الشعراء ١٢٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(←تفسیر) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِذ|إِذْ]] [[شامل این ریشه::اذ| ]][[شامل این کلمه::قَال|قَالَ]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::أَخُوهُم|أَخُوهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::أَخُوهُم| ]] [[شامل این ریشه::اخو| ]][[ریشه غیر ربط::اخو| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::هُود|هُودٌ]] [[کلمه غیر ربط::هُود| ]] [[شامل این ریشه::هود| ]][[ریشه غیر ربط::هود| ]][[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::تَتّقُون|تَتَّقُونَ]] [[کلمه غیر ربط::تَتّقُون| ]] [[شامل این ریشه::وقى| ]][[ریشه غیر ربط::وقى| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِذ|إِذْ]] [[شامل این ریشه::اذ| ]][[شامل این کلمه::قَال|قَالَ]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::أَخُوهُم|أَخُوهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::أَخُوهُم| ]] [[شامل این ریشه::اخو| ]][[ریشه غیر ربط::اخو| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::هُود|هُودٌ]] [[کلمه غیر ربط::هُود| ]] [[شامل این ریشه::هود| ]][[ریشه غیر ربط::هود| ]][[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::تَتّقُون|تَتَّقُونَ]] [[کلمه غیر ربط::تَتّقُون| ]] [[شامل این ریشه::وقى| ]][[ریشه غیر ربط::وقى| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لاَ تَتَّقُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=چون برادرشان هود برایشان گفت: «آیا پروا نمیدارید؟» | |-|صادقی تهرانی=چون برادرشان هود برایشان گفت: «آیا پروا نمیدارید؟» | ||
|-|معزی=هنگامی که گفت بدیشان برادرشان هود چرا پرهیزکاری نکنید | |-|معزی=هنگامی که گفت بدیشان برادرشان هود چرا پرهیزکاری نکنید | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">When their brother Hud said to them, “Do you not fear?</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/026124.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/026124.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::124|١٢٤]] | قبلی = الشعراء ١٢٣ | بعدی = الشعراء ١٢٥ | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::124|١٢٤]] | قبلی = الشعراء ١٢٣ | بعدی = الشعراء ١٢٥ | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link288 | آيات ۱۲۳ - ۱۴۰، سوره شعرا]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link288 | آيات ۱۲۳ - ۱۴۰، سوره شعرا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link289 | توبيخ قوم هود | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link289 | توبيخ قوم هود «ع»، به خاطر اسراف در شهوت و افراط در غضب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link290 | انكار و تكذيب قوم هود | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link290 | انكار و تكذيب و هلاکت قوم هود «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link291 | روايتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link291 | بحث روايتى ]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۱#link139 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۱#link139 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ «123» إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ «124» إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «125» فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «126» قوم عاد (نيز همچون قوم نوح) انبيا را تكذيب كردند. آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمىكنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خدا پرواكنيد ومرا پيروى نماييد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) | |||
إِذْ قالَ لَهُمْ: ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه گفت مر ايشان را، أَخُوهُمْ هُودٌ: برادر نسبى ايشان حضرت هود عليه السّلام، أَ لا تَتَّقُونَ: آيا پرهيز نمىكنيد از شرك، يا نمىترسيد از نزول عذاب الهى و از عقاب سبحانى ترسناك نيستيد. | |||
علامه مجلسى رحمه اللّه فرمايد: حضرت هود عليه السّلام اسمش «عابر» از اولاد سام پسر حضرت نوح عليه السّلام، و او را «هود» ناميدند به جهت آنكه هدايت يافت ميان قوم به امرى كه آنها از آن گمراه بودند، و در سن چهل سالگى | |||
جلد 9 - صفحه 464 | |||
