مريم ٢٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَحَمَلَتْه|فَحَمَلَتْهُ]] [[کلمه غیر ربط::فَحَمَلَتْه| ]] [[شامل این ریشه::حمل| ]][[ریشه غیر ربط::حمل| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::فَانْتَبَذَت|فَانْتَبَذَتْ]] [[کلمه غیر ربط::فَانْتَبَذَت| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::نبذ| ]][[ریشه غیر ربط::نبذ| ]][[شامل این کلمه::بِه|بِهِ]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::مَکَانا|مَکَاناً]] [[کلمه غیر ربط::مَکَانا| ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[ریشه غیر ربط::کون| ]][[شامل این کلمه::قَصِيّا|قَصِيّاً]] [[کلمه غیر ربط::قَصِيّا| ]] [[شامل این ریشه::قصو| ]][[ریشه غیر ربط::قصو| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَحَمَلَتْه|فَحَمَلَتْهُ]] [[کلمه غیر ربط::فَحَمَلَتْه| ]] [[شامل این ریشه::حمل| ]][[ریشه غیر ربط::حمل| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::فَانْتَبَذَت|فَانْتَبَذَتْ]] [[کلمه غیر ربط::فَانْتَبَذَت| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::نبذ| ]][[ریشه غیر ربط::نبذ| ]][[شامل این کلمه::بِه|بِهِ]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::مَکَانا|مَکَاناً]] [[کلمه غیر ربط::مَکَانا| ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[ریشه غیر ربط::کون| ]][[شامل این کلمه::قَصِيّا|قَصِيّاً]] [[کلمه غیر ربط::قَصِيّا| ]] [[شامل این ریشه::قصو| ]][[ریشه غیر ربط::قصو| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَاناً قَصِيّاً | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=پس مریم او [:عیسی] را بار گرفت. پس با وی به مکان دور افتادهای افکنده شد. | |-|صادقی تهرانی=پس مریم او [:عیسی] را بار گرفت. پس با وی به مکان دور افتادهای افکنده شد. | ||
|-|معزی=پس بارور شد بدو پس کناره گرفت بدو جایگاهی دور را | |-|معزی=پس بارور شد بدو پس کناره گرفت بدو جایگاهی دور را | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">So she carried him, and secluded herself with him in a remote place.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره مريم | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/019022.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/019022.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره مريم | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::22|٢٢]] | قبلی = مريم ٢١ | بعدی = مريم ٢٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«بِهِ»: حرف (ب) برای ملابسه و مصاحبه است، یعنی متلبّسه بِهِ (نگا: مؤمنون / ). «قَصِیّاً»: دور افتاده. بعید. | «بِهِ»: حرف (ب) برای ملابسه و مصاحبه است، یعنی متلبّسه بِهِ (نگا: مؤمنون / ). «قَصِیّاً»: دور افتاده. بعید. | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link30 | آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link30 | آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link31 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link31 | شباهت هاى داستان زندگی يحيى و داستان عيسى «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link32 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link32 | مراد از جملۀ: «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَاباً»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link33 | مقصود از روحى كه براى مريم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link33 | مقصود از روحى كه براى مريم «ع»، به صورت بشر متمثّل شد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link35 | گفتارى در معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link35 | گفتارى در معناى تمثّل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link36 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link36 | بررسى چهار اشكال پيرامون جبرئيل براى مريم«ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link39 | حاصل سخن درباره حقيقت تمثّل]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link40 | پناه بردن مريم به خدا، هنگام رویارویی با جبرئيل «ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link39 | حاصل سخن درباره حقيقت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link41 | حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين باره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link40 | پناه بردن مريم به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link42 | تسلّی و دلداری حضرت عيسى «ع» به مادر