سبإ ٤٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قُل|قُلْ‌]] [[کلمه غیر ربط::قُل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::سَأَلْتُکُم|سَأَلْتُکُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَأَلْتُکُم| ]] [[شامل این ریشه::سئل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سئل‌| ]][[شامل این ریشه::کم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کم‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::أَجْر|أَجْرٍ]] [[کلمه غیر ربط::أَجْر| ]] [[شامل این ریشه::اجر| ]][[ریشه غیر ربط::اجر| ]][[شامل این کلمه::فَهُو|فَهُوَ]] [[کلمه غیر ربط::فَهُو| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::هو| ]][[ریشه غیر ربط::هو| ]][[شامل این کلمه::لَکُم|لَکُمْ‌]] [[شامل این ریشه::کم‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::أَجْرِي|أَجْرِيَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَجْرِي| ]] [[شامل این ریشه::اجر| ]][[ریشه غیر ربط::اجر| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::عَلَى|عَلَى‌]] [[شامل این ریشه::على‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هُو|هُوَ]] [[شامل این ریشه::هو| ]][[شامل این کلمه::عَلَى|عَلَى‌]] [[شامل این ریشه::على‌| ]][[شامل این کلمه::کُل|کُلِ‌]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[شامل این کلمه::شَيْء|شَيْ‌ءٍ]] [[کلمه غیر ربط::شَيْء| ]] [[شامل این ریشه::شى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::شى‌ء| ]][[شامل این کلمه::شَهِيد|شَهِيدٌ]] [[کلمه غیر ربط::شَهِيد| ]] [[شامل این ریشه::شهد| ]][[ریشه غیر ربط::شهد| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قُل|قُلْ‌]] [[کلمه غیر ربط::قُل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::سَأَلْتُکُم|سَأَلْتُکُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَأَلْتُکُم| ]] [[شامل این ریشه::سئل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سئل‌| ]][[شامل این ریشه::کم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کم‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::أَجْر|أَجْرٍ]] [[کلمه غیر ربط::أَجْر| ]] [[شامل این ریشه::اجر| ]][[ریشه غیر ربط::اجر| ]][[شامل این کلمه::فَهُو|فَهُوَ]] [[کلمه غیر ربط::فَهُو| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::هو| ]][[ریشه غیر ربط::هو| ]][[شامل این کلمه::لَکُم|لَکُمْ‌]] [[شامل این ریشه::کم‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::أَجْرِي|أَجْرِيَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَجْرِي| ]] [[شامل این ریشه::اجر| ]][[ریشه غیر ربط::اجر| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::عَلَى|عَلَى‌]] [[شامل این ریشه::على‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هُو|هُوَ]] [[شامل این ریشه::هو| ]][[شامل این کلمه::عَلَى|عَلَى‌]] [[شامل این ریشه::على‌| ]][[شامل این کلمه::کُل|کُلِ‌]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[شامل این کلمه::شَيْء|شَيْ‌ءٍ]] [[کلمه غیر ربط::شَيْء| ]] [[شامل این ریشه::شى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::شى‌ء| ]][[شامل این کلمه::شَهِيد|شَهِيدٌ]] [[کلمه غیر ربط::شَهِيد| ]] [[شامل این ریشه::شهد| ]][[ریشه غیر ربط::شهد| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|قُلْ‌ مَا سَأَلْتُکُمْ‌ مِنْ‌ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ‌ إِنْ‌ أَجْرِيَ‌ إِلاَّ عَلَى‌ اللَّهِ‌ وَ هُوَ عَلَى‌ کُلِ‌ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=بگو: «هر مزدی که از شما خواستم پس همان به سود خودتان است. مزد من جز بر خدا نیست و او بر هر چیزی بسی گواه است.»
|-|صادقی تهرانی=بگو: «هر مزدی که از شما خواستم پس همان به سود خودتان است. مزد من جز بر خدا نیست و او بر هر چیزی بسی گواه است.»
|-|معزی=بگو هر چه خواهم از شما از مزدی پس از آن شما است نیست مزدم جز بر خدا و او است بر همه چیز گواه‌
|-|معزی=بگو هر چه خواهم از شما از مزدی پس از آن شما است نیست مزدم جز بر خدا و او است بر همه چیز گواه‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Say, “Whatever compensation I have asked of you, is yours. My compensation comes only from Allah, and He is Witness over all things.”</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/034047.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/034047.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره سبإ | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::47|٤٧]] | قبلی = سبإ ٤٦ | بعدی = سبإ ٤٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::18|١٨]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره سبإ | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::47|٤٧]] | قبلی = سبإ ٤٦ | بعدی = سبإ ٤٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::18|١٨]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۱: خط ۳۹:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link371 | آيات ۳۱ - ۵۴، سوره سباء]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link372 | گفتگو و مخاصمه ضعفاى با بزرگانشان ، در قيامت ، كه گمراهى خود را متوجهبزرگان خود كرده بزرگانشان نيز خود را تبرئه مى كنند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link371 | آيات ۳۱ - ۵۴  سوره سباء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link373 | دروغگويى و پنهانكارى كفار در قيامت كه روز كشف اسرار است ، از باب ظهور ملكاترذيله و عادات بد نفسانى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link372 | بیزاری پیروان کافر، از پیشوایان گمراه خود، در قیامت و پاسخ آنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link374 | وجه اينكه مترقين گفتند ما عذاب نمى شويم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link373 | قيامت، روز كشف اسرار و ظهور ملكات رذيله و عادات بد نفسانى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link375 | جواب به آنان با بيان اينكه كثرت مال و اولاد بدون ايمان وعمل صالح مانع از عذاب نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link374 | پاسخ به ثروتمندان مرفّه که گفتند: «ما در آخرت، عذاب نمى شويم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link376 | سؤ ال خداوند از ملائكه (آهولاء اياكم كانوايعبدون ) و بيزارى جستن ملائكه از عبادتمشركين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link376 | سؤال خداوند از ملائكه و بيزارى جستن ملائكه از عبادت مشركان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link377 | مقصود از اينكه مشركين به جن ايمان داشته آنها را عبادت مى كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link377 | مقصود از اين كه مشركان به «جنّ» ايمان داشته، آن ها را عبادت مى كردند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link378 | اصرار و پافشارى مشركين در پيروى هوى و مقاومت بدوندليل در برابر حق و موعظه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آنان را به قيام الله]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link378 | پافشارى مشركان در پيروى هواى نفس و مقاومت بی دليل در برابر موعظه پيامبر «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link379 | وصف حال مشركين در ساعت مرگ كه از سلطه خدا مفرى نداشته ، ايمان دير هنگامشان سودىبه حالشان نمى رساند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link379 | ايمان دير هنگام مشرکان، در ساعت مرگ، سودی به حالشان ندارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link380 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link380 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link381 | رواياتى درباره انفاق و صدقه دادن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link382 | رواياتى در باره اينكه آيات ((و لوترى اذ فزعوا)) ناظر بر فرو رفتن لشكرسفيانى در زمين (در زمان ظهور حضرت مهدى ((عج )) ) مى باشد]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۵۴#link62 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۵۴#link62 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «47»
بگو: هر مزدى كه از شما خواستم پس آن به نفع شماست، مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزى گواه است.
===نکته ها===
بارها در قرآن اين سخن به ميان آمده كه انبيا از مردم مزد و پاداشى نمى‌خواستند، در سوره‌ى شعرا از آيه 100 تا 180 اين مطلب از قول پيامبران مختلف تكرار شده است، امّا پيامبر اسلام در دو مورد تقاضاى اجر و مزد كرده است: يك بار فرمود: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌» «1» من مزدى جز مودّتِ اهل بيتم از شما نمى‌خواهم. و بار ديگر در آيه 57 سوره‌ى فرقان فرمود: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلًا» من براى رسالتم از شما مزدى نمى‌خواهم، جز آن كه مى‌خواهد راهى به سوى خدا انتخاب كند.
آيه مورد بحث، جمع بين آيات فوق است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خواهد اعلام كند: اگر من از شما مزدى درخواست مى‌كنم و مى‌گويم اهل بيتم را دوست بداريد، به خاطر آن است كه فايده‌ى اين مزد به خود شما بر مى‌گردد. «فَهُوَ لَكُمْ» زيرا كسى كه به اهل بيت معصوم پيامبر اكرم عليهم السلام علاقه‌مند باشد از آنان پيروى مى‌كند و هر كس از رهبران معصوم پيروى كند از راه خدا پيروى كرده است. «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلًا»، پس فايده اين مزد به خود ما برمى‌گردد مثل معلّمى كه به شاگردش بگويد من مزدى از شما نمى‌خواهم جز آنكه درس مرا خوب بخوانيد كه فايده اين امر به خود شاگرد بر مى‌گردد.
===پیام ها===
1- مبلّغان الهى، بايد بى‌توقّعى خود را به مردم اعلام نمايند. (در سه آيه‌اى كه‌
----
«1». شورى، 23.
جلد 7 - صفحه 462
مربوط به مزد رسالت است، با كلمه‌ى‌ «قُلْ» پيامبر مأمور به اظهار آن مى‌شود.
قُلْ‌ ... إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ‌
2- آن چه زشت است سؤال و در خواست مزد است، ولى اگر خود مردم با عشق و بدون اكراه هديه‌اى به مبلّغ دين دادند حساب ديگرى دارد. مى‌فرمايد: «ما سَأَلْتُكُمْ» و نمى‌فرمايد: نمى‌گيرم.
3- شرط تأثير سخن آن است كه مردم، رهبر را دلسوز و مخلص بدانند. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ» (اگر رهبر از مردم توقّع مادّى داشته باشد، جامعه او را تحمّل نمى‌كند: «أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ» «1»* آيا از مردم مزدى طلب مى‌كنى كه پرداخت آن بر آنان سنگين است؟)
4- انتخاب راه خدا و مودّت اهل بيت عليهم السلام كه مزد رسالت است، در حقيقت به نفع خود مردم است نه پيامبر اكرم. «فَهُوَ لَكُمْ»
5- كسى كه خدا را ناظر و شاهد اعمال خود بداند به غير او اميدى ندارد. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ»
6- براى برطرف شدن سوء ظن‌ها، خدا را بر صداقت خود گواه بگيريم. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ (47)
قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ: بگو اى پيغمبر به امت كه آنچه طلب كردم از شما از مزد اداى رسالت، فَهُوَ لَكُمْ‌: پس آن مر شما راست، يعنى هر مزدى كه براى تبليغ رسالت از شما مى‌خواستم به شما بخشيدم. مراد نفى سؤال است، يعنى هيچ مزدى نمى‌خواهم؛ و اين مثل آنست كه شخصى به صاحب خود گويد: اگر چيزى به من دادى پس بگير آن را و حال آنكه مى‌داند كه صاحب او چيزى به او نداده و نخواهد داد، لكن مراد او به اين تعليق اخذ باشد به آنچه نبوده و نباشد. نزد بعضى «ما» نافيه است نه شرطيه، يعنى از شما نمى‌طلبم اجر را، پس آن اجر براى شما است؛ كما قال: (قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلًا) «1». إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ‌: نيست مزد دعوت من و ثواب آن مگر بر خداى تعالى، وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ: و او بر همه چيزها گواه و مطلع است، پس مى‌داند صدق و خلوص نيت مرا در دعوت و نصيحت بدون طمع اجر بر آن.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‌ وَ فُرادى‌ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ (46) قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ (47) قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (48) قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ (49) قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى‌ نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ (50)
ترجمه‌
بگو جز اين نيست پند ميدهم شما را به يك چيز كه برخيزيد براى خدا دو نفر دو نفر و يك يك پس انديشه كنيد كه نيست در كسيكه با شما است ديوانگى نيست او مگر بيم دهنده‌ئى براى شما در برابر عذاب سخت‌
بگو آنچه خواستم از شما از مزد پس آن براى شما باشد نيست مزدم مگر بر خدا و او است بر همه چيز گواه‌
بگو همانا پروردگارم وحى ميكند بحقّ داناى پوشيده‌ها است‌
بگو آمد حق و پيدا نميشود باطل و نه برميگردد
بگو اگر گمراه شدم پس جز اين نيست كه گمراه ميشوم بر زيان خودم و اگر هدايت يافتم پس بآن چيزى است كه وحى ميكند بمن پروردگارم همانا او است شنواى نزديك.
تفسير
خداوند متعال پس از تهديدات بليغه به پيغمبر خود دستور داده كه بكفّار مكّه بفرمايد من يك موعظه و نصيحت بشما بيشتر نميكنم و آن اين است كه اجتماعات خودتان را كنار بگذاريد كه اسباب پريشانى خاطر است اقدام كنيد براى خدا بدون تعصّب و تقليد دو نفر دو نفر با هم بنشينيد صحبت كنيد يا يكنفر يكنفر بنشينيد بقصد فهميدن و پس از آن تفكّر و تأمل نمائيد و بفهميد و تصديق كنيد كه اين شخص كه در ميان شما و با شما تاكنون زندگى و معاشرت مينموده و مينمايد ابدا آثار جنون و اختلالى در او مشاهده نشده و نميشود و نيست او ديوانه و ساحر و شاعر و رياست طلب بلكه او فقط بيم دهنده است شما را از عذاب سختى كه در پيش داريد در صورت تخلّف از احكام خدا و نيز چون قبلا پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بامر خدا بآنها فرموده بود كه من از شما اجرى بر اداء رسالت خود نميخواهم جز مودّت و ترك آزار اقارب و كسانم اينك بفرمايد آن اجريكه من از شما خواستم در واقع راجع بخودتان است چون ثواب و نفع دوستى شما كسان مرا عائد بخود شما خواهد شد اجر من فقط بعهده خدا است و من از شما توقع مالى بهيچ وجه ندارم‌
----
جلد 4 صفحه 371
و خدا بر هر امرى شاهد و گواه و از هر سرّى مطّلع و آگاه است و ميداند كه من راست ميگويم و نفع مادّى براى خود در اين اوامرى كه بشما مينمايم در نظر ندارم چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه دوم نقل نموده ولى بعضى گفته‌اند مراد آنستكه من از شما اجرى نميخواهم بر اداء رسالت آن اجرى كه من خواستم مال خودتان باشد اجر من با خدا است و در مجمع و كافى در دو روايت ديگر از نقل قمّى ره تأييد شده است و در بعضى از روايات اعظكم بواحده بولايت امير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده و بعضى آنرا بكلمه توحيد و بعضى بطاعت خدا تفسير نموده‌اند و بنظر حقير روايات محمول بر باطن و اقوال مردود است چون خداوند خودش بيان فرموده كه موعظه چيست و در اين صورت احتياج بتفسير ندارد و نيز براى رفع استبعاد آنها از نزول وحى بر بشرى مانند خودشان بفرمايد خداوند حقّ را بهر كس قابل باشد وحى و الهام ميفرمايد و او داناى تمام امور نهانى است ميداند و ميشناسد كسانيرا كه لايق و قابل وحى و تنزيلند و بعد از آنكه معلوم شد آنچه بر او وحى شده كه دين اسلام است حقّ است بفرمايد حقّ آمد و باطل ديگر وجود پيدا نميكند و برنميگردد و مراد از باطل شرك و كفر است چنانچه در امالى از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه چون پيغمبر صلى اللّه عليه و اله وارد مكه شد در اطراف كعبه سيصد و شصت بت نصب بود آنحضرت با چوبى كه در دست داشت بر آنها ميزد و ميفرمود جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ و در مجمع اين معنى را از ابن مسعود نقل نموده و پس از آن بفرمايد اگر من از راه حقّ دور افتاده باشم ضررش بخودم ميرسد بشما ربطى ندارد و اگر براه راست هدايت شده باشم ببركت وحى الهى است كه بر من نازل شده است و خداوند گفتار من و شما و تمام خلق را ميشنود و از رگ گردن به بندگان خود نزديكتر است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُل‌ ما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ فَهُوَ لَكُم‌ إِن‌ أَجرِي‌َ إِلاّ عَلَي‌ اللّه‌ِ وَ هُوَ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ شَهِيدٌ (47)
بفرما ‌به‌ اين‌ها ‌که‌ ‌آن‌ چه‌ ‌من‌ ‌از‌ ‌شما‌ طلب‌ اجر كردم‌ ‌براي‌ نفع‌ ‌خود‌ شماها ‌است‌ نيست‌ اجر ‌من‌ مگر ‌بر‌ خداوند و ‌او‌ ‌بر‌ ‌هر‌ چيزي‌ شاهد و گواه‌ ‌است‌.
قُل‌ ما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ فَهُوَ لَكُم‌ اشاره‌ ‌به‌ آيه شريفه‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌ (شوري‌ آيه 22) ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ مي‌فرمايد
جلد 14 - صفحه 578
‌اينکه‌ اجري‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌شما‌ طلب‌ كردم‌ ‌براي‌ نفع‌ ‌خود‌ شماها ‌است‌ زيرا مودت‌ ذوي‌ القربي‌ جزو ايمان‌ ‌است‌ و بدون‌ ‌او‌ هيچ‌ عملي‌ قبول‌ نيست‌، ‌در‌ زيارت‌ جامعه‌ مي‌فرمايد:
