يونس ٦٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۳۵: خط ۳۵:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link76 | آيات ۷۰ - ۵۷، سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link76 | آيات ۵۷ - ۷۰ سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link77 | توضيح معناى مفردات آيه شريفه : ((موعظه ))، ((شفاء لما فى الصدور))، ((هدى)) و ((رحمت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link77 | مراد از این که فرمود: قرآن، موعظه و شفاء و رحمت برای مؤمنان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link78 | اشاره به معناى ((رحمان )) و ((رحيم )) و مراد از اينكه قرآن براى مؤ منين رحمت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link80 | مراد از فضل و رحمت خدا، در آيه: «قُل بِفَضلِ اللّهِ وَ بِرَحمَتِهِ ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link79 | توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link81 | وجه اين كه از دادن روزى، به «انزال روزى» تعبیر شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link80 | مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :((قل بفضل اللّه و برحمته ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link82 | بيان اين كه هر حكمى، بايد به اذن خدا باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link81 | وجه اينكه از دادن روزى به ((انزال )) روزى تعبير شده ، با اينكه رزق آدميان در زميناست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link84 | سلطنت و احاطه تامّ خداوند متعال، بر اعمال بشر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link82 | بيان اينكه هر حكمى بايد به اذن خدا باشد. و حكم مختص به خدا است . و طرح دو شبههدر اين زمينه و پاسخ به آن دو شبهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link85 | معناى «ولايت» و مراد از این که: «خدا، ولیّ مؤمنان است»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link83 | حكم خدا منطبق بر فطرت ، هماهنگ با نظام خلقت و همسوى حركت انسان به سوى هدفكمالى او است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link87 | معنای آیه: «لَا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لَا هُم يَحزَنُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link84 | سلطنت و احاطه تام الهى بر اعمال بشر، شهادت و عملى استكامل و فراگيرنده همه اعمال از همه خلايق حتى پيامبر خدا(ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link89 | تسلى دادن به پيامبر «ص»: از سخنان جاهلانه مشركان، رنجیده نشو، زيرا «عزّت»، از آنِ خداست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link85 | معناى ((ولايت )) و مراد از ولايت خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link90 | استدلال محال بودن فرزند داشتن خداى تعالى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link86 | اشاره به مراتب ايمان و بيان اينكه خداى تعالى ولى مؤ منين است كه از مرتبه بالاىايمان برخوردارند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link91 | بحث روايتى: (چند روایت ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link87 | توجيه و توضيحى در مورد اينكه خداى ، ترس و اندوهى ندارند و بيان اينكه اطلاق جمله: ((لاخوف عليهم و لا هم يحزنون )) شامل نفى ترس و اندوه هم در دنيا و هم در آخرت مىشود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link93 | رواياتى درباره معناى ولايت خدا و وصف اولياء اللّه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link88 | بررسى سخن يكى از مفسرين درباره نفى ترس و اندوه اولياى خدا و رد آن گفته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link95 | چند روايت درباره «رؤيا» و اقسام آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link89 | تسلى دادن به پيامبر (ص ) كه از سخنان جاهلانه مشركين نرنجد زيرا ((عزت از آنخداست )) و ((خدا سميع و عليم است ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link90 | استدلال براى محال بودن فرزند داشتن خداى تعالى ، در برابر مشركين كه گفتند:((اتخذ اللّه ولدا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link91 | بحث روايتى ۱۴۰]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link92 | چند روايت در مورد مراد از فضل و رحمت خدا در:((قل بفضل اللّه و برحمته ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link93 | رواياتى درباره معناى ولايت خدا و وصف اولياءاللّه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link94 | چند روايت در تفسير ((بشرى )) داشتن اولياء اللّه در دنيا و آخرت (لهم البشرى فىالحيوة الدنيا و فى الاخرة )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link95 | چند روايت درباره رؤ يا و اقسام آن]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۷

کپی متن آیه
وَ مَا ظَنُ‌ الَّذِينَ‌ يَفْتَرُونَ‌ عَلَى‌ اللَّهِ‌ الْکَذِبَ‌ يَوْمَ‌ الْقِيَامَةِ إِنَ‌ اللَّهَ‌ لَذُو فَضْلٍ‌ عَلَى‌ النَّاسِ‌ وَ لٰکِنَ‌ أَکْثَرَهُمْ‌ لاَ يَشْکُرُونَ‌

