۱۷٬۰۷۲
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
و بنا بر اين تقدير، منظور از عذاب كه در آيه نفى شده عذاب آسمانى موجب استيصال است ، كه اين امت را مانند عذاب ساير امم شامل مى شود، و خداوند سبحان در اين آيه اين چنين عذاب را از اين امت مادام كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) زنده و در ميان آنان است و همچنين بعد از درگذشت آنجناب مادام كه امت استغفار مى كنند نفى كرده است . | و بنا بر اين تقدير، منظور از عذاب كه در آيه نفى شده عذاب آسمانى موجب استيصال است ، كه اين امت را مانند عذاب ساير امم شامل مى شود، و خداوند سبحان در اين آيه اين چنين عذاب را از اين امت مادام كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) زنده و در ميان آنان است و همچنين بعد از درگذشت آنجناب مادام كه امت استغفار مى كنند نفى كرده است . | ||
و از جمله «''' و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون '''» به ضميمه آياتى كه اين امت را وعده عذابى مى دهد كه ميان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و امت حكم مى نمايد مانند آيات : «''' و لكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون '''» - تا آخر آيات - برمى آيد كه براى اين امت در آينده روزگارى است كه استغفار از آنان منقطع گشته و ديگر مؤ منى خدا ترس كه استغفار كند نمى ماند و در چنان روزگارى خداوند آنان را عذاب مى كند. | و از جمله «''' و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون '''» به ضميمه آياتى كه اين امت را وعده عذابى مى دهد كه ميان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و امت حكم مى نمايد مانند آيات : «''' و لكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون '''» - تا آخر آيات - برمى آيد كه براى اين امت در آينده روزگارى است كه استغفار از آنان منقطع گشته و ديگر مؤ منى خدا ترس كه استغفار كند نمى ماند و در چنان روزگارى خداوند آنان را عذاب مى كند. | ||
وَ مَا لَهُمْ أَلا يُعَذِّبهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصدُّونَ عَنِ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا كانُوا أَوْلِيَاءَهُ ... | |||
«'''وَ مَا لَهُمْ أَلا يُعَذِّبهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصدُّونَ عَنِ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا كانُوا أَوْلِيَاءَهُ ...'''»: | |||
استفهام در اينجا در معناى انكار و يا تعجب است ، و ظرف «''' و ما لهم '''» على در تقدير دارد كه به آن تعلق مى گيرد و جمله «''' ان لا يعذبهم '''» مفعول آن فعل است و يا به اصطلاح از قبيل تضمين است ، و نظير آن قولى كه در آيه «''' هل لك الى ان تزكى '''» گفته شده . | استفهام در اينجا در معناى انكار و يا تعجب است ، و ظرف «''' و ما لهم '''» على در تقدير دارد كه به آن تعلق مى گيرد و جمله «''' ان لا يعذبهم '''» مفعول آن فعل است و يا به اصطلاح از قبيل تضمين است ، و نظير آن قولى كه در آيه «''' هل لك الى ان تزكى '''» گفته شده . | ||
و به هر حال ، آن فعلى كه در تقدير است چيزى مانند: يثبت و يحق است و تقديرش اين است كه : و آن چيست كه براى ايشان عذاب نكردن خدايشان را ثابت و محقق مى كند و حال آنكه ايشان از زيارت مسجد الحرام جلوگيرى نموده و نمى گذارند مؤ منين داخل آن شوند، اولياى مسجد هم كه نيستند. بنابراين ، جمله «''' و هم يصدون ... '''» حال از ضمير «''' يعذبهم '''» است و جمله «''' و ما كانوا اوليائه '''» حال از ضمير «''' يصدون '''» خواهد بود. | و به هر حال ، آن فعلى كه در تقدير است چيزى مانند: يثبت و يحق است و تقديرش اين است كه : و آن چيست كه براى ايشان عذاب نكردن خدايشان را ثابت و محقق مى كند و حال آنكه ايشان از زيارت مسجد الحرام جلوگيرى نموده و نمى گذارند مؤ منين داخل آن شوند، اولياى مسجد هم كه نيستند. بنابراين ، جمله «''' و هم يصدون ... '''» حال از ضمير «''' يعذبهم '''» است و جمله «''' و ما كانوا اوليائه '''» حال از ضمير «''' يصدون '''» خواهد بود. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
