۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
و به عبارت ديگر، وقتى باطل در كارهاى خدا راه نداشت، ديگر فرقى ميان اين باطل و آن باطل نيست، همچنان كه از بين بردن همه خلق، بدون غرض و نتيجه باطل است، از بين بردن انسان به تنهايى و نياوردن انسانى ديگر به جاى آن نيز، يك نوع باطل ديگرى است. پس اگر بخواهد غناى خود را برساند، بايد بشرى را از بين برده و بشر ديگرى به جايش بياورد، و اين، همان حقيقتى است كه آيه شريفه در مقام فهماندن آن است. (دقت فرمایيد). | و به عبارت ديگر، وقتى باطل در كارهاى خدا راه نداشت، ديگر فرقى ميان اين باطل و آن باطل نيست، همچنان كه از بين بردن همه خلق، بدون غرض و نتيجه باطل است، از بين بردن انسان به تنهايى و نياوردن انسانى ديگر به جاى آن نيز، يك نوع باطل ديگرى است. پس اگر بخواهد غناى خود را برساند، بايد بشرى را از بين برده و بشر ديگرى به جايش بياورد، و اين، همان حقيقتى است كه آيه شريفه در مقام فهماندن آن است. (دقت فرمایيد). | ||
==معناى جمله: | ==معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»== | ||
«'''وَ بَرَزُوا للَّهِ جَمِيعاً ...'''» | «'''وَ بَرَزُوا للَّهِ جَمِيعاً ...'''» | ||
«بروز»، به معناى بيرون شدن به سوى «بَراز» - به فتح «باء» - است، كه به معناى فضا است. وقتى گفته مى شود: «بَرَزَ إلَيهِ»، معنايش اين است كه به سوى او بيرون شد، به طورى كه ميان او و طرف مقابل هيچ مانعى وجود نداشت، مبارزه و براز هم، كه بيرون شدن سپاهى از صف لشكر خود، در برابر دشمن هماوردش است، از همين باب است. | |||
كلمه «تبع» - به فتح تاء و باء - جمع تابع است، مانند «خدم» كه جمع خادم است. بعضى گفته اند: اسم جمع است. و بعضى گفته اند: مصدرى است كه مبالغه را مى رساند. | كلمه «تبع» - به فتح تاء و باء - جمع تابع است، مانند «خدم» كه جمع خادم است. بعضى گفته اند: اسم جمع است. و بعضى گفته اند: مصدرى است كه مبالغه را مى رساند. | ||
و كلمه | و كلمه «مُغنُون»، اسم فاعل از «إغناء» است، و همان طور كه گفته شد: به معناى «افاده اى است كه معناى دفع را هم متضمن باشد و به همين جهت با حرف «عَن» متعدى شده و دو كلمه «جَزَع» و «صَبر»، دو واژه مقابل يكديگرند، و «مَحِيص،» اسم مكان از «حَاصَ - يَحِيصُ - حَيصاً و حَيُوصاً» است. و به طورى كه مجمع البيان گفته: رهايى يافتن از مكروه و ناراحتى است. بنابراين، «مَحيص»، عبارت از مكان رهايى از شدت و مكروه است. | ||
و معناى | و معناى جملۀ «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»، اين است كه: براى خدا طورى ظاهر مى شوند كه ميان او و آنان، هيچ حاجب و مانعى وجود نداشته باشد، و اين تفاوت كه ميان دنيا و آخرت است، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه .۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه .۶ </center> | ||
كه در دنيا از خدا محجوب هستند و در آخرت ظاهر، نسبت به خود بندگان است كه در دنيا گمان مى كردند، بين آن ها و خدا مانعى وجود داشته و آن ها غايب از خدا، و خدا غايب از آن ها | كه در دنيا از خدا محجوب هستند و در آخرت ظاهر، نسبت به خود بندگان است كه در دنيا گمان مى كردند، بين آن ها و خدا مانعى وجود داشته و آن ها غايب از خدا، و خدا غايب از آن ها است. و چون قيامت مى شود، مى فهمند كه در اشتباه بوده اند و در دنيا هم براى خدا ظاهر بودند. و اما نسبت به خداى تعالى، اين تفاوت در كار نيست، و براى او هيچ مخلوقى در پرده نيست. نه در دنيا و نه در آخرت، همچنان كه خودش فرمود: «إنَّ اللهَ لَا يَخفَى عَلَيهِ شَئٌ فِى الأرضِ وَ لَا فِى السَّمَاء». | ||
ممكن هم است | ممكن هم است جملۀ مورد بحث، كنايه باشد از اين كه آن روز بندگان براى حساب اعمال، خالص مى گردند، و مشيت الهى تعلق گرفته بر انقطاع اعمال و آغاز جزاى موعود، همچنان كه فرمود: «سَنَفرُغُ لَكُم أيُّهَا الثَّقَلَان». | ||
<span id='link42'><span> | <span id='link42'><span> | ||
==بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت == | ==بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت == | ||
«'''فقال الضعفاء للذين استكبروا...من شى ء'''» - اين قسمت، تخاصم و بگو مگوى كفار را در روز قيامت نقل مى كند (البته بنابر آنچه از سياق بر مى آيد). | «'''فقال الضعفاء للذين استكبروا...من شى ء'''» - اين قسمت، تخاصم و بگو مگوى كفار را در روز قيامت نقل مى كند (البته بنابر آنچه از سياق بر مى آيد). |
ویرایش