«‌من‌ والاكم‌ فقد والي‌ اللّه‌ و ‌من‌ عاداكم‌ فقد عادي‌ اللّه‌ و ‌من‌ احبكم‌ فقد احب‌ اله‌ و ‌من‌ ابغضكم‌ فقد ابغض‌ اللّه‌»
و نيز مي‌فرمايد:
«سعد ‌من‌ والاكم‌ و هلك‌ ‌من‌ عاداكم‌ و خاب‌ ‌من‌ جحدكم‌ و ضل‌ ‌من‌ فارقكم‌ و فاز ‌من‌ تمسك‌ بكم‌ و امن‌ ‌من‌ لجأ اليكم‌ و ‌سلّم‌ ‌من‌ صدقكم‌ و هدي‌ ‌من‌ اعتصم‌ بكم‌ ‌من‌ اتبعكم‌ فالجنة مأواه‌ و ‌من‌ خالفكم‌ فالنار مثويه‌ و ‌من‌ جحدكم‌ كافر و ‌من‌ حاربكم‌ مشرك‌ و ‌من‌ رد عليكم‌ فهو ‌في‌ اسفل‌ درك‌ ‌من‌ الجحيم‌»
(بعلاوه‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ اسلام‌ و نص‌ آيه شريفه‌ قرآن‌ ‌است‌).
سؤال‌: آيا ‌اينکه‌ عامه مسلمين‌ چه‌ مي‌گويند ‌در‌ مورد شيخين‌ ‌که‌ صريح‌ اخبار صحاح‌ ‌آن‌ ها دارد ‌که‌ فاطمه‌ ‌از‌ دنيا رفت‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ دو نفر غضبناك‌ ‌بود‌ و ‌در‌ مورد عايشه‌ و طلحه‌ و زبير و جنگ‌ جمل‌ و ‌در‌ مورد معاويه‌ و جنگ‌ صفين‌ و ‌در‌ مورد يزيد ‌در‌ قضيه كربلا و ‌در‌ مورد بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ ‌با‌ بني‌ هاشم‌ و ‌در‌ مورد كساني‌ ‌که‌ روز عاشورا ‌را‌ عيد بزرگ‌ ‌خود‌ مي‌دانند.
جواب‌: ‌آنها‌ يكي‌ ‌از‌ دو جواب‌ مي‌دهند. يكي‌ ‌آن‌ ‌که‌ اينها مجتهد بودند و ‌به‌ اجتهاد ‌خود‌ عمل‌ كردند و ‌لو‌ خطا رفتند معذورند، ديگر ‌آن‌ ‌که‌ مراد ‌از‌ قربي‌ ‌در‌ آيه شريفه‌ قربي‌ ‌خود‌ شخص‌ ‌است‌ ‌که‌ اقارب‌ و ارحام‌ ‌خود‌ باشيد.
اقول‌: اما جواب‌ الاول‌‌-‌ اولا، ‌اگر‌ چنين‌ ‌باشد‌ تمام‌ مشركين‌ و كفار و يهود مي‌توانند ‌اينکه‌ عذر ‌را‌ فرداي‌ قيامت‌ بياورند ‌که‌ ‌ما مجتهد بوديم‌ و ‌به‌ اجتهاد ‌خود‌ فهميديم‌ دين‌ اسلام‌ باطل‌ ‌است‌ و پيغمبر اسلام‌ كاذب‌ ‌است‌ و قرآن‌ مفتري‌ ‌است‌ و ثانيا مورد اجتهاد ‌در‌ باب‌ احكام‌ فرعيه‌ ‌است‌ نه‌ اصول‌ عقايد ‌آن‌ ‌هم‌ ‌در‌ زمان‌ انسداد باب‌ علم‌ نه‌ ‌در‌ مقابل‌ نص‌ قرآن‌ و ضرورت‌ دين‌.
و اما جواب‌ دوم‌: ذوي‌ القرباي‌ شخص‌ چه‌ مناسبتي‌ ‌با‌ اجر پيغمبر دارد!. مشركين‌، كفار، يهود و نصاري‌ و تمام‌ افراد بشر نوعا ‌با‌ ارحام‌ بخصوص‌ ‌با‌ اولاد ‌خود‌ كمال‌ مودت‌ و محبت‌ ‌را‌ دارند ‌پس‌ تمام‌ ‌آنها‌ اجر پيغمبر ‌را‌ اداء كردند.
إِن‌ أَجرِي‌َ إِلّا عَلَي‌ اللّه‌ِ مكرر گفته‌ايم‌ احدي‌ ‌از‌ ‌خدا‌ طلبي‌ ندارد ‌آن‌ چه‌ عنايت‌
جلد 14 - صفحه 579
فرمايد تفضل‌ ‌است‌ فقط قابليت‌ محل‌ شرط ‌است‌.
وَ هُوَ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ شَهِيدٌ حاضر و ناظر ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ شماها ‌با‌ ذوي‌ القرباي‌ پيغمبر چه‌ معامله‌ مي‌كنيد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 47)- در آیه قبل سخن از دعوت به تفکر، و نفی هر گونه عدم تعادل روحی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود. در این آیه سخن از عدم مطالبه اجر و مزد در برابر
ج4، ص51
رسالت است.
می‌گوید: «بگو: هر اجر و پاداشی از شما خواستم برای شماست» (قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ).
«اجر و پاداش من تنها بر خداوند است» (إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ).
من شما را دعوت به تفکر کردم، اکنون بیندیشید، چه چیز سبب شده که من شما را از عذاب شدید الهی انذار کنم؟ چه سود مادّی از این کار عائد من می‌شود؟
من اصولا از شما اجر و پاداشی نخواسته‌ام، و اگر می‌بینید من در بعضی از سخنانم که از سوی پروردگار آورده‌ام به شما گفته‌ام: «من از شما پاداشی نمی‌طلبم جز دوستی خویشاوندانم» (شوری/ 23). این نیز سودش به خود شما بازگشت می‌کند چرا که مودّت ذی القربی بازگشت به مسأله «امامت و ولایت» و «تداوم خط نبوّت» است که آن نیز برای ادامه هدایت شما ضروری است.
و در پایان آیه می‌فرماید: «و او بر هر چیز شاهد و گواه است» (وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ).
اگر من پاداشم را از او می‌خواهم به خاطر آن است که او از همه اعمال و نیات من آگاه است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۹۱: خط ۲۴۶:
[[رده:شهید]][[رده:آثار محبت به اهل بیت]][[رده:اجتناب از اذیت اهل بیت]][[رده:پاداش محبت به اهل بیت]][[رده:محبت به اهل بیت]][[رده:اخلاص در تبلیغ]][[رده:اعلام تبلیغ مجانى]][[رده:افعال خدا]][[رده:پاداشهاى خدا]][[رده:گواهى خدا]][[رده:سودمندى قرآن]][[رده:ویژگیهاى قرآن]][[رده:مسؤولیت مبلغان]][[رده:تکلیف محمد]][[رده:عقیده محمد]][[رده:مزد رسالت محمد]]
[[رده:شهید]][[رده:آثار محبت به اهل بیت]][[رده:اجتناب از اذیت اهل بیت]][[رده:پاداش محبت به اهل بیت]][[رده:محبت به اهل بیت]][[رده:اخلاص در تبلیغ]][[رده:اعلام تبلیغ مجانى]][[رده:افعال خدا]][[رده:پاداشهاى خدا]][[رده:گواهى خدا]][[رده:سودمندى قرآن]][[رده:ویژگیهاى قرآن]][[رده:مسؤولیت مبلغان]][[رده:تکلیف محمد]][[رده:عقیده محمد]][[رده:مزد رسالت محمد]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره سبإ ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره سبإ ]]
{{#seo:
|title=آیه 47 سوره سبإ
|title_mode=replace
|keywords=آیه 47 سوره سبإ,سبإ 47,قُلْ‌ مَا سَأَلْتُکُمْ‌ مِنْ‌ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ‌ إِنْ‌ أَجْرِيَ‌ إِلاَّ عَلَى‌ اللَّهِ‌ وَ هُوَ عَلَى‌ کُلِ‌ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ,شهید,آثار محبت به اهل بیت,اجتناب از اذیت اهل بیت,پاداش محبت به اهل بیت,محبت به اهل بیت,اخلاص در تبلیغ,اعلام تبلیغ مجانى,افعال خدا,پاداشهاى خدا,گواهى خدا,سودمندى قرآن,ویژگیهاى قرآن,مسؤولیت مبلغان,تکلیف محمد,عقیده محمد,مزد رسالت محمد,آیات قرآن سوره سبإ
|description=قُلْ‌ مَا سَأَلْتُکُمْ‌ مِنْ‌ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ‌ إِنْ‌ أَجْرِيَ‌ إِلاَّ عَلَى‌ اللَّهِ‌ وَ هُوَ عَلَى‌ کُلِ‌ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۰

