۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
براى اين كه همه آن اقوال عذاب رجفه را در قبال سخن نكوهيده اى مى دانستند كه از همراهان موسى سر زده بود. پس به خوبى معلوم شد كه هيچ يك از اشكال هاى المنار وارد نيست. و داستان وارده در آيه مورد بحث، همان داستانى است كه در چند آيه قبل وارد شده بود. | براى اين كه همه آن اقوال عذاب رجفه را در قبال سخن نكوهيده اى مى دانستند كه از همراهان موسى سر زده بود. پس به خوبى معلوم شد كه هيچ يك از اشكال هاى المنار وارد نيست. و داستان وارده در آيه مورد بحث، همان داستانى است كه در چند آيه قبل وارد شده بود. | ||
قال رب لوشئت | «'''قال رب لوشئت أهلكتهم من قبل و إياى ... من تشاء'''»: | ||
غرض موسى | |||
لذا مطلب را پوست كنده به زبان نياورد، بلكه براى | غرض موسى «عليه السلام» از اين جمله، اين بود كه خداوند همراهانش را دوباره زنده كند. چون مى ديد اگر تنها به ميان قوم برگردد و خبر مرگ همراهان را براى ايشان ببرد، او را به قتل آنان متهم ساخته و به همين بهانه از دين بيرون مى روند، و دعوتش به كلى از بين مى رود. | ||
سپس گفتار خود را با جمله | |||
و كوتاه سخن | اين بود مقصود موسى، وليكن از آن جايى كه موقف و موقعيتى كه داشت، اجازه نمى داد غرض خود را صريحا به زبان بياورد، و همراهان خود را به خاطر آن معصيت بزرگى كه مرتكب شدند، و در نتيجه مورد غضب شديد الهى قرار گرفته و هلاك گرديدند، مستحق اين نمى ديد كه بار ديگر عنايت الهى دستگيرشان شده و چشم به دنيا باز كنند. | ||
لذا مطلب را پوست كنده به زبان نياورد، بلكه براى اين كه رحمت خدا را بر غضبش غلبه داده و رأفتش را بر انگيزد، و به عبارت ديگر، براى اين كه زمينه ذكر حاجت را با بر طرف كردن موانع اجابت فراهم ساخته باشد، در آغاز سخن، اسم ربوبيت را كه خود مهيج رحمت است، به زبان آورد و آنگاه گفت: | |||
«لو شئت أهلكتهم من قبل»: زمام امر اين مُردگان از پيش هم در دست تو بود، «و إياى»: و همچنين من. اگر مى خواستى، مى توانستى قبل از اين، همه ما را هلاك كنى، و اگر همراهان مرا قبل از اين هلاك مى كردى، هيچ گونه تهمتى متوجه من نمى شد. آنگاه گفت: «أتهلكنا بما فعل السفهاء منا»، و براى اين كه رعايت ادب را كرده باشد، به صورت استفهام گفت از شأن تو و رحمت و سنت ربوبيت، دور است كه مردمى را به خاطر اعمال سفهاى آنان مؤاخذه فرمايى. | |||
سپس گفتار خود را با جمله «إن هى إلا فتنتك: اين نيست جز امتحانى از تو»، و همچنين با جمله «تضل بها من تشاء و تهدى من تشاء»، تأكيد نموده و خلاصه چنين رسانيد كه هلاك كردن همراهان من، يكى از موارد امتحان عمومى تو است، كه بندگان خود را با آن مى آزمايى، تا هر كه گمراه شدنى است، گمراه شده و هر كه هدايت شدنى است، هدايت شود، و از سنت تو نيست كه هر كه در اثر امتحان تو گمراه شد، هلاكش سازى. | |||
و كوتاه سخن اين كه: تو آن خدايى كه رحمتت، همواره بر غضبت پيشى دارد، و سنت تو چنين نيست كه در عقاب بدكاران از بندگانت عجله كنى، و يا آنان را به خاطر نفهمى هاى عده اى سفيه و نادان عقاب نمايى. تو آن خدايى هستى كه مرا به سوى قومم مبعوث فرمودى، و به من وعده دادى كه در پيش بردن دعوتم، ياريم كنى، و هلاكت اين عده، فعلا براى من صلاح نيست و باعث تهمت بر من است: | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۵۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۵۵ </center> | ||
أَنت وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنت خَيرُ | «'''أَنت وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنت خَيرُ الْغَافِرِينَ'''»: | ||
در اين | |||
