الصافات ١٣٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::عَجُوزا|عَجُوزاً]] [[کلمه غیر ربط::عَجُوزا| ]] [[شامل این ریشه::عجز| ]][[ریشه غیر ربط::عجز| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::الْغَابِرِين|الْغَابِرِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْغَابِرِين| ]] [[شامل این ریشه::غبر| ]][[ریشه غیر ربط::غبر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::عَجُوزا|عَجُوزاً]] [[کلمه غیر ربط::عَجُوزا| ]] [[شامل این ریشه::عجز| ]][[ریشه غیر ربط::عجز| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::الْغَابِرِين|الْغَابِرِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْغَابِرِين| ]] [[شامل این ریشه::غبر| ]][[ریشه غیر ربط::غبر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|إِلاَّ عَجُوزاً فِي‌ الْغَابِرِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=جز زنی سالخورده (و) ناتوان که در میان باقی‌ماندگان (از گمراهان) بود.
|-|صادقی تهرانی=جز زنی سالخورده (و) ناتوان که در میان باقی‌ماندگان (از گمراهان) بود.
|-|معزی=مگر پیرزنی در بازماندگان‌
|-|معزی=مگر پیرزنی در بازماندگان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Except for an old woman who lagged behind.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037135.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037135.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::135|١٣٥]] | قبلی = الصافات ١٣٤ | بعدی = الصافات ١٣٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::135|١٣٥]] | قبلی = الصافات ١٣٤ | بعدی = الصافات ١٣٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link158 | آيات ۱۳۳ - ۱۴۸ سوره صافات]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link159 | مراد از اينكه فرمود: يونس به سوى كشتى فرار كرد اذا ابق الى الفلك المشحون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link158 | آيات ۱۳۳ - ۱۴۸ سوره صافّات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link160 | معناى اينكه فرمود: اگر نبود اينكه يونس از سجين بود تا روز بعثت در شكم ماهى مىماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link159 | مراد از اين كه فرمود: يونس، به سوى كشتى فرار كرد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link161 | گفتارى پيرامون داستان يونس عليه السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link160 | «تسبیح خداوند»، تنها ذکری که باعث نجات حضرت یونس شد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link162 | ۱ داستان آن جناب در قرآن كريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link161 | گفتارى در چند فصل، پيرامون داستان يونس«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link163 | ۲ داستان او از ديدگاه اهل كتاب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link164 | موارد اختلاف داستان يونس«ع» نزد اهل كتاب، با ظواهر آيات قرآن كريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link164 | موارد اختلاف داستان يونس عليه السلام نزداهل كتاب ، با ظواهر آيات قرآن كريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link165 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link165 | رواياتى در ذيل آيات مربوط به داستان يونس عليه السلام]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۹#link69 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۹#link69 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ «135» ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ «136»
جز پيرزنى كه در ميان باقيماندگان (جزء هلاك شدگان) بود. سپس باقى را نابود كرديم.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (135)
إِلَّا عَجُوزاً: مگر پيره زنى كه زوجه لوط بود كه با او از شهر سدوم بيرون نيامد و قرار گرفت، فِي الْغابِرِينَ‌: در ميان بازماندگان به عذاب و نكال.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (133) إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (134) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (135) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (136) وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ (137)