کپی متن آیه
قُلْ‌ مَا سَأَلْتُکُمْ‌ مِنْ‌ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ‌ إِنْ‌ أَجْرِيَ‌ إِلاَّ عَلَى‌ اللَّهِ‌ وَ هُوَ عَلَى‌ کُلِ‌ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ

ترجمه

بگو: «هر اجر و پاداشی از شما خواسته‌ام برای خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است!»

|بگو: هر مزدى كه از شما خواستم به نفع خودتان است، مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزى گواه است
بگو: «هر مزدى كه از شما خواستم آن از خودتان مزد من جز بر خدا نيست، و او بر هر چيزى گواه است.»
باز بگو: آنچه من از شما مزد رسالت خواستم آن هم برای شما باشد (یعنی هرگز مزدی از شما نخواسته و نمی‌خواهم. و شاید معنی این باشد که مودّت و حبّ ذوی القربی که از شما مزد رسالت خواستم آن هم برای ثواب و سعادت خود شماست) تنها پاداش (رسالت) من بر خداست و بس، و او بر هر چیز دانا و گواه است.
بگو: هر گونه پاداشی که از شما خواستم، آن پاداش برای خودتان، پاداش من فقط بر عهده خداست، و او بر همه چیز گواه است.
بگو: هر مزدى كه از شما طلبيده‌ام، از آن خودتان باد. مزد من تنها بر عهده خداست. اوست كه بر هر كارى ناظر است.
بگو هر مزدی که از شما طلبیده باشم متعلق به خودتان، مزد من جز با خداوند نیست، و او بر هر چیزی گواه است‌
بگو: هر مزدى كه از شما خواسته‌ام پس آن شما را باد- يعنى هيچ مزدى نمى‌خواهم- مزد من نيست مگر بر خداى، و او بر هر چيزى گواه است.
بگو: هر مزدی که (در قبال تبلیغ دعوت آسمانی) از شما خواسته باشم، برای خودتان. (من پاداش مادی چشم نمی‌دارم، و بلکه) اجر و مزد من بر خدا است و بس. او آگاه از هر چیزی و حاضر و ناظر بر هر امری است.
بگو: «هر مزدی که از شما خواستم پس همان به سود خودتان است. مزد من جز بر خدا نیست و او بر هر چیزی بسی گواه است.»
بگو هر چه خواهم از شما از مزدی پس از آن شما است نیست مزدم جز بر خدا و او است بر همه چیز گواه‌

Say, “Whatever compensation I have asked of you, is yours. My compensation comes only from Allah, and He is Witness over all things.”
ترتیل:
ترجمه:
سبإ ٤٦ آیه ٤٧ سبإ ٤٨
سوره : سوره سبإ
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«شَهِیدٌ»: گواه. مطلع (نگا: آل‌عمران / ، مائده / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «47»

بگو: هر مزدى كه از شما خواستم پس آن به نفع شماست، مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزى گواه است.

نکته ها

بارها در قرآن اين سخن به ميان آمده كه انبيا از مردم مزد و پاداشى نمى‌خواستند، در سوره‌ى شعرا از آيه 100 تا 180 اين مطلب از قول پيامبران مختلف تكرار شده است، امّا پيامبر اسلام در دو مورد تقاضاى اجر و مزد كرده است: يك بار فرمود: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌» «1» من مزدى جز مودّتِ اهل بيتم از شما نمى‌خواهم. و بار ديگر در آيه 57 سوره‌ى فرقان فرمود: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلًا» من براى رسالتم از شما مزدى نمى‌خواهم، جز آن كه مى‌خواهد راهى به سوى خدا انتخاب كند.

آيه مورد بحث، جمع بين آيات فوق است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خواهد اعلام كند: اگر من از شما مزدى درخواست مى‌كنم و مى‌گويم اهل بيتم را دوست بداريد، به خاطر آن است كه فايده‌ى اين مزد به خود شما بر مى‌گردد. «فَهُوَ لَكُمْ» زيرا كسى كه به اهل بيت معصوم پيامبر اكرم عليهم السلام علاقه‌مند باشد از آنان پيروى مى‌كند و هر كس از رهبران معصوم پيروى كند از راه خدا پيروى كرده است. «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلًا»، پس فايده اين مزد به خود ما برمى‌گردد مثل معلّمى كه به شاگردش بگويد من مزدى از شما نمى‌خواهم جز آنكه درس مرا خوب بخوانيد كه فايده اين امر به خود شاگرد بر مى‌گردد.

پیام ها

1- مبلّغان الهى، بايد بى‌توقّعى خود را به مردم اعلام نمايند. (در سه آيه‌اى كه‌


«1». شورى، 23.

