گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۹۳: خط ۹۳:


==آيات ۵۶ - ۶۵  سوره إسراء ==
==آيات ۵۶ - ۶۵  سوره إسراء ==
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشف الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لا تَحْوِيلاً(۵۶)
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لا تَحْوِيلاً(۵۶)


أُولَئك الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَب وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَاب رَبِّك كانَ مَحْذُوراً(۵۷)
أُولَئك الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَب وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَاب رَبِّك كانَ مَحْذُوراً(۵۷)


وَ إِن مِّن قَرْيَةٍ إِلّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شدِيداً كانَ ذَلِك فى الْكِتَابِ مَسطُوراً(۵۸)
وَ إِن مِّن قَرْيَةٍ إِلّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كانَ ذَلِك فى الْكِتَابِ مَسطُوراً(۵۸)


وَ مَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالاَيَاتِ إِلّا أَن كذَّب بهَا الاَوَّلُونَ وَ آتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظلَمُوا بهَا وَ مَا نُرْسِلُ بِالاَيَاتِ إِلا تَخْوِيفاً(۵۹)
وَ مَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالاَيَاتِ إِلّا أَن كذَّب بهَا الاَوَّلُونَ وَ آتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظلَمُوا بهَا وَ مَا نُرْسِلُ بِالاَيَاتِ إِلا تَخْوِيفاً(۵۹)
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


بگو آن الهه كه به غير خدا خدايانى مى پنداريد صدا بزنيد واز آنها حاجت بخواهيد كه مالك بلاگردانى از شما را نيستند تا مكروه شما را برگردانيده محبوبتان را بياورند (۵۶)
بگو آن الهه كه به غير خدا خدايانى مى پنداريد، صدا بزنيد و از آن ها حاجت بخواهيد كه مالك بلاگردانى از شما را نيستند، تا مكروه شما را برگردانيده، محبوبتان را بياورند. (۵۶)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۷۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۷۴ </center>
آنهائى كه كفار به خدائيشان مى خوانند وخدا را مى خوانند وهمه در جستجوى راهى به سوى پروردگار خويشند تا كدام منزلتى نزديك تر به دست آورند به رحمت اواميدوار واز عذاب او ترسانند كه عذاب پروردگارت لازم الاحترام است (۵۷)
آن هایى كه كفار به خدایی شان مى خوانند و خدا را مى خوانند و همه در جستجوى راهى به سوى پروردگار خويش اند تا كدام منزلتى نزديك تر به دست آورند، به رحمت او اميدوار و از عذاب او ترسانند كه عذاب پروردگارت لازم الاحترام است. (۵۷)


و هيچ قريه اى نيست مگر اينكه ما هلاك كننده آن قبل از قيامت ويا عذاب كننده آنيم به عذابى شديد واين در كتاب نوشته شده است (۵۸)
و هيچ قريه اى نيست مگر اين كه ما هلاك كننده آن قبل از قيامت و يا عذاب كننده آنيم، به عذابى شديد و اين در كتاب نوشته شده است. (۵۸)


و اگر آيات پيشنهادى كفار قريش را نفرستاديم چيزى مانع ما نشد جز اينكه در امتهاى گذشته فرستاديم تكذيبش كردند (همچنانكه ) به قوم ثمود ناقه (اى كه خود خواسته بودند) را كه آيتى بينا كننده بود داديم ، پس به آن ظلم كردند وما هر وقت آيات را بفرستيم به منظور تخويف مى فرستيم (۵۹)
و اگر آيات پيشنهادى كفار قريش را نفرستاديم، چيزى مانع ما نشد جز اين كه در امت هاى گذشته فرستاديم، تكذيبش كردند (همچنان كه) به قوم ثمود ناقه (اى كه خود خواسته بودند) را كه آيتى بينا كننده بود، داديم، پس به آن ظلم كردند و ما هر وقت آيات را بفرستيم، به منظور تخويف مى فرستيم. (۵۹)


