۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
==با تكذيب معاد، انسان متحير، و اعمالش حبط و بلااثر است == | ==با تكذيب معاد، انسان متحير، و اعمالش حبط و بلااثر است == | ||
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ زَيَّنَّا لهَُمْ | «'''إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ زَيَّنَّا لهَُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ'''»: | ||
كلمه | كلمه «يعمهون» از «عمه»، به معناى تحير و سرگردانى در امرى است و معناى زينت دادن عمل اين است كه ، عمل را طورى قرار دهند كه آدمى مجذوب و شيفته آن شود و كسانى كه ايمان به آخرت ندارند از آنجايى كه آن روز را كه غايت مسير انسان است قبول ندارند، بناچار آنان مى مانند و دنيا، و معلوم است كه دنيا هم نمى تواند غايت اعمال قرار گيرد، پس اين بينوايان كه دست به دامان اعمال خود مى زنند، در راه زندگى متحير و سرگردانند، زيرا هدفى ندارند تا با اعمال خود به سوى آن هدف بروند. | ||
أُولَئك الَّذِينَ لهَُمْ سوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فى الاَخِرَةِ هُمُ الاَخْسرُونَ | «'''أُولَئك الَّذِينَ لهَُمْ سوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فى الاَخِرَةِ هُمُ الاَخْسرُونَ'''»: | ||
اين جمله تهديدى است به مطلق عذاب ، چه دنيوى و چه اخروى ، چون دنبالش عذاب خصوص آخرت را خاطر نشان مى سازد و مى فرمايد: | اين جمله تهديدى است به مطلق عذاب ، چه دنيوى و چه اخروى ، چون دنبالش عذاب خصوص آخرت را خاطر نشان مى سازد و مى فرمايد: «و هم فى الآخره هم الاخسرون»، پس معلوم مى شود جمله اول مربوط به مطلق عذاب است و شايد وجه اينكه مى فرمايد: اينان در آخرت «أخسرون: زيانكارتران» هستند، اين است كه نامه اعمال ساير گنهكاران ، هم مشتمل بر گناه است و هم مشتمل بر ثواب ، كه مطابق آن اعمال ، جزا داده مى شوند، اما اين بيچارگان گناهانشان در نامه ها ثبت شده ، اما ثواب هايشان و كارهاى نيكشان حبط شده، و ثبت نگشته است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۸۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۸۳ </center> | ||
وَ إِنَّك لَتُلَقَّى الْقُرْءَانَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ | «'''وَ إِنَّك لَتُلَقَّى الْقُرْءَانَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ'''»: | ||
كلمه | كلمه «تلقيه» با كلمه «تلقين» تقريبا به يك معناست و اگر دو وصف «حكيم» و «عليم» را نكره آورد، هم به منظور تعظيم بود و هم تصريح كند به اينكه اين قرآن از ناحيه خداى تعالى است ، تا خود حجتى باشد بر رسالت خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله ) و تاءييدى باشد براى معارفى كه قبلا بيان داشت و صحه اى باشد براى آنچه از داستانهاى انبياء به زودى ذكر مى كند. | ||
و اگر در ميان همه اسماى حسناى خدا دو نام شريف حكيم و عليم را ذكر كرده ، براى آن بود كه دلالت كند بر اينكه نزول اين قرآن از ناحيه سرچشمه حكمت است ، ديگر هيچ ناقضى نمى تواند آن را نقض كند و هيچ عامل وهنى نمى تواند آن را موهون سازد و نيز، از ناحيه منبع علم است ، پس هيچ دروغى در اخبار آن نيست ، و هيچ خطايى در قضاوتش راه ندارد. | و اگر در ميان همه اسماى حسناى خدا دو نام شريف حكيم و عليم را ذكر كرده ، براى آن بود كه دلالت كند بر اينكه نزول اين قرآن از ناحيه سرچشمه حكمت است ، ديگر هيچ ناقضى نمى تواند آن را نقض كند و هيچ عامل وهنى نمى تواند آن را موهون سازد و نيز، از ناحيه منبع علم است ، پس هيچ دروغى در اخبار آن نيست ، و هيچ خطايى در قضاوتش راه ندارد. |
ویرایش