خود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link41 | حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link43 | سفارش به گرفتن روزه سكوت، براى رهايى از زخم زبان مردم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link42 | حضرت عيسى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link45 | وجوم مختلف درباره لفظ «كَانَ»، در جملۀ «كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى المَهدِ صَبِيّاً»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link43 | سفارش به روزه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link47 | سخن گفتن عيسى «ع» در گهواره با مردم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link45 | وجوم مختلف درباره لفظ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link48 | تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى «ع» براى خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link47 | سخن گفتن عيسى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link51 | معناى جملۀ «ستمگران، در قیامت، در گمراهی آشکار هستند»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link48 | تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۶#link52 | روز قيامت، براى ظالمان، روز حسرت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۶#link55 | بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخی آيات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link51 | معناى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۶#link52 | روز | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۶#link55 | بحث روايتى (رواياتى | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۶#link25 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۶#link25 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۶#link26 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۶#link26 | تفسير:]] | ||
خط ۵۶: | خط ۶۳: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۶#link30 | ۳ - پاسخ به يك سؤ ال]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۶#link30 | ۳ - پاسخ به يك سؤ ال]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۶#link31 | ۴ - روزه سكوت]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۴۶#link31 | ۴ - روزه سكوت]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» | |||
پس مريم (به عيسى) باردار شد و با وى در مكانى دور خلوت گزيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» | |||
بعد از مناظره، مريم رضا به قضا داده خاموش شد، جبرئيل نزديك آمد و در گريبان او دميد. | |||
فَحَمَلَتْهُ: پس حامله شد عيسى عليه السلام را. على بن ابراهيم فرمايد: دميد | |||
جلد 8 - صفحه 163 | |||
در گريبان مريم، پس حامله شد به عيسى عليه السلام در شب، و وضع حمل نمود در روز، و مدت حمل او نه ساعت بود، خداوند ماهها را ساعات قرار داد «1». | |||
در مجمع از حضرت باقر عليه السلام- فرمود: جبرئيل گريبان مريم را به دست گرفته و دميد در آن، همان ساعت ولد در رحم او به حد كمال رسيد مانند بچه نه ماهه. پس از مغتسل بيرون آمد و به جهت سنگينى، پا را به زمين مىكشيد، فورا مشرف بر وضع شد، و از خاله خود و زكريا خجالت مىكشيد. فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا: پس به گوشهاى معتزل شد به آن حمل در جائى كه دور بود از شهر «ايليا» گويند: به كوهى رفت در جانب شرقى شهر، يا به وادى بيت لخم «2». | |||
شيخ طوسى در تهذيب از ابى حمزه ثمالى از حضرت سجاد عليه السلام در اين آيه فرمود: خارج شد مريم از دمشق، تا آمد كربلا، پس وضع حمل نمود در محل قبر حضرت حسين عليه السلام، پس شب مراجعت نمود «3». | |||
و نيز در تفسير برهان- يعقوب بن جعفر بن ابراهيم روايت نموده كه: خدمت حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام بودم، نصرانى وارد و مكالماتى با حضرت نمود، تا آنكه حضرت فرمود به نصرانى: اطلاع دهم تو را به خبرى كه نداند آن را مگر اندكى از آنانكه كتب را خواندهاند. خبر ده مرا از اسم مادر مريم و كدام روز در او دميده شد و براى شما ساعت متبركى است آن روز و چه روز وضع حمل عيسى عليه السلام را نمود و براى شما است ساعتى از آن روز. | |||
نصرانى گفت: ندانم. | |||
حضرت فرمود: اما مادر مريم «مرثى» و به عربى «وهيبه» و اما روزى كه مريم حامله شد روز جمعه بود، وقت زوال جبرئيل نازل شد، و نيست عيدى براى مسلمين بهتر از آن روز نزد خدا، تعظيم فرمود خدا و تعظيم نمود حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله، پس امر فرمود پيغمبر را كه روز جمعه را عيد قرار دهد. | |||
---- | |||
«1» تفسير قمى، ج 2، ص 49. | |||