و به ياد آور وقتى را كه به توگفتيم پروردگارت احاطه به مردم دارد، وما آن رويا كه به تونشان داديم جز به منظور آزمايش بشر قرارش نداديم ، همچنين شجره اى كه در قرآن لعن شده كه تخويفشان مى كنيم ولى هر چه مى كنيم جز بيشتر شدن طغيانشان نتيجه نمى دهد آن هم چه طغيان بزرگى (۶۰)
و به ياد آور وقتى را كه به تو گفتيم پروردگارت احاطه به مردم دارد، و ما آن رؤيا كه به تو نشان داديم، جز به منظور آزمايش بشر قرارش نداديم. همچنين شجره اى كه در قرآن لعن شده كه تخويفشان مى كنيم، ولى هرچه مى كنيم، جز بيشتر شدن طغيانشان نتيجه نمى دهد، آن هم چه طغيان بزرگى. (۶۰)


(و نيز) بيادآر آن زمان را كه به ملائكه گفتيم سجده بر آدم كنيد، همه سجده كردند جز ابليس كه گفت : من سجده كنم براى كسى كه تو او را از گل خلق كرده اى؟ (۶۱)
(و نيز) به ياد آر آن زمان را كه به ملائكه گفتيم سجده بر آدم كنيد، همه سجده كردند، جز ابليس كه گفت: من سجده كنم براى كسى كه تو او را از گِل خلق كرده اى؟ (۶۱)


و نيز گفت : به من بگوببينم موجود قحطى بود كه اين را بر من برترى دهى اگر مرا تا روز قيامت عمر دهى تمامى فرزندان اورا جز اندكى فريب داده گمراه مى كنم (۶۲)
و نيز گفت: به من بگو ببينم موجود قحطى بود كه اين را بر من برترى دهى، اگر مرا تا روز قيامت عمر دهى، تمامى فرزندان او را، جز اندكى فريب داده، گمراه مى كنم. (۶۲)


پروردگارت فرمود: برو! هر كس از ايشان خواست پيروى توكند بكند كه جهنم هم بزرگ است و جزائى كامل است (۶۳)
پروردگارت فرمود: برو! هر كس از ايشان خواست پيروى تو كند، بكند كه جهنّم هم بزرگ است و جزایى كامل است. (۶۳)


با آواز خود هر چه توانستى از ايشان بفريبى بفريب واز مدارج كمال پائين بياور وتا آنجا كه مى توانى لشگر سوار وپياده ات را بر سرشان بتازان واحاطه شان كن ودر اموال و اولادشان شركت كن و وعده هاى دروغيشان بده ، آرى شيطان چيزى جز دروغ وفريب وعده شان نمى دهد (۶۴)
با آواز خود، هرچه توانستى از ايشان بفريبى، بفريب و از مدارج كمال پایين بياور و تا آن جا كه مى توانى، لشگر سوار و پياده ات را بر سرشان بتازان و احاطه شان كن و در اموال و اولادشان شركت كن و وعده هاى دروغی شان بده. آرى، شيطان چيزى جز دروغ و فريب وعده شان نمى دهد. (۶۴)


همانا تو را بر بندگان (خاص ) من تسلط نيست وتنها محافظت و نگهبانى خدا (آنها را) كافى است (۶۵)
همانا تو را بر بندگان (خاص) من تسلط نيست و تنها محافظت و نگهبانى خدا (آن ها را) كافى است. (۶۵)


