الزمر ٧٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قِيل|قِيلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قِيل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::ادْخُلُوا|ادْخُلُوا]] [[کلمه غیر ربط::ادْخُلُوا| ]] [[شامل این ریشه::دخل‌| ]][[ریشه غیر ربط::دخل‌| ]][[شامل این کلمه::أَبْوَاب|أَبْوَابَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَبْوَاب| ]] [[شامل این ریشه::بوب‌| ]][[ریشه غیر ربط::بوب‌| ]][[شامل این کلمه::جَهَنّم|جَهَنَّمَ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَهَنّم| ]] [[شامل این ریشه::جهنم‌| ]][[ریشه غیر ربط::جهنم‌| ]][[شامل این کلمه::خَالِدِين|خَالِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَالِدِين| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::فَبِئْس|فَبِئْسَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَبِئْس| ]] [[شامل این ریشه::بئس‌| ]][[ریشه غیر ربط::بئس‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::مَثْوَى|مَثْوَى‌]] [[کلمه غیر ربط::مَثْوَى| ]] [[شامل این ریشه::ثوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ثوى‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُتَکَبّرِين|الْمُتَکَبِّرِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُتَکَبّرِين| ]] [[شامل این ریشه::کبر| ]][[ریشه غیر ربط::کبر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قِيل|قِيلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قِيل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::ادْخُلُوا|ادْخُلُوا]] [[کلمه غیر ربط::ادْخُلُوا| ]] [[شامل این ریشه::دخل‌| ]][[ریشه غیر ربط::دخل‌| ]][[شامل این کلمه::أَبْوَاب|أَبْوَابَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَبْوَاب| ]] [[شامل این ریشه::بوب‌| ]][[ریشه غیر ربط::بوب‌| ]][[شامل این کلمه::جَهَنّم|جَهَنَّمَ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَهَنّم| ]] [[شامل این ریشه::جهنم‌| ]][[ریشه غیر ربط::جهنم‌| ]][[شامل این کلمه::خَالِدِين|خَالِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَالِدِين| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::فَبِئْس|فَبِئْسَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَبِئْس| ]] [[شامل این ریشه::بئس‌| ]][[ریشه غیر ربط::بئس‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::مَثْوَى|مَثْوَى‌]] [[کلمه غیر ربط::مَثْوَى| ]] [[شامل این ریشه::ثوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ثوى‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُتَکَبّرِين|الْمُتَکَبِّرِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُتَکَبّرِين| ]] [[شامل این ریشه::کبر| ]][[ریشه غیر ربط::کبر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|قِيلَ‌ ادْخُلُوا أَبْوَابَ‌ جَهَنَّمَ‌ خَالِدِينَ‌ فِيهَا فَبِئْسَ‌ مَثْوَى‌ الْمُتَکَبِّرِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و گفته شد: «از درهای دوزخ درآیید، حال آنکه جاودانه در آن بمانید. پس چه بد (جایی) است پایگاه دائمی سرکشان!»
|-|صادقی تهرانی=و گفته شد: «از درهای دوزخ درآیید، حال آنکه جاودانه در آن بمانید. پس چه بد (جایی) است پایگاه دائمی سرکشان!»
|-|معزی=گفته شد درآیند به درهای دوزخ جاودانان در آن چه زشت است جایگاه گردن‌فرازان‌
|-|معزی=گفته شد درآیند به درهای دوزخ جاودانان در آن چه زشت است جایگاه گردن‌فرازان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">It will be said, “Enter the gates of Hell, to abide therein eternally.” How wretched is the destination of the arrogant.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/039072.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/039072.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الزمر | نزول = [[نازل شده در سال::16|٤ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::72|٧٢]] | قبلی = الزمر ٧١ | بعدی = الزمر ٧٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الزمر | نزول = [[نازل شده در سال::16|٤ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::72|٧٢]] | قبلی = الزمر ٧١ | بعدی = الزمر ٧٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link278 | آيات ۶۲ - ۷۵ سوره زمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link278 | آيات ۶۲ - ۷۵ سوره زمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link279 | اشاره به وحدانيت خدا در ربوبيت با بيان اينكه او خالق همه چيز ووكيل بر همه چيز است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link279 | بیان وحدانيت خدا در ربوبيت، و اين كه او، خالق همه چيز، و وكيل بر همه چيز است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link280 | اشاره به عدم منافات عصمت با اختيار و بيان اينكه نهى پيامبر صلى الله عليه و آله ازشرك ورزيدن ،نهى حقيقى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link280 | بيان اين كه نهى پيامبر «ص» از شرك، نهى حقيقى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link281 | معناى اينكه درباره مشركين فرمود: و ما قدروداالله حق قدره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link281 | معناى اين كه درباره مشركان فرمود: «قدر خدا را، آن گونه که باید، نشناختند»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link282 | مراد از اينكه زمين در قيامت در قبضه خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link283 | توضيحى درباره نفخۀ صور اول و دوم ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link283 | توضيحى درباره نفخه صور وصعقه آسمانيان و زمينيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link286 | مراد از نورانی شدن زمين به نور پروردگارش، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link284 | مقصود از استثناء الا من شاءالله در آيه و نفس فى الصور...