«2» مجمع البيان، ج 3، ص 511. | |||
«3» تفسير برهان ج 3 ص 8 بنقل از تهذيب شيخ طوسى حديث اول. | |||
جلد 8 - صفحه 164 | |||
و اما روزى كه مريم تولد يافت سه شنبه چهار ساعت و نيم از روز گذشته، و نهرى كه عيسى عليه السلام در آن تولد يافت فرات بود و بر آن درخت خرما و انگور بود. | |||
قيدوس پادشاه آن زمان از اين حال مطلع شده با فرزندان و اتباع خود به قصد آزار آن حضرت بيرون آمدند، و آل عمران را خبر نمود و آنها را از خانهها بيرون آورد تا مريم را به آن حال مشاهده كنند، تا آنكه گذشت ميان آنها و مريم آنچه خداوند متعال در قرآن مجيد بيان فرموده «1». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23» فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24» وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25» فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26» | |||
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27» يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28» | |||
ترجمه | |||
پس بارور شد باو پس كنارهگيرى كرد با او در جائى دور | |||
پس آوردش درد زائيدن بسوى تنه آن درخت خرما گفت ايكاش من مرده بودم پيش از اين و بودم چيز ناچيزى فراموش شده | |||
پس ندا كرد او را از زير پايش كه محزون مباش بتحقيق قرار داد پروردگارت در زيرت آب جارى | |||
و بكش بسوى خود تنه درخت خرما را ميريزاند بر تو خرماى تازه چيده شده | |||
پس بخور و بنوش و روشن كن چشم خود را پس اگر ببينى از افراد انسان كسى را بگو همانا من نذر كردم | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 468 | |||
براى خداوند بخشنده روزه را پس سخن نميگويم امروز با هيچ كس | |||
پس آورد او را نزد كسانش در حاليكه برداشته بود او را گفتند اى مريم بتحقيق آوردى چيز نو ظهورى | |||
اى خواهر هارون نبود پدرت مرد بدى و نبود مادرت زناكار. | |||
تفسير | |||
- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كنارهگيرى نمود و گفتهاند بيكى از كوهپايههاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شدهاى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفتهاند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 469 | |||
در فارسى روشنى چشم كنايه از خوشحالى است چون در وقت فرح و خوشحالى چشم روشن ميشود چنانچه در وقت حزن و اندوه تار ميگردد و گفت اگر ديدى كسيرا كه خواست راجع بمن از تو چيزى بپرسد بگو من نذر كردم براى خدا كه امساك كنم از صحبت كردن لذا با كسى امروز حرف نميزنم من خودم جواب او را ميدهم چون اصل صوم بمعناى امساك است و اين در بنى اسرائيل معمول بود كه روزه صمت ميگرفتند يعنى روزه سكوت و اين مقدار حرف زدن را براى او تجويز نمود يا آنكه باو دستور داد اينمعنى را باشاره بفهماند در هر حال ظاهرا مأمور شد از طرف خداوند به بيان حضرت عيسى كه واقعا روزه صمت بگيرد نه آنكه براى ظهور معجزه آنحضرت بجواب، امر خلاف واقعى را اظهار نمايد چون اين مجوّز دروغ نميشود خصوصا از چنين صدّيقهاى و قمّى ره فرموده عيسى عليه السّلام بعد از آنكه ديد مادرش آرزوى مرگ كرد براى آنكه نميداند جواب اقوامش را چه بگويد مادر را دلدارى داد و گفت محزون مباش خداوند در زير پاى تو نهر آبى جارى فرموده و حركت ده تنه درخت خرما را ميريزد بر تو خرماى تازه و آندرخت كه سالها بود خشك شده بود و شاخ و برگش ريخته بود بمجرّد رسيدن دست مريم بآن سبز شد و ميوه داد و ريخت براى مريم از آن خرماى تازه پس خرسند شد و عيسى عليه السّلام باو فرمود مرا راست و درست كن و قنداق نما و ساير دستورات را باو داد و او رفتار كرد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت عيسى پاى خود را بزمين زد و چشمه آبى جارى ظاهر گشت با وجود اين بعضى از مفسّرين سرى را بمعناى شريف گرفتهاند و عبارت از حضرت عيسى دانستهاند و ندا كننده را گفتهاند جبرئيل بوده كه سمت قابلگى داشت در صورتى كه وجود شخص شريف مناسبت با آشاميدن ندارد كه در كلام الهى متفرّع بر آن شده و جبرئيل مناسب با قابلگى نيست اگر بنا بود از عالم غيب قابله بيايد مناسب حوريّه بود علاوه بر آنكه غلام كه در آيات سابقه ذكر شده و چند ضمير بآن راجع گشته نزديكتر است بضمير مستتر در ناديها از جبرئيل كه ذكرى از او قبلا شده بود با آنكه نداء ملك مناسب با فوق است نه تحت كه مناسب با نداء نوزاد است اين اشتباهات نيست مگر در نتيجه اعراض از اخبار ائمه اطهار عليهم السّلام كه براى ابراز اين حقيقت ناچار باظهار آن | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 470 | |||
