الحجر ٧٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَالُوا|قَالُوا]] [[کلمه غیر ربط::قَالُوا| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ‌]] [[شامل این ریشه::لم‌| ]][[شامل این کلمه::نَنْهَک|نَنْهَکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَنْهَک| ]] [[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این ریشه::نهى‌| ]][[ریشه غیر ربط::نهى‌| ]][[شامل این کلمه::عَن|عَنِ‌]] [[شامل این ریشه::عن‌| ]][[شامل این کلمه::الْعَالَمِين|الْعَالَمِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْعَالَمِين| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَالُوا|قَالُوا]] [[کلمه غیر ربط::قَالُوا| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ‌]] [[شامل این ریشه::لم‌| ]][[شامل این کلمه::نَنْهَک|نَنْهَکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَنْهَک| ]] [[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این ریشه::نهى‌| ]][[ریشه غیر ربط::نهى‌| ]][[شامل این کلمه::عَن|عَنِ‌]] [[شامل این ریشه::عن‌| ]][[شامل این کلمه::الْعَالَمِين|الْعَالَمِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْعَالَمِين| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|قَالُوا أَ وَ لَمْ‌ نَنْهَکَ‌ عَنِ‌ الْعَالَمِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=گفتند: «آیا و تو را از (دخالت در کار این) مردمان منع نکردیم‌؟»
|-|صادقی تهرانی=گفتند: «آیا و تو را از (دخالت در کار این) مردمان منع نکردیم‌؟»
|-|معزی=گفتند آیا نهی نکردیم تو را از جهانیان‌
|-|معزی=گفتند آیا نهی نکردیم تو را از جهانیان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">They said, “Did we not forbid you from strangers?”</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/015070.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/015070.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الحجر | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::70|٧٠]] | قبلی = الحجر ٦٩ | بعدی = الحجر ٧١  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الحجر | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::70|٧٠]] | قبلی = الحجر ٦٩ | بعدی = الحجر ٧١  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link176 | آيات ۴۹ - ۸۴،سوره حجر]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link177 | بشارت و انذار در يك داستان و ارتباط آن با داستانهاىقبل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link176 | آيات ۴۹ - ۸۴ سوره حجر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link178 | از مغفرت خدا ماءيوس و از رحمت او نااميد نباشيد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link178 | از رحمت و مغفرت خدا نااميد نباشيد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link179 | بيان آيات مربوط به ورود مهمانان ابراهيم (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link179 | بيان آيات مربوط به ورود مهمانان ابراهيم «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link180 | تعجب ابراهيم از بشارت داده شدن به فرزند، بر اساس استبعاد عادى بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link180 | تعجب ابراهيم «ع»، از بشارت داده شدن به فرزند، در کهنسالی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link181 | معناى ((غابر)) و مراد از اينكه همسر لوط از ((غابرين )) بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link181 | مراد از اين كه همسر لوط از «غَابِرِين» بوده، چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link182 | وارد شدن ملائكه بر ((لوط)) عليه السلام و گفتگوى بين ايشان و آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link183 | قضاى الهى، به قطع نسل و انقراض قوم لوط]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link183 | قضاى الهى به قطع نسل و انقراض قوم لوط]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link184 | معناى آيه «لَعَمرُكَ إنَّهُم لَفِى سَكرَتِهِم يَعمَهُون...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link184 | معناى آيه ((لعمرك انهم لفى سكرتهم يعمهون ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link185 | توضيحى در مورد «اصحاب أيكه» و «اصحاب حجر»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link185 | توضيحى در مورد ((اصحاب ايكه )) و ((اصحاب حجر))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link186 | بحث روایتی: (رواياتی در ذيل برخى از آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link186 | (چند روايت در ذيل برخى از آيات گذشته )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۹#link27 | آيه ۶۱ - ۷۷]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۹#link27 | آيه ۶۱ - ۷۷]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۹#link28 | تفسير :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۹#link28 | تفسير :]]