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link289 | جهنم و بهشت، منزلگاه ابدی کافران و متقیان، در روز قیامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link285 | نفخه دوم و زنده شدن مردگان در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link290 | سخن بهشتيان، بعد از ورود به بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link286 | مراد از اشراق زمين به نور پروردگارش در قيامت ، و وجوهى كه در اين باره گفته شدهاست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۶#link292 | بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link287 | كلام صاحب كشاف در معنى روشن شدن زمين به نور پروردگارش در قيامت و دواشكال به آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link288 | حق به طلب در تفسير و اشرقت الاءرض بنور ربها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link289 | كافران دسته دسته به جهنم و متقين گروه گروه به بهشت هدايت مى شوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link290 | سخن بهشتيان بعد از ورود به بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۵#link291 | طواف ملائكه گرداگرد عرش الهى در قيامت و تسبيح آنان خداونند را]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۶#link292 | رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۶#link293 | دو روايت درباره اينكه بهشت و جهنم را درب هايى است]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۹#link251 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۹#link251 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «72»
به آنان گفته شود: «از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آن خواهيد بود، پس چه بد است منزلگاه متكبّران».
===نکته ها===
«سِيقَ» از «سوق» به معناى راندن به جلو است و به بازار كه سوق مى‌گويند براى آن است كه جاذبه‌هاى بازار، انسان را به آنجا سوق مى‌دهد.
كلمه‌ى «زمر» به معناى جماعت و گروه است و نام‌گذارى اين سوره، بر اساس اين آيه 71 و
جلد 8 - صفحه 203
آيه 73 بوده است. «1»
دوزخيان را فرشتگان به سوى دوزخ مى‌كشانند. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» «2»
===پیام ها===
1- در كيفر وپاداش الهى كم وكاستى نيست. ( «وُفِّيَتْ» به معناى وفاى كامل است)
2- در قيامت احدى از كيفر و پاداش مستثنى‌ نيست. «كُلُّ نَفْسٍ»
3- خدا از هر كس بهتر مى‌داند احضار شاهد و گواه براى برقرارى نظام دادگاه است نه تحصيل علم براى خداوند. «أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ»
4- كشاندن مجرمان به سوى دوزخ، تحقيرى است جداى از كيفرهاى ديگر.
«سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
5- درهاى دوزخ بسته است و همين كه دوزخيان به آن مى‌رسند ناگهان باز مى‌شود كه اين خود وحشت‌آور است. «جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها»
6- دوزخ درهاى متعدّدى دارد. «أَبْوابُها» (در آيه 44 سوره‌ى حجر نيز مى‌خوانيم: «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ»)
7- در قيامت، فرشتگان با دوزخيان گفتگوى مستقيم دارند. «قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها»
8- دوزخ، مأموران مخصوص دارد. «خَزَنَتُها»
9- با مجرمان اتمام حجّت شده است. «يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ»
10- انبيا علاوه بر بيان آيات الهى، مردم را هشدار مى‌دادند. يَتْلُونَ‌ ... يُنْذِرُونَكُمْ‌
11- قيامت، روز اعتراف و اقرار است. «قالُوا بَلى‌»
12- دليل محقّق شدن عذاب، كفر مردم است. حَقَّتْ‌ ... عَلَى الْكافِرِينَ‌
13- ريشه‌ى كفر، تكبّر است. الْكافِرِينَ‌ ... الْمُتَكَبِّرِينَ‌
----
«1». تفسير مجمع البيان.
«2». ق، 21.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 204
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72)
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ‌: گويند مر ايشان را درآييد به درهاى جهنم، خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه جاويد باشيد در آن، فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ‌:
پس بد آرامگاهى است مر گردنكشان و معاندان را. چون مقصد اصلى را در اين مقام وعيد مشركان است از اين جهت وعده مؤمنان را مؤخر داشته فرمايد:
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‌ جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى‌ وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (71) قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72) وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ (73) وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (74) وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (75)
ترجمه‌
و سوق داده شوند آنانكه كافر شدند بسوى دوزخ دسته دسته تا چون آيند آنرا گشوده شود درهايش و گويند بآنها نگهبانانش آيا نيامد شما را پيمبرانى از خودتان كه بخوانند بر شما آيتهاى پروردگارتان را و بيم دهند شما را از ملاقات امروزتان گفتند آرى ولى واجب شد حكم عذاب بر ناگروندگان‌