<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


در اين آيات در باره مساءله توحيد بگونه ديگرى احتجاج شده ، و ربوبيت خدايانى كه مشركين مى پرستيدند ابطال گرديده ، وحاصلش ‍ اينست كه بتها قادر به رفع گرفتاريها وبرداشتن آنها از پرستش كنندگان خود نيستند، بلكه آنها در احتياج به خداى سبحان مانند خود بت پرستانند، كه همواره در جستجوى وسيله اى به درگاه خدا هستند، و رحمت اورا اميدوار، واز عذاب او بيمناك اند.
در اين آيات، در باره مسأله توحيد، به گونه ديگرى احتجاج شده، و ربوبيت خدايانى كه مشركان مى پرستيدند، ابطال گرديده، و حاصلش اين است كه بت ها، قادر به رفع گرفتاری ها و برداشتن آن ها از پرستش كنندگان خود نيستند، بلكه آن ها در احتياج به خداى سبحان، مانند خود بت پرستان اند، كه همواره در جستجوى وسيله اى به درگاه خدا هستند، و رحمت او را اميدوار، و از عذاب او بيمناك اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۷۵ </center>
و مساءله گرفتاريها و هلاكت ها وعذابها همه به دست خداى تعالى است ، و او در كتاب خود نوشته كه هر قريه اى را قبل از روز قيامت هلاك كند، و يا به عذاب شديدى مبتلا سازد، در بين امتهاى گذشته هم همين معنا را اعمال كرده ، براى هر امتى آيات ومعجزات خود را مى فرستاده وچون كفر مى ورزيدند وآن را تكذيب مى كردند دنبالش عذاب انقراض آور را مى فرستاده ولى درامت آخرين از آوردن آن معجزات كه دنبالش عذاب استيصال است خوددارى كرد.
و مسأله گرفتاری ها و هلاكت ها و عذاب ها همه به دست خداى تعالى است، و او در كتاب خود نوشته كه هر قريه اى را قبل از روز قيامت هلاك كند، و يا به عذاب شديدى مبتلا سازد، در بين امت هاى گذشته هم، همين معنا را اعمال كرده، براى هر امتى آيات و معجزات خود را مى فرستاده و چون كفر مى ورزيدند و آن را تكذيب مى كردند، دنبالش عذاب انقراض آور را مى فرستاده، ولى در امت آخرين، از آوردن آن معجزات كه دنبالش عذاب استيصال است، خوددارى كرد.


آرى خداوند چنين خواست كه رفتار ايشان را با هلاكت تلافى نكند، چيزى كه هست اصل فساد در ميان آنان روبه پيشرفت است ، وبه زودى شيطان همه شان را گمراه مى كند، آن وقت است كه وعده خدا در باره آنان محقق گشته وخدا هلاكشان مى سازد، واين امرى است شدنى .
آرى، خداوند چنين خواست كه رفتار ايشان را با هلاكت تلافى نكند. چيزى كه هست، اصل فساد در ميان آنان، رو به پيشرفت است، و به زودى شيطان، همه شان را گمراه مى كند. آن وقت است كه وعده خدا در باره آنان محقق گشته و خدا هلاكشان مى سازد، و اين امرى است شدنى.
<span id='link116'><span>
<span id='link116'><span>


خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:
<span id='link118'><span>
<span id='link118'><span>


==فقط دعا ودرخواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است ==
توضيح اين كه: خداى تعالى، كه گفتارش حق است، فرموده: «أُجِيبُ دَعوَةَ الدَّاعِ إذَا دَعَانِ»، و نيز فرموده: «أُدعُونِى أستَجِب لَكُم»، و اين گفتار خود را به هيچ قيدى مقيد نكرد. در نتيجه فهماند كه وقتى عبد با حالت جدى دعا كند و با دعا بازى نكند و قلبش در دعا متوجه كسى جز خدا نباشد، بلكه از غير خدا قطع و متوجه و ملتجى به درگاه او شود، البته او هم دعايش را مستجاب مى سازد.
توضيح اينكه : خداى تعالى كه گفتارش حق است فرموده : ((اجيب دعوة الدّاع اذا دعان (( ونيز فرموده : ((ادعونى استجب لكم (( واين گفتار خود را به هيچ قيدى مقيد نكرد، در نتيجه فهماند كه وقتى عبد با حالت جدى دعا كند وبا دعا بازى نكند وقلبش در دعا متوجه كسى جز خدا نباشد، بلكه از غير خدا قطع ومتوجه و ملتجى به درگاه اوشود، البته اوهم دعايش را مستجاب مى سازد.


آنگاه در ذيل آيات مورد بحث انقطاع مزبور را به عنوان متمم حجت بيان نموده وفرموده است : ((واذا مسّكم الضّرّ فى البحر ضلّ من تدعون الاايّاه فلمّا نجيكم الى البر اعرضتم (( يعنى شما در هنگام برخورد با پيشامدهاى دريائى بطور كلى از هر چيزى منقطع گشته با راهنمائى فطرتتان متوجه درگاه پروردگار مى شويد، و خدا دعاى شما را اجابت نموده وبه سوى خشكى نجاتتان مى دهد.
آنگاه در ذيل آيات مورد بحث، انقطاع مزبور را به عنوان متمم حجت بيان نموده و فرموده است: «وَ إذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِى البَحرِ ضَلَّ مَن تَدعُونَ إلّا إيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّيكُم إلَى البَرِّ أعرَضتُم». يعنى: شما در هنگام برخورد با پيشامدهاى دريایى، به طور كلى از هر چيزى منقطع گشته، با راهنمایى فطرتتان متوجه درگاه پروردگار مى شويد، و خدا دعاى شما را اجابت نموده و به سوى خشكى نجاتتان مى دهد.