و از همين جا است كه احتمال اينكه اين آيه و آيه قبليش متصل و كلام واحدى باشند تاييد مى شود، و با در نظر داشتن اينكه جمله «''' و ما كان ... '''» جمله اى است حاليه معناى هر دو آيه چنين مى شود: «''' چرا خداوند عذابشان نكند و حال آنكه همينهايند كه بندگان مؤ من را از مسجد الحرام جلوگيرى مى كنند، نماز خواندنشان در خانه خدا جز ملعبه اى از سوت كشيدن و دست زدن نبود، پس چون چنين بود اينك بايد عذاب را به كيفر اينكه كفر مى ورزيدند بچشند '''» . التفات از غيبت (كان صلوتهم ) به خطاب (فذوقوا) به منظور رسا ساختن تشديد بكار رفته است . | و از همين جا است كه احتمال اينكه اين آيه و آيه قبليش متصل و كلام واحدى باشند تاييد مى شود، و با در نظر داشتن اينكه جمله «''' و ما كان ... '''» جمله اى است حاليه معناى هر دو آيه چنين مى شود: «''' چرا خداوند عذابشان نكند و حال آنكه همينهايند كه بندگان مؤ من را از مسجد الحرام جلوگيرى مى كنند، نماز خواندنشان در خانه خدا جز ملعبه اى از سوت كشيدن و دست زدن نبود، پس چون چنين بود اينك بايد عذاب را به كيفر اينكه كفر مى ورزيدند بچشند '''» . التفات از غيبت (كان صلوتهم ) به خطاب (فذوقوا) به منظور رسا ساختن تشديد بكار رفته است . | ||
از اين دو آيه استفاده مى شود كه خانه محترم كعبه هر وقت به خاطر جلوگيرى اشخاصى متروك بماند مواخذه و عذاب الهى را به بار مى آورد، على (عليه السلام ) هم در يكى از وصيتهايش فرموده : «''' الله الله فى بيت ربكم فانه ان ترك لم تنظروا '''» . | از اين دو آيه استفاده مى شود كه خانه محترم كعبه هر وقت به خاطر جلوگيرى اشخاصى متروك بماند مواخذه و عذاب الهى را به بار مى آورد، على (عليه السلام ) هم در يكى از وصيتهايش فرموده : «''' الله الله فى بيت ربكم فانه ان ترك لم تنظروا '''» . | ||
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ لِيَصدُّوا عَن سبِيلِ اللَّهِ ... | |||
«'''إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ لِيَصدُّوا عَن سبِيلِ اللَّهِ ...'''»: | |||
اين آيه حال كفار را بيان مى كند كه چطور مساعيشان در باطل كردن دعوت خدا و جلوگيرى از سلوك رهروان طريق خدا خنثى و بى اثر است ، و اين معنا را جمله «''' فسينفقونها ثم تكون عليهم حسره ثم يغلبون ... '''» شرح مى دهد. و به اين سياق ظاهر مى شود كه جمله «''' و الذين كفروا الى جهنم يحشرون '''» به منزله تعليل است ، و حاصل معناى آيه اين است كه : كفر مشركين - بحسب سنتى كه خداوند در اسباب دارد - بزودى وادارشان مى كند به اينكه در راه ابطال دعوت و براى جلوگيرى از راه حق فعاليت كنند، و اموالشان را در راه اين غرضهاى آلوده و فاسد خرج كنند، غافل از اينكه ظلم و فسق و هر فساد ديگرى كسى را به سوى رستگارى و گرفتن نتيجه رهبرى نمى كند، پس در نتيجه اموالى كه در اين راه خرج كرده اند هدر رفته و ضايع شدن اموال باعث حسرتشان مى شود، آنگاه مغلوب شده و از اموالشان سودى نمى برند، براى اينكه كفار سر از قبر به سوى دوزخ برمى دارند، و اعمال دنيايى آنان از قبيل اجتماع بر شر و خروج براى جنگ با خدا و رسولش در ازاء حشر به سوى جهنم قرار مى گيرد. | اين آيه حال كفار را بيان مى كند كه چطور مساعيشان در باطل كردن دعوت خدا و جلوگيرى از سلوك رهروان طريق خدا خنثى و بى اثر است ، و اين معنا را جمله «''' فسينفقونها ثم تكون عليهم حسره ثم يغلبون ... '''» شرح مى دهد. و به اين سياق ظاهر مى شود كه جمله «''' و الذين كفروا الى جهنم يحشرون '''» به منزله تعليل است ، و حاصل معناى آيه اين است كه : كفر مشركين - بحسب سنتى كه خداوند در اسباب دارد - بزودى وادارشان مى كند به اينكه در راه ابطال دعوت و براى جلوگيرى از راه حق فعاليت كنند، و اموالشان را در راه اين غرضهاى آلوده و فاسد خرج كنند، غافل از اينكه ظلم و فسق و هر فساد ديگرى كسى را به سوى رستگارى و گرفتن نتيجه رهبرى نمى كند، پس در نتيجه اموالى كه در اين راه خرج كرده اند هدر رفته و ضايع شدن اموال باعث حسرتشان مى شود، آنگاه مغلوب شده و از اموالشان سودى نمى برند، براى اينكه كفار سر از قبر به سوى دوزخ برمى دارند، و اعمال دنيايى آنان از قبيل اجتماع بر شر و خروج براى جنگ با خدا و رسولش در ازاء حشر به سوى جهنم قرار مى گيرد. | ||
و جمله «''' فسينفقونها ثم تكون عليهم حسره ثم يغلبون ... '''» از پيشگوئيها و خبرهاى غيبى قرآن است ، توضيح اينكه ، سوره انفال - كه اين آيه در آن واقع شده - بعد از جنگ بدر نازل شده ، پس گويا در اين آيه به جنگهايى كه به فاصله كمى رخ مى دهد يعنى جنگ احد و يا احد و غير آن اشاره مى كند، در جمله «''' فسينفقونها ثم تكون عليهم حسره '''» از جنگ احد و يا احد و غير آن خبر داده و در جمله «''' ثم يغلبون '''» از فتح مكه خبر مى دهد، و در جمله «''' و الذين كفروا الى جهنم يحشرون '''» از حال كسانى كه از قريش موفق به دين اسلام نمى شوند پيشگوئى مى كند. | و جمله «''' فسينفقونها ثم تكون عليهم حسره ثم يغلبون ... '''» از پيشگوئيها و خبرهاى غيبى قرآن است ، توضيح اينكه ، سوره انفال - كه اين آيه در آن واقع شده - بعد از جنگ بدر نازل شده ، پس گويا در اين آيه به جنگهايى كه به فاصله كمى رخ مى دهد يعنى جنگ احد و يا احد و غير آن اشاره مى كند، در جمله «''' فسينفقونها ثم تكون عليهم حسره '''» از جنگ احد و يا احد و غير آن خبر داده و در جمله «''' ثم يغلبون '''» از فتح مكه خبر مى دهد، و در جمله «''' و الذين كفروا الى جهنم يحشرون '''» از حال كسانى كه از قريش موفق به دين اسلام نمى شوند پيشگوئى مى كند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۹۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۹۷ </center> | ||
لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيث مِنَ الطيِّبِ وَ يجْعَلَ الْخَبِيث بَعْضهُ عَلى بَعْضٍ فَيرْكمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فى جَهَنَّمَ أُولَئك هُمُ | «'''لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيث مِنَ الطيِّبِ وَ يجْعَلَ الْخَبِيث بَعْضهُ عَلى بَعْضٍ فَيرْكمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فى جَهَنَّمَ أُولَئك هُمُ الْخَاسِرُونَ'''»: | ||
«''' خبيث '''» و «''' طيب '''» - ناپاك و پاك - دو معناى مقابل يكديگرند، و شرحشان گذشت . | «''' خبيث '''» و «''' طيب '''» - ناپاك و پاك - دو معناى مقابل يكديگرند، و شرحشان گذشت . | ||
و «''' تمييز '''» به معناى بيرون كردن چيزى از ميان مخالف آن و پيوستنش به موافق آن است ، پيوستنى كه آن را از مخالفش جدا سازد. و كلمه «''' ركم '''» به معناى جمع كردن و قرار دادن چيزى است بر روى چيزى ديگر؛ ابر پر پشت را هم از همين جهت «''' سحاب مركوم '''» مى گويند كه قطعات آن روى هم قرار دارد، پس «''' سحاب مركوم '''» يعنى مجتمع ابر و مجموع آن ، و تراكم اشياء به معناى روى هم قرار گرفتن آنها است . | و «''' تمييز '''» به معناى بيرون كردن چيزى از ميان مخالف آن و پيوستنش به موافق آن است ، پيوستنى كه آن را از مخالفش جدا سازد. و كلمه «''' ركم '''» به معناى جمع كردن و قرار دادن چيزى است بر روى چيزى ديگر؛ ابر پر پشت را هم از همين جهت «''' سحاب مركوم '''» مى گويند كه قطعات آن روى هم قرار دارد، پس «''' سحاب مركوم '''» يعنى مجتمع ابر و مجموع آن ، و تراكم اشياء به معناى روى هم قرار گرفتن آنها است . | ||