ترجمه

آنها که بر خدا افترا می‌بندند، درباره (مجازات) روز رستاخیز، چه می‌اندیشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، امّا اکثر آنها سپاسگزاری نمی‌کنند!

|آنها كه به خدا دروغ مى‌بندند به روز قيامت چه گمان مى‌برند [جز عذاب را؟] همانا خدا نسبت به مردم، صاحب كرم است اما بيشتر آنها سپاسگزار نيستند
و كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند، روز رستاخيز چه گمان دارند؟ در حقيقت، خدا بر مردم، داراى بخشش است ولى بيشترشان سپاسگزارى نمى‌كنند.
و آنان که بر خدا دروغ می‌بندند مگر چه گمان دارند به روز قیامت؟! البته خدا را با بندگان فضل و احسان بسیار است ولی اکثر مردم شکر نمی‌کنند.
و کسانی که بر خدا دروغ می بندند، گمانشان به روز قیامت چیست؟ بی تردید خدا نسبت به همه مردم، صاحب فضل و احسان است، ولی بیشترشان سپاس نمی گزارند.
آنان كه به خدا دروغ مى‌بندند در باره روز قيامت چه گمان كرده‌اند؟ خدا فضل خود را به مردمان ارزانى مى‌دارد، ولى بيشترينشان شكر نمى‌گويند.
و دروغ زنان بر خداوند در روز قیامت چه گمان دارند؟ خداوند بر مردمان بخشش و بخشایش دارد ولی بیشترشان سپاس نمی‌گزارند
و كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند به روز رستاخيز چه گمان دارند- كه چه سزا بينند-؟ هر آينه خداوند داراى فزونى و بخشش است بر مردمان و ليكن بيشترشان سپاس نمى‌دارند.
آیا گمان کسانی که بر خدا دروغ می‌بندند، درباره (ی چیزهائی که) در روز قیامت رخ می‌دهد چیست؟ (آیا گمان می‌برند که بازخواستی در میان نیست؟ یا این که کیفر داده نمی‌شوند؟ و یا این که اندکی عذاب می‌بینند؟). خداوند دارای لطف و مرحمت (فراوان) نسبت به مردمان است ولیکن بیشتر آنان سپاسگزاری نمی‌کنند (و بلکه ناسپاسی می‌کنند و بر خدا دروغ می‌بندند).
و کسانی که بر خدا افترا می‌بندند، به روز رستاخیز چه گمانی دارند؟ بی‌گمان، خدا بر مردمان، کانون بخشش است ولی بیشترشان سپاس نمی‌گزارند.
و چیست پندار آنان که بندند بر خدا دروغ را روز قیامت همانا خدا دارای فضل است بر مردم و لیکن بیشتر ایشان سپاس نگزارند

What will they think—those who fabricate lies and attribute them to Allah—on the Day of Resurrection? Allah is bountiful towards the people, but most of them do not give thanks.
ترتیل:
ترجمه:
يونس ٥٩ آیه ٦٠ يونس ٦١
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَوْمَ الْقِیَامَةِ»: درباره روز قیامت. ظرف واژه (ظنّ) است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ «60»

كسانى كه به خدا دروغ مى‌بندند، (درباره‌ى مجازاتِ) روز قيامت چه گمانى دارند؟ همانا خداوند داراى بخشش واحسان برمردم است، ولى بيشترشان سپاسگزارى نمى‌كنند.

نکته ها

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از مردى كه ثروت و امكانات داشت، ولى ژوليده مى‌زيست انتقاد كرد كه چرا به خود نمى‌رسد و فرمود: نعمت الهى را نمايان كن كه خداوند دوست دارد آثار نعمت به بنده‌اش به زيباترين شكل ديده شود. «فان اللّه يحبّ ان يُرى اثره على عبده حسناً» «1»

در بهره‌مندى از نعمت‌هاى الهى، نه افراط بايد كرد، نه تفريط. نه غرق شدن در شهوت‌ها و ماديّات، نه پرهيز از نعمت‌ها و محروم كردن خود از كاميابى‌هاى حلال. «إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ»

پیام ها

1- افترا بستن به خداوند، مجازات دارد. نبايد به مهلت دادن خدا در دنيا مغرور شويم و از دادگاه قيامت غفلت كنيم. وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ‌ ...

