2)- «و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد» و همه جا را در آرامش فرو برد (و اللیل اذا سجی).
«ضحی» از ماده «سجو» به معنی اوائل روز است آن موقعی که خورشید در آسمان بالا بیاید و نور آن بر همه جا مسلط شود، و این در حقیقت بهترین موقع روز است.
«سجی» از ماده «سجو» در اصل به معنی «سکون و آرامش» است، و آنچه در شب مهم است همان آرامشی است که بر آن حکمفرماست، و طبعا اعصاب و روح
ج5، ص523
انسان را در آرامش فرو می‌برد، و برای تلاش و کوشش فردا و فرداها آماده می‌سازد، و از این نظر نعمت بسیار مهمی است که شایسته است سوگند به آن یاد شود.
میان این دو قسم و محتوای آیه شباهت و رابطه نزدیکی وجود دارد، روز همچون نزول نور وحی بر قلب پاک پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است و شب همچون انقطاع موقت وحی که آن نیز در بعضی از مقاطع لازم است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۰: خط ۲۴۶:
[[رده:مراتب نعمتهاى خدا]][[رده:سوگند به تاریکى شب]][[رده:سوگند به شب]][[رده:آرامش در شب]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:نعمت آرامش]][[رده:نعمت تاریکى شب]]
[[رده:مراتب نعمتهاى خدا]][[رده:سوگند به تاریکى شب]][[رده:سوگند به شب]][[رده:آرامش در شب]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:نعمت آرامش]][[رده:نعمت تاریکى شب]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الضحى ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الضحى ]]
{{#seo:
|title=آیه 2 سوره ضحى
|title_mode=replace
|keywords=آیه 2 سوره ضحى,ضحى 2,وَ اللَّيْلِ‌ إِذَا سَجَى‌,مراتب نعمتهاى خدا,سوگند به تاریکى شب,سوگند به شب,آرامش در شب,سوگندهاى قرآن,نعمت آرامش,نعمت تاریکى شب,آیات قرآن سوره الضحى
|description=وَ اللَّيْلِ‌ إِذَا سَجَى‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۰۳

کپی متن آیه
وَ اللَّيْلِ‌ إِذَا سَجَى‌

ترجمه

و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد،

و به شب، آن دم كه آرام گيرد
سوگند به شب چون آرام گيرد،
و قسم به شب به هنگام آرامش آن.
و سوگند به شب آن گاه که آرام گیرد،
و سوگند به شب چون آرام و در خود شود،
و سوگند به شب چون بیارمد
و سوگند به شب چون در آيد و آرام گيرد- تاريكى آن همه را فرو پوشد-.
و سوگند به شب در آن هنگام که می‌آرامد (و تاریک می‌شود و همه‌جا را فرا می‌گیرد)!
و سوگند به شب چون به نیمه رسید؛
و به شب گاهی که تیرگی افکند

And the night as it settles.
ترتیل:
ترجمه:
الضحى ١ آیه ٢ الضحى ٣
سوره : سوره الضحى
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَجَی»: آرمید. آرام یافت. آرمیدن شب، در حقیقت آرمیدن ساکنان آن است (نگا: المصحف المیسّر). تاریک گردید. پوشاند. فرا گرفت (نگا: فرهنگ لغات قرآن. نمونه. تفهیم القرآن).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۳:

«شیخ طوسى» گویند: وقتى که وحى رسول خدا صلی الله علیه و آله تا پانزده شب به تأخیر افتاد. عده اى از مشرکین گفتند: خداوند از محمد صرفنظر کرده و او را واگذاشته است سپس این سوره نازل گردید.[۱][۲]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الضُّحى‌ «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌ «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4» وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5»

«1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3»

پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است. «4» همانا آخرت براى تو بهتر از دنيا است. «5» و به زودى پروردگارت (چيزى) به تو عطا كند كه خشنود شوى.

نکته ها

«ضحى» به معناى اوايل روز و هنگام چاشت است. «سجى» هم به معناى پوشاندن و هم به معناى سكون و آرامش است.

«وَدَّعَكَ» از «توديع» به معناى واگذاشتن و رها كردن است و «قَلى‌» به معناى شدّت عداوت و بغض و خشم و قهر است.

براى چند روزى وحى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قطع شد. مخالفان سرزنش كردند كه خدا تو را رها كرده است. اين آيات نازل شد و حضرت را دلدارى داد. شايد دليل قطع وحى آن بود كه خداوند به مردم بفهماند هر چه هست از اوست و پيامبر در الفاظ وحى و زمان نزول آن و مقدار آن، از خود اختيارى ندارد.