و از احتجاج مزبور چنين استفاده مى شود كه وقتى اميد بنده اى از هر چيز وهر كس منقطع گردد واز صميم دل و قلبى فارغ وسالم روبه درگاه خدا ببرد خداوند دعايش را مستجاب مى كند.
و از احتجاج مزبور، چنين استفاده مى شود كه: وقتى اميد بنده اى از هر چيز و هر كس منقطع گردد و از صميم دل و قلبى فارغ و سالم رو به درگاه خدا ببرد، خداوند دعايش را مستجاب مى كند.


در حالى كه اگر توجه خود را ازدرگاه خدا منقطع ساخته وروبه سوى غير خدا آورد هر چه هم از صميم قلب دعا كند دعايش را مستجاب نمى كند، البته نه اينكه مى تواند ونمى كند، بلكه نمى تواند مستجاب كند.
در حالى كه اگر توجه خود را از درگاه خدا منقطع ساخته و رو به سوى غير خدا آورد، هرچه هم از صميم قلب دعا كند، دعايش را مستجاب نمى كند. البته نه اين كه مى تواند و نمى كند، بلكه نمى تواند مستجاب كند.


و با اين حال ديگر جائى براى معارضه مذكور نمى ماند، براى اينكه اين تفاوت براى ايشان وجدانى است كه هر چه خدايان خود را بخوانند دعايشان را مستجاب نمى كند، ولى اگر در دريا سرگردان شوند، وبه شرف غرق برسند، وخداى را بخوانند خداوند نجاتشان مى دهد، وبه خشكيشان مى رساند، واين معنا را خودشان هم اعتراف دارند، مساءله دريا مثال بارزى بود كه به عنوان نمونه آورديم ، وگرنه مسلمانان اگر در خشكى هم به اين طور كه در دريا اورا مى خوانند بخوانند قطعا نااميد نمى گردند.
و با اين حال ديگر جایى براى معارضه مذكور نمى ماند. براى اين كه اين تفاوت براى ايشان وجدانى است كه هرچه خدايان خود را بخوانند، دعايشان را مستجاب نمى كند، ولى اگر در دريا سرگردان شوند، و به شرف غرق برسند، و خداى را بخوانند، خداوند نجاتشان مى دهد، و به خشكی شان مى رساند، و اين معنا را خودشان هم اعتراف دارند. مسأله دريا مثال بارزى بود كه به عنوان نمونه آورديم، و گرنه مسلمانان اگر در خشكى هم به اين طور كه در دريا او را مى خوانند، بخوانند، قطعا نااميد نمى گردند.


خداى تعالى هم در كلام خود ميان دعاى مشركين به درگاه بتها ودعاى مسلمين به درگاه خداى سبحان مقابله نينداخته بود تا مشركين برگردند وبه عنوان معارضه بگويند هر دوقسم دعا در مستجاب نشدن مشتركند، بلكه قرآن كريم مقابله را ميان دعاى مشركين به درگاه بتها و دعاى ايشان به درگاه خداى سبحان انداخته بود كه در صورت نا اميدى از هر چيز وانقطاع ساير اسباب روبه آن درگاه نهاده دعايشان هم مستجاب مى شود.
خداى تعالى هم، در كلام خود، ميان دعاى مشركان به درگاه بت ها و دعاى مسلمين به درگاه خداى سبحان مقابله نينداخته بود تا مشركان برگردند و به عنوان معارضه بگويند هر دو قسم دعا در مستجاب نشدن مشترك اند، بلكه قرآن كريم، مقابله را ميان دعاى مشركان به درگاه بت ها و دعاى ايشان به درگاه خداى سبحان انداخته بود، كه در صورت نااميدى از هر چيز و انقطاع ساير اسباب، رو به آن درگاه نهاده، دعايشان هم مستجاب مى شود.