مأمور شد به دعوت قوم. روزى در مجمعى حضرت هود عليه السّلام نزد ايشان آمد و گفت: اى قوم، پرستش كنيد خداى را كه شما را آفريده و معبودى به غير او نيست. گفتند: اى هود، تو نزد ما ثقه و محل اعتقاد و امين بودى! فرمود: من رسول الهى هستم به شما، ترك كنيد بت پرستى را. به شنيدن اين كلام به خشم آمده بر روى او دويدند و گلوى او را فشردند به حدى كه نزديك مردن رسيد دست از او برداشتند، و يك شبانه روز بيهوش افتاد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (127) | |||
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132) | |||
أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137) | |||
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140) | |||
ترجمه | |||
تكذيب كردند عاد فرستادگان را | |||
هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمىپرهيزيد | |||
همانا من براى شما پيمبرى امينم | |||
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا | |||
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان | |||
آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد | |||
و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد | |||
و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران | |||
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من | |||
و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد | |||
مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران | |||
و بوستانها و چشمهها | |||
همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ | |||
گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست | |||
اين مگر عادت پيشينيان | |||
و نباشيم ما عذاب كرده شدگان | |||
پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 119 | |||
بيشترشان مؤمنان | |||
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان. | |||
تفسير | |||
قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمىكنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمىخواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفتهاند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستارهها دانستهاند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمهها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 120 | |||
و آنها با كمال بىشر مىگفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمىداريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نمودهاند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّهئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيلهئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذ قالَ لَهُم أَخُوهُم هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) | |||
و حضرت هود را گفتند: إبن عبد اللّه بن رباح بن خلود بن عوض بن آدم بن سام بن نوح که به شش واسطه به حضرت نوح ميرسد و در مجمع البيان اينکه نحو مينگارد که هود بن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح که بسه واسطه به نوح ميرسد. | |||
(كَذَّبَت عادٌ المُرسَلِينَ) چنانچه قوم نوح تكذيب كردند به هر دو معني که قبلا تذكر داديم. | |||
جلد 14 - صفحه 66 | |||
(إِذ قالَ لَهُم أَخُوهُم هُودٌ) تعبير به اخ ابلغ در تأثير است. | |||
(أَ لا تَتَّقُونَ) چرا دست از شرك و بت پرستي برنميداريد و موحد نميشويد و خداوند يكتا را نميپرستيد و دست از اعمال زشت خود برنميداريد که معناي تقوي است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 124)- بعد از ذکر این اجمال به تفصیل پرداخته، میگوید: «در آن هنگام که برادرشان هود گفت، آیا تقوا پیشه نمیکنید»؟ (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ). | |||
او در نهایت دلسوزی و مهربانی همچون یک «برادر» آنها را به توحید و تقوا دعوت کرد و به همین دلیل کلمه «اخ» (برادر) بر او اطلاق شده است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۷۲: | خط ۲۰۷: | ||
[[رده:زمینه برادرى]][[رده:اهمیت دعوت به تقوا]][[رده:دعوت به تقوا]][[رده:اهمیت دلسوزى رهبران دینى]][[رده:روش برخورد رهبران دینى]][[رده:مسؤولیت رهبران دینى]][[رده:بى تقوایى قوم عاد]][[رده:تاریخ قوم عاد]][[رده:خویشاوندى قوم عاد با هود]][[رده:دعوت از قوم عاد]][[رده:سرزنش قوم عاد]][[رده:گناهکارى قوم عاد]][[رده:خویشاوندان هود]][[رده:دلسوزى هود]][[رده:روش تبلیغ هود]][[رده:سرزنشهاى هود]][[رده:قصه هود]][[رده:مهمترین رسالت هود]][[رده:نبوت هود]][[رده:نژاد هود]][[رده:هدایتگرى هود]] | [[رده:زمینه برادرى]][[رده:اهمیت دعوت به تقوا]][[رده:دعوت به تقوا]][[رده:اهمیت دلسوزى رهبران دینى]][[رده:روش برخورد رهبران دینى]][[رده:مسؤولیت رهبران دینى]][[رده:بى تقوایى قوم عاد]][[رده:تاریخ قوم عاد]][[رده:خویشاوندى قوم عاد با هود]][[رده:دعوت از قوم عاد]][[رده:سرزنش قوم عاد]][[رده:گناهکارى قوم عاد]][[رده:خویشاوندان هود]][[رده:دلسوزى هود]][[رده:روش تبلیغ هود]][[رده:سرزنشهاى هود]][[رده:قصه