نشانه آنكه خدا پيامبرش را رها نكرده، اين است كه در اين سوره كوچك، سيزده بار شخص پيامبر مورد خطاب قرار گرفته است.

جلد 10 - صفحه 516

پیام ها

1- روشنى روز و تاريكى و آرامش شب دو نعمت بزرگ الهى است كه مورد سوگند خداوند قرار گرفته است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌»

2- با قاطعيّت، زبان بدگويان را قطع و دل پاكان را بدست آوريد. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»

3- به قضاوت‌ها و پيش داورى‌ها و تحليل‌هاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد.

«ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»

4- مربّى نبايد كسى را كه تحت تربيت اوست رها كند. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ»

5- قطع موقت لطف را نشانه غفلت و قهر الهى ندانيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2»

وَ اللَّيْلِ‌: و سوگند به شب، إِذا سَجى‌: آنگاه كه فرا گيرد تاريكى او، يا ساكن شوند اهل آن و اصوات آنها ساكت شود.

شأن نزول- در اوّل مرتبه كه حضرت پيغمبر اظهار دعوت و مردمان را دعوت به دين اسلام نمود، اهل مكّه رسولى به مدينه فرستادند كه شخصى در ميان ما پديد آمده، اسم او حضرت محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و در كمال عقل و فطانت و به حسب و نسب از همه برتر و از حيث خلق و خلق به نهايت مرتبه رسيده. لكن دعوى دينى كند كه پدران ما بر آن دين نبوده‌اند و ما جماعتى امّى هستيم، حقيقت و بطلان او بر ما مشتبه است و شما كتاب‌ها خوانده‌ايد و مى‌دانيد، ما را خبر دهيد كه در هيچ كتابى نام او هست، شايد آن شخص موعود همين باشد. جواب نوشتند: او را امتحان كنيد به سه مسئله:

1- قصّه اصحاب كهف.

2- حكايت ذو القرنين.

3- حقيقت روح.

اگر هر سه را جواب دهد يا هيچ كدام را جواب ندهد، او پيغمبر خدا نيست و اگر دو تا را جواب و ديگرى را ندهد، رسول خدا است و آنچه مى‌گويد حقّ و صدق است، و او كسى است كه در كتب سابقه وصف شده. چون پيغام به اهل مكه رسيد، اشراف خدمت حضرت رسيدند و سه مسئله را پرسيدند. حضرت‌

جلد 14 - صفحه 249

فرمود من هم مثل شما بشر هستم و تا وحى به من از جانب خدا نيايد، اطلاع ندهم. به حكمت و مصلحت الهى چندى وحى نازل نشده كفّار زبان اعتراض گشوده، گفتند: «انّ محمّدا ودّعه ربّه و قلاه»: خداى پيغمبر واگذاشت او را و دشمن گرفت او را. حضرت از شنيدن اين كلام محزون و دلتنگ شد. حق تعالى به جهت رد قول كفار اين سوره نازل فرمود؛ «1» سوگند به روز و سوگند به شب آنگاه كه بيايد تاريكى او،


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الضُّحى‌ «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌ «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4»

وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5» أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى‌ «6» وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى‌ «7» وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‌ «8» فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ «9»

وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ «10» وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «11»

ترجمه‌

سوگند بوقت بلند شدن آفتاب‌

و بشب وقتى كه مستقرّ گردد تاريكى آن‌

ترك ننمود تو را پروردگار تو و دشمن نداشت تو را

و هر آينه آخرت بهتر است براى تو از دنيا

و هر آينه بعد از اين عطا ميكند بتو پروردگارت پس خشنود ميشوى‌

آيا نيافت تو را يتيم پس مأوى داد

و يافت تو را گمشده پس راهنمائى كرد

و يافت تو را عيالمند پس بى‌نياز نمود

و امّا طفل يتيم را پس مورد قهر قرار مده‌

و امّا سائل و گدا را پس بدرشتى محروم منما

و امّا بنعت پروردگارت پس سخنرانى كن.

