گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶: خط ۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳ </center>
<span id='link1'><span>
<span id='link1'><span>
==آيات ۱۰۸ - ۱۰۰، سوره هود ==
==آيات ۱۰۰ - ۱۰۸ سوره هود ==
ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصهُ عَلَيْك مِنهَا قَائمٌ وَ حَصِيدٌ(۱۰۰)
ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصهُ عَلَيْك مِنهَا قَائمٌ وَ حَصِيدٌ(۱۰۰)
وَ مَا ظلَمْنَهُمْ وَ لَكِن ظلَمُوا أَنفُسهُمْ فَمَا أَغْنَت عَنهُمْ ءَالِهَتهُمُ الَّتى يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شىْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّك وَ مَا زَادُوهُمْ غَيرَ تَتْبِيبٍ(۱۰۱)
 
وَ كَذَلِك أَخْذُ رَبِّك إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَ هِىَ ظلِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شدِيدٌ(۱۰۲)
وَ مَا ظلَمْنَاهُمْ وَ لَكِن ظلَمُوا أَنفُسهُمْ فَمَا أَغْنَت عَنهُمْ ءَالِهَتهُمُ الَّتى يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شىْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّك وَ مَا زَادُوهُمْ غَيرَ تَتْبِيبٍ(۱۰۱)
 
وَ كَذَلِك أَخْذُ رَبِّك إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَ هِىَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شدِيدٌ(۱۰۲)
 
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِّمَنْ خَاف عَذَاب الاَخِرَةِ ذَلِك يَوْمٌ مجْمُوعٌ لَّهُ النَّاس وَ ذَلِك يَوْمٌ مَّشهُودٌ(۱۰۳)
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِّمَنْ خَاف عَذَاب الاَخِرَةِ ذَلِك يَوْمٌ مجْمُوعٌ لَّهُ النَّاس وَ ذَلِك يَوْمٌ مَّشهُودٌ(۱۰۳)
وَ مَا نُؤَخِّرُهُ إِلا لاَجَلٍ مَّعْدُودٍ(۱۰۴)
وَ مَا نُؤَخِّرُهُ إِلا لاَجَلٍ مَّعْدُودٍ(۱۰۴)
يَوْمَ يَأْتِ لا تَكلَّمُ نَفْسٌ إِلا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شقِىُّ وَ سعِيدٌ(۱۰۵)
يَوْمَ يَأْتِ لا تَكلَّمُ نَفْسٌ إِلا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شقِىُّ وَ سعِيدٌ(۱۰۵)
فَأَمَّا الَّذِينَ شقُوا فَفِى النَّارِ لهَُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شهِيقٌ(۱۰۶)
فَأَمَّا الَّذِينَ شقُوا فَفِى النَّارِ لهَُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شهِيقٌ(۱۰۶)
خَلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السمَوَت وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّك إِنَّ رَبَّك فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ(۱۰۷)
 
وَ أَمَّا الَّذِينَ سعِدُوا فَفِى الجَْنَّةِ خَلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السمَوت وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّك عَطاءً غَيرَ مجْذُوذٍ(۱۰۸)
خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السمَاوَات وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّك إِنَّ رَبَّك فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ(۱۰۷)
 
وَ أَمَّا الَّذِينَ سعِدُوا فَفِى الجَْنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السمَاوات وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّك عَطاءً غَيرَ مجْذُوذٍ(۱۰۸)


<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


اين از خبرهاى آن دهكده ها است كه برايت قصه مى كنيم ، بعضى (از آنها) بپاست ، و بعضى ديگر منقرض و نابود شده است .(۱۰۰)
اين از خبرهاى آن دهكده ها است كه برايت قصه مى كنيم ، بعضى (از آنها) بپاست ، و بعضى ديگر منقرض و نابود شده است .(۱۰۰)
ما ستمشان نكرديم بلكه خود ايشان به خود ستم كردند و همين كه فرمان پروردگارت بيامد، خدايانشان كه به جاى پروردگار مى پرستيدند، كارى براى ايشان نساختند و جز خسرانشان نيفزودند. (۱۰۱)
ما ستمشان نكرديم بلكه خود ايشان به خود ستم كردند و همين كه فرمان پروردگارت بيامد، خدايانشان كه به جاى پروردگار مى پرستيدند، كارى براى ايشان نساختند و جز خسرانشان نيفزودند. (۱۰۱)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴ </center>
مؤ اخذه كردن پروردگارت وقتى دهكده ها را مؤ اخذه كند، چنين است . آرى ، مؤ اخذه او الم انگيز و سخت است .(۱۰۲)
مؤاخذه كردن پروردگارت وقتى دهكده ها را مؤ اخذه كند، چنين است . آرى ، مؤاخذه او الم انگيز و سخت است .(۱۰۲)
 
