۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
==اقوال مفسران در باره آيه: «و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها...»== | ==اقوال مفسران در باره آيه: «و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها...»== | ||
«''' | «'''وَ سَبِّح بِحَمدِ رَبِّك'''» - يعنى: او را در حالى منزه بدار كه مشغول به حمد و نيايش باشى. چون اين حوادث كه تحملش مشكل و صبر بر آن دشوار است، نسبتى با عوامل خود دارد، كه البته از اين نظر حوادثى است بد و زشت، كه بايد خداى را از آن منزه بدارى، و نسبت ديگرى به خداى تعالى دارد كه همان اذن خدا است، كه به اين نسبت همه حوادثى است جميل، و جز مصالحى عمومى كه باعث اصلاح نظام هستى است، بر آن مترتب نمى شود، و از اين نظر بايد خداى را حمد و ثنا گويى. | ||
«''' | «'''قَبلَ طُلُوعِ الشَّمسِ وَ قَبلَ غُرُوبِهَا'''» - دو كلمه «قبل»، دو ظرف اند، براى تسبيح و حمد پروردگار. | ||
«''' | «'''وَ مِن آنَاءِ اللَّيلِ فَسَبِّح'''» - اين جمله، نظير جملۀ «وَ إيَّاىَ فَارهَبُون» است، كه «فاى» تفريع بر سر فعل آمده و مفعول مقدم ذكر شده است. و كلمۀ «آنَاء»، بر وزن «افعال»، جمع «اِنى»، و يا «اِنو» - به كسر همزه است - كه به معناى وقت است. | ||
و كلمۀ «مِن»، براى تبعيض است و جار و مجرور، متعلق به فعل «سَبِّح» است و تقدير آن «وَ بَعضَ آنَاءِ الَّليلِ سَبِّح فِيهَا: و در بعضى اوقات شب، تسبيح بگوى» مى باشد. و كلمۀ «اطراف»، در جملۀ «أطراف النَّهَار»، به طورى كه گفته اند، منصوب به حذف حرف جرّ است و به جملۀ «مِن آنَاء» عطف شده و تقدير آن «وَ سَبِّح فِى أطرَافِ النَّهَار» است. | |||
دسته اول گفته اند: مجموع آيه دلالت دارد بر امر به نمازهاى پنجگانه يوميه پس | و اما اين كه مقصود از «أطراف النهار» چيست، آيا قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن است، يا وقتى ديگر است؟ كلمات مفسران مختلف شده، كه به زودى بدان اشاره خواهيم كرد. | ||
تسبيحى كه در آيه ذكر شده، مطلق است و از جهت لفظ دلالتى ندارد كه مقصود از آن، نمازهاى واجب يوميه باشد، كه بعضى از مفسران گفته اند، و يا مطلق نماز باشد، كه بعضى به تبعيت از روايتى كه از بعضى از قدما مانند قتاده و غيره نقل شده، بر آن اصرار ورزيده اند. | |||
دسته اول گفته اند: مجموع آيه دلالت دارد بر امر به نمازهاى پنجگانه يوميه. پس جملۀ «قَبلَ طُلُوعِ الشَّمسِ»، به نماز صبح، و جملۀ «وَ قَبلَ غُرُوبِهَا»، به نماز عصر، و جملۀ «وَ مِن آنَاءِ اللَّيل»، به نماز مغرب و عشاء، و جملۀ «أطرافَ النَّهار»، به نماز ظهر دلالت دارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۳۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۳۰ </center> | ||
جهت بوده كه اگر روز را دو نيم | و اگر وقت نماز ظهر را «اطراف روز» خوانده، با اين كه وقت آن نيمه روز است، بدين جهت بوده كه اگر روز را دو نيم كنيم، ظهر در طرف آخر نيمه اول قرار دارد. چون ظهر، همان آخر نيمه اول است. و نيز در طرف اول نيمه دوم قرار دارد، چون درست است كه ظهر يك وقت است، ولى در آن، دو اعتبار هست: يكى اعتبار اين كه آخر نيمه اول روز است و ديگر، اعتبار اين كه اول نيمه دوم است. پس خلاصه اين شد كه اين يك وقت دو طرفه است. | ||
و اما | و اما اين كه چرا دو طرف را «اطراف» خوانده، با اين كه اطراف جمع است و به كمتر از سه عدد اطلاق نمى شود؟ | ||
جواب مى گوييم: هر چند معروف همين است كه كلمه جمع در لغت عرب به عدد سه و بالاتر اطلاق مى شود، ولى گاهى هم، به دو اطلاق شده است. در آيه مورد بحث هم، به همان اعتبار بوده. | |||