تفسير

خداوند متعال سوگند ياد فرموده بوقت بلند شدن آفتاب كه بهترين اوقات روز است براى انجام امور و وقت اعتدال هوا در تابستان و زمستان است و بشب در وقتى كه كامل و مستقرّ گردد تاريكى آن و مخفى شوند مبصرات از انظار و ساكن گردند مردم از رفتار براى آنكه قطع ننموده است وحى خود را از پيغمبر اكرم مانند كسيكه وداع نمايد با كسى و ترك كند روابط خود را با او و ودعك بتخفيف بمعناى تركك نيز قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده و نيز بغض و عداوتى با آنحضرت پيدا ننموده است چون در جوامع نقل نموده كه وحى چندى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نرسيد پس مشركين گفتند خداى‌


جلد 5 صفحه 401

محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با او وداع نموده و عداوت ورزيده پس اين سوره نازل شد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اول سوره‌اى كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد اقرء باسم ربّك الّذى خلق بود پس تأخير افتاد در تشرّف جبرئيل و نزول قرآن و خديجه عليها السلام عرض كرد شايد خداوند ترك فرموده تو را و لذا نميفرستد نزد تو پس نازل نمود خداوند ما ودّعك ربّك و ما قلى و بعد از اين مژده داده به پيغمبر خود كه هر آينه اواخر امر دعوت او بهتر و با پيشرفت مقرون‌تر است براى او از اوائل آن يا آخرت براى او بهتر از دنيا است و هر آينه خداوند بقدرى در آخرت باو عطا فرمايد از بهشت چنانچه قمى ره نقل نموده و از قبول شفاعت نسبت باهل توحيد چنانچه از محمد حنفيّه نقل شده تا راضى شود و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه راضى ميشود جدّ من بآنكه باقى نماند در آتش موحّدى و نيز از آن حضرت نقل نموده كه يك روز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شد بر حضرت فاطمه عليها السلام و در بر او كسائى بود از پشم شتر و آسيا ميكرد بدست خود و شير ميداد طفل خود را و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن حال را مشاهده فرمود ديدگانش پر از اشك شد و فرمود اى دختر من سبقت گير بتلخى دنيا براى شيرينى آخرت و خداوند نازل فرموده بر من و لسوف يعطيك ربّك فترضى و بعد از اين بيان فرموده نعمت‌هاى خود را كه از اول عمر باو انعام فرموده و كاشف از محبوبيّت ديرين آن حضرت نزد خداوند است باين تقريب كه آيا نيافت خداوند تو را يتيم و بى‌پدر از وقت ولادت و بى‌مادر پس از چند سال پس جاى داد تو را در حجر جدّت عبد المطّلب و پس از وفات او در تحت كفالت عمّت ابو طالب كه برادر ابو ينى پدرت عبد اللّه است و تا آخر عمر با كمال عزت و تمام قدرت از تو نگهدارى و حمايت نموده و مينمايد و يافت تو را گمشده از دايه‌ات حليمه سعديّه در راه مكّه وقتى كه ميخواست رد كند تو را بجدت پس هدايت فرمود تو را و رسانيد بآن بزرگوار تو را چنانچه مورّخين نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا كنون مشمول عنايات ما بودى بعد از اين هم خواهى بود آنچه ذكر شد معانى ظاهرى آيات اخيره است ولى عياشى ره از امام رضا عليه السّلام نقل‌