نكته جالبى كه در اين احتجاج بكار رفته اين است كه حجت مزبور را با واسطه رسول گراميش القاء كرده وفرموده : ((توبه ايشان بگو(( تا اگر مشركين با اومناقشه كردند وگفتند در مستجاب نشدن دعا اين خدايان و خداى تومثل همند رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) خداى را بخواند ومستجاب بشود تا معارضه مشركين باطل گردد.  
نكته جالبى كه در اين احتجاج به كار رفته، اين است كه: حجّت مزبور را با واسطه رسول گرامی اش القاء كرده و فرموده: «تو به ايشان بگو»، تا اگر مشركان با او مناقشه كردند و گفتند در مستجاب نشدن دعا اين خدايان و خداى تو، مثل هم اند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» خداى را بخواند و مستجاب بشود، تا معارضه مشركان باطل گردد.  


«'''أُولَئك الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيهُمْ أَقْرَب...'''»:
«'''أُولَئك الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَب...'''»:


كلمه (اولئك( مبتداء و كلمه ((الّذين (( صفت آن وجمله ((يدعون (( صله آن صفت وضمير صله عايد به مشركين است و جمله (يبتغون( خبر مبتداى (اولئك( است ، وضمير جمعى كه در آن است و همچنين هر چه ضمير جمع تا به آخر آيه هست همه به (اولئك( بر مى گردد، و جمله ((ايهم اقرب (( بيان وسيله جوئى است ، چون كلمه (ابتغاء( به معناى فحص و پرستش است ، اين است آنچه كه از سياق بر مى آيد.
كلمۀ «أُولَئِكَ»، مبتداء و كلمۀ «الَّذِينَ»، صفت آن و جملۀ «يَدعُونَ»، صله آن صفت و ضمير صله عايد به مشركان است، و جملۀ «يَبتَغُونَ»، خبر مبتداى «أُولَئِكَ» است، و ضمير جمعى كه در آن است و همچنين هر چه ضمير جمع تا به آخر آيه هست، همه به «أُولَئِكَ» بر مى گردد، و جملۀ «أيُّهُم أقرَب»، بيان وسيله جویى است. چون كلمۀ «إبتغاء»، به معناى فحص و پرستش است. اين است آنچه كه از سياق بر مى آيد.


و (وسيله( به طورى كه تفسيرش كرده اند به معناى توسل وتقرب است وچه بسا در معناى آلت توسل وتقرب استعمال شود، وشايد معناى دوم با سياق مناسب تر باشد، چون دنبال كلمه ((وسيله (( جمله ((ايهم اقرب (( قرار گرفته كه با معناى دوم سازگارتر است .
و «وسيله»، به طورى كه تفسيرش كرده اند، به معناى توسل و تقرب است، و چه بسا در معناى آلت توسل و تقرب استعمال شود، و شايد معناى دوم با سياق مناسب تر باشد. چون دنبال كلمۀ «وسيله»، جملۀ «أيُّهُم أقرَب» قرار گرفته، كه با معناى دوم سازگارتر است.
<span id='link119'><span>
<span id='link119'><span>
==توضيح اينكه آلهه دروغين ، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند ==
 
و معنا (وخدا داناتر است ) اين است كه اين ملائكه وجن وانس كه مشركين معبودشان خوانده اند خودشان براى تقرب به درگاه پروردگار خود وسيله مى خواهند تا به او نزديك تر باشند و راه او را بروند، و به كارهاى او اقتداء كنند، همه اميد رحمت از خدا دارند و در تمامى حوائج زندگى ووجودشان به اومراجعه مى كنند، از عذاب او بيمناك اند، از او مى ترسند و معصيتش نمى كنند، در حالى كه عذاب پروردگارت محذور است و بايد از آن دورى جست.
==توضيح اين كه: آلهه دروغين، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند ==
و معنا (و خدا داناتر است) اين است كه: اين ملائكه و جنّ و انس كه مشركان معبودشان خوانده اند، خودشان براى تقرب به درگاه پروردگار خود وسيله مى خواهند تا به او نزديكتر باشند و راه او را بروند، و به كارهاى او اقتداء كنند. همه اميد رحمت از خدا دارند و در تمامى حوائج زندگى و وجودشان به او مراجعه مى كنند، از عذاب او بيمناك اند، از او مى ترسند و معصيتش نمى كنند، در حالى كه عذاب پروردگارت محذور است و بايد از آن دورى جست.




۱۴٬۴۲۳

ویرایش