گفته شود داخل شويد از درهاى جهنم با آنكه جاويد باشيد در آن پس بد است جاى تكبر كنندگان‌
و سوق داده شوند آنانكه ترسيدند از پروردگارشان بسوى بهشت دسته دسته تا چون آيند آنرا آيند و گشوده شود درهايش و گويند بايشان نگهبانانش سلام بر شما پاك شديد پس داخل آن شويد جاودانيان‌
و گويند ستايش مر خدائيرا كه براستى وفا فرمود در باره ما بوعده خود و بميراث داد بما زمين را جاى ميگيريم از بهشت هر جا كه خواهيم پس خوب است پاداش عمل كنندگان‌
و مى‌بينى فرشتگان را حلقه زنان در گرد عرش تنزيه نمايند بستايش‌
----
جلد 4 صفحه 512
پروردگارشان و حكم شود ميان آنها براستى و درستى و گفته شود ستايش مر خداى را است كه پروردگار جهانيان است.
تفسير
- خداوند سوق ميدهد كفار و مخالفين با اهل ايمان و تقوى را مانند بهائم دسته دسته بحسب مراتبشان در كفر و خلاف بسوى جهنم تا وقتى كه برسند بآن باز شود درهاى جهنم بروى آنها و آن هفت در است كه در سوره حجر بيان شد و براى سرزنش و ملامت بآنها ملائكه موكّله دوزخ گويند آيا پيمبرانى از نوع خود شما از جانب خدا نزد شما نيامدند و آيات حق و كتب سماوى را براى شما تلاوت ننمودند و از چنين روز سختى كه ديدار آن در پيش است آگاهتان ننمودند و شما را از آن بيم ندادند و آنها در جواب گويند بلى چنين است آمدند و احكام خدا را بما ابلاغ نمودند و ما را از چنين روزى ترساندند ولى ما گوش نداديم و مستحق عقوبت شديم و حكم خداوند بعذاب ما منجز گرديد و موكلين هر دسته‌اى را از درى كه مخصوص بخودشان است داخل جهنم مينمايند و فرمان خلود در آن را بآنها ميدهند و خداوند سوق ميدهد مراكب اهل ايمان و تقوى را در حاليكه سوارند بر آنها چنانچه در سوره مريم بيان شد دسته دسته بحسب مراتبشان در اطاعت خدا و ولايت ائمه اطهار بسوى بهشت تا وقتى كه ميرسند ببهشت مشاهده مينمايند از تجليلات و احترام ورودى بقدرى كه نميتوان بيان نمود و قبل از ورود ايشان درهاى هشت‌گانه بهشت برويشان باز خواهد شد و ملائكه رحمت منتظر قدوم ايشانند و باستقبال ميآيند و عرض سلام و تحيّت و تبريك ورود مينمايند و بشارت ميدهند آنانرا بسلامتى و ايمنى از جميع مكاره و آفات و بليّات و پاكيزگى از تمام كثافات و كدورات و تنعّم بانواع نعم و لذّات تا خدا خدائى ميكند و بنابر اين جواب اذا محذوف شده براى دلالت بر عظمت و قابل وصف نبودن آن چنانچه بيان شد و محتمل است تقدير كلام آن باشد كه چون آيند آنرا آيند و حال آنكه باز شده باشد درهاى بهشت براى ايشان و قمى ره طبتم را بطيب مولد ايشان تفسير نموده و فرموده چون غير از حلال‌زاده داخل بهشت نميشود و ظاهرا مقصودش دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام ميباشند كه بوى بهشت بمشام آنها نميرسد و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او بتوسط
----
جلد 4 صفحه 513
آباء كرام خود از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود بهشت هشت در دارد يك در مخصوص به انبيا و صدّيقان است و يك در مخصوص بشهدا و نيكوكاران و پنج در مخصوص بشيعيان و دوستان من و هميشه من بر صراط ايستاده و از خدا ميخواهم كه شيعيان و بستگان و دوستان و ياران و كسانى را كه قبول ولايت مرا در دنيا نمودند سلامت بدارد تا جواب از جانب خداوند ميرسد كه دعاى تو را مستجاب نمودم و شفاعت تو را در باره شيعيانت پذيرفتم و هر يك از شيعيان و مواليان و ياران و مخالفان مخالفان من بدست و زبان شفاعت مينمايند در باره هفتاد مرد از خويشان و همسايگان خودشان و يك در براى ساير مسلمانان است كه در قلبشان ذره‌ئى از بغض ما اهل بيت نباشد و ظاهرا مراد كسانى هستند كه اقرار بامامت نموده باشند نهايت آنكه بلوازم تشيّع و دوستى عمل ننموده باشند و الّا مسلّم است كه اهل نجات نخواهند بود و پنج در مخصوص به پنج عنوانى است كه حضرت در باره آنها دعا فرموده و اهل بهشت حمد و شكر الهى را بجا ميآورند كه بوعده خود كه بتوسط انبياء و اولياء بايشان در دنيا داده بود وفا فرمود و زمين بهشت را مانند ميراث غير مترقّب در اختيار ايشان قرار داد كه هر قدر و هر جاى كه خواهند مخصوص بخود و مأوى براى آسايش دائمى خويش قرار دهند و بالاتر از همه آنكه اين نعم بى‌پايان بعنوان استحقاق و اجر اعمال ايشان در دنيا بوده كه منّتى برايشان گذارده نشده باشد و حضرت ختمى مرتبت مشاهده فرمايد ملائكه رحمت را كه گرد عرش الهى حلقه زده طواف مينمايند و تسبيح و تنزيه ميكنند او را بحمد و ثنا براى لذّت و شوق خدمت و متذكّرند بسبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و خداوند حكم ميفرمايد بين مردم بحق و عدل و در اين دادستانى اهل جهنم محكوم و اهل بهشت حاكم و منصورند و حمد خدا را بجا ميآورند بر آنكه ميان آنها و دشمنانشان فصل خصومت فرمود و بايشان حكم داد و امر بغلبه آنها خاتمه يافت در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره زمر را تلاوت نمايد خداوند باو شرافت دنيا و آخرت عنايت خواهد فرمود و بدون مال و طائفه او را عزيز و غالب ميفرمايد بطوريكه هيبتش در دلها افتد و بدنش بر آتش حرام شود و الحمد للّه رب العالمين.
----
جلد 4 صفحه 514
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قِيل‌َ ادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ خالِدِين‌َ فِيها فَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ (72)
بآنها گفته‌ ميشود ‌که‌ داخل‌ شويد ‌از‌ درهاي‌ جهنم‌ مخلديد ‌در‌ ‌آن‌ جهنم‌ ديگر بيرون‌ نمي‌آئيد ‌از‌ ‌آن‌ ابد الابدين‌ ‌پس‌ بسيار بد جائيست‌ جايگاه‌ تكبر كنندگان‌.
قِيل‌َ قائل‌ همان‌ خزنه جهنم‌ هستند ‌ يا ‌ ملائكه عذاب‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سوق‌
