گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:


==وجه نامگذاری شب قدر، و تکرار آن در هر سال==
==وجه نامگذاری شب قدر، و تکرار آن در هر سال==
در اين سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را، «شب قدر» ناميده. و ظاهرا مراد از «قدر»، تقدير و اندازه گيرى است. پس شب قدر، شب اندازه گيرى است. خداى تعالى در آن شب، حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى كند. زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيزهايى ديگر از اين قبيل را مقدر مى سازد. آيه سورۀ «دخان» هم - كه در وصف شب قدر است - بر اين معنا دلالت دارد: «فيها يفرق كُلّ أمر حكيم أمرا من عندنا أنّا كنّا مرسلين رحمة من ربّك». چون «فرق»، به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است، و «فرق هر امر حكيم» جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه اى كه بايد رُخ دهد را، با تقدير و اندازه گيرى مشخص سازند.
در اين سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را، «شب قدر» ناميده. و ظاهرا مراد از «قدر»، تقدير و اندازه گيرى است. پس شب قدر، شب اندازه گيرى است. خداى تعالى در آن شب، حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى كند. زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيزهايى ديگر از اين قبيل را مقدر مى سازد.  
 
آيه سورۀ «دخان» هم - كه در وصف شب قدر است - بر اين معنا دلالت دارد: «فيها يفرق كُلّ أمر حكيم أمرا من عندنا أنّا كنّا مرسلين رحمة من ربّك». چون «فرق»، به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است، و «فرق هر امر حكيم» جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه اى كه بايد رُخ دهد را، با تقدير و اندازه گيرى مشخص سازند.


و از اين استفاده مى شود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد، نيست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر مى شود. پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى، شب قدرى هست، كه در آن شب، امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدّر مى شود.
و از اين استفاده مى شود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد، نيست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر مى شود. پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى، شب قدرى هست، كه در آن شب، امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدّر مى شود.


براى اين كه اين فرض امكان دارد كه در يكى از شب هاى قدر چهارده قرن گذشته، قرآن يكپارچه نازل شده باشد، ولى اين فرض معنا ندارد كه در آن شب، حوادث تمامى قرون گذشته و آينده تعيين گردد. علاوه بر اين، كلمۀ «يُفرَقُ» به خاطر اين كه فعل مضارع است، استمرار را مى رساند. در سوره مورد بحث هم كه فرموده: «شب قدر از هزار ماه بهتر است»، و نيز فرموده: «ملائكه در آن شب نازل مى شوند»، مؤيد اين معناست.
براى اين كه اين فرض امكان دارد كه در يكى از شب هاى قدر چهارده قرن گذشته، قرآن يكپارچه نازل شده باشد، ولى اين فرض معنا ندارد كه در آن شب، حوادث تمامى قرون گذشته و آينده تعيين گردد.  
 
علاوه بر اين، كلمۀ «يُفرَقُ» به خاطر اين كه فعل مضارع است، استمرار را مى رساند. در سوره مورد بحث هم كه فرموده: «شب قدر از هزار ماه بهتر است»، و نيز فرموده: «ملائكه در آن شب نازل مى شوند»، مؤيد اين معناست.


پس وجهى براى تفسير زير نيست كه بعضى كرده و گفته اند: «شب قدر، در تمام دهر فقط يك شب بود و آن شبى بود كه قرآن، در آن نازل گرديد،
پس وجهى براى تفسير زير نيست كه بعضى كرده و گفته اند: «شب قدر، در تمام دهر فقط يك شب بود و آن شبى بود كه قرآن، در آن نازل گرديد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۲ </center>
و ديگر تكرار نمى شود. و همچنين، تفسير ديگرى كه بعضى كرده و گفته اند: تا رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» زنده بود، شب قدر در هر سال تكرار مى شد، و بعد از رحلت آن جناب، خدا شب قدر را هم از بين برد. و نيز سخن آن مفسّر ديگر كه گفته: شب قدر، تنها يك شب معين در تمام سال است، نه در ماه رمضان. و نيز سخن آن مفسّر ديگر كه گفته: شب قدر، شبى است در تمام سال، ولى در هر سال، يك شب نامعلومى است. در سال بعثت در ماه رمضان بوده، در سال هاى ديگر در ماه هاى ديگر. مثلا شعبان يا ذى القعده واقع مى شود، هيچ يك از اين اقوال درست نيست.
و ديگر تكرار نمى شود. و همچنين، تفسير ديگرى كه بعضى كرده و گفته اند: تا رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» زنده بود، شب قدر در هر سال تكرار مى شد، و بعد از رحلت آن جناب، خدا شب قدر را هم از بين برد.  
 
و نيز سخن آن مفسّر ديگر كه گفته: شب قدر، تنها يك شب معين در تمام سال است، نه در ماه رمضان. و نيز سخن آن مفسّر ديگر كه گفته: شب قدر، شبى است در تمام سال، ولى در هر سال، يك شب نامعلومى است. در سال بعثت در ماه رمضان بوده، در سال هاى ديگر در ماه هاى ديگر. مثلا شعبان يا ذى القعده واقع مى شود، هيچ يك از اين اقوال درست نيست.