خط ۵۰: خط ۵۹:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۹#link32 | ۳ - رابطه ((متوسم )) و ((مومن ))]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۹#link32 | ۳ - رابطه ((متوسم )) و ((مومن ))]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۹#link33 | ۴ - مستى شهوت و غرور!]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۹#link33 | ۴ - مستى شهوت و غرور!]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ «70»
----
«1». اعراف، 70.
جلد 4 - صفحه 471
(تبهكاران شهر) گفتند: آيا ما تو را از (مهمان كردن) مردم منع نكرديم.
===نکته ها===
در روايات آمده كه زن لوط به گنهكاران خبر داد كه مهمانانى زيباروى براى حضرت لوط آمده است و آنان به دنبال مقصد شوم خود رو به سوى خانه‌ى لوط هجوم آوردند. امّا خداوند قبل از هر اقدامى آنان را نابود نمود. «1»
از آيه به دست مى‌آيد كه گناهكار هم مى‌تواند فرشته را ببيند.
===پیام ها===
1- در نهى از منكر از كلمات عاطفى و انسانى استفاده كنيد. «ضَيْفِي»
2- آبرو بسيار ارزش دارد. «فَلا تَفْضَحُونِ‌، وَ لا تُخْزُونِ»
3- اهانت به ميهمان، اهانت به ميزبان است. «فَلا تَفْضَحُونِ»
4- در جامعه‌ى فاسد، مجرم وگنهكار، طلبكار مى‌شود. «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ»
5- در جامعه‌ى فاسد، مردان خدا حقّ تصرّف در اموال خود را ندارند. أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ‌ ...
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (70)
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ‌: قوم در جواب گفتند: آيا ما تو را نهى نكرديم كه حمايت كنى و مهمانى نمائى هيچكس را از غربا. مراد عالمين در اينجا غربا هستند، چون قوم به لوط گفته بودند غربا را نبايد پناه دهى تا ما را دسترسى باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (61) قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (62) قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (63) وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (64) فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (65)
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (66) وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (67) قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ (68) وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ (69) قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (70)
قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (71) لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (72)
ترجمه‌
پس چون آمدند خانواده لوط را فرستادگان‌
گفت همانا شمائيد گروهى ناشناخته شدگان‌
گفتند بلكه آمديم تو را بآنچه بودند كه در آن شك ميكردند
و آورديم تو را براستى و بدرستيكه ماهر آينه راستگويانيم‌
پس بيرون‌
----
جلد 3 صفحه 259
بر خانواده خود را در پاره‌اى از شب و متابعت نما پشتهاشان را و نبايد روى بر گرداند از شما احدى و برويد بجائيكه مأمور ميشويد
و فرمان فرستاديم بسوى او اين امر را كه دنباله اينها است بريده شده در حاليكه صبح كنندگانند
و آمدند اهل شهر كه مژده ميدادند بيكديگر
گفت همانا اينها مهمانان منند پس رسوا مكنيد مرا
و بترسيد از خدا و خوار مسازيد مرا
گفتند آيا منع نكرديم تو را از اهل عالم‌
گفت اينها دختران منند اگر باشيد بجا آورندگان‌
بجان تو كه آنها هر آينه در مستيشان حيران ميزيستند.
تفسير