هود]][[رده:مهمترین رسالت هود]][[رده:نبوت هود]][[رده:نژاد هود]][[رده:هدایتگرى هود]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 124 سوره شعراء | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 124 سوره شعراء,شعراء 124,إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لاَ تَتَّقُونَ,زمینه برادرى,اهمیت دعوت به تقوا,دعوت به تقوا,اهمیت دلسوزى رهبران دینى,روش برخورد رهبران دینى,مسؤولیت رهبران دینى,بى تقوایى قوم عاد,تاریخ قوم عاد,خویشاوندى قوم عاد با هود,دعوت از قوم عاد,سرزنش قوم عاد,گناهکارى قوم عاد,خویشاوندان هود,دلسوزى هود,روش تبلیغ هود,سرزنشهاى هود,قصه هود,مهمترین رسالت هود,نبوت هود,نژاد هود,هدایتگرى هود,آیات قرآن سوره الشعراء | |||
|description=إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لاَ تَتَّقُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۳
کپی متن آیه |
---|
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لاَ تَتَّقُونَ |
ترجمه
الشعراء ١٢٣ | آیه ١٢٤ | الشعراء ١٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَلا تَتَّقُونَ»: هان! پرهیزگار باشید. آیا تقوا پیشه نمیکنید؟
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ «123» إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ «124» إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «125» فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «126» قوم عاد (نيز همچون قوم نوح) انبيا را تكذيب كردند. آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمىكنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خدا پرواكنيد ومرا پيروى نماييد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124)
إِذْ قالَ لَهُمْ: ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه گفت مر ايشان را، أَخُوهُمْ هُودٌ: برادر نسبى ايشان حضرت هود عليه السّلام، أَ لا تَتَّقُونَ: آيا پرهيز نمىكنيد از شرك، يا نمىترسيد از نزول عذاب الهى و از عقاب سبحانى ترسناك نيستيد.
علامه مجلسى رحمه اللّه فرمايد: حضرت هود عليه السّلام اسمش «عابر» از اولاد سام پسر حضرت نوح عليه السّلام، و او را «هود» ناميدند به جهت آنكه هدايت يافت ميان قوم به امرى كه آنها از آن گمراه بودند، و در سن چهل سالگى
جلد 9 - صفحه 464
مأمور شد به دعوت قوم. روزى در مجمعى حضرت هود عليه السّلام نزد ايشان آمد و گفت: اى قوم، پرستش كنيد خداى را كه شما را آفريده و معبودى به غير او نيست. گفتند: اى هود، تو نزد ما ثقه و محل اعتقاد و امين بودى! فرمود: من رسول الهى هستم به شما، ترك كنيد بت پرستى را. به شنيدن اين كلام به خشم آمده بر روى او دويدند و گلوى او را فشردند به حدى كه نزديك مردن رسيد دست از او برداشتند، و يك شبانه روز بيهوش افتاد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (127)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132)
أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)
ترجمه
تكذيب كردند عاد فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد
و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد
و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من
و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد
مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران
و بوستانها و چشمهها
همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست
اين مگر عادت پيشينيان
و نباشيم ما عذاب كرده شدگان
پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند
جلد 4 صفحه 119
بيشترشان مؤمنان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمىكنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمىخواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفتهاند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستارهها دانستهاند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمهها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت
جلد 4 صفحه 120
و آنها با كمال بىشر مىگفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمىداريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نمودهاند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّهئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيلهئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِذ قالَ لَهُم أَخُوهُم هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124)
و حضرت هود را گفتند: إبن عبد اللّه بن رباح بن خلود بن عوض بن آدم بن سام بن نوح که به شش واسطه به حضرت نوح ميرسد و در مجمع البيان اينکه نحو مينگارد که هود بن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح که بسه واسطه به نوح ميرسد.