شدم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يكروز در باغات كوفه تجسّس از درخت خرماى خوب ميفرمود تا رسيد بدرخت خرمائى پس وضو گرفت در كنار آن و نماز خواند و در سجودش پانصد مرتبه تسبيح گفت پس تكيه كرد بآن درخت خرما و دعاهائى خواند و بعد فرمود و اللّه اين همان درخت خرمائى است كه خداوند بمريم فرمود و هزّى اليك تا آخر آيه و نيز از آنحضرت نقل نموده كه روزه فقط امساك از خوردنى و آشاميدنى نيست مريم كه گفت من نذر نمودم كه براى خدا روزه بگيرم مرادش روزه صمت بود پس شما هم در روزه زبان و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد و بجانب عبادتگاه خود شتافت و در آنجا قرار گرفت تا همه آمدند و باو گفتند عجب كار نو ظهور قبيحى كردى اى خواهر هارون نبى در صلاح و تقوى و عبادت چون آنحضرت يا هارون نام ديگرى معروف باين اوصاف بوده در بنى اسرائيل و هر كس را ميخواستند مبالغه در صلاحش نمايند برادر يا خواهر او ميخواندند و گفتند پدرت عمران مرد بدى نبود و مادرت حنّه زن زناكارى نبود تو چرا اين طور شدى و معلوم است كه تشبيه آنها او را به هارون بر سبيل طعنه و استهزاء براى شهرت مريم عليها سلام بعبادت و تقوى بوده نه آنكه در چنين موقعى ميخواستند مبالغه در صلاح و تقواى او نمايند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَمَلَتهُ فَانتَبَذَت بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» | |||
پس حمل پيدا كرد يعني پس او را برد در يك دوري که قوم مطلع نشوند (فَحَمَلَتهُ) اينکه جمله تقدير دارد که روح الامين نفخ كرد و دميد در بعض اخبار دارد در جيب آن يعني در يخه مريم و بعضي گفتند در آستين مريم و بعضي گفتند در جاي ديگر و بمجرّد نفخ حمل پيدا كرد و مدت حمل او در بسياري از اخبار دارد نه ساعت که هر ساعتي بازاء يك ماه بود که نوعا نه ماه طول حمل است و اقل حمل شش ماه است و اكثر يك سال و گذشت که حضرت يحيي و حضرت حسين شش ماهه متولد شدند و در يك خبر دارد عيسي در شش ماه و حسين و لكن ظاهر اينست که راوي عيسي را اشتباه بيحيي كرده و بعضي گفتند يك ساعت و بعضي سه ساعت و بعضي هشت ماه لكن معتبر خبري است که 9 ساعت است و آثار حمل ظاهر شد مريم از حيا و خوف از حال خود و قوم فَانتَبَذَت بِهِ يعني بسرعت با اينکه حمل سنگين رفت مكانا قصيّا جاي دوري که كسي نباشد درد مخاض و زائيدن بر او مستولي شد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 22)- مریم در کشاکش سختترین طوفانهای زندگی: «سر انجام مریم باردار شد» (فَحَمَلَتْهُ). و آن فرزند موعود در رحم او جای گرفت. | |||
«این امر سبب شد که او (از بیت المقدس) به مکان دور دستی برود» (فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا). | |||
او در این حالت در میان یک بیم و امید، یک حالت نگرانی توأم با سرور به سر میبرد، گاهی به این میاندیشید که این حمل سر انجام فاش خواهد شد، چه کسی از من قبول میکند زنی بدون داشتن همسر باردار شود، من با این اتهام چه کنم؟ | |||
اما از سوی دیگر، احساس میکرد که این فرزند پیامبر موعود الهی است یک تحفه بزرگ آسمانی میباشد، خداوندی که مرا به چنین فرزندی بشارت داده و با چنین کیفیت معجز آسایی او را آفریده چگونه تنهایم خواهد گذاشت؟ | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۹۴: | خط ۲۲۵: | ||
[[رده:اوامر خدا]][[رده:مشیت خدا]][[رده:تاریخ ولادت عیسى]][[رده:آثار باردارى مریم]][[رده:باردارى مریم]][[رده:زمان باردارى مریم]][[رده:عزلت گزینى مریم]][[رده:عوامل نگرانى مریم]][[رده:قصه مریم]][[رده:کیفیت باردارى مریم]][[رده:مدت باردارى مریم]][[رده:منشأ باردارى مریم]] | [[رده:اوامر خدا]][[رده:مشیت خدا]][[رده:تاریخ ولادت عیسى]][[رده:آثار باردارى مریم]][[رده:باردارى مریم]][[رده:زمان باردارى مریم]][[رده:عزلت گزینى مریم]][[رده:عوامل نگرانى مریم]][[رده:قصه مریم]][[رده:کیفیت باردارى مریم]][[رده:مدت باردارى مریم]][[رده:منشأ باردارى مریم]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره مريم ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره مريم ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 22 سوره مريم | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 22 سوره مريم,مريم 22,فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَاناً قَصِيّاً,اوامر خدا,مشیت خدا,تاریخ ولادت عیسى,آثار باردارى مریم,باردارى مریم,زمان باردارى مریم,عزلت گزینى مریم,عوامل نگرانى مریم,قصه مریم,کیفیت باردارى مریم,مدت باردارى مریم,منشأ باردارى مریم,آیات قرآن سوره مريم | |||
|description=فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَاناً قَصِيّاً | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۸
کپی متن آیه |
---|
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَاناً قَصِيّاً |
ترجمه
مريم ٢١ | آیه ٢٢ | مريم ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِهِ»: حرف (ب) برای ملابسه و مصاحبه است، یعنی متلبّسه بِهِ (نگا: مؤمنون / ). «قَصِیّاً»: دور افتاده. بعید.