شرح ورود ملائكه بعنوان مهمانى بر حضرت لوط و نشناختن او ايشانرا و بيم او از تعرّض قوم خود بايشان و اطلاع قوم و تعرض آنها و عجز آنحضرت از دفاع و كيفيت اضطرار و التماس او بآنها و اجابت ننمودن قوم و پس از اين وقايع شناختن حضرت ملائكه را و نزول عذاب در سوره هود گذشت و تكرار نميشود ولى اينجا شمّه‌اى از وقايع قبل از شناختن حضرت لوط ملائكه را بعدا ذكر شده و چون ذكر نشناختن حضرت ايشانرا در اوّل قصّه شده بود معرّفى ملائكه از خودشان و مأموريّتشان بملاحظه مطابقه جواب با سؤال قبلا ذكر شده است و قضاياى قبل، تعرّض اهل شهر بآنحضرت و مهمانها است كه از فرشتگان بودند و اجمال قصه بطوريكه حلّ مشكلات اين مقام شود آنستكه چون فرستادگان خدا كه ملائكه بودند بر لوط عليه السّلام و خانواده او وارد شدند حضرت لوط ايشانرا نشناخت و چون اطمينان كامل از قصد آنها نداشت كه خير است يا شرّ معرفى ايشان از خودشان و غرضشان از ورود بر خودش را خواستار گشت و آنها در جواب عرضه داشتند كه ما فرستادگان خداونديم و آمده‌ايم براى عذاب قومت كه شك داشتند در آن نزد تو بامر خدا كه بر حقّ و يقينى است و ما راستگويانيم پس خودت با اهل خانه‌ات بعد از نصف شب حركت كن آنها جلو بروند و تو در دنبال باش كه متوجّه و نگهبان آنها باشى و كسى از شما متوجّه به پشت سر خود نشود تا متأثر شود از كيفيت عذاب قوم و بجانب مأموريّت خودتان سير كنيد تا بمكانيكه براى شما تعيين شده كه بعضى گفته‌اند شام بوده برسيد و خداوند حكم فرمود و فرستاد بسوى حضرت لوط اين امر را و آن آنست كه نسل قوم او قطع شود و تا صبح يكنفر از آنها باقى نماند و چون خبر ورود مهمانهاى خوب صورت بر او بقوم رسيد كه اهل شهر سدوم بودند بيكديگر
----
جلد 3 صفحه 260
مژده دادند و براى فجور و عمل ناشايسته بخانه حضرت لوط روى نمودند و او بآنها فرمود اينها مهمانان منند مرا براى اين عمل ناشايسته با آنها رسوا و مفتضح نكنيد و از خدا بترسيد و مرا خوار و خجل ننمائيد و آنها جواب گفتند آيا ما تو را نهى ننموديم كه از كسى مهمانى نكنى و از ورود اهل عالم بر خود امتناع نمائى و او در جواب فرمود اين دختران شهر كه بمنزله دختران منند كه پدر روحانى آنها هستم چه عيب دارند كه شما بخيال پسران افتاده‌ايد يا بچند نفر از رؤساء آنها كه قبلا خواستگارى از دختران آنحضرت كرده بودند و اجابت نفرموده بود فرمود كه اينها دختران منند حاضرم آنها را برسم زنيّت بشما بدهم اگر حاضريد بشرط آنكه دست از مهمانان من بكشيد و آنها قبول ننمودند لذا خداوند بجان پيغمبر خود قسم ياد فرموده كه آنها در مستى و غفلت و غوايت متحيّر و سرگردان بودند و اين مثبت فضيلتى براى حضرت ختمى مرتبت است بر ساير انبياء چون خداوند بعمر و جان هيچيك از انبياء قسم ياد نفرموده است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالُوا أَ وَ لَم‌ نَنهَك‌َ عَن‌ِ العالَمِين‌َ (70)
گفتند قوم‌ بلوط مگر ‌ما ترا نهي‌ نكرديم‌ ‌از‌ عاملين‌ ‌يعني‌ كسي‌ بخود راه‌ نده‌ و ضيافت‌ مكن‌ و واسطه‌ كسي‌ نشو و كاري‌ بكار ‌ما نداشته‌ باش‌ و جلوگيري‌ ‌از‌ عمليات‌
جلد 12 - صفحه 59
‌ما نسبت‌ بعالمين‌ و رجال‌ عالم‌ نكن‌ و پناگاه‌ ‌آنها‌ نباش‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 70)- ولی آنها چنان جسور و پررو بودند که نه تنها احساس شرمندگی
ج2، ص540
در خویش نمی‌کردند بلکه از لوط پیامبر، چیزی هم طلبکار شده بودند، گویی جنایتی انجام داده، زبان به اعتراض گشودند و «گفتند: مگر ما به تو نگفتیم احدی را از مردم جهان به میهمانی نپذیری» و به خانه خود راه ندهی (قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ).
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۹۰: خط ۲۲۷:
[[رده:اعتراض قوم لوط]][[رده:بینش قوم لوط]][[رده:سرزنشهاى قوم لوط]][[رده:قوم لوط و لوط]][[رده:قوم لوط و مهمان]][[رده:گستاخى قوم لوط]][[رده:نواهى قوم لوط]][[رده:اعتراض به لوط]][[رده:خواسته هاى لوط]][[رده:رجوع به لوط]][[رده:سخاوت لوط]][[رده:سرزنش لوط]][[رده:ضعف لوط]][[رده:قصه لوط]][[رده:مردمى بودن لوط]][[رده:موقعیت اجتماعى لوط]][[رده:مهمان نوازى لوط]][[رده:نقش خانه لوط]][[رده:نهى به لوط]][[رده:هتک آبروى لوط]]
[[رده:اعتراض قوم لوط]][[رده:بینش قوم لوط]][[رده:سرزنشهاى قوم لوط]][[رده:قوم لوط و لوط]][[رده:قوم لوط و مهمان]][[رده:گستاخى قوم لوط]][[رده:نواهى قوم لوط]][[رده:اعتراض به لوط]][[رده:خواسته هاى لوط]][[رده:رجوع به لوط]][[رده:سخاوت لوط]][[رده:سرزنش لوط]][[رده:ضعف لوط]][[رده:قصه لوط]][[رده:مردمى بودن لوط]][[رده:موقعیت اجتماعى لوط]][[رده:مهمان نوازى لوط]][[رده:نقش خانه لوط]][[رده:نهى به لوط]][[رده:هتک آبروى لوط]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحجر ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحجر ]]
{{#seo:
|title=آیه 70 سوره حجر
|title_mode=replace
|keywords=آیه 70 سوره حجر,حجر 70,قَالُوا أَ وَ لَمْ‌ نَنْهَکَ‌ عَنِ‌ الْعَالَمِينَ‌,اعتراض قوم لوط,بینش قوم لوط,سرزنشهاى قوم لوط,قوم لوط و لوط,قوم لوط و مهمان,گستاخى قوم لوط,نواهى قوم لوط,اعتراض به لوط,خواسته هاى لوط,رجوع به لوط,سخاوت لوط,سرزنش لوط,ضعف لوط,قصه لوط,مردمى بودن لوط,موقعیت اجتماعى لوط,مهمان نوازى لوط,نقش خانه لوط,نهى به لوط,هتک آبروى لوط,آیات قرآن سوره الحجر
|description=قَالُوا أَ وَ لَمْ‌ نَنْهَکَ‌ عَنِ‌ الْعَالَمِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۴