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (138) وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (139) إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (140) فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (141) فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ (142)
فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (143) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (144) فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ (145) وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ (146) وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‌ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ (147)
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى‌ حِينٍ (148)
ترجمه‌
و همانا لوط از پيمبران است‌
هنگاميكه نجات داديم او و اهلش را همگى‌
مگر پيرزنى را در بازماندگان‌
پس هلاك كرديم ديگران را
و همانا شما ميگذريد بر آنها با آنكه هستيد صبح‌كنندگان‌
و بشب آيا پس در نمى‌يابيد بعقل‌
و همانا يونس از پيمبرانست‌
هنگاميكه گريخت بسوى كشتى مملوّ
پس قرعه زد پس شد
----
جلد 4 صفحه 448
از قرعه بنام افتادگان‌
پس فرو بردش ماهى و او بود ملامت كننده خود
پس اگر نه اينكه او بود از تسبيح كنندگان‌
هر آينه ميماند در شكمش تا روزى كه برانگيخته ميشوند
پس انداختيم او را بزمينى بى‌گياه با آنكه او بيمار بود
و رويانديم بر سر او درختى از كدو
و فرستاديم او را بسوى صد هزار نفر يا زياده مى‌بودند
پس ايمان آوردند پس بهره‌مند نموديم ايشانرا تا زمان مرگ.
تفسير
خداوند متعال متذكر شده قصّه حضرت لوط و نجات او و خانواده‌اش جز زن پيرش را كه باقى ماند در عذاب و هلاك شد با ساير اهل سدوم بنحو اجمال چون تفصيل آن در سور سابقه ذكر شده و گوشزد فرموده اهل مكّه را كه در مسافرت بشام همه ساله بر آنديار عبور مينمايند صبح و شام و مى‌بينند آثار باقيه آنشهر ويران را و تعقّل نميكنند تا متنبّه شوند كه در اثر معصيت خدا باين بلا گرفتار شدند و از روايتى كه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود كه مراد مرور بر احوال آنها است در قرآن چون قرائت نمايند آنرا صبح و شام و در هر حال تعجّب از عدم تعقل و عبرت آنها است از آنچه مى‌بينند و مى‌شنوند و فرموده كه حضرت يونس بن متّى كه شرح حال او در سوره خودش گذشت از پيغمبران مرسل بود و از قوم خودش مانند غلامى كه از مولاى خود بگريزد بدون اذن خدا گريخت و رفت بجانب كشتى مملوّ از متاع و مسافر و نشست در آن تا وسط دريا كه كشتى از رفتار بازماند و كشتيبانان گفتند هر وقت بنده‌اى از مولاى خود گريخته باشد اين پيش‌آمد براى كشتى ما روى ميدهد و بنا شد قرعه بكشند بنام هر كس بيايد او را در دريا بيندازند تا سايرين از خطر مرگ ايمن شوند و حضرت يونس داخل شد در كسانيكه قرعه بنام آنها كشيده ميشد و بنام او درآمد و چون آثار صلاح و تقوى از سيماى او ظاهر بود قرعه را تكرار نمودند تا سه مرتبه و در هر سه بار نام او بيرون آمد و حضرت متوجه بلب كشتى شد ديد ماهى بزرگى سر از آب بيرون آورده و دهانش را گشوده خود را بدهان او انداخت چنانچه در فقيه از امام باقر عليه السّلام نقل نموده پس آن ماهى او را مانند لقمه‌اى فرو برد و بلع كرد و او مورد ملامت مردم گرديد يا خود را ملامت نمود بر ترك اولائى كه از او صادر شد كه بى‌دستور الهى از ميان قوم خود بيرون رفته بود و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون كشتى‌
----
جلد 4 صفحه 449
بوسط دريا رسيد خدا ماهى بزرگيرا فرستاد جلو كشتى را گرفت يونس باو نظر نمود از آن ترسيد خود را بآخر كشتى برد ماهى هم متوجه بجانب او گرديد و دور زد و دهانش را بروى او باز كرد و اهل كشتى گفتند در ميان ما گنه‌كارى است پس قرعه كشيدند و بنام يونس درآمد و او را در دريا انداختند و ماهى او را بلع نمود و در آب روان گرديد و نقل نموده‌اند كه خداوند بماهى وحى فرمود كه من شكم تو را زندان او قرار دادم نه او را خوراك تو بايد او را محفوظ بدارى يعنى قوّه هضم را از اندرون او سلب فرمود بقدرى كه آنحضرت در شكم ماهى سالم ماند تا سه روز كه در آن مدت مشغول بذكر خدا بود بنحويكه در سوره انبياء گذشت و اگر نبود