جلد 15 - صفحه 346
ميدادند.
ادخُلُوا امر الزاميست‌ ‌يعني‌ الا و ‌لا‌ بد بايد داخل‌ شويد و ‌اگر‌ امتناع‌ كرديد ‌شما‌ ‌را‌ باجبار مياندازند ميانه جهنم‌ چنانچه‌ ميفرمايد كُلَّما أُلقِي‌َ فِيها فَوج‌ٌ سَأَلَهُم‌ خَزَنَتُها أَ لَم‌ يَأتِكُم‌ نَذِيرٌ ملك‌ آيه 8.
أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ ‌يعني‌ ‌هر‌ فوجي‌ ‌را‌ ‌از‌ يكي‌ ‌از‌ ابواب‌ جهنم‌ داخل‌ مي‌كنند چنانچه‌ گذشت‌ ‌که‌ فرمود لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ حجر آيه 44.
خالِدِين‌َ فِيها مسئله خلود ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ اسلام‌ و نصوص‌ قرآن‌ ‌است‌ و منكر ‌آن‌ كافر ‌است‌ و معني‌ خلود اينست‌ ‌که‌ ابد الاباد معذبند ‌در‌ جهنم‌ خلافا لبعض‌ حكماء اسلامي‌ ‌که‌ خلود ‌در‌ عذاب‌ ‌را‌ منكر شدند و متمسك‌ شدند باين‌ ‌آيه‌ خالِدِين‌َ فِيها ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ هود آيه 109 ‌حتي‌ خلود ‌در‌ بهشت‌ ‌را‌ ‌هم‌ منكر شدند بهمين‌ جمله‌ ‌در‌ آيه 110 ‌حتي‌ مثنوي‌ ميگويد:
‌پس‌ عدم‌ گردم‌ عدم‌ چون‌ ارغنون‌ ||  گويدم‌ كانا اليه‌ راجعون‌
العياذ باللّه‌ القاء ‌کل‌ ماهيات‌ و صرف‌ وجود شدن‌ و آيات‌ مطلقه‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ تقييد كردند و متمسك‌ شدند بخبري‌ ‌که‌ دارد گشنيز علف‌ جهنم‌ ‌است‌ كنايه‌ ‌از‌ رحمت‌ ‌است‌ و بعضي‌ منكر شدند مثل‌ شيخيه‌ ‌که‌ گفتند ‌پس‌ ‌از‌ مدتي‌ اهل‌ جهنم‌ جنس‌ آتش‌ ميشوند و ديگر آتش‌ بآتش‌ تأثير ندارد و لكن‌ جواب‌ ‌آنها‌ اينكه‌ آيه «ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ» كنايت‌ ‌از‌ دوام‌ ‌است‌ زيرا ‌اگر‌ مراد دوام‌ آسمان‌ و زمين‌ باين‌ كيفيت‌ فعلي‌ ‌باشد‌ ‌اينکه‌ قبل‌ القيمه‌ تغيير ميكند ‌که‌ ميفرمايد «يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ‌-‌ يَوم‌َ تُبَدَّل‌ُ الأَرض‌ُ غَيرَ الأَرض‌ِ‌-‌ إِذَا الشَّمس‌ُ كُوِّرَت‌ وَ إِذَا النُّجُوم‌ُ انكَدَرَت‌ و ‌غير‌ اينها و ‌اگر‌ مراد نيست‌ صرف‌ ‌باشد‌ ‌هو‌ اول‌ الكلام‌ و اما جنس‌ آتش‌ شدن‌ منافيست‌ ‌با‌ آيه كُلَّما نَضِجَت‌ جُلُودُهُم‌ بَدَّلناهُم‌ جُلُوداً غَيرَها لِيَذُوقُوا العَذاب‌َ نساء آيه 59 بلكه‌ لازمه ‌اينکه‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ شيطان‌ و شياطين‌ و جن‌ ‌از‌ آتش‌ متألم‌ نشوند زيرا ‌از‌ جنس‌ آتش‌ هستند و منافيست‌ ‌با‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ لَأَملَأَن‌َّ جَهَنَّم‌َ مِن‌َ الجِنَّةِ وَ النّاس‌ِ أَجمَعِين‌َ هود آيه 120 و خبر
جلد 15 - صفحه 347
گشنيز نه‌ سند دارد و نه‌ دلالت‌ دارد.
فَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ معني‌ واضح‌ و قبلا ‌هم‌ توضيح‌ داده‌ ‌شده‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 72)- پس از این گفتگوی کوتاه در آستانه جهنم «به آنان گفته می‌شود: از درهای جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید، چه بد جایگاهی است جایگاه متکبران»؟! (قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ).
درهای جهنم- چنانکه قبلا هم اشاره کرده‌ایم- ممکن است به معنی درهائی باشد که بر حسب اعمال انسانها تنظیم شده است و هر گروهی را به تناسب عمل خود به دوزخ می‌برند، همان گونه که درهای بهشت نیز چنین است.
ج4، ص248
جالب این که فرشتگان عذاب از میان تمام اوصاف رذیله انسان که او را به دوزخ می‌برد روی مسأله «تکبر» تکیه می‌کنند، اشاره به این که سر چشمه اصلی کفر و انحراف و گناه بیش از همه کبر و غرور و عدم تسلیم در برابر حق است.
و به همین دلیل در روایتی از امام صادق و امام باقر علیهما السّلام می‌خوانیم: «کسی که به مقدار ذره‌ای کبر، در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمی‌شود»!
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۹: خط ۲۵۷:
[[رده:آثار تکذیب آیات خدا]][[رده:آثار تکبر]][[رده:پرسشهاى نگهبانان جهنم]][[رده:تعدد دربهاى جهنم]][[رده:جاودانان در جهنم]][[رده:شومى جهنم]][[رده:عوامل جاودانگى در جهنم]][[رده:عوامل تکذیب قیامت]][[رده:پرسش از کافران]][[رده:تکبر کافران]][[رده:صفات کافران]][[رده:کافران در جهنم]][[رده:کافران هنگام ورود به جهنم]][[رده:آثار کفر]][[رده:عوامل کفر]][[رده:متکبران در جهنم]]
[[رده:آثار تکذیب آیات خدا]][[رده:آثار تکبر]][[رده:پرسشهاى نگهبانان جهنم]][[رده:تعدد دربهاى جهنم]][[رده:جاودانان در جهنم]][[رده:شومى جهنم]][[رده:عوامل جاودانگى در جهنم]][[رده:عوامل تکذیب قیامت]][[رده:پرسش از کافران]][[رده:تکبر کافران]][[رده:صفات کافران]][[رده:کافران در جهنم]][[رده:کافران هنگام ورود به جهنم]][[رده:آثار کفر]][[رده:عوامل کفر]][[رده:متکبران در جهنم]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الزمر ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الزمر ]]
{{#seo:
|title=آیه 72 سوره زمر
|title_mode=replace
|keywords=آیه 72 سوره زمر,زمر 72,قِيلَ‌ ادْخُلُوا أَبْوَابَ‌ جَهَنَّمَ‌ خَالِدِينَ‌ فِيهَا فَبِئْسَ‌ مَثْوَى‌ الْمُتَکَبِّرِينَ‌,آثار تکذیب آیات خدا,آثار تکبر,پرسشهاى نگهبانان جهنم,تعدد دربهاى جهنم,جاودانان در جهنم,شومى جهنم,عوامل جاودانگى در جهنم,عوامل تکذیب قیامت,پرسش از کافران,تکبر کافران,صفات کافران,کافران در جهنم,کافران هنگام ورود به جهنم,آثار کفر,عوامل کفر,متکبران در جهنم,آیات قرآن سوره الزمر
|description=قِيلَ‌ ادْخُلُوا أَبْوَابَ‌ جَهَنَّمَ‌ خَالِدِينَ‌ فِيهَا فَبِئْسَ‌ مَثْوَى‌ الْمُتَکَبِّرِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۰۸