کپی متن آیه
قَالُوا أَ وَ لَمْ‌ نَنْهَکَ‌ عَنِ‌ الْعَالَمِينَ‌

ترجمه

گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟!»

|گفتند: مگر تو را از [مهمانى و پناه دادن‌] مردمان منع نكرده‌ايم
گفتند: «آيا تو را [از مهمان كردن‌] مردم بيگانه منع نكرديم؟»
قوم گفتند: مگر ما تو را از (میزبانی و حمایت) عالمیان منع نکردیم؟
گفتند: مگر ما تو را [از مهمان کردن] مردمان نهی نکردیم؟
گفتند: مگر تو را از مردم منع نكرده بوديم؟
گفتند مگر تو را از [مهمان کردن‌] مردمان نهی نکرده بودیم؟
گفتند: مگر ما تو را از [ميزبانى و حمايت‌] مردمان باز نداشته بوديم؟
گفتند: مگر ما تو را از (مهمانداری و پناه‌دادن) مردمان نهی نکردیم (و نگفتیم که حق نداری ما را از کاری که با دیگران می‌کنیم باز داری و به نصیحت و ارشاد ما بپردازی و اگر چنین کنی تو را از میان خود بیرون می‌کنیم؟).
گفتند: «آیا و تو را از (دخالت در کار این) مردمان منع نکردیم‌؟»
گفتند آیا نهی نکردیم تو را از جهانیان‌

They said, “Did we not forbid you from strangers?”
ترتیل:
ترجمه:
الحجر ٦٩ آیه ٧٠ الحجر ٧١
سوره : سوره الحجر
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَوَلَمْ نَنْهَکَ؟»: (نگا: شعراء / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ «70»


«1». اعراف، 70.