(كَذَّبَت عادٌ المُرسَلِينَ) چنانچه قوم نوح تكذيب كردند به هر دو معني که قبلا تذكر داديم.
جلد 14 - صفحه 66
(إِذ قالَ لَهُم أَخُوهُم هُودٌ) تعبير به اخ ابلغ در تأثير است.
(أَ لا تَتَّقُونَ) چرا دست از شرك و بت پرستي برنميداريد و موحد نميشويد و خداوند يكتا را نميپرستيد و دست از اعمال زشت خود برنميداريد که معناي تقوي است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 124)- بعد از ذکر این اجمال به تفصیل پرداخته، میگوید: «در آن هنگام که برادرشان هود گفت، آیا تقوا پیشه نمیکنید»؟ (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ).
او در نهایت دلسوزی و مهربانی همچون یک «برادر» آنها را به توحید و تقوا دعوت کرد و به همین دلیل کلمه «اخ» (برادر) بر او اطلاق شده است.
نکات آیه
۱ - هود(ع)، پیامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پیوند خویشاوندى با آنان (إذ قال لهم أخوهم هود) قید «أخوهم» مى تواند براى بیان پیوند خویشاوندى هود(ع) با قومش و یا تعبیرى کنایى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.
۲ - سخن دلسوزانه هود(ع) با عادیان، در دعوت آنان به تقوا و پرهیز از گناه (إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون) قید «أخوهم» و وجود لحن مشفقانه در تعبیر «ألا تتّقون» (آیا نمى خواهید تقوا پیشه کنید)، بیانگر مطلب یاد شده است.
۳ - موضع رهبران الهى در میان امت، موضعى است مشفقانه و نه همراه با برترى جویى. (إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون)
۴ - قوم عاد، مردمى بى تقوا و گنه پیشه (إذ قال لهم ... ألاتتّقون)
۵ - دعوت به تقوا، محور تبلیغات و هدایت گرى هود پیامبر (إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون)
۶ - عادیان، مورد سرزنش هود(ع) به خاطر بى تقوایى و گنه پیشگى (إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون) استفهام در جمله «ألا تتّقون» مى تواند براى توبیخ و سرزنش باشد.
۷ - دعوت به تقوا، لازمه اخوت و برادرى راستین (إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون) برداشت یاد شده بدان احتمال است که اطلاق «أخ» نه صرفاً از جهت انتساب نژادى باشد; بلکه به منظور بیان دلسوزى و خیرخواهى نیز باشد که دعوت به تقوا لازمه حتمى آن خواهد بود.
موضوعات مرتبط
- برادرى: زمینه برادرى ۷
- تقوا: اهمیت دعوت به تقوا ۵; دعوت به تقوا ۲، ۷
- رهبران دینى: اهمیت دلسوزى رهبران دینى ۳; روش برخورد رهبران دینى ۳; مسؤولیت رهبران دینى ۳
- قوم عاد: بى تقوایى قوم عاد ۴، ۶; تاریخ قوم عاد ۶; خویشاوندى قوم عاد با هود(ع) ۱; دعوت از قوم عاد ۲; سرزنش قوم عاد ۶; گناهکارى قوم عاد ۴، ۶
- هود(ع): خویشاوندان هود(ع) ۱; دلسوزى هود(ع) ۲; روش تبلیغ هود(ع) ۲; سرزنشهاى هود(ع) ۶; قصه هود(ع) ۶; مهمترین رسالت هود(ع) ۵; نبوت هود(ع) ۱; نژاد هود(ع) ۱; هدایتگرى هود(ع) ۵
منابع