جلد 7 - صفحه 462

مربوط به مزد رسالت است، با كلمه‌ى‌ «قُلْ» پيامبر مأمور به اظهار آن مى‌شود.

قُلْ‌ ... إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ‌

2- آن چه زشت است سؤال و در خواست مزد است، ولى اگر خود مردم با عشق و بدون اكراه هديه‌اى به مبلّغ دين دادند حساب ديگرى دارد. مى‌فرمايد: «ما سَأَلْتُكُمْ» و نمى‌فرمايد: نمى‌گيرم.

3- شرط تأثير سخن آن است كه مردم، رهبر را دلسوز و مخلص بدانند. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ» (اگر رهبر از مردم توقّع مادّى داشته باشد، جامعه او را تحمّل نمى‌كند: «أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ» «1»* آيا از مردم مزدى طلب مى‌كنى كه پرداخت آن بر آنان سنگين است؟)

4- انتخاب راه خدا و مودّت اهل بيت عليهم السلام كه مزد رسالت است، در حقيقت به نفع خود مردم است نه پيامبر اكرم. «فَهُوَ لَكُمْ»

5- كسى كه خدا را ناظر و شاهد اعمال خود بداند به غير او اميدى ندارد. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ»

6- براى برطرف شدن سوء ظن‌ها، خدا را بر صداقت خود گواه بگيريم. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ (47)

قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ: بگو اى پيغمبر به امت كه آنچه طلب كردم از شما از مزد اداى رسالت، فَهُوَ لَكُمْ‌: پس آن مر شما راست، يعنى هر مزدى كه براى تبليغ رسالت از شما مى‌خواستم به شما بخشيدم. مراد نفى سؤال است، يعنى هيچ مزدى نمى‌خواهم؛ و اين مثل آنست كه شخصى به صاحب خود گويد: اگر چيزى به من دادى پس بگير آن را و حال آنكه مى‌داند كه صاحب او چيزى به او نداده و نخواهد داد، لكن مراد او به اين تعليق اخذ باشد به آنچه نبوده و نباشد. نزد بعضى «ما» نافيه است نه شرطيه، يعنى از شما نمى‌طلبم اجر را، پس آن اجر براى شما است؛ كما قال: (قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلًا) «1». إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ‌: نيست مزد دعوت من و ثواب آن مگر بر خداى تعالى، وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ: و او بر همه چيزها گواه و مطلع است، پس مى‌داند صدق و خلوص نيت مرا در دعوت و نصيحت بدون طمع اجر بر آن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‌ وَ فُرادى‌ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ (46) قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ (47) قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (48) قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ (49) قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى‌ نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ (50)

ترجمه‌

بگو جز اين نيست پند ميدهم شما را به يك چيز كه برخيزيد براى خدا دو نفر دو نفر و يك يك پس انديشه كنيد كه نيست در كسيكه با شما است ديوانگى نيست او مگر بيم دهنده‌ئى براى شما در برابر عذاب سخت‌

بگو آنچه خواستم از شما از مزد پس آن براى شما باشد نيست مزدم مگر بر خدا و او است بر همه چيز گواه‌

بگو همانا پروردگارم وحى ميكند بحقّ داناى پوشيده‌ها است‌

بگو آمد حق و پيدا نميشود باطل و نه برميگردد

بگو اگر گمراه شدم پس جز اين نيست كه گمراه ميشوم بر زيان خودم و اگر هدايت يافتم پس بآن چيزى است كه وحى ميكند بمن پروردگارم همانا او است شنواى نزديك.

تفسير

خداوند متعال پس از تهديدات بليغه به پيغمبر خود دستور داده كه بكفّار مكّه بفرمايد من يك موعظه و نصيحت بشما بيشتر نميكنم و آن اين است كه اجتماعات خودتان را كنار بگذاريد كه اسباب پريشانى خاطر است اقدام كنيد براى خدا بدون تعصّب و تقليد دو نفر دو نفر با هم بنشينيد صحبت كنيد يا يكنفر يكنفر بنشينيد بقصد فهميدن و پس از آن تفكّر و تأمل نمائيد و بفهميد و تصديق كنيد كه اين شخص كه در ميان شما و با شما تاكنون زندگى و معاشرت مينموده و مينمايد ابدا آثار جنون و اختلالى در او مشاهده نشده و نميشود و نيست او ديوانه و ساحر و شاعر و رياست طلب بلكه او فقط بيم دهنده است شما را از عذاب سختى كه در پيش داريد در صورت تخلّف از احكام خدا و نيز چون قبلا پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بامر خدا بآنها فرموده بود كه من از شما اجرى بر اداء رسالت خود نميخواهم جز مودّت و ترك آزار اقارب و كسانم اينك بفرمايد آن اجريكه من از شما خواستم در واقع راجع بخودتان است چون ثواب و نفع دوستى شما كسان مرا عائد بخود شما خواهد شد اجر من فقط بعهده خدا است و من از شما توقع مالى بهيچ وجه ندارم‌


جلد 4 صفحه 371

و خدا بر هر امرى شاهد و گواه و از هر سرّى مطّلع و آگاه است و ميداند كه من راست ميگويم و نفع مادّى براى خود در اين اوامرى كه بشما مينمايم در نظر ندارم چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه دوم نقل نموده ولى بعضى گفته‌اند مراد آنستكه من از شما اجرى نميخواهم بر اداء رسالت آن اجرى كه من خواستم مال خودتان باشد اجر من با خدا است و در مجمع و كافى در دو روايت ديگر از نقل قمّى ره تأييد شده است و در بعضى از روايات اعظكم بواحده بولايت امير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده و بعضى آنرا بكلمه توحيد و بعضى بطاعت خدا تفسير نموده‌اند و بنظر حقير روايات محمول بر باطن و اقوال مردود است چون خداوند خودش بيان فرموده كه موعظه چيست و در اين صورت احتياج بتفسير ندارد و نيز براى رفع استبعاد آنها از نزول وحى بر بشرى مانند خودشان بفرمايد خداوند حقّ را بهر كس قابل باشد وحى و الهام ميفرمايد و او داناى تمام امور نهانى است ميداند و ميشناسد كسانيرا كه لايق و قابل وحى و تنزيلند و بعد از آنكه معلوم شد آنچه بر او وحى شده كه دين اسلام است حقّ است بفرمايد حقّ آمد و باطل ديگر وجود پيدا نميكند و برنميگردد و مراد از باطل شرك و كفر است چنانچه در امالى از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه چون پيغمبر صلى اللّه عليه و اله وارد مكه شد در اطراف كعبه سيصد و شصت بت نصب بود آنحضرت با چوبى كه در دست داشت بر آنها ميزد و ميفرمود جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ و در مجمع اين معنى را از ابن مسعود نقل نموده و پس از آن بفرمايد اگر من از راه حقّ دور افتاده باشم ضررش بخودم ميرسد بشما ربطى ندارد و اگر براه راست هدايت شده باشم ببركت وحى الهى است كه بر من نازل شده است و خداوند گفتار من و شما و تمام خلق را ميشنود و از رگ گردن به بندگان خود نزديكتر است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُل‌ ما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ فَهُوَ لَكُم‌ إِن‌ أَجرِي‌َ إِلاّ عَلَي‌ اللّه‌ِ وَ هُوَ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ شَهِيدٌ (47)