جلد 4 - صفحه 471

(تبهكاران شهر) گفتند: آيا ما تو را از (مهمان كردن) مردم منع نكرديم.

نکته ها

در روايات آمده كه زن لوط به گنهكاران خبر داد كه مهمانانى زيباروى براى حضرت لوط آمده است و آنان به دنبال مقصد شوم خود رو به سوى خانه‌ى لوط هجوم آوردند. امّا خداوند قبل از هر اقدامى آنان را نابود نمود. «1»

از آيه به دست مى‌آيد كه گناهكار هم مى‌تواند فرشته را ببيند.

پیام ها

1- در نهى از منكر از كلمات عاطفى و انسانى استفاده كنيد. «ضَيْفِي»

2- آبرو بسيار ارزش دارد. «فَلا تَفْضَحُونِ‌، وَ لا تُخْزُونِ»

3- اهانت به ميهمان، اهانت به ميزبان است. «فَلا تَفْضَحُونِ»

4- در جامعه‌ى فاسد، مجرم وگنهكار، طلبكار مى‌شود. «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ»

5- در جامعه‌ى فاسد، مردان خدا حقّ تصرّف در اموال خود را ندارند. أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (70)

قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ‌: قوم در جواب گفتند: آيا ما تو را نهى نكرديم كه حمايت كنى و مهمانى نمائى هيچكس را از غربا. مراد عالمين در اينجا غربا هستند، چون قوم به لوط گفته بودند غربا را نبايد پناه دهى تا ما را دسترسى باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (61) قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (62) قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (63) وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (64) فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (65)

وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (66) وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (67) قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ (68) وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ (69) قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (70)

قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (71) لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (72)

ترجمه‌

پس چون آمدند خانواده لوط را فرستادگان‌

گفت همانا شمائيد گروهى ناشناخته شدگان‌

گفتند بلكه آمديم تو را بآنچه بودند كه در آن شك ميكردند

و آورديم تو را براستى و بدرستيكه ماهر آينه راستگويانيم‌

پس بيرون‌


جلد 3 صفحه 259

بر خانواده خود را در پاره‌اى از شب و متابعت نما پشتهاشان را و نبايد روى بر گرداند از شما احدى و برويد بجائيكه مأمور ميشويد

و فرمان فرستاديم بسوى او اين امر را كه دنباله اينها است بريده شده در حاليكه صبح كنندگانند

و آمدند اهل شهر كه مژده ميدادند بيكديگر

گفت همانا اينها مهمانان منند پس رسوا مكنيد مرا

و بترسيد از خدا و خوار مسازيد مرا

گفتند آيا منع نكرديم تو را از اهل عالم‌

گفت اينها دختران منند اگر باشيد بجا آورندگان‌

بجان تو كه آنها هر آينه در مستيشان حيران ميزيستند.

