گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۱: خط ۲۱:
«'''أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ'''»:
«'''أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ'''»:


كلمه «'''جميع '''» به معناى مجموع است ، و مراد از آن يكى شدن مجتمع آنان از حيث اراده و عمل است ، و كلمه «'''انتصار'''» به معناى انتقام ، و يا به معناى يارى كردن يكديگر است ، همچنان كه در قرآن آنجا كه گفتگوى مردم در قيامت راحكايت مى كند فرموده : «'''ما لكم لا تناصرون '''».
كلمۀ «جَميع»، به معناى مجموع است و مراد از آن، يكى شدن مجتمع آنان از حيث اراده و عمل است. و كلمۀ «انتصار»، به معناى انتقام، و يا به معناى يارى كردن يكديگر است، همچنان كه در قرآن، آن جا كه گفتگوى مردم در قيامت را حكايت مى كند، فرموده: «مَا لَكُم لَا تَنَاصَرُونَ».


و معناى آيه اين است كه : نه ، بلكه مى پرسيم آيا كفار مى گويند ما مردمى هستيم مجتمع و متحد كه از هر كسى كه بخواهد به ما صدمه اى وارد آورد انتقام مى گيريم ؟ و يا اين است كه ما يكديگر را يارى مى كنيم و شكست نمى خوريم ؟
و معناى آيه اين است كه: نه، بلكه مى پرسيم: آيا كفار مى گويند ما مردمى هستيم مجتمع و متحد، كه از هر كسى كه بخواهد به ما صدمه اى وارد آورد، انتقام مى گيريم؟ و يا اين است كه ما يكديگر را يارى مى كنيم و شكست نمى خوريم؟
سيهْزَمُ الجَْمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ
 
الف و لام در كلمه «'''الجمع '''» الف و لام عهد ذكرى است ، مى فهماند گفتار درباره همان جمعى است كه قبلا ذكر شده بود، و الف و لام در كلمه «'''الدبر'''» الف و لام جنس است ،
«'''سيهْزَمُ الجَْمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ'''»:
 
الف و لام در كلمۀ «الجمع»، الف و لام عهد ذكرى است، مى فهماند گفتار درباره همان جمعى است كه قبلا ذكر شده بود، و الف و لام در كلمۀ «الدُّبُر»، الف و لام جنس است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۳۹ </center>
و معناى «'''تولى دبر'''» پشت به جنگ كردن و عقبگرد كردن است ، و معناى آيه اين است كه : همين جمعيتى كه به آن مى بالند به زودى شكست خورده و عقبگرد مى كنند و پا به فرار مى گذارند.
و معناى «تَوَلّى دُبُر»، پشت به جنگ كردن و عقبگرد كردن است. و معناى آيه اين است كه: همين جمعيتى كه به آن مى بالند، به زودى شكست خورده و عقبگرد مى كنند و پا به فرار مى گذارند.
و در اين آيه از شكست كفار و تفرق جمعيت آنان پيشگويى مى كند، و دلالت دارد بر اين كه اين شكست و مغلوبيت ايشان در جنگى واقع خواهد شد كه خو دشان به راه مى اندازند، و همين طور هم شد، يعنى جنگ بدر پيش آمده و كفار شكست خوردند، و اين خود يكى از پيشگوييهاى قرآن كريم است .
 
بَلِ الساعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ الساعَةُ أَدْهَى وَ أَمَرُّ
و در اين آيه، از شكست كفار و تفرق جمعيت آنان پيشگويى مى كند، و دلالت دارد بر اين كه اين شكست و مغلوبيت ايشان در جنگى واقع خواهد شد كه خودشان به راه مى اندازند، و همين طور هم شد، يعنى جنگ بدر پيش آمده و كفار شكست خوردند و اين، خود يكى از پيشگويی هاى قرآن كريم است.
كلمه «'''ادهى '''» اسم تفضيل از دهاء است ، و «'''دهاء'''» عبارت است از بلاى عظيم و سختى كه راهى براى نجات از آن نباشد، پس ‍ «'''ادهى '''» به معناى بلايى عظيم تر، و همچنين كلمه «'''امر'''» اسم تفضيل از مرارت (تلخى ) است ، كه ضد حلاوت (شيرينى ) است ، و در آيه شريفه از تهديد به شكست و عذاب دنيوى اعراض شده ، تهديدشان مى كند به اين كه به زودى در قيامت بلايى عظيم تر و تلخ ‌تر از شكست به سرشان خواهد آمد، و قبلا هم در آغاز خبرهاى تهديد آميز مساءله قيامت ذكر شده بود، و گفتار در اين جمله ترقى او را مى رساند.
 
