۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۵۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۵۳ </center> | ||
== | ==معنای پرهیز از پذیرفتن ولايت شيطان، در آیه شریفه== | ||
«''' | «'''أفَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَتَهُ أولِيَاءَ مِن دُونِى وَ هُم لَكُم عَدُوٌّ'''» - اين جمله، تقرير بر ماحصل واقعه ابليس و آدم است، كه به استفهام انكارى تعبير شده است، و معنايش اين است: نتيجه اى كه مى توانيد از داستان آدم و ابليس بگيريد، اين است كه: نبايد ابليس و ذرّيه او را اولياى خود بگيريد. چون آن ها دشمنان شما بنى نوع بشرند. | ||
و | و بنابراين، پس مراد از «ولايت»، ولايت اطاعت خواهد بود. چون كفار شيطان ها را در آنچه كه به سويش دعوت مى كنند، اطاعت مى كنند، و خدا را در آنچه به سويش مى خواند، اطاعت نمى كنند. همه مفسران نيز، آيه را اين طور تفسير كرده اند. | ||
و بعيد هم نيست كه مراد از | و بعيد هم نيست كه مراد از «ولايت»، ولايت ملك و تدبير باشد كه عبارت ديگر ربوبيت است. زيرا بت پرستان، همان طور كه ملائكه را به طمع خيرشان مى پرستيدند، جنّ را نيز به خاطر ترس از شرشان مى پرستيدند، و خدا هم كه تصريح كرده كه ابليس از جنّ است، و داراى ذريه اى است، و ضلالت آدمى در راه سعادتش و همچنين همه بدبختی هاى ديگرش، همه به اغواى شيطان است. | ||
پس با در نظر گرفتن اين | پس با در نظر گرفتن اين جهات، معناى آيه چنين مى شود: آيا باز هم او و ذرّيه او را اولياء و آلهه و ارباب خود مى گيريد و به جاى من، آن ها را مى پرستيد و به سويشان تقرب مى جوييد، با اين كه دشمنان شمايند؟ | ||
مؤيد اين | مؤيد اين معنا، آيه بعدى است. زيرا شاهد اين كه خدا در خلقت، شيطان ها را شاهد نگرفت، مناسب با نداشتن ولايت تدبيرست، نه، نداشتن ولايت اطاعت، و اين پر واضح است. | ||
خداوند آيه مورد بحث را با تقبيح | خداوند آيه مورد بحث را با تقبيح مشركان در قائل شدن به ولايت شيطان ها ختم نموده و فرموده: «بِئسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً». چون عمل مشركان در حقيقت، همان بدل گرفتن شياطين است به جاى خدا، و چقدر اين كار زشت است و هيچ صاحب خردى مرتكب آن نمى شود. و به منظور روشن تر كردن اين زشتى، التفاتى به كار برده. يعنى فرموده: «مِن دُونِى»، با اين كه جا داشت كه بر اساس سياق صدر آيه كه فرموده بود: «وَ إذ قُلنَا»، بفرمايد: «مِن دُونِنَا»، همچنان كه همين التفات را قبل از اين، در جمله «عَن أمرِ رَبِّه» به كار برده و نفرموده «عَن أمرِنَا». | ||
در | در اين كه چرا امر به ملائكه، شامل ابليس هم شده، با اين كه او از جن بوده، و نيز در اين كه چطور ابليس ذريه پيدا كرده، مفسران، بحث هايى عنوان كرده اند كه پاره اى از اقوال آن ها را در تفسير سوره «اعراف» نقل كرديم. | ||
«''' | «'''مَا أشهَدتُهُم خَلقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأرضِ وَ لَا خَلقَ أنفُسِهِم وَ مَا كُنتُ مُتَّخِذَ المُضِلِّينَ عَضُداً'''»: | ||
از ظاهر سياق بر مى آيد كه | از ظاهر سياق بر مى آيد كه دو ضمير جمع «أشهَدتُهُم» و «أنفُسِهِم»، به ابليس و ذريه اش بر مى گردد، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۵۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۵۴ </center> | ||
و منظور از | و منظور از «اشهاد»، احضار و اعلام بالعيان است، همچنان كه «مشهور» به معناى معاينه حضورى به چشم خود ديدن است. و «عضد»، به معناى مابين مرفق و شانه آدمى است، كه به طور استعاره، در ياور نيز به كار مى رود. همچنان كه در كلمه «يد» نيز، اين استعاره معمول است. و در اين جا، همين معناى استعاره اى مقصود است. | ||
دو برهان | ==اقامه دو برهان در آيه شریفه، براى نفى ولايت ابليس و ذرّيه او== | ||
اين آيه در نفى ولايت ابليس وذريه اش مشتمل بر دوبرهان است : اول اينكه ولايت تدبير امور هر چيزى موقوف است بر اينكه دارنده ولايت احاطه علمى به آن امور داشته باشد، آنهم به تمام معناى احاطه ، آن جهتى كه از آن جهت تدبير امور آن را مى كند و روابط داخلى وخارجى كه ميان آن چيز وآن امور است ، ومبدأ آن چيز ومقارناتش وبه آنچه منتهى مى شود همه را بداند كه معلوم است كه چنين احاطه اى مستلزم احاطه داشتن به تمامى اجزاى عالم است ، چون اجزاى عالم همه به هم مربوط اند. | اين آيه در نفى ولايت ابليس وذريه اش مشتمل بر دوبرهان است : اول اينكه ولايت تدبير امور هر چيزى موقوف است بر اينكه دارنده ولايت احاطه علمى به آن امور داشته باشد، آنهم به تمام معناى احاطه ، آن جهتى كه از آن جهت تدبير امور آن را مى كند و روابط داخلى وخارجى كه ميان آن چيز وآن امور است ، ومبدأ آن چيز ومقارناتش وبه آنچه منتهى مى شود همه را بداند كه معلوم است كه چنين احاطه اى مستلزم احاطه داشتن به تمامى اجزاى عالم است ، چون اجزاى عالم همه به هم مربوط اند. |
ویرایش