بفرما ‌به‌ اين‌ها ‌که‌ ‌آن‌ چه‌ ‌من‌ ‌از‌ ‌شما‌ طلب‌ اجر كردم‌ ‌براي‌ نفع‌ ‌خود‌ شماها ‌است‌ نيست‌ اجر ‌من‌ مگر ‌بر‌ خداوند و ‌او‌ ‌بر‌ ‌هر‌ چيزي‌ شاهد و گواه‌ ‌است‌.

قُل‌ ما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ فَهُوَ لَكُم‌ اشاره‌ ‌به‌ آيه شريفه‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌ (شوري‌ آيه 22) ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ مي‌فرمايد

جلد 14 - صفحه 578

‌اينکه‌ اجري‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌شما‌ طلب‌ كردم‌ ‌براي‌ نفع‌ ‌خود‌ شماها ‌است‌ زيرا مودت‌ ذوي‌ القربي‌ جزو ايمان‌ ‌است‌ و بدون‌ ‌او‌ هيچ‌ عملي‌ قبول‌ نيست‌، ‌در‌ زيارت‌ جامعه‌ مي‌فرمايد:

«‌من‌ والاكم‌ فقد والي‌ اللّه‌ و ‌من‌ عاداكم‌ فقد عادي‌ اللّه‌ و ‌من‌ احبكم‌ فقد احب‌ اله‌ و ‌من‌ ابغضكم‌ فقد ابغض‌ اللّه‌»

و نيز مي‌فرمايد:

«سعد ‌من‌ والاكم‌ و هلك‌ ‌من‌ عاداكم‌ و خاب‌ ‌من‌ جحدكم‌ و ضل‌ ‌من‌ فارقكم‌ و فاز ‌من‌ تمسك‌ بكم‌ و امن‌ ‌من‌ لجأ اليكم‌ و ‌سلّم‌ ‌من‌ صدقكم‌ و هدي‌ ‌من‌ اعتصم‌ بكم‌ ‌من‌ اتبعكم‌ فالجنة مأواه‌ و ‌من‌ خالفكم‌ فالنار مثويه‌ و ‌من‌ جحدكم‌ كافر و ‌من‌ حاربكم‌ مشرك‌ و ‌من‌ رد عليكم‌ فهو ‌في‌ اسفل‌ درك‌ ‌من‌ الجحيم‌»

(بعلاوه‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ اسلام‌ و نص‌ آيه شريفه‌ قرآن‌ ‌است‌).

سؤال‌: آيا ‌اينکه‌ عامه مسلمين‌ چه‌ مي‌گويند ‌در‌ مورد شيخين‌ ‌که‌ صريح‌ اخبار صحاح‌ ‌آن‌ ها دارد ‌که‌ فاطمه‌ ‌از‌ دنيا رفت‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ دو نفر غضبناك‌ ‌بود‌ و ‌در‌ مورد عايشه‌ و طلحه‌ و زبير و جنگ‌ جمل‌ و ‌در‌ مورد معاويه‌ و جنگ‌ صفين‌ و ‌در‌ مورد يزيد ‌در‌ قضيه كربلا و ‌در‌ مورد بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ ‌با‌ بني‌ هاشم‌ و ‌در‌ مورد كساني‌ ‌که‌ روز عاشورا ‌را‌ عيد بزرگ‌ ‌خود‌ مي‌دانند.

جواب‌: ‌آنها‌ يكي‌ ‌از‌ دو جواب‌ مي‌دهند. يكي‌ ‌آن‌ ‌که‌ اينها مجتهد بودند و ‌به‌ اجتهاد ‌خود‌ عمل‌ كردند و ‌لو‌ خطا رفتند معذورند، ديگر ‌آن‌ ‌که‌ مراد ‌از‌ قربي‌ ‌در‌ آيه شريفه‌ قربي‌ ‌خود‌ شخص‌ ‌است‌ ‌که‌ اقارب‌ و ارحام‌ ‌خود‌ باشيد.

اقول‌: اما جواب‌ الاول‌‌-‌ اولا، ‌اگر‌ چنين‌ ‌باشد‌ تمام‌ مشركين‌ و كفار و يهود مي‌توانند ‌اينکه‌ عذر ‌را‌ فرداي‌ قيامت‌ بياورند ‌که‌ ‌ما مجتهد بوديم‌ و ‌به‌ اجتهاد ‌خود‌ فهميديم‌ دين‌ اسلام‌ باطل‌ ‌است‌ و پيغمبر اسلام‌ كاذب‌ ‌است‌ و قرآن‌ مفتري‌ ‌است‌ و ثانيا مورد اجتهاد ‌در‌ باب‌ احكام‌ فرعيه‌ ‌است‌ نه‌ اصول‌ عقايد ‌آن‌ ‌هم‌ ‌در‌ زمان‌ انسداد باب‌ علم‌ نه‌ ‌در‌ مقابل‌ نص‌ قرآن‌ و ضرورت‌ دين‌.