2- تحريم نعمت‌هاى حلال الهى، هم محروميّت دنيوى دارد، هم شرمندگى و عقوبت در قيامت. ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ‌ ... يَوْمَ الْقِيامَةِ

3- نعمت‌ها، فضل خداست نه طلب ما، پس بايد سپاسگذار باشيم. «اللَّهَ لَذُو


«1». تفسير مراغى.

جلد 3 - صفحه 591

فَضْلٍ‌ ... لا يَشْكُرُونَ»

4- تحريم حلال‌هاى الهى، نوعى ناسپاسى است. «لا يَشْكُرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ (60)

وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ‌: و چه گمان مى‌برند آنانكه‌


«1» تفسير كبير ج 17 ص 119 و 120.

ج5، ص 348

افترا نمايند بر خداى متعال دروغ را تا چه برسد ايشان را. يَوْمَ الْقِيامَةِ: روز قيامت، همانا گمان رحمت برند، حاشا، بلكه سزاوار آنكه گمان نبرند چيزى را مگر عذاب شديد و عقاب اليم. يا كجا گمان مفترين رسد كه خداى تعالى چه عقوبتى براى آنان مهيا نموده. إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ‌: بتحقيق خداوند متعال هر آينه صاحب فضل و انعام است بر مردم به نعم متفاوته متكاثره ظاهره و باطنه، و آنچه به سر ايشان آيد از عقوبات، هر آينه وبال كردار ناشايسته آنها باشد از كفر و شرك و معاصى. وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ‌: و لكن بيشتر مردمان شكر نمى‌كنند نعم سبحانى را، و انكار كنند و حال آنكه يكى از احكام عقلى، وجوب شكر منعم است.

تبصره- اگر مردم تأمل و تعقل نمايند، فضل و نعم سبحانيه كه به آنها افاضه شده، از اعطاء وجود و بقا و تصوير به هيئت خاص احسن و اتم و بخشايش اعضاء و جوارح و حواس ظاهره و باطنه و ايجاد قواى مديره و مدبره آفاقيه و انفسيه در عالم صغير و كبير، از سير شمس و قمر و اختلاف شب و روز و خلق باد و باران و جماد و نبات و حيوان، كه هر يك عظيم نعمتى است براى نوع بشر كه قدرش مجهول است، به يك نظرت و فكرت، هر آينه عقل حكم كند اين همه نعم كثيره بدون منعم تحقق نيابد، و البته آن ذاتى كه منعم حقيقى است شكرش واجب و سپاسداريش لازم باشد، و چون به مرحله حق شناسى و شكر گزارى برآيند، به سعادات ابديه و فيوضات ربّانيه نائل شوند؛ و لكن بيشتر مردم كفران نموده، خود را محروم دارند؛ لذا محقق طوسى (قدس سره) فرموده: شكر، افضل و اشرف اعمال است و بر سه قسم باشد: 1- شكر قلب و آن تصور نعم است. 2- شكر به لسان و آن ثناء بر منعم است. 3- شكر به ساير جوارح و آن مكافات نعمت است به قدر استحقاق آن نعمت كه موقوف است به عجز از تشكر.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ (59) وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ (60) وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ (61)

ترجمه‌

بگو خبر دهيد كه آنچه را نازل فرمود خدا براى شما از روزى پس قرار داديد از آن حرامى و حلالى بگو آيا خدا رخصت داد بشما يا بر خدا افتراء مى‌بنديد

و چيست گمان آنانكه مى‌بندند بر خدا دروغ را روز قيامت همانا خدا هر آينه صاحب تفضّل است بر مردم ولى بيشتر آنها شكر نميكنند

و نميباشى تو در كارى و نخوانى از آن هيچ خواندنى و بجا نياوريد هيچ كارى را مگر آنكه باشيم بر شما گواهان هنگاميكه وارد ميشويد در آن و پوشيده نميماند از پروردگار تو هيچ هم وزن ذرّه‌اى در زمين و نه‌


جلد 3 صفحه 29

در آسمان و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر مگر آنكه در كتابيست آشكار.