اشتغال او بذكر و تسبيح خدا درنگ مينمود در شكم ماهى تا روز قيامت و بعد از سه روز خداوند بآنماهى امر فرمود كه او را بزمين بيگياهى بيندازد و انداخت و خداوند بر سر او سايبانى از درخت كدوئى رويانيد براى آنكه پوستش رقيق و بدنش ضعيف و مريض شده بود و چون قوى و سالم گرديد آندرخت خشك شد و او بزحمت افتاد و متأثر و ملول گرديد و بخدا از خشك شدن آندرخت شكايت نمود و خداوند جواب فرمود تو از خشك شدن درختى كه نكاشتى و آب ندادى و ديگر احتياج بآن ندارى چون خوب شدى غمگين ميشوى و محزون نميشوى براى اهل نينوا كه بيش از يكصد هزار نفرند و ميخواهى عذاب بر آنها نازل شود آنها ايمان آوردند و پرهيزكار شدند پس بر گرد بسوى ايشان و آنحضرت مراجعت فرمود و اهل نينوا بعد از معرفت بحال او مقدمش را گرامى داشتند و ايمان آوردند بخوبى و بخوشى زيستند تا باجل خود از دنيا رفتند چنانچه اين معانى از روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود و يقطين در لغت اشجار بى‌ساق كم دوام را گويند مانند كدو كه اينجا اراده شده است و كلمه او در او يزيدون محتمل است بمعناى واو باشد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و يزيدون قرائت فرموده است و در بعضى از روايات تصريح بزياده سى هزار شده و محتمل است بمعناى بل باشد و محتمل است براى ابهام باشد يعنى لازم نيست دانسته شود عدد آنها تحقيقا همين‌قدر كه بدانند زياد بودند كافى است و محتمل است براى تخيير باشد يعنى كسيكه آنها را از دور ميديد ميتوانست بصد هزار يا بيشتر تخمين بزند يا
----
جلد 4 صفحه 450
اگر اطفال را حساب نكنند چون پيغمبر بر آنها مبعوث نميشود صد هزار بودند و الّا بيشتر چون آنها هم به تبع بزرگترهاشان از اهل ايمان حساب ميشوند و در هر حال عدد آنها در علم الهى معيّن بود و ترديدى در آن مقام نبوده و نيست و اللّه تعالى اعلم بمراده.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِلاّ عَجُوزاً فِي‌ الغابِرِين‌َ (135)
‌که‌ عيال‌ لوط ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ هلاك‌ شدگان‌ ‌بود‌.
‌که‌ چهار زن‌ ‌از‌ انبياء و دو زن‌ ‌از‌ ائمه اطهار ‌از‌ خبيثات‌ بودند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 135)- «مگر (همسرش) پیر زنی که از بازماندگان بود» و به سرنوشت آنان گرفتار شد» (إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغابِرِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۲: خط ۲۰۵:
[[رده:آثار خویشاوندى با انبیا]][[رده:عوامل پاداش]][[رده:پاداشهاى خدا]][[رده:کیفرهاى خدا]][[رده:عوامل مؤثر در سرنوشت]][[رده:عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى]][[رده:آثار عقیده]][[رده:آثار عمل]][[رده:عذاب قوم لوط]][[رده:نجات مؤمنان قوم لوط]][[رده:هجرت مؤمنان قوم لوط]][[رده:هلاکت قوم لوط]][[رده:عوامل کیفر]][[رده:ایمان خانواده لوط]][[رده:پیرى همسر لوط]][[رده:تحقیر همسر لوط]][[رده:قصه لوط]][[رده:کفر همسر لوط]][[رده:نجات لوط]][[رده:هجرت لوط]][[رده:هلاکت همسر لوط]]
[[رده:آثار خویشاوندى با انبیا]][[رده:عوامل پاداش]][[رده:پاداشهاى خدا]][[رده:کیفرهاى خدا]][[رده:عوامل مؤثر در سرنوشت]][[رده:عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى]][[رده:آثار عقیده]][[رده:آثار عمل]][[رده:عذاب قوم لوط]][[رده:نجات مؤمنان قوم لوط]][[رده:هجرت مؤمنان قوم لوط]][[رده:هلاکت قوم لوط]][[رده:عوامل کیفر]][[رده:ایمان خانواده لوط]][[رده:پیرى همسر لوط]][[رده:تحقیر همسر لوط]][[رده:قصه لوط]][[رده:کفر همسر لوط]][[رده:نجات لوط]][[رده:هجرت لوط]][[رده:هلاکت همسر لوط]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]]
{{#seo:
|title=آیه 135 سوره صافات
|title_mode=replace
|keywords=آیه 135 سوره صافات,صافات 135,إِلاَّ عَجُوزاً فِي‌ الْغَابِرِينَ‌,آثار خویشاوندى با انبیا,عوامل پاداش,پاداشهاى خدا,کیفرهاى خدا,عوامل مؤثر در سرنوشت,عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى,آثار عقیده,آثار عمل,عذاب قوم لوط,نجات مؤمنان قوم لوط,هجرت مؤمنان قوم لوط,هلاکت قوم لوط,عوامل کیفر,ایمان خانواده لوط,پیرى همسر لوط,تحقیر همسر لوط,قصه لوط,کفر همسر لوط,نجات لوط,هجرت لوط,هلاکت همسر لوط,آیات قرآن سوره الصافات
|description=إِلاَّ عَجُوزاً فِي‌ الْغَابِرِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۵۸

