۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==بيان فساد گفتار كسانى كه زوجيت متعه را انكار كرده اند == | ==بيان فساد گفتار كسانى كه زوجيت متعه را انكار كرده اند == | ||
با اين بيان، فساد گفتار جمعى از | با اين بيان، فساد گفتار جمعى از مفسران روشن شد كه گفته اند: متعه، زوجيت نيست. براى اين كه اگر زوجيت بود، احكام زوجيت در آن جارى مى شد. مثلا بيش از چهار متعه جايز نمى بود، و ميراث، نفقه، احصان (كه زنايش محصنه باشد) و غيره در آن جريان مى يافت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۸ </center> | ||
و | و وجه فساد آن، اين است كه زوجيت دو قسم است: يكى «دائمى»، كه احكامى مخصوص به خود دارد، و ديگرى «موقت»، كه آن هم احكامى مخصوص به خود دارد، كه بعضى از احكام آن، همان احكام نكاح دائمى است. چون بناى متعه بر تسهيل است. | ||
و اگر كسى اشكال كند كه تشريع متعه و قانونى بودن | و اگر كسى بگويد كه تشريع ازدواج براى اين بود كه نسل باقى بماند، و اين با ازدواج دائمى ميّسر است و عقد متعه، تنها براى دفع شهوت و انزال منى است و درست همان غرضى از آن مطلوب است كه در زنا است. پس متعه هم زنا است! | ||
در جواب مى گوييم: بقاى نسل، حكمت ازدواج است، نه علت آن، تا صدق ازدواج دائر مدار آن باشد. به شهادت اين كه مى دانيم كه ازدواج دائمى زن نازا و يائسه و يا كودك و دختر بچه، صحيح است، با اين كه توليد نسل نمى شود. علاوه بر اين، مگر متعه با توليد نسل منافات دارد؟ مگر نگفتيم كه عبداللّه و عروة بن زبير، هر دو از اسماء، دختر ابوبكر بودند، كه متعه زبير بود. | |||
و اگر كسى اشكال كند كه تشريع متعه و قانونى بودن آن، يك قسم توهين به زن است. زيرا زن را ملعبه و بازيچه مردان مى سازد كه چون توپ بازى، هر دم دست كسى بيفتد. (اين اشكال را صاحب المنار و غيره ذكر كرده اند). | |||
در پاسخش مى گوييم: اول اين كه نخستين كسى كه اين اشكال به او وارد مى شود، خود شارع اسلام است. چون در اين كه شارع متعه را در صدر اسلام تا مدتى تشريع كرده بود، هيچ حرفى نيست، هر جوابى كه شارع داد، همان جواب ما نيز خواهد بود. | |||
و دوم اين كه: تمام آن اغراضى كه در متعه هست - از قبيل لذت بردن و دفع شهوت، توليد فرزند، اگر انس و محبت (و به قول شما بازيچه شدن) در مرد و زن مشترك است، و ديگر معنا ندارد بگويى در متعه فقط زن ملعبه مى شود، مگر اين كه بخواهى لجبازى و جدال كنى. | و دوم اين كه: تمام آن اغراضى كه در متعه هست - از قبيل لذت بردن و دفع شهوت، توليد فرزند، اگر انس و محبت (و به قول شما بازيچه شدن) در مرد و زن مشترك است، و ديگر معنا ندارد بگويى در متعه فقط زن ملعبه مى شود، مگر اين كه بخواهى لجبازى و جدال كنى. | ||
البته اين بحث تتمه اى دارد كه به زودى، در بحثى جداگانه خواهد | البته اين بحث تتمه اى دارد كه به زودى، در بحثى جداگانه خواهد آمد، إن شاء الله تعالى. | ||
<span id='link16'><span> | <span id='link16'><span> | ||
و در الدرالمنثور است كه ابن منذر و ابن ابى حاتم و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - از ابن ابى مليكه روايت كرده اند كه گفت : از عايشه پيرامون متعه پرسيدم. گفت: بين من و شما، حَكَم، كتاب خدا | |||
و در الدرالمنثور است كه ابن منذر و ابن ابى حاتم و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - از ابن ابى مليكه روايت كرده اند كه گفت: از عايشه پيرامون متعه پرسيدم. گفت: بين من و شما، حَكَم، كتاب خدا است. آنگاه اين آيه را تلاوت كرد: «وَ الّذِينَ هُم لِفُرُوجِهِم حَافِظُون إلّا عَلَى أزوَاجِهِم أو مَا مَلَكَت أيمَانُهُم». سپس گفت: اگر كسى جز آنچه كه خدا به او تزويج كرده و يا ملك او نموده است، زن ديگرى بخواهد، او از تجاوزكاران است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۹ </center> | ||
مؤلف: نظير اين | مؤلف: نظير اين روايت، از قاسم بن محمد نقل شده. جواب اين دو روايت، همان طور كه گفتيم، اين است كه زن متعه شده، زوجه است، و آيه شريفه، على رغم اين روايت، آن را تجويز كرده. | ||
و در تفسير قمى، در ذيل آيه: «فَمَنِ ابتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ العَادُون» گفته: يعنى كسى كه از اين حدّ و مرز تجاوز كند. | |||
و نيز در همان كتاب، در ذيل آيه: «وَ الَّذِينَ هُم عَلَى صَلَوَاتِهِم يُحَافِظُون» گفته: يعنى اوقات نماز و حدودش را حفظ مى كنند. | |||
و | و در كافى، به اسناد خود، از فضيل روايت كرده كه مى گويد: از حضرت باقر «عليه السلام» پرسيدم: منظور از آيه «الَّذِينَ هُم عَلَى صَلَوَاتِهِم يُحَافِظُون» چيست؟ | ||
فرمود: مقصود نمازهاى واجب است. آنگاه پرسيدم: منظور از آيه «وَ الَّذِينَ هُم عَلَى صَلَوَاتِهِم دَائِمُون» چيست؟ فرمود: نمازهاى نافله است. | |||
و در مجمع البيان مى گويد روايت از رسول خدا | و در مجمع البيان مى گويد: روايت از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» رسيده كه فرمود: هيچيك از شما نيست مگر آن كه داراى دو منزل است، منزلى در بهشت و منزلى در آتش. اگر كسى بميرد و داخل آتش شود، اهل بهشت، منزلش را ارث مى برند. | ||
مؤلف: نظير اين روايت را قمى، در تفسير خود، به سندى كه به | مؤلف: نظير اين روايت را قمى، در تفسير خود، به سندى كه به ابوبصير دارد، از امام صادق «عليه السلام» در ضمن حديثى مفصل آورده. و باز نظير آن، در ذيل آيه: «وَ أنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إذ قُضِىَ الأمرُ»، در جلد چهاردهم اين كتاب گذشت. | ||
<span id='link17'><span> | <span id='link17'><span> |
ویرایش