گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۲۶: خط ۲۲۶:
<span id='link346'><span>
<span id='link346'><span>


==اشكالات توجيه مفسرين كريم بودن نامه سليمان را ==
اشكال دوم اين كه: اين مفسران نامبرده، در توجيه اين كه چرا ملكه «سباء»، نامه را «كتابى
اشكال دوم اينكه : اين مفسرين نامبرده در توجيه اينكه چرا ملكه سباء نامه را كتابى
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۱۱ </center>
كريم خواند، وجوهى ذكر كرده اند، يكى اينكه : چون آن نامه نامه مهر شده بود و در حديث هم آمده كه اكرام كتاب به مهر كردن آن است حتى بعضى از اين مفسرين ادعا كرده اند كه معناى كرامت نامه ، مهر آن است ، وقتى گفته مى شود: من كتاب را اكرام كردم و نامه من كريم شد، معنايش ‍ اين است كه آن را مهر نهادم .
كريم» خواند، وجوهى ذكر كرده اند.  


بعضى ديگر گفته اند: وجهش اين است كه خط آن فوق العاده زيبا بوده و بيانى شيوا داشته .
يكى اين كه: چون آن نامه، نامۀ مُهر شده بود، و در حديث هم آمده كه «إكرام كتاب»، به مُهر كردن آن است. حتى بعضى از اين مفسران ادعا كرده اند كه معناى «كرامت نامه»، مُهر آن است. وقتى گفته مى شود: من كتاب را اكرام كردم و نامه من كريم شد، معنايش اين است كه آن را مُهر نهادم.


بعضى ديگر گفته اند كه : از اين جهت كريمش خواند كه از راه غير طبيعى يعنى به توسط مرغ هوا به او رسيده است ، كه چه بسا خيال كرده است كتابى است آسمانى ، و از اين قبيل وجوه بى پايه و بى اساس ديگر.
بعضى ديگر گفته اند: وجهش اين است كه خط آن فوق العاده زيبا بوده و بيانى شيوا داشته.


و حال آنكه خواننده خوب مى داند كه اين وجوه همه از قبيل تفسير به راى است ، كه كسى را قانع نمى كند و ظاهرا آن علتى كه اينان را به اين حرفها كشانيده اين است كه : خيال كرده اند جمله «انه بسم اللّه ... مسلمين» حكايت متن كتاب است و آنگاه ديده اند كه اين حرف با حمل جمله كه اين از سليمان است و اينكه «بسم اللّه ...» بر تعليل و بيان علت كرامت كتاب نمى سازد، لذا براى رفع اين ناسازگارى آنطور كه ديديد به دست و پا افتاده اند.  
بعضى ديگر گفته اند كه: از اين جهت كريمش خواند كه از راه غير طبيعى، يعنى به توسط مرغ هوا، به او رسيده است، كه چه بسا خيال كرده است كتابى است آسمانى. و از اين قبيل وجوه بى پايه و بى اساس ديگر.


و ما در جواب از اين پندار، مى گوييم : ظاهر «ان» مفسره در جمله «ان لا تعلوا» على اين است كه عبارت اصلى كتاب را نقل به معنا كند، نه اينكه بخواهد متن آن را حكايت كند و مضمونش نهى از علو بر صاحب نامه و امر به آمدن ملكه و تسليم او شدن است ، پس اصلا هيچ محذورى در بين نيست .
و حال آن كه خواننده خوب مى داند كه اين وجوه، همه از قبيل تفسير به رأى است، كه كسى را قانع نمى كند. و ظاهرا آن علتى كه اينان را به اين حرف ها كشانيده، اين است كه: خيال كرده اند جملۀ «إنَّهُ بِسمِ اللّه... مُسلِمِين»، حكايت متن كتاب است و آنگاه ديده اند كه اين حرف، با حمل جملۀ «كه اين از سليمان است» و اين كه «بسم اللّه...»، بر تعليل و بيان علت كرامت كتاب نمى سازد. لذا براى رفع اين ناسازگارى، آن طور كه ديديد، به دست و پا افتاده اند.
 
و ما در جواب از اين پندار، مى گوييم: ظاهر «أن» مفسّره، در جملۀ «أن لَا تَعلُوا عَلَىَّ»، اين است كه عبارت اصلى كتاب را نقل به معنا كند، نه اين كه بخواهد متن آن را حكايت كند و مضمونش نهى از علو بر صاحب نامه و امر به آمدن ملكه و تسليم او شدن است. پس اصلا هيچ محذورى در بين نيست.




۱۶٬۹۰۷

ویرایش