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- شباهت هاى داستان زندگی يحيى و داستان عيسى «ع»
- مراد از جملۀ: «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَاباً»
- مقصود از روحى كه براى مريم «ع»، به صورت بشر متمثّل شد
- گفتارى در معناى تمثّل
- بررسى چهار اشكال پيرامون جبرئيل براى مريم«ع»
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثّل
- پناه بردن مريم به خدا، هنگام رویارویی با جبرئيل «ع»
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين باره
- تسلّی و دلداری حضرت عيسى «ع» به مادر خود
- سفارش به گرفتن روزه سكوت، براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ «كَانَ»، در جملۀ «كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى المَهدِ صَبِيّاً»
- سخن گفتن عيسى «ع» در گهواره با مردم
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى «ع» براى خدا
- معناى جملۀ «ستمگران، در قیامت، در گمراهی آشکار هستند»
- روز قيامت، براى ظالمان، روز حسرت است
- بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخی آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22»
پس مريم (به عيسى) باردار شد و با وى در مكانى دور خلوت گزيد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22»
بعد از مناظره، مريم رضا به قضا داده خاموش شد، جبرئيل نزديك آمد و در گريبان او دميد.
فَحَمَلَتْهُ: پس حامله شد عيسى عليه السلام را. على بن ابراهيم فرمايد: دميد
جلد 8 - صفحه 163
در گريبان مريم، پس حامله شد به عيسى عليه السلام در شب، و وضع حمل نمود در روز، و مدت حمل او نه ساعت بود، خداوند ماهها را ساعات قرار داد «1».
در مجمع از حضرت باقر عليه السلام- فرمود: جبرئيل گريبان مريم را به دست گرفته و دميد در آن، همان ساعت ولد در رحم او به حد كمال رسيد مانند بچه نه ماهه. پس از مغتسل بيرون آمد و به جهت سنگينى، پا را به زمين مىكشيد، فورا مشرف بر وضع شد، و از خاله خود و زكريا خجالت مىكشيد. فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا: پس به گوشهاى معتزل شد به آن حمل در جائى كه دور بود از شهر «ايليا» گويند: به كوهى رفت در جانب شرقى شهر، يا به وادى بيت لخم «2».
شيخ طوسى در تهذيب از ابى حمزه ثمالى از حضرت سجاد عليه السلام در اين آيه فرمود: خارج شد مريم از دمشق، تا آمد كربلا، پس وضع حمل نمود در محل قبر حضرت حسين عليه السلام، پس شب مراجعت نمود «3».
و نيز در تفسير برهان- يعقوب بن جعفر بن ابراهيم روايت نموده كه: خدمت حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام بودم، نصرانى وارد و مكالماتى با حضرت نمود، تا آنكه حضرت فرمود به نصرانى: اطلاع دهم تو را به خبرى كه نداند آن را مگر اندكى از آنانكه كتب را خواندهاند. خبر ده مرا از اسم مادر مريم و كدام روز در او دميده شد و براى شما ساعت متبركى است آن روز و چه روز وضع حمل عيسى عليه السلام را نمود و براى شما است ساعتى از آن روز.
نصرانى گفت: ندانم.
حضرت فرمود: اما مادر مريم «مرثى» و به عربى «وهيبه» و اما روزى كه مريم حامله شد روز جمعه بود، وقت زوال جبرئيل نازل شد، و نيست عيدى براى مسلمين بهتر از آن روز نزد خدا، تعظيم فرمود خدا و تعظيم نمود حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله، پس امر فرمود پيغمبر را كه روز جمعه را عيد قرار دهد.
