گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۷: خط ۲۷:
<span id='link208'><span>
<span id='link208'><span>


==آيات ۴۱ - ۴۸ سوره ص ==
==آيات ۴۱ - ۴۸ سوره «ص» ==
وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوب إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنى مَسنىَ الشيْطانُ بِنُصبٍ وَ عَذَابٍ(۴۱)
وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنّى مَسّنىَ الشيْطانُ بِنُصبٍ وَ عَذَابٍ(۴۱)
ارْكُض بِرِجْلِك هَذَا مُغْتَسلُ بَارِدٌ وَ شرَابٌ(۴۲)
ارْكُض بِرِجْلِك هَذَا مُغْتَسلُ بَارِدٌ وَ شرَابٌ(۴۲)
وَ وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَ ذِكْرَى لاُولى الاَلْبَابِ(۴۳)
وَ وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَ ذِكْرَى لاُولى الاَلْبَابِ(۴۳)
وَ خُذْ بِيَدِك ضِغْثاً فَاضرِب بِّهِ وَ لا تحْنَث إِنَّا وَجَدْنَاهُ صابِراً نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ(۴۴)
وَ خُذْ بِيَدِك ضِغْثاً فَاضرِب بِّهِ وَ لا تحْنَث إِنَّا وَجَدْنَاهُ صابِراً نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ(۴۴)
وَ اذْكُرْ عِبَدَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسحَاقَ وَ يَعْقُوب أُولى الاَيْدِى وَ الاَبْصارِ(۴۵)
وَ اذْكُرْ عِبَدَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسحَاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولى الاَيْدِى وَ الاَبْصارِ(۴۵)
إِنَّا أَخْلَصنَاهُمْ بخَالِصةٍ ذِكرَى الدَّارِ(۴۶)
إِنَّا أَخْلَصنَاهُمْ بخَالِصةٍ ذِكرَى الدَّارِ(۴۶)
وَ إِنهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصطفَينَ الاَخْيَارِ(۴۷)
وَ إِنّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصطفَينَ الاَخْيَارِ(۴۷)
وَ اذْكُرْ إِسمَاعِيلَ وَ الْيَسعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كلُّ مِّنَ الاَخْيَارِ(۴۸)
وَ اذْكُرْ إِسمَاعِيلَ وَ الْيَسعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلُّ مِّنَ الاَخْيَارِ(۴۸)


<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>


به ياد آور بنده ما ايوب را آن زمان كه پروردگار خود را ندا داد كه شيطان مرا دچار عذاب و گرفتارى كرد (۴۱).
به ياد آور بندۀ ما ايّوب را، آن زمان كه پروردگار خود را ندا داد كه شيطان، مرا دچار عذاب و گرفتارى كرد (۴۱).
(بدو گفتيم ) پاى خود به زمين بكش كه آب همين جا نزديك توست ، آبى خنك ، در آن آبتنى كن و از آن بنوش (۴۲).
 
و اهلش را با فرزندانى به همان تعداد و دو برابر فرزندانى كه داشت به او بداديم تا رحمتى باشد از ما به او و تذكرى باشد براى خردمندان (۴۳).
(بدو گفتيم:) پاى خود به زمين بكش، كه آب همين جا نزديك توست، آبى خنك. در آن، آب تنى كن و از آن بنوش (۴۲).
و نيز به او گفتيم حال كه سوگند خورده اى كه همسرت را صد تركه چوب بزنى تعداد صد تركه به دست بگير و آنها را يك بار به زنت بزن تا سوگند خود نشكسته باشى ، ما ايوب را بنده اى خويشتن دار يافتيم چه خوب بود همواره به ما رجوع كند (۴۴)
 
و اهلش را با فرزندانى به همان تعداد و دو برابر فرزندانى كه داشت، به او بداديم، تا رحمتى باشد از ما به او، و تذكرى باشد براى خردمندان (۴۳).
 
و نيز، به او گفتيم حال كه سوگند خورده اى كه همسرت را صد تركۀ چوب بزنى، تعداد صد تركه به دست بگير و آن ها را يك بار به زنت بزن، تا سوگند خود نشكسته باشى. ما، ايّوب را بنده اى خويشتندار يافتيم، چه خوب بود همواره به ما رجوع می كرد. (۴۴)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۱۷ </center>
چه خوب بود همواره به ما رجوع مى كرد (۴۴).
و به ياد آور بندگان ما، ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، كه مردانى نيرومند و بينا بودند (۴۵).
و به ياد آور بندگان ما ابراهيم و اسحق و يعقوب را كه مردانى نيرومند و بينا بودند (۴۵).
 
(بدين جهت نيرومند و بينا بودند كه ) ما آن را به خصلتى خالص كه همان ياد آخرت باشد خالص و پاك كرديم (۴۶).
(بدين جهت نيرومند و بينا بودند كه ) ما آن را به خصلتى خالص كه همان ياد آخرت باشد، خالص و پاك كرديم (۴۶).
و ايشان نزد ما از برگزيدگان اخيارند (۴۷).
 
و ايشان، نزد ما از برگزيدگان اخيارند (۴۷).
 
و به ياد آور اسماعيل و يسع و ذوالكفل را و هر يك از اخيار بودند (۴۸).
و به ياد آور اسماعيل و يسع و ذوالكفل را و هر يك از اخيار بودند (۴۸).