کپی متن آیه
قِيلَ‌ ادْخُلُوا أَبْوَابَ‌ جَهَنَّمَ‌ خَالِدِينَ‌ فِيهَا فَبِئْسَ‌ مَثْوَى‌ الْمُتَکَبِّرِينَ‌

ترجمه

به آنان گفته می‌شود: «از درهای جهنّم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید؛ چه بد جایگاهی است جایگاه متکبّران!»

|و گفته شود: از درهاى دوزخ داخل شويد و جاودانه در آن بمانيد، پس بد است جايگاه متكبران
و گفته شود: «از درهاى دوزخ درآييد، جاودانه در آن بمانيد؛ وه چه بد [جايى‌] است جاى سركشان!»
آن گاه به آن کافران خطاب شود: اینک از هر در به دوزخ داخل شوید و در آن عذاب جاودان بمانید که متکبران را (دوزخ) بسیار بد منزلگاهی است.
[به آنان] گویند: از درهای دوزخ درآیید در حالی که در آن جاودانه اید؛ پس جایگاه متکبران چه بد جایگاهی است؛
گفته شود: از درهاى جهنم داخل شويد، همواره در آنجا خواهيد بود. جايگاه سركشان چه بد جايگاهى است.
گفته شود از درهای جهنم وارد شوید که جاودانه در آنید، چه بد است منزلگاه متکبران‌
گفته شود: به دروازه‌هاى دوزخ در آييد، در آنجا جاويدان باشيد، پس بد است جايگاه گردنكشان.
بدیشان گفته می‌شود: از درهای دوزخ داخل شوید. جاویدانه در آن می‌مانید. جایگاه متکبّران چه بد جایگاهی است.
و گفته شد: «از درهای دوزخ درآیید، حال آنکه جاودانه در آن بمانید. پس چه بد (جایی) است پایگاه دائمی سرکشان!»
گفته شد درآیند به درهای دوزخ جاودانان در آن چه زشت است جایگاه گردن‌فرازان‌

It will be said, “Enter the gates of Hell, to abide therein eternally.” How wretched is the destination of the arrogant.
ترتیل:
ترجمه:
الزمر ٧١ آیه ٧٢ الزمر ٧٣
سوره : سوره الزمر
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ»: (نگا: نحل / ، زمر / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «72»

به آنان گفته شود: «از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آن خواهيد بود، پس چه بد است منزلگاه متكبّران».