«1» تفسير قمى، ج 2، ص 49.
«2» مجمع البيان، ج 3، ص 511.
«3» تفسير برهان ج 3 ص 8 بنقل از تهذيب شيخ طوسى حديث اول.
جلد 8 - صفحه 164
و اما روزى كه مريم تولد يافت سه شنبه چهار ساعت و نيم از روز گذشته، و نهرى كه عيسى عليه السلام در آن تولد يافت فرات بود و بر آن درخت خرما و انگور بود.
قيدوس پادشاه آن زمان از اين حال مطلع شده با فرزندان و اتباع خود به قصد آزار آن حضرت بيرون آمدند، و آل عمران را خبر نمود و آنها را از خانهها بيرون آورد تا مريم را به آن حال مشاهده كنند، تا آنكه گذشت ميان آنها و مريم آنچه خداوند متعال در قرآن مجيد بيان فرموده «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23» فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24» وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25» فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27» يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
ترجمه
پس بارور شد باو پس كنارهگيرى كرد با او در جائى دور
پس آوردش درد زائيدن بسوى تنه آن درخت خرما گفت ايكاش من مرده بودم پيش از اين و بودم چيز ناچيزى فراموش شده
پس ندا كرد او را از زير پايش كه محزون مباش بتحقيق قرار داد پروردگارت در زيرت آب جارى
و بكش بسوى خود تنه درخت خرما را ميريزاند بر تو خرماى تازه چيده شده
پس بخور و بنوش و روشن كن چشم خود را پس اگر ببينى از افراد انسان كسى را بگو همانا من نذر كردم
جلد 3 صفحه 468
براى خداوند بخشنده روزه را پس سخن نميگويم امروز با هيچ كس
پس آورد او را نزد كسانش در حاليكه برداشته بود او را گفتند اى مريم بتحقيق آوردى چيز نو ظهورى
اى خواهر هارون نبود پدرت مرد بدى و نبود مادرت زناكار.
تفسير
- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كنارهگيرى نمود و گفتهاند بيكى از كوهپايههاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شدهاى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفتهاند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه
جلد 3 صفحه 469
در فارسى روشنى چشم كنايه از خوشحالى است چون در وقت فرح و خوشحالى چشم روشن ميشود چنانچه در وقت حزن و اندوه تار ميگردد و گفت اگر ديدى كسيرا كه خواست راجع بمن از تو چيزى بپرسد بگو من نذر كردم براى خدا كه امساك كنم از صحبت كردن لذا با كسى امروز حرف نميزنم من خودم جواب او را ميدهم چون اصل صوم بمعناى امساك است و اين در بنى اسرائيل معمول بود كه روزه صمت ميگرفتند يعنى روزه سكوت و اين مقدار حرف زدن را براى او تجويز نمود يا آنكه باو دستور داد اينمعنى را باشاره بفهماند در هر حال ظاهرا مأمور شد از طرف خداوند به بيان حضرت عيسى كه واقعا روزه صمت بگيرد نه آنكه براى ظهور معجزه آنحضرت بجواب، امر خلاف واقعى را اظهار نمايد چون اين مجوّز دروغ نميشود خصوصا از چنين صدّيقهاى و قمّى ره فرموده عيسى عليه السّلام بعد از آنكه ديد مادرش آرزوى مرگ كرد براى آنكه نميداند جواب اقوامش را چه بگويد مادر را دلدارى داد و گفت محزون مباش خداوند در زير پاى تو نهر آبى جارى فرموده و حركت ده تنه درخت خرما را ميريزد بر تو خرماى تازه و آندرخت كه سالها بود خشك شده بود و شاخ و برگش ريخته بود بمجرّد رسيدن دست مريم بآن سبز شد و ميوه داد و ريخت براى مريم از آن خرماى تازه پس خرسند شد و عيسى عليه السّلام باو فرمود مرا راست و درست كن و قنداق نما و ساير دستورات را باو داد و او رفتار كرد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت عيسى پاى خود را