خط ۷۵: | خط ۸۰: | ||
از اينجا معلوم مى شود كه جمله «''' ليميز الله الخبيث من الطيب ... '''» قريب به مضمون آيه اى است كه خداوند در آن براى حق و باطل مثل زده و فرموده : «''' انزل من السماء ماء فسالت اوديه بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حليه او متاع زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث فى الارض '''» و اين آيه به يك قانون كلى الهى اشاره مى كند، و آن اين است كه بطور كلى فرع هر چيزى به اصل خودش ملحق مى شود. | از اينجا معلوم مى شود كه جمله «''' ليميز الله الخبيث من الطيب ... '''» قريب به مضمون آيه اى است كه خداوند در آن براى حق و باطل مثل زده و فرموده : «''' انزل من السماء ماء فسالت اوديه بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حليه او متاع زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث فى الارض '''» و اين آيه به يك قانون كلى الهى اشاره مى كند، و آن اين است كه بطور كلى فرع هر چيزى به اصل خودش ملحق مى شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۹۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۹۸ </center> | ||
قُل لِّلَّذِينَ كفَرُوا إِن يَنتَهُوا يُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سلَف ... | «'''قُل لِّلَّذِينَ كفَرُوا إِن يَنتَهُوا يُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سلَف ...'''»: | ||
كلمه «''' انتهاء '''» به معناى ترك و صرفنظر كردن از عملى است به خاطر نهى از آن ، و كلمه سلوف به معناى تقدم است ، و سنت طريقه و روش را گويند. | كلمه «''' انتهاء '''» به معناى ترك و صرفنظر كردن از عملى است به خاطر نهى از آن ، و كلمه سلوف به معناى تقدم است ، و سنت طريقه و روش را گويند. | ||
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در اين آيه ماءمور شده كه آن را بر كفار قريش قرائت نموده و ابلاغ بدارد، و در معناى آن هم تطميع هست و هم تهديد، و حقيقتش دعوت به اين است كه جنگ و فتنه انگيزى را ترك كنند تا خداوند بخاطر آن از ايشان آن قتل و آزارى را كه در باره مؤ منين روا داشته بودند بيامرزد و اگر از آنچه نهى شده اند دست برندارند، همان سنت خدا كه در باره نياكان ايشان جريان يافت ، و نياكان آنان را هلاك و منقرض ساخت و كوششهايشان را هدر داد در حق ايشان نيز جريان مى يابد. | رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در اين آيه ماءمور شده كه آن را بر كفار قريش قرائت نموده و ابلاغ بدارد، و در معناى آن هم تطميع هست و هم تهديد، و حقيقتش دعوت به اين است كه جنگ و فتنه انگيزى را ترك كنند تا خداوند بخاطر آن از ايشان آن قتل و آزارى را كه در باره مؤ منين روا داشته بودند بيامرزد و اگر از آنچه نهى شده اند دست برندارند، همان سنت خدا كه در باره نياكان ايشان جريان يافت ، و نياكان آنان را هلاك و منقرض ساخت و كوششهايشان را هدر داد در حق ايشان نيز جريان مى يابد. | ||
معناى آيه شريفه : «''' و قاتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين كله لله ... '''» | معناى آيه شريفه : «''' و قاتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين كله لله ... '''» | ||
وَ | |||
«'''وَ قَاتِلُوهُمْ حَتى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكونَ الدِّينُ كلُّهُ للَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ...'''»: | |||