جلد 5 صفحه 402

نموده كه مراد از يتيم فرد بى مثل در ميان مخلوق است كه خداوند مردم را در پناه او جاى داده و مراد از ضالّ گمشده از قومى است كه معرفت بمقام و فضل او نداشتند پس هدايت فرمود خداوند آنها را باو و مراد از عائل نگهدار و سرپرست اقوامى است كه نگهدارى و سرپرستى نمود از آنها بعلم و دانش پس بى‌نياز فرمود آنان را خداوند بوجود او و قمى ره اين معنى را از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده و نيز نقل نموده كه مراد از يتيم بى‌مثل است و لذا درّ را يتيم خوانده‌اند چون مانند ندارد و مراد از بى‌نياز نمودن خدا آن حضرت را بى‌نيازى او بسبب وحى است از آنكه بپرسد از كسى چيزى را و در حديث عيون از حضرت رضا عليه السّلام و وجدك عائلا فاغنى باستجابت دعا تفسير شده و بعضى بى‌نيازى آن حضرت را بقناعت و مقام رضاى او تفسير نموده‌اند و اقوال ديگرى هم در اين مقام از مفسّرين نقل شده كه چون منطبق با ظاهر آيات و روايات نبود حقير ذكر ننمودم و در تعقيب اين آيات براى گوشزد مردم خداوند حبيب خود را مخاطب قرار داده ميفرمايد پس امّا يتيم را مقهور و مظلوم در نفس و مال منما و تعدّى و تجاوز و ستم در حق او روا مدار و چنانچه گفته‌اند اين عادت عرب بوده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعمل خود كه بسيار به ايتام احسان و محبت و نوازش ميفرمود و بتوصيه و سفارشى كه مكرر در باره آنها بمسلمانان فرمود اين خوى زشت را از ميان آنها برطرف فرمود و امّا سائل و گدا را مطرود و رانده از درگاه منما و درشتى با او مكن چون بايد محروم نشود اگر چه بنصف خرما باشد و در صورت عدم تمكّن بنرمى و ملاطفت بايد از او جواب گوئى كرد و عذر خواهى نمود چنانچه مستفاد از روايات است و بعضى گفته‌اند مراد آن است كه جواب سؤال از مسئله علمى را بده و امّا بنعمت پروردگارت كه در اين سوره براى تو تعداد شده و ساير نعم الهى كه شامل حال تو شده از مقام نبوّت و ولايت و امامت و قرآن و احكام و اخلاق حسنه و صفات فاضله خبر ده و شكر گزار باش و آشكار كن آنرا و مخفى منما چون اظهار نعمت شكر منعم و اخفاء آن كفران نعمت است و در روايات باين مضامين و به اظهار دين حق و بيان احكام اسلام و عطاياى الهى نسبت بآن حضرت و امثال اينها تفسير شده است و ثواب قرائت اين سوره هم در ذيل سوره الشمس گذشت و الحمد للّه على نعمه و آلائه.


جلد 5 صفحه 403

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَ الضُّحي‌ «1» وَ اللَّيل‌ِ إِذا سَجي‌ «2»

قسم‌ ‌بر‌ روشنايي‌ روز و بشب‌ ‌که‌ تاريكي‌ ‌او‌ برقرار و ساكن‌ و مستقر ميشود.

(وَ الضُّحي‌) روشنايي‌ روز ‌از‌ اول‌ طلوع‌ فجر ‌است‌ ‌تا‌ ذهاب‌ حمره مغربيه‌، و بعضي‌ گفتند: موقعي‌ ‌که‌ آفتاب‌ پهن‌ ميشود، بعضي‌ گفتند: ظهر ‌است‌ ‌که‌ خورشيد وسط‌-‌ النهار ميرسد و سايه شاخص‌ بمنتها درجه كوتاهي‌ ميرسد ‌که‌ اول‌ وقت‌ نماز ظهر ‌است‌ و اول‌ وقت‌ فضيلت‌.

اقول‌: اقسامي‌ ‌از‌ روشنايي‌ داريم‌ يكي‌ خلقت‌ انوار مقدسه‌ ‌محمّد‌ و آل‌، و خلقت‌ موجودات‌ ‌که‌ ماهيات‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ظلمت‌ نيستي‌ بروشنايي‌ هستي‌ ميآيند، يكي‌ قلوب‌ مؤمنين‌ بنور ايمان‌ ‌که‌ ‌از‌ ظلمت‌ كفر خارج‌ ميشوند، يكي‌ قلوب‌ علماء بنور علم‌ ‌که‌ ‌از‌ ظلمت‌ جهل‌ بيرون‌ ميآيند، يكي‌ توبه‌ ‌که‌ ظلمت‌ معاصي‌ ‌را‌ برطرف‌ ميسازد، يكي‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ قلب‌ ‌را‌ روشن‌ ميكند، يكي‌ نامه عمل‌ مؤمن‌ و نور صورت‌ ‌او‌ ‌که‌ صحراي‌ محشر ‌را‌ روشن‌ ميكند و ‌از‌ همه‌ بالاتر: اللّه‌ُ نُورُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ ... الايه‌ نور ‌آيه‌ 35. و ‌در‌ حق‌ مؤمنين‌ ميفرمايد: يَوم‌َ تَرَي‌ المُؤمِنِين‌َ وَ المُؤمِنات‌ِ يَسعي‌ نُورُهُم‌ بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ بِأَيمانِهِم‌ ... الايه‌ حديد ‌آيه‌ 12.