نکته ها

«سِيقَ» از «سوق» به معناى راندن به جلو است و به بازار كه سوق مى‌گويند براى آن است كه جاذبه‌هاى بازار، انسان را به آنجا سوق مى‌دهد.

كلمه‌ى «زمر» به معناى جماعت و گروه است و نام‌گذارى اين سوره، بر اساس اين آيه 71 و

جلد 8 - صفحه 203

آيه 73 بوده است. «1»

دوزخيان را فرشتگان به سوى دوزخ مى‌كشانند. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» «2»

پیام ها

1- در كيفر وپاداش الهى كم وكاستى نيست. ( «وُفِّيَتْ» به معناى وفاى كامل است)

2- در قيامت احدى از كيفر و پاداش مستثنى‌ نيست. «كُلُّ نَفْسٍ»

3- خدا از هر كس بهتر مى‌داند احضار شاهد و گواه براى برقرارى نظام دادگاه است نه تحصيل علم براى خداوند. «أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ»

4- كشاندن مجرمان به سوى دوزخ، تحقيرى است جداى از كيفرهاى ديگر.

«سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا»

5- درهاى دوزخ بسته است و همين كه دوزخيان به آن مى‌رسند ناگهان باز مى‌شود كه اين خود وحشت‌آور است. «جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها»

6- دوزخ درهاى متعدّدى دارد. «أَبْوابُها» (در آيه 44 سوره‌ى حجر نيز مى‌خوانيم: «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ»)

7- در قيامت، فرشتگان با دوزخيان گفتگوى مستقيم دارند. «قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها»

8- دوزخ، مأموران مخصوص دارد. «خَزَنَتُها»

9- با مجرمان اتمام حجّت شده است. «يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ»

10- انبيا علاوه بر بيان آيات الهى، مردم را هشدار مى‌دادند. يَتْلُونَ‌ ... يُنْذِرُونَكُمْ‌

11- قيامت، روز اعتراف و اقرار است. «قالُوا بَلى‌»

12- دليل محقّق شدن عذاب، كفر مردم است. حَقَّتْ‌ ... عَلَى الْكافِرِينَ‌

13- ريشه‌ى كفر، تكبّر است. الْكافِرِينَ‌ ... الْمُتَكَبِّرِينَ‌


«1». تفسير مجمع البيان.

«2». ق، 21.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 204

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72)

قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ‌: گويند مر ايشان را درآييد به درهاى جهنم، خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه جاويد باشيد در آن، فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ‌:

پس بد آرامگاهى است مر گردنكشان و معاندان را. چون مقصد اصلى را در اين مقام وعيد مشركان است از اين جهت وعده مؤمنان را مؤخر داشته فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‌ جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى‌ وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (71) قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72) وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ (73) وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (74) وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (75)

ترجمه‌

و سوق داده شوند آنانكه كافر شدند بسوى دوزخ دسته دسته تا چون آيند آنرا گشوده شود درهايش و گويند بآنها نگهبانانش آيا نيامد شما را پيمبرانى از خودتان كه بخوانند بر شما آيتهاى پروردگارتان را و بيم دهند شما را از ملاقات امروزتان گفتند آرى ولى واجب شد حكم عذاب بر ناگروندگان‌

گفته شود داخل شويد از درهاى جهنم با آنكه جاويد باشيد در آن پس بد است جاى تكبر كنندگان‌

و سوق داده شوند آنانكه ترسيدند از پروردگارشان بسوى بهشت دسته دسته تا چون آيند آنرا آيند و گشوده شود درهايش و گويند بايشان نگهبانانش سلام بر شما پاك شديد پس داخل آن شويد جاودانيان‌

و گويند ستايش مر خدائيرا كه براستى وفا فرمود در باره ما بوعده خود و بميراث داد بما زمين را جاى ميگيريم از بهشت هر جا كه خواهيم پس خوب است پاداش عمل كنندگان‌

و مى‌بينى فرشتگان را حلقه زنان در گرد عرش تنزيه نمايند بستايش‌


جلد 4 صفحه 512

پروردگارشان و حكم شود ميان آنها براستى و درستى و گفته شود ستايش مر خداى را است كه پروردگار جهانيان است.