بزمين زد و چشمه آبى جارى ظاهر گشت با وجود اين بعضى از مفسّرين سرى را بمعناى شريف گرفتهاند و عبارت از حضرت عيسى دانستهاند و ندا كننده را گفتهاند جبرئيل بوده كه سمت قابلگى داشت در صورتى كه وجود شخص شريف مناسبت با آشاميدن ندارد كه در كلام الهى متفرّع بر آن شده و جبرئيل مناسب با قابلگى نيست اگر بنا بود از عالم غيب قابله بيايد مناسب حوريّه بود علاوه بر آنكه غلام كه در آيات سابقه ذكر شده و چند ضمير بآن راجع گشته نزديكتر است بضمير مستتر در ناديها از جبرئيل كه ذكرى از او قبلا شده بود با آنكه نداء ملك مناسب با فوق است نه تحت كه مناسب با نداء نوزاد است اين اشتباهات نيست مگر در نتيجه اعراض از اخبار ائمه اطهار عليهم السّلام كه براى ابراز اين حقيقت ناچار باظهار آن
جلد 3 صفحه 470
شدم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يكروز در باغات كوفه تجسّس از درخت خرماى خوب ميفرمود تا رسيد بدرخت خرمائى پس وضو گرفت در كنار آن و نماز خواند و در سجودش پانصد مرتبه تسبيح گفت پس تكيه كرد بآن درخت خرما و دعاهائى خواند و بعد فرمود و اللّه اين همان درخت خرمائى است كه خداوند بمريم فرمود و هزّى اليك تا آخر آيه و نيز از آنحضرت نقل نموده كه روزه فقط امساك از خوردنى و آشاميدنى نيست مريم كه گفت من نذر نمودم كه براى خدا روزه بگيرم مرادش روزه صمت بود پس شما هم در روزه زبان و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد و بجانب عبادتگاه خود شتافت و در آنجا قرار گرفت تا همه آمدند و باو گفتند عجب كار نو ظهور قبيحى كردى اى خواهر هارون نبى در صلاح و تقوى و عبادت چون آنحضرت يا هارون نام ديگرى معروف باين اوصاف بوده در بنى اسرائيل و هر كس را ميخواستند مبالغه در صلاحش نمايند برادر يا خواهر او ميخواندند و گفتند پدرت عمران مرد بدى نبود و مادرت حنّه زن زناكارى نبود تو چرا اين طور شدى و معلوم است كه تشبيه آنها او را به هارون بر سبيل طعنه و استهزاء براى شهرت مريم عليها سلام بعبادت و تقوى بوده نه آنكه در چنين موقعى ميخواستند مبالغه در صلاح و تقواى او نمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَحَمَلَتهُ فَانتَبَذَت بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22»
پس حمل پيدا كرد يعني پس او را برد در يك دوري که قوم مطلع نشوند (فَحَمَلَتهُ) اينکه جمله تقدير دارد که روح الامين نفخ كرد و دميد در بعض اخبار دارد در جيب آن يعني در يخه مريم و بعضي گفتند در آستين مريم و بعضي گفتند در جاي ديگر و بمجرّد نفخ حمل پيدا كرد و مدت حمل او در بسياري از اخبار دارد نه ساعت که هر ساعتي بازاء يك ماه بود که نوعا نه ماه طول حمل است و اقل حمل شش ماه است و اكثر يك سال و گذشت که حضرت يحيي و حضرت حسين شش ماهه متولد شدند و در يك خبر دارد عيسي در شش ماه و حسين و لكن ظاهر اينست که راوي عيسي را اشتباه بيحيي كرده و بعضي گفتند يك ساعت و بعضي سه ساعت و بعضي هشت ماه لكن معتبر خبري است که 9 ساعت است و آثار حمل ظاهر شد مريم از حيا و خوف از حال خود و قوم فَانتَبَذَت بِهِ يعني بسرعت با اينکه حمل سنگين رفت مكانا قصيّا جاي دوري که كسي نباشد درد مخاض و زائيدن بر او مستولي شد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 22)- مریم در کشاکش سختترین طوفانهای زندگی: «سر انجام مریم باردار شد» (فَحَمَلَتْهُ). و آن فرزند موعود در رحم او جای گرفت.
«این امر سبب شد که او (از بیت المقدس) به مکان دور دستی برود» (فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا).