وَ اللَّيل‌ِ إِذا سَجي‌ ‌يعني‌ ظلمت‌ شب‌ مستقر ميشود، و ‌در‌ حق‌ اصحاب‌ نار ميفرمايد: كَأَنَّما أُغشِيَت‌ وُجُوهُهُم‌ قِطَعاً مِن‌َ اللَّيل‌ِ مُظلِماً أُولئِك‌َ أَصحاب‌ُ النّارِ هُم‌ فِيها خالِدُون‌َ يونس‌ ‌آيه‌ 27.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 2)- «و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد» و همه جا را در آرامش فرو برد (و اللیل اذا سجی).

«ضحی» از ماده «سجو» به معنی اوائل روز است آن موقعی که خورشید در آسمان بالا بیاید و نور آن بر همه جا مسلط شود، و این در حقیقت بهترین موقع روز است.

«سجی» از ماده «سجو» در اصل به معنی «سکون و آرامش» است، و آنچه در شب مهم است همان آرامشی است که بر آن حکمفرماست، و طبعا اعصاب و روح

ج5، ص523

انسان را در آرامش فرو می‌برد، و برای تلاش و کوشش فردا و فرداها آماده می‌سازد، و از این نظر نعمت بسیار مهمی است که شایسته است سوگند به آن یاد شود.

میان این دو قسم و محتوای آیه شباهت و رابطه نزدیکی وجود دارد، روز همچون نزول نور وحی بر قلب پاک پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است و شب همچون انقطاع موقت وحی که آن نیز در بعضی از مقاطع لازم است.

نکات آیه

۱ - سوگند خداوند، به شب، هنگام سیطره کامل تاریکى آن بر موجودات (و الّیل إذا سجى) «سجى الّیل»; یعنى، شب با تاریکى خود ساتر شد و پوشاند(مصباح). اصل این کلمه، بر آرامش یافتن و انطباق کامل دلالت دارد. (مقاییس اللغة)

۲ - شب و سیطره افکندن تاریکى آن بر موجودات، از نعمت هاى بزرگ الهى و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و الّیل إذا سجى)

۳ - آرامش موجودات در شب، نعمتى بزرگ و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و الّیل إذا سجى) «آرامش یافتن» (یکى از معانى ذکر شده براى «سَجْو») در آیه شریفه به شب اسناد یافته است. این اسناد یا حقیقى است; یعنى، با سیطره کامل تاریکى، گویا شب از پیشروى باز ایستاده است و یا اسناد مجازى است و شب آرام به معناى بى تحرّک بودن موجودات در شب است.

موضوعات مرتبط

  • خدا: مراتب نعمتهاى خدا ۲، ۳
  • سوگند: سوگند به تاریکى شب ۱، ۲، ۳; سوگند به شب ۱
  • شب: آرامش در شب ۳
  • قرآن: سوگندهاى قرآن ۱، ۲، ۳
  • نعمت: نعمت آرامش ۳; نعمت تاریکى شب ۲

منابع

  1. در تفسیر على بن ابراهیم از ابوالجارود و او از امام باقر علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: وقتى که اولین سوره قرآن «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ» بر پیامبر نازل شد. چندى وحى تعطیل گردید تا این که خدیچه زوجه پیامبر به وى گفت: شاید خداوند تو را ترک کرده باشد که به سوى تو وحى نمى فرستد سپس آیه ۳ نازل شد و صاحب مجمع البیان از ابن جریج نقل کند که گفت: مدت قطع وحى دوازده روز بوده و نیز از مقاتل روایت کند که مدت مزبور چهل روز بوده است.
  2. سعید بن منصور در سنن خود و فریابى در تفسیر خود از جندب روایت کند که مشرکین مى گفتند: خداوند از پیامبر صرفنظر کرده و به او وحى نمى فرستد و طبرى صاحب جامع البیان از عبدالله بن شداد نقل نماید که خدیجه به پیامبر گفت: خداوند تو را واگذاشته است، حافط ابن حجر گوید: خدیجه و ام‌جمیله هر دو این سخن را به پیامبر گفته بودند. خدیجه از روى همدردى گفته بود و ام‌جمیله از روى شماتت و نیز در صحیح بخارى و صحیح مسلم و دیگران از جندب نقل شده که زنى به عنوان طعنه و شماتت در موقع تعطیل وحى به رسول خدا گفت: یا محمد چطور است که شیطان تو را ترک نموده و واگذاشته است و حاکم صاحب المستدرک نیز از زید بن ارقم شماتت ام‌جمیله را ذکر نموده است.