اين آيه و آيه بعدش مشتمل است بر تكليف مؤ منين به وظيفه اى ، در قبال آن وظيفه اى كه كفار در آيه قبلى مكلف به آن بودند، به اين معنا كه در آيه قبل فرموده بود: (به كفار بگو اگر از دشمنى خدا و رسولش دست بردارند جرائم گذشته شان آمرزيده مى شود، و اگر آن خرابكاريها را تكرار كنند خوب مى دانند كه بر نياكانشان چه گذشت )، آنگاه در اين آيه مى فرمايد به آنان چنين بگو: و اما تو و مؤ منين زنهار كه در مهم خود كه همان اقامه دين و تصفيه كردن و صالح ساختن محيط براى مؤ منين است كوتاهى و سستى نكنيد، و به قتال كفار بپردازيد تا اين فتنه ها كه هر روز به راه مى اندازند خاتمه پذيرد و ديگر هواى فتنه انگيزى در سر نپرورانند، اگر دست بردارند كه خداوند به پاداش اعمالى كه از ايشان ببيند جزاى خيرشان مى دهد، و اگر سرپيچى كنند و همچنان فتنه و جنگ به راه اندازند، شما نيز جنگ را ادامه دهيد كه خداوند ياور شما است ، بايد اين را بدانيد و سستى و ترس به خود راه ندهيد. | اين آيه و آيه بعدش مشتمل است بر تكليف مؤ منين به وظيفه اى ، در قبال آن وظيفه اى كه كفار در آيه قبلى مكلف به آن بودند، به اين معنا كه در آيه قبل فرموده بود: (به كفار بگو اگر از دشمنى خدا و رسولش دست بردارند جرائم گذشته شان آمرزيده مى شود، و اگر آن خرابكاريها را تكرار كنند خوب مى دانند كه بر نياكانشان چه گذشت )، آنگاه در اين آيه مى فرمايد به آنان چنين بگو: و اما تو و مؤ منين زنهار كه در مهم خود كه همان اقامه دين و تصفيه كردن و صالح ساختن محيط براى مؤ منين است كوتاهى و سستى نكنيد، و به قتال كفار بپردازيد تا اين فتنه ها كه هر روز به راه مى اندازند خاتمه پذيرد و ديگر هواى فتنه انگيزى در سر نپرورانند، اگر دست بردارند كه خداوند به پاداش اعمالى كه از ايشان ببيند جزاى خيرشان مى دهد، و اگر سرپيچى كنند و همچنان فتنه و جنگ به راه اندازند، شما نيز جنگ را ادامه دهيد كه خداوند ياور شما است ، بايد اين را بدانيد و سستى و ترس به خود راه ندهيد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۹۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۹۹ </center> | ||
«''' فتنه '''» به معناى هر چيزى است كه نفوس به آن آزمايش شوند، و قهرا چيزى بايد باشد كه بر نفوس گران آيد، و ليكن بيشتر در پيش آمدهاى جنگى و ناامنى ها و شكستن پيمانهاى صلح استعمال مى شود. كفار قريش گروندگان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را قبل از هجرت آنجناب و تا مدتى بعد از آن در مكه مى گرفتند و شكنجه مى دادند و به ترك اسلام و برگشت به كفر مجبور مى كردند، و اين خود فتنه ناميده مى شد. | «''' فتنه '''» به معناى هر چيزى است كه نفوس به آن آزمايش شوند، و قهرا چيزى بايد باشد كه بر نفوس گران آيد، و ليكن بيشتر در پيش آمدهاى جنگى و ناامنى ها و شكستن پيمانهاى صلح استعمال مى شود. كفار قريش گروندگان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را قبل از هجرت آنجناب و تا مدتى بعد از آن در مكه مى گرفتند و شكنجه مى دادند و به ترك اسلام و برگشت به كفر مجبور مى كردند، و اين خود فتنه ناميده مى شد. | ||
و از معناى سابق كه سياق آن را افاده مى كرد برمى آيد كه جمله «''' و قاتلوهم حتى لا تكون فتنه '''» كنايه از اين است كه با جنگ تضعيف شده و ديگر به كفر خود مغرور نشوند، و ديگر فتنه اى كه مؤ منين را مفتون سازد برنينگيزند، و در نتيجه دين همه اش از خدا باشد، و كسى مردم را به خلاف آن دعوت نكند. و نيز برمى آيد كه منظور از «''' انتهاء '''» در جمله «''' فان انتهوا فان الله بما يعملون بصير '''» انتهاى از قتال باشد، و به همين جهت جمله «''' فان الله بما يعملون بصير '''» را مرادف «''' فان انتهوا '''» قرار داد يعنى در اين هنگام است