کپی متن آیه
إِلاَّ عَجُوزاً فِي‌ الْغَابِرِينَ‌

ترجمه

مگر پیرزنی که از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)!

جز پيرزنى را كه در ميان باقى ماندگان [در عذاب‌] بود
جز پيرزنى كه در ميان باقى‌ماندگان [و خاكسترشدگان‌] بود-
به جز پیر زالی (همسر او) که در میان قومی که هلاک شدند باقی ماند.
مگر پیرزنی را که در میان باقی ماندگان [در شهر] بود.
مگر پيرزنى كه با مردم شهر بماند.
مگر پیرزنی که جزو واپس‌ماندگان [در عذاب‌] بود
مگر پيرزنى را در ميان بازماندگان- عذاب‌شدگان-.
مگر پیرزنی (که همسر لوط بود و با کافران در اذیّت و آزار مؤمنان همکاری می‌کرد، و بدین سبب) از زمره‌ی هلاک شدگان گردید.
جز زنی سالخورده (و) ناتوان که در میان باقی‌ماندگان (از گمراهان) بود.
مگر پیرزنی در بازماندگان‌

Except for an old woman who lagged behind.
ترتیل:
ترجمه:
الصافات ١٣٤ آیه ١٣٥ الصافات ١٣٦
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْغَابِرِینَ»: هالکین. نابود شوندگان (نگا: اعراف / ، حجر / ).


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ «135» ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ «136»

جز پيرزنى كه در ميان باقيماندگان (جزء هلاك شدگان) بود. سپس باقى را نابود كرديم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (135)

إِلَّا عَجُوزاً: مگر پيره زنى كه زوجه لوط بود كه با او از شهر سدوم بيرون نيامد و قرار گرفت، فِي الْغابِرِينَ‌: در ميان بازماندگان به عذاب و نكال.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (133) إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (134) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (135) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (136) وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ (137)

وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (138) وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (139) إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (140) فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (141) فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ (142)

فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (143) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (144) فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ (145) وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ (146) وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‌ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ (147)

فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى‌ حِينٍ (148)

ترجمه‌

و همانا لوط از پيمبران است‌

هنگاميكه نجات داديم او و اهلش را همگى‌

مگر پيرزنى را در بازماندگان‌

پس هلاك كرديم ديگران را

و همانا شما ميگذريد بر آنها با آنكه هستيد صبح‌كنندگان‌

و بشب آيا پس در نمى‌يابيد بعقل‌

و همانا يونس از پيمبرانست‌

هنگاميكه گريخت بسوى كشتى مملوّ

پس قرعه زد پس شد


جلد 4 صفحه 448

از قرعه بنام افتادگان‌

پس فرو بردش ماهى و او بود ملامت كننده خود

پس اگر نه اينكه او بود از تسبيح كنندگان‌

هر آينه ميماند در شكمش تا روزى كه برانگيخته ميشوند

پس انداختيم او را بزمينى بى‌گياه با آنكه او بيمار بود

و رويانديم بر سر او درختى از كدو

و فرستاديم او را بسوى صد هزار نفر يا زياده مى‌بودند

پس ايمان آوردند پس بهره‌مند نموديم ايشانرا تا زمان مرگ.