موسى | در اين جمله، شروع مى شود به نقل دعاهايى كه موسى «عليه السلام» در آن روز كرده بود. موسى «عليه السلام» در اين جمله كوتاه نيز حاجت و دعاى خود را، در بين دو صفت از صفات خداى تعالى، يكى صفت ولايت كه مخصوص به مقام ربوبى است، و يكى آمرزش او، كه بهترين آمرزش ها است، قرار داد و بعد حاجت خود را درخواست نمود و چنين گفت: «فاغفر لنا و ارحمنا»، و اين بهترين حاجتى است كه خدا درخواست آن را از بندگان خود مى پسندد. | ||
وَ اكتُب لَنَا فى هَذِهِ الدُّنْيَا حَسنَةً وَ فى الاَخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْك | |||
كلمه | موسى «عليه السلام»، ذكر اين دو صفت را كافى دانست از اين كه به حاجت اصلی اش (زنده كردن همراهان) تصريح كند، و خواست تا با تصريح نكردن به آن اظهار تذلل و شرمسارى نمايد، و گرنه شكى نيست كه مقصودش از اين كلام اظهار حاجت خود بوده، اگرچه تصريح نكرده. براى اين كه آيه اى كه در سوره «بقره»، راجع به اين مطلب است، مى فرمايد: خداوند همراهان موسى را زنده كرد، و معلوم است كه اگر استجابت دعاى موسى در كار نبود، خداوند مردمى را كه به عذاب خود هلاك كرده، دوباره بدون جهت آنان را زنده نمى كند. | ||
«'''وَ اكتُب لَنَا فى هَذِهِ الدُّنْيَا حَسنَةً وَ فى الاَخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْك'''»: | |||
كلمه «هدنا» از ماده «هاد، يهود» است، كه به معناى بازگشتن است، و جمله «إنا هدنا إليك»، جملات قبل از خود را كه فصلى از دعاهاى موسى است، تعليل مى كند. موسى نخست از درگاه پروردگار خود مسئلت مى نمايد كه در زندگى دنيا، يك نوع حسنه و در زندگى آخرتش، حسنه ديگرى روزی اش كند. آنگاه جمله مزبور را اضافه مى كند، و تعليل بودن آن، به اين عنايت است كه حسنه زندگى دنيا، جز نيكويى عيش آن چيز ديگرى نمى تواند باشد، و رجوع به خدا، كه عبارت است از سلوك طريقه و پيروى راه فطرت او، آدمى را به نيكويى عيش و حيات طيب در دنيا و آخرت هدايت مى كند. | |||
و به عبارت ديگر: حيات طيب، از آثار بازگشت به سوى خدا است، و با اين كه موسى از قول خود و ديگران مى گويد: «ما به سوى تو بازگشت كرديم»، جاى آن هست كه خداوند در آينده، حيات طيب را روزی شان فرمايد، مناسب با كلمه «و اكتب» كه به معناى قضاء و تقدير است، نيز همين روزى كردن در آينده است. | |||
و اما فصل اول از دعاى آن جناب، يعنى جمله «فاغفر لنا و ارحمنا»، جملات سابق بر آن از قبيل «أنت ولينا»، و همچنين «و أنت خير الغافرين» كفايت تعليل آن را مى كند، و ارتباطى با تعليل «إنا هدنا إليك» ندارد - دقت بفرماييد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۵۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۵۶ </center> | ||
قَالَ عَذَابى أُصِيب بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتى وَسِعَت كلَّ | «'''قَالَ عَذَابى أُصِيب بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتى وَسِعَت كلَّ شئ'''»: | ||
اين | |||
اين جمله، جواب خداى سبحان است به درخواست موسى، و به طورى كه مى بينيد خداوند اين جواب را طورى بيان كرده كه هم جواب درخواست موسى باشد و هم در مقابل كلامى كه او قبل از درخواست خود گفته بود و به عرض رسانيده بود كه: «ربّ لو شئت أهلكتهم من قبل و إياى» قرار بگيرد، و اگر رساندن عذابش را به جمله «هر كه را بخواهيم» مقید كرده، و در رحمت خود چنين تقييدى را به كار نبرده، براى اين بوده كه عذاب از اقتضاى عمل گنهكاران ناشى مى شود، نه از ناحيه خود او. از ناحيه او، جز رحمت ناشى نمى شود، همچنان كه فرموده: «ما يفعل الله بعذابكم إن شكرتم و آمنتم»، و نيز فرموده: «لئن شكرتم لأزيدنكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد». | |||
<span id='link224'><span> | <span id='link224'><span> | ||
ویرایش