تفسير

مردم مكه در زمان جاهليّت يعنى قبل از ظهور دولت اسلام بعضى از چهار پايان و زراعات را حرام مينمودند بهواى نفس خودشان و بعضى را حلال چنانچه در سوره مائده و انعام اشاره بآنها شد و البتّه عقلا واضح است كه خداوندى كه ارزاق عباد را بوسيله باران رحمت و غيره براى آنها نازل و مهيّا ميفرمايد اگر چيزى حرام باشد بيان خواهد فرمود و اختيار تحريم و تحليل با او است پس نبايد ناشكرى كرد و بدعت گذارى نمود و چيزيرا از پيش خود حرام يا حلال خواند و نسبت بخدا داد كه اين افتراء بخدا و از قبيح‌ترين معاصى است لذا در آيه اول مورد سؤال و ملامت و در آيه دوم تهديد شدند باين بيان كه اين اشخاص چه گمان ميكنند در روز قيامت آيا ممكن است خداوند از مجازات آنها صرف نظر فرمايد نه چنين است بلكه به اشدّ عذاب گرفتار خواهند شد ولى چون خداوند صاحب فضل و رحمت است بر بندگان با آنكه تمام وسائل معرفت و قرب بحقّ را لطفا براى آنها تهيّه فرموده و باز آنها ناشكرى و معصيت مينمايند تعجيل در عقوبت آنان نميكند و اطعمه حلال را بر آنها بعنوان مجازات حرام نمينمايد و اين مدارا ناشى از عدم اعتناء بحال و عدم اطلاع از اعمال آنها نيست لذا در آيه سوم به نبى اكرم ميفرمايد و نميباشى تو در هيچ كارى و از آن جمله اشتغال تو است بقرائت قرآن كه وظيفه اوليّه و شغل مهمّ تو ميباشد و بجا نميآوريد شما همگى هيچ عملى را مگر آنكه ما حاضر و ناظر و گواهيم بر اعمال شما در عين سرگرمى و اشتغال شما بآن عمل و غفلت از ياد ما و غائب نيست از علم الهى هيچ چيزيكه هم وزن مورى يا ذره‌اى از ذرات جوّ هوا باشد در زمين و آسمان و نيست كوچكتر و بزرگتر از آن ذره مگر آنكه ثبت است در لوح محفوظ و لوح محو و اثبات و علم الهى واضح و آشكار در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و قمّى ره فرموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقتى اين آيه را تلاوت مينمود گريه شديد ميفرمود و وجه آن واضح است و ضمير در كلمه منه يا راجع است بشأن چنانچه ظاهر است يا راجع است بقرآن از باب اضمار قبل از ذكر براى افاده تعظيم و من القرآن مبيّن آن است چنانچه گفته‌اند.


جلد 3 صفحه 30

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما ظَن‌ُّ الَّذِين‌َ يَفتَرُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ يَوم‌َ القِيامَةِ إِن‌َّ اللّه‌َ لَذُو فَضل‌ٍ عَلَي‌ النّاس‌ِ وَ لكِن‌َّ أَكثَرَهُم‌ لا يَشكُرُون‌َ (60)

چه‌ گمان‌ ميبرند كساني‌ ‌که‌ افتراء بخدا ميزنند دروغ‌ ‌را‌ روز قيامت‌ محققا خداوند صاحب‌ فضل‌ ‌است‌ ‌بر‌ ناس‌ و لكن‌ اكثر ‌آنها‌ شكرگزار نيستند.