تفسير

خداوند متعال متذكر شده قصّه حضرت لوط و نجات او و خانواده‌اش جز زن پيرش را كه باقى ماند در عذاب و هلاك شد با ساير اهل سدوم بنحو اجمال چون تفصيل آن در سور سابقه ذكر شده و گوشزد فرموده اهل مكّه را كه در مسافرت بشام همه ساله بر آنديار عبور مينمايند صبح و شام و مى‌بينند آثار باقيه آنشهر ويران را و تعقّل نميكنند تا متنبّه شوند كه در اثر معصيت خدا باين بلا گرفتار شدند و از روايتى كه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود كه مراد مرور بر احوال آنها است در قرآن چون قرائت نمايند آنرا صبح و شام و در هر حال تعجّب از عدم تعقل و عبرت آنها است از آنچه مى‌بينند و مى‌شنوند و فرموده كه حضرت يونس بن متّى كه شرح حال او در سوره خودش گذشت از پيغمبران مرسل بود و از قوم خودش مانند غلامى كه از مولاى خود بگريزد بدون اذن خدا گريخت و رفت بجانب كشتى مملوّ از متاع و مسافر و نشست در آن تا وسط دريا كه كشتى از رفتار بازماند و كشتيبانان گفتند هر وقت بنده‌اى از مولاى خود گريخته باشد اين پيش‌آمد براى كشتى ما روى ميدهد و بنا شد قرعه بكشند بنام هر كس بيايد او را در دريا بيندازند تا سايرين از خطر مرگ ايمن شوند و حضرت يونس داخل شد در كسانيكه قرعه بنام آنها كشيده ميشد و بنام او درآمد و چون آثار صلاح و تقوى از سيماى او ظاهر بود قرعه را تكرار نمودند تا سه مرتبه و در هر سه بار نام او بيرون آمد و حضرت متوجه بلب كشتى شد ديد ماهى بزرگى سر از آب بيرون آورده و دهانش را گشوده خود را بدهان او انداخت چنانچه در فقيه از امام باقر عليه السّلام نقل نموده پس آن ماهى او را مانند لقمه‌اى فرو برد و بلع كرد و او مورد ملامت مردم گرديد يا خود را ملامت نمود بر ترك اولائى كه از او صادر شد كه بى‌دستور الهى از ميان قوم خود بيرون رفته بود و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون كشتى‌


جلد 4 صفحه 449

بوسط دريا رسيد خدا ماهى بزرگيرا فرستاد جلو كشتى را گرفت يونس باو نظر نمود از آن ترسيد خود را بآخر كشتى برد ماهى هم متوجه بجانب او گرديد و دور زد و دهانش را بروى او باز كرد و اهل كشتى گفتند در ميان ما گنه‌كارى است پس قرعه كشيدند و بنام يونس درآمد و او را در دريا انداختند و ماهى او را بلع نمود و در آب روان گرديد و نقل نموده‌اند كه خداوند بماهى وحى فرمود كه من شكم تو را زندان او قرار دادم نه او را خوراك تو بايد او را محفوظ بدارى يعنى قوّه هضم را از اندرون او سلب فرمود بقدرى كه آنحضرت در شكم ماهى سالم ماند تا سه روز كه در آن مدت مشغول بذكر خدا بود بنحويكه در سوره انبياء گذشت و اگر نبود اشتغال او بذكر و تسبيح خدا درنگ مينمود در شكم ماهى تا روز قيامت و بعد از سه روز خداوند بآنماهى امر فرمود كه او را بزمين بيگياهى بيندازد و انداخت و خداوند بر سر او سايبانى از درخت كدوئى رويانيد براى آنكه پوستش رقيق و بدنش ضعيف و مريض شده بود و چون قوى و سالم گرديد آندرخت خشك شد و او بزحمت افتاد و متأثر و ملول گرديد و بخدا از خشك شدن آندرخت شكايت نمود و خداوند جواب فرمود تو از خشك شدن درختى كه نكاشتى و آب ندادى و ديگر احتياج بآن ندارى چون خوب شدى غمگين ميشوى و محزون نميشوى براى اهل نينوا كه بيش از يكصد هزار نفرند و ميخواهى عذاب بر آنها نازل شود آنها ايمان آوردند و پرهيزكار شدند پس بر گرد بسوى ايشان و آنحضرت مراجعت فرمود و اهل نينوا بعد از معرفت بحال او مقدمش را گرامى داشتند و ايمان آوردند بخوبى و بخوشى زيستند تا باجل خود از دنيا رفتند چنانچه اين معانى از روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود و يقطين در لغت اشجار بى‌ساق كم دوام را گويند مانند كدو كه اينجا اراده شده است و كلمه او در او يزيدون محتمل است بمعناى واو باشد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و يزيدون قرائت فرموده است و در بعضى از روايات تصريح بزياده سى هزار شده و محتمل است بمعناى بل باشد و محتمل است براى ابهام باشد يعنى لازم نيست دانسته شود عدد آنها تحقيقا همين‌قدر كه بدانند زياد بودند كافى است و محتمل است براى تخيير باشد يعنى كسيكه آنها را از دور ميديد ميتوانست بصد هزار يا بيشتر تخمين بزند يا