و معناى آيه اين است كه : تمامى عقوبت آنان در شكست و عذاب دنيوى خلاصه نمى شود، بلكه عقوبتى كه در قيامت دارند و قبلا هم بدان اشاره كرده بوديم كه موعد ايشان است عظيم تر از هر داهيه و عذاب ، و تلختر از هر تلخى ديگر است .
«'''بَلِ السّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السّاعَةُ أَدْهَى وَ أَمَرُّ'''»:
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى ضلَلٍ وَ سعُرٍ
 
كلمه «'''سعر'''» جمع سعير است ، و «'''سعير'''» به معناى آتش شعله ور است ، و در اين آيه مطلب آيه قبل تعليل شده ، و در نتيجه معناى مجموع دو آيه چنين مى شود: علت اين كه گفتيم قيامت بلايى عظيم تر و تلخ ‌تراين كه ايشان مجرمند، و مجرمين از نظر موطن سعادت يعنى بهشت در ضلالتند، و در عوض در آتشى شعله ور قرار دارند.
كلمۀ «أدهى»، اسم تفضيل از دهاء است، و «دهاء»، عبارت است از بلاى عظيم و سختى كه راهى براى نجات از آن نباشد. پس «ادهى»، به معناى بلايى است عظيم تر. و همچنين كلمۀ «أمر»، اسم تفضيل از مرارت (تلخى) است، كه ضد حلاوت (شيرينى) است، و در آيه شريفه از تهديد به شكست و عذاب دنيوى اعراض شده، تهديدشان مى كند به اين كه به زودى در قيامت، بلايى عظيم تر و تلخ ‌تر از شكست به سرشان خواهد آمد. و قبلا هم در آغاز خبرهاى تهديد آميز، مسأله قيامت ذكر شده بود، و گفتار در اين جمله ترقى او را مى رساند.
يَوْمَ يُسحَبُونَ فى النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَس ‍ سقَرَ
 
كلمه «'''سحب '''» كه مصدر فعل مجهول «'''يسحبون '''» است به معناى اين است انسانى را با صورت روى زمين بكشند، و كلمه «'''يوم '''» ظرفى براى جمله «'''فى ضلال وسعر'''»، و كلمه «'''سقر'''» يكى از اسامى است ، و «'''مس كردن سقر'''» به اين است كه : سقر با حرارت و عذابش به ايشان برسد.
و معناى آيه اين است كه: تمامى عقوبت آنان در شكست و عذاب دنيوى خلاصه نمى شود، بلكه عقوبتى كه در قيامت دارند و قبلا هم بدان اشاره كرده بوديم كه موعد ايشان است، عظيم تر از هر داهيه و عذاب، و تلخ تر از هر تلخى ديگر است.
و معناى آيه اين است كه : اين كه گفتيم مجرمين از نظر رسيدن به منزلگاه سعادت در ضلالتند،
 
«'''إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ'''»:
 
كلمۀ «سُعُر»، جمع سعير است، و «سعير»، به معناى آتش شعله ور است. و در اين آيه، مطلب آيه قبل تعليل شده، و در نتيجه معناى مجموع دو آيه چنين مى شود: علت اين كه گفتيم قيامت بلايى عظيم تر و تلخ ‌تر است، اين است كه ايشان مجرمند، و مجرمان از نظر موطن سعادت، يعنى بهشت در ضلالت اند، و در عوض، در آتشى شعله ور قرار دارند.
 
«'''يَوْمَ يُسحَبُونَ فى النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسّ سَقَرَ'''»:
 
كلمۀ «سحب» - كه مصدر فعل مجهول «يُسحَبُون» است - به معناى اين است که انسانى را با صورت روى زمين بكشند. و كلمۀ «يَوم»، ظرفى براى جملۀ «فِى ضَلالٍ وَ سُعُر»، و كلمۀ «سَقَر»، يكى از اسامى جهنم است. و «مس كردن سقر»، به اين است كه: سقر با حرارت و عذابش به ايشان برسد.
 
و معناى آيه اين است كه: اين كه گفتيم مجرمان از نظر رسيدن به منزلگاه سعادت در ضلالت اند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۰ </center>
و در عوض راه آتش را در پيش دارند، اين جريان در روزى صورت مى گيرد كه با صورت در آتش كشيده مى شوند، و آن وقت به ايشان گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه جهنم با حرارت و عذابش به شما مى دهد.
و در عوض راه آتش را در پيش دارند، اين جريان در روزى صورت مى گيرد كه با صورت در آتش كشيده مى شوند، و آن وقت به ايشان گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه جهنم با حرارت و عذابش به شما مى دهد.
إِنَّا كلَّ شىْءٍ خَلَقْنَهُ بِقَدَرٍ
 
كلمه «'''كل شى ء'''» - با فتحه لام - منصوب به فعل مقدر است ، فعلى كه جمله «'''خلقناه '''» بر آن دلالت مى كند، و تقدير كلام «'''انا خلقنا كل شى ء خلقناه '''» است ، و جمله «'''بقدر'''» متعلق است به جمله «'''خلقناه '''»، و باء آن مصاحبت را مى رساند.
«'''إِنَّا كُلَّ شَئٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ'''»:
و معناى آيه اين است كه : ما هر چيزى را با مصاحبت قدر «'''توام با اندازه گيرى '''» خلق كرديم .
 
كلمۀ «كُلَّ شَئ» - با فتحه لام - منصوب به فعل مقدر است. فعلى كه جملۀ «خَلَقنَاهُ» بر آن دلالت مى كند، و تقدير كلام «إنّا خَلَقنَا كُلّ شَئ خَلَقنَاهُ» است. و جملۀ «بِقَدَر»، متعلق است به جملۀ «خَلَقنَاهُ»، و باء آن مصاحبت را مى رساند.
 
و معناى آيه اين است كه: ما هر چيزى را با مصاحبت قدر «توأم با اندازه گيرى» خلق كرديم.
<span id='link98'><span>
<span id='link98'><span>


۱۶٬۳۴۲

ویرایش