تفسير

شرح ورود ملائكه بعنوان مهمانى بر حضرت لوط و نشناختن او ايشانرا و بيم او از تعرّض قوم خود بايشان و اطلاع قوم و تعرض آنها و عجز آنحضرت از دفاع و كيفيت اضطرار و التماس او بآنها و اجابت ننمودن قوم و پس از اين وقايع شناختن حضرت ملائكه را و نزول عذاب در سوره هود گذشت و تكرار نميشود ولى اينجا شمّه‌اى از وقايع قبل از شناختن حضرت لوط ملائكه را بعدا ذكر شده و چون ذكر نشناختن حضرت ايشانرا در اوّل قصّه شده بود معرّفى ملائكه از خودشان و مأموريّتشان بملاحظه مطابقه جواب با سؤال قبلا ذكر شده است و قضاياى قبل، تعرّض اهل شهر بآنحضرت و مهمانها است كه از فرشتگان بودند و اجمال قصه بطوريكه حلّ مشكلات اين مقام شود آنستكه چون فرستادگان خدا كه ملائكه بودند بر لوط عليه السّلام و خانواده او وارد شدند حضرت لوط ايشانرا نشناخت و چون اطمينان كامل از قصد آنها نداشت كه خير است يا شرّ معرفى ايشان از خودشان و غرضشان از ورود بر خودش را خواستار گشت و آنها در جواب عرضه داشتند كه ما فرستادگان خداونديم و آمده‌ايم براى عذاب قومت كه شك داشتند در آن نزد تو بامر خدا كه بر حقّ و يقينى است و ما راستگويانيم پس خودت با اهل خانه‌ات بعد از نصف شب حركت كن آنها جلو بروند و تو در دنبال باش كه متوجّه و نگهبان آنها باشى و كسى از شما متوجّه به پشت سر خود نشود تا متأثر شود از كيفيت عذاب قوم و بجانب مأموريّت خودتان سير كنيد تا بمكانيكه براى شما تعيين شده كه بعضى گفته‌اند شام بوده برسيد و خداوند حكم فرمود و فرستاد بسوى حضرت لوط اين امر را و آن آنست كه نسل قوم او قطع شود و تا صبح يكنفر از آنها باقى نماند و چون خبر ورود مهمانهاى خوب صورت بر او بقوم رسيد كه اهل شهر سدوم بودند بيكديگر


جلد 3 صفحه 260

مژده دادند و براى فجور و عمل ناشايسته بخانه حضرت لوط روى نمودند و او بآنها فرمود اينها مهمانان منند مرا براى اين عمل ناشايسته با آنها رسوا و مفتضح نكنيد و از خدا بترسيد و مرا خوار و خجل ننمائيد و آنها جواب گفتند آيا ما تو را نهى ننموديم كه از كسى مهمانى نكنى و از ورود اهل عالم بر خود امتناع نمائى و او در جواب فرمود اين دختران شهر كه بمنزله دختران منند كه پدر روحانى آنها هستم چه عيب دارند كه شما بخيال پسران افتاده‌ايد يا بچند نفر از رؤساء آنها كه قبلا خواستگارى از دختران آنحضرت كرده بودند و اجابت نفرموده بود فرمود كه اينها دختران منند حاضرم آنها را برسم زنيّت بشما بدهم اگر حاضريد بشرط آنكه دست از مهمانان من بكشيد و آنها قبول ننمودند لذا خداوند بجان پيغمبر خود قسم ياد فرموده كه آنها در مستى و غفلت و غوايت متحيّر و سرگردان بودند و اين مثبت فضيلتى براى حضرت ختمى مرتبت است بر ساير انبياء چون خداوند بعمر و جان هيچيك از انبياء قسم ياد نفرموده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا أَ وَ لَم‌ نَنهَك‌َ عَن‌ِ العالَمِين‌َ (70)

گفتند قوم‌ بلوط مگر ‌ما ترا نهي‌ نكرديم‌ ‌از‌ عاملين‌ ‌يعني‌ كسي‌ بخود راه‌ نده‌ و ضيافت‌ مكن‌ و واسطه‌ كسي‌ نشو و كاري‌ بكار ‌ما نداشته‌ باش‌ و جلوگيري‌ ‌از‌ عمليات‌

جلد 12 - صفحه 59

‌ما نسبت‌ بعالمين‌ و رجال‌ عالم‌ نكن‌ و پناگاه‌ ‌آنها‌ نباش‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 70)- ولی آنها چنان جسور و پررو بودند که نه تنها احساس شرمندگی

ج2، ص540

در خویش نمی‌کردند بلکه از لوط پیامبر، چیزی هم طلبکار شده بودند، گویی جنایتی انجام داده، زبان به اعتراض گشودند و «گفتند: مگر ما به تو نگفتیم احدی را از مردم جهان به میهمانی نپذیری» و به خانه خود راه ندهی (قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ).