كه خداوند در بين آنان حكم مى كند به آنچه كه مناسب با اعمالشان باشد، و او به اعمالشان بصير است . | و از معناى سابق كه سياق آن را افاده مى كرد برمى آيد كه جمله «''' و قاتلوهم حتى لا تكون فتنه '''» كنايه از اين است كه با جنگ تضعيف شده و ديگر به كفر خود مغرور نشوند، و ديگر فتنه اى كه مؤ منين را مفتون سازد برنينگيزند، و در نتيجه دين همه اش از خدا باشد، و كسى مردم را به خلاف آن دعوت نكند. و نيز برمى آيد كه منظور از «''' انتهاء '''» در جمله «''' فان انتهوا فان الله بما يعملون بصير '''» انتهاى از قتال باشد، و به همين جهت جمله «''' فان الله بما يعملون بصير '''» را مرادف «''' فان انتهوا '''» قرار داد يعنى در اين هنگام است كه خداوند در بين آنان حكم مى كند به آنچه كه مناسب با اعمالشان باشد، و او به اعمالشان بصير است . | ||
و نيز برمى آيد كه منظور از جمله «''' و ان تولوا... '''» ، اين است كه اگر از اطاعت اين نهى سرباز زدند و از جنگ دست بر نداشته و همچنان به فتنه انگيزى ادامه دادند بايد شما بدانيد كه خداوند سرپرست و ياور شما است و با وثوق به يارى خدا با آنان مصاف شويد كه او نيكو سرپرست و نيكو ياور است . | و نيز برمى آيد كه منظور از جمله «''' و ان تولوا... '''» ، اين است كه اگر از اطاعت اين نهى سرباز زدند و از جنگ دست بر نداشته و همچنان به فتنه انگيزى ادامه دادند بايد شما بدانيد كه خداوند سرپرست و ياور شما است و با وثوق به يارى خدا با آنان مصاف شويد كه او نيكو سرپرست و نيكو ياور است . | ||
پس اين معنا هم روشن شد كه جمله «''' و يكون الدين كله لله '''» منافاتى با باقى گذاردن اهل كتاب به دين خود در صورتى كه به ذمه اسلام درآمده و جزيه دهند ندارد، پس بين اين آيه و آيه «''' حتى يعطوا الجزيه عن يد و هم صاغرون '''» نسبت ناسخيت و منسوخيت در كار نيست . | پس اين معنا هم روشن شد كه جمله «''' و يكون الدين كله لله '''» منافاتى با باقى گذاردن اهل كتاب به دين خود در صورتى كه به ذمه اسلام درآمده و جزيه دهند ندارد، پس بين اين آيه و آيه «''' حتى يعطوا الجزيه عن يد و هم صاغرون '''» نسبت ناسخيت و منسوخيت در كار نيست . | ||
بعضى از مفسرين در معناى «''' انتهاء '''» و «''' مغفرت '''» و غير آن از مقررات آيات سه گانه مورد بحث وجوهى دارند كه چون تعرض به آنها فايده زيادى ندارد از نقلش خوددارى مى نماييم . | بعضى از مفسرين در معناى «''' انتهاء '''» و «''' مغفرت '''» و غير آن از مقررات آيات سه گانه مورد بحث وجوهى دارند كه چون تعرض به آنها فايده زيادى ندارد از نقلش خوددارى مى نماييم . | ||
در بعضى از روايات دارد كه : «''' نعم المولى و نعم النصير '''» از اسماء حسناى خدا است ، و در اين صورت مسلما منظور از اسم ، اسم به معناى مصطلح نخواهد بود، چون اسم مصطلح مفرد است و نعم المولى «''' و نعم النصير '''» دو جمله هستند بلكه منظور از آن لفظى است كه به پاره اى از مصاديق اختصاص دارد، همچنانكه نظيرش درباره جمله «''' لا تاخذه سنه و لا نوم '''» وارد شده كه از اسماء حسنا است ، و بحث در اسماء حسنا در ذيل آيه «''' و لله الاسماء الحسنى '''» در جلد هشتم اين كتاب گذشت . | در بعضى از روايات دارد كه : «''' نعم المولى و نعم النصير '''» از اسماء حسناى خدا است ، و در اين صورت مسلما منظور از اسم ، اسم به معناى مصطلح نخواهد بود، چون اسم مصطلح مفرد است و نعم المولى «''' و نعم النصير '''» دو جمله هستند بلكه منظور از آن لفظى است كه به پاره اى از مصاديق اختصاص دارد، همچنانكه نظيرش درباره جمله «''' لا تاخذه سنه و لا نوم '''» وارد شده كه از اسماء حسنا است ، و بحث در اسماء حسنا در ذيل آيه «''' و لله الاسماء الحسنى '''» در جلد هشتم اين كتاب گذشت . | ||
ویرایش