۱۶٬۳۳۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==قرائن و شواهد ديگرى بر مشروعيت متّعه == | ==قرائن و شواهد ديگرى بر مشروعيت متّعه == | ||
از اين هم كه بگذريم، عده اى از كسانى كه به متعه در زمان رسول خدا | از اين هم كه بگذريم، عده اى از كسانى كه به متعه در زمان رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» عمل مى كردند، از معروفين صحابه بودند، و اين گونه افراد با آن همه مراقبتى كه در حفظ ظواهر احکام دین | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۷ </center> | ||
داشتند، چطور ممكن است از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» توقع داشته باشند كه حرام خدا را بر ايشان حلال كند، و چطور خود آن ها، آن را كارى زشت ندانستند، و چطور به چنين عار و ننگى تن در دادند؟ از جمله كسانى كه متعه كرد، «زبير» بود كه اسماء دختر ابوبكر را صيغه كرد و از او، عبداللّه بن زبير و برادرش عروه بن زبير متولد شدند، و هر دو از زبير ارث بردند، و پدر و فرزندان همه از صحابه بودند. | |||
باز از اين هم كه بگذريم، روايات | باز از اين هم كه بگذريم، روايات دالّ بر نهى رسول خدا «صلى الله عليه و آله» از متعه آن قدر تهافت و تناقض دارد كه نمى شود به آن ها تمسك كرد. دليل محكمى هم كه به آن تمسك شده و همه قبولش كرده اند، يعنى كلام عمر بن خطاب، كه در ايام خلافتش از متعه نهى نمود، و رواياتى كه از او پيرامون اين داستان نقل شده، همه روايات نهى و داستان نسخ را رد مى كند. | ||
و ما در اين باره، پاره اى مطالب در تفسير آيه | و ما در اين باره، پاره اى مطالب در تفسير آيه «وَ أُحِلَّ لَكُم مَا وَرَاءَ ذَلِكُم أن تَبتَغُوا بِأموَالِكُم مُحصِنِينَ غَيرَ مُسَافِحِينَ فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ فَآتوُهُنَّ أُجُورَهُنّ فَرِيضَة» ايراد نموديم. و از جمله لطايفى كه دلالت دارد بر اين كه متعه، نكاح و زوجيت است، نه زنا و سفاح، اين است كه جملۀ «فَمَا استَمتَعتُم بِهِ...» بعد از جمله «مُحصِنِينَ غَيرَ مُسَافِحِينَ» قرار گرفته، و متعه را به عنوان يكى از مصاديق احصان و غير سفاح دانسته. | ||
پس از آنچه ذكر كرديم، معلوم شد كه متعه در شرع اسلام و در عرف | پس از آنچه ذكر كرديم، معلوم شد كه متعه در شرع اسلام و در عرف قرآن، نكاح و زوجيت است، نه زنا و سفاح. چه اين كه بگوييم بعدها به وسيله آيات و يا روايات نسخ شده - همچنان كه بيشتر اهل سنت اين را مى گويند - و يا مانند شيعه به پيروى از امامان اهل بيت، معتقد باشيم كه نسخ نشده است. | ||
در | در نتيجه، نكاح داراى دو قسم مى شود: يكى «نكاح دائم»، كه براى خود احكام دارد، مثل اين كه ازدواج با بيش از چهار زن دائمى جايز نيست و مانند: مسأله احصان، نفقه، فراش، عدّه و غير ذلك. | ||
نوع دوم «نكاح موقت»، كه آن را نيز احكامى است كه به منظور سهولت ازدواج تشريع شده و احكامى چند از نكاح دائم دارد. يكى اين كه زنى كه متعه شده، همسر شوهر خويش است و ديگران نمى توانند با او ازدواج كنند. دوم اين كه اگر فرزندى آورد، ملحق به پدرش است. سوم اين كه بايد عدّه نگه دارد. | |||
<span id='link15'><span> | <span id='link15'><span> | ||
ویرایش