و | بعضى گفته اند: مراد از «نهار»، جنس نهار است. پس در حقيقت «اطراف نهار»، يعنى اول و آخر روزها، و اول و آخر روزها، جمع و بيش از دو طرف است. و از اين قبيل سخنان و اعتراض ها و جواب ها در ميان مفسران بسيار شده. | ||
وليكن انصاف اين است كه: توجيه مذكور، از فهم بسيار دور است. پس بعد از اين همه حرف، ذوق سليم نمى تواند وسط روز را چند طرف روز بداند، و آن فرض ها و اعتبارات را كه در توجيه اطراف گذشت، فروض و اعتبارات وهميه اى مى داند كه هيچ گوينده اى را مجبور نمى داند كه در مقام تخاطب به اعتبار آن فروض، لفظ جمع بياورد. نكته ادبى هم كه ذوق سليم را قانع سازد، در بين نيست. | |||
و وقتى از ايشان | و اما آنان كه گفته اند: مراد از «تسبيح» و «تحميد»، غير فرائض و مطلق تسبيح و حمد است، كه يا با يادآورى، نزاهت و ثناء و تحميد قلبى باشد و يا با زبان، گفتن سبحان اللّه و الحمد اللّه صورت گيرد، و يا اعم از ذكر قلبى و زبانى باشد. چنين كسانى درباره فقرات آيه، اين طور گفته اند كه: مراد از قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن و آناء شب، صبح و عصر و اوقات شب است، و مراد از اطراف روز، باز همان صبح و عصر است. | ||
و وقتى از ايشان سؤال شود كه: اشكال اطلاق اطراف را كه صيغه جمع است، بر صبح و عصر كه دو وقت است، چه مى كنيد؟ نظير آن جوابى را مى دهند كه در نظريه سابق گذشت، كه كمترين عدد در صيغه جمع دو است، نه سه. | |||
و اما اشكال اين كه بنا به گفته شما، تسبيح صبح و عصر، دو بار تكرار مى شود؟ در پاسخ، بعضى از آنان مى گويند: هيچ عيبى ندارد تكرار شده باشد. براى اين كه هم صبح و عصر اول را تأكيد مى كند و هم مى رساند كه نسبت به تسبيح در آن دو وقت، عنايت بيشترى هست. از بعضى ديگرشان چنين بر مى آيد كه در پاسخ مى گويند: مراد از اطراف، صبح و عصر و ظهر است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۳۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۳۱ </center> | ||
و شما خواننده خوب مى دانيد كه همان اشكالى كه به وجه سابق وارد مى | و شما خواننده خوب مى دانيد كه همان اشكالى كه به وجه سابق وارد مى شد، با مختصر تفاوتى، بر اين وجه نيز وارد مى شود و اشكال، همه اش از ناحيه جملۀ «وَ أطرافَ النَّهار» شده، كه چگونه با وسط روز و يا صبح و عصر منطبق شود؟ | ||
و پاسخى كه بتواند اشكال را حل كند، اين است كه گفته شود: كلمۀ «أطرافَ النَّهار»، مفعولٌ معه است، نه ظرف، تا كلمه «فِى» در تقدير گرفته شود. (و اين پاسخ را كه من آورده ام، كسى از مفسران، به اين نحو نگفته). | |||
و مراد از | و مراد از «اطراف نهار»، ماقبل از طلوع آفتاب و ماقبل از غروب آن است، كه چون دو وقت وسيع هستند و براى هر يك اجزايى است كه هر جزء آن نسبت به ظهر يك طرف روز حساب مى شود و صحيح است كه اين دو هنگام را چندين طرف براى روز به حساب آورد، همچنان كه صحيح است دو طرف روز حسابش كرد، چون در عرف هم مى بينيم همان طور كه قبل از آفتاب را اول روز مى نامند، اوائل روز هم مى نامند و اين، به همان اعتبارى است كه گفتيم يك هنگام را به چند جزء تجزيه مى كنند، كه كلمه قبل از آفتاب، بر همه اش صادق است و همچنين قبل از غروب را. هم آخر روز مى نامند و هم اواخر روز. | ||
و بنابراين | و بنابراين وجه، برگشت معناى آيه به مثل اين مى شود كه بگوييم: «وَ سَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ قَبلَ طُلُوعِ الشَّمسِ وَ قَبلَ غُرُوبِهَا وَ هِىَ أطرَافُ النَّهَارِ وَ بَعضُ أوقَاتِ اللَّيلِ سَبِّح فِيهَا مَعَ أطرَافِ النَّهار». يعنى: قبل از طلوع آفتاب و غروب آن، كه اطراف روز هستند و در پاره اى اوقات شب، در آن تسبيح كن، با اطراف نهار، كه مأمور به تسبيح در آن شدى. | ||
ویرایش