۱۶٬۲۶۳
ویرایش
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
<span id='link118'><span> | <span id='link118'><span> | ||
توضيح اين كه: خداى تعالى، كه گفتارش حق است، فرموده: «أُجِيبُ دَعوَةَ الدَّاعِ إذَا دَعَانِ»، و نيز فرموده: «أُدعُونِى أستَجِب لَكُم»، و اين گفتار خود را به هيچ قيدى مقيد نكرد. در نتيجه فهماند كه وقتى عبد با حالت جدى دعا كند و با دعا بازى نكند و قلبش در دعا متوجه كسى جز خدا نباشد، بلكه از غير خدا قطع و متوجه و ملتجى به درگاه او شود، البته او هم دعايش را مستجاب مى سازد. | |||
توضيح | |||
آنگاه در ذيل آيات مورد | آنگاه در ذيل آيات مورد بحث، انقطاع مزبور را به عنوان متمم حجت بيان نموده و فرموده است: «وَ إذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِى البَحرِ ضَلَّ مَن تَدعُونَ إلّا إيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّيكُم إلَى البَرِّ أعرَضتُم». يعنى: شما در هنگام برخورد با پيشامدهاى دريایى، به طور كلى از هر چيزى منقطع گشته، با راهنمایى فطرتتان متوجه درگاه پروردگار مى شويد، و خدا دعاى شما را اجابت نموده و به سوى خشكى نجاتتان مى دهد. | ||
و از احتجاج | و از احتجاج مزبور، چنين استفاده مى شود كه: وقتى اميد بنده اى از هر چيز و هر كس منقطع گردد و از صميم دل و قلبى فارغ و سالم رو به درگاه خدا ببرد، خداوند دعايش را مستجاب مى كند. | ||
در حالى كه اگر توجه خود را | در حالى كه اگر توجه خود را از درگاه خدا منقطع ساخته و رو به سوى غير خدا آورد، هرچه هم از صميم قلب دعا كند، دعايش را مستجاب نمى كند. البته نه اين كه مى تواند و نمى كند، بلكه نمى تواند مستجاب كند. | ||
و با اين حال ديگر | و با اين حال ديگر جایى براى معارضه مذكور نمى ماند. براى اين كه اين تفاوت براى ايشان وجدانى است كه هرچه خدايان خود را بخوانند، دعايشان را مستجاب نمى كند، ولى اگر در دريا سرگردان شوند، و به شرف غرق برسند، و خداى را بخوانند، خداوند نجاتشان مى دهد، و به خشكی شان مى رساند، و اين معنا را خودشان هم اعتراف دارند. مسأله دريا مثال بارزى بود كه به عنوان نمونه آورديم، و گرنه مسلمانان اگر در خشكى هم به اين طور كه در دريا او را مى خوانند، بخوانند، قطعا نااميد نمى گردند. | ||
خداى تعالى | خداى تعالى هم، در كلام خود، ميان دعاى مشركان به درگاه بت ها و دعاى مسلمين به درگاه خداى سبحان مقابله نينداخته بود تا مشركان برگردند و به عنوان معارضه بگويند هر دو قسم دعا در مستجاب نشدن مشترك اند، بلكه قرآن كريم، مقابله را ميان دعاى مشركان به درگاه بت ها و دعاى ايشان به درگاه خداى سبحان انداخته بود، كه در صورت نااميدى از هر چيز و انقطاع ساير اسباب، رو به آن درگاه نهاده، دعايشان هم مستجاب مى شود. | ||
نكته جالبى كه در اين احتجاج | نكته جالبى كه در اين احتجاج به كار رفته، اين است كه: حجّت مزبور را با واسطه رسول گرامی اش القاء كرده و فرموده: «تو به ايشان بگو»، تا اگر مشركان با او مناقشه كردند و گفتند در مستجاب نشدن دعا اين خدايان و خداى تو، مثل هم اند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» خداى را بخواند و مستجاب بشود، تا معارضه مشركان باطل گردد. | ||
«'''أُولَئك الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ | «'''أُولَئك الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَب...'''»: | ||
كلمۀ «أُولَئِكَ»، مبتداء و كلمۀ «الَّذِينَ»، صفت آن و جملۀ «يَدعُونَ»، صله آن صفت و ضمير صله عايد به مشركان است، و جملۀ «يَبتَغُونَ»، خبر مبتداى «أُولَئِكَ» است، و ضمير جمعى كه در آن است و همچنين هر چه ضمير جمع تا به آخر آيه هست، همه به «أُولَئِكَ» بر مى گردد، و جملۀ «أيُّهُم أقرَب»، بيان وسيله جویى است. چون كلمۀ «إبتغاء»، به معناى فحص و پرستش است. اين است آنچه كه از سياق بر مى آيد. | |||
و | و «وسيله»، به طورى كه تفسيرش كرده اند، به معناى توسل و تقرب است، و چه بسا در معناى آلت توسل و تقرب استعمال شود، و شايد معناى دوم با سياق مناسب تر باشد. چون دنبال كلمۀ «وسيله»، جملۀ «أيُّهُم أقرَب» قرار گرفته، كه با معناى دوم سازگارتر است. | ||
<span id='link119'><span> | <span id='link119'><span> | ||
==توضيح اينكه آلهه دروغين ، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند == | ==توضيح اينكه آلهه دروغين ، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند == | ||
و معنا (وخدا داناتر است ) اين است كه اين ملائكه وجن وانس كه مشركين معبودشان خوانده اند خودشان براى تقرب به درگاه پروردگار خود وسيله مى خواهند تا به او نزديك تر باشند و راه او را بروند، و به كارهاى او اقتداء كنند، همه اميد رحمت از خدا دارند و در تمامى حوائج زندگى ووجودشان به اومراجعه مى كنند، از عذاب او بيمناك اند، از او مى ترسند و معصيتش نمى كنند، در حالى كه عذاب پروردگارت محذور است و بايد از آن دورى جست. | و معنا (وخدا داناتر است ) اين است كه اين ملائكه وجن وانس كه مشركين معبودشان خوانده اند خودشان براى تقرب به درگاه پروردگار خود وسيله مى خواهند تا به او نزديك تر باشند و راه او را بروند، و به كارهاى او اقتداء كنند، همه اميد رحمت از خدا دارند و در تمامى حوائج زندگى ووجودشان به اومراجعه مى كنند، از عذاب او بيمناك اند، از او مى ترسند و معصيتش نمى كنند، در حالى كه عذاب پروردگارت محذور است و بايد از آن دورى جست. |
ویرایش