او در این حالت در میان یک بیم و امید، یک حالت نگرانی توأم با سرور به سر میبرد، گاهی به این میاندیشید که این حمل سر انجام فاش خواهد شد، چه کسی از من قبول میکند زنی بدون داشتن همسر باردار شود، من با این اتهام چه کنم؟
اما از سوی دیگر، احساس میکرد که این فرزند پیامبر موعود الهی است یک تحفه بزرگ آسمانی میباشد، خداوندی که مرا به چنین فرزندی بشارت داده و با چنین کیفیت معجز آسایی او را آفریده چگونه تنهایم خواهد گذاشت؟
نکات آیه
۱- حضرت مریم(س) به فرمان و خواست خداوند، بدون هیچ آمیزش جنسى به عیسى(ع) حامله شد. (فحملته)
۲- حضرت مریم(س) درپى حامله شدن به عیسى(ع)، از منطقه خویشاوندان خود فاصله گرفت و به مکان دوردستى رفت. (فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا) «إنتباذ» از ریشه «نبذ» و به معناى دورى گزیدن است. «باء» در «به» یا براى ملابست و یا سببیه; یعنى دورى گزیدن مریم، همراه حمل خود و یا به خاطر آن، صورت گرفت. «قصىّ» صفت مشبهه و به معناى «دور» است.
۳- باردارشدن حضرت مریم(س)، نگرانى هایى را براى او همراه داشت. (فحملته فانتبذت به مکانًا قصیًّا) ترک محل سکونت و رفتن به مکانى دوردست، نشان آن است که مریم(س) از روبه روشدن با مردم و پاسخ گویى به آنها نگران بوده است. لغت «إنتباذ» (انزواطلبى کسى که براى حضور خود ارزش چندانى نمى بیند) نیز مؤید آن است.
روایات و احادیث
۴- «عن الرضا(ع) قال: لیلة خمس و عشرین من ذى القعدة ... ولد فیها عیسى بن مریم(ع) ... ; از امام رضا(ع) روایت شده که فرمود: شب بیست و پنجم ذى القعده عیسى(ع) تولد یافت».[۱]
۵- «عن سلیمان الجعفرى قال: قال أبوالحسن الرضا(ع): أتدرى ممّا حملت مریم(س)؟ فقلت: لا إلاّ أن تخبرنى فقال: من تمر الصرفان نزل بها جبرئیل، فأطعمها فحملت ; از سلیمان جعفرى روایت شده که گفت: امام رضا(ع) فرمود: آیا مى دانى مریم(ع) از چه چیز حامله شد؟ گفتم: نه مگر این که مرا خبر دهى پس فرمود: از خرماى «صرفان»[۲] که جبرئیل آن را آورد و مریم را با آن اطعام کرد، پس او حامله شد». [۳] خرماى صرفان، خرمایى است که در تابستان به دست مى آید، لکن به خاطر مقاوم بودنش در زمستان مصرف مى شود».[۴]
۶- «عن أبى الحسن موسى(ع): ... الیوم الذى حملت فیه مریم(س) یوم الجمعة للزوال; از امام کاظم(ع) روایت شده: ... روزى که مریم حامله شد، روز جمعه هنگام زوال بود».[۵]
۷- «عن أبى عبداللّه (ع) ... قال: إنّ مریم(ع) ... حملته سبع ساعات ; از امام صادق(ع) روایت شده که ... فرمود: همانا مریم(ع) ... هفت ساعت به عیسى(ع) حامله بود».[۶]
موضوعات مرتبط
- خدا: اوامر خدا ۱; مشیت خدا ۱
- عیسى(ع): تاریخ ولادت عیسى(ع) ۴
- مریم(ع): آثار باردارى مریم(ع) ۳; باردارى مریم(ع) ۲; زمان باردارى مریم(ع) ۶; عزلت گزینى مریم(ع) ۲; عوامل نگرانى مریم(ع) ۳; قصه مریم(ع) ۱، ۲، ۷; کیفیت باردارى مریم(ع) ۵; مدت باردارى مریم(ع) ۷; منشأ باردارى مریم(ع) ۱
منابع
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۴، ح ۱۵، مسلسل ۲۳۸; بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۱۴، ح ۱۳.
- ↑ محاسن برقى، ج ۲، ص ۵۳۷، ب ۱۱۰، ح ۸۱۱; بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۱۷، ح ۱۸.
- ↑ محاسن برقى، ج ۲، ص ۵۳۷، ب ۱۱۰، ح ۸۱۱; بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۱۷، ح ۱۸.
- ↑ محاسن برقى، ج ۲، ص ۵۳۷، ب ۱۱۰، ح ۸۱۱; بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۱۷، ح ۱۸.
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۴۸۰، ح ۴; بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۱۳، ح ۱۱.
- ↑ قصص الانبیاء، ص ۲۶۶، ح ۳۰۵، فصل ۱; بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۱۶، ح ۱۷.