بعضى ديگر گفته اند: كلمۀ «قدر» به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را «شب قدر» خوانده، به خاطر اهتمامى بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و يا عنايتى كه به عبادت متعبّدين در آن شب داشته.
بعضى ديگر گفته اند: كلمۀ «قدر» به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را «شب قدر» خوانده، به خاطر اهتمامى بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و يا عنايتى كه به عبادت متعبّدين در آن شب داشته.
خط ۱۵۵: خط ۱۶۱:
بعضى ديگر گفته اند: كلمۀ «قدر» به معناى ضيق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت «قدر» خوانده اند كه زمين، با نزول ملائكه تنگ مى گردد. و اين دو وجه، به طورى كه ملاحظه مى كنيد، چنگى به دل نمى زند.
بعضى ديگر گفته اند: كلمۀ «قدر» به معناى ضيق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت «قدر» خوانده اند كه زمين، با نزول ملائكه تنگ مى گردد. و اين دو وجه، به طورى كه ملاحظه مى كنيد، چنگى به دل نمى زند.


پس حاصل آيات مورد بحث، به طورى كه ملاحظه كرديد، اين شد كه: شب قدر، بعينه يكى از شب هاى ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال، در آن شب همۀ امور احكام مى شود. البته منظورمان «احكام» از جهت اندازه گيرى است. خواهيد گفت: پس هيچ امرى از آن صورت كه در شب قدر تقدير شده باشد، در جاى خودش با هيچ عاملى دگرگون نمى شود؟ در پاسخ مى گوييم: نه، هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدّر بشود، ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود. چون كيفيت موجود شدن مقدّر، امرى است و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است. همچنان كه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، همچنان كه در قرآن كريم آمده: «يمحوا اللّه ما يشاء و يثبت و عنده أُمّ الكتاب».
پس حاصل آيات مورد بحث، به طورى كه ملاحظه كرديد، اين شد كه: شب قدر، بعينه يكى از شب هاى ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال، در آن شب همۀ امور احكام مى شود. البته منظورمان «احكام» از جهت اندازه گيرى است.  
 
خواهيد گفت: پس هيچ امرى از آن صورت كه در شب قدر تقدير شده باشد، در جاى خودش با هيچ عاملى دگرگون نمى شود؟  
 
در پاسخ مى گوييم: نه، هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدّر بشود، ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود. چون كيفيت موجود شدن مقدّر، امرى است و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است. همچنان كه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، همچنان كه در قرآن كريم آمده: «يَمحُوا اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثَبِّتَ وَ عِندَهُ أُمُّ الكِتَاب».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۶۳ </center>
علاوه بر اين، استحكام امور به حسب تحققش مراتبى دارد. بعضى از امور، شرايط تحققش موجود است و بعضى ها ناقص است. و احتمال دارد كه در شب قدر، بعضى از مراتب احكام تقدير بشود و بعضى ديگرش، به وقت ديگر موكول گردد. اما آنچه از روايات بر مى آيد و به زودى رواياتش از نظر خواننده خواهد گذشت، با اين وجه سازگار نيست.
علاوه بر اين، استحكام امور به حسب تحققش مراتبى دارد. بعضى از امور، شرايط تحققش موجود است و بعضى ها ناقص است. و احتمال دارد كه در شب قدر، بعضى از مراتب احكام تقدير بشود و بعضى ديگرش، به وقت ديگر موكول گردد. اما آنچه از روايات بر مى آيد و به زودى رواياتش از نظر خواننده خواهد گذشت، با اين وجه سازگار نيست.


* «'''وَ مَا أَدْرَاك مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ'''»:
«'''وَ مَا أَدْرَاك مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ'''»:


اين جمله، كنايه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش. چون با اين كه ممكن بود در نوبت دوم ضمير ليلة القدر را بياورد، خود آن را تكرار كرد. واضح تر بگويم، با اين كه مى توانست بفرمايد: «و ما أدريك ما هى، هى خير من ألف شهر»، براى بار دوم و بار سوم، خود كلمه را آورد و فرمود: «و ما أدريك ما ليلة القدر ليلة القدر خير من ألف شهر».
اين جمله، كنايه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش. چون با اين كه ممكن بود در نوبت دوم ضمير ليلة القدر را بياورد، خود آن را تكرار كرد. واضح تر بگويم، با اين كه مى توانست بفرمايد: «وَ مَا أدرَيكَ مَا هِى، هِىَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهر»، براى بار دوم و بار سوم، خود كلمه را آورد و فرمود: «وَ مَا أدرَيكَ مَا لَيلَةُ القَدر لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهر».
<span id='link391'><span>
<span id='link391'><span>


۱۷٬۰۵۲

ویرایش