۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
ممكن هم هست تقدير كلام چنين باشد: «وَ نَجَّينَاهُم مِنَ القَومِ وَ مِن خِزىِ يَومئَذٍ: ما صالح و گروندگان او را از شرّ آن قوم و از رسوایى امروز نجات داديم»، همان طور كه از همسر فرعون نقل كرده كه گفت: «وَ نَجِّنِى مِنَ القَومِ الظَّالِمِينَ». | ممكن هم هست تقدير كلام چنين باشد: «وَ نَجَّينَاهُم مِنَ القَومِ وَ مِن خِزىِ يَومئَذٍ: ما صالح و گروندگان او را از شرّ آن قوم و از رسوایى امروز نجات داديم»، همان طور كه از همسر فرعون نقل كرده كه گفت: «وَ نَجِّنِى مِنَ القَومِ الظَّالِمِينَ». | ||
و جملۀ «إنَّ رَبَّكَ هُوَ القَوِىُّ العَزِيز»، در موضع تعليل است براى مضمون صدر آيه، و در اين جمله، التفاتى از تكلم مع الغير در «نَجَّينَا: نجات داديم»، به غيبت به كار رفته است. در آن جمله، خداى تعالى به عنوان متكلم آمده بود و در اين جمله، غايب به حساب آمده. و در نظير اين آيه، در آخر داستان هود نيز، اين التفات به كار رفته بود، آن جا كه می فرمود: «ألَا إنّ عَاداً كَفَرُوا رَبَّهُم»، و در آن، خداى تعالى غايب فرض شده، با اين كه در دو آيه قبلش متكلم به حساب آمده بود و وجه اين التفات، اين است كه خداى تعالى غايب فرض بشود، تا صفات ربوبيتش ذكر شود و به خلق بفهماند كه از زىّ عبوديت خارج اند، و به ربوبيت پروردگار كفر ورزيده و نعمت هاى او را كفران كرده اند. | و جملۀ «إنَّ رَبَّكَ هُوَ القَوِىُّ العَزِيز»، در موضع تعليل است براى مضمون صدر آيه، و در اين جمله، التفاتى از تكلم مع الغير در «نَجَّينَا: نجات داديم»، به غيبت به كار رفته است. در آن جمله، خداى تعالى به عنوان متكلم آمده بود و در اين جمله، غايب به حساب آمده. | ||
و در نظير اين آيه، در آخر داستان هود نيز، اين التفات به كار رفته بود، آن جا كه می فرمود: «ألَا إنّ عَاداً كَفَرُوا رَبَّهُم»، و در آن، خداى تعالى غايب فرض شده، با اين كه در دو آيه قبلش متكلم به حساب آمده بود و وجه اين التفات، اين است كه خداى تعالى غايب فرض بشود، تا صفات ربوبيتش ذكر شود و به خلق بفهماند كه از زىّ عبوديت خارج اند، و به ربوبيت پروردگار كفر ورزيده و نعمت هاى او را كفران كرده اند. | |||
«'''وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصبَحُوا فى دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ'''»: | «'''وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصبَحُوا فى دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ'''»: |
ویرایش