و اما جواب‌ دوم‌: ذوي‌ القرباي‌ شخص‌ چه‌ مناسبتي‌ ‌با‌ اجر پيغمبر دارد!. مشركين‌، كفار، يهود و نصاري‌ و تمام‌ افراد بشر نوعا ‌با‌ ارحام‌ بخصوص‌ ‌با‌ اولاد ‌خود‌ كمال‌ مودت‌ و محبت‌ ‌را‌ دارند ‌پس‌ تمام‌ ‌آنها‌ اجر پيغمبر ‌را‌ اداء كردند.

إِن‌ أَجرِي‌َ إِلّا عَلَي‌ اللّه‌ِ مكرر گفته‌ايم‌ احدي‌ ‌از‌ ‌خدا‌ طلبي‌ ندارد ‌آن‌ چه‌ عنايت‌

جلد 14 - صفحه 579

فرمايد تفضل‌ ‌است‌ فقط قابليت‌ محل‌ شرط ‌است‌.

وَ هُوَ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ شَهِيدٌ حاضر و ناظر ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ شماها ‌با‌ ذوي‌ القرباي‌ پيغمبر چه‌ معامله‌ مي‌كنيد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 47)- در آیه قبل سخن از دعوت به تفکر، و نفی هر گونه عدم تعادل روحی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود. در این آیه سخن از عدم مطالبه اجر و مزد در برابر

ج4، ص51

رسالت است.

می‌گوید: «بگو: هر اجر و پاداشی از شما خواستم برای شماست» (قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ).

«اجر و پاداش من تنها بر خداوند است» (إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ).

من شما را دعوت به تفکر کردم، اکنون بیندیشید، چه چیز سبب شده که من شما را از عذاب شدید الهی انذار کنم؟ چه سود مادّی از این کار عائد من می‌شود؟

من اصولا از شما اجر و پاداشی نخواسته‌ام، و اگر می‌بینید من در بعضی از سخنانم که از سوی پروردگار آورده‌ام به شما گفته‌ام: «من از شما پاداشی نمی‌طلبم جز دوستی خویشاوندانم» (شوری/ 23). این نیز سودش به خود شما بازگشت می‌کند چرا که مودّت ذی القربی بازگشت به مسأله «امامت و ولایت» و «تداوم خط نبوّت» است که آن نیز برای ادامه هدایت شما ضروری است.

و در پایان آیه می‌فرماید: «و او بر هر چیز شاهد و گواه است» (وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ).

اگر من پاداشم را از او می‌خواهم به خاطر آن است که او از همه اعمال و نیات من آگاه است.

نکات آیه

۱ - پیامبر(ص)، مأمور ابلاغ نداشتن هیچ چشمداشت مادى از مردم، در قبال رسالتش (قل ما سألتکم من أجر فهو لکم) این تعبیر که پیامبر(ص) فرمود: هر پاداشى از شما طلب کردم مال خودتان باشد، تعبیرى است کنایى و اشاره دارد به این که از شما انتظار هیچ مزدى ندارم و نمى خواهم.

۲ - پیامبر(ص)، موظف بود تا خاطر مردم را آسوده کند که رسالتش را در قبال مال و جاه انجام نمى دهد. (قل ما سألتکم من أجر فهو لکم)

۳ - قرآن، کتابى است سودمند براى همه مردم. (و إذا تتلى علیهم ءایتنا بیّنت ... و قالوا ما هذا إلاّ إفک مفترًى ... قل ما سألتکم من أجر فهو لکم) «هو» احتمال دارد به قرآن برگردد که مستفاد از آیه ۴۳ مى باشد. لام در «لکم» براى انتفاع است.

۴ - پیامبر(ص)، پاداش دهنده رسالت خویش را تنها خداوند مى دانست. (إن أجرى إلاّ على اللّه)

۵ - پیامبر(ص)، براى رسالتش پاداش و اجرى قائل بود. (ما سألتکم من أجر ... إن أجرى إلاّ على اللّه)

۶ - مبلغان دین، در قبال انجام رسالت دینى، نباید چشمداشتى مادى از مخاطبان داشته باشند. (ما سألتکم من أجر فهو لکم)

۷ - خداوند، بر همه چیز گواه است. (و هو على کلّ شىء شهید)

روایات و احادیث

۸ - «عن أبى جعفر(ع): فى قول اللّه عزّوجلّ: ...«قل ما سألتکم من أجر فهو لکم» یقول أجر المودّة الذى لم أسألکم غیره فهو لکم تهتدون به و تنجون من عذاب یوم القیامة...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که درباره سخن خدا «قل ما سألتکم من أجر فهو لکم» فرمود: معناى سخن خدا این است: مودتى که من از شما غیر از آن را به عنوان پاداش نخواستم، به نفع خود شما است; زیرا به وسیله آن هدایت مى شوید و از عذاب روز قیامت نجات پیدا کنید...».

۹ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «قل ما سألتکم من أجر فهو لکم» و ذلک أنّ رسول اللّه سأل قومه أن یؤدّوا أقاربه و لایؤذوهم و أمّا قوله «فهو لکم» یقول ثوابه لکم;[۲] از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «قل ما سألتکم من أجر فهو لکم» روایت شده که: رسول خدا(ص) از قومش خواست [به جاى پاداش او]، خویشاوندان وى را دوست داشته باشند و آنان را اذیت نکنند و اما معناى «فهولکم» این است که ثواب آن براى خودتان مى باشد».

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: شهید ۷
  • اهل بیت(ع): آثار محبت به اهل بیت(ع) ۸; اجتناب از اذیت اهل بیت(ع) ۹; پاداش محبت به اهل بیت(ع) ۹; محبت به اهل بیت(ع) ۹
  • تبلیغ: اخلاص در تبلیغ ۶; اعلام تبلیغ مجانى ۱، ۶
  • خدا: افعال خدا ۴; پاداشهاى خدا ۴; گواهى خدا ۷
  • قرآن: سودمندى قرآن ۳; ویژگیهاى قرآن ۳
  • مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۶
  • محمد(ص): تکلیف محمد(ص) ۱، ۲; عقیده محمد(ص) ۴; مزد رسالت محمد(ص) ۱، ۲، ۴، ۵، ۸، ۹

منابع

  1. کافى، ج ۸، ص ۳۷۹، ح ۵۷۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۴۲، ح ۹۱.
  2. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۰۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۴۲، ح ۹۳.