۱۶٬۲۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
و اين آيه، دلالت دارد بر اين كه حساب الهى، همان طور كه در آخرت برقرار مى شود، در دنيا نيز برقرار است. | و اين آيه، دلالت دارد بر اين كه حساب الهى، همان طور كه در آخرت برقرار مى شود، در دنيا نيز برقرار است. | ||
==معناى آيه شريفه: | ==معناى آيه شريفه: «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتى الاَرْض نَنقُصهَا مِنْ أَطرَافِهَا»== | ||
«'''أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتى | «'''أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتى الاَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطرَافِهَا'''»: | ||
اين كلام به منظور عبرت آمده. بعد از آن كه آنان را به هلاكت تهديد كرده، به عبرت از سرنوشت گذشتگان وادار مى نمايد، و از آن استفاده مى شود كه پرداختن به زمين و كم نمودن از اطراف آن، كنايه است از كشتن و هلاك كردن اهل آن | اين كلام به منظور عبرت آمده. بعد از آن كه آنان را به هلاكت تهديد كرده، به عبرت از سرنوشت گذشتگان وادار مى نمايد، و از آن استفاده مى شود كه پرداختن به زمين و كم نمودن از اطراف آن، كنايه است از كشتن و هلاك كردن اهل آن. | ||
و اين كه بعضى گفته اند: مراد اين است كه «مگر اهل مكه نمى بينند كه ما به سرزمين ايشان پرداختيم، و يكى پس از ديگرى، قراء و قصبات ايشان را از ايشان گرفته و براى مسلمانان فتح كرديم و چطور نمى ترسند كه به شهرهاى ايشان بپردازيم، و از ايشان انتقام بگيريم»، صحيح نيست | بنابراين، آيه شريفه از نظر مضمون، نظير آيه ای است كه مى فرمايد: «بَل مَتَّعنَا هَؤُلَاءِ وَ آبَاءَهُم حَتّى طَالَ عَلَيهِمُ العُمُر أفَلَا يَرَونَ أنَّا نَأتِى الأرضَ نَنقُصُهَا مِن أطرَافِهَا أفَهُمُ الغَالِبُونَ». | ||
و اين كه بعضى گفته اند: مراد اين است كه «مگر اهل مكه نمى بينند كه ما به سرزمين ايشان پرداختيم، و يكى پس از ديگرى، قراء و قصبات ايشان را از ايشان گرفته و براى مسلمانان فتح كرديم و چطور نمى ترسند كه به شهرهاى ايشان بپردازيم، و از ايشان انتقام بگيريم»، صحيح نيست. زيرا اين سوره مكى است، و وقتى نازل شده كه هيچ فتحى نصيب مسلمانان نشده بود. زيرا فتوحات مسلمين بعد از هجرت شروع شد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۱۹ </center> | ||
علاوه بر اين كه آيات مورد بحث و تهديد آن، ناظر به هلاكت آنان در جنگ بدر و احد و امثال آن است كه بعدها اتفاق افتاد، نه به فتح مكه. | علاوه بر اين كه آيات مورد بحث و تهديد آن، ناظر به هلاكت آنان در جنگ بدر و احد و امثال آن است كه بعدها اتفاق افتاد، نه به فتح مكه. | ||
«''' | «'''وَ اللّهُ يَحكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الحِسَاب '''» - مقصود از اين جمله، اين است كه غلبه از خداى سبحان است. اوست كه حكم مى كند و در قبال حكمش، حكم احدى نفوذ ندارد، و در نتيجه نمى تواند از حكم او جلوگيرى كند. | ||
آرى، خداى سبحان، هر عملى را به مجرد وقوعش حساب مى كند، بدون اين كه فاصله دهد تا ديگران بتوانند در آن تصرف نموده و اخلال كنند. پس | آرى، خداى سبحان، هر عملى را به مجرد وقوعش حساب مى كند، بدون اين كه فاصله دهد تا ديگران بتوانند در آن تصرف نموده و اخلال كنند. پس جملۀ «وَ اللّهُ يَحكُمُ...»، در معناى جملۀ «أفَهُمُ الغَالِبُون» است، كه در ذيل آيه سوره «انبياء» گذشت. | ||
«'''وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَللَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً ...'''»: | «'''وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَللَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً ...'''»: | ||
يعنى كسانى هم كه قبل از ايشان بودند، مكر كردند، وليكن مكرشان سودى به ايشان نبخشيد و نتوانستند ما را از اين كه به زمين بپردازيم و از اطرافش بكاهيم، مانع شوند. پس تنها خداى سبحان، مالك مكر و همه آن است، و مكر هر كس را به صاحبش بر مى گرداند. | يعنى: كسانى هم كه قبل از ايشان بودند، مكر كردند، وليكن مكرشان سودى به ايشان نبخشيد و نتوانستند ما را از اين كه به زمين بپردازيم و از اطرافش بكاهيم، مانع شوند. پس تنها خداى سبحان، مالك مكر و همه آن است، و مكر هر كس را به صاحبش بر مى گرداند. | ||
«''' | «'''يَعلَمُ مَا تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ '''» - اين جمله، در مقام تعليل مالكيت خداى تعالى نسبت به همه مكرها است. به اين بيان كه: مكر وقتى صورت مى گيرد كه طرف، يعنى شخص مكر شده از نقشه مكر كننده بى خبر باشد، و گرنه اگر بداند كه چه نقشه اى برايش ريخته شده، در صدد بر مى آيد نقشه او را خنثى بسازد. | ||
«''' | «'''وَ سَيَعلَمُ الكُفَّارُ لِمَن عُقبَى الدَّار'''» - اين جمله حجت را تمام نموده، ادعا مى كند كه مسأله انتهاى امور به عواقبش از مسائل ضرورى و بديهى است، كه در هيچ موردى تخلف نمى پذيرد. و به طور كلى هر امرى به عاقبتش منتهى مى گردد. و كفار به زودى خواهند ديد كه سرانجام نيك از آنِ كيست. بنابراين هيچ حاجتى نيست به اين كه براى فهماندن اين حقيقت استدلال را تعقيب نموده، طولانى كنيم. | ||
<span id='link374'><span> | <span id='link374'><span> | ||
<span id='link375'><span> | <span id='link375'><span> | ||
==بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)== | ==بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)== | ||
در الدّرالمنثور است كه ابن شبيه، ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم، از مجاهد روايت كرده اند كه گفته است: وقتى آيه «و ما كان لرسول ان ياتى بآية الا باذن اللّه» نازل شد، مشركان قريش گفتند: اى محمد! گمان نمى كنيم كه كارى از تو ساخته باشد. و به حكم اين آيه، خداوند سرنوشت ما را و همه كس را تعيين كرده. (خلاصه خدا ما را چنين كرده، كه بر مسلك خود باقى باشيم). | در الدّرالمنثور است كه ابن شبيه، ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم، از مجاهد روايت كرده اند كه گفته است: وقتى آيه «و ما كان لرسول ان ياتى بآية الا باذن اللّه» نازل شد، مشركان قريش گفتند: اى محمد! گمان نمى كنيم كه كارى از تو ساخته باشد. و به حكم اين آيه، خداوند سرنوشت ما را و همه كس را تعيين كرده. (خلاصه خدا ما را چنين كرده، كه بر مسلك خود باقى باشيم). |
ویرایش