۱۷٬۰۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
<span id='link294'><span> | <span id='link294'><span> | ||
==زمام همه امور به دست خدا است == | ==زمام همه امور به دست خدا است == | ||
«'''هُنَالِك الْوَلَايَةُ | «'''هُنَالِك الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الحَْقِّ هُوَ خَيرٌ ثَوَاباً وَ خَيرٌ عُقْباً'''»: | ||
قرائت مشهور كلمه | قرائت مشهور كلمه «الولاية» را با فتح «واو» قرائت كرده، و بعضى آن را به كسره خوانده اند. از حيث معنا تفاوتى ندارد. بعضى گفته اند: تفاوت دارد، زيرا ولايت به فتحه «واو» به معناى نصرت و به كسره آن، به معناى سلطنت و قدرت است، ولى سخن وى ثابت نشده. | ||
كلمه | كلمه «حق» را بايد به كسره خواند تا صفت «اللّه» باشد. و كلمه «ثواب» به معناى مطلق اثر و نتيجه است. چه نيك و چه بد، چه كيفر و چه پاداش، وليكن استعمالش در اجر نيك غلبه دارد. و كلمه «عُقب»، به ضمّه عين و سكون قاف و همچنين «عُقُب»، به دو ضمّه، به معناى سرانجام و عاقبت است. | ||
مفسران گفته اند: اشاره به «هُنَالِكَ»، اشاره به معنايى است كه از جمله «وَ أحِيطَ بِثَمَرِهِ» استفاده مى شود. يعنى در اين جا كه بلاها از هر سو احاطه مى كند، و يا در اين هنگام كه بلاها از هر سو احاطه مى كند، ولايت تنها از آنِ خدا است. و ولايت در اين جا، به معناى نصرت است. پس معنا چنين مى شود: در اين جا و يا در اين هنگام كه همه اسباب از كار مى افتد، تنها ياور انسان خدا است. | |||
و اين | و اين معنا، هرچند در جاى خودش معنايى صحيح و حق است، وليكن با غرضى كه سياق آيات در مقام ايفاى آن است، مناسب نيست. زيرا سياق آيات مورد بحث، بيان اين حقيقت است كه زمام تمامى امور به دست خدا است، و او است كه خالق و مدبّر هر امرى است، و غير از او هرچه هست، جز سراب و وهم چيزى ديگرى نيست. و اگر خداى سبحان اين سراب موهوم را در نظر آدميان زینت جلوه داده، به منظور آزمايش ايشان است. افاده اين معنا، غرض آيات مورد بحث است. | ||
و اگر آن معنا كه | و اگر آن معنا كه مفسران گفته اند مورد نظر بود، بايد به جاى توصيف خدا به حق در جمله «لِلّهِ الحَقّ»، خدا را به قدرت و قوت و عزت و غلبه و امثال آن وصف مى كرد، نه به حق كه در مقابل باطل است. و نيز اگر آن معنا مورد نظر بود، ديگر محل مناسبى براى جمله «هُوَ خَيرٌ ثَوَاباً وَ خَيرٌ عُقباً» نبود. | ||
حق مطلب - | حق مطلب - و خدا داناتر است - اين است كه: ولايت به معناى نصرت نيست، بلكه به معناى مالكيت تدبير است كه معنايى عمومى است، و در تمامى مشتقات اين كلمه جريان دارد، كه بيانش در تفسير آيه «إنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ» گذشت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۱ </center> | ||
و | و بنابراين، معناى آيه اين مى شود كه: در هنگام احاطه هلاكت و از كار افتادن اسباب نجات از سببيت و تأثير و روشن گشتن عجز و زبونى انسانى كه خود را مستقل و مستغنى از خدا مى پنداشت، كاملا روشن مى شود كه ولايت همه امور انسان ها و هر موجود ديگرى و ملك تدبير آن، تنها از آنِ خدا است. | ||
چون او يگانه معبود حق است، و معبود حق است كه تمامى تدابير | چون او يگانه معبود حق است، و معبود حق است كه تمامى تدابير و تأثيراتش همه بر اساس حق و واقع است، و ساير اسباب ظاهرى كه بشر گمراه آن ها را شركاى خدا در مسأله تدبير و تأثير مى پندارند، در ناحيه ذات خودشان باطل اند و مالك هيچ اثرى از آثار خود نيستند. تنها آن اثرى را دارا هستند و از خود بروز مى دهند كه خداى سبحان اذن داده باشد، و تمليكشان كرده باشد. و از استقلال جز اسمى كه بشر از آن برايش توهم كرده ندارد. پس هر سببى از ناحيه خودش باطل و به وسيله خدا حق است، و خدا در ناحيه ذاتش حق و مستقل و غنى بالذات است. | ||
معناى | ==معناى اين كه فرمود: «ثواب خداوند از همه بهتر است»== | ||
و اگر خداى تعالى را - | و اگر خداى تعالى را - هرچند كه او منزه از قياس به غير است - نسبت به اسباب ظاهرى قياس كنيم، خداى تعالى از همه سبب هايى كه تأثير دارند، خوش ثواب تر است، و ثواب خدا از همه بهتر است. زيرا خدا نسبت به كسى كه براى او كار مى كند، ثواب حق مى دهد، و اسباب ديگر ثواب باطل و زائل مى دهند. و تازه همان را هم كه مى دهند، از خدا و به اذن خدا است، و نيز با در نظر گرفتن آن مقايسه فرضى خدا عاقبت ساز بهترى است. يعنى عاقبت بهترى به انسان مى دهد. چون او خودش حق و ثابت است و فناء و زوال و تغيير نمى پذيرد و جلال و اكرامش دستخوش تغيير نمى گردد. ولى اسباب ظاهرى، همه امورى فانى و متغير هستند كه خدا رنگ و آبى به آن ها داده و اين طور دل آدمى را مى برند، و قلب آدمى را مسخر خود مى كنند، ولى وقتى مدت آدمى سر آيد، مى فهمد كه گول خورده و آن ها جز خاك خشكى بيش نبوده اند. | ||
و وقتى انسان چاره اى جز اين نداشت كه دل به مقامى ببندد كه تدبير همه امور عالم از | و وقتى انسان چاره اى جز اين نداشت كه دل به مقامى ببندد كه تدبير همه امور عالم از آن جا است، و از آن جا توقع و انتظار اصلاح امورش را دارد، پس پروردگارش از هر چيز ديگرى سزاوارتر براى اين تعلق است. چون ثواب و عاقبتى كه او مى دهد، ربطى به ثواب و عاقبت غير او ندارد. | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: اشاره «هُنَالِكَ»، به روز قيامت است، و مراد از «ثواب» و «عاقبت» هم، ثواب هاى آن روز است. ولى همان طور كه خود شما خواننده ملاحظه مى فرماييد، اين تفسير با سياق آيه سازگار نيست. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۲ </center> | ||
<span id='link296'><span> | <span id='link296'><span> | ||
==مثلى ديگر براى بيان حقيقت زندگى دنيا وزينت هاى سريع الزوال == | ==مثلى ديگر براى بيان حقيقت زندگى دنيا وزينت هاى سريع الزوال == | ||
«'''وَ اضرِب لهَُم مَّثَلَ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَهُ مِنَ السمَاءِ...'''»: | «'''وَ اضرِب لهَُم مَّثَلَ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَهُ مِنَ السمَاءِ...'''»: |
ویرایش