و در اين براى كسى كه از عذاب قيامت بترسد عبرتى (تكان دهنده ) است و قيامت روزى است كه همه مردم براى (درك ) آن يك جا جمع مى شوند و اين ، روز حضور يافتن (همه ) است .(۱۰۳)
و در اين براى كسى كه از عذاب قيامت بترسد عبرتى (تكان دهنده ) است و قيامت روزى است كه همه مردم براى (درك ) آن يك جا جمع مى شوند و اين ، روز حضور يافتن (همه ) است .(۱۰۳)
و آنرا جز براى مدتى معين مؤ خر نمى داريم .(۱۰۴)
 
روزى بيايد كه هيچ كس جز به اذن او سخن نگويد و برخى از آنان بدبخت باشد (و برخى ) نيكبخت .(۱۰۵)
و آن را جز براى مدتى معين مؤ خر نمى داريم .(۱۰۴)
اما كسانى كه بدبختند در آتشند و براى آنها زفير و شهيق است .(۱۰۶)
 
روزى بيايد كه هيچ كس جز به اذن او سخن نگويد و برخى از آنان بدبخت باشد (و برخى ) نيكبخت.(۱۰۵)
 
اما كسانى كه بدبخت اند، در آتش اند و براى آنها زفير و شهيق است .(۱۰۶)
 
و تا آسمانها و زمين هست در آن جاودانند مگر آنچه پروردگار تو بخواهد كه پروردگارت هر چه بخواهد مى كند.(۱۰۷)
و تا آسمانها و زمين هست در آن جاودانند مگر آنچه پروردگار تو بخواهد كه پروردگارت هر چه بخواهد مى كند.(۱۰۷)
اما كسانى كه نيكبخت اند در بهشتند و تا آسمانها و زمين هست در آن جاودانند مگر آنچه خداى تو بخواهد كة اين بخششى قطع نشدنى است . (۱۰۸)
 
اما كسانى كه نيكبخت اند، در بهشت اند و تا آسمانها و زمين هست در آن جاودانند مگر آنچه خداى تو بخواهد كه اين بخششى قطع نشدنى است . (۱۰۸)


<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


در اين آيات به داستانهاى قبل بازگشت نموده و نظرى اجمالى و كلى در آنها نموده و سنت خدا را در ميان بندگانش خلاصه مى كند، و آثار شومى را كه شرك به خدا براى امم گذشته ببار آورد و آنان را به هلاكت در دنيا و عذاب جاودانه آخرت مبتلا نمود برمى شمارد تا عبرت گيران عبرت گيرند.
در اين آيات به داستانهاى قبل بازگشت نموده و نظرى اجمالى و كلى در آنها نموده و سنت خدا را در ميان بندگانش خلاصه مى كند، و آثار شومى را كه شرك به خدا براى امم گذشته ببار آورد و آنان را به هلاكت در دنيا و عذاب جاودانه آخرت مبتلا نمود برمى شمارد تا عبرت گيران عبرت گيرند.
دو احتمال در معناى : «'''ابناء القرى '''»
 
ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصهُ عَلَيْك مِنهَا قَائمٌ وَ حَصِيدٌ
==دو احتمال در معناى: «انباء القرى»==
كلمه «'''ذلك '''» اشاره است به داستانهاى قبل ، و چون كلمه من تبعيضى است معناى آيه چنين مى شود: اين داستانها كه برايت آورديم پاره اى از داستانهاى شهرها و دهكده ها، يا اهل آنها است كه ما برايت شرح داديم .
«'''ذَلِك مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصهُ عَلَيْك مِنهَا قَائمٌ وَ حَصِيدٌ'''»:
كلمه «'''حصيد'''» از ماده «'''حصد'''» است كه به معناى بريدن و درو كردن زراعت است . داستانهاى امم گذشته را به زراعت تشبيه كرده چون گاهى ايستاده و گاهى درو شده است . و معناى آن در صورتى كه مقصود از «'''قرى '''» خود دهكده ها باشد نه اهل آنها، اين است كه : برخى از دهكده ها كه ما برايت داستان كرديم دهكده هايى است كه به كلى از بين نرفته و هنوز آثارى از آنها باقى است ، مانند دهكده قوم لوط كه هنوز - يعنى در عصر نزول قرآن - آثارش باقى است ، و بيننده را بياد آن قوم مى اندازد. آرى ، از آيه «'''و لقد تركنا منها آيه بينه لقوم يعقلون '''»
 