تفسير

- خداوند سوق ميدهد كفار و مخالفين با اهل ايمان و تقوى را مانند بهائم دسته دسته بحسب مراتبشان در كفر و خلاف بسوى جهنم تا وقتى كه برسند بآن باز شود درهاى جهنم بروى آنها و آن هفت در است كه در سوره حجر بيان شد و براى سرزنش و ملامت بآنها ملائكه موكّله دوزخ گويند آيا پيمبرانى از نوع خود شما از جانب خدا نزد شما نيامدند و آيات حق و كتب سماوى را براى شما تلاوت ننمودند و از چنين روز سختى كه ديدار آن در پيش است آگاهتان ننمودند و شما را از آن بيم ندادند و آنها در جواب گويند بلى چنين است آمدند و احكام خدا را بما ابلاغ نمودند و ما را از چنين روزى ترساندند ولى ما گوش نداديم و مستحق عقوبت شديم و حكم خداوند بعذاب ما منجز گرديد و موكلين هر دسته‌اى را از درى كه مخصوص بخودشان است داخل جهنم مينمايند و فرمان خلود در آن را بآنها ميدهند و خداوند سوق ميدهد مراكب اهل ايمان و تقوى را در حاليكه سوارند بر آنها چنانچه در سوره مريم بيان شد دسته دسته بحسب مراتبشان در اطاعت خدا و ولايت ائمه اطهار بسوى بهشت تا وقتى كه ميرسند ببهشت مشاهده مينمايند از تجليلات و احترام ورودى بقدرى كه نميتوان بيان نمود و قبل از ورود ايشان درهاى هشت‌گانه بهشت برويشان باز خواهد شد و ملائكه رحمت منتظر قدوم ايشانند و باستقبال ميآيند و عرض سلام و تحيّت و تبريك ورود مينمايند و بشارت ميدهند آنانرا بسلامتى و ايمنى از جميع مكاره و آفات و بليّات و پاكيزگى از تمام كثافات و كدورات و تنعّم بانواع نعم و لذّات تا خدا خدائى ميكند و بنابر اين جواب اذا محذوف شده براى دلالت بر عظمت و قابل وصف نبودن آن چنانچه بيان شد و محتمل است تقدير كلام آن باشد كه چون آيند آنرا آيند و حال آنكه باز شده باشد درهاى بهشت براى ايشان و قمى ره طبتم را بطيب مولد ايشان تفسير نموده و فرموده چون غير از حلال‌زاده داخل بهشت نميشود و ظاهرا مقصودش دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام ميباشند كه بوى بهشت بمشام آنها نميرسد و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او بتوسط


جلد 4 صفحه 513

آباء كرام خود از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود بهشت هشت در دارد يك در مخصوص به انبيا و صدّيقان است و يك در مخصوص بشهدا و نيكوكاران و پنج در مخصوص بشيعيان و دوستان من و هميشه من بر صراط ايستاده و از خدا ميخواهم كه شيعيان و بستگان و دوستان و ياران و كسانى را كه قبول ولايت مرا در دنيا نمودند سلامت بدارد تا جواب از جانب خداوند ميرسد كه دعاى تو را مستجاب نمودم و شفاعت تو را در باره شيعيانت پذيرفتم و هر يك از شيعيان و مواليان و ياران و مخالفان مخالفان من بدست و زبان شفاعت مينمايند در باره هفتاد مرد از خويشان و همسايگان خودشان و يك در براى ساير مسلمانان است كه در قلبشان ذره‌ئى از بغض ما اهل بيت نباشد و ظاهرا مراد كسانى هستند كه اقرار بامامت نموده باشند نهايت آنكه بلوازم تشيّع و دوستى عمل ننموده باشند و الّا مسلّم است كه اهل نجات نخواهند بود و پنج در مخصوص به پنج عنوانى است كه حضرت در باره آنها دعا فرموده و اهل بهشت حمد و شكر الهى را بجا ميآورند كه بوعده خود كه بتوسط انبياء و اولياء بايشان در دنيا داده بود وفا فرمود و زمين بهشت را مانند ميراث غير مترقّب در اختيار ايشان قرار داد كه هر قدر و هر جاى كه خواهند مخصوص بخود و مأوى براى آسايش دائمى خويش قرار دهند و بالاتر از همه آنكه اين نعم بى‌پايان بعنوان استحقاق و اجر اعمال ايشان در دنيا بوده كه منّتى برايشان گذارده نشده باشد و حضرت ختمى مرتبت مشاهده فرمايد ملائكه رحمت را كه گرد عرش الهى حلقه زده طواف مينمايند و تسبيح و تنزيه ميكنند او را بحمد و ثنا براى لذّت و شوق خدمت و متذكّرند بسبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و خداوند حكم ميفرمايد بين مردم بحق و عدل و در اين دادستانى اهل جهنم محكوم و اهل بهشت حاكم و منصورند و حمد خدا را بجا ميآورند بر آنكه ميان آنها و دشمنانشان فصل خصومت فرمود و بايشان حكم داد و امر بغلبه آنها خاتمه يافت در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره زمر را تلاوت نمايد خداوند باو شرافت دنيا و آخرت عنايت خواهد فرمود و بدون مال و طائفه او را عزيز و غالب ميفرمايد بطوريكه هيبتش در دلها افتد و بدنش بر آتش حرام شود و الحمد للّه رب العالمين.


جلد 4 صفحه 514

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قِيل‌َ ادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ خالِدِين‌َ فِيها فَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ (72)

بآنها گفته‌ ميشود ‌که‌ داخل‌ شويد ‌از‌ درهاي‌ جهنم‌ مخلديد ‌در‌ ‌آن‌ جهنم‌ ديگر بيرون‌ نمي‌آئيد ‌از‌ ‌آن‌ ابد الابدين‌ ‌پس‌ بسيار بد جائيست‌ جايگاه‌ تكبر كنندگان‌.

