۱۶٬۲۶۳
ویرایش
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==دلدارى دادن به رسول خدا «ص» و تهديد تكذيب كنندگان == | ==دلدارى دادن به رسول خدا «ص» و تهديد تكذيب كنندگان == | ||
«'''وَ إِن يُكَذِّبُوك فَقَدْ | «'''وَ إِن يُكَذِّبُوك فَقَدْ كَذَّبَت قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ... فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ'''»: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۴۸ </center> | ||
چيز نوظهورى نيست چون قبل از | اين آيه، تسليت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. به اين بيان كه: تكذيب قوم او، چيز نوظهورى نيست. چون قبل از ايشان، امت هاى بسيار بودند كه پيغمبران خود را تكذيب كردند. و هم انذار و تهديد تكذيب كنندگان است. به اين بيان كه سرانجام امت هاى گذشته - به جرم تكذيب شان - هلاكت و ابتلاء به عذاب خداى تعالى بوده. | ||
از جمله امت هاى مذكور، يكى قوم نوح و عاد - كه قوم هود پيغمبر بودند - و ثمود - كه قوم صالح پيغمبر بودند - و قوم ابراهيم، قوم لوط و اصحاب مَديَن - يعنى قوم شعيب - است، و نيز تكذيب موسى را نام مى برد. | |||
بعضى گفته اند: اگر نفرمود «قوم موسى»، بدين خاطر است كه قوم موسى، بنى اسرائيل بود كه به وى ايمان آوردند و تكذيب كنندگان موسى، فرعون و قوم او بودند. | |||
«'''فَأملَيتُ لِلكَافِرِينَ ثُمَّ أخَذتُهُم فَكَيفَ كَانَ نَكِير'''» - كلمۀ «املاء»، به معناى مهلت دادن و تأخير اجل است. و كلمۀ «نكير»، به معناى انكار است. | |||
«''' | و معناى آيه اين است كه: من به كافرانى كه رسول خدا را انكار و تكذيب كردند، مهلت دادم. پس آنگاه آنان را گرفتم - كلمه «گرفتن»، كنايه از عذاب است - پس انكار من ايشان را در تكذيب و كفرشان چگونه بود؟ اين تعبير هم كنايه از نهايت درجه انكار، و شدت عقاب است. | ||
«'''فَكَأَيِّن مِن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَ هِىَ ظالِمَةٌ فَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِهَا وَ بِئرٍ مُّعَطّلَةٍ وَ قَصرٍ مَّشِيدٍ'''»: | |||
«قَريَةٍ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا» عبارت است از قريه اى كه ديوارهاى آن روى سقفه ايش ريخته باشد. يعنى به كلى خراب شده باشد. و «بِئرِ مُعَطّلَة»، يعنى چاهى كه ديگر كسى از اهل آبادى كنار آن نمى آيد تا آب بردارد. چون كسى در آبادى نمانده. و «قَصرٍ مَشِيد»، يعنى كاخ هايى كه با گچ ساخته شده باشد. چون كلمه «شيد»، به معناى گچ است. | |||
«'''فَكَأيِّن مِن قَريَةٍ أهلَكنَاهَا'''» - ظاهر سياق مى رساند كه اين جمله بيان باشد براى جملۀ «فَكَيفَ كَانَ نَكِير»، كه در آيه قبلى بود. و جملۀ «وَ بِئرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصرٍ مَشِيدٍ»، عطف بر «قريه» است. | |||
و معناى آن، اين است كه: چه بسيار قريه ها كه ما اهل آن ها را به خاطر اين كه ظالم بودند و در حالى كه مشغول ظلم بودند، هلاك كرديم. در نتيجه آن قريه هاى آباد، به صورت خرابه هايى در آمد كه ديوارها روى سقف ها فرو ريخته و چه بسا چاه هاى آب كه تعطيل شد. چون آيندگان كنار چاه براى برداشتن آب، همه هلاك شدند. ديگر كسى نيست كه از آب آن ها بنوشد و چه بسيار قصرهاى با گچ ساخته شده، كه ساكنانش هلاك شدند. حتى نشانه اى از آن ها نمانده و صدايى از آن ها به گوش نمى رسد. | |||
و مقصود از اهل چاه ها، ده نشين ها و مقصود از كاخ نشين ها، شهری ها هستند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۴۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۴۹ </center> | ||
<span id='link378'><span> | <span id='link378'><span> | ||
==از سرگذشت امتهاى گذشته عبرت بگيريد! == | ==از سرگذشت امتهاى گذشته عبرت بگيريد! == | ||
«'''أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فى الاَرْضِ فَتَكُونَ لهَُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بهَا أَوْ ءَاذَانٌ يَسمَعُونَ بهَا...'''»: | «'''أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فى الاَرْضِ فَتَكُونَ لهَُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بهَا أَوْ ءَاذَانٌ يَسمَعُونَ بهَا...'''»: |
ویرایش