كلمه «'''ذلك '''» اشاره است به داستانهاى قبل ، و چون كلمه من تبعيضى است معناى آيه چنين مى شود: اين داستانها كه برايت آورديم پاره اى از داستانهاى شهرها و دهكده ها، يا اهل آنها است كه ما برايت شرح داديم.
 
كلمه «'''حصيد'''» از ماده «'''حصد'''» است كه به معناى بريدن و درو كردن زراعت است.
 
داستانهاى امم گذشته را به زراعت تشبيه كرده چون گاهى ايستاده و گاهى درو شده است. و معناى آن در صورتى كه مقصود از «'''قرى '''» خود دهكده ها باشد نه اهل آنها، اين است كه: برخى از دهكده ها كه ما برايت داستان كرديم دهكده هايى است كه به كلى از بين نرفته و هنوز آثارى از آنها باقى است ، مانند دهكده قوم لوط كه هنوز - يعنى در عصر نزول قرآن - آثارش باقى است ، و بيننده را بياد آن قوم مى اندازد. آرى، از آيه «و لقد تركنا منها آيه بينه لقوم يعقلون»
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵ </center>
و آيه «'''و انكم لتمرّون عليهم مصبحين و با لليل افلا تعقلون '''» برمى آيد كه در عصر نزول قرآن آثارى از قوم لوط باقى بوده است .
و آيه «و انكم لتمرّون عليهم مصبحين و بالليل افلا تعقلون» بر مى آيد كه در عصر نزول قرآن آثارى از قوم لوط باقى بوده است.
 
و اگر منظور از قرى ، اهل قرى باشد معنايش اين مى شود: از اين امم و اقوام ، بعضى هنوز پابرجايند و بكلى منقرض نشده اند، مانند امّت نوح و صالح ، و برخى ديگر بكلى منقرض شده اند، مانند قوم لوط كه احدى از ايشان نجات نيافت و همه از بين رفتند مگر خانواده لوط - لوط نيز جزء قومش نبود.
و اگر منظور از قرى ، اهل قرى باشد معنايش اين مى شود: از اين امم و اقوام ، بعضى هنوز پابرجايند و بكلى منقرض نشده اند، مانند امّت نوح و صالح ، و برخى ديگر بكلى منقرض شده اند، مانند قوم لوط كه احدى از ايشان نجات نيافت و همه از بين رفتند مگر خانواده لوط - لوط نيز جزء قومش نبود.
وَ مَا ظلَمْنَهُمْ وَ لَكِن ظلَمُوا أَنفُسهُمْ
 
«'''وَ مَا ظلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظلَمُوا أَنفُسهُمْ'''»:
 
يعنى ما در فرو فرستادن عذاب برايشان ستم نكرديم ، بلكه هلاكتشان اثر شرك و فسقشان بود، خودشان بخاطر شرك ورزيدن و بيرون شدن از زى بندگى به خود ستم كردند.
يعنى ما در فرو فرستادن عذاب برايشان ستم نكرديم ، بلكه هلاكتشان اثر شرك و فسقشان بود، خودشان بخاطر شرك ورزيدن و بيرون شدن از زى بندگى به خود ستم كردند.
آرى ، هر عملى كه بدنبال خود عقوبتى داشته باشد خالى از دو صورت نيست ، يا عمل ظلم است و يا عقوبت آن ، و وقتى عقوبت ظلم نباشد، قهرا عمل ظلم است كه عقوبت به بار آورده .
 
آرى، هر عملى كه بدنبال خود عقوبتى داشته باشد خالى از دو صورت نيست ، يا عمل ظلم است و يا عقوبت آن، و وقتى عقوبت ظلم نباشد، قهرا عمل ظلم است كه عقوبت به بار آورده.
<span id='link3'><span>
<span id='link3'><span>


۱۶٬۲۶۹

ویرایش