قِيل‌َ قائل‌ همان‌ خزنه جهنم‌ هستند ‌ يا ‌ ملائكه عذاب‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سوق‌

جلد 15 - صفحه 346

ميدادند.

ادخُلُوا امر الزاميست‌ ‌يعني‌ الا و ‌لا‌ بد بايد داخل‌ شويد و ‌اگر‌ امتناع‌ كرديد ‌شما‌ ‌را‌ باجبار مياندازند ميانه جهنم‌ چنانچه‌ ميفرمايد كُلَّما أُلقِي‌َ فِيها فَوج‌ٌ سَأَلَهُم‌ خَزَنَتُها أَ لَم‌ يَأتِكُم‌ نَذِيرٌ ملك‌ آيه 8.

أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ ‌يعني‌ ‌هر‌ فوجي‌ ‌را‌ ‌از‌ يكي‌ ‌از‌ ابواب‌ جهنم‌ داخل‌ مي‌كنند چنانچه‌ گذشت‌ ‌که‌ فرمود لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ حجر آيه 44.

خالِدِين‌َ فِيها مسئله خلود ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ اسلام‌ و نصوص‌ قرآن‌ ‌است‌ و منكر ‌آن‌ كافر ‌است‌ و معني‌ خلود اينست‌ ‌که‌ ابد الاباد معذبند ‌در‌ جهنم‌ خلافا لبعض‌ حكماء اسلامي‌ ‌که‌ خلود ‌در‌ عذاب‌ ‌را‌ منكر شدند و متمسك‌ شدند باين‌ ‌آيه‌ خالِدِين‌َ فِيها ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ هود آيه 109 ‌حتي‌ خلود ‌در‌ بهشت‌ ‌را‌ ‌هم‌ منكر شدند بهمين‌ جمله‌ ‌در‌ آيه 110 ‌حتي‌ مثنوي‌ ميگويد:

‌پس‌ عدم‌ گردم‌ عدم‌ چون‌ ارغنون‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 72)- پس از این گفتگوی کوتاه در آستانه جهنم «به آنان گفته می‌شود: از درهای جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید، چه بد جایگاهی است جایگاه متکبران»؟! (قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ).

درهای جهنم- چنانکه قبلا هم اشاره کرده‌ایم- ممکن است به معنی درهائی باشد که بر حسب اعمال انسانها تنظیم شده است و هر گروهی را به تناسب عمل خود به دوزخ می‌برند، همان گونه که درهای بهشت نیز چنین است.

ج4، ص248

جالب این که فرشتگان عذاب از میان تمام اوصاف رذیله انسان که او را به دوزخ می‌برد روی مسأله «تکبر» تکیه می‌کنند، اشاره به این که سر چشمه اصلی کفر و انحراف و گناه بیش از همه کبر و غرور و عدم تسلیم در برابر حق است.

و به همین دلیل در روایتی از امام صادق و امام باقر علیهما السّلام می‌خوانیم: «کسی که به مقدار ذره‌ای کبر، در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمی‌شود»!

نکات آیه

۱ - کافران، پس از توقّفى چند در آستانه درهاى دوزخ براى پاسخ به پرسش هاى دربانان، به ورود در آن فرمان خواهند یافت. (قال لهم خزنتها ألم یأتکم رسل ... قالوا بلى ... قیل ادخلوا أبوب جهنّم)

۲ - ورود کافران به دوزخ، از درب هاى گوناگون خواهد بود. (قیل ادخلوا أبوب جهنّم)

۳ - جهنم، داراى درب هاى متعدد و گوناگون (أبوب جهنّم)

۴ - کافران، در دوزخ جاودانه خواهند بود. (خلدین فیها)

۵ - کافران، گروهى خود بزرگ بین و متکبراند. (حقّت کلمة العذاب على الکفرین ... فبئس مثو‏‏َى المتکبّرین)

۶ - کفر به خدا و انکار رستاخیز - در عین شناخت آیات الهى - برخاسته از تکبر و غرور است. (ألم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایت ربّکم ... فبئس مثو‏‏َى المتکبّرین) توصیف شدن کافران و منکران قیامت به متکبر، مى تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

۷ - کفر و انکار مغرورانه آیات الهى، عامل جاودانگى در دوزخ (قیل ادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها فبئس مثو‏‏َى المتکبّرین)

۸ - جهنم، جایگاه همیشگى متکبران (فبئس مثو‏‏َى المتکبّرین) «مثو‏‏َى» (اسم مکان از ماده «ثواء») به معناى اقامت توأم با استمرار است; یعنى، جایگاه همیشگى و دائمى.

۹ - جهنم، جایگاهى بد و ناگوار (فبئس مثو‏‏َى المتکبّرین)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۷
  • تکبر: آثار تکبر ۶
  • جهنم: پرسشهاى نگهبانان جهنم ۱; تعدد دربهاى جهنم ۲، ۳; جاودانان در جهنم ۴، ۸; شومى جهنم ۹; عوامل جاودانگى در جهنم ۷
  • جهنمیان: ۸
  • قیامت: عوامل تکذیب قیامت ۶
  • کافران: پرسش از کافران ۱; تکبر کافران ۵; صفات کافران ۵; کافران در جهنم ۴; کافران هنگام ورود به جهنم ۱، ۲
  • کفر: آثار کفر ۷; عوامل کفر ۶
  • متکبران: متکبران در جهنم ۸

منابع