۱۶٬۳۶۵
ویرایش
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
<span id='link102'><span> | <span id='link102'><span> | ||
==قرآن از هر گونه تحريف و | ==قرآن از هر گونه تحريف و تصرفى، مصون است == | ||
«'''إِنَّا نحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ | «'''إِنَّا نحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحََافِظونَ'''»: | ||
سياق صدر اين | سياق صدر اين آيه، سياق حصر است و ظاهر سياق مذكور، اين است كه: حصر در آن ناظر به گفتار مشركان است كه قرآن را هذيان ديوانگى و رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را ديوانه ناميده بودند. و همچنين ناظر به اقتراح و پيشنهادى است كه كرده، نزول ملائكه را خواسته بودند تا او را تصديق نموده، قرآن را به عنوان كتابى آسمانى و حق بپذيرند. | ||
بنابراين، معناى آيه - و خدا داناتر است - اين مى شود كه: | |||
اين ذكر را تو از ناحيه خودت نياورده اى تا مردم عليه تو قيام نموده و بخواهند آن را به زور خود باطل ساخته و تو در نگهداری اش به زحمت بيفتى و سرانجام هم نتوانى. و همچنين از ناحيه ملائكه نازل نشده تا در نگهداری اش، محتاج آنان باشى تا بيايند و آن را تصديق كنند، بلكه ما آن را به صورت تدريجى نازل كرده ايم و خود نگهدار آن هستيم، و به عنايت كامل خود، آن را با صفت ذكريتش حفظ مى كنيم. | |||
پس آيه | پس قرآن كريم، ذكرى است زنده و جاودانى و محفوظ از زوال و فراموشى و مصون از زيادتى كه ذكر بودنش باطل شود، و از نقصى كه باز اين اثرش را از دست دهد، و مصون است از جابجا شدن آياتش، به طورى كه ديگر ذكر و مبيّن حقايق معارفش نباشد. | ||
پس آيه شريفه، بر مصونيت قرآن از تحريف نيز دلالت مى كند، چه تحريف به معناى دستبرد در آن به زياد كردن و چه به كم كردن و چه به جابجا نمودن. چون ذكر خداست و همان طور كه خود خداى تعالى، إلى الأبد هست، ذكرش نيز هست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۷ </center> | ||
و نظير آيه مورد بحث در دلالت بر | و نظير آيه مورد بحث در دلالت بر اين كه كتاب عزيز قرآن همواره به حفظ خدايى، از هر نوع تحريف و تصرف محفوظ می باشد و اين مصونيت، به جهت اين است كه ذكر خداست، آيه «إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكرِ لَمَّا جَاءَهُم وَ إنَّهُ لَكِتَابٌ عزِيزٌ لَا يَأتِيهِ البَاطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ لَا مِن خَلفِهِ تَنزِيلٌ مِن حَكِيمٍ حَمِيدٍ» مى باشد. | ||
پس از آنچه گذشت، اين معنا روشن گرديد كه الف و لام «الذكر»، الف و لام عهد ذكرى است. (يعنى همان ذكرى كه قبلا اسمش برده شد). و مراد از وصف «الحَافِظُون»، حفظ در آينده است. چون اسم فاعل، ظهور در آينده دارد. | |||
و اين را بدين جهت تذكر داديم تا كسى ايراد نكند - همچنان كه چه بسا ايراد كرده باشند - كه اگر آيه شريفه دلالت كند بر مصونيت قرآن از تحريف به خاطر اين كه «ذكر» است، بايد دلالت كند بر مصونيت تورات و انجيل. زيرا آن ها نيز ذكر خدايند، و حال آن كه كلام خداى تعالى صريح است در اين كه تورات و انجيل محفوظ نمانده اند، بلكه تحريف شده اند. | |||
جوابش همان است كه گفتيم الف و لام در «الذكر»، الف و لام عهد است، و ذكريت «ذكر»، علت حفظ خدايى نيست تا هرچه ذكر باشد، خداوند حفظش كرده باشد، بلكه تنها وعده حفظ اين «ذكر» را كه قرآن است، می دهد. و به زودى در يك بحث جداگانه، اين معنا را مورد بحث مفصل قرار می دهيم - إن شاء الله تعالى. | |||
<span id='link103'><span> | <span id='link103'><span> |
ویرایش