وَ ما ظَن‌ُّ الَّذِين‌َ يَفتَرُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ يَوم‌َ القِيامَةِ صورة استفهام‌ ‌است‌ لكن‌ ‌در‌ مقام‌ تقرير ‌است‌ ‌که‌ افتراء بخدا ‌براي‌ ‌آنها‌ خير ‌است‌ و بنفع‌ ‌آنها‌ تمام‌ ميشود يوم القيمة ‌ يا ‌ بضرر ‌آنها‌ و ‌براي‌ ‌آنها‌ شر ‌است‌، البته‌ معلوم‌ ‌است‌ انسان‌ بهر ‌که‌ افتراء ببندد طرف‌ مؤاخذه‌ ميكند و انتقام‌ ميكشد چه‌ رسد بافتراء ‌علي‌ اللّه‌ و تعبير بيوم‌ القيمة شايد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ خداوند ‌اگر‌ ‌در‌ دنيا انتقام‌ نكشيد گمان‌ نكنند ‌که‌ گذشت‌ كرده‌ و مؤاخذه‌ نميكند چنانچه‌ ‌اگر‌ فسّاق‌ و فجار و ظلمه‌ ‌اينکه‌ گمان‌ ‌را‌ ميكنند ميگويند ‌ما چه‌ كرديم‌ و چه‌ كرديم‌ و هيچ‌ گرفتار نشده‌ايم‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ تأخير عذاب‌ داراي‌ حكمتهاي‌ زيادي‌ ‌است‌ يكي‌ آنكه‌ ‌باشد‌ متنبه‌ شوند و تائب‌ گردند ‌ يا ‌ ديگران‌ ‌آنها‌ ‌را‌ هدايت‌ و ارشاد كنند، ديگر آنكه‌ عذاب‌ دنيوي‌ چون‌ كوچك‌ ‌است‌ و مدتش‌ قليل‌ تدارك‌ ‌اينکه‌ معاصي‌ بزرگ‌ ‌را‌ نميكند، ديگر آنكه‌ بسا وجود ‌اينکه‌ كفار و فساق‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ فوائدي‌ دارد بخاطر ‌آنها‌ گرفتار نشدند ديگر آنكه‌ ‌هر‌ قدر بتوانند معصيت‌ كنند ‌تا‌ عذاب‌ ‌آنها‌ سخت‌تر شود و ‌غير‌ اينها و ‌بر‌ طبق‌ ‌آنها‌ آيات‌ شريفه‌ ناطق‌ ‌است‌ وَ لا تَحسَبَن‌َّ اللّه‌َ غافِلًا عَمّا يَعمَل‌ُ الظّالِمُون‌َ

جلد 9 - صفحه 414

إِنَّما يُؤَخِّرُهُم‌ لِيَوم‌ٍ تَشخَص‌ُ فِيه‌ِ الأَبصارُ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 43 وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172، و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ لَذُو فَضل‌ٍ عَلَي‌ النّاس‌ِ تكوينا و تشريعا خداوند خلق‌ فرمود و تمام‌ وسائل‌ زندگي‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌براي‌ انسان‌ ‌از‌ عوالم‌ علوي‌ و سفلي‌ مهيا فرمود و انبياء و رسل‌ و كتب‌ و احكام‌ فرستاد ‌تا‌ انسان‌ خيره‌سر سعادت‌ دنيا و آخرت‌ ‌را‌ تحصيل‌ كند وَ إِن‌ تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّه‌ِ لا تُحصُوها ابراهيم‌ ‌آيه‌ 37 نحل‌ ‌آيه‌ 18.

وَ لكِن‌َّ أَكثَرَهُم‌ لا يَشكُرُون‌َ ‌با‌ اينكه‌ شكر منعم‌ بحكم‌ عقل‌ واجب‌ ‌است‌.

و كافيست‌ ‌در‌ شكر اينكه‌ بداند ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و بهمان‌ مصرف‌ ‌که‌ منظور الهي‌ ‌است‌ صرف‌ كند و ‌اگر‌ ‌از‌ ‌خود‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ دانست‌ و ‌بر‌ خلاف‌ نظر الهي‌ صرف‌ كرد كفران‌ نعمت‌ ‌است‌ لَئِن‌ شَكَرتُم‌ لَأَزِيدَنَّكُم‌ وَ لَئِن‌ كَفَرتُم‌ إِن‌َّ عَذابِي‌ لَشَدِيدٌ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 7.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 60)- اکنون که مسلم شد آنها با این احکام خرافی و ساختگی خود علاوه بر محروم شدن از نعمتهای الهی تهمت و افترا به ساحت مقدس پروردگار بسته‌اند، اضافه می‌کند: «آنها که بر خدا دروغ می‌بندند، در باره مجازات روز قیامت چه می‌اندیشند»؟ آیا تأمینی برای رهایی از این کیفر دردناک به دست آورده‌اند؟

(وَ ما ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیامَةِ).