جلد 4 صفحه 450

اگر اطفال را حساب نكنند چون پيغمبر بر آنها مبعوث نميشود صد هزار بودند و الّا بيشتر چون آنها هم به تبع بزرگترهاشان از اهل ايمان حساب ميشوند و در هر حال عدد آنها در علم الهى معيّن بود و ترديدى در آن مقام نبوده و نيست و اللّه تعالى اعلم بمراده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِلاّ عَجُوزاً فِي‌ الغابِرِين‌َ (135)

‌که‌ عيال‌ لوط ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ هلاك‌ شدگان‌ ‌بود‌.

‌که‌ چهار زن‌ ‌از‌ انبياء و دو زن‌ ‌از‌ ائمه اطهار ‌از‌ خبيثات‌ بودند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 135)- «مگر (همسرش) پیر زنی که از بازماندگان بود» و به سرنوشت آنان گرفتار شد» (إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغابِرِینَ).

نکات آیه

۱ - همسر حضرت لوط، از هلاک شدگان عذاب الهى قوم لوط بود. (إلاّ عجوزًا فى الغبرین) «غابر» (مفرد «غابرین») به معناى باقى و مانده است و مقصود از آن، کسانى اند که از شهر بیرون نیامده و به عذاب الهى قوم لوط گرفتار شدند.

۲ - همسر لوط به هنگام نزول عذاب، در سن پیرى و فرسودگى قرار داشت. (إلاّ عجوزًا) «عجوز» به کسى گفته مى شود که در سن پیرى و فرسودگى باشد و نشاط براى کار و تلاش نداشته و از آن عاجز باشد.

۳ - تمامى اعضاى خاندان لوط، به جز همسر او، مؤمن بودند. (إذ نجّینه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فى الغبرین) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که عذاب به جهت کفر است، پس نجات خاندان لوط دلیل ایمان شان و عذاب همسر لوط به نشانه کفر او است.

۴ - تحقیر شدن همسر لوط از سوى خداوند (إلاّ عجوزًا فى الغبرین) تنکیر «عجوزاً»، مى تواند براى تحقیر باشد.

۵ - انتساب به خوبان (چونان پیامبران)، هیچ تأثیرى در سرنوشت اخروى و کیفر و پاداش الهى ندارد. (إذ نجّینه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فى الغبرین)

۶ - مجموعه عقاید و رفتار خود انسان، تعیین کننده سرنوشت او است. (إذ نجّینه و أهله أجمعین . إلاّ عجوزًا فى الغبرین) از این که همسر لوط از عذاب الهى نجات نیافت، مى توان حقیقت یادشده را به دست آورد.

۷ - نجات لوط(ع) و مؤمنان، از عذاب الهى، با خروج از شهر انجام پذیرفت. (إلاّ عجوزًا فى الغبرین) از آمدن تعبیر «غابرین» (بازماندگان) درباره همسر کافر و هلاک شده همسر لوط، برداشت یاد شده به دست مى آید.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: آثار خویشاوندى با انبیا ۵
  • پاداش: عوامل پاداش ۵
  • خدا: پاداشهاى خدا ۵; کیفرهاى خدا ۵
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۶; عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى ۵
  • عقیده: آثار عقیده ۶
  • عمل: آثار عمل ۶
  • قوم لوط: عذاب قوم لوط ۲; نجات مؤمنان قوم لوط ۷; هجرت مؤمنان قوم لوط ۷; هلاکت قوم لوط ۱
  • کیفر: عوامل کیفر ۵
  • لوط(ع): ایمان خانواده لوط(ع) ۳; پیرى همسر لوط(ع) ۲; تحقیر همسر لوط(ع) ۴; قصه لوط(ع) ۱، ۲، ۷; کفر همسر لوط(ع) ۳; نجات لوط(ع) ۷; هجرت لوط(ع) ۷; هلاکت همسر لوط(ع) ۱

منابع