<center> «'''بیان آيات'''» </center>
<center> «'''بیان آيات'''» </center>


اين آيات متعرض سومين داستانى است كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ماءمور شده به ياد آنها باشد و در نتيجه صبر كند، و آن عبارت است از: داستان ايوب پيغمبر (عليه السلام ) و محنت و گرفتاريهايى كه خدا برايش پيش آورد تا او را بيازمايد. و سپس رفع آن گرفتاريها و عافيت خدا و عطاى او را ذكر كرده ، و سپس دستور مى دهد تا ابراهيم و پنج نفر از ذريه او از انبيا را به ياد آورد.
اين آيات، متعرض سومين داستانى است كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» مأمور شده به ياد آن ها باشد و در نتيجه صبر كند، و آن عبارت است از: داستان ايّوب پيغمبر «عليه السلام»، و محنت و گرفتاری هايى كه خدا برايش پيش آورد، تا او را بيازمايد. و سپس رفع آن گرفتاری ها و عافيت خدا و عطاى او را ذكر كرده، و سپس دستور مى دهد تا ابراهيم و پنج نفر از ذريه او از انبياء را به ياد آورد.


وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوب إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنى مَسنىَ الشيْطانُ بِنُصبٍ وَ عَذَابٍ
«'''وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوب إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنى مَسّنىَ الشيْطانُ بِنُصبٍ وَ عَذَابٍ'''»:


اين جمله دعايى است از ايوب (عليه السلام ) كه در آن از خدا مى خواهد عافيتش دهد، و سوء حالى كه بدان مبتلا شده از او برطرف سازد. و به منظور رعايت تواضع و تذلل درخواست و نياز خود را ذكر نمى كند، و تنها از اينكه خدا را به نام ((ربى : پروردگارم (( صدا مى زند فهميده مى شود كه او را براى حاجتى مى خواند.
اين جمله، دعايى است از ايوب «عليه السلام»، كه در آن از خدا مى خواهد عافيتش دهد، و سوء حالى كه بدان مبتلا شده، از او برطرف سازد. و به منظور رعايت تواضع و تذلل، درخواست و نياز خود را ذكر نمى كند، و تنها از اين كه خدا را به نام «رَبّى: پروردگارم» صدا مى زند، فهميده مى شود كه او را براى حاجتى مى خواند.
<span id='link209'><span>
<span id='link209'><span>
كلمه ((نصب (( به معناى تعب و به تنگ آمدن است . و جمله ((اذ نادى ...(( به اصطلاح ادبى بدل اشتمال است . در آغاز مى فرمايد: ((به ياد آر بنده ما ايوب را(( بعدا بعضى از خاطرات او را نام برده ، مى فرمايد: به ياد آر اين خاطره اش را كه پروردگار خود را خواند كه ((اى پروردگار من ...((. پس جمله ((اذ نادى (( هم مى تواند بدل اشتمال از كلمه ((عبدنا(( باشد، و هم از كلمه ((ايوب ((. و جمله ((انى مسنى ...(( حكايت نداى ايوب است.
كلمه «نُصب»، به معناى تعب و به تنگ آمدن است. و جملۀ «إذ نَادَى...»، به اصطلاح ادبى، بَدَل اشتمال است. در آغاز مى فرمايد: «به ياد آر بندۀ ما ايّوب را». بعدا بعضى از خاطرات او را نام برده، مى فرمايد: به ياد آر اين خاطره اش را كه پروردگار خود را خواند كه: «اى پروردگار من...».  
 
پس جملۀ «إذ نَادَى»، هم مى تواند بَدَل اشتمال از كلمۀ «عَبدَنَا» باشد، و هم از كلمۀ «أيّوب». و جملۀ «أنّى مَسّنِى...»، حكايت نداى ايوب است.


و از ظاهر آيات بعدى برمى آيد كه مرادش از ((نصب و عذاب (( بد حالى و گرفتاريهايى است كه در بدن او و در خاندانش پيدا شد.
و از ظاهر آيات بعدى بر مى آيد كه مرادش از «نُصب و عَذَاب»، بدحالى و گرفتاری هايى است كه در بدن او و در خاندانش پيدا شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۱۸ </center>
همان گرفتاريهايى كه در سوره انبيا، آن را از آن جناب چنين حكايت كرده كه گفت : ((مسنى الضر و انت ارحم الراحمين ((. البته اين در صورتى است كه بگوييم كلمه ((ضر(( شامل مصيبت در خود آدمى و اهلبيتش مى شود. و در اين سوره و سوره انبياء هيچ اشاره اى به از بين رفتن اموال آن جناب نشده ، هر چند كه اين معنا در روايات آمده است .
همان گرفتاری هايى كه در سوره انبياء، آن را از آن جناب چنين حكايت كرده كه گفت: «مَسّنِىَ الضُّرُّ وَ أنتَ أرحَمُ الرّاحِمِين». البته اين در صورتى است كه بگوييم كلمۀ «ضُرّ»، شامل مصيبت در خود آدمى و اهلبيتش مى شود. و در اين سوره و سوره انبياء، هيچ اشاره اى به از بين رفتن اموال آن جناب نشده، هر چند كه اين معنا، در روايات آمده است.
<span id='link210'><span>
<span id='link210'><span>


۱۶٬۳۳۶

ویرایش