ریشه رقى: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه رقى‌ را به ریشه رقى منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
بالا رفتن [اسراء:93]. يا در آسمان بالا روى و به بالا رفتنت هرگز ايمان نمى‏آوريم تا كتابى بر ما بياورى كه آن را بخوانيم. ارتقاء: درجه درجه بالا رفتن است (مجمع) ولى جوهرى و راغب آن را مطلق بالا رفتن مى‏داند [ص:10]. يا براى آنهاست حكومت و زمين و آنچه ميان آن دو است؟ پس در ابواب آسمان بالا روند يا به اسباب و علل متوسل شوند يا از آمدن وحى جلوگيرى نمايند. * [قيامة:26-27]. رقى لازم و متعدى هر دو به كار رفته (صحاح) راق اسم فاعل به معنى بالا برنده است «وَ قيلَ مَتْ راقٍ» راغب گويد6 اشاره است بر آنكه بالا برنده و حمايت كننده ندارد. طبرسى آن را كيست كه دئكتر و شفا دهنده او باشد و راغب از ابن عباس نقل مى‏كند كه كى روح او را بالا مى‏برد ملائكه رحمت يا عذاب. نگارنده فكر مى‏كنم كه به معنى نجات دهنده باشد چنان كه فرموده [واقعة:83-87]. به جاى «تَرْجِعُونَها» در اين آيه «وَ قيلَ مَنْ راقٍ»آمده است. و «مَنْ راقٍ» كلمه يأس است يعنى شفا دهنده ندارد. تراقى جمع ترقوه به معنى گلو است آن را در لغت عرب مقدم حلق در بالاى سينه گفته‏اند. علت تسميه آن است كه نفس از آن در وقت مرگ بالا مى‏آيد (مجمع) معنى آيه: حقاً آن گاه كه جان بگلو رسد گفته شود كى شفا دهنده و يا نجات دهنده است.
بالا رفتن [اسراء:93]. يا در آسمان بالا روى و به بالا رفتنت هرگز ايمان نمى‏آوريم تا كتابى بر ما بياورى كه آن را بخوانيم. ارتقاء: درجه درجه بالا رفتن است (مجمع) ولى جوهرى و راغب آن را مطلق بالا رفتن مى‏داند [ص:10]. يا براى آنهاست حكومت و زمين و آنچه ميان آن دو است؟ پس در ابواب آسمان بالا روند يا به اسباب و علل متوسل شوند يا از آمدن وحى جلوگيرى نمايند. * [قيامة:26-27]. رقى لازم و متعدى هر دو به كار رفته (صحاح) راق اسم فاعل به معنى بالا برنده است «وَ قيلَ مَتْ راقٍ» راغب گويد6 اشاره است بر آنكه بالا برنده و حمايت كننده ندارد. طبرسى آن را كيست كه دئكتر و شفا دهنده او باشد و راغب از ابن عباس نقل مى‏كند كه كى روح او را بالا مى‏برد ملائكه رحمت يا عذاب. نگارنده فكر مى‏كنم كه به معنى نجات دهنده باشد چنان كه فرموده [واقعة:83-87]. به جاى «تَرْجِعُونَها» در اين آيه «وَ قيلَ مَنْ راقٍ»آمده است. و «مَنْ راقٍ» كلمه يأس است يعنى شفا دهنده ندارد. تراقى جمع ترقوه به معنى گلو است آن را در لغت عرب مقدم حلق در بالاى سينه گفته‏اند. علت تسميه آن است كه نفس از آن در وقت مرگ بالا مى‏آيد (مجمع) معنى آيه: حقاً آن گاه كه جان بگلو رسد گفته شود كى شفا دهنده و يا نجات دهنده است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ل:100, فى:86, سمو:78, من:71, ک:68, لن:60, امن:60, او:60, ما:50, زخرف:46, ظنن:42, رقى:42, هما:39, ه:39, انن:39, حتى:39, ف:39, بين:35, قول:35, ترقوه:35, فرق:32, لفف:32, بيت:32, ترق:32, نزل:32, بلغ:28, جند:28, ارض:28, سبب:28, سوق:28, اذا:24, على:24, ب:24, کلا:21, نا:21, ملک:21, هنا:21, کون:17, کتب:17, هم:17, هنالک:17, قرء:14, ام:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۹

تکرار در قرآن: ۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

بالا رفتن [اسراء:93]. يا در آسمان بالا روى و به بالا رفتنت هرگز ايمان نمى‏آوريم تا كتابى بر ما بياورى كه آن را بخوانيم. ارتقاء: درجه درجه بالا رفتن است (مجمع) ولى جوهرى و راغب آن را مطلق بالا رفتن مى‏داند [ص:10]. يا براى آنهاست حكومت و زمين و آنچه ميان آن دو است؟ پس در ابواب آسمان بالا روند يا به اسباب و علل متوسل شوند يا از آمدن وحى جلوگيرى نمايند. * [قيامة:26-27]. رقى لازم و متعدى هر دو به كار رفته (صحاح) راق اسم فاعل به معنى بالا برنده است «وَ قيلَ مَتْ راقٍ» راغب گويد6 اشاره است بر آنكه بالا برنده و حمايت كننده ندارد. طبرسى آن را كيست كه دئكتر و شفا دهنده او باشد و راغب از ابن عباس نقل مى‏كند كه كى روح او را بالا مى‏برد ملائكه رحمت يا عذاب. نگارنده فكر مى‏كنم كه به معنى نجات دهنده باشد چنان كه فرموده [واقعة:83-87]. به جاى «تَرْجِعُونَها» در اين آيه «وَ قيلَ مَنْ راقٍ»آمده است. و «مَنْ راقٍ» كلمه يأس است يعنى شفا دهنده ندارد. تراقى جمع ترقوه به معنى گلو است آن را در لغت عرب مقدم حلق در بالاى سينه گفته‏اند. علت تسميه آن است كه نفس از آن در وقت مرگ بالا مى‏آيد (مجمع) معنى آيه: حقاً آن گاه كه جان بگلو رسد گفته شود كى شفا دهنده و يا نجات دهنده است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
تَرْقَى‌ ۱
لِرُقِيِّکَ‌ ۱
فَلْيَرْتَقُوا ۱
رَاقٍ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط