گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




«'''إِلا مَن تَاب وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولَئك يَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ وَ لا يُظلَمُونَ شيْئاً'''»:
«'''إِلا مَن تَاب وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولَئك يَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ وَ لا يُظلَمُونَ شيْئاً'''»:


اين آيه استثنايى از آيه سابق است ، و مى فرمايد: كسانى كه از اين راه شيطانى برگردند و ايمان آورده عمل صالح كنند داخل بهشت گشته و به هيچ وجه ظلم نمى شوند بلكه به همان طبقه گذشته كه مورد انعام خدا بودند ملحق مى گردند البته با آنان ، نه اينكه از آنان باشند همچنانكه در آيه ((و من يطع اللّه و الرسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا(( نيز فرمود: كسانى كه خدا و رسول را اطاعت مى كنند با كسانى (نه از كسانى) خواهند بود كه خدا به ايشان انعام فرموده ، كه عبارتند از انبياء و صديقين و شهداء و صالحين ، كه نيكو رفقايى هستند.
اين آيه، استثنايى از آيه سابق است، و مى فرمايد: كسانى كه از اين راه شيطانى برگردند و ايمان آورده، عمل صالح كنند، داخل بهشت گشته و به هيچ وجه ظلم نمى شوند، بلكه به همان طبقه گذشته، كه مورد انعام خدا بودند، ملحق مى گردند. البته با آنان، نه اين كه از آنان باشند. همچنان كه در آيه «وَ مَن يُطِعِ اللّهِ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أنعَمَ اللّهُ عَلَيهِم مِنَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاء وَ الصَّالِحِين وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً» نيز فرمود: كسانى كه خدا و رسول را اطاعت مى كنند، با كسانى (نه از كسانى) خواهند بود كه خدا به ايشان انعام فرموده، كه عبارتند از انبياء و صدّيقين و شهداء و صالحين، كه نيكو رفقايى هستند.


«'''فاولئك يدخلون الجنه'''» - اين جمله از باب به كار بردن مسبب در جاى سبب است ، و اصل آن ((اولئك يوفون اجرهم (( است ، يعنى ايشان به تمام و كمال اجر خود را مى يابند، به دليل اينكه بعد از آن فرموده: ((و لا يظلمون شيئا(( چون ظلم نشدن در كوچكترين عمل از لوازم يافتن اجر تمام و كمال است ، نه از لوازم داخل بهشت شدن .
«'''فَأُولَئِكَ يَدخُلُونَ الجَنَّة'''» - اين جمله، از باب به كار بردن مسبّب در جاى سبب است، و اصل آن «أُولَئِكَ يُوفُونَ أجرَهُم» است. يعنى ايشان به تمام و كمال، اجر خود را مى يابند. به دليل اين كه بعد از آن فرموده: «وَ لَا يُظلَمُونَ شَيئاً». چون ظلم نشدن در كوچكترين عمل، از لوازم يافتن اجر تمام و كمال است، نه از لوازم داخل بهشت شدن.


«'''جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتى وَعَدَ الرَّحْمَانُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا'''»:
«'''جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتى وَعَدَ الرَّحْمَانُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا'''»:


كلمه ((عدن (( به معناى اقامت است ، و اگر بهشت را عدن ناميده اند اشاره به اين است كه انسان بهشتى در بهشت ، جاودان و ابدى است ، و كلمه ((وعده به غيب (( وعده به چيزى است كه موعود فعلا آن را نمى بيند، و ((ماتى (( بودن ((وعد(( به اين است كه تخلف نكند، در مجمع البيان گفته : كلمه ((ماتى (( اسم مفعول است ولى معناى فاعل دارد، چون درست است كه تو، به آن وعده مى رسى ، ولى آن هم به تو مى رسد، هم چنانكه هر چيز كه به آدمى برسد آدمى هم به آن مى رسد،
كلمۀ «عَدن»، به معناى اقامت است، و اگر بهشت را «عَدن» ناميده اند، اشاره به اين است كه انسان بهشتى در بهشت، جاودان و ابدى است، و كلمۀ «وعده به غيب»، وعده به چيزى است كه موعود فعلا آن را نمى بيند، و «مَأتى» بودن «وعد»، به اين است كه تخلف نكند.
 
در مجمع البيان گفته: كلمۀ «مَأتِى»، اسم مفعول است، ولى معناى فاعل دارد. چون درست است كه تو، به آن وعده مى رسى، ولى آن هم به تو مى رسد، همچنان كه هر چيز كه به آدمى برسد، آدمى هم به آن مى رسد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۰۶ </center>
هم گفته مى شود پنجاه سال بر من آمد، و هم من به پنجاه رسيدم ، بعضى ديگر گفته اند: موعود آدمى نيست، بلكه بهشت است و مؤ منين به بهشت مى رسند، نه اين كه بهشت به مؤمنين برسد.
هم گفته مى شود: «پنجاه سال بر من آمد»، و هم «من به پنجاه رسيدم». بعضى ديگر گفته اند: موعود آدمى نيست، بلكه بهشت است و مؤمنان به بهشت مى رسند، نه اين كه بهشت به مؤمنان برسد.


«'''لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً إِلا سلَماً وَ لهَُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا'''»:
«'''لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً إِلّا سلَاماً وَ لهَُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا'''»:


همانطور كه در اين آيه بيان فرموده يكى از خصوصى ترين صفات بهشت آن است كه در آن لغوى شنيده نمى شود، و خداى تعالى به اين نعمت در چند جا منت نهاده كه به زودى تفصيلش را در جاى مناسبى ان شاء اللّه بيان مى كنيم.
همان طور كه در اين آيه بيان فرموده، يكى از خصوصى ترين صفات بهشت، آن است كه در آن لغوى شنيده نمى شود. و خداى تعالى به اين نعمت، در چند جا منت نهاده، كه به زودى تفصيلش را در جاى مناسبى إن شاء اللّه، بيان مى كنيم.


و اگر سلام را از آن استثناء كرده استثناى منفصل است ، و كلمه ((سلام (( قريب المعناى با امن است - كه در سابق فرق ميان آن دو گذشت - و خلاصه اش اين بود كه وقتى به كسى مى گويى تو از من در امانى معنايش اين است كه از من حركت و سخنى كه ناراحتت كند نخواهى ديد، ولى وقتى به كسى مى گويى سلام من بر تو باد، معنايش ‍ اين است كه نه تنها چيزى كه ناراحتت كند نمى بينى ، بلكه هر چه مى بينى چيزى خواهد بود كه ناراحتت نمى كند، و اهل بهشت اين سلام را از ملائكه و از رفقاى بهشتى خود مى شنوند، همچنان كه خداى تعالى از ملائكه حكايت كرده كه مى گويند ((سلام عليكم طبتم (( و به رفقاى بهشتى نسبت داده فرموده ((فسلام لك من اصحاب اليمين ((
و اگر «سلام» را از آن استثناء كرده، استثناى منفصل است. و كلمۀ «سلام»، قريب المعناى با «أمن» است - كه در سابق فرق ميان آن دو گذشت - و خلاصه اش، اين بود كه:


«'''و لهم رزقهم فيها بكره و عشيا'''» - ظاهر كلام اين است كه آمدن رزق در صبح و شام كنايه باشد از آمدن آن پشت سر هم و بدون انقطاع .
وقتى به كسى مى گويى: «تو از من در امانى»، معنايش اين است كه از من حركت و سخنى كه ناراحتت كند، نخواهى ديد. ولى وقتى به كسى مى گويى: «سلام من بر تو باد»، معنايش اين است كه نه تنها چيزى كه ناراحتت كند، نمى بينى، بلكه هرچه مى بينى، چيزى خواهد بود كه ناراحتت نمى كند، و اهل بهشت اين سلام را از ملائكه و از رفقاى بهشتى خود مى شنوند. همچنان كه خداى تعالى، از ملائكه حكايت كرده كه مى گويند: «سَلَامٌ عَلَيكُم طِبتُم»، و به رفقاى بهشتى نسبت داده، فرموده: «فَسَلَامٌ لَكَ مِن أصحَابِ اليَمِين».
 
«'''وَ لهُم رِزقُهُم فِيهَا بُكرَةً وَ عَشِيّا'''» - ظاهر كلام اين است كه آمدن رزق در صبح و شام، كنايه باشد از آمدن آن، پشت سرّ هم و بدون انقطاع.


«'''تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى نُورِث مِنْ عِبَادِنَا مَن كانَ تَقِيًّا'''»:
<span id='link87'><span>
<span id='link87'><span>
==نكته اى در مورد تعبير از بهشت به ميراثى كه به متقين مى رسد ==
==نكته اى در مورد تعبير از بهشت، به ميراثى كه به متقين مى رسد ==
«'''تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كانَ تَقِيًّا'''»:
 
كلمه ((ارث (( و ((وراثت (( به معناى اين است كه مال و يا شبه مالى از شخصى به ديگرى برسد، بعد از آنكه شخص اول آن را با مردن خود و يا با جلاى وطن و امثال آن ترك گفته باشد.
كلمه ((ارث (( و ((وراثت (( به معناى اين است كه مال و يا شبه مالى از شخصى به ديگرى برسد، بعد از آنكه شخص اول آن را با مردن خود و يا با جلاى وطن و امثال آن ترك گفته باشد.


۱۶٬۳۴۰

ویرایش