نکات آیه

۱- حضرت لوط(ع) به خاطر پذیرش مهمان بیگانه و حمایت از آن، مورد سرزنش قومش قرار گرفت. (قال إن هؤلاء ضیفى ... قالوا أو لم ننهک عن العلمین)

۲- حضرت لوط(ع) به خاطر دفاع از مهمانانش، مورد اعتراض قوم خود قرار گرفت. (قال إن هؤلاء ضیفى فلاتفضحون ... قالوا أو لم ننهک عن العلمین)

۳- قوم لوط، حضرت لوط(ع) را از پذیرش هرگونه مهمان بیگانه و حمایت از آن، منع کرده و برحذر داشتند. (قال إن هؤلاء ضیفى ... قالوا أو لم ننهک عن العلمین)

۴- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط(ع) مبنى بر اجتناب از هتک آبروى وى، خود او را مقصر اصلى آن معرفى کردند. (فلاتفضحون ... و لاتخزون. قالوا أو لم ننهک عن العلمین) اینکه قوم لوط در جواب درخواست او براى اجتناب از ایجاد فضاحت و آبروریزى گفتند: تو را از پیش از پذیرش هرگونه مهمان بیگانه منع کرده بودیم، حکایت از این نکته مى کند که آنان با این بیان، مى خواستند مقصر اصلى چنین عملى را خود او معرفى کنند.

۵- قوم لوط، حضرت لوط(ع) را از ارتباط و تماس با دیگر اقوام، منع کرده و برحذر مى داشتند. (قالوا أو لم ننهک عن العلمین)

۶- منزل حضرت لوط(ع)، محل مراجعه مردم از شهرها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون (قالوا أو لم ننهک عن العلمین) «عالم» به معناى همه خلق و یا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمین) براى بیان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در این آیه، همه مردم از تمامى اقوام و قبایل دور و نزدیک است.

۷- موقعیت حضرت لوط(ع) در میان قومش ضعیف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند. (قالوا أو لم ننهک عن العلمین) از اینکه قوم لوط آن حضرت را از تماس با دیگران نهى کردند و در موردى که او از این نهى تخلف ورزید، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

روایات و احادیث

۸- «قال أبوجعفر(ع): ... و کان لوط رجلاً سخیاً کریماً یقرى الضیف إذا نزل به و یحذرهم قومه، قال: فلمّا رأى قوم لوط ذلک منه قالوا له: إنا ننهاک عن العالمین لاتقرى ضیفاً ینزّل بک، إن فعلت فضحنا ضیفک الذى ینزل بک و أخزیناک...;[۱] امام باقر(ع) فرمود:... لوط(ع) مردى سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانى که بر او وارد مى شدند، پذیرایى مى کرد و آنان را از قوم خود برحذر مى داشت. [امام باقر(ع)] فرمود: هنگامى که قوم لوط این میهمان پذیرى را دیدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذیرش هر مهمانى برحذر داشتیم و گفتیم: هیچ یک از میهمانانى را که بر تو وارد مى شوند، نپذیر که اگر پذیرفتى، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهیم کرد...».

موضوعات مرتبط

  • قوم لوط: اعتراض قوم لوط ۲; بینش قوم لوط ۴; سرزنشهاى قوم لوط ۱; قوم لوط و لوط(ع) ۱، ۴، ۵، ۸; قوم لوط و مهمان ۳; گستاخى قوم لوط ۷; نواهى قوم لوط ۳، ۵، ۸
  • لوط(ع): اعتراض به لوط(ع) ۲; خواسته هاى لوط(ع) ۴; رجوع به لوط(ع) ۶; سخاوت لوط(ع) ۸; سرزنش لوط(ع) ۱; ضعف لوط(ع) ۷; قصه لوط(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸; مردمى بودن لوط(ع) ۶; موقعیت اجتماعى لوط(ع)۷; مهمان نوازى لوط(ع) ۱، ۲، ۸; نقش خانه لوط(ع) ۶; نهى به لوط(ع) ۳، ۵، ۸; هتک آبروى لوط(ع) ۴

منابع

  1. علل الشرایع، ص ۵۴۹، ح ۴، ب ۳۴۰; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۸۲، ح ۱۶۵.