گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
==سياق آيه دلالت بر عدم انفكاك عمل صالح از اصحابرسول خدا نمى كنند ==
==سياق آيه دلالت بر عدم انفكاك عمل صالح از اصحابرسول خدا نمى كنند ==
در پاسخ مى گوييم : اما اينكه كلمه ((منهم (( در آيه شريفه بعد از جمله ((الذين امنوا و عملوا الصالحات (( آمده ، براى اين نيست كه دلالت كند بر اينكه عمل صالح منفك از اصحاب رسول خدا نبوده ، بلكه براى اين است كه موضوع حكم مجموع دو طائفه ((الذين آمنوا و عملوا الصالحات (( بود، و اثر مغفرت و اجر بر صرف ايمان و بدون عمل صالح مترتب نمى شود، و كلمه ((منهم (( هم از آنجايى كه متعلق به مجموع موضوع است ، لذا جا دارد كه بعد از تمام شدن موضوع يعنى بعد از ذكر ((الذين آمنوا(( و نيز ((و عملوا الصالحات (( گفته شود.
در پاسخ مى گوييم : اما اينكه كلمه ((منهم (( در آيه شريفه بعد از جمله ((الذين امنوا و عملوا الصالحات (( آمده ، براى اين نيست كه دلالت كند بر اينكه عمل صالح منفك از اصحاب رسول خدا نبوده ، بلكه براى اين است كه موضوع حكم مجموع دو طائفه ((الذين آمنوا و عملوا الصالحات (( بود، و اثر مغفرت و اجر بر صرف ايمان و بدون عمل صالح مترتب نمى شود، و كلمه ((منهم (( هم از آنجايى كه متعلق به مجموع موضوع است ، لذا جا دارد كه بعد از تمام شدن موضوع يعنى بعد از ذكر ((الذين آمنوا(( و نيز ((و عملوا الصالحات (( گفته شود.
و اما در آيه شريفه ((وعد اللّه الذين امنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم (( كه ضمير ((منكم (( بعد از ذكر ايمان و قبل از ذكر عمل صالحات آمده ، براى اين بوده كه وجهه كلام و هدف آن بشارت دادن مؤ منين است ، و در چنين زمينه اى مناسب تر آنست كه در مخاطب قرار دادن مؤ منين شتاب شود، تا زودتر خرسند گشته و از شنيدن بشارت خوشحال گردند. پس نمى توان گفت آيه مذكور دلالت دارد بر اينكه موضوع در آن تنها ايمان است ، هر چند عمل صالح نداشته باشند، ولى در آيه مورد بحث دلالت دارد بر اينكه مؤ منين مورد نظر آن منفك از عمل صالح نيستند.
و اما در آيه شريفه ((وعد اللّه الذين امنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم (( كه ضمير ((منكم (( بعد از ذكر ايمان و قبل از ذكر عمل صالحات آمده ، براى اين بوده كه وجهه كلام و هدف آن بشارت دادن مؤ منين است ، و در چنين زمينه اى مناسب تر آنست كه در مخاطب قرار دادن مؤ منين شتاب شود، تا زودتر خرسند گشته و از شنيدن بشارت خوشحال گردند. پس نمى توان گفت آيه مذكور دلالت دارد بر اينكه موضوع در آن تنها ايمان است ، هر چند عمل صالح نداشته باشند، ولى در آيه مورد بحث دلالت دارد بر اينكه مؤ منين مورد نظر آن منفك از عمل صالح نيستند.
و اما اينكه گفتند: جمله ((تراهم ركعا سجدا...((، دلالت بر استمرار دارد، ما نيز در آن حرفى نداريم ، اما استمرار تا روز نزول آيه ، نه تا چندى كه زنده اند، پس ممكن است افراد مورد نظر آيه تا روز نزول آيه ، هم ايمان داشته باشند و هم عمل صالح ، ولى بعدا ايمان خود و يا عمل صالح را از دست داده باشند، و اشكالى كه در كار است مربوط است به لغويت احكام در آينده آنان ، نه در گذشته ، چون آمرزش گناهان گذشته منافات ندارد با اينكه همان آمرزيدگان در آينده نيز مكلف باشند،
و اما اينكه گفتند: جمله ((تراهم ركعا سجدا...((، دلالت بر استمرار دارد، ما نيز در آن حرفى نداريم ، اما استمرار تا روز نزول آيه ، نه تا چندى كه زنده اند، پس ممكن است افراد مورد نظر آيه تا روز نزول آيه ، هم ايمان داشته باشند و هم عمل صالح ، ولى بعدا ايمان خود و يا عمل صالح را از دست داده باشند، و اشكالى كه در كار است مربوط است به لغويت احكام در آينده آنان ، نه در گذشته ، چون آمرزش گناهان گذشته منافات ندارد با اينكه همان آمرزيدگان در آينده نيز مكلف باشند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۵۲ </center>
نه تنها منافات ندارد، بلكه مؤ كد آن نيز هست ، بخلاف اينكه مغفرت مطلق باشد، و گناهان آينده را نيز شامل شود كه ديگر با بقاى تكليف مولوى نمى سازد و ديگر معنا ندارد تكليف باز هم معتبر باشد، ناگزير بايد بگوييم مشمولين اين آيه بعد از نزول آيه ، ديگر تكليفى نداشته اند، و بطلان اين حرف قطعى است . علاوه بر اينكه ارتفاع تكليف مستلزم آنست كه ديگر معصيتى نباشد، و حتى بزرگترين گناهان ، معصيت و نافرمانى نباشد، چون ديگر فرمانى نيست تا مخالفتش نافرمانى باشد، و وقتى نافرمانى نبود، مغفرت معنا ندارد، پس مغفرت اين طورى مستلزم عدم مغفرت است .
نه تنها منافات ندارد، بلكه مؤ كد آن نيز هست ، بخلاف اينكه مغفرت مطلق باشد، و گناهان آينده را نيز شامل شود كه ديگر با بقاى تكليف مولوى نمى سازد و ديگر معنا ندارد تكليف باز هم معتبر باشد، ناگزير بايد بگوييم مشمولين اين آيه بعد از نزول آيه ، ديگر تكليفى نداشته اند، و بطلان اين حرف قطعى است . علاوه بر اينكه ارتفاع تكليف مستلزم آنست كه ديگر معصيتى نباشد، و حتى بزرگترين گناهان ، معصيت و نافرمانى نباشد، چون ديگر فرمانى نيست تا مخالفتش نافرمانى باشد، و وقتى نافرمانى نبود، مغفرت معنا ندارد، پس مغفرت اين طورى مستلزم عدم مغفرت است .
سوره حجرات
 
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۵۳ </center>
<span id='link311'><span>
<span id='link311'><span>
<center>«'''سوره حجرات'''»</center>
==آيات ۱ - ۱۰  سوره حجرات ==
==آيات ۱ - ۱۰  سوره حجرات ==
* سوره «حجرات»، مدنى است و هيجده آيه دارد.
* سوره «حجرات»، مدنى است و هيجده آيه دارد.
۱۶٬۳۴۰

ویرایش