اما «خداوند فضل و رحمت گسترده‌ای بر مردم دارد» (إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ).

ج2، ص300

به همین دلیل آنها را در برابر این گونه اعمال زشتشان فورا کیفر نمی‌دهد.

ولی آنها به جای این که از این مهلت الهی استفاده کنند و عبرت گیرند و شکر آن را به جا آورند و به سوی خدا بازگردند «اکثر آنان (غافلند و) سپاس این نعمت بزرگ را به جا نمی‌آورند» (وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ).

نکات آیه

۱ - افترا و دروغ بستن به خداوند، مجازاتى بسیار سخت و فوق تصور را در قیامت، در پى خواهد داشت. (و ما ظن الذین یفترون على اللّه الکذب یوم القیمة)

۲ - تحریم حلال و تحلیل حرام، افترا و دروغ بستن به خداوند است. (فجعلتم منه حراماً و حللا ... و ما ظن الذین یفترون على اللّه الکذب)

۳ - قیامت، روزى است که در آن، عاقبت کار انسانها مشخص مى شود. (و ما ظن الذین یفترون ... یوم القیمة)

۴ - خداوند، مشرکان صدر اسلام رابه خاطر افترا بستن و تحریم حلالها، به کیفر سخت قیامت تهدید کرد. (فجعلتم منه حراماً و حللا ... و ما ظن الذین یفترون على اللّه الکذب یوم القیمة)

۵ - فضل خداوند، دایمى و لاینقطع و شامل و فراگیر همه مردم (کافر و مؤمن) است. (إن اللّه لذو فضل على الناس)

۶ - نزول رزق و مباح بودن بهره مندى از آن، از نشانه هاى تفضل خداوند بر مردم است. (ما أنزل اللّه لکم من رزق ... إن اللّه لذو فضل على الناس)

۷ - همواره اکثریت مردم در برابر رزق و فضل خدا، ناسپاسند. (إن اللّه لذو فضل على الناس و لکن أکثرهم لایشکرون)

۸ - همواره سپاسگزاران و شاکرانِ رزق و فضل خداوند، در اقلیتند. (إن اللّه لذو فضل على الناس و لکن أکثرهم لایشکرون)

۹ - سپاسگزارى در برابر رزق و فضل خداوند، امرى لازم و ضرورى است. (إن اللّه لذو فضل على الناس و لکن أکثرهم لایشکرون)

۱۰ - تحریم حلال خدا، ناسپاسى در برابر فضل اوست. (فجعلتم منه حراماً و حللا ... إن اللّه لذو فضل على الناس و لکن أکثرهم لایشکرون)

موضوعات مرتبط

  • افترا: کیفر اخروى افترا به خدا ۱ ; موارد افترا به خدا ۲
  • بدعت: کفران بدعت ۱۰
  • بدعتگذاران: تهدید بدعتگذاران ۴
  • حلال: تحریم حلال ۲، ۱۰
  • خدا: تداوم فضل خدا ۵ ; تهدیدهاى خدا ۴ ; عمومیت فضل خدا ۵ ; نشانه هاى فضل خدا ۶ ; ویژگیهاى فضل خدا ۵
  • روزى: نزول روزى ۶
  • شاکران: اقلیت شاکران ۸
  • شکر: اهمیّت شکر ۹
  • عمل: فرجام اخروى عمل ۳
  • قیامت: ویژگیهاى قیامت ۳
  • کفران: موارد کفران نعمت ۱۰
  • کیفر: مراتب کیفر اخروى ۱، ۴
  • محرمات: تحلیل محرمات ۲
  • مردم: کفران اکثریت مردم ۷
  • مشرکان: تهدید مشرکان صدر اسلام ۴ ; کیفر اخروى مشرکان صدر اسلام ۴
  • مفتریان بر